اندشمندان برای ارزیابی چشم انداز کشمکش کشورها از «معیار شناخته شدهای» به نام «تخمین موقعیت طرفین» بهره میجویند. آنها شاخصهای روشنی که ضریب قدرت اقتصادی و آمادگی سیاسی و نظامی دو طرف را نشان میدهد، را ترسیم میکنند. حال باید دید موقعیت جمهوری اسلامی در مواجهی با غرب چگونه است؟ برتری از آن کیست؟ نظام اسلامی در چهارمین دههی حیات خویش فاز تازهای از مواجهه با قطب رقیب خویش، غرب به ویژه آمریکا را تجربه میکند. توسل به تحریم نفتی، تازهترین حلقه از این مواجههی طولانی است. ایرانیها پیش از این در دهههای 60 ،70 و 80 شمسی مراحل دیگری از این زورآزمایی با جبههی سلطه را در میادینی نظیر جنگ تحمیلی، نزاع دیپلماتیک و تحریم اقتصادی و تسلیحاتی پشت سرگذاشتهاند. اکنون بیشتر ناظران بر این باورند که توسل به تحریم نفتی آخرین برگ از بازی بزرگی است که حریفان انقلاب اسلامی بخت خویش را در آن به آزمون نهادهاند. مرحلهی تازهی رویارویی ایرانیان و غرب به هیجان و حساسیتی بیش از گذشته آمیخته است. در داخل و خارج بازار گمانه زنی و تحلیل رونق گرفته است و هر گروه و جریان سیاسی تلاش دارد از منظر منافع خویش به پرسشهای انبوه افکارعمومی دربارهی چشم انداز این کشمکش پاسخ دهد. اما واقعیت چیست؟
اندیشمندان سیاسی در پاسخ به این دست پرسشها از «معیار شناخته شدهای» به نام «ارزیابی و تخمین موقعیت طرفین» بهره میجویند. آنها با شاخصهای روشنی که ضریب قدرت اقتصادی و آمادگی سیاسی و نظامی دو طرف را نشان میدهد، چشم انداز یک کشمکش را ترسیم میکنند. حال موقعیت جمهوری اسلامی در این مواجههی بزرگ چگونه است؟ برتری از آن کیست؟ ایران یا غرب؟
در چند رشته سخنرانی، رهبر حکیم انقلاب به این سؤال مهم افکارعمومی پاسخ مستند و روشنی ارایه دادند. ایشان برای حل این معما یعنی «روشن ساختن ابهامهای مربوط به موقعیت ایران» از یک تمثیل آشنا بهره جستند، تمثیلی دو بعدی که در یک طیف آن واقعهی «شعب ابی طالب» قرار دارد و در سوی دیگرش، واقعهی «خیبر و بدر»؛ در خاطرهی مسلمانان، شعب ابی طالب نماد دوران حصر و انزوای آنان است. دورهای که اردوی دشمن (مشرکین وقت) عرصه را از هر سو بر مسلمانان تنگ ساختند و جمعیت موحدین و حواریون پیامبر اکرم ناگزیر شدند دورهای را به ریاضت و تحمل شدائد بگذرانند.
در مقابل، واقعهی خیبر و بدر نمادهای اوج گیری قدرت اردوی اسلام است. جامعهی اسلامی در آستانهی این دو واقعه بر بسیاری از موانع، تحریمها و تهدیدهای دشمنان غالب آمده و گامهای بلندی به سوی گسترش ارزشها و پیام دین حنیف برداشته است. برای پی بردن به عمق این واقعیت که ایران اکنون در کدام از فراز تاریخ ایستاده است و آیا جامعهی اسلامی در شرایط حصر و ریاضت است یا رونق و شکوه؟ میبایست به شواهد و نشانهها رجوع کرد. در این باب رهبری با بیان مصادیق و مستندات روشن به این تصور عدهای خط بطلان کشیدند که تلاش میکنند تصویر یک جامعهی منزوی و منفعل را از ایران امروز ترسیم سازند.
آنچه پیداست تصور شهروندان یک جامعه دربارهی موقعیت خویش به ویژه در صحنهی جهانی، پایه و اساس بسیاری از تصمیمها و رفتارهای او را شکل میدهد و با نگاه به اهمیت این «ذهنیتها و تصورات ملی» چندی است ناظران و محافل سیاسی نوعی «کورس تحلیلی» و بازار شرط بندی را در مورد بازی بزرگ غرب با ایران به راه انداختهاند. اگر از این زاویه به تحلیلهای اخیر رهبر انقلاب نگاه افکنیم، زوایای تازهای از چشم انداز ایران آینده، روشن خواهد شد. سنجش وضع موجود در آیینهی تجربه و تاریخ یک معیار روشن برای ارزیابی وضع اکنون جامعه، تأمل و تورق در شرایط گذشته است. به عبارتی برای پاسخ به این سؤال که آیا جامعهی ایران فاز کنونی از تحریم و تهدید را با موفقیت سپری میکند یا نه؟ یک راه حل ساده این است که تجربههای مشابه رویارویی مردم و نظام اسلامی با این دست بحرانها در گذشته سنجیده شود.
در این نگاه به گذشته اغلب ناظران، بر فرازهایی از تاریخ تحولات سیاسی اشاره میکنند که انقلاب اسلامی بحرانها و تهدیدهای بزرگتری را از سر گذارنده است. آنها به طور مشخص به سه رشته از معضلات و بحرانهای سیاسی و اقتصادی اشاره میکنند که در سه مقطع، جامعهی ایران را فرا گرفت. رشتهی نخست وضعیت بحرانی سختی بود که ملت مسلمان ایران در کل سالهای دههی 60 سپری کرد. دورانی که در آن تمامی قوای سیاسی و نظامی متحد غرب در داخل و خارج دست به دست هم داده بود تا نظام اسلامی را از پای در آورد.
در این مرحله جامعهی ایران ناگزیر شد از حیث اقتصادی به ریاضت طولانی تن دهد و از حیث سیاسی و نظامی، بزرگترین تحریم را از سرگذراند. این وضعیت در دوران پس از جنگ به ویژه پس از واقعهی 11 سپتامبر تجدید شد. در این مرحله چند سناریوی پیچیدهی جنگ سیاسی و تحریم نظامی و اقتصادی برضد ایران از سوی جناح نومحافظه کاران طراحی و اجرا شد. حکومت «بوش» آشکارا در قالب طرح موسوم به محور شرارت، براندازی نظام اسلامی، ایجاد اغتشاشهای قومی و تجهیز اپوزیسیون سیاسی در داخل و خارج و نیز قطع همکاری کشورهای همسایه با ایران را در دستور کار خود قرار داد.
جمهوری اسلامی به واسطهی درک عمیق افکارعمومی و نیز پایبندی ملت به آرمانهای انقلاب توانست این سالهای سخت را پشت سر بگذارد. این نکته را رهبر معظم انقلاب در خطبهی مهم بهمن ماه خویش در نماز جمعه یادآور شدند: «ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، قدرتهای جهانی همواره تلاش داشتند تا با مانع تراشیهای فراوان همچون تحمیل 8 سال جنگ، انجام اقدامهای تروریستی و تحریمها، حرکت ملت ایران را متوقف کنند و انقلاب اسلامی را به زانو در آورند و ملت را پشیمان کنند اما، با وجود همهی این چالشها، نظام اسلامی راه خود را با قوت ادامه داده و بر آنها غلبه کرده است.»
با الگوی مدیریت بحران و راهبردهای نظام در بزنگاههای سیاسی در سه دههی گذشته، هر بحرانی برای ایرانیها یک آزمون خطیر بوده است که در آن ظرفیتها و توانمندیهای نظام دینی محک خورده است.
با الگوی مدیریت بحران و راهبردهای نظام در بزنگاههای سیاسی در سه دههی گذشته، هر بحرانی برای ایرانیها یک آزمون خطیر بوده است که در آن ظرفیتها و توانمندیهای نظام دینی محک خورده است. بنیانگذار نظام اسلامی و پس از ایشان، رهبر معظم انقلاب در این برهههای حساس الگوی مشخصی از مدیریت بحران را به نمایش گذاشتهاند، این الگوی مدیریت بحران دارای اجزا و ابعادی مشخص بوده است. در این راهبرد عبور از بحران بر سه محور مشخص تکیه شده است: «محور نخست انسجام مسؤولان و نیروهای سیاسی نظام، دوم جلب اعتماد مردمی با خدمات رسانی شایسته به مردم ، سوم توسعهی پیشرفتهای علمی و فنآوری»
1-در محور نخست رهبران انقلاب بر این اصل عقلانی تکیه کردهاند که تا زمانی که صف نیروها به ویژه مسؤولان نظام متحد مانده است، تلاشهای حریفان خارجی نمیتواند خللی در آرایش و اقتدار جامعه ایجاد کند. این قاعده یک برهان خلف نیز دارد و آن این است که جبههی دشمن انقلاب اسلامی زمانی کامیاب شده که انسجام نیروها و مسؤولان نظام آسیب ببیند. بر همین مبنا در خطبههای بهمن ماه امسال حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: «مسؤولان سه قوه و دیگر مسؤولان باید حتی با وجود برخی اختلاف نظرها، اتحاد و همدلی را میان خود حفظ کنند و در جهتگیریهای نظام و کشور، همراه یکدیگر باشند.» اتحاد و همدلی میان مسؤولان، میان مردم و میان مردم و مسؤولان، درمان قطعی بسیاری از مشکلات کشور است.
2-محور دوم به عنوان پادزهر بزرگ برای واکسینه کردن جامعه در برابر ترفندهای جبههی خصم همانا بالابردن ضریب کارآمدی نظام است و این که هیچ راهی در مصاف با دشمن بیرونی، مطمئنتر از تقویت جبههی درونی انقلاب نیست و این آرزو میسر نمیشود مگر با گسترش کیفی و کمی خدمات به مردم.
رهبر معظم انقلاب در همین راستا از چند سال قبل گفتمان خدمت به مردم را در سرلوحهی برنامههای نظام قرار داده است. ایشان در این باره از اصلی به نام، مسؤولیت پذیری به خصوص در میان مسؤولان یاد میکنند و میفرمایند: «مسؤولان و خدمتگزاران مردم در دولت، مجلس و قوهی قضاییه نباید تقصیرها را به گردن یکدیگر بیاندازند زیرا وظایف رهبری، قوا و دستگاهها در قانون اساسی مشخص شده است و هر یک از مسؤولان باید بر اساس وظایف قانونی خود، مسؤولیت پذیر باشند.»
با نگاه به همین شرایط حساس انقلاب است که در سال جدید رهبری نظام اصل تازهای به نام «جهاد اقتصادی» را وارد گفتمان جامعه و نظام ساختند؛ ایشان در آخرین فراز از محور اول سخنانشان دربارهی کارهای ضروری ملت و مسؤولان، پرهیز از تنبلی، کسالت و کم کاری را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: «باید در همهی زمینهها از جمله اقتصاد، به طور جهادی کار کرد.»
3-سومین راهبرد نظام برای عبور از مراحل تحریم و تنگنا همواره تقویت فاز تلاشهای علمی و فنآوری بوده است. از همین روست که در تمامی دیدارهاى عمومى با تودهی مردم و یا نخبگان و کارگزاران نظام، موضوع دستیابی به قلههای دانش و فنآوری محور بحث مقام معظم رهبرى قرار مىگیرد و هر بار و در هر قضیهاى از مسایل انقلاب رشتهی سخن به مقولهی پیشرفتهای علمی کشیده مىشود.
البته به جز این اصول سه گانه میتوان عناصر دیگری از رموز موفقیت مردم ایران در عبور از دورانهای سخت تحریم و تنگنا را به خاطر آورد از جملهی این عناصر دلباختگی مردم به ارزشهای نظام است. به این دلیل روشن که نبرد نظام با قدرتهای سلطهگر همواره نبردی بر پایهی ارزشها بوده است، حلقهی مفقودهی وفاداری مردم به نظام را باید در همین ارزشها جستوجو کرد. آنها ارزشهایی هستند که چند نسل از مبارزان این میهن برای به دست آوردن آن تا پای جان پیش رفتند. این ارزشها همان چیزی است که تابلوی جنبشها و انقلابهای اخیر منطقه شده است: از بین رفتن وابستگی و جایگزینی استقلال همه جانبه، از بین رفتن اختناق نفسگیر و حاکمیت فضای آزادی، رهایی از تحقیرشدگی تاریخی و به دست آوردن عزت ملی، از بین رفتن ضعف نفس و خود کم بینی و حاکم شدن روحیهی اعتماد به نفس ملی.
توانمندیها و ظرفیتهای نظام در برههی عصر ظفرمندی مسلمانان و تصویر عملکرد جمهوری اسلامی در عرصهی مدیریتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اکنون به صورت شاخصهایی قابل اندازهگیری پیش روی ملتها قرار گرفته است. بعد از 33 سال که نظام اسلامی دوران تثبیت و توسعه را سپری میکند، اجزای عملکرد این نظام امری ذهنی نیست بلکه دستآوردهای آن به صورت ملموس قابل بررسی و رؤیت است. این دستآوردها را میتوان در چند محور به عنوان فاکتورهای اقتدار ملی ایران مرور کرد:
1-در حال حاضر فهرستی بلند از توفیقات را در دانشهای مختلف بشری به ثبت رسانده است. این فهرست بزرگترین ضمانت در دست نظام و مردم است برای پیمودن راهی که تا دیروز غیر ممکن مینمود. در عصری که قدرت ملتها با سطح قدرت آنها در عرصهی فنآوری سنجیده میشود فاکتور تولیدات علمی یک عنصر تعیین کننده است. پیشرفتهای علمی و فنی ایران در شرایط تحریم همه جانبه محقق شده که این، موضوع مهمی است که به تعبیر رهبری امیدها را افزایش میدهد.
موفقیتهای ایران در زمینههایی به دست آمده که تحریمها معطوف به آنها بوده است. این رشتهی موفقیتهای علمی ایران مجموعهای از علوم و موضوعات را در بر میگیرد که غرب در آن زمینهها خود را قدرت بلامنازع معرفی میکند در رأس این دانشهای نوین فنآوری هستهای قرار دارد.
موفقیتهای ایران در زمینههایی به دست آمده که تحریمها معطوف به آنها بوده است. این رشتهی موفقیتهای علمی ایران مجموعهای از علوم و موضوعات را در بر میگیرد که غرب در آن زمینهها خود را قدرت بلامنازع معرفی میکند در رأس این دانشهای نوین فنآوری هستهای قرار دارد. ایرانیها در عرصهی تکنولوژی نه تنها از سوی غرب تحریم شدند بلکه از سوی برخی قدرتهای شریک خویش نیز مورد بیمهری قرار گرفتند. ثبت رکورد دستیابی به دانش بومی هستهای آن هم در حدی که ایران به همت دانشمندان جوان خویش توانست وارد مرحلهی غنی سازی اورانیوم شود پیامدهای مهم در برداشت از جمله دمیدن امید در میان ملتهایی که سالیان متمادی از سوی غرب بایکوت شدهاند. اتفاقهای سالهای اخیر در عرصهی علمی و فنی، ترجمانی از این شعار بلند بود که ما میتوانیم. وقتی اولین محصولات دانشمندان و مبتکران جوان ایران در بازار رقابتهای علمی به نمایش درآمد، حسی از غرور در میان طبقات مختلف جامعه دمیده شد. این پیشرفتها انقلاب ایران را به یکی از آرزوهای بلند خویش یعنی خودکفایی علمی و صنعتی بود نایل ساخت.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به پیشرفتهای علمی شگفتآور در بخشهای هوا – فضا، پزشکی، رادیو داروها، زیست فنآوری، نانو فنآوری، سلولهای بنیادی و شبیه سازی، داروهای ضد سرطان، ساخت ابر رایانهها و انرژیهای نو، تأکید کردند: «معتبرترین مراکز علمی دنیا، این پیشرفتها را تأیید کردهاند و بر اساس گزارش سال 2011 میلادی یکی از این مراکز معتبر علمی، رشد علمی ایران سریعترین رشد علمی در دنیا بوده است.»
2-در ارزیابی آیندهی سیاسی یک نهضت، نیروهای شکل دهندهی آن اهمیت شایانی دارند. در تداوم انقلابها این عامل تعیین کننده است که چه میزان بتواند ارزشها و عناصر خویش را به نسل جدید منتقل کند. استواری و پایداری یک نهضت در میدان ارزشها رقم میخورد.
اکنون در چهارمین دهه، اغلب جامعه شناسان از ظهور نسل جدید سخن میگویند. رهبر انقلاب انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی به نسلهای دوم و سوم را از دیگر نقاط قوت نظام اسلامی دانستهاند: «گواه آشکار این موضوع، دانشمندان شهید مصطفی احمدی روشن و رضایی نژاد هستند که با این که دوران انقلاب و امام و دوران جنگ را درک نکرده بودند اما با درک وظایف انقلابی و اسلامی به درجات عالی علمی نیز رسیدند و با وجود مورد تهدید بودن، به راه خود ادامه دادند.»
3-صاحبنظران در ارزیابی اقتدار نظام از اصلی به نام قدرت ترمیمی نظام سخن به میان میآورند و این که یک نظام سیاسی به چه میزان آمادگی آسیبشناسی و غلبه بر آفتها را دارد. هر سیستمی که ظرفیت بازنگری و اصلاح ضعفها را در درون خویش فراهم آورد میتواند از گردنههای سخت بحران به آسانی عبور کند به همین دلیل است که رهبری مسؤولان نظام را به ترمیم ضعفها و رفع کمبودها فراخواندند: «ما ضمن تقویت نقاط قوت، نباید نقاط ضعف را پنهان کنیم بلکه باید با برطرف کردن ضعفها، از نهادینه شدن آنها جلوگیری کنیم.»
شاید یک دههی قبل که تاخت و تاز نظام سلطه شماری از نیروها و جریانهای سیاسی را در انفعال قرار داده بود، تردید دربارهی عبور نظام از دوران سخت بحران موجه به نظر میآمد اما اکنون که سیر تحولات منطقه به نفع ایران رقم خورده است، هر گونه تردید و ابهام نسبت به مسیر پیشرو جای تأمل دارد این موضع برتر ایران در چند نقطه قابل مشاهده است:
1-دست برتر ایران در خاورمیانه، جبههی سلطه بعد از دو دهه و چند سال تاخت و تاز اکنون در موضع انفعال قرار گرفته است: رویارویی ایران و غرب بخشی از کشمکش طولانی و بزرگ جبههی مقاومت با غرب بوده است. در برههای آمریکا و اردوگاه سلطه با آوردن ارتش و ناوگانهای نظامی خویش به منطقه و اشغال سرزمینهای اسلامی مجاور ایران به سمت محاصرهی جمهوری اسلامی گام برداشت و توانست برای مدتی دولتهای عربی منطقه را مطیع ارادهی خویش سازد. اما این شرایط سلطه جویانهی اردوی غرب با وقوع انقلابهای منطقه به نفع ایران رقم خورد.
جمعبندی و نتیجهگیری اغلب ناظران از سیر وقایع خاورمیانه این است که این موج حوادث به شکست و عقب نشینی تاریخی آمریکا و غرب و برتری ایران منجر شده است. نیروهایی که در انقلابها قدرت گرفتهاند، مرزبندی آشکار با غرب دارند. اصول سیاست خارجی آنها با تفکر بین المللی ایران پیوند و همپوشانی جدی دارد. تا کنون هیچ یک از خواستهها و انتظارات آمریکا از این جریانها پاسخ مثبت نگرفته است. دولت آمریکا آشکارا بر تشکیل نظامی با هویت سکولار و دوست غرب و مخالف ایران اسلامی تأکید کرده بود اما آنچه از صندوقهای رأی در مصر، تونس و مغرب به دست آمد، جریانی اسلامی و ضد صهیونیستی و معتقد به تشکیل بلوک نیرومند جهان اسلام است. بی سبب نیست که بسیاری از ناظران دریافتهاند که جریانهای جدید در کشورهای اسلامی جزوی از خانوادهی بزرگ مقاومت شدهاند، از این رو رهبری میفرمایند: «این تحولات، برای ملت ما مژدهی بزرگ و حادثهی شیرین و مبارکی است و ملت ایران با پیروزی این انقلابها، به طور نسبی از غربت در آمد.»
2-دورهی تثبیت و نهادینه شدن ارزشها: آنها که از منظر جامعه شناختی سیر انقلابها را بررسی میکنند. منحنی حیات آنها را در سه دورهی تولد، نضج گیری و تثبیت مینگرند. نظام سیاسی در چهارمین دهه از حیات برومند خویش دوران نضج گیری بلوغ را سپری کرده و به باور این جامعه شناسان اکنون در مرحلهای قرار گرفته که به آن دورهی تثبیت و قوام نام مینهند.
مرحلهای است که در صحنهی داخلی به تثبیت و نهادینه کردن اصول و آرمانهای انقلاب و در صحنهی بین المللی به یاری جوامع و ملتهای آزادیخواه مبادرت میکند