بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
مهدويت در شمار چند مسئلهى اصلى:
توحيد ،نبوت، امامت ،معاد وعدل از اصول دين است.
” مسئلهى مهدويت در شمار چند مسئلهى اصلى در چرخه و حلقهى معارف عاليهى دينى است؛ مثل مسئلهى نبوت مثلاً، اهميت مسئلهى مهدويت را در اين حد بايد دانست. چرا؟
چون آن چيزى كه مهدويت مبشر آن هست، همان چيزى است كه همهى انبياء، همهى بعثتها براى خاطر آن آمدند و آن ايجاد يك جهان توحيدى و ساخته و پرداختهى بر اساس عدالت و با استفادهى از همهى ظرفيتهائى است كه خداى متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ يك چنين دورانى است ديگر
، دوران ظهور حضرت مهدى (سلام اللَّه عليه و عجّل اللَّه تعالى فرجه). دوران جامعهى توحيدى است، دوران حاكميت توحيد است، دوران حاكميت حقيقى معنويت و دين بر سراسر زندگى انسانهاست و دوران استقرار عدل به معناى كامل و جامع اين كلمه است. خب، انبياء براى اين آمدند.”
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿٣٣/توبه﴾ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
همين عبارت در سوره صف ايه 9 نيز امده است
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا ﴿الفتح/٢٨﴾ او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!
جادهى اصلى همان جادهى زمان ظهور است:
“ما مكرر عرض كرديم كه همهى حركتى كه بشريت در سايهى تعاليم انبياء، در طول اين قرون متماديه انجام دادند، حركت به سمت جادهى اسفالتهى عريضى است كه در دوران حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف) به سمت اهداف والا كشيده شده است كه بشر در آن جاده حركت خواهد كرد.
مثل اينكه يك جماعتى از انسانها در كوه و كمر و راههاى دشوار و باتلاقزارها و خارستانها با راهنمائىهاى كسانى همين طور حركت دارند ميكنند تا خودشان را به آن جادهى اصلى برسانند. وقتى به جادهى اصلى رسيدند، راه باز است؛ صراط مستقيم روشن است؛ حركت در آن آسان است؛ راحت در آن راه حركت ميكنند.
وقتى به جاده اصلى رسيدند، اينجور نيست كه حركت متوقف بشود؛ نه، تازه حركت به سمت اهداف والاى الهى شروع ميشود؛ چون ظرفيت بشر يك ظرفيت تمامنشدنى است. در طول اين قرون متمادى، بشر از كجراههها، بيراههها، راههاى دشوار، سخت، با برخورد با موانع گوناگون، با بدن رنجور و پاى مجروح شده و زخمآلود، در بين اين راهها حركت كرده است تا خودش را به اين جادهى اصلى برساند. اين جادهى اصلى همان جادهى زمان ظهور است؛ همان دنياى زمان ظهور است كه اصلاً حركت بشريت به يك معنا از آنجا شروع ميشود.”
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿الحمد/٦﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿٧﴾
ما را به راه راست هدایت کن… راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کردهای؛ و نه گمراهان.
صراط مستقيم راه خداست:
قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۚ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿الانعام/١٦١﴾ بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده؛ آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)؛ آیین ابراهیم؛ که از آیینهای خرافی روی برگرداند؛ و از مشرکان نبود.»
صراط مستقيم راه رسول خداست:
وَأَنَّ هَـٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿الانعام/١٥٣﴾ این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»
در همهى اديان الهى – يك چيزى كه لبّ و معناى حقيقى آن همان مهدويت است، وجود دارد،:
” اگر مهدويت نباشد، معنايش اين است كه همهى تلاش انبياء، همهى اين دعوتها، اين بعثتها، اين زحمات طاقتفرسا، اينها همهاش بىفايده باشد، بىاثر بماند.
بنابراين، مسئلهى مهدويت يك مسئلهى اصلى است؛ جزو اصلىترين معارف الهى است. لذاست كه در همهى اديان الهى هم تقريباً – حالا تا آنجائى كه ما اطلاع داريم – يك چيزى كه لبّ و معناى حقيقى آن همان مهدويت است، وجود دارد، منتها به شكلهاى تحريف شده، به شكلهاى مبهم، بدون اينكه درست روشن باشد كه چه ميخواهند بگويند.”
مهدویت درادیان و ملل دیگر :
اعتقاد به منجی از سرشت الهی انسانها نشأت میگیرد و همین اعتقاد است كه امید را در قلبها زنده میكند. ولی بصورت عام این اعتقاد در كتب اقوام باستان انعكاس پیدا كرده است, با اینكه روایت منجی, روایتی است اختلاف برانگیز, ولی جلوه آن در تمامی ملل خود نمائی میكند، كه البته زائیده این اعتقاد بسیاری از مذاهب است.
ولی پیشگوئیهای كه در میان ملل مرسوم بود، صد البته ارتباطی انكار ناپذیر با منبعى فرا مادی (وحی) دارد زیرا كه در تمامی ملل، از شرق تا غرب عالم، خداوند پیامبری را فرستاده است كه این نوید را تبیین نموده یا ثبت در كتابهایشان بوده است و این اختلافاتی كه بعضاً در ابعاد وجود منجی به چشم میخورد, سرچشمه از تجربیات و گرد و غبار تاریخ دارد و قبل از بیان این عقاید در اقوام و ادیان گذشته, یادآوری میشود كه شیعه مطمئناً با همه این عقاید موافق نیست ولی اشاره به آنها تذكری است برای اثبات وجود منجی.
مهدی (علیه السلام) در عهد عتیق:
در 35 بخش از مزامیر 150 گانه نیز ظهور منجی موجود است (زبور داوود): زیرا كه شـریران مـنقطع خواهنـد شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود و …(كتاب فرامیر, فرمور, بعد 37, 90, 12) در كـتاب اشعیا, نبی: و نهالی از تنه لیی بیرون آمده, شاخهای از ریشههایش خواهند شگفت و روح خدا بر او قرار خواهند گرفت و … مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حكم خواهد كرد. (فصل 11- بندهای 1- 10). و در این كتاب شرح مختصری است بر احولات ظهور: گرگ با بره سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند… و در تمام كوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند كرد، زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد و بر این انتظار الهی تاكید میكند: اثر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا كه البته خواهند آمد و درنگ نخواهد كرد (كتاب مقوی نبی فصل 2 بندهای 1-10).
مهدی (علیه السلام) در عهد جدید (اناجیل و ملحقات ):
در اناجیل مختلف سخن درباره او آمده است: همچنانكه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد … و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوائف زمین سینه زنی كنند و پسر انسان را ببنید كه بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید… (انجیل متی فصل 24 بندهای 27 و 30).
و همین انجیل درباره انتظار سخن میراند: لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی كه گمان نبرید، پسر انسان میآید (فصل 24 بند 37 و 45).
و انجیل مرقس درباره وظایف منتظران میگوید: ولی آن روز و ساعت را غیر از پدر، هیچكس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بیدار شده، دعا كنید، زیرا نمی دانید كه آن وقت کی می شود (انجیل مرقس, فصل 14 بندهای 26, 27، 31 و 33).
نكته جالب درباره اناجیل: کلمه پسر انسان مطابق نوشته ماكس آمریكائی در كتاب قاموس كتاب مقدس، 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تكرار شده كه فقط 30 مورد آن با عیسی (علیه السلام) مسیح قابل تطبیق است و 50 مورد دیگر توضیحاتی درباره منجی است كه در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و عیسی (علیه السلام) با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار کسی اطلاعی ندارد.
مهدی (علیه السلام) در كتب مقدسه هندیان:
تذكر نكتهای ضروری به نظر میرسد: از منظر تشیع این كتب، كتابهای آسمانی به حساب نمیآیند بلكه اقتباساتی از كتب آسمانی گذشته, هستند و بر پا خواسته از سرشت انسانهای پاك میباشند و این پیشگوئیها باید منحصراً از منابع وحی باشند.
در كتاب باسك از كتب مقدسه هندیان چنین آمده: دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان كه پیشوای ملائك و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و…
در كتاب شاكمونی از كتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلائق و در دو جهان كشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد كه بركوههای مشرق و مغرب عالم حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و…
در كتاب وشن حوك درباره عاقبت جهان میخوانیم: سرانجام دنیا به کسی برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. در كتب دیگر هندیان از جمله دارتك دیده با تكیل شابو سرگان جلوهایی از این موعود جهانی را میبینیم.
مهدی (علیه السلام) در منابع زردشتیان:
در كتاب زند از كتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری میرسد, پیروزی بزرگ از آن ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان, به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست…در كتاب جاماسب نامه از تحریرات جاماست (از بزرگان دین زردشت) این چنین خصوصیات را شرح میدهد: مردی بیرون آید از زمین تا زمان، از فرزندان هاشم, مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار روی به ایران مهد آبادنی و زمین را پر از عدل و داد كند.و جای دیگر گوید: از فرزندان پیامبر (آخرین) شخصی در مكه پدیدار خواهد شد كه جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد از عدل او گرگ با میش آب میخورد و همه جهان به آئین مهرآزمای (محمد) خواهند گروید. قسمتهای دیگری از پیشگوئیهای زردشت از بهمن پشت به تفصیل آمده است.در كتاب زند و هومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: نشانههای شگفت انگیزی در آسمان پدید آید كه به ظهور منجی دلالت میكند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند و به همه دنیا پیام میفرستد.اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران، باستان آن قدر ریشهدار است كه در جنگ قادسیه پس از شكستهای پی درپی ایرنیان یزدگرد سوم, رو به كاخ پرشكوه مدائن میكند و میگوید: درود بر تو باد من اكنون از تو روی بر میتابم تا آنگاه كه با یکی از فرزندان خود كه هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم (جاماسب نامه صفحه 121 و 122)كه البته در عقیده تشیع مهدی (علیه السلام) موعود فرزند دختری یزگرد سوم هم به حساب میآید. زیرا كه دختر یزدگرد سوم همسر امام سوم شیعیان (امام حسین(علیه السلام)) و حسین (علیه السلام) نیز جد نهم مهدی(علیه السلام) موعود است.
مسئلهى مهدويت در اسلام هم جزو مسلّمات است:
“مسئلهى مهدويت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ يعنى مخصوص شيعه نيست. همهى مذاهب اسلامى غايت جهان را كه اقامهى حكومت حق و عدل به وسيلهى مهدى (عليه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روايات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پيغمبر اكرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراين، هيچ ترديدى در آن نيست.”
در زمینه بحث خاص و تطبیقی مهدویت نیز بسیاری از دانشمندان اهل سنت به همان كیفیتی كه ما درباره امام زمان(عج) معتقدیم، اعتقاد دارند و اگر نام علمای سنی كه به این اعتقاد استوارند ذكر شود، به كتابی ضخیم تبدیل میشود. برخی علمای اهل سنت پا را از این هم فراتر گذاشته و گفتهاند ما امام زمان(عج) را زیارت كردهایم
. متقی هندی كه كتاب «كنزالاعمال» او مرجع و منبع اهل سنت است، خود كتابی مستقل با نام «البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان» نگاشته است
عالم برجسته اهل سنت شیخ عبدالوهاب شعرانی در كتاب «المیزان الكبری» بیان خصوصیات حضرت صاحبالامر(عج) میگوید كه زمان ولادت وی نیمه شعبان سال 255 هجری است و ادامه میدهد كه: و هوحی الموجود باق حتی الان یعنی به زنده بودن ایشان تصریح میكند
تصریحات ابنعربی عارف بزرگ اسلامی درخصوص حضرت حجت(عج) گفت فتوحات مكیه جایی كه او در خصوص امام زمان(عج ) صحبت میكند، میگوید كه او كسی است كه دنیا را پس از پر شدن از ستم پر از عدل و داد میكند و اگر یك روز از دنیا باقی مانده باشد، آنقدر طولانی میشود تا او ظهور كند.
امتياز شيعه در اين است كه مسئلهى مهدويت در ان يك مسئلهى روشن است:
منتها امتياز شيعه در اين است كه مسئلهى مهدويت در آن يك مسئلهى مبهم نيست؛ يك مسئلهى پيچيدهاى كه براى بشر قابل فهم نباشد، نيست؛ يك مسئلهى روشن است، مصداق واضحى دارد كه اين مصداق را ميشناسيم، خصوصياتى از او را ميدانيم، پدران او را ميشناسيم، خانوادهى او را ميشناسيم، ولادت او را ميشناسيم، جزئيات آن را خبر داريم.
در اين معرفى هم باز روايات شيعه، تنهائى در صحنه نيستند؛ حتّى رواياتى از غير طريق شيعه هم وجود دارد كه همين معرفى را براى ما روشن ميكند و بايد كسانى كه مال مذاهب ديگر هستند، توجه كنند و دقت كنند تا اين حقيقت روشن را دربيابند. بنابراين اهميت مسئله يك چنين سطحى دارد و ما بيشتر از ديگران اولى هستيم به اينكه به اين مسئله بپردازيم؛ كارهاى علمى و دقيق و متقن روى اين مسئله انجام بگيرد.
مسئلهى انتظار هم كه جزء لاينفك مسئلهى مهدويت است:
مسئلهى انتظار هم كه جزء لاينفك مسئلهى مهدويت است، از آن كليدواژههاى اصلى فهم دين و حركت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى به سمت اهداف والاى اسلام است؛
انتظار يعني چه؟
انتظار؛ انتظار يعنى ترقب، يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن؛ اين معناى انتظار است. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است؛ بخصوص انتظارِ يك موجود حىّ و حاضر؛ اين خيلى مسئلهى مهمى است. اينجور نيست كه بگويند كسى متولد خواهد شد، كسى به وجود خواهد آمد؛ نه، كسى است كه هست، وجود دارد، حضور دارد، در بين مردم است. در روايت دارد كه مردم او را مىبينند، همچنانى كه او مردم را مىبيند، منتها نميشناسند.
بهترين اعمال ؛ انتظار فرج امام زمان (ع)
در روايات اسلامي مقام و منزلت والايي براي منتظران موعود آمده است که گاه انسان را به تعجب وا مي دارد . چگونه ممکن است عملي در ظاهر ساده از چنين فضيلتي برخوردار باشد . توجه به فلسفه انتظار و وظايفي که براي منتظران واقعي آن حضرت بر شمرده شده ، پاسخ اين سوال را روشن
مي سازد :
1- از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است که فرمودند : برترين عبادتها انتظار فرج است .
2- همچنين رسول اکرم فرمودند : برترين جهاد امت من انتظار فرج است .
3- شيخ صدوق از اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نقل مي کند که آن حضرت فرمودند :منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نا اميد نشويد ؛ بدرستي که خوشايند ترين اعمال نزد خداوند صاحب عزت و جلال ، انتظار فرج است
4- درکتاب خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان فرمود : منتظر امر ما ، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتيده باشد .
5- در کمال الدين به نقل از امام صادق ( عليه السلام ) روايت ديگري در فضيلت انتظار به اين شرح وارد شده است : خوشا به حال شيعيان قائم ما که در زمان غيبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولياء خدا هستند ، همانها که نه ترسي برايشان هست و نه اندوهگين مي شوند .
چرا انتظار ، از اين فضيلت برجسته برخوردار است ؟
1- انتظار حلقه ارتباط شيعه با امام معصوم : همان طور که مي دانيد ” ولايت ” و ” امامت” مکمل يکديگر و رکن اساسي مکتب تشيع است . اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترين نقاط تمايز اين مکتب از ساير مکتبهاست . از ديدگاه شيعه پذيرش ولايت معصومين و به طور کلي تسليم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضيلتها و شرط قبولي همه اعمال عبادي است . البته انتظار به معناي درست آن ، يعني اميد به ظهور و قيام عدالت گستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله ) ،که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فيض الهي ، زنده وشاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فرياد رس آنها در گرفتاريها و نا ملايمات است .
2- معيار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معيار خوبي براي سنجش رشد کمال و تعالي آنهاست ، تا آنجا که برخي مي گويند : بگو چه آرزوئي داري تا بگويم کيستي ؟ آرزوهاي متعالي و ارزشمند نشان از کمال روح و رشد شخصيت انسانها و بلنداي همت آنان دارد . به عکس ، آرزوهاي حقير و
بي اهميت حکايت از بي همتي و عدم رشد افراد مي کند . امام علي (ع) در همين زمينه مي فرمايند : ارزش مرد به اندازه همت اوست . پس از اين مقدمه مي توان گفت چون انسان منتظر ، برترين و
ارزشمند ترين آرزوها را داراست ، به طور طبيعي از بهترين و والاترين ارزشها نيز برخوردار است . آرزوي نهائي انسان منتظر ، حاکميت دين خدا و مکتب اهل بيت در سراسر دنيا ، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در تمام جهان ، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران ، برقراري نظام قسط و عدل بر پهنه زمين و گسترش امنيت و رفاه در اين کره خاکي است .
3- عامل پويايي فرد و جامعه : انتظار نقش مهمي در سازندگي و پويايي فرد و جامعه در زمان غيبت دارد و اگر انسان منتظر به وظايفي که براي او در نظرگرفته شده عمل کند ، به الگوي مطلوب انسان مومن دست يافته و به جايگاه و مرتبه والائي خواهد رسيد . به عبارت ديگر انسان منتظر با رعايت همه شرايط انتظار ، به همان شأن و منزلتي که مورد نظر دين اسلام است و به بالاترين نقطه کمال نائل خواهد شد. ( برگرفته از ماهنامه موعود ، شماره 28)
چرا «احب الاعمال الي الله انتظار الفرج» ؟
دليل برتري انتظار فرج نسبت به ديگر اعمال، عدالت خواهى و حقيقتجويى است كه در فطرت
انسان ها نهاده شده است، زيرا آن حضرت با ظهور خويش، حق را احيا و عدالت را در جامعه حاكم خواهد ساخت. دعا براى تعجيل در ظهور ايشان، رسيدن به آرزوهايي است كه بشر تشنه رسيدن به آن بوده است.
انتظار اعتقادى است در گرو عمل، عمل كردن به آنچه كه فرهنگ انتظار ايجاب مىكند.
رسول اكرم(ص) مىفرمايد: افضل اعمال امتى، انتظار الفرج؛ برترين عملها، انتظار فرج است. (مجمع البحرين فخر الدين طريحى، مقدمه و تصحيح آيتالله شهاب الدين مرعشى نجفى(ره) ص 57)
بنابراين انتظار را مي توان از دشوارترين تكاليف شرعى محسوب کرد. كشف ويژگى ” انتظار” هضم چرايى عظمت پاداش منتظران را آسانتر مىكند. امام على(ع) مىفرمايد: المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله ، منتظر امر ما بسان كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
(بحارالانوار، ج 52 ، ص 123)
جوهر اصلى انتظار، آمادگي است و وظيفه منتظران، در سر داشتن و آماده بودن براي قيام و ظهور مهدى(عج) است . اين آمادگى به چه صورت بايد باشد ؟
1ـ آراسته شدن به عدالت و تقوا : فرد منتظر بايد به زيور عدالت، تقوا و پارسايى مجهز باشد ، پيرو واقعى و صديق حضرت ولى عصر(عج) كسى است كه رفتار و مكتب را الگوى عملى خود قرار دهد.
رسول خدا(ص) در توصيف اوج مجاهدت و دين داري منتظران مهدى مىفرمايد: لاحدهم اشدّ بقية على دينه من خرط القتاد فى الليلة الظلماء، او كالقابص على جمر الغضا، اولئك مصابيح الدجى؛ … هريك از ايشان بيش از كسى كه بر زجر پوست كندن درخت خاردار با دست خالى در شب تاريك يا نگاهدارى آتش سوزان چوب درخت در كف دست صبر مىكند در ديندارى خود استقامت و پايدارى مىورزد، به راستى كه آنان چراغ هدايت در شبهاى ظلمانىاند.(بحارالانوار، ج 52 ،ص 124)
اگر فردى بتواند با اجتناب از معاصى ، ملكه عدالت را در خود بپروراند و با حفظ تعادل در ميان قواى نفسانى خود، اركان حيات اخلاقى را در وجود خود نهادينه سازد، آنگاه مىتواند در عصر ظهور كه عصر استقرار عدل است، خود رابا شرايط جديد هماهنگ سازد.
2ـ آراسته شدن به بردبارى: فرد منتظر بايد صبور و با استقامت باشد : زيرا با توجه به گزارش تاريخى از عصر ظهور (اكمال الدين، ج 1، ب 23، حديث 1، الارشاد مفيد، ص 318 و الاحتجاج الطبرسى، ج 2، ص 318). در دوران ظهور فشار زايد الوصفى بر منتظران مخلص و صديق مهدى موعود وارد مىشود، كه مقاومت و پايدارى در چنين شرايطى به توان بالاى روحى نيازمند است. منتظران بايد باتلاش بيشتر به درجات بالاى صبر نايل آيند.
3ـ تلاش در جهت اصلاح جامعه : فرد منتظر بايد به سهم خود در راه اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بكوشد، آن كه منتظر مصلح جهانى است، خود نيز بايد صالح باشد، امر به معروف و نهى از منكر کند. منتظر مهدى(عج) در برابر فساد و ستم حكومتهاى جور بى تفاوت نيست و مؤيد آنان نيز نمىباشد .
پيامبر اكرم(ص) در خصوص وظايف منتظران مهدى مىفرمايد:
طوبى لمن ادرك قائم اهل بيتى و هو مقتد به قبل قيامه، يتولى وليه و يتبرأ من عدوه و يتولى الائمة الهادية من قبله، اولئك رفقائى و ذوو ودّى و مودّتى و اكرم امتى علىّ ؛ خوشا به حال كسى كه به حضور قائم برسد و حال آنكه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد، آنكه با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و مخالف است و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست است، اينان همنشين و دوستان من وگرامىترين امت در نزد من هستند. (بحارالانوار، ج 52، ص 130)
انتظار فرج در واقع، انتظار حكومت جهانى اسلام است، انتظار تشكيل حكومت توحيدى در سطح جامعه است، انتظار تحقق عدالت است، انتظار وراثت زمين و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراين
” انتظار” نه به معناى ” نشستن و دعا كردن ” است، ” انتظار” يعنى ” برخاستن و دعا كردن “، يعنى بكوشيم هر چه بهتر دين اسلام را به عنوان يك دين توحيدى فراگير بشناسيم، بفهميم و خود و جامعه را بر اساس آن پيش ببريم ، اين همان زمينهسازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است.
آثار و نتايج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگي او براي ظهور است و اين آمادگي ميسر نمي شود مگر از طريق نزديكي، سنخيت و همانند سازي شخصيت و ترتيب دادن زندگي خود آن طور كه مورد رضاي آن حضرت(عج) باشد. به طور كلى هر انسان داراى سه مرتبه وجودى است : افكار، صفات و اعمال و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست ، حتى ائمه معصومين (ع) .
ارتباط و نزديكى به هر انسان نيز تنها از همين طريق ممكن است يعنى اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديك شود، چارهاى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورهاي آن شخص را بشناسد و خود را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد.
ما به عنوان شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت (ع) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش معصومين را بشناسيم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، باورها و اعمال خود را به ايشان نزديك نماييم تا از اين طريق شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم .
مقصود از انتظار فرج، اميد ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراين انتظار فرج ، مقصود دين وبه تعبير شهيد مطهرى، انتظارى سازنده و نگهدارنده، تعهدآور و تحركبخش است، به گونهاى كه خود نوعى عبادت و حقپرستى است.
شايسته است منتظر واقعى مهدى(عج) چندين خصوصيت را دارا باشد:
1- عمل به تكاليف دينى و احکام الهي
2- محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك
3- خواندن دعاي عهد وديگر ادعيه وزيارات مانند زيادت ال ياسين براى تقويت ارتباط با امام (ع)
3-جلوه گر شدن انتظار فرج آن حضرت در ظاهر و باطن
انتظار فرج در حقيقت ، خود فرج است زيرا كسى كه منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر اوست ، زندگى خود را بر اساس عدل و داد استوار مىسازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد وپيش از تشكيل حكومت عدل او سعي مي کند چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار کند. انتظار فرج تعهدآفرين و مسؤوليتساز است و با بىتفاوتى و بىاعتنايى به سرنوشت بشر و حقيقت و فضليت منافات دارد.
به طور خلاصه انتظار فرج يعنى:
الف) ايمان به امامت و رهبرى الهى و معرفت امام معصوم و عادل
ب) عشق به عدالت وارزشهاى انسانى
ج) اميدواري به آيندهاى روشن
د) تلاش براى برقرارى حكومتى عدل گستر
ه) تقويت روحيه تعهد و مسؤوليتپذيري
و) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى در سايه ولايت ولي فقيه.
شباهت به حضرت يوسف:
“در بعضى از روايات تشبيه شده است به حضرت يوسف كه برادران او را ميديدند، بين آنها بود، در كنار آنها بود، روى فرش آنها راه ميرفت، ولى نميشناختند. يك چنين حقيقت بارز، واضح و برانگيزانندهاى؛ اين كمك ميكند به معناى انتظار. اين انتظار را بشريت نياز دارد، امت اسلامى به طريق اولى نياز دارد.”
يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿٨٧/يوسف﴾ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾ اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَـٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٩٣﴾ وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ ۖ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ ﴿٩٤﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ ﴿٩٥﴾
شباهت به یوسف علیه السلام
یوسف علیه السلام زیباترین فرد اهل زمان خود بود؛ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز زیباترین اهل زمان خویش است.(1)
حضرت یوسف علیه السلام مدتی طولانی از خاندان خود غایب شد تا اینکه برادران آن حضرت به مصر رفتند و حضرت برادرانش را شناخت، اما آنها حضرت را نشناختند؛(2) حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از مردمان غایب است، در میان ایشان راه می رود و آن ها را می شناسد، اما آنها حضرت را نمی شناسند.(3)
خداوند کار حضرت یوسف علیه السلام را یک شبه توسط خوابی که پادشاه مصر دید، اصلاح کرد؛(4) کار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را هم در یک شب اصلاح خواهد کرد که در آن یک شب یاران آن حضرت را از سرزمین های دور جمع می کند.(5)
حضرت یوسف علیه السلام گرفتار زندان شد(6)؛ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز گرفتار زندان است و آسمان و زمین با همه فراخی و پهناوری شان، آن چنان از ستم مخالفان حضرت پر شده که برای آن حضرت همچون زندان گشته است. (7)
1.بحارالانوار، ج 52، ص 308.
2. یوسف: 88 .
3. بحارالانوار، ج 52، ص 154 .
4. یوسف: 47-46.
5. کمال الدین، ج1، ص329 .
6. یوسف: 33 .
7. کمال الدین، ج1، ص329 .
انتظار وتكليف:
“اين انتظار، تكليف بر دوش انسان ميگذارد. وقتى انسان يقين دارد كه يك چنين آيندهاى هست؛ همچنانى كه در آيات قرآن هست: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿١٠٥﴾ إِنَّ فِي هَـٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿١٠٦/الانبياء﴾ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادتکنندگان! “
وظايف منتظران:
1 اصلاح اجتماعى
2 آمادگى نظام مند براى ظهور امام زمان (عليه السلام)
3 انتظار فرج
4 اندوهگين بودن در فراق حضرت
5 پيوند با مقام ولايت ونيابت(ولايت فقيه)
6 تمسك به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام
7 تذهيب نفس و كسب فضائل اخلاقى
8 دعا براى فرج امام زمان عليه السلام
9 دعا و زمزمه عاشقانه
10 شناخت عظمت و مقام حضرت
11 شناخت حجت خدا و امام عصر (ع)
12 كسب آمادگى براى ظهور حجت
13 محبت به ان حضرت
14 معرفت نسبت به ان حضرت
15 ياد حضرت ولى عصر عليه السلام
***************************************************************************
1- انتظار لازمهاش آمادهسازى خود هست:
مردمانى كه اهل عبوديت خدا هستند، ميفهمند – بايد خود را آماده كنند، بايد منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمهاش آمادهسازى خود هست.
بدانيم كه يك حادثهى بزرگ واقع خواهد شد و هميشه منتظر باشيد. هيچ وقت نميشود گفت كه حالا سالها يا مدتها مانده است كه اين اتفاق بيفتد، هيچ وقت هم نميشود گفت كه اين حادثه نزديك است و در همين نزديكى اتفاق خواهد افتاد. هميشه بايد مترصد بود، هميشه بايد منتظر بود.
انتظار ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن هيئت و خُلقى نزديك كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت متوقع است. اين لازمهى انتظار است. وقتى بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحيد باشد، اخلاص باشد، عبوديت خدا باشد – يك چنين دورانى قرار است باشد – ما كه منتظر هستيم، بايد خودمان را به اين امور نزديك كنيم، خودمان را با عدل آشنا كنيم، آمادهى عدل كنيم، آمادهى پذيرش حق كنيم. انتظار يك چنين حالتى را به وجود مىآورد.
2- به وضع موجود، به اندازهى پيشرفتى كه امروز دارد، قانع نباشد:
يكى از خصوصياتى كه در حقيقتِ انتظار گنجانده شده است، اين است كه انسان به وضع موجود، به اندازهى پيشرفتى كه امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبهروز اين پيشرفت را، اين تحقق حقايق و خصال معنوى و الهى را در خود، در جامعه بيشتر كند. اينها لوازم انتظار است.
3- كارِ عالمانه كردن:
. از كارِ عالمانه و همراه با دقت در مسئلهى انتظار و مسئلهى دوران ظهور نبايد غفلت كرد.
4- پرهيز از كار عاميانه وجاهلانه:
و از كارِ عاميانه و جاهلانه بشدت بايد پرهيز كرد. از جملهى چيزهائى كه ميتواند يك خطر بزرگ باشد، كارهاى عاميانه و جاهلانه و دور از معرفت و غير متكى به سند و مدرك در مسئلهى مربوط به امام زمان (عجّلاللَّه تعالى فرجه الشّريف) است، كه همين زمينه را براى مدعيان دروغين فراهم ميكند. كارهاى غيرعالمانه، غيرمستند، غير متكى به منابع و مدارك معتبر، صرف تخيلات و توهمات؛ اينجور كارى مردم را از حالت انتظار حقيقى دور ميكند، زمينه را براى مدعيان دروغگو و دجال فراهم ميكند؛ از اين بايستى بشدت پرهيز كرد.
5- پرهيز ازمدعيان دروغين:
در طول تاريخ مدعيانى بودند؛ بعضى از مدعيان هم همين چيزى كه حالا اشاره كردند، يك علامتى را بر خودشان يا بر يك كسى تطبيق كردند؛ همهى اينها غلط است. بعضى از اين چيزهائى كه راجع به علائم ظهور هست، قطعى نيست؛ چيزهائى است كه در روايات معتبرِ قابل استناد هم نيامده است؛ روايات ضعيف است، نميشود به آنها استناد كرد.
6- پرهيز از تطبيق دادن:
آن مواردى هم كه قابل استناد هست، اينجور نيست كه بشود راحت تطبيق كرد. هميشه عدهاى اين شعرهاى شاه نعمتاللَّه ولى را – در طول سالهاى متمادى و در موارد زيادى – بر آدمهاى مختلفى در قرون مختلف تطبيق كردند، كه بنده ديدم. گفتند بله، اينى كه گفته من فلان كس را، فلان جور مىبينم، اين فلان كس است؛ يك شخصى را گفتهاند. باز در يك زمان، صد سال بعد مثلاً، يك كس ديگرى را پيدا كردند و به او تطبيق كردند! اينها غلط است، اينها كارهاى منحرفكننده است، كارهاى غلطانداز است. وقتى انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقيقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسيلهى گمراهى اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از كارِ عوامانه، از تسليم شدن در مقابل شايعات عاميانه بايستى بشدت پرهيز كرد.
7- رجوع به متخصص ونياز به تحقيق در امر مهدويت:
كارِ عالمانه، قوى، متكى به مدرك و سند، كه البته كار اهل فنِ اين كار است، اين هم كار هر كسى نيست، بايد اهل فن باشد، اهل حديث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفكر فلسفى باشد؛ بداند، حقايقى را بشناسد، آن وقت ميتواند در اين زمينه وارد ميدان شود و كار تحقيقاتى انجام دهد. اين بخش از كار را هرچه ممكن است، بيشتر بايد جدى گرفت تا راه انشاءاللَّه براى مردم باز شود؛
انس ورابطه با امام زمان عليه السلام:
1- اشنايي ومعرفت
هرچه دلها با مقولهى مهدويت آشنا شود و انس پيدا كند و حضور آن بزرگوار براى ما، ما مردمى كه در دوران غيبت هستيم، محسوستر شود و بيشتر حس كنيم و رابطه بيشتر داشته باشيم، اين براى دنياى ما و براى پيشرفت ما به سمت آن اهداف بهتر خواهد بود.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿ال عمران/٢٠٠﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
2- توسل وزيارت از دور:
اين توسلاتى كه در زيارات مختلف وجود دارد كه بعضى از اينها اسانيد خوبى هم دارد، اينها بسيار باارزش است. و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. اين انس به معناى اين نيست كه حالا كسى ادعا كند كه من خدمت حضرت ميرسم يا صداى ايشان را ميشنوم؛ ابداً اينجور نيست. غالب آنچه كه در اين زمينه گفته ميشود، ادعاهائى است كه يا دروغ است، يا طرف دروغ هم نميگويد، تصور ميكند، تخيل ميكند. ما كسانى را ديديم. آدمهاى دروغگوئى نبودند، اما خيال ميكردند، تخيل ميكردند؛ تخيلات خودشان را به عنوان واقعيت براى اين و آن نقل ميكردند! نبايستى تسليم اينها شد.
راه درست، راه منطقى. آن توسل، توسل از دور است؛ توسلى است كه امام آن را از ما ميشنود، انشاءاللَّه ميپذيرد؛ ولو اينكه ما با مخاطب خودمان از دور داريم حرف ميزنيم؛ اشكالى ندارد. خداى متعال سلامِ سلامدهندگان و پيامِ پيامدهندگان را به آن بزرگوار ميرساند. اين توسلات و اين انس معنوى بسيار خوب و لازم است.
ياري رساندن به حضرت در غيب وحضور:
” اميدواريم انشاءاللَّه خداوند متعال ظهور آن حضرت را هرچه نزديكتر كند، ما را جزو ياران آن بزرگوار، هم در غيبتش، هم در حضورش قرار بدهد و انشاءاللَّه ما را جزو مجاهدانِ در كنار آن بزرگوار و شهيدشدگان در ركاب آن بزرگوار قرار بدهد.”
راههاي ياري رساندن به امام زمان:
پنج راه برای یاری امام عصر (عج)
در کلمه ای قدسی نقل است که خداوند تعالی فرمود : « محبوب ترین بندگان نزد من ، کسانی هستند که حق مرا برپا داشته اند ، و برترین و گرامی ترین این افراد ، محمد است که سید و آقای خلائق است و بعد از او علی مرتضی برادر محمد مصطفی است و پس از علی دیگر امامان راستین ، که حق را به پا می دارند .
در رتبه بعد از ایشان کسانی قرار دارند که آنان (یعنی پیامبر و جانشینان او ) را برای دستیابی به حقشان یاری می کنند و در درجه بعد کسانی هستند که آنان ( یعنی پیامبر و اهل بیتش) را دوست دارند و از دشمنان بیزارند ، اگر چه اهل بیت را یاری و نصرت نکرده باشند .»
از این گفتار خدای بلند مرتبه در می یابیم که بالاترین درجه ای که یک شیعه می تواند بدان دست یابد « رتبه یاری اهل بیت علیم السلام » است و رتبه « محبت اهل بیت و بغض دشمنان ایشان » رتبه ای پایین تر از مرتبه « نصرت و یاری گری » است . عموم شیعیان در دل خود محبت امام زمانشان را دارند و از دشمنان ایشان بیزارند ، لیکن عموم آن ها توفیق یاری آن حضرت را ندارند . خیلی از ما اصلا نمی دانیم که بالاتر از مقام محبت مرتبه دیگری هم به نام « مقام نصرت » یعنی « مقام یاری امام عصر » وجود دارد . چه بسا اگر بدانیم که علاوه بر محبت ورزیدن به امام عصر باید به یاری او نیز اقدام کنیم ، به این کار توفیق یابیم .
پس یکی از رسالت های افراد آگاه این است که شیعیان و دوستداران امام عصر را به یاری و هواداری از ایشان دعوت نمایند و به آنها گوشزد کنند که : « مقام یاوران امام بالاتر از مقام دوستداران امام است و ثواب و ارزش آنها نزد خدا بالاتر و محبت خدا نسبت به آنها بیشتر است .
پس سزاست که ما به محبت قلبی به حضرتش اکتفا نکنیم ، بلکه در عمل به جمع یاوران حضرتش بپیوندیم .» پس از اینکه اهمیت و ارزش « یاری امام عصر » را دانستیم و خواستیم که به ابن کار اقدام کنیم این سؤال پیش می اید که چگونه می توان امام زمان (ع) را یاری کرد ، باری از دوش ایشان برداشت و غمی از غم های ایشان زائل ساخت. این سؤالی است که ها با آن مواجه اند ، اما چون پاسخش را نمی دانند نمی توانند به اقدامی عملی در این راه دست بزنند . در مسیر دستیابی به مقام نصرت گردنه ها و گلوگاه هایی وجود دارد که بسیاری ، از گذر کردن از آنها باز می مانند و در عمل موفق به این کار نمی شوند . اولین گلوه گاه ، جهل و بی خبری از این است که نصرت و یاری امام عصر در دین اسلام جایگاهرسمی دارد و دومین گلوه گاه ، این است که شخص بداند چگونه می تواند امام را یاری کند . در این گفتار قصد بر این است که به پنج راه فراگیر و عمومی برای یاری امام عصر – ارواحنا فداه – اشاره کنیم . خصوصیت این شیوه ها قابلیت فرا گیر شدن آنهاست ، به این معنی که همه شیعیان اعم از متخصصان و غیر متخصصان می توانند به آنها عمل کنند و به عنایت الهی نشان یاری امام عصر را نصیب خود سازند . این پنج شیوه در یاری امام عصر علیه السلام از این قرارند :
1ـ اولین شیوه یاری امام عصر: دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان (ع) هرشیعه که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد ، می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با توسل به امام زمان (ع) از عنایات او بهره مند گردند . ارجاع دیگران به امام زمان (ع) برای رفع نیازهای مادی و معنویشان کاری بسیار ساده است . این کار زمینه قدرشناسی امت از امام (ع) را فراهم می آورد و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیار مؤثر است ، از این رو به نوبه خور نوعی یاری امام عصر به شمار می آید .
2ـ دومین شیوه یاری امام عصر: تجلیل از امام زمان (ع) در جامعه هر شیعه ای می تواند در تجلیل و بزگداشت از امام زمان خود در جامه بکوشد . این کار ( یعنی گرامیداشت امام عصر در جامعه ) ، از غربت آن مولا می کاهد و توجه همگانی را به ایشان بیشتر می کند . همه ما می توانیم تابلویی از نام امام جود را به جهت ابراز ارادت به امام عصر و تجلیل از ایشان در خانه یا محل کار نصب کنیم . همه ما می توانیم به هنگام ذکر نام ایشان با احترام از آن حضرت یاد نماییم و بر او درود و صلوات بفرستیم . همه می توانیم به هنگام بردن نام خاص ایشان یعنی لقب « قائم » برخیزیم ، دست بر سر نهیم ، ادای احترام کنیم و برای فرج ایشان دعا کنیم . همه می توانیم در روزهای منسوب به ایشان همچون نیمه شعبان ، روز های جمعه و عید غدیر با برگزاری مراسم ویژه برای آن حضرت ولایت و امامت او را به یکدیگر یادآور شویم . حتی اگر نتوانیم برگزار کننده چنین مراسمی باشیم می توانیم در آن خدمت کنیم یا لااقل با حضور خالصانه خود به آن رونق بخشیم . همه این کارها ، تجلیل و بزرگداشت از امام عصر (ع) به شمار می آید و شیوه ای از شیوه های یاری آن حضرت است .
3ـ سومین شیوه یاری امام عصر: یاری شیعیان امام زمان (ع) بخش مهمی از دغدغه های امام زمان (ع) به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط می شود . شیعیان ، خانواده امام زمان (ع) به شمار می آیند . آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد ، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد می گردد . در تعالیم اهل بیت بیان شده که خوشحال کردن شیعیان ائمه در حکم خوشحال کردن خود آنهاست ، دیدار و عیادت از شیعیان در حکم دیدار و عیادت از خود اهل بیت است و کمک مالی به شیعیان گرفتار به منزله کمک مالی به خود امام زمان (ع) است . بر این مبنا اگر کسی نسبت به شیعیان امام عصر – که جان هایمان فدایش باد – احساس غیرت و وظیفه کند ، گویی نسبت به پاسداشت حریم خود امام عصر غیرت ورزیده و به شخص ایشان یاری رسانده است . بیایید به نیت یاری امام زمان (ع) ، به یاری شیعیان گرفتار آن حضرت بشتابیم و به نیت خدمت به امام زمان در عزت بخشیدن به جامعه ی شیعه کوشاتر از پیش گام نهیم .
4ـ چهارمین شیوه یاری امام عصر (ع): زینت بودن برای صاحب الزمان به وسیله جدیت در درستکاری و پرهیز از رفتارهای زشت . گناهان به خصوص گناهان بزرگ و زشت کاری های فاحش اگر از ناحیه کسانی سر بزند که منتسب به امام زمان هستند و شیعه آن حضرت به شمار می روند ، آبروی آن بزرگوار را در نزد بیگانگان به مخاطره می افکند و دل آن عزیز را آزرده می سازد . در مقابل ، درستکاری ، خویشتنداری و پرهیزگاری شیعیان به عزت امام عصر در جامعه می افزاید و قلب آن مولا را شاد می سازد . همه ما می توانیم برای حفظ آبروی امام عصر و مکتب تربیتی ایشان نسبت به درستکاری و پرهیز از کارهای زشت ، دقت و تلاش دو چندان داشته باشیم و بدین گونه ، امام وقت خود را یاری کنیم ، چنانکه امیرالمؤمنان به یاران خویش فرمود : « مرا با خویشتنداری ( نسبت به زشتی ها ) و تلاش ( در راه خوبی ها ) یاری کنید . »
5ـ پنجمین شیوه یاری امام عصر: جلب یاری های آسمانی برای امام زمان (ع) همه ما می دانیم که کمک به فقرا ( یا همان صدقه ) رفع بلا می کند ، پس می توانیم با دادن صدقه از طرف امام عصر در رفع بلا از وجود شریفش گام برداریم . نیز همه ی ما می دانیم که دعا ، در تعجیل فرج امام عصر و ایجاد گشایش در کار ایشان مؤثر است ، پس می توانیم به دعا و نیایش در درگاه الهی روی آوریم و مرتبا از خدا بخواهیم که فرج ایشان را به پیش اندازد و همّ و غمّ و گرفتاری را از وجود شریفش به کلی زایل سازد . جذب یاران و جلب یاری برای امام عصر ، خود از بهترین شیوه های یاری امام عصر به شمار می آید ، به خصوص اگر بتوانیم این یاری را از فضل خدا تمنا کنیم . در پایان ، بار دیگر پنج راه عمومی و فراگیر در یاری امام عصر ارواحنا فداه را مرور می کنیم و از خدای بزرگ می خواهیم که به همه ی ما توفیق عمل بدان ها را ارزانی کند . 1ـ دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام عصر (ع) 2ـ تجلیل از امام زمان (ع) در جامعه 3ـ یاری شیعیان امام عصر (ع) 4ـ زینت بودن برای صاحب الزمان به وسیله جدیت در درستکاری و پرهیز از رفتارهای زشت 5ـ جلب یاری های آسمانی برای امام عصر به خصوص به وسیله دعا و صدقه
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته