در مکتب انسانساز اسلام تمام برنامهها باید سمت و سوی آن به این هدف اساسی باشد که انسان را به سر منزل مقصود برساند و او را به سعادت و کمال، دنیوی و اُخروی رهنمون سازد بر این اساس کارگزاران این جامعه و کسانی که امور امت اسلام را به دست میگیرد باید دو مشخصه اصلی را دارا باشند، اول اینکه عالم به احکام و دستورات شریعت مقدس اسلام باشند، دوم اینکه عدالت و تقوی برای آنان ملکه شده باشد و جزئی شده باشد و جزئی جداناشدنی از وجود آنان باشد براساس همین دو اصل ضروری در حاکمیت است که امام حسین7 میفرماید:«مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناءَ علی حلاله و حرامِه».278 جریان امور و احکام باید به دست علما و دانشمندان که امین بر حلال و حرام خدا هستند سپرده شود.
خصوصیات والیان در جامعه اسلامی
عمده مشخصه کسی که میخواهد بر جامعه ولایت و حاکمیت داشته باشد علاوه بر ناکتی که ذکر شده باید در امر ولایت عالمترین و نیرومندترین نیز باشد که این دو خصوصیت هم مورد تأکید قرآن است و هم در روایات به آن تصریح شده است، امیرالمؤمنین علی7 در این زمینه میفرماید: «ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهُم علیه و اعلمُهُم بامرالله فیه».279 ای مردم به درستیکه سزاوارترین مردم به این امر نیرومندترین آنان بر آن است و عالمترین آنها به فرمان خدا در آن امر.
همچنین حضرت در بیان دیگر خصوصیات لازم برای والی و حاکم جامعه اسلامی میفرماید:« میدانید که سزاوار نیست کسی که والی بر ناموس جان و مال و احکام و امامت مسلمین میشود بخیل و یا اهل و ناآگاه باشد و در نتیجه مسلمانان را بواسطه جهل و نادانی گمراه کند، خشن نباش و گرنه با خشونت ملت را از خود جدا می سازد. و در تقسیم اموال راه ظلم را در پیش نگیرد و در نتیجه دسته و گروهی را بر گروه دیگری برتری ندهد، بدون آنکه جهت و سببی برای امتیاز آنان باشد و در حکم و قضاوت رشوهگیر نباشد و حقوق را پایمال نماید و اجراء حدود الهی را متوف سازد و سنت وقانون الهی را تعطیل نکند و امت اسلامی را به هلاکت برساند.»280+
آری در جامعه اسلامی برترین بندگان خدا در پیشگاه خدای متعال آن امام عادلی است که هم خود هدایت شده و هم دیگران را هدایت میکند و برپا میدارد سنت و روش حق و روشنی را و بدعتها و مجهولات را در جامعه ریشهکن و روسن سازد، چرا که سنتهای الهی روشن و دارای علائم و نشانههائی است و بدعت هم آشکار است و دارای علائمی است.
بدترین مردم در جامعه اسلامی و در پیشگاه خداوند آن پیشوا و حاکم جائر و ظالمی است که خود گمراه است و دیگران بواسطه او گمراهی میکردند و چنین فردی سنتهای الهی را در جامعه ریشهکن کرده و بدعتهای فراموش شده، جامعه را زنده میکند امیرالمؤمنین علی7 میفرماید: «انی سمعت رسول الله6 یقولُ یوتی یوم القیامةِ بالأمام الجائِر و لیس معهُ نصیرٌ و لاعاذزٌ فیلقی فی نار جهنم فیدورُ فیها کما تدور الرحی ثم یرتبط فی قعرها».281
«همانا من شنیدم ای رسول خدا 6 که فرمود:
آورده میشود پیشوای جائر، در حالیکه هیچ یار و یاوری ندارد و کسی که از طرف او عذرخواهی کند همراه او نیست پس انداخته میشود و در آتش جهنم، سپس دور میزند و میچرخد در آتش آنچنانکه آسیا میچرخد و پس از آن در قعر جهنم مبحوس میشود.
اما رهبری که براساس علم و عدالت زمام امور جامعه اسلامی را برعهده گیرد و در راستای رسالت خویش مبنی بر هدایت امت اسلامی به سوی سعادت و کمال دینی و دنیوی از هیچگونه تلاشی دریغ نکند و با شجاعت مدیریت خوب امور مسلمانان را تدبیر نماید، از آنچنان شأن و منزلت والای برخوردار میگردد که در میان امورات عادی بشری هیچ چیزی به پای آن نمیرسد تا جائی که امام رضا7 این شأن و منزلت را همچون منزلت پیامبران بیناسرائیل میداند. «منزلةُ الفقیهِ فی هذا الوقت کمنزلةِ الانبیاء من بنیاسرائیل».282