به طوری که از مطالعه ی تاریخ سیاسی شیعه برمی آید، در قرن اول چهار تن از امامان (ع) زندگی کرده اند و به جز دوران کوتاهی که در آن علی (ع) بر مسند خلافت نشست، در سایر ایام امامان شیعه از صحنه ی سیاسی جامعه به دور بوده و حتی در شرایط خفقان به سر برده اند. به تعبیر دیگر قرن نخست هجری از تاریخ شیعه از دو مقطع کاملا متمایز تشکیل شده است، مقطع قبل از خلافت علی (ع) که در آن اهل بیت رسول خدا(ص) از صحنه ی مسائل سیاسی و فرهنگی به دور مانده و همانند افراد معمولی به زندگی ادامه می دهند و به طور طبیعی در این دوره واقعیتی به عنوان حدیث شیعه وجود ندارد . و مقطع پس از شهادت علی(ع) که با به قدرت رسیدن بنی امیه، سیاستهای ضد شیعه از سوی خلفا به مرحله ی اجراء گذاشته شد و اهل بیت علیهم السلام بیش از پیش در فشار و مضیقه قرار گرفتند
پـس از طـلوع اسـلام از افـق جـزیـرة العـرب و دعوت همگانى پیامبر اسلام (ص )، دشمنان بـسـیـارى بـنـاى ستیز و خصومت با دین اسلام ، پیامبر(ص ) و مسلمانان گذاشتند و براى مـحـو اسـلام بـه هـر روشى دست یازیدند. در این میان مجاهدانى نستوه و مقاوم به دفاع از رسول خدا(ص ) برخاستند و در عرصه پاسدارى از حریم دین اسلام حماسه آفریدند.
ایـن مـجـاهـدان راسـتـیـن در ابـعـاد اعتقادى ، ارزشى و رفتارى از ویژگى هایى برخوردار بـودنـد کـه بـا اتـکـاء بـه آن ، دشـمـنـان دین و پیامبر اسلام را به خاک مذلّت نشاندند. رفتارها و ویژگى هاى برجسته آنان درس و مشقى براى همه انسانها در هر زمان و مکانى است تا از سطور نورانى آن در مسیر پرفراز و نشیب زندگى خویش بهره برند.
ایـن نـوشـتـار در پـى آن اسـت کـه آئیـنـه وار بخشى از مؤ لّفه ها و ویژگیهاى برجسته مجاهدان صدر اسلام را با تکیه بر آیات و روایات و شواهد تاریخى ، بررسى و تبیین نماید تا فرا راه مجاهدان فى سبیل الله قرار گیرد. مقدمه
تاریخ درخشان صدر اسلام شاهد حضور مجاهدان و رزمندگان سلحشور و سخت کوشى است که به رهبرى رسول الله (ص ) در راه پاسدارى از دین مبین اسلام و دستاوردهاى ارزشمند آن ، مردانه ایستادند و تا رسیدن به هدف متعالى خود لحظه اى از پاى ننشستند.41
سـؤ ال ایـن اسـت کـه ایـن مجاهدان از چه ویژگیهایى بهره مند بودند که با اتکاء به آن صـحـنه هاى تابناک و افتخارآمیزى را براى تاریخ اسلام رقم زدند و پیروزى و ظفر را در آغوش گرفتند؟
نـوشـتـارى کـه پـیش رو دارید پرتوى است از برخى ویژگیهاى برجسته مجاهدان صدر اسلام که بازگویى آن مفید و مؤ ثر خواهد بود.42
در خصوص این موضوع ، منابع متعدد و فراوان است ، اما بى گمان قرآن کریم بهترین و شـایـسـتـه تـرین منبع و ماءخذ است . در این مقاله نیز عمده مطالب با استناد به آیات کلام الله مجید ذکر شده است البته روایات ، کتب سیره و برخى متون اخلاقى نیز مورد استفاده قرار گرفته اند.
پـیـش از ورود بـه بـحـث ذکـر دو نـکـتـه ضـرورى اسـت : نـکـتـه اول ایـن کـه هـمه مسلمانان و رزمندگانى که در سپاه اسلام حضور داشتند، از ویژگى هاى اخـلاقـى و اعـتـقـادى ـ که در ادامه ذکر خواهد شد ـ بهره مند نبودند. در تاریخ صدر اسلام نـیـروهاى رزمنده اى را داریم که به دلیل گرفتار شدن در آفتها و ضد ارزشهایى مانند دنـیـاطـلبـى ، کـِبـر و غـرور، تفرقه و اختلاف ، سستى و هراس از جنگ و… سبب وارد آمدن لطـمـاتـى جبران ناپذیر بر سپاه اسلام و مسلمانان گشتند؛ نظیر آنچه در غزوه احد پیش آمـد. آنـها اگر چه جزء سپاه اسلام بودند، اما ویژگى مجاهدان راستین را نداشتند. مجاهدان راسـتـین مسلمان کسانى بودند که در مکتب قرآن و مکتب پیامبر(ص ) درس آموختند و درس خود را پس دادند و از آزمونهاى سخت و نفس گیر سربلند بیرون آمدند.
نکته دوم آن که ویژگى هاى ارزشمند مجاهدان صدر اسلام ریشه در فرهنگ ناب اسلامى و بـاورهـاى دیـنـى آنـهـا داشـت ؛ امـا در ایـن مـیـان نـقـش شـخـصـیـت بـى نـظـیـر رسول الله (ص ) به عنوان رهبر دینى ، سیاسى و نظامى آنها بر هیچ کس پوشیده نیست . بـسیارى از این رزمندگان از بین همان اعراب خونخواه ، بى نظم و بى اعتقاد برخاسته بـودنـد کـه رسول خدا(ص ) نور ایمان را در دل آنها تاباند و از آنان قهرمانانى مؤ من ، مجاهد، منضبط، مخلص و ایثارگر ساخت ؛ همانها که ستونهاى فضیلت و معنویت را در جامعه اسلامى برپا کردند و در پاسداشت دین ، آیین و کیان خویش از هیچ چیز دریغ نورزیدند.
1. ویژگى هاى اعتقادى مجاهدان صدر اسلام
1 ـ 1. ایمان
ایـمـان سـرآمد باورهاى دینى و ریشه همه معنویات است . ایمان اساسى ترین گام در راه اخلاق و معیار تمام ارزشهاى انسانى و حلقه ارتباط با خداست . ایمان سرچشمه توانایى ، قـدرت ، پـایـمـردى ، دلیـرى ، تـوکـل و اعـتـمـاد بـه نـفـس اسـت و بـزرگـتـریـن عامل پیروزى بر مشکلات محسوب مى شود.43
از آنـجـا کـه انـگـیـزه دفـاعـى در پـرتـو اعـتـقـاد و عـشـق صـادقـانـه بـه خـداى مـتـعـال بـارور مـى شـود، جـوهر مقاومت و حماسه نیز با تجلى قدرت در اراده و قلب انسان مـجـاهـد تـکـوّن مـى یـابـد. بـایـد پـذیرفت که هویت دفاعى در فرهنگ جامعه تنها در مدار خداباورى و ایمان و توکل به خدا تحقق پیدا مى کند.
مجاهدان صدر اسلام به این خصلت و ویژگى الهى مسلّح بوده و همین ایمان و اعتقاد راسخ بـود کـه آنـان را در نـبـردهـاى گـونـاگـون پـیـروز مـى سـاخـت و هـیـچ عـامـل دیگرى را نمى توان جایگزین آن کرد. مجاهدان مسلمان با تکیه بر ایمان آگاهانه ، در بـسـیارى از غزوات و سریه ها با آنکه هم به لحاظ نیرو و هم به لحاظ تجهیزات در تـنـگـنـا بـودنـد، بـاز بـر سپاه کفر پیروز شدند. حضرت امام خمینى (ره ) سرّ پیروزى مجاهدان صدر اسلام را همین ایمان به خدا مى داند.44
لازم به ذکر است همان گونه که قوّت ایمان سبب پیروزى است ضعف ایمان هم موجب شکست و نـاکـامـى خـواهـد بـود. چـنانچه در جنگ احد ضعف ایمان و سستى برخى از مسلمانان ، سبب مـغـلوب شـدن لشـکـر اسـلام و شـهـادت بـیـش از هـفـتـاد نـفـر از یـاران رسول خدا(ص ) گردید.
سـپـاهـیـان اسـلام عـقیده اى استوار داشتند و ثبات و پایداریشان ناشى از همین ایمان قوى بـود. این نیروى ایمان بود که آنان را وامى داشت هرگونه ملاحظه و خویشاوندى را کنار نـهـاده و روى در روى نـزدیـکـتـرین خویشاوندان خویش بایستند. حضرت على (ع ) در نهج البلاغه مى فرماید:
وَ لَقـَدْ کـُنـّا مـَعَ رَسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ، نَقْتُلُ آباءَنا و اَبنائنا و إ خواننا و اءعمامَنا؛ ما یَزیدُنا ذلک الاّ ایمانا… .45
مـا هـمـراه رسـول خـدا(ص ) بـا پـدران ، فرزندان ، برادران و عموهایمان جنگیدیم ؛ ـ این خویشاوندکشى ، ما را ناخوش نمى نمود ـ بلکه بر ایمانمان مى افزود… .
پـس از غـزوه بـنـى مـصـطـلق 46، پـسـر عـبـداللّه ابـن ابـىّ (سـرکـرده مـنـافـقـان ) نـزد رسول خدا(ص ) آمد تا اجازه قتل پدرش را به جرم فتنه انگیزى در سپاه اسلام بگیرد، اما پـیـامـبـر رحـمـت (ص ) به او فرمود: ((ما با او مدارا خواهیم کرد.))47 بدون شک تنها نور ایـمـان بـاعـث مـى شـد کـه مجاهدان صدر اسلام بر قلّه هاى رفیع ارزشها صعود نمایند و بـراى مـانـدگـارى اسـلام از نـزدیـکـتـریـن خـویـشـان دل شویند.
2 ـ 1. توکّل
توکل به خداوند متعال از ارزشهایى است که قرآن کریم رزمندگان مسلمان را بارها بدان توصیه مى کند.48 توکل دستاورد و از ارکان و پایه هاى ایمان و معرفت انسان مؤ من است و هـر چـه ایـمـان و مـعـرفـت مـؤ مـن بـه خـداونـد بـیـشـتـر و خـالص تـر بـاشـد، اتصال و درجه اتّکا و توکّلش نیز قویتر خواهد شد.
وقـتـى رزمـنـده مـسـلمـان قـلب خـود را بـا رابـطـه هـاى اتـّکـا و تـوکـل بـه دریـاى قـدرت و عـظـمـت الهى متصل نماید، اراده و روحیه اش چنان قدرتمند مى گـردد کـه مـغـلوب هـیـچ عـامـلى نـمـى شـود. شـهـیـد مـطـهـرى مـى نـویـسـد: ((جـهـاد و تـوکـل مـکـمـّل یـکـدیـگـرنـد. جـهـاد، حـمـایـت و پـشـتـیـبـانـى انـسـان از حـق اسـت و توکل در جهاد، اعتماد به حمایت و پشتیبانى خداوند از انسان .))49
توکل به خداوند متعال به عنوان یک اصل در سیره جهادى مجاهدان صدر اسلام تجلّى داشت . رزمندگان مسلمان و خداجوى در نبردهاى مقدس خویش علیه دشمنان ، همه تلاش و کوشش خـود را بـا اخـلاص بـه کـار مـى گـرفـتـنـد؛ در عـیـن حـال نـصـرت و پـیـروزى را تـنـهـا از جـانـب خـدا دانـسـتـه و فـقـط بـر او توکل مى کردند و در مقابل قدرت الهى تمام قدرتها را ناچیز و بى اساس مى انگاشتند.
امـام مـجـاهـدان و پـیـشـتـاز سـلحـشـوران اسـلام ، حـضـرت عـلى (ع )، تـوکـل را رمـز شـیردلى رزمندگان جبهه حق دانسته است .50 این مؤ لفه ، شکوه و جلالى وصـف نـاشـدنـى بـه مـقـاومـت رزمـنـدگـان دلیر اسلام مى بخشید. ایستادگى عده کمى با ابـزارهـاى نـاچـیـز و مـقـاومـت در بـرابـر دشـمـن تـا بـه دنـدان مـسـلّح ، بـدون ایـمـان و تـوکـل بـه خـدا و عـنـایـت او مـحـال و غـیـر مـمـکـن بـود. تـوکل به حضرت حق و کسب مدد از او، شور و شوق مقاومت بر جان مجاهدان اسلام مى افکند و شرنگ شکست و ناکامى را در کام کفّار و دشمنان مى ریخت .
جـریـان تـاریـخى ((حمرا الا سد))51 نقش توکل بر خدا را در میان مجاهدان کاملا روشن مى سـازد. در جـنـگ احـد مـسـلمـانـان پـس از به جاى گذاشتن شهداى بسیار، با بدنهاى زخمى مـراجـعـت نـمـودنـد ولى ابـوسـفـیـان در پـى نـابـودى کـامـل مسلمانان بود. در نتیجه رسول اکرم (ص ) از طرف خداوند ماءمور شد به همراهِ همان مـجـروحـان ، دشـمـن را تـعقیب نماید. با دستور رسول الله مجروحان از جمله دو برادر به سـوى لشـکـر دشـمـن حـرکـت کـردنـد. چـون یـکـى از ایـن دو بـرادر حال مساعدى نداشت ، برادرش او را بر دوش کشید تا خود را به یاران پیامبر برسانند و بـه نـداى رسـول الله لبیک گویند. آرى مجاهدان صدر اسلام ، چنین مردانى الهى بودند کـه از بـسـترهاى بیمارى ، با بدن آغشته به خون راهى میدان جنگ مى شدند تا دین خدا و رهـبـرشـان را یـارى کـنـنـد.52 ایـن مجروحان در حالى به نداى رهبر خود لبیک گفتند که مـنـافـقـان شیطان صفت آنان را از مقابله با لشکریان ابوسفیان مى ترساندند؛ ولى این مجاهدان نستوه چنان توکلى بر خدا داشتند که نه تنها وسوسه ها خللى در اراده آنها ایجاد نـکـرد، بـلکـه بـر ایـمـانـشـان افـزود و در پـاسـخ شـیـطـنت منافقان ، پاسخ دندان شکن ((حـَسـْبـُنـَا اللّه و نـِعـمَ الوکـیـلُ)) دادنـد؛ یـعـنـى مـا فـقـط بـه خـدا وابـسـتـه و دل بـسـتـه ایـم و او بـرایـمـان کـافـى اسـت .53 اوج ایـمـان و تـوکـل ایـن عزیزان چنان وحشتى در سپاه ابوسفیان انداخت که از ترس فرار را بر قرار ترجیح دادند و دین اسلام و مسلمانان از خطرى بزرگ ایمن ماندند.
3 ـ 1. اخلاص
اخـلاص مـهـمـترین رکن در نیت و عمل است . اخلاص یعنى پیراستن نیت و قصد از هر چیز غیر خـدایـى ؛ یـعـنـى کـار را بـراى خدا انجام دادن . از این جهت است که اخلاص را روح و باطن عـمـل مـتـعـبدانه ، و از عوامل اصلى تشکیل شخصیت معنوى انسان و منشاء توفیقات بسیار در کارهاى بزرگ دانسته اند.54
در فـرهـنـگ قـرآن ، اعـمـالِ شـایـسـته پاداش اخروى با معیار خلوص نیت ارزش گذارى مى شـونـد، زیـرا عـروج عمل صالح به سوى خدا55 تنها به مدد اخلاص میسّر است و خداوند متعال تنها عمل مخلصانه بندگان را مى پسندد و مى پذیرد.56
مـجـاهـدان صـدر اسلام به این ویژگى ارزشمند آراسته بودند. دفاع و جهاد آنها هم از آن جـهـت مورد تمجید و تحسین است که ((فى سبیل اللّه )) و تنها براى رضاى خداى بود.57 مـجـاهـدان مـخـلص نـه منتظر تشویق بوده و نه از نکوهش و سرزنش واهمه داشتند. اخلاص مـجـاهـدان زمـیـنه امدادهاى الهى را آماده مى کرد و رحمت و برکات خداوندى را براى آنها به ارمغان مى آورد.58
خـاطـر نـشان مى شود رفتار و گفتار رسول الله (ص ) در آراستگى مجاهدان به این صفت الهـى بـسـیـار مـؤ ثـر بـود. پیامبر(ص ) پیوسته به مسلمانان یادآور مى شد که مبادا در جـنـگـهـا جـز رضـاى خـداونـد را طلب کنند. رزمندگان اسلام نیز با الهام از این سفارشات تعالى بخش ، جان خویش را در طبق اخلاص نهاده ، تقدیم پیشگاه حق مى کردند.
تبلور اخلاص در رفتار حضرت على (ع ):
در نـبـرد احـزاب وقـتـى مـحـاصره طولانى شد، عمرو بن عبدود، جنگجوى عرب که با هزار سـوار بـرابـرى مـى کـرد بـا تـنـى چـنـد از جـنـگـجـویـان ، از خـنـدق عـبـور کـرد و در مـقـابـل نـیروهاى اسلام ایستاد و رجز خواند. برخى از ترس نفسهایشان در سینه حبس شده بـود. در ایـن هـنـگـام امـیـر مـؤ مـنـان عـلى (ع ) بـرخـاسـت و بـا اجـازه رسول خدا(ص ) به میدان شتافت .
پیامبر اکرم (ص ) براى پیروزى آن حضرت دعا کرد. على (ع ) با حریف (عمرو) به نبرد پرداخت و او را به خاک افکند و براى اینکه سر او را از تنش جدا کند روى سینه اش نشست . عـمـرو بـه حـضـرت نـاسـزا گـفـت . آن حـضـرت از روى سـیـنـه او بـرخاست و او را به حال خود گذاشت ، پس از چند لحظه که خشمش فرونشست ، بازگشت و کار عمرو را یکسره کـرد. از آن حـضـرت سـؤ ال شـد کـه چـرا پـس از دسـت یـافتن بر حریف از روى سینه اش بـرخـاستى ؟ امام على (ع ) فرمود: ((او به من ناسزا گفت . من از این کارش خشمناک شدم و تـرسـیـدم اگـر او را در ایـن حـالت بـکـشـم ، بـراى انـتـقـام گـرفـتـن و خـوشـنـودى دل خـود او را کـشته باشم . پس صبر کردم تا خشمم فرونشست . آن گاه او را فقط براى رضاى خدا کشتم .))59
2. ویژگیهاى اخلاقى مجاهدان صدر اسلام
1 ـ 2. شهادت طلبى
شـهـادت طلبى از عوامل پیروزى آفرین و از امتیازهاى سپاه اسلام در برابر جبهه کفر مى باشد. رزمندگان اسلام با تکیه بر این عامل همواره پیروزیهاى بزرگى را براى جبهه حـق بـه ارمـغـان مـى آوردنـد؛ چرا که در این سوى جبهه مجاهدانى بودند که کشته شدن در میدان جنگ را حیات و افتخار دانسته و در آن سوى جبهه مهاجمانى که از مرگ گریزان و آن را هلاکت و بیهوده مى دیدند. نتیجه چنین نگرشى براى جبهه حق ، ارتقاء انگیزه و اشتیاق ، و براى جبهه باطل بى رغبتى و بى انگیزگى بود.
قـرآن کـریـم شـهـادت را زنـدگـى حـقـیـقـى و شهیدان را زندگان جاوید معرفى مى کند و شـهـادت طـلبـى را بـه عـنـوان یک ارزش متعالى مى ستاید. از نظر قرآن کریم شهادت و کـشـتـه شدن در راه خدا، عین حیات و برخوردارى از رزق و نعمتهاى خاص الهى است و کسى که در راه خدا به شهادت برسد، مقامى منیع و درجه اى رفیع یافته است .60
از خـصـیـصـه هـاى بـارز مـجـاهـدان صدر اسلام ، عشق به شهادت بود: به هنگام جنگ بدر شـهـادت طـلبـى در مـیـان لشـکـر اسـلام مـوج مـى زد و در ایـن راه بـر یـکدیگر پیشى مى گـرفـتـنـد؛ بـه گـونـه اى کـه پـدر و پـسـرى بـراى عـزیـمـت بـه جـبـهـه و نـیـل بـه مـقـام والاى شـهـادت قـرعـه انـداخـتـنـد؛ چـرا کـه هـیـچ یـک مایل نبودند در مدینه بمانند و از فیض شهادت بازمانند.61
ایـن روح شـهادت طلبى است که شهید را به شهادت تشویق مى کند و همه اعجاز معنوى از ایـن روحـیـه بـلنـد و انـدیـشـه خـدابـاورِ مـردانِ فـداکـار و عـاشـق مـى تـراود. رسول خدا(ص ) پیش از نبرد بدر وقتى متوجه شد نوجوانانى ـ به عشق شهادت در راه خدا ـ بـا رزمـنـدگـان اسـلام هـمـراه گـشـتـنـد، آنـها را به واسطه سن کم و توانایى اندکشان بـازگـردانـد. در مـیـان آنـها نوجوان شانزده ساله اى به نام عمیر ابن ابى وقاص بود. وقـتى چنین دید خود را از دید پیامبر مخفى کرد. برادرش به او گفت : چه مى کنى ؟ گفت : مـى تـرسـم رسـول خـدا مـرا ببیند و به شهر بازگرداند؛ در صورتى که من دوست دارم همراه سپاه بیایم شاید خداوند شهادت را نصیبم گرداند. او سرانجام در غزوه بدر شرکت کرد و به آرزویش یعنى شهادت فى سبیل الله دست یافت .62
بـه هـنـگـام نـبـرد احـد پیرمردى به نام خَیثَمه ، که فرزندش در بدر به شهادت رسیده بـود، نـزد رسـول خـدا آمـد و گـفـت : اى رسول خدا(ص ) سخت مشتاقم که در کنار فرزندم بـاشـم ، تـقـاضـا دارم دعـا فـرمـایـى خـداوند شهادت را نصیبم فرماید. پیامبر براى آن پیرمرد عارف دعا کرد و او در غزوه احد به شهادت رسید.63
مـجـاهـدان صـدر اسـلام نـه تنها در میدان نبرد از مرگ نمى هراسیدند بلکه آرزو و دعا مى کردند در راه خدا شهید شوند. در جنگ موته پس از شهادت زید بن حارثه و جعفر ابن ابى طـالب ، طـبـق دسـتـور رسول الله (ص ) عبداللّه بن رواحه پرچم لشکر اسلام را در دست گـرفت . وى به سوى دشمن حمله برد در حالى که چنین مى گفت :… اى نفس ! اگر در راه خدا به شهادت نرسى ، به یقین مرگ سراغ تو خواهد آمد. اگر راه آن دو (زید و جعفر) را ادامه دهى ، هدایت مى شوى و اگر در این راه کوتاهى کنى بدبخت خواهى شد.64
مـالک اشـتـر، سـردار شـجـاع سپاه حق ـ که همواره از خدا طلب شهادت مى کرد ـ در نبرد با لشـکـر شـام چـنـیـن رجـز مـى خـوانـد: ((پروردگارا! شمشیرهاى دشمن را برایم آماده کن و شهادت را به دست کفّار نصیبم فرما.))65
2 ـ 2. یاد خدا
ذکـر و یـاد خـداى سـبـحـان از بـهـتـریـن و پـاکـیـزه تـریـن اعمال نزد پروردگار و خصلت خوب مؤ منان و صالحان و نشان همنشینى با محبوب واقعى بوده و مایه شرافت و رستگارى انسان مى باشد. به فرموده قرآن یاد خدا مؤ من را همواره در اوج و تعالى نگه داشته و در سختى ها، آرامش و قوت قلب مى بخشد.66
یـاد خـدا در دل و جـان مـجـاهـدان صدر اسلام جارى بود و زرق و برق زندگى دنیا هرگز ایـشـان را از یـاد خـدا بـازنـمـى داشـت . ایـن مـؤ لفـه و ویـژگـى بـراى مـجـاهـدان فـى سـبـیـل اللّه در مـیـدان نـبـرد بـسـیـار کارساز بود؛ چرا که جهاد و دفاع آرامش و قوت قلب بـسیار مى طلبد. خداوند متعال نیز رزمندگان اسلام را توصیه مى کند به هنگام برخورد با دشمن ، خدا را بسیار یاد کنند تا پیروز و رستگار شوند.67
مـجـاهدان صدر اسلام با زنده نگاه داشتن یاد خدا در دلهایشان و مداومت بر آن ، بر قوّت و قدرت روحى و معنوى خویش مى افزودند. بى گمان اگر روح و جان آنها با یاد و نام خدا لبـریـز نـمـى شـد، از عـهـده آن امـتـحـانـهـاى سـخـت و مشکل پیروز برنمى آمدند.
هـنـگام پیکار دو سپاه ایمان و کفر، آنچه مسلمانان مجاهد را در برابر کافران برترى مى بـخـشـیـد، ایمان خالص و یاد خدا بود که به صورت ذکرهاى متعددى مانند اللّه اکبر و لا اله الاّ اللّه ابـراز مـى گـشـت . وقـتـى ایـن اذکار در فضاى عطرآگین جبهه مى پیچید، پتک نابودى بر فرق دشمن کوبیده مى شد و آنها را به خاک مذلّت مى نشاند.
3 ـ 2. صبر
صبر خصلتى است که با سرنوشت ایمان انسان گره خورده است و از پایه هاى ایمان مى بـاشـد.68 امـام صـادق (ع ) صـبر در ایمان را به منزله سر در بدن مى داند69 و پیامبر اکـرم (ص ) صـبـر را نـصـف ایـمـان بـرمـى شـمـارد.70 خـداونـد مـتـعـال در کـتـاب وحـى مـؤ مـنـان را بـه صـبـر و پـایـدارى فـراخـوانـده 71 و آن را از عوامل پیروزى آفرین برمى شمارد.72
رزم آوران صـدر اسـلام کـامـل تـریـن مـصـداق صـابـران هـسـتـنـد کـه خـداونـد متعال از آنها با عنوان ((راست پیشگان و پرهیزکاران )) یاد مى کند.73
پیش از هجرت دشمنان اسلام براى نابودى دین اسلام از هیچ کوششى دریغ نورزیدند، از اسـتـهـزاء و تـکـذیب و زخم زبان گرفته تا تهدید و آزار و اذیت و دیگر ناملایمات ؛ اما مجاهدان راستین با اقتدا به پیامبر عظیم الشاءن اسلام ، هر یک چون کوهى استوار پایدار ماندند و نقشه هاى شوم دشمنان را نقش بر آب ساختند.
پـس از هـجـرت نیز مسلمانان صبر و پایدارى را پیشه خود ساختند. جنگ خندق ، همزمان با فـصل سرما و کمبود مواد غذایى در مدینه بود، رزمندگان پوشاک و خوراک مناسب نداشتند و رسـیـدن کمک از خارج شهر نیز میسّر نبود. در چنین شرایط دشوارى مسلمانان طریق صبر را پـیـش گـرفـتـنـد و بـا پـایدارى خویش پیروزى بزرگى را براى لشکر اسلام رقم زدند.
4 ـ 2. شجاعت و دلاورى
از اوصافى که قرآن کریم مجاهدان و رزمندگان صدر اسلام را بدان مى ستاید، شجاعت و دلاورى اسـت .74 قـرآن کـریـم در آیـاتـى (تـوبـه : 24، حـجـرات : 15) بـه مـبـارزه با عـوامـل سـسـتى آور پرداخته و خوى شجاعت و فداکارى در راه خدا را در ژرفاى جان مجاهدان مسلمان رسوخ مى دهد.75
رزمندگان صدر اسلام بدون هراس از سلاح و تجهیزات دشمن و شمار زیاد نیروهاى آنها، بـا تـوکـل بـه خـدا و بـا نـقشه حساب شده بر لشکر دشمن یورش مى بردند و بى هیچ پـروایـى بـه اسـتقبال از خطرهاى بى شمار نبرد مى رفتند.76 بر همین اساس شجاعت و قـوت رزمـنـدگـان اسـلام ، کـه از ایـمـان راسـخ آنـهـا سـرچـشـمـه مـى گـرفـت ، از عوامل پیروزى سپاه اسلام محسوب مى شد.
شـجـاعت و دلاورى سبب تقویت روحیه مجاهدان ، و تقویت روحیه سبب شکیبایى آنها در مبارزه بـا سـخـتى ها و تحمل دشواریها مى گشت . آنان در نبردها با عزمى راسخ و شجاعتى بى نـظـیـر مـى جـنـگیدند؛ چرا که راه خود را منتهى به یکى از دو هدف پیروزى یا شهادت مى دیـدنـد. ایـن اهـداف کـه قـرآن از آن بـا عنوان ((إ حدَى الحُسْنَیَیْن )) یاد مى کند77 هر دو براى آنها نیک و سعادت آفرین بود.
هـدف هـمـه مـسـلمـانـان در آن دوره ، اعـتـلاى کـلمـة اللّه و تـلاش بـراى مـاندگارى اسلام و بـرافـراشـتـن پـرچـم صـلح و عـدالت مـیـان هـمه انسانها بود. اینها هدفهایى بودند که مـسـلمـانـان بـه آن ایـمـان کـامـل داشـتـنـد و براى تحقق آنها بدون هراس و واهمه از چیزى ، شجاعانه و با تمام توان خویش به مبارزه مى پرداختند.
5 ـ 2. ایثار و فداکارى
ایثار از ارزشهاى متعالى اسلامى و به معناى از خود گذشتن و دیگران را بر خود ترجیح دادن اسـت . مـراد از ایـثـار و فـداکـارى ایـن اسـت کـه انـسـان از آنچه خود به آن نیاز دارد، جـوانـمـردانـه بگذرد و به نیازمندان بدهد. از آنجا که انسان طبعا موجودى خودمحور است ، ایـن کار بسیار مشکل است و لیکن میوه شیرینى دارد که حلاوت آن را تنها مردان ایثارگر و فداکار مى چشند و مى فهمند.78
خداوند سبحان در قرآن کریم ، ایثار و از خود گذشتگى مؤ منان را در راه پاسدارى از دین خود مى ستاید و برترین توصیفها و پاداشها را براى آنان قرار مى دهد.79
رزمـنـدگـان سـلحـشـور و درس آمـوخـتـگـان مـکـتـب وحـى بـا تـاءسـى بـه سـیـره رسـول اللّه (ص ) ـ به عنوان اسوه حسنه ـ در معامله با پروردگار خود جلوه هاى زیبایى از ایـثـار،از خـود گـذشـتـگـى و پـیـشـگـامـى در جـانـفـشـانـى و تحمل شدائد را آفریدند و در صفحات زرّین تاریخ اسلام به یادگار گذاشتند که به برخى از آنها اشاره مى شود.
ایـثـار و از جـان گـذشـتگى حضرت على (ع )، بزرگ ایثارگر تاریخ ، در ((لیلة المبیت ))80 بـرجسته ترین جلوه تجلى این ارزش اسلامى در صدر اسلام است . مولاى متقیان على (ع ) بـراى نجات جان امام خویش ، جان خود را در معرض تهدید بزرگ کفار قرار داد و در حـالى در بـستر پیامبر خوابید که چهل نفر از کفّار با شمشیرهاى آخته در انتظار حمله به پیامبر کمین کرده بودند.
ایـثـار و فـداکـارى مـجاهدان صدر اسلام همواره ایثار جان نبود. آنها علاوه بر جان خویش ، مـال خـویـش را نـیـز در راه اسـلام بـخشیدند. به هنگام هجرت مهاجران از مکه به مدینه این حـقـیـقـت جلوه آشکارى داشت ؛ آن هنگام که انصار عاشقانه آغوش بر مهاجران گشودند و با آنـکـه بـسـیـارى از آنـهـا، خـود نـیـازمـنـد بـودنـد، خـانـه و کـاشـانـه و اموال خویش را با مهاجران قسمت کردند. قرآن کریم در آیاتى این ایثار و فداکارى انصار را مى ستاید.81 مهاجران نیز ایثارگرانى بودند که تمام زندگى خود را در مکه به جا گـذاشـتـند و به مدینه آمدند. برخى از آنها در عهد جاهلیت از ثروتمندان مکه بودند ولى با قبول اسلام همه مالشان را از دست داده بودند.
ـ بـا انعقاد پیمان اخوت در مدینه ، عبدالرحمان بن عوف با سعد بن ربیع پیمان برادرى بـسـت . سـعـد (کـه از انـصـار و سـاکـن مدینه بود) تمام مالش را با عبدالرحمان بن عوف تقسیم کرد و حتى یک زنش را نیز طلاق داد و به ازدواج عبدالرحمان درآورد.82 چنین صحنه هـاى بـاشـکـوهـى تـنها در تاریخ درخشان صدر اسلام و در گفتار و کردار مجاهدان مسلمان ایثارگر بروز یافته است . در جنگ تبوک وقتى مسلمانان با کمکهاى مالى خود به تجهیز سپاه اسلام در برابر رومیان مى پرداختند، برخى از تهیدستان نیز با آنکه زاد و توشه و مـرکـب کـافـى در اخـتـیـار نـداشـتـنـد بـا کـار کردن کمک کردند تا در این کار خیر سهیم باشند.83
در ((غـزوه ذى قـِرَد))84 سـعـد بـن عـبـاده بـا آنـکـه از جـانـب رسول اللّه ماءمور شده بود جهت حفاظت از مدینه در شهر بماند، باز هم پنج بار شتر و ده راءس شتر به لشکر اسلام بخشید. وقتى رسول خدا(ص ) متوجه شد رو به قیس بن سعد کـرد و فـرمـود: اى قـیـس ! پـدرت تـو را سـواره بـه جـبـهـه اعـزام کـرد و بـا ارسـال مـواد غـذایـى مـجاهدان را تقویت نمود. خود نیز مدینه را از تعرض دشمن حفظ کرد، خدایا سعد و آل سعد را رحمت نما.85
6 ـ 2. عزّت و کرامت
از ارزشـهـاى مهم اخلاقى ؛ و به تعبیر استاد شهید مرتضى مطهرى ، محور اخلاق اسلامى 86، عزت و کرامت نفس است . عزّت به معناى شرافت ، از سرمایه هاى ارزشمند انسان مؤ من اسـت ؛ چرا که قرآن مجید آن را منحصر در خدا، پیامبر و مؤ منان کرده است .87 احساس عزّت و سربلندى و بزرگوارى روح ، آدمى را به فضیلت سوق داده ، از پستى ها و رذیلتها برکنار مى دارد.88
مهمترین راه دریافت عزّت ، اطاعت از خداوند عزیز است ؛ چرا که هر چه انسان به منبع عزّت نـزدیـکـتـر شـود، عـزّتـش افـزون مـى گردد. پیکار در راه خدا نیز عزّت آفرین است . به فرموده پیامبر(ص ) مجاهد هم خود به قلّه سرافرازى و عظمت صعود مى کند و هم راه مجد و بـزرگـوارى را براى آیندگان هموار مى سازد.89 امام مجاهدان ، حضرت على (ع ) نیز آن گـاه کـه از مـنـزلت و جـایـگـاه رفـیـع جـهـاد سخن مى گوید، فلسفه وجوب آن را عزّت و ارجمندى اسلام ، و رویگردانى از آن را مایه ذلّت و خوارى اسلام مى داند.
مـجـاهدان صدر اسلام که عزّت و سرافرازى اسلام را در جهاد جستجو مى کردند، لحظه اى نیاسودند و در این راه رشادتهایى از خود بروز دادند که قلم ها از بیان آن عاجزند.
در نـبـرد مـوتـه ، وقتى برخى از مسلمانان از اعزام لشکر قدرتمند و پرتوان رومیان با خبر شدند، نسبت به ادامه مسیر دچار تردید گردیدند. در این هنگام عبداللّه بن رُواحه که فرمانده دوم سپاه اسلام بود، با سخنانى عزّت اسلام را به آنان یادآور شد و آنان را به ایـسـتـادگـى و مقاومت و دفاع از اسلام عزیز فراخواند: ((اى مسلمانان ! به خدا سوگند ما هرگز با تکیه بر افزونى نیرو و بسیارىِ تجهیزات جنگ نکرده ایم بلکه با اعتماد به اسـلام ، کـه بـه مـا عـزّت بـخـشـیـده است ، جنگیده ایم ؛ اکنون نیز آماده شوید و به دشمن بتازید.))90 7 ـ 2. بى رغبتى به دنیا
یـکـى از مـبـاحـث عـمـده و راهبردى اسلام ، که در قرآن کریم و سیره معصومین مورد توجه و اهـتـمـام قـرار گـرفـتـه ، بـى مقدارى و بى وزنى دنیا در برابر آخرت است . از دنیا با عنوان متاع قلیل یاد شده 91 که اسباب آزمایش و امتحان بشر قرار داده شده است .92
از نـظـر قـرآن دنـیـادوسـتـى و دل خـوش کـردن بـه حـیـات دنـیـا، شوق جهاد و دفاع را در دل مـى مـیـرانـد93 و عـامـل شـکـسـت خـواهـد بـود.94 در مـقـابـل بـى اعـتـنـایـى بـه دنـیـا و فـریـفـتـه نـشـدن بـه جـلوه هـاى زودگـذر آن از عـوامـل پـیـروزى در صـحـنـه نـبـرد اسـت . آن کـس کـه دل بـه مـحـبـت دنـیـا و زخـارف آن نـسـپـرد، بـه گـاه نـبـرد، سـبـکـبـال و مـشـتـاق لبـاس رزم مـى پـوشـد و بـه آسـانـى از تـعـلّقـات دنـیـایـى دل مى کَند.
از ویـژگـى هـاى مـجـاهـدان راسـتـیـن صـدر اسـلام کـوچک شمردن و بى اعتنایى به دنیا و دل بـریـدن از مـظـاهر فریبنده آن بود. حنظله جوانى تازه داماد بود. شبى که عروس به خـانـه آورد کـوس جـنـگ احد نواخته شد. او که عاشق جهاد و شهادت بود، همسر جوان خود را هـمـراه تـمـام لذّتـهـاى زنـدگـى در خـانـه گـذاشـت و بـا رسول خدا(ص ) عازم جهاد با لشکر کفر شد. حنظله که مشتاقانه به جنگ آمده بود، براى ایـنـکـه از لشـکـر اسـلام عـقـب نـیـفـتـد فـرصـت غـسـل جنابت نیافته بود. پس از شهادتش رسـول خـدا(ص ) فـرمـود: حـنـظله را ملائکه غسل دادند؛ از این رو به حنظله غَسیلُ الملائکه شهرت یافت .95 جالب است بدانید هم پدر حنظله (ابوعامر) مشرک و فاسق بود و هم پدر هـمسر حنظله (عبداللّه ابن ابىّ)، که سرکرده منافقان بود. لیکن این مسلمانان راستین ، جهت اعتلاى کلمة اللّه روى در روى پدرانشان ایستادند و راه حقیقت و رستگارى در پیش گرفتند. گفتنى است که فرزند این شهید بزرگوار نیز بعدها از سرداران رشید اسلام گشت .
در صـحـنـه کـربـلا نـیـز گـروهـى نـتـوانـسـتـنـد از دنـیـا و مـظـاهـرش دل بکنند، اما یاران حسین بن على (ع ) بر دنیا و همه زیباییهاى فریبنده اش چشم بستند و بـنـدگـى حق تعالى و عشق و سرسپردگى به امام خویش را بر تعلقات دنیوى ترجیح دادنـد تـا هـمـان گـونه که در بسیارى از ارزشهاى الهى مصداق و نمونه شدند، در مورد بى اعتنایى به دنیا و زخارف آن نیز الگویى شایسته باشند.
8 ـ 2. مقاومت و ایستادگى
رزمندگان و پاسداران مسلمان هیچ گاه نباید مرعوب قدرت و شوکت ظاهرى دشمنان شوند؛ نـبـایـد از عـِدّه و عـُدّه دشـمن بهراسند؛ باید گوش به وعده هاى الهى سپرده و راه مقاومت و مـجـاهـدت در پـیـش گـیرند. این مهم در منابع دینى بسیار مورد تاءکید قرار گرفته است .96
از دیگر جلوه هاى ارزشمند سپاه اسلام ، تبلور فرهنگ مقاومت و ایستادگى در اعماق مجاهدان مـسـلمـان بـود کـه بـه واسطه بهره مندى از این ویژگى صحنه هاى زیبا و پرشورى را خـلق کـردنـد و بـر سـخـتـى ها فائق آمدند. رزمندگان اسلام هرگاه احساس مى کردند گاهِ مقاومت و ایستادگى در برابر دشمن است دریغ نمى ورزیدند.
ایـن ویـژگـى در دوران پیش از هجرت جلوه بیشترى داشت . در آن دوران به واسطه فشار فـراوان مـشرکان و کفار، مسلمانان در سخت ترین شرایط بودند و ایمان و استقامت جانانه آنها باعث ماندگارى دین اسلام شدند. برخى ، از مسلمانان در این دوران ، تمام زندگى و خـانه و کاشانه خود را رها کرده و به حبشه مهاجرت نمودند و برخى از آنها نیز در زیر شکنجه هاى کفار و مشرکان جان به جان آفرین تسلیم کرده و شربت شهادت نوشیدند.
خـانـواده عـمـّار یـاسـر از جمله کسانى بودند که تا آخرین لحظات عمرشان بر سر عقیده شـان ایـستادند و به عنوان اولین شهداى اسلام نامشان را براى همیشه در تاریخ جاودانه سـاخـتند. خانواده یاسر خانواده استقامت و پایدارى بود. پیامبر به آنان فرمود: ((خاندان یاسر! پایدارى کنید. جایگاهتان بهشت است .))97
ایـسـتـادگـى و مـقـاومـت مسلمانان پس از هجرت نیز ـ به ویژه در عرصه هاى نبرد حق علیه بـاطـل ـ تـداوم داشـت . بـه هـنـگـام نبرد احد، پس از سقوط تنگه و حمله دشمن ، بسیارى از لشکریان اسلام پا به فرار نهادند؛ اما برخى از مجاهدان راستین همانند حضرت امیر(ع ) و ابـودجـّانـه انـصـارى ، مـردانـه در مـیـدان کـارزار بـاقى ماندند و در دفاع از جان مقدس رسـول اللّه (ص ) فـداکـارى و اسـتـقـامـت شایانى از خود نشان دادند. در اوج نبرد، وقتى پـیـامـبـر مـجـروح شد و خون بر چهره مبارکش جارى شد، ابودجّانه تن خود را سپر باران تیرهایى ساخت که وجود پیامبر را نشانه رفته بودند.98
3. ویژگیهاى عبادى مجاهدان صدر اسلام
1 ـ 3. اهتمام به نماز
نـمـاز در مـیان عبادتها، از مهم ترین عبادات است و اهمیت و جایگاه بلند آن در دین اسلام بر هـیـچ کـس پـوشـیـده نیست . در روایات اهل بیت (ع ) از آن به عنوان راءس اسلام ،99 ستون خـیـمـه دیـن و موجب تقرب اهل تقوا به خداوند100 یاد شده است . نماز با روح ، برترین یـاد خـدا101و عـامـل بـرقـرارى ارتـبـاط بـا ذات اقـدس الهى است ؛ سدّى است در برابر گـنـاهان و وسیله شستشوى سیّئات و غفران و آمرزش الهى . خودبینى و غرور را در انسان مى شکند و با یادآورى مرگ و قیامت او را از عصیان و گناه بازمى دارد.102
خداوند از مؤ منان مى خواهد به گاه سختى ها در کنار استقامت و پایدارى ، از نماز استعانت جـویـنـد.103 مـجـاهـدان صـدر اسـلام ایـن فـرمـان الهـى را بـه شـایـسـتـگـى عـمـل کـردنـد. آنـهـا در سـخـتـى هـاى نـبـرد بـه نـمـاز پناه مى بردند و با رکوع و سجود خالصانه و خاشعانه ، روح خویش را صلابت و استوارى مى بخشیدند.
بـه هـنـگـام بـازگـشـت از غـزوه ذات الرقاع 104 پیامبر دو سرباز به نامهاى ((عباد)) و ((عمار)) را ماءمور حفاظت از دهانه درّه اى کرد که مسلمانان در آن استراحت مى کردند. عباد از تاریکى شب استفاده کرد و مشغول نماز و راز و نیاز با خداى خود شد. در این هنگام مردى از قـبـیـله غـطـفـان که در تعقیب مسلمانان بود، از نقطه مخفى تیرى بر پاى عباد زد. عباد به قـدرى غرق مناجات با خدا بود که سوزش تیر را کمتر احساس کرد و تیر را از پاى خود درآورد و بـه نمازش ادامه داد. ولى مرد غطفانى تا چند بار به تیراندازى ادامه داد و عباد مـجـبـور شـد نـمـازش را پایان برساند و عمّار را بیدار کند. منظره رقت بار عباد، عمار را مـنـقـلب کـرد و بـا لحـن اعـتـراض گـفت : چرا در آغاز کار بیدارم نکردى ؟ نگهبان زخمى در پـاسـخ گـفـت : ((مـن در حـال مـنـاجـات بـا پروردگار خود بودم و سوره اى از قرآن را مى خـوانـدم که ناگهان تیر اول اصابت کرد. لذت مناجات و شیرینى آن ، مانع از آن شد که نمازم را قطع کنم . اگر پیامبر حفاظت این نقطه را بر عهده من نگذاشته بود، هرگز نماز و سـوره اى را کـه مى خواندم قطع نمى کردم و جان خود را در طریق مناجات با خدا از دست مى دادم پیش از آنکه آهنگ بریدن نماز کنم .))105
2 ـ 3. دعا و نیایش
دعا و نیایش از ضروریات آیین اسلام و رکنى از ارکان به هم پیوسته نظام توحیدى است ؛ عـبـادتـى ارزنـده و شـورآفـریـن کـه هـمـانـنـد نـمـاز و قـرآن ، دل مـرده و بـى روح را زنـده و آبـاد مـى کـنـد؛106 از الطـاف بـى کـران الهـى نـسبت به مخلوقات و بارِ عامى است که هر موجودى در هر موقعیّتى مى تواند خداى خویش را به هر زبـانـى بـخـواند و خداوند هم ندایش را پذیرا باشد.107 جهاد در راه خدا از مواردى است کـه ارتـبـاط تـنـگـاتـنـگ مـجـاهـد بـا خـداى مـتـعـال را مـى طـلبـد؛ کـانـال ایـن ارتباط نیایش است . چرا که دعا و نیایش بیدار کننده روح خروش و عصیان در برابر ظلم و جور و ایجاد کننده شجاعت توکل به مبداء قدرت است .108
مـجـاهدان فى سبیل اللّه آن گاه که در برابر دشمن قرار مى گرفتند خاضعانه دست به دعـا بـرمـى داشـتـنـد و طـبـق فـرمـوده قـرآن 109 از خـداونـد مـتـعـال ، پـایـدارى ، ثـبـات قـدم ، روحـیـه و پـیـروزى مـى طـلبـیدند. در نبرد بدر وقتى رزمندگان اسلام دشمن را به لحاظ نیرو و ادوات رزمى از خود قویتر دیدند، گرد هم جمع شـده ، مـشـغـول نـیـایـش شـدنـد و گـفتند: پروردگارا! ما را بر دشمنان خود پیروزى ده . خداوند نیز آنها را یارى بخشید.110
مجاهدان مسلمان با دعا روح خود را شاداب ساخته و با استغاثه به درگاه الهى از امدادهاى غـیـبـى خـداونـد بـهره مند مى شدند. با مرورى گذرا به جنگهاى صدر اسلام این موضوع روشـن مـى گـردد. رسـول اکـرم (ص ) نـیز صحنه هاى زیباى جهاد در راه خدا را با نیایش مـخـلصـانـه خـویـش مزیّن مى کرد و احساسات پر ارج خداجویى را با زبان دعا بیان مى فرمود.111
3 ـ 3. انس با قرآن
قـرآن کـتـاب خـدا و پیام او براى خدایى شدن انسانهاست . قرآن نور است ؛ چراغ هدایتگر انـسـانـهـا در ظـلمـت دنیا؛ نسخه شفابخش حکیم بى همتا براى بشریت . سراسر قرآن ذکر خداست و تلاوت و تدبر در آن انسان را به یاد خدا مى اندازد.
انـس رزمندگان اسلام با قرآن کریم از مصادیق یاد خدا به گاه رزم و نبرد بود. آنها با تـلاوت قـرآن ، جان تشنه خود را از یاد خدا لبریز مى ساختند و خلعت لطافت و سبکبالى بر قامت روح خویش مى پوشاندند. این فرزانگان بى نظیر با تلاوت قرآن با خدا راز و نیاز مى کردند و با عمل به دستورات آن ، سرافرازى دنیا و آخرت را براى خویش رقم مى زدند.
4. ویژگیهاى نظامى مجاهدان صدر اسلام
1 ـ 4. نظم و انضباط
نظم ، هماهنگى و انضباط پایه نظامیگرى و به منزله روح و جان سپاه است ؛ تا جایى که هـیـچ لشـکـرى ، هـر چـنـد بـرخـوردار از نـیـرو و تـجـهـیـزات فـراوان ، بـدون انـضـبـاط کـامـل پـیـروز نـمـى شـود.112 دیـن اسلام از مجاهدان مى خواهد که در مواضع خود ثابت و اسـتـوار بـمـانـنـد و ضـمـن اطـاعـت کـامـل از دسـتـورات فـرمـانـدهى ، از بى نظمى و نزاع بپرهیزند.113
تـاریـخ اسلام نشان مى دهد که در جنگهاى صدر اسلام ، مجاهدان مسلمان با نظم و انضباط کامل حضور یافته و با ایمان و اعتقادى که به هدف و راه خویش داشتند، پیروزى را از آن خـود مى ساختند. رسول خدا(ص ) و امیرمؤ منان (ع ) در جنگها، افراد لایق را به فرماندهى بـرمـى گـزیـدنـد و مـسائل امنیتى ، استقرار، سازماندهى ، آرایش نیرو و… را از نظر دور نمى داشتند، دستورات خود را پیگیرى کرده و در صورت تخلّف متخلفان را بازخواست مى کـردنـد و در صـورت ضـرورت مراسم رژه برپا مى کردند. همه اینها با نظم و انضباط خـاصـى صـورت مـى گـرفـت . چـنـان کـه پـیـش از درگـیـرى در مـیـدان احـد، رسول خدا(ص ) شخصا مشغول تنظیم صفوف رزمندگان اسلام شد.114
سـپـاه اسـلام بـا وجـود آنـکـه از قـبـیـله هـاى گـونـاگـون شـکـل گـرفـته بود، تشکیلات بسیار منظمى داشت . هر قبیله فرمانده جداگانه اى داشت و هـمـه فـرمـانـدهـان زیـر نـظـر فـرمـانـدهـى کـل (کـه بـر عـهـده شـخـص رسول الله (ص ) بود) انجام وظیفه مى کردند. انسجام سپاه اسلام به واسطه رعایت نظم و انـضباط نظامى و اطاعت از فرماندهى بود که همانند رشته اى مسلمانان را به هم پیوند مى داد.
2 ـ 4. اطاعت پذیرى
اطـاعـت و فـرمـانـبـردارى از فرماندهى و دستور مافوق و سرپیچى نکردن از آن ، یکى از امـور حـیـاتـى و از وظـایـف نـیروهاى مسلح به شمار مى آید. این موضوع در منابع اسلامى مـورد تـاءکـیـد و اهـتـمـام قـرار گـرفـته است .115 البته این اطاعت پذیرى داراى حدود و ثغورى است و نباید به نافرمانى خدا و مخالفت با دستورات مسلّم شرع منتهى شود. این مـؤ لفـه نـقـش بـسـیـار مـهـمى در پیروزى و شکست دارد. محترم شمردن دستورات مافوق و اجتناب از خودراءیى و احساسات نابه جا ضامن موفقیت و پیروزى است و مجاهدان راستین و حـقـیـقى صدر اسلام به این زیور آراسته بودند؛ به گونه اى که فرمانبردارى آنها از دسـتـورات رسول اللّه نمونه بارز و عالى تبعیت از مقام فرماندهى بود. آنان با اشتیاق کامل و خلوص شگفت انگیز و شوق و طیب خاطر بسیار، در اجراى فرمانهاى فرمانده خود مى کوشیدند116 و لشکرى به معناى واقعى کلمه ((اطاعت پذیر)) بودند.
به هنگام نبرد بدر، عده اى از صحابه را رعب و وحشت فراگرفت ؛ چرا که آنان قریش را شـکـسـت ناپذیر مى انگاشتند. مِقداد مجاهد راستین ، با مشاهده این وضع به پا خاست و با سـخـنـان گـرم و آتـشـیـن خـود، روحـیـه مـتـزلزل مـسلمانان را ثبات بخشید. وى خطاب به رسـول خـدا(ص ) چـنین گفت : (( … اى رسول خدا! … سوگند به خدایى که تو را به حق بـرانـگـیـخـت ، اگـر فـرمـان دهـى به میان آتش رویم ، یا خود را بر خار مغیلان افکنیم ، فـرمـانـت را بـه جـان و دل پـذیـرایـیـم . مـا هـرگـز سـخـنـى را کـه بـنـى اسـرائیـل بـه موسى گفتند به شما نمى گوییم … به کمک پروردگارت جنگ کن ما نیز همراهت مى جنگیم !))117
سعد بن معاذ (رئیس قبیله اوس ) هم رو به پیامبر چنین گفت : ((به خدایى که تو را به حق بـه پـیـامـبـرى مـبـعـوث کرده است ، اگر بخواهى ما را به دریا بریزى و خود پیشرو ما باشى همراه تو به دریا مى رویم و یک تن از ما سرپیچى نمى کند.))118
3 ـ 4. حفاظت اطلاعات
یـکـى از عوامل مهم و عمده براى نیل به پیروزى در نبردها، گردآورى اطلاعات از نیروها و اهداف نظامى دشمن و حفاظت این اطلاعات است . اسلام افشاى اسرار نظامى را منع کرده و آن را نـشـانـه نـفـاق مـى دانـد؛ هـمچنین از مسلمانان خواسته شده است اطلاعاتى را که ایمنى و سلامت مؤ منان در گرو آن است ، پنهان دارند و افشا نسازند.119
اطـلاعـات و حـفـاظـت آن در برنامه ریزى صحیح و غافلگیرى دشمن بسیار مؤ ثر بوده و جـنـگـهـاى صـدر اسـلام ایـن حـقـیقت را روشن ساخته است . مجاهدان صدر اسلام به صورت نـفوذى ، گشت و دیده بانى اطلاعات لازم را از منابع مختلف گرفته و گزارش مى دادند. عـبـاس بـن عـبـدالمـطـلب عـمـوى پـیـامـبـر، عـامـل نـفـوذى رسول خدا(ص ) در قلب حکومت مشرکین (مکه ) بود و همو بود که خبر حرکت مشرکان و میزان تـجـهـیـزات و تـوان رزمـى دشـمـن را پـیـش از غـزوه احـد بـه اطـلاع رسول اللّه (ص ) رساند و باعث شد لشکر اسلام غافلگیر نشود.120 در واقع عباس با اطلاع رسانى به موقع امتیاز غافلگیرى را از دشمن گرفت .
4 ـ 4. آمادگى رزمى
قـرآن بـا فرمان جهاد121 مساءله آمادگى رزمى و فراهم ساختن تجهیزات جنگى را مطرح مـى سـازد122 رسـول خدا(ص ) به آموزش و تمرینهاى رزمىِ مورد نیاز رزمندگان اسلام بـسیار اهمیت مى داد و آنها را به این کار تشویق مى کرد.123 تیراندازى و اسب سوارى و شـنـا و فـراگیرى آن مورد تاءکید رسول اللّه بود. مجاهدان صدر اسلام با تیراندازى ، سوارکارى و سایر تمرینات نظامى ، آمادگى بدنى خود را براى مقاومت و ایستادگى در شـرایـط دشـوار احتمالى حفظ مى کردند. تشکیلات تاکتیکى مناسب در نبردها باعث مى شد پشتیبانى لازم در تاءمین نیروها به عمل آید و دشمن را از غافلگیرى محروم سازند.
جـنـگ تـبـوک شـایـد بـارزتـریـن جـلوه آمـادگـى بدنى و توان رزمى مجاهدان مسلمان بود. مـشـکـلاتـى کـه سـپـاه اسـلام تـحـمـل کـردنـد، بـسـیـار بود. رزمندگان اسلام مدینه را در فـصـل رسیدن میوه ها ترک گفتند؛ در شدت گرماى تابستان ، مسافتى دراز و پر مشقت را در صـحـراى شـبـه جـزیـره عـربـسـتـان پـیـمـودنـد و بـراى زمـانـى دراز تـشـنـگـى را تحمل کردند.
5 ـ 4. شوق جهاد
جـهـاد یا مجاهده ، بذل جهد و تلاش و به کارگیرى همه توان در راه دفع دشمن است . مکتب حـیـاتـبـخـش اسـلام بر جهاد و مقاومت به عنوان چراغ رهگشاى مظلومان تکیه کرده و آن را از تکالیف مهم مسلمانان در حراست از دین و کیان خویش مى داند.
شوق جهاد فى سبیل اللّه از ارزشهاى بلندى است که تنها مؤ منان حقیقى بدان آراسته اند. مـؤ مـنـان راسـتـیـن بـر خـلاف عـافـیت جویان به ظاهر مؤ من ، براى جهاد و دفاع در راه خدا اشـتـیـاقـى وافـر دارنـد. خـداونـد مـتـعال نیز آنها را پاداش بزرگ وعده داده است .124 از ارزشهاى اخلاقى که قرآن کریم براى مؤ منان برمى شمارد، شوق به جهاد در راه خداست . ایـن روحـیه و ویژگى چنان در میان مجاهدان صدر اسلام شایع بود که مؤ منانى که ـ در بعضى مواقع و به دلایلى ـ نمى توانستند در صحنه نبرد حضور یابند، سخت غمگین مى شدند و به فرموده قرآن اشک از دیدگانشان جارى مى شد.125
پـیـش از غـزوه تـبـوک ، گـروهـى از مـؤ مـنـان پـاک دل بـه شـوق شـرکـت در نـبـرد، نـزد رسول خدا(ص ) آمدند و چون فقیر بودند و مرکبى نداشتند، از حضرت خواستند تا براى آنـان مـرکـبـى تـهـیـه نـمـایـد تـا در ایـن جـهـاد مـقـدس شـرکـت نـمـایـنـد. وقـتـى رسول خدا(ص ) پاسخ منفى به آنها داد این گروه از مشتاقان جهاد، ازاینکه توفیق جهاد از آنـهـا سـلب شـده ، اشـک حـسـرت ریـخـتـه و گـریـان و اسـفـنـاک از نـزد رسول خدا بیرون آمدند. این گروه در تاریخ اسلام به بکّائون مشهور شدند.126
پـیـش از نـبـرد احـد نـیـز فـردى بـه نـام عـمـرو بـن جـمـوح کـه پـایـش لنـگ بـود، نـزد رسـول الله (ص ) آمـد و عـرض کرد: ((یا رسول الله (ص ) پسرانم مرا به واسطه لنگ بـودنـم از رفـتـن بـه جـنـگ بازمى دارند به خدا سوگند من امید دارم با همین پاى لنگ در بهشت قدم بزنم .))127
نتیجه
مـجـاهـدان صـدر اسـلام بـر اسـاس آمـوزه هـاى قـرآنـى ، ارتـبـاط خـود را بـا خـداونـد مـتـعال نزدیک و استوار کرده بودند. این ارتباط که با یاد خدا ـ به وسیله نماز و انس با قـرآن و دعـا و راز و نـیـاز ـ و نـیـز اخـلاص ورزى و تـوکـّل پـدید مى آمد، آرامش را بر گستره جانشان چیره مى ساخت و از امداد و نصرت الهى بـهـره مند مى ساخت . همین ارتباط وثیق آنان را مشتاق دیدار دوست و نظر به ((وجه اللّه )) مى کرد؛ اشتیاقى که آغازش بى اعتنایى به دنیا و سرانجامش شهادت طلبى بود.
رزمـندگان دلیر اسلام از قرآن فراگرفته بودند که به یکدیگر مهر و محبت ورزیده و اخـوّت و هـمـدلى پـیـشـه کـنـنـد. ایـن مـحـبـت و عـشـق ژرف ، ایـثـار و فـداکـارى را بـه دنـبـال داشـت ؛ ایـثـارى کـه از انـدک انـدوخـتـه مـالى تـا گـوهـر نـفـیـس جـان را شامل مى شد. آنها همچنین در برابر دشمن استوار بوده و صبر و استقامت را در اوج زیبایى به تصویر کشیدند؛ شجاعت و دلاورى را بر قله بلند افتخار نشاندند و عزت و کرامت را شکوهى سترگ بخشیدند.
ایـن ویـژگى هاى ممتاز، که از مجاهدان صدر اسلام سپاهى نیرومند و شکست ناپذیر پدید آورده بـود، سـبـب شـد آنـان هـمچون ستارگانى پرفروغ در آسمان مکتب اسلام بدرخشند و هـمـچـنـان پـرتـوافـشـانـى نـمـایـنـد. بـر پـاسـداران عـزیـز و مـجـاهـدان فـى سـبـیـل اللّه لازم اسـت با آگاهى و شناخت ویژگى هاى ممتاز این مردان سلحشور، و تمسک و الهـام پـذیـرى از آنـهـا، تداعى گر و احیا کننده این ارزشها و خصلتهاى پیروزى آفرین باشند.
پی نوشت:
41. احزاب : 23.
42. حضرت امام خمینى مى فرمایند: ((ذکر فداکاریها و مجاهدات مجاهدین صدر اسلام ، نه تنها امروز بلکه تا ابد اسلام را زنده نگه مى دارد.)) (صحیفه نور، ج 8، ص 271)
43. آل عمران : 139.
44. سخنرانى امام خمینى (ره )، مورخه 25/2/1359.
45. نـهـج البلاغه ، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدى ، تهران : سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1368، ص 46.
46. در زمـیـنـه غـزوه ((بـنـى مـصطلق )) ر.ک : جعفر سبحانى ، فروغ ابدیّت ، ج 2، قم : دفتر تبلیغات اسلامى ، 1366، ص 172-165.
47. مـحـمـود شـیـث خـطـاب ، شـیوه فرماندهى پیامبر(ص )، ترجمه عبدالحسین بینش ، قم : مرکز تحقیقات اسلامى ، 1378، ص 286؛ سبحانى ، پیشین ، ص 170.
48. آل عمران : 122 و 160، توبه : 51.
49. مرتضى مطهرى ، بیست گفتار، تهران : صدرا، چاپ پنجم : 1358، ص 137.
50. عـبـدالواحـد بن محمد تمیمى آمدى ، شرح غرر الحکم و درر الکلم ، ج 2، تصحیح سید جلال الدین محدث ، تهران : دانشگاه تهران ، 1360، ص 414.
51. در این زمینه ر.ک : جعفر سبحانى ، پیشین ، ص 78.
52. همان ، ص 79.
53. آل عمران : 172.
54. مـعـنـویـت ، اداره تـبـلیـغـات نـمـایـنـدگـى ولى فـقـیـه در سـپـاه ، چـاپ اول ، 1386، ص 161.
55. فاطر: 35.
56. على تقى زاده اکبرى ، عوامل معنوى و فرهنگى دفاع مقدس ، ج 2 (ارزشهاى اسلامى )، قم : مرکز تحقیقات اسلامى ، 1380، ص 66 .
57. نساء: 95، توبه : 20.
58. صف : 46. از رسول خدا(ص ) روایت شده است که خداوند امت من را به واسطه ضعیفان و دعـاى آنـان و اخـلاص و نـمـازشـان پیروز مى گرداند. (غلامحسین فیض کاشانى ، محجة البیضاء، ج 8 ، ص 25)
59. طبرسى ، اعلام الورى ، بیروت : دار المعرفه ، 1399 ه ـ 1979 م ، ص 195.
60. ر.ک : بقره : 154، نساء: 74، آل عمران : 169 و محمد: 47.
61. محمد بن عمر واقدى ، مغازى ، ج 1، ترجمه محمود مهدوى دامغانى ، تهران : مرکز نشر دانشگاهى ، 1361، ص 15.
62. همان ، ص 21.
63. جعفر سبحانى ، پیشین ، ص 30.
64. ابن هشام ، السیرة النبویه ، ج 4، ص 22.
65. علامه امینى ، الغدیر، ج 8، ص 71.
66. رعد: 28.
67. انفال : 45.
68. حـضـرت عـلى (ع ) در نـهـج البـلاغـه صـبـر را از پـایه هاى ایمان و راز کامیابى و ظفرمندى انسان برمى شمارد. (نهج البلاغه ، ترجمه شهیدى ، حکمت 153، ص 390.
69. اصول کافى ، ج 3، ص 141.
70. محجة البیضاء، ج 7، ص 106.
71. آل عمران : 200، اعراف : 87. 72. انفال : 65 و 66.
73. بقره : 177.
74. تقى زاده اکبرى ، پیشین ، ص 116.
75. محمود شیث خطاب ، پیشین ، ص 64.
76. جـنـگ بـدر نـمـونـه اى بـارز از ایـن حـقیقت است که مجاهدان مسلمان با شجاعت و دلاورى خویش بر مشرکان غلبه کرده و افتخارى بزرگ آفریدند.
77. توبه : 52.
78. ر.ک : معنویت ، پیشین ، ص 229.
79. ر.ک : حشر: 9، آل عمران : 146 و 172، توبه : 111.
80. در این زمینه ر.ک : جعفر سبحانى ، پیشین ، ج 1، ص 425. 81. حشر: 59.
82. محمود شیث خطاب ، پیشین ، ص 86.
83. ابـن هـشـام ، سـیـرت رسـول الله ، تـرجـمـه رفـیـع الدیـن اسحاق همدانى ، تهران : خوارزمى ، 1361، ص 964.
84. در این زمینه ر.ک : جعفر سبحانى ، پیشین ، ج 2، ص 163.
85. مـحمد بن عمر بن واقدى ، کتاب المغازى ، الجزء الثانى ، بیروت : مؤ سسة الا علمى لِلْمطبوعات ، ص 547.
86. مرتضى مطهرى ، فلسفه اخلاق ، تهران : صدرا، 1366، ص 147.
87. منافقون : 8.
88. تقى زاده اکبرى ، پیشین ، ص 128.
89. حرّ عاملى ، وسائل الشیعه ، ج 11، ص 9.
90. محمد بن عمر بن واقدى ، پیشین ، ص 760.
91. رعد: 26.
92. معنویت ، پیشین ، ص 12.
93. توبه : 38.
94. آل عمران : 152.
95. ابن هشام ، السیرة النبویه ، پیشین ، ج 3، ص 79؛ واقدى ، پیشین ، ج 1، ص 197.
96. انفال : 16 و 45.
97. کنز العمال ، ج 16، ص 147.
98. سبحانى ، پیشین ، ج 2، ص 62.
99. علامه مجلسى ، بحار الانوار، ج 83، ص 218.
00. فروع کافى ، ج 3، ص 264.
101. طه : 14.
102. معنویت ، پیشین ، ص 191.
103. بقره : 153.
104. در این زمینه ر.ک : سبحانى ، پیشین ، ص 104.
105. سـیـره ابـن هـشـام ، ج 2، ص 208 و 209. (بـه نقل از جعفر سبحانى ، پیشین ، ص 106)
106. تقى زاده اکبرى ، پیشین ، ص 60.
107. غافر: 60.
108. على مشکینى ، مصباح المنیر، قم : یاسر، ص 15.
109. بقره : 250.
110. عمر الزمخشرى ، تفسیر کشاف ، ج 2، تهران : آفتاب ، ص 200.
111. ر. ک : ابى الفرج جوزى ، الوفاء باحوال المصطفى ، ج 2، ص 673 .
112. عـوامـل پـیـروزى و شـکـسـت ، مرکز تحقیقات اسلامى ، قم : مرکز تحقیقات اسلامى ، 1378، ص 151. 113. انفال : 45 و 46.
114. واقدى ، پیشین ، ج 1، ص 163.
115. نور: 62، نساء: 59.
116. البـتـه حـق هـم هـمـیـن بـود. رسـول خـدا(ص ) فـرمـانـدهـى ایـده آل بـود کـه بـا شـکیبایى در سختى ها، شجاعت در تنگناها، مساوات در رفتار و مشورت در امـور، هـمه سپاهیان را مجذوب خویش ساخته بود و از گفتار و رفتار او تنها حق و حقیقت مى تراوید.
117. علامه مجلسى ، پیشین ، ج 19، ص 279.
118. محمود شیث الخطاب ، پیشین ، ص 119.
119. نساء: 83.
120. سبحانى ، پیشین ، ج 2، ص 32.
121. بقره : 216.
122. انفال : 60.
123. ارزیـابـى سـیـاسـى ـ نـظامى جنگهاى پیامبر اکرم (ص )، مرکز تحقیقات اسلامى ، تهران : نمایندگى ولى فقیه در سپاه ، چاپ دوم : 1378، ص 139.
124. نساء: 95.
125. توبه : 92.
126. سیره ابن هشام ، ج 4، ص 161.
127. همان ، ج 3، ص 90.