هر دو آیین مسیحیت و اسلام ، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاك و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی كه رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی كه در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری كاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلكه این ازدواج است كه زمینهساز تكامل و تقرب الهی خواهد بود
دیدگاههای متفاوت و افتراقی مسیحیت و اسلام را در مورد فلسفه، جایگاه و اهداف تشکیل خانواده به شكل زیر میتوان بیان نمود:الف ـ برخلاف اسلام كه به تأهل اهمیت داده و تجرد را حالتی ناپسند و منفور در نزد خداوند میداند، از منظر مسیحیت، تجرد و عزوبت نسبت به ازدواج از جایگاه برتر و عالیتری برخوردار است. بر حسب این دیدگاه، رهبانیت روشی مبارك و پسندیده و یكی از نعمتهای الهی و عطایای ربانی است و بسیاری از مؤمنین مسیحی به رهبانیت دعوت میشوند و در این سلك زندگی میكنند و خود را به نماز، دعا و … مشغول میسازند و از زندگی با مردم و همراهی با آنها كناره میگیرند؛ اما در اسلام رهبانیت حرام شمرده شده و بدعت و عملی غیر الهی خوانده میشود: «لا رهبانیة فی الاسلام» تأهل در اسلام بسیار پسندیده و مورد ترغیب قرار گرفته است.
در هیچ یك از ادیان الهی، رهبانیت مورد پذیرش و ترغیب قرار نگرفته و نمیگیرد و آنچه در مسیحیت دیده میشود، نوعی تحریف است؛ لذا در مسیحیت تحریف شده، رهبانیت ارزش یافته است. رهبانیت و عزلت نمایانگر تحقیر زن است. ترك ازدواج، خود دلیل بارزی بر بیتوجهی به مقام زن است. زن در انجیل، نسبتی طولی و نه عرضی با مرد دارد از مفاهیمی چون تأكید بر فریب خوردن حوا به وسیله شیطان، آفرینش زن به جهت خلقت مرد، چنین استنباط میشود كه زن از نظر خلقت مؤخر از مرد است (از نظر ارزشی) و از آنجا كه از مرد منتزع و جدا شده، به مثابه تابعی از مرد است و به جهت آن كه موجب رانده شدن آدمیان از بهشت شده است، جنسی نامطلوب انگاشته میشود. بنابراین، تحقیر زن در انجیل، میتواند یكی از ریشههای ارزشی بودن رهبانیت و عزلت در مسیحیت به شمار آید. از سوی دیگر، نظر به اینكه ازدواج مهمترین وظیفه اجتماعی زن و مرد به شمار میرود، ترجیح رهبانیت نوعی بیتوجهی به شئون است. زیرا به حكم باری تعالی، زن آفریده شده است، برای آنكه مادر باشد و به تربیت و بقای نسلی همت گمارد كه در آینده موجب اعتلای جوامع انسانی شود؛ همچنان كه خداوند متعال، داشتن فرزند را نتیجه پیمان زناشویی و در ردیف طیبات ذكر كرده است: «والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً و جعل لكم من ازواجكم بنین و حفدة و رزقكم من الطیبات»، (نحل، 72) (رك. وكیلی، 1370: صص54-50)
ب- اسلام و مسیحیت گرچه هر دو از حفظ پاكی سخن میگویند، ولی پاكی مورد نظر اسلام با پاكی مورد نظر مسیحیت كاملاً متفاوت است. در اسلام، هرگز پاكی به معنای پاسخ ندادن به ندای فطرت و ازدواج نكردن نیست؛ بلكه اسلام حتی ازدواج نمودن را هم پاكی و امتیاز میداند.
ج- در بررسی جایگاه ازدواج در اسلام و مسیحیت، هر یك پایگاهی اختصاصی برای ازدواج قائل است. مسیحیت آن را «پیمانی ناگسستنی و دائمی» میداند و اسلام آن را «مایه بركت»، «فضیلت بخش اعمال دیگر» و «سیره عملی پیامبر و ائمه» میشمارد. همچنین اسلام تشکیل خانواده را عامل تقرب و مسیر اصلی نیل به مقام قرب میشمارد؛ درحالیكه مسیحیت راه اصلی تقرب را در عزوبت میجوید و ازدواج را مانع و مسیر انحراف آمیز و دور دست منتهی به مقام قرب میداند.
د- از آنجا كه مسیحیت بعد از ناتوانی در عزوبت به ازدواج روی آورده است و عزوبت را انتخاب اول خود میداند، در روی آوری به ازدواج به میزان ضرورت اكتفا كرده و هرگز تعدد زوجه و ازدواج مجدد را نمیپذیرد؛ لذا در مقام بیان جایگاه، آن را «اتحادی دایم و ناگسستنی» میداند؛ در حالی كه اسلام در بیان مقام ازدواج، «ناگسستنی بودن» را از ویژگیهای برجستهی بیانگر جایگاه قرار نمیدهد.
ه- در بررسی علل و فلسفه تشریع خانواده نیز، هر یك از ادیان مسیحیت و اسلام، فلسفهای اختصاصی بیان میكنند. اسلام فلسفهی ازدواج را پاسخگویی به ندای فطرت میداند؛ اما مسیحیت گویا عزوبت را پاسخ اولیه به فطرت و طبیعت میداند؛ لذا به عزوبت به عنوان صفتی برتر از تأهل نگاه میكند و معتقد است افرادی كه توان حفظ طهارت همراه با عزوبت را ندارند، باید به ازدواج تن دهند. در نگاه مسیحیت گویا فطرت آدمی در وهلهی اول با عزوبت سازگارتر مینماید و ازدواج برای افرادی تشریع شده است كه نتوانستهاند عزوبت همراه با عفت را تأمین نمایند.
و- اسلام و مسیحیت، هر یك علل خاصی را نیز برای ازدواج در نظر دارند. مسیحیت در كنار «حفظ پاكی»، «نجات و رستگاری» را از جمله علل تشریع ازدواج میداند و اسلام هم در كنار «پاسخ به ندای فطرت»، «آرامش روحی و روانی»، «حفظ نوع بشر» و «رشد و تعالی انسان» را نیز از علل تشریع ازدواج میشمارد.
ز- اسلام و مسیحیت، در كنار اهداف مشترك، اهداف اختصاصی خود را نیز از ازدواج تعقیب میكنند. اهداف اختصاصی مسیحیت از ازدواج عبارت از: «ایجاد پیوند ناگسستنی» و اهداف اختصاصی اسلام عبارتند از: «تأمین آرامش و سكون»، «رشد و تكامل شخصیت»، «حفظ عفت و حیای اجتماعی» و «شكوفاسازی استعداد».
ح- اسلام در حالیكه اهداف ممدوح ازدواج را بیان كرده و انسانها را به آنها ترغیب مینماید، اهداف مذموم و ناشایست ازدواج را نیز بیان و انسانها را از اینگونه ازدواجها بر حذر میدارد. یعنی دور كردن اهداف نابجا و ناشایست از فضای ازدواج و هشدار دادن نسبت به آنها، از خصایص ویژهی اسلام است.