مبنای سخن امام خامنه ای روحی فداه که فرمودند:”ما از شاگردی کردن در علم ننگمان نمی آید، از «همیشه شاگرد ماندن» ننگمان می‌آید”چیست؟


حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی فداه در تاریخ سوم بهمن 1397(چهارشنبه) در دیدار مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی، وزیر علوم، رؤسا و اساتید دانشگاههای مرتبط، با اشاره به تأثیرگذاری علوم شناختی در عرصه های علمی، پزشکی، اجتماعی و اقتصادی، بر لزوم تلاش همه‌جانبه و شبانه‌روزی برای پیشرفت بیش از پیش در این علوم تأکید کردند و گفتند: شتاب حرکت علمی کشور نباید کاهش یابد و یا متوقف شود، بلکه این شتاب باید برای سالهای طولانی و تا رسیدن به نقطه اوج علمی حفظ و تقویت شود.
معظم له با قدردانی از زحمات و دستاوردهای علمی مسئولان و دانشمندان ستاد توسعه علوم شناختی افزودند: پیشرفت‌های علمی بشر و گشوده شدن دریچه های جدید برای شناخت بیشتر از نظم عجیب و پیچیدگی های حیرت آور عالم خلقت، مستلزم شکرگزاری است، زیرا انسان را به معرفت الهی نزدیک تر می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: هریک از این دریچه های علم و دانش که از جانب خداوند به روی بشر باز می شود، زمینه‌ساز تحولات شگرف و جدید در زندگی انسانها است، بنابراین هر ملتی که از دانش های جدید و فناوری‌های مرتبط با آن عقب بماند، سرنوشتی جز عقب ماندگی، ذلیل شدن و استعمار از جانب قدرت‌ها نخواهد داشت.
ایشان افزودند: علت تأکیدهای مکرر بر موضوع علم و پیشرفت علمی همین موضوع است، بنابراین دانشمندان و محققان و مراکز علمی و پژوهشی برای ادامه پر شتاب حرکت علمی کشور بخصوص در زمینه علوم جدید، باید با توکل به خدا و با نیت الهی، از جان مایه بگذارند و شب و روز نشناسند و مسئولان کشور به‌ویژه دولت نیز باید به این موضوع توجه جدی داشته باشند.
آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی فداه حرکت علمی کشور در ۲۰ سال اخیر را خوب توصیف کردند و گفتند: شتاب این حرکت علمی نباید کاهش یابد بلکه این شتاب باید برای بیست تا سی سال آینده حفظ و تقویت شود تا به نقطه اوج برسیم.
معظم له، با تأکید بر اینکه نباید به حد کنونیِ پیشرفت‌های علمی قانع بود، افزودند: اگر اندکی از کاروان حرکت علمی دنیا عقب بمانیم، دیگر به این کاروان و قله های علمی نخواهیم رسید، بنابراین هیچ‌گونه توقفی در زمینه حرکت علمی نباید ایجاد شود.
ایشان، با اشاره به مسائل مربوط به بودجه مراکز فرهنگی و علمی کشور و اظهارات مسئولان اجرایی مبنی بر مشکلات اقتصادی، گفتند: من در جریان مشکلات هستم اما معتقدم کشوری که همت کند، حتی می تواند در بحبوحه مشکلات سیاسی و اقتصادی نیز کارهای بزرگی انجام دهد.
ایشان، با اشاره به نمونه های تاریخی در برخی کشورها که در شرایط بسیار سخت، سنگ بناهای علمی بزرگی را پایه گذاری کردند، افزودند: شرایط امروز ما به سختیِ تلاطم های آن کشورها نیست، بنابراین می توانیم پایه های مستحکم علمی را بنا بگذاریم.
آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی فداه ،در ادامه دو توصیه هم بیان کردند. توصیه اول اینکه، برای پیشرفت علمی از همه توانایی های غربی ها استفاده کنید و از شاگردی کردن و یادگرفتن هرگز پرهیز نکنید، زیرا ما از شاگردی کردن ننگمان نمی آید بلکه از «همیشه شاگرد ماندن» ننگمان می آید.
ایشان ،در توصیه دوم خود گفتند: هیچگاه به برنامه ها و توصیه های غربی ها اعتماد نکنید.
ایشان، با تأکید بر اینکه همواره باید به توصیه غربی‌ها با سوءظن نگریسته شود، افزودند: کشورهای غربی که امروز بیشترین پیشرفت‌ها را در زمینه علوم جدید دارند، بیشترین جنایات را نیز در طول تاریخ بر ضد ملت‌ها مرتکب شده اند.
معظم له، مسئولان ستاد توسعه علوم شناختی را به تعیین اولویت‌ها و هدفهای لازم نیز توصیه کردند و گفتند: در همه عرصه های علوم شناختی، ابتدا باید هدف گذاری‌ها مشخص و سپس طرح و پروژه، تعریف شود و در اختیار پژوهشگر و محقق قرار گیرد.
آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی فداه ، لزوم تعریف یک راهبرد بومی برای پیشبرد علوم شناختی را مورد تأکید قرار دادند و در پایان خاطرنشان کردند: در مسیر شناخت این علوم که با استدلال و منطق سر و کار دارد، بگونه‌ای حرکت کنید که زمینه معرفت بیشتر خداوند حاصل شود.
برای فهم مبانی وچرائی طرح چنین موضوئی توسط امام جامعه اسلامی بر انیم به بررسی مبانی این تفکر بپردازیم هر چند اذعان داریم که در قالب یک مقاله نمی توان همه جوانب ان را بررسی ، تحلیل ودرک کرد اما ، اب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.
مبنای قرانی :
اسلام انسان را به مطالعه و کسب دانش تشویق می کند زیرا همه علوم در نهایت او را به سوی خداوند سوق می دهند. به همین دلیل می گویند هر چه عالم علمش بیشتر شود، خدا را بهتر می شناسد. در نتیجه از خدا خوف دارد و در همه کارهایش دستورات او را به کار می گیرد. خداوند در این رابطه در سورۀ 35 (فاطر) آیه های 27 و 28 می فرماید:«ألم تر أنّ الله انزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفا ألوانها ومن الجبال جدد بیض وحمر مختلف ألوانها وغرابیب سود»آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که بوسیله آن میوه های رنگارنگ (از زمین) خارج ساختیم و از کوه ها نیز (به لطف پروردگار) جاده هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگ های مختلف گاه به رنگ کاملاً سیاه.«ومن النّاس والدّواب والانعام مختلف ألوانه کذلک إنّما یخشی الله من عباده العلماء إنّ الله عزیز غفور»و از انسان ها و جنبندگان و چهار پایان انواعی با رنگ های مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند خداوند عزیز و غفور است.
در سورۀ 3 (آل عمران) آیه 18 خداوند «اندیشمندان» را تا مقام فرشتگان بالا می برد:«شهد الله أنّه لا إله إلا هو و الملائکه واولوا العلم قائما بالقسط لا إله إلا هو العزیز الحکیم».خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستی)، گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرستگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه ای بر این مطلب)، گواهی می دهند درحالی که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.در سورۀ 39 (زمر) آیه 9 خداوند می فرماید: دانایان و نادانان یکی نیستند.«أمّن هو قانت أناء اللیل ساجداً وقائماً یحذر الاخره ویرجوا رحمه ربّه قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون إنّما یتذکر اولوا الالباب»آیا چنین کسی با ارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می شوند!»
درحالی که در سورۀ 34 (سبا) آیۀ 6 می فرماید:«ویری الذین اوتوا العلم الذی أنزل إلیک من ربّک هو الحق ویهدی إلی صراط العزیز الحمید»کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق می دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت می کند.
ارزش علم و عالم در قرآن کریم بسیار بالاست. زیرا هرچه انسان بیشتر علم بیاموزد، بیشتر به وجود خداوند پی می برد. پس تعجبی ندارد که اولین آیه ای که نازل شد در رابطه با دعوت به خواندن و نوشتن باشد. سورۀ 96 (علق) با آیه زیر شروع می شود:«اقرأ باسم ربّک الذی خلق»بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید.در نزد خداوند مرتبه علم و منزلت عالم بالاست زیرا از طریق کسب دانش انسان به ایمان به خدا می رسد.او در سورۀ 35 (فاطر) آیۀ 28 می فرماید:«إنّما یخشی الله من عباده العلماء»از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند.
خداوند همچنین در قرآن کریم به ما امر می کند که در آیات او در آسمانها و زمین تفکر کنیم. سورۀ 45 (جاثیه) آیه های 5 ـ 3:«إنّ فی السّموات والارض لایات للمؤمنین»بی شک در آسمان ها و زمین نشانه های (فراوانی) برای مؤمنان وجود دارد.«وفی خلقکم وما یبث من دابّه آیات لقوم یوقنون»ونیز در آفرینش شما و جنبندگانی که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانه هایی است برای جمعیّتی که اهل یقینند.«واختلف اللیل والنّهار وما انزل الله من السّماء من رزق فاحیا به الارض بعد موتها وتصریف الریاح آیات لقوم یعقلون»و نیز در آمد و شد شب و روز، و رزق و بارانی که خداوند از آسمان نازل کرده و بوسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده و همچنین در وزش بادها، نشانه های روشنی است برای گروهی که اهل تفکّرند خداوند در دو آیه اول سورۀ 68 (قلم) برای تکریم دانش و نگارش به قلم سوگند می خورد:
«ن والقلم وما یسطرون»ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند،«ما انت بنعمه ربّک بمجنون»که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی،
در قرآن کریم در آیه های بسیاری دانشمندان مورد تحسین قرار می گیرند. علاوه بر آن چه ذکر شد، در سورۀ 3 (آل عمران) در دو جای مختلف خداوند خردمندان را می شناساند. خردمندان کسانی هستند که خدا را می پرستند و در آیات او عمیقا تدبر و تفکر می کنند.
در سورۀ 3 (آل عمران) آیه های 190 و 191 آمده است:«إنّ فی خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنّهار لایات لاولی الالباب»مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه های (روشنی) برای خردمندان است.«الذین یذکرون الله قیاما وقعودا و علی جنوبهم و یتفکّرون فی خلق السموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند و می گویند: بارالها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.
در سورۀ 29 (عنکبوت) آیۀ 49 آمده است:«بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم وما یجحد بآیاتنا إلا الظالمون»ولی این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی کنند.
مبنای روائی:
در نگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علم دارای قداست و احترام ذاتی است. در سخنان ایشان تکریم عالم هم شأن تکریم خدا به حساب آمده است. و برتری عالم بر عابد را مانند برتری شب ماه چهارده بر دیگر شب ها بر شمرده اند.(بحار الانوار ج 1 ص19)
ازاین رو پیامبر هنگام ورود به مسجد وقتی دید گروهی به عبادت و دسته ای دیگر به مذاکره علمی مشغولند فرمود هر دو گروه بر خیر و سعادتند، اما خود به میان مباحثه کنندگان علمی رفت و در توجیه این عمل خود فرمود: آن گروه خدا را می خوانند اما چون این گروه در حال تعلیم و تعلم اند افضل اند و فرمودند:«بالتعلیم ارسلت»( همان، ص 206.)«من برای یاد دادن به پیامبری مبعوث شده ام».یا آن که در جای دیگر فرمودند:«برتری عالم بر عابد هفتاد مرتبه و درجه است»( شهيد ثانى، منية المريد، ص 23.)«آنان نزدیک ترین گروه به انبیای الهی اند»( فيض كاشانى، محجة البيضاء، ج 1، ص 11.)
به نظر می رسد تحلیل کوتاه این بیان و نگاه رسول خدا از این قرار است که محوری ترین امور در اهداف نبوت، علم آموزی است زیرا علم و معرفت به عبادت آگاهانه و تقرب الهی منجر خواهد شد؛ شاید از این جهت است که گفته شده برترین عمل در شب های قدر که هنگامه نزول فرشتگان و تقدیر امور بندگان است و از هزار ماه بهتر است، گفت وگو و مطالعه علمی است.از دیگر موارد، تأکیدات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر جنبه های عام و فراگیرانه علم است.
در حدیث معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علم بر هر مرد و زنی واجب دانسته شده»( كلينى، اصول كافى، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 1، حديث 1.) و هرگونه تبعیض در علم آموزی را مردود می داند.( محمدى رى شهرى، علم وحكمت در قرآن و حديث، ص 374.) و از نظر زمانی حضرت فرموده اند:«از گهواره تا گور باید در پی دانش اندوزی و علم آموزی بود و در هیچ دمی از لحظات نباید در این باره دریغ کرد».( نهج الفصاحه، حديث 328، ص 51.)و از نظر مکانی فرمودند:«حتی اگر در کشور چین باشد به دنبال علم جویی باشید».( بحار الانوار، ج 1، ص 180.)همچنین محدودیت معلم نیز از نگاه اسلام منتفی است، از آن رو که علم را باید آموخت حتی اگر شخص آموزنده منافق و یا بی دین باشد(همان، ج 2، ص 99.)بر این اساس است که مسلمانان می توانند داد و ستد علمی با دیگر ملل غیراسلامی داشته باشند و از تجربیات و معلومات آن ها به شرط عدم انفعال دینی و فرهنگی استفاده نمایند.استاد مطهری از دو قید آخر استفاده می کند که مراد از علم آموزی صرف علوم دینی نیست. ایشان معتقد است: آنجا که می فرماید:«حکمت گمشده مؤمن است پس آن را به چنگ آورید اگرچه بخواهید از دست مشرکان بگیرید» معنی ندارد که خصوص علوم دینی باشد. مشرک را با علوم دین چه کار؟ در جمله «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛ چین به عنوان دورترین نقطه و یا به اعتبار این که در آن ایام یکی از مراکز علم و صنعت جهان بوده یاد شده. قدر مسلم این است که چین نه در آن زمان و نه در زمان های دیگر مرکز علوم دینی نبوده است».( بيست گفتار ص 258.)در مجموع ارزشمندی علم به گونه ای است که از جهات و ابعاد گوناگون مورد تأکید و سفارش پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. زیرا از نظر ایشان ملاک ارزش گذاری انسان ها جهل و علم آن هاست.
آن حضرت در این باره فرمودند:«با ارزش ترین انسان ها دانشمندترین آن ها و کم ارزش ترین مردم نادان ترین آن هاست».( علم و حكمت در قرآن حديث، ص 32.)
نتیجه آن که در آموزه های دینی علم همیشه ارزشمند بوده و مطلوبیت ذاتی دارد و دانستن، یک کمال است و ملاک ارزش گذاری آن، حرکت آن به سمت انسان شناسی و خداشناسی است، ازاین رو به طور طبیعی هدف مطلوب وسیله مطلوب و متناسب با خویش را می طلبد.
در احادیث مأثور از رسول‌اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) موارد بسیاری در تجلیل از علم و فضیلت علماء یافت می‌شود که ذیلاً به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «طلب علم در نزد خدا از نماز و روزه و حج در راه خدا برتر است.»( کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ج10، ص134.)
ایشان همچنین فرمودند: «یک ساعت علم‌اندوزی بهتر از عبادت در دل شب است و یک روز علم‌اندوزی بهتر از سه ماه روزه داری است».( الجامع الصغیرج10، ص131.)
پیامبر‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب دانسته(ارشاد القلوب ج1، ص165.) آن را کفاره گناهان گذشته شخص معرفی کرده‌اند، (عوالی اللئالی ج4، ص74.)
ایشان می‌فرمودند: «ملائکه بال‌های خود را برای طالب علم پهن می‌کنند.»( عوالی اللئالی ج4، ص74.)
رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) علماء را امینان خدا،( کنز العمال ج10، ص134.) وارثان انبیاء(اصول کافی ج1، ص32 ) و نزدیکترین افراد به پیامبران معرفی کرده‌اند(کنزالعمال ج10، ص134.) و مسلمانان را به تعظیم و تکریم علماء توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «دانشمندان را گرامی بدارید؛ چرا که آنان وارثان انبیایند؛ پس هر که آنان را گرامی بدارد، خدا و پیامبرش را گرامی داشته است».( الجامع الصغیرج1، ص212 . ایشان نگریستن به چهره عالم را عبادت عنوان کرده‌، (عوالی اللئالی ج4، ص73 )مدادشان را افضل از خون شهدا دانستند.
(امالی صدوق ص521 و، ص168 )
رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فضل عالم بر غیر خودش را مانند فضیلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بر امتش معرفی کرده‌اند(- الجامع الصغیرج2، ص213.) و آنان را به مثابه ستارگان آسمان قلمداد کردند که در تاریکی‌های خشکی و دریا، به کمک آنها راه را می‌یابند و همین‌که ستارگان ناپیدا شدند، ممکن است، هدایت‌یافتگان نیز راه را گم کنند. ( مسند ابن حنبل ج3، ص157)
حقیقت علم و معرفت نوری است که انواع علوم و معارف رسمی بشر را که پوسته دانش محسوب می‌شوند، در جهت به‌روزی و تکامل انسان قرار می‌دهد. خطر بزرگی که امروز جامعه بشر را تهدید می‌کند، این است که پوسته علم و معرفت رشد کرده؛ اما با جدا شدن از مغز و حقیقت آن جهت و فلسفه واقعی خود را از دست می‌دهند و از این‌رو در مسیر انحطاط انسان به کار گرفته می‌شوند. رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) با توجه به این حقیقت علومی را شایسته فراگیری و آموختن می‌دانستند که آموختنش موجب تقرب به خدا و بی‌رغبتی به دنیا گردد، ایشان می‌فرمودند: «من ازداداً علماً و لم تزدد فی الدنیا زهدا لم‌یزدد من الله الا بعدا؛ هر کس بر دانشش افزوده شود و بی‌رغبتی او به دنیا افزایش نیابد، دوری‌اش از خدا بیشتر خواهد شد.»( ( اعلام الدین ص81) این چنین علمی از نظر رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) از حضور در تشییع جنازه مؤمن بهتر و از قرائت کل قرآن والاتر است.( جامع الاخبارص37 .)
در نظر ایشان علمی نافع و سودمند است که موجبات کمال فرد را فراهم آورد، نه علمی که دانستن یا ندانستنش سود و زیانی برای فرد نداشته باشد، چنانچه که نقل شده، روزی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) وارد مسجد شد، دیدند عده‌ای دور مردی جمع شده‌اند، فرمود: «چه خبر است؟»، گفتند: «مردی است بسیار دانا» فرمودند: «به چه چیز؟» گفتند: «به نسب‌های مردم و ایام جاهلیت و اشعار آنها»، رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «دانشی است که سودی نمی‌بخشد و ندانستنش زیانی نمی‌رساند.»( اصول کافی ج1، ص32)
از نظر نبی‌اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) علم باید در راه سعادت و بهروزی شخص به کار گرفته شود، ایشان آن علمی که به منظور بدست آوردن منافع مادی حاصل شود، آن علمی نمی‌داند که در آخرت دستگیر فرد شود و سعادت او را تضمین کند: «من طلب العلم یرید به حرث الدنیا لم ینل حرث الاخره»( مجموعه ورامج2، ص115)
رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) ضمن خطبه‌ای غرّاء هدف از علم و علم‌آموزی را چنین بیان فرمودند:
«طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، پس آن را در جایگاهش طلب کنید و از اهلش بگیرید، بدرستی که علم تعلیم دادنش در راه خدا نیکی است و طلبش عبادت است و مباحثه در آن تسبیح است و عمل به آن جهاد و آموزشش به کسی که آن را نمی‌داند، صدقه است و بذل آن به اهلش مایه نزدیکی به خداست؛ چرا که دانش نشان دهنده حلال و حرام است و به جوینده‌اش راه بهشت را می‌نمایاند و در وحشت مونس است و در تنهایی همراه و در خوشی و ناخوشی راهنماست و سلاحی بر ضد دشمنان است و زیوری برای همدلان خداوند کسانی را با آن برمی‌افروزد و پیشوایان خیر و نیکی قرارشان می‌دهد که دیگران به ایشان اقتدامی‌کنند و بر اعمالشان می‌نگرند و از آثارشان اقتباس می‌شود و فرشتگان به دوستی با آنها رغبت می‌ورزند و با بال‌هایشان آنها را در نماز لمس می‌کنند و هر چیزی حتی ماهیان و جانوران دریاها و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها آمرزش می‌طلبند؛ چرا که دانش حیات دل‌ها و روشنایی دیدگان در برابر نابینایی و توانایی پیکرها در برابر ناتوانی است، خدا حاملان دانش را به جایگاه‌های برگزیدگان می‌رساند و مجالس نیکان را در دنیا و آخرت ارزانی‌شان می‌دارد، با دانش خداوند اطاعت و پرستیده می‌شود و با دانش است که خدا شناخته می‌گردد و یگانه دانسته می‌شود و با دانش است که پیوند میان خویشاوندان انجام می‌گیرد و حلال و حرام شناخته می‌شود، دانش پیشوای عمل است و عمل پیرو آن خداوند آن را به نیک‌بختان الهام می‌کند و تیره‌بختان را از آن محروم می‌دارد.» (ارشاد القلوبج1، ص165)
رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) آموزش علم را امری پسندیده معرفی نموده و از کتمان علم بر حذر می‌داشتند، ایشان نشر و آموزش علوم را بهترین صدقات بیان کردند و فرمودند: «مردم صدقه‌ای همچون نشر دانش نداده‌اند.»( منیة المریدص105.)
همچنین فرمودند: «هر که علمی بیاموزد و دیگران از علم او استفاده کنند، همپای ثواب آن شخص به این عالم ثواب می‌دهند و هر کس علم را از اهلش مخفی نگه دارد، این علم روز قیامت افساری از آتش می‌شود و بر صورت آن عالم می‌نشیند.»( نهج الحق و کشف الصدق ص37.)
ایشان سپردن دانش به نااهل را عامل تباهی آن علم معرفی فرمودند(- الجامع الصغیرج1، ص7) و مسلمانان را به نوشتن علوم و دانسته‌هایشان تشویق می‌کردند و می‌فرمودند: «مؤمن هر گاه بمیرد و یک ورق از او به جای ماند که علمی بر آن نوشته شده باشد، آن ورقه در روز قیامت بین او و بین آتش حائل می‌شود و خدا برای هر حرفی که بر آن کاغذ نوشته، شهری که هفت برابر زمین است، وسیع‌تر از دنیاست به او عطا می‌کند.»( وسائل الشیعه ج27، ص95)
راه و رسم پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در تمام دوران رسالتش گویای تلاش آن حضرت در امر علم‌آموزی و خردورزی مسلمانان است. رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) با تأکید فراوان همگان را به فراگیری دانش فرا می‌خواندند. ایشان(صلی الله علیه واله وسلم) بر آموزش بخصوص آموزش دینی اهتمام بسیار می‌ورزیدند، بطوری که می‌توان سخنان مکرر رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) درباره آموختن و آموزش دادن کتاب خدا و تلاش‌های علمی پیوسته را از جلوه‌های نهضت علمی نبی‌اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) دانست. از این‌رو از همان ابتدای بعثت آموزش دین به عنوان اساس کار آموزشی مسلمانان قرار گرفته بود.( روضة الواعظین ص12)
ایشان پس از هجرت از مسجد به عنوان پایگاهی برای آموزش در کنار سایر امورات سیاسی، نظامی، و اداری بهره بردند. مسجد در زمان رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) تنها مرکز پرستش نبود؛ بلکه همه گونه تعلیمات دینی و علمی حتی امور مربوط به خواندن و نوشتن در آنجا انجام می‌گرفت. شاید یکی از اسرار اجتماع امور دینی و تعلیمی در مسجد از سوی حضرت(صلی الله علیه واله وسلم) این بود که رهبر عالیقدر اسلام می‌خواست، عملا نشان بدهد که علم و ایمان با یکدیگر توأم و همراهند و هر کجا که مرکز ایمان باشد، باید مرکز علم و دانش نیز باشد.
در مدینه‌ی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نشانی از تبعیض در امر آموزش و محروم کردن استعدادها از فراگیری دانش نبود. این حرکت همگانی در تحصیل علم در اوضاع و احوالی عینیت می‌یافت که دیدگاه‌های طبقاتی در فراگیری علم در جهان به شدت حاکم بود و دانش مختص توانگران و ثروتمندان بود و محرومان و ناتوانان در کنار آن همه نامردی و ستمگری از فراگیری دانش نیز محروم بودند.
در نهضت علمی‌ای که رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در مدینه به پا نموده بود، حتی زنان مدینه هم بی‌بهره نبودند، از شفا ام‌سلمیان بن‌ ابی‌حثمه نقل شده که پس از آن که به عده‌ای از زنان مدینه خواندن و نوشتن آموخته بود، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به وی دستور فرمود که به برخی از زنان از جمله حفصه قرآن بیاموزد.( استیعاب ج4، ص1869 )
به فرمان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) عبدالله بن‌سعید بن‌عاص در مدینه به مردم خواندن و نوشتن می‌آموخت.( الاصابه فی تمییز الصحابه ج2، ص89) از عبادة‌ بن‌صامت نیز نقل شده که می‌گفت: «من به جمعی از اصحاب صفه خواندن و نوشتن و قرآن می‌آموختم.».( اسد الغابه ج3، ص56.)
شور و اشتیاق علم‌آموزی به مرتبه‌ای رسیده بود که ابوسعید خدری می‌گوید: رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) وقتی می‌نشستند، موضوع صحبت شان فقه؛ یا یکی از آنان سوره‌ای می‌خواند یا به کسی می‌گفتند، سوره‌ای بخوان.( طبقات الکبری ج2، ص285.)
اهتمام رسول‌خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به امر آموزش و پرورش به حدی بود که به مشرکانی که در جنگ بدر، به اسارت سپاه اسلام در آمده بودند و توان پرداخت فدیه آزادی خود را نداشتند، اعلام کردند که می‌توانند با تعلیم خواندن و نوشتن به ده نفر از کودکان انصار آزاد شوند.( امتاع الاسماع ج2، ص16.)
این عمل موجب شد که بسیاری از کودکان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند که زید بن ثابت در زمره آنان خواندن و نوشتن آموخت.( مقریزی، احمد بن علی؛امتاع الاسماع ج2، ص16.)
در مسجد مدینه حلقات درس و بحث تشکیل می‌شد، آن حضرت یا خود آنها را برگزار می‌کرد و یا در جمع شرکت می‌فرمود و مردم را به پیوند به این حلقات تشویق می‌کرد، اصحاب بعد از نماز حلقه‌حلقه دور حضرت یا دور هم می‌نشستند و قرآن می‌خواندند و واجبات و مستحبات دین می‌آموختند.( مسند ابی یعلی ج7، ص129.)
این جلسات در مسجد مدینه به قدری جالب بود که نمایندگان قبیله ثقیف از دیدن این منظره سخت تکان خوردند و از کوشش مسلمانان در فراگیری احکام و معارف انگشت تعجب به دندان گرفتند.( فروغ ابدیت ص440.)
از عبدالله بن ‌عمروعاص روایت شده که روزی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد خود بر دو مجلس گذشت فرمود: «هر دو خوب است و یکی بهتر است چرا که آنان دعا می‌کنند و خدا را می‌خوانند، اگر خدا بخواهد بر ایشان عطا می‌کند و اگر بخواهد منع می‌کند؛ اما اینان علم دین می‌آموزند و به جاهل می‌آموزانند و من معلّم مبعوث شده‌ام». پس حضرت در حلقه‌ی اهل علم نشست.( سنن ابن ماجه ج1، ص83.)
اشاعه علم و دانش تنها محدود و مختص به مدینه نبود، توجه و تلاش رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر این بود که علم و دانش را در همه مناطق و سرزمین‌ها بسط و نشر دهند؛ از این‌رو به فرستادگانی که به مناطق مختلف گسیل می‌داشتند، توصیه و تأکید می‌کردند که در نشر و بسط دانش، بخصوص علوم دینی بکوشند. ایشان به معاذ بن‌جبل هنگامی که او را به سوی یمن می‌فرستاد فرمود: «ای معاذ به آنان کتاب خدا بیاموز و آنها را به اخلاق نیکو تربیت کن… پس آموزگاران را در میان آنها بپراکن.»( تحف العقول ص25.)
امیر المومنین علی علیه السلام نیز در خصوص جایگاه علم وعلم اموزی بحر عمیقی را پیش روی ما قرار داده اند ، هر چند هیچ غواص ماهری به عمق ان نمی رسد ،اما در حد وسع ناچیز خود گلچینی از ان را ارائه می دهیم.
العامل بالعلم كالسّائر على الطّريق الواضح، فلينظر ناظرٌ أسائرٌ هو أم راجعٌ.
آن كه از روى آگاهى و علم عمل مى كند، مانند رهروى است كه در جاده روشن قدم برمى دارد، پس بايد بنگرد كه به پيش مى رود يا به عقب برمى گردد.( خطبه 154)
لا تجعلوا علمَكم جهلاً، و يقينَكم شكّاً، اذا علمتم فاعملوا، و اذا تيقّنتم فأقدموا.
دانش خود را نادانى و يقينتان را شك قرار ندهيد، هرگاه دانستيد به دنبال عمل باشيد و چون يقين پيدا كرديد، اقدام نماييد.( حکمت 274)
اعلم انه لا خير فى علم لا ينفع، و لا يُنتفَع بعلم لا يَحقّ تعلّمه.
بدان كه در دانش ناسودمند خيرى نيست و آموختن دانشى كه سزاوار آموختن نيست، سودى ندهد( نامه 31)
و اكثِر مُدارسة العلماء، و مناقشة الحكماء، فى تثبيت ما صلح عليه امر بلادك، و اقامة ما استقام به الناس ‍قبلك.
در عهدنامه خود به مالك اشتر مى فرمايد: براى تقويت عواملى كه اوضاع سرزمين تو (مصر) را به سامان مى آورد و پيش از تو كار مردم به وسيله آن عوامل درستى و سامان مى گرفت، با دانشمندان و فرزانگان بسيار به گفتگو و تبادل نظر بپرداز.( نامه 53)
ما أخذ الله على اهل الجهل أن يَتعلَّموا حتى أخذ على اهل العلم أن يُعلِّموا.
خداوند از نادانان تعهد به آموختن دانش نگرفته، مگر آن كه قبلا از دانشمندان تعهد آموزش آنها را گرفته است.
(حکمت 478)
لا يَستحِينّ أحدٌ منكم اذا سُئل عمّا لا يَعلم، أن يقولَ لا أعلمُ و لا يَستحينّ أحدٌ إذا لم يعلم الشىءَ أن يتعلّمَه.
از سفارشات امام عليه السلام: هيچ يك از شما نبايد در برابر پرسش از چيزى كه نمى داند شرم كند كه بگويد من نمى دانم، و نبايد كسى كه چيزى را نمى داند شرم كند از اين كه آن را بياموزد.( حکمت 82)
يا كميل معرفة العلم دين يُدان بِه، به يكسبُ الانسان الطاعة فى حياته، و جميلَ الأحدوثة بعدَ وفاته.
اى كميل! آشنایی با علم دینی است که انسان به آن جزا داده می شود، به وسيله دانش انسان در دوران حياتش طاعت و بندگى خدا را به دست مى آورد، و پس از مرگش ذكر خيرى به جا گذارد.( حکمت 147)
إن العالمَ العاملَ بغير علمه، كالجاهل الحائر الذى لا يستفيقُ من جهله، بل الحُجةُ عليه اعظم، و الحسرةُ له ألزم، و هو عند الله ألوَم.
عالمى كه به دانش خود عمل نكند، مانند جاهل سرگردانى است كه از نادانى اش بيدار نمى شود؛ بلكه حجت و برهان عليه او بزرگ تر و حسرت و اندوه او پيوسته تر است و اوست كه نزد خدا از همه بيشتر سرزنش مى شود.( خطبه 110)
يا جابر قوام الدين و الدنيا بأربعه: عالمٌ مُستعملٍ علمَه، و جاهلٍ لا يستنكفُ أن يتعلّم، و جوادٍ لا يبخلُ بمعروفه، و فقيرٍ لا يبيعُ آخرتَه بدنياه؛ فاذا ضيّعَ العالم علَمه، استنكف الجاهل أن يتعلّم.
اى جابر! دين و دنيا به چهار كس پايدار است: عالمى كه به علم خويش ‍عمل كند، نادانى كه از آموختن ننگ ندارد، بخشنده اى كه از بخشش به جا دريغ نكند و فقيرى كه آخرت خويش را به دنيا سودا نكند، پس اگر عالم به علم خويش عمل نكند، نادان هم از آموختن سرباز زند.( حکمت 372)
خُذ الحكمة أنّى كانت، فانّ الحكمة تكون فى صَدر المنافق فتلَجلَجُ فى صدره حتى تخرُج فتسكُنَ الى صَواحبها فى صدر المؤمن.
سخن حكيمانه هرجا بود دريافت كن؛ زيرا حكمت در سينه منافق است و بدين سو و آن سو مى چرخد تا از آن به درآيد و خود را به يارانش در سينه مؤمن برساند.( حکمت 79)
الحكمة ضالّة المؤمن، فخُذ الحكمة و لو من اهل النفاق.
حكمت، گمشده مؤمن است، پس آن را به دست آور، هر چند از اهل نفاق باشد.( حکمت 80)
مبانی تاریخی:
تمدن اسلامی آخرین حلقه تمدن الهی است که نهال درخت تنومندش با دستان پرتوان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) کاشته شد و ریشه اش با هجرت آن بزرگوار و سایر مسلمانان مستحکم گردید و همچنین میوه اش پس از گذشت چند قرن در زمینه علوم شرعی، عقلی، ادبی، تجربی، فرهنگ و هنر به بار نشست.
با ظهور این تمدّن الهی ـ انسانی، خداوند اتمام نعمت را بر پیکر انسانیّت پوشانید، بنابراین مسلمانان با الهام از آموزه های قرآنی و سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) بیش ترین نقش را در زمینه رشد و شکوفایی ایفا نمودند.
قرآن کریم در آموزه های خود دعوت به فراگیری دانش و تشویق انسان ها به آبادانی و نوآوری را مورد تأکید قرار داده است. با این که عدم تبعیض در میان انسان ها از اصول تغییرناپذیر این کتاب آسمانی است، امّا خداوند به صراحت می فرماید: «هل یستوی الّذین یعلمون و الّذین لایعلمون؛( سوره زمر، آیه 9.) آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟»
قرآن کریم با دمیدن روح جدید بر پیکر نیمه مرده سرزمین های فتح شده، فضای علمی و فرهنگی نوی را پدید آورد، بدین صورت که ابتدا افکار مسلمانان را متوجه فلسفه آفرینش و فرجام هستی نمود و با یادآوری آثار قدرت الهی دریچه ای به سوی اسرار خلقت گشود و گامی را به سوی پیشرفت علمی فراهم ساخت.
با این که علوم مسلمانان در آغاز منحصر به علوم دینی بود، ولی در قرن دوم هجری آنان به سراغ اندوخته های علمی سایر ملت ها رفتند وطی دو قرن قسمت عمده علوم را از ملت ها گرفتند سپس در پرتو منطق قرآنی و تجربه علمی دست به ابتکار زدند.
مفسر بزرگ علامه طباطبایی(ره) در مورد تأثیر قرآن در پیشرفت فرهنگ و شکوفایی می نویسد: «عامل اصلی اشتغال مسلمانان به علوم عقلی به صورت نقل و ترجمه در ابتدا و به صورت ابتکار در پایان، همان انگیزه فرهنگی بود که قرآن مجید در نفوس مسلمانان فراهم کرده بود. و معلوم است که مدنیّت اسلامی بعد از هجرت و رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به وجود آمد و بالأخره امروز در حدود شش صد میلیون نفر از جمعیّت کره زمین را به نام اسلام در بر می گیرد و بدیهی است که چنین تحوّلی که یکی از حلقه های بارز سلسله حوادث جهان می باشد، در حلقه های بعدی تأثیر بسزایی خواهد داشت و از این رو یکی از علل و مقدّمات تحول امروزی و پیشرفت فرهنگ جهان قرآن مجید خواهد بود.»( قرآن در اسلام، علامه طباطبایی، ص98)
با این بیان معلوم می شود که قرآن از همان راهی که فکر توحید و یکتاپرستی را در بشر بیدار کرد، دقیقاً از همان راه بشر را در خط سیر علمی و کشف حقایق جهان هستی که پایه تمدّن است، قرار داد و احادیث نبوی جان تشنه مؤمنان را برای دریافت دانش های گوناگون با عزمی راسخ به حرکت واداشت، لذا می بینیم که سده های نخستین تاریخ اسلام به ویژه قرن دوم تا پنجم هـ.ق «عصر طلایی» جهان اسلام است. مسلمانان با الهام از آیات قرآن کریم و تعالیم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و به کمک آموزه های دینی به پیشرفت های علمی و فرهنگی چشمگیری دست یافتند.
این زمان مقارن با دوره قرون وسطی، یعنی دوران انحطاط تمدن در تاریخ اروپا بود. قرون وسطی تقریباً از سال 476 م شروع شد و تا سال 1450 م ؛ یعنی حدود 950 سال ادامه یافت. این زمان در تاریخ اسلام مطابق بود با حدود 100 سال قبل از هجرت تا حدود 850 سال بعد از هجرت. این دوران را برای اروپا و جهان مسیحیّت «عصر ظلمت» نامیده اند.
زمانی که اروپا رکود این دوره تاریک را سپری می کرد، در مشرق زمین دولت های اسلامی، تمدّن های قدیمی بین النهرین، مصر، ایران، یونان و هند را بازشناسی کرده بودند، هم چنین شهرهای مهم دنیای اسلام به صورت مراکز علمی و فرهنگی درآمده بودند و دانشمندان مسلمان ابتکارات خود را به دنیا عرضه می کردند.
نوآوری های فراوان، تألیفات متعدد، مساجد، کتابخانه ها، مدارس، شهرهای با شکوه و پرجمعیت، روستاهای آباد، ارتباطات وسیع، تجارت پررونق و دیگر عوامل مسلمانان را مشعل داران فرهنگ و تمدّن قرار داده بود. شاهکار مسلمانان در این بود که جنبش و تحوّلی در جهان پدید آوردند که قرن ها جامعه بشری از فیض وجود آن بهره مند بود. مسلمانان در طول چند قرن آن چنان در علوم، صنایع، اقتصاد، سیاست و نظامات اجتماعی پیشرفت نمودند که به اعتراف دانشمندان غربی از همه جلو افتادند و حتّی تمدن کنونی اروپا و غرب بیش از هر چیز دیگر از آن مایه گرفته است.( علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، ، ص 19.)بنابراین تمدّن اسلامی با بهره گیری از آیات قرآن و اقدامات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در طی مراحل کمال و پختگی به درجه ای رسید که آدام متز (دانشمند سوئیسی) در کتاب خود قرن چهارم هجری را «عصر نوزایی اسلامی» نامیده است.( تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ص 9.
) در این دوره دانشمندان مسلمان در علوم و فنون به قدری از خود ابتکار نشان دادند که طبق اعتراف گوستاولوبون تا قرن یازدهم میلادی دانشمندان اروپا قولی را که مأخوذ از مصنّفین مسلمان نبود، مستند نمی شمردند و تمام دانشکده ها و دانشگاه های اروپا تا پانصد سال روی ترجمه کتاب های دانشمندان اسلامی دایر بود و مدار علوم مردم اروپا فقط دانش مسلمین بود.( فرهنگ اسلام در اروپا ، ج 2، ص 36.)
در پایان قرن اول هجری مترجمان اسلامی کار ترجمه را شروع کردند. نخستین گام ترجمه های اسلام در زمان منصور خلیفه عباسی(158 ـ 136 هـ.ق) برداشته شد، ولی نهضت واقعی ترجمه از نیمه دوم قرن دوم هجری رسمیّت یافت.
در قرن سوم هجری(عصر کلاسیک اسلام) این نهضت به اوج خود رسید و تا پایان قرن پنجم ادامه یافت، بنابراین مسلمانان بیش از سه قرن سخت مشغول ترجمه آثار علمی، فلسفی، ادبی و مذهبی تمدن های کهن بودند و از میراث انسانی بزرگی که به زبان های مختلف آن زمان، یعنی عبری، سریانی، فارسی، هندی، لاتینی و یونانی بود، بهره مند شدند.( تاریخ مدارس ایران از عهد باستان تا تأسیس دارالفنون ص 70.)
به منظور جای دادن مترجمان و حفظ آثار آنان مؤسسه علمی به نام «بیت الحکمه» در بغداد تأسیس شد. زمان تأسیس این مرکز به درستی مشخص نیست و عدّه ای بنیان آن را در سال 210 یا 211 هـ.ق می دانند، عدّه ای هم تأسیس آن را در عصر هارون الرشید دانسته اند. به هر صورت این مرکز در زمان مأمون به علت رواج روحیه علمی و عقلی از رونق فراوانی برخوردار گردید.( کارنامه اسلام ص 66 ـ 65.)
این بیت الحکمه نوعی آکادمی و دارالترجمه محسوب می شد که دارای کتابخانه ای مفصّل با یک رصدخانه بود و در نقل علوم یونانی نقش قابل ملاحظه ای را ایفا می کرد. رصدخانه ای که مأمون ضمیمه بیت الحکمه کرد، مرکزی شد برای مطالعه نجوم و ریاضیات. در این رصدخانه مسلمین محاسبات نجومی انجام می دادند، چنان که طول یک درجه از نصف النهار را با دقّتی نزدیک به محاسبات امروز اندازه می گرفتند. در زمان این خلیفه (مأمون) که مسلمانان کتاب بطلمیوس و اقلیدس را ترجمه می کردند، در تمام اروپا تنها یک ریاضی دان مشهور وجود داشت که نوشته های او در ریاضیات از بعضی اصول مقدّماتی تجاوز نمی کرد، لذا در تمام قرون وسطی پیشرفت ریاضیّات در واقع مدیون نبوغ ریاضی مسلمانان بود.( نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب ص 61.)
مسأله مهمی که در طول نهضت ترجمه کار مسلمانان را در ترجمه و جذب کتاب های خارجی آسان تر می کرد، استفاده از مترجمین هر قومی بود که در سیطره اسلام به سر می بردند.( تاریخ تمدن اسلام ص 581.) نتیجه این که آنان قسمت اعظم آثار علمی و فلسفی و ادبی اقوام مختلف را به زبان عربی ترجمه کردند و بهترین معلومات هر ملّتی را آموختند، مثلاً در قسمت فلسفه، طب،هندسه،منطق و هیأت از یونانیان استفاده نمودند و از ایرانیان تاریخ، ستاره شناسی، ادبیات و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند، از هندیان حساب، نجوم، داستان و گیاه شناسی را آموختند و از خود چیزهایی به آن ها افزودند و از مجموع آن ها علوم و صنایع را پدید آوردند.( فروغ ابدیت ، ج 1، ص 369.)
خط امامین انقلاب اسلامی:
1- مبنای تفکرامام خمینی قدس الله نفسه الشریف:
آراء و اندیشه های امام خمینی کلید حل مشکلات جهان اسلام است. هرچند این موضوع برای بسیاری از مسلمانان و متفکران جهان اسلام کاملا روشن است لاکن ترفندهای مداوم استکبار جهانی و دشمنان اسلام ناب محمدی که هدفی جز تضعیف و نهایتا به فراموشی سپردن الگوهای عملی، رهایی بخش و انسان ساز اندیشه و راه و روش امام را ندارند بعضا در اذهان مفرض یا جاهل و ساده لوح القاءگرایی مطلب است که امام خمینی پدیده ای تاریخی بود و با رحلت ایشان دوران وی نیز به سر آمده و مسایل را بایستی به صورتی دیگر حل و فصل کرد. آنان از عظمت اندیشه و عمل امام غافلند. آنان از خود نمی پرسند که چگونه هنوز اندیشه ابن سینا و غزلهای حافظ مورد استفاده قرار می گیرند و سرمشق می شوند، چگونه راه وروش و آراء دانشمندان ومتفکران عالم حتی تا قرنها بعد الگوی کار وعمل است لاکن امام خمینی که توانست اسلام ناب محمدی را در عصر حاضر معرفی کند و دین خدا را به مرحله اجرا درآورد و رژیم ستمگر ریشه داری را که مورد حمایت قدرتهای مخرب عالم بود براندازد و در این عالم خاکی طرحی نو دراندازد نمی تواند مورد تقلید قرار گیرد؟
نه تنها دوران امام بسر نیامده بلکه در سحرگاه زندگی جاودان خویش است و کشور اسلامی ایران برای پای بندی به اسلام ناب محمدی و حفظ استقلال و ارزشهای معنوی خویش راهی جز پیمودن راه امام ندارد و هر انحراف کوچکی از این راه خدای ناکرده اسباب انحرافات بزرگتر و نهایتا سقوط در آتش خشم الهی است که این انقلاب محصل خون شهداست و مورد عنایت پروردگار عالم. درباره لزوم پیمودن راه امام در تمام ابعاد و نه فقط در مسایل مربوط به توسعه، فراوان می توان استدلال کرد لاکن در اینجا بهتر است برای شاهد مثال نمونه کوچکی از نظریات ابراز شده درباره ایشان را – چه از طرف دوست و چه از طرف دشمن – بیاوریم که در واقع نوعی بازنگری و امعان نظر نسبت به اندیشه و عمل آن حضرت است، و چه بهتر که به عنوان حسن آغاز، کلام امام خامنه ای روحی فداه – شاگرد ارجمند مکتب امام و جانشین ایشان مورد توجه قرار گیرد که “امام خمینی گنج بی پایان است”.
در اکثر قریب به اتفاق سخنرانیها و پیامهای ایشان، یاد و نام امام خمینی علاوه بر تعظیم و تکریم به عنوان الگوی عملی و قاطع حل مشکلات مطرح شده است و با آنچنان جملاتی زیبا که جمع آوری این جملات کتاب بزرگی خواهد شد برای شناخت و معرفی هرچه بهتر بنیانگذار جمهوری اسلام ایران و تردیدی نیست که تمامی تلاش امام خامنه ای روحی فداه ، حاکمیت راه امام است: “راه او راه ما، هدف او، هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست”. (فصلنامه حضور، خرداد 1372، ص)
اندیشه و سیره امام خمینی، یعنی راه امام خمینی، راه اسلام ناب محمدی است که همه علوم می توانند در قالب و مسیر آن شکل متفاوت دیگری با آنچه تاکنون بوده اند بخود گیرند و در واقع از مسیر کفر و ضلالت به مسیر حق تغییر جهت دهند. بنابراین وقتی جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ ، هنر و. . . را از دیدگاه امام مورد تحقیق قرار می دهیم در واقع می خواهیم ببینیم این گونه معارف بشری چگونه و در چه جهتی با چه اهدافی، با چه شرایط و تناسب و میزانی می تواند در مسیر حق یعنی همان مسیر وصول به آن جامعه متعالی مکتب اسلام ناب محمدی قرار گیرد و به پیش رود، همان گونه که بدون نام امام این انقلاب در هیچ جای جهان شناخته نمی شود، بدون توجه به سیره و اندیشه های ایشان نیز که مورد تاکید مداوم مقام معظم رهبری است، در هیچ زمینه ای جمهوری اسلامی که میراث رنج و تلاش و استقامت طولانی اوست موفقیت مطلوب را بدست نخواهد آورد. لذا مطالعه دقیق و عمیق نظریات امام در هر برنامه ریزی اجتماعی – و حتی شخصی – در جمهوری اسلامی پیش شرط موفقیت است. زیرا که امام خمینی تجسم اسلام ناب محمدی در عصر اکنون است.
با توجه به عقب ماندگی دیرپای کشور از لحاظ فن آوری وصنعت نسبت به جهان امروز نیاز به خارج امری بدیهی می نماید. در این شرایط چه باید کرد؟ چه چیزی و چگونه باید از خارج وارد شود یا مورد اقتباس قرار گیرد؟ حضرت امام در این باره می فرمایند: “احتیاج ما پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکا رناپذیر. ولی این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم”.
“در برنامه صنعتی کردن مملکت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمی رویم. ما در ایران صنایع مادر ایجاد خواهیم کرد و نوسازی را به بهترین وجه انجام خواهیم داد. ” (واحد کامپیوتر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، کد76-19.)
ملاحظه می شود که نظر ایشان “صنعتهای بزرگ” و”صنایع مادر” است، نه هر صنعتی و هر وارداتی.
“ما نیازهای تکنولوژی خود را از هر منبعی که مفیدتر برای کشورمان باشد تامین خواهیم کرد. ” (واحد کامپیوتر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، کد76-19.)
این “مفیدتر برای کشور” جای تامل دارد. البته می توان با توجه به مجموع نظریات امام به آسانی فهمید که “مفیدتر برای کشور” کدام منبع است و از کدام کشورها می توان یاری گرفت.
نوسازی کشور با توجه به الگوهای تحمیلی – تبلیغی غربی و اوضاع و شرایط کنونی جهان، کار ساده ای نیست. بسا که بعد از اجرای برنامه های طولانی تازه متوجه شویم که در تار و پود دام الگوهای توسعه غرب گیر افتاده ایم. آن مرد الهی این روشن بینی های شگفت را داشت که انتهای مسیرهای بظاهر درست لاکن در باطن انحرافی را ببیند. “باید دو چشم دیگر هم قرض کنیم و به اطراف خودمان و ملکت خودمان نگاه کنیم تا با دست خود ما دوباره به ما تحمیل نکنند”. (صحیفه نور، جلد 10)
“باید خودمان را نگه داریم. اگر این نشود و بعدا باز همان مسایل کم کم، با تدریج ، حوصله آنها زیاد است – با تدریج همین مسایل سابق بر ما تحمیل می شود. ” (صحیفه نور، جلد 10)
دشمن بیدار و پر حوصله است. کاری جز سلطه گری در عالم ندارد. او دنبال منافع خویش است. تمامی تاریخ معاصر شاهد این مدعاست که غرب بویژه آمریکا در پی تسلط بر جهان است و باکی از نابودی هیچ کشور و هیچ مردمی ندارد. “می خواهند شما را مایوس کنند آنهایی که منافع خودشان را از دست دادند یا در خطر می بینند می خواهند شما را مایوس کنند. می خواهند شما را از قدرت خودتان مایوس کنند تا سست شوید و آنها به مقاصد خودشان برسند. “( صحیفه نور، جلد 10)

1- مبانی فکری امام خامنه ای روحی فداه در حرکت علمی کشور:

یکی از عوامل قدرت، حرکت سریع علمی است؛ قدرت علمی. حدیث «اَلعِلمُ سُلطان» را من مکرّر خوانده‌ام. با قدرت علمی ما هم مخالفند.
همان عناصر بومی‌ای که آن انگلیسیِ خبیث توصیه کرد و تأکید کرد که باید در داخل کشورها اینها را به کار بگیریم و مجهّزشان بکنیم، همان عناصر گاهی در دانشگاه‌ها سعی میکنند جوان ما را مأیوس کنند، برای اینکه حرکت علمی انجام ندهد؛ اگر بااستعداد است، او را کوچ بدهند به طرف خارج‌؛ [میگویند] «آقا! برو فلان‌جا، اینجا مانده‌ای که چه؛ خودت را ضایع میکنی»؛ و پول هم بدهند، پاداش هم بدهند‌. البتّه جوانهای مؤمن ما ایستاده‌اند‌؛ این را من میتوانم شهادت بدهم. علی‌رغم خباثتهایی که بعضی از عناصر خود‌فروخته‌ی دشمن در سطح دانشگاه‌ها و بیرون دانشگاه‌ها انجام میدهند برای اینکه بذر نومیدی را بپاشند‌، جوانهای ما، جوانهای مؤمن ما ایستاده‌اند. چند روز قبل از این، مدال‌گیران و برجستگان یک دانشگاه برجسته‌ی کشور آمده بودند، جوری حرف میزدند که انسان واقعاً مبهوت میمانْد از زیبایی و صحّت و اتقان حرف زدن اینها. حالا عرض خواهم کرد که اینها مردم ما را نشناخته‌اند امّا توطئه‌هایشان را باید شناخت. یکی از راه‌های مقاوم کردن کشور عبارت است از حرکت علمی، که نه باید متوقّف بشود، نه باید شتاب آن کاهش پیدا بکند.
(19/10/95 در دیدار با مردم قم)

رهبر معظم انقلاب با اشاره به فراگیر شدن گفتمان تولید علم در کشور و پدیدار شدن نتایج عملی آن، افزودند: تلاش و حرکت علمی در کشور به‌هیچ‌وجه نباید کُند یا متوقف شود بلکه باید با شتاب بیشتری ادامه یابد.
ایشان موضوعِ تعهد دینی و انقلابی را در کنار تلاش علمی، بسیار مهم ارزیابی و تأکید کردند: پیشرفت علمی، به‌تنهایی، یک ملت و کشور را سعادتمند نخواهد کرد بلکه همراه شدن حرکت علمی با آرمان‌های والای معنوی و انقلابی، زمینه‌ساز به سامان رسیدن مسائل کشور و الگو شدن آن برای منطقه و دنیای اسلام و جهان خواهد بود.
(دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدال‌آور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب(1395/10/13

دشمن را باید دائم در نظر داشت. برای خاطر اینکه دشمن که بیکار نمی‌نشیند؛ دشمن دائماً دارد حرکت میکند. اگر بتوانند، این حرکت علمی را متوقّفش میکنند؛ اگر ببینند نمیشود متوقّفش کرد، آن را منحرف میکنند. ما ممکن است براثر ناشی‌گری‌های خودمان به این انحراف کمک کنیم. اینکه من بارها تکرار کرده‌ام(۸) -حالا هم بعضی از جوانهای عزیزمان گفتند- کارهای تحقیقاتی، مقاله، پایان‌نامه و غیره در خدمت نیازهای کشور باشد و با این هدف، با این نیّت، با این جهت‌گیری تولید بشود و تهیّه بشود، به‌خاطر این است که حرکت علمی منحرف نشود؛ اگر نتوانستند متوقّفش کنند یا منحرفش کنند، سعی میکنند بدنامش کنند، آلوده کنند. [یک نفر] می‌آید اینجا به‌عنوان یک دانشمند، مهمان میشود، بعد میرود در خیابان جلوی دانشگاه، از تابلوی فروش پایان‌نامه عکس برمیدارد و در دنیا پخش میکند؛ این آلوده کردن است. چه‌کسی اینها را دعوت میکند به ایران؟ اینها دانشمندند؟ چرا نمیفهمیم؟ چرا اشتباه میکنیم؟
در طول چند سال گذشته جوانهای کشور و مسئولین این کارها، توانستند کاری کنند که رشد پیشرفت علمی کشور در پایگاه‌های استنادی معروف دنیا رکورد بزند؛ اینکه ما بارها گفته‌ایم سرعت پیشرفت علمی کشور در فلان سال، سیزده برابر متوسّط دنیا بود، حرف من نیست، من که خبر ندارم، این را پایگاه‌های استنادی‌ای که معروفند در دنیا و شماها آنها را می‌شناسید گفتند و شهادت دادند. این شوخی است که سرعت حرکت یک کشوری سیزده برابر متوسّط دنیا باشد؟ من که میگویم این سرعت را نگذارید کم بشود، علّتش این است که ما خیلی عقب هستیم؛ باید سرعتمان آن‌قدر زیاد بشود که خودمان را بتوانیم به صف جلو برسانیم؛ من بارها این را گفته‌ام.(۹) حالا مسئولین محترم به من جواب میدهند که آقا جایگاه علمی ما مثلاً از درجه‌ی فلان پایین نیامده؛ مگر بنا بود پایین بیاید؟ بنا بود جایگاه بالا برود، آن هم با سرعت؛ اشکال، این است. نباید ما اجازه بدهیم این حرکت علمی آسیب ببیند؛ این حرکت علمی، دشمن دارد، اگر این حرکت علمی دچار دشمنی‌ها بشود و ما نفهمیم و از آن مراقبت نکنیم، یک نتیجه‌ی بسیار سنگین و تلخی خواهد داشت. میدانید آن نتیجه چیست؟ آن نتیجه عبارت است از ایجاد یأس در نیروهای جوان کشور؛ اگر این به وجود آمد، درست کردن و رُفو کردنش دیگر به این آسانی‌ها نیست. یک امیدی در جامعه‌ی جوانِ فرزانه‌ی درس‌خوان در طول این چند سال وجود پیدا کرده -خب سالها است که اینجا با جوانها می‌نشینیم و می‌آیند صحبت میکنند؛ من مقایسه میکنم، صحبتی را که امروز این بچّه‌ها کردند، با صحبتی که مثلاً چند سال قبل اینجا می‌شنفتم، زمین تا آسمان فرق کرده؛ جوانهای ما رشد کرده‌اند، پیش رفته‌اند، پخته شده‌اند، عمق پیدا کرده‌اند، گستره‌ی نگاهشان وسیع شده؛ اینها خیلی قیمت دارد- اگر این جوانها مأیوس بشوند، ناامید بشوند، به این آسانی نمیشود آنها را برگرداند.
خب، یک عدّه‌ای از اینجا که مأیوس شدند میروند سراغ دیگر جاها؛ دام هم پهن است. این را هم من همین‌جا به شما بگویم که ما جلسات و نمایشگاه‌هایی داریم برای نمایش پیشرفتهای علمی و مانند اینها؛ این خیلی چیز خوبی است منتها مراقب باشید که این کانونی برای معرّفی استعدادهای ما به آدمهای بیگانه نباشد؛ شما بچّه‌ها را اینجا معرّفی کنید، آنها شناسایی کنند و بیایند بردارند [ببرند]؛ نه، قبل از اینکه او شناسایی بکند، دستگاه‌های خودمان شناسایی‌شان کنند. نمیشود اینها را پشت پرده پنهانشان کرد، بالاخره آشکار میشوند، امّا دستگاه‌های داخلی خودمان قبل از دیگران اینها را شناسایی کنند، اینها را جذب کنند، به اینها کار بدهند. هیچ جوانی نیست که محیط زندگی خودش و خانواده‌ی خودش را ترجیح ندهد بر غربت؛ [آنها] در کنار غربت، برایش یک امتیازی میگذارند، شما میتوانید حتّی کمتر از آن امتیاز را به او بدهید و او را برای خودتان و برای کشورش مورد استفاده قرار بدهید. من به شما عرض بکنم که بنده در دفاع از جامعه‌ی نخبگان و از حرکت علمی کشور، تا نَفس دارم ذرّه‌ای کوتاه نخواهم آمد، و میدانم که این حرکت، حرکت بابرکتی است و ان‌شاءالله عاقبت‌به‌خیر است؛ ان‌شاءالله که پیش برویم.
(95/07/28بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان)

پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری کشور یکی از اساسی‌ترین اولویت‌های کشور است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن نقش جدی دارد. بحمدالله با تصویب و ابلاغ نقشه جامع علمی کشور، حوزه علم و فناوری نقشه راه خود را یافته، ستاد راهبری نقشه جامع علمی تشکیل شده؛ و حرکت در آن مسیر آغاز گردید و تاکنون آثار و دستاوردهای خوبی هم در پی داشته است، لازم است این مسیر با جدیت و اهتمام بیشتری بویژه از سوی مسئولان در قوای سه‌گانه و خصوصاً دولت محترم دنبال شود. شتاب رشد علمی کشور نباید به هیچ بهانه‌ای حتی اندکی کاهش یابد، بلکه باید روز به روز بر آن افزوده شود و شورا نیز نقش خود را در نظارت و پایش و راهبری آن بطور جدی و فعال ایفا نماید.
(حکم آغاز دوره‌ی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی1393/07/26)

مسئله‌ى حرکت علمى کشور، به نظر من یک‌چیز اساسى است براى حیات آینده‌ى ملّت ما و جامعه‌ى ما، بلکه به یک اعتبار براى حیات دنیاى اسلام. ما سالها است – شاید ده‌سال، دوازده‌سال است – که روى مسائل علم تکیه میکنیم و پاسخ هم داده است؛ یعنى حقیقتاً حرکت علمى و نهضت علمى در کشور شروع شده است و پیش رفته است و کارهاى بزرگى انجام گرفته است – که نمونه‌ى آن را از اساتید محترم شنیدید، و نمونه‌ها خیلى بیش از آن چیزى است که این دوستان در اینجا بیان کردند – کار شروع شده است و واقعاً در دنیا هم شناخته شده این حرکت علمى کشور و در واقع رونمایى شده از نهضت علمى کشور عزیز ما، لکن آنچه من را دچار دغدغه میکند، این است که ما این حرکتمان هنوز به نقطه‌ى ثبات نرسیده است. ما مثل کسانى هستیم که در یک سراشیبى تند، داریم به طرف بالا حرکت میکنیم. بله، حرکت کرده‌ایم، پیش هم رفته‌ایم، کارهاى زیادى هم انجام گرفته است، امّا وسط راهیم؛ به دلایل مختلف در نیمه‌ى راهیم – من حالا نمیخواهم خیلى در این زمینه تفصیل بدهم؛ خب، صحبت کرده‌ایم در جاهاى مختلف، به مناسبتهاى مختلف عرایضى را عرض کرده‌ایم – در این سربالایى تند که داریم حرکت میکنیم، اگر توقّف کردیم، این توقّف با عقب‌گرد همراه خواهد بود؛ توقّف دیگر نیست. اگر حرکت ما از دوْر افتاد، بازگرداندن این نهضت، این حرکت، این شتاب علمى مشکل‌تر خواهد بود؛ این دغدغه‌ى ما است. من میخواهم عرض بکنم به این حرکت علمى باید با همه‌ى توان نیرو رساند، مدد رساند، باید کار کرد؛ نبادا وضعیّتى پیش بیاوریم که این حرکت متوقّف بشود.
(بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها1393/04/11)
مسئولان كلان كشور، سیاستگذاران كشور، كسانی كه اداره‌ی امور اساسی را در كشور به عهده دارند، به این دو نقطه‌ی اصلی برای پیشرفت باید توجه كنند. روی مسئله‌ی اقتصاد كشور باید تكیه شود، روی مسئله‌ی پیشرفت علمی كشور هم باید تكیه شود. توجه به اقتصاد خوشبختانه نسبتاً عمومی است؛ همه توجه دارند. حماسه‌ی اقتصادی هم جزو شعار امسال بوده. امیدواریم همچنان كه حماسه‌ی سیاسی انجام گرفت، حماسه‌ی اقتصادی هم با همت مسئولین انجام بگیرد. البته كار اقتصادی، كار كوتاه‌مدتی نیست؛ كار یك ماه و دو ماه و یك سال نیست؛ لیكن باید حركت آغاز شود. روی مسئله‌ی علم هم من تكیه میكنم. در این ده سال گذشته، حركت علمی ما خیلی خوب بوده؛ پیشرفت علمی و سرعت پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید كند نشود. اگر ما بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانی برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ كنیم.
(دردیدار مسئولان نظام(1392/04/30
تجربه‌ی این سی و سه سال هم نشان داده که اسلام میتواند به یک کشور عزت بدهد؛ میتواند یک ملت را سربلند کند؛ میتواند اهداف خوبی را ترسیم کند؛ میتواند راه‌هائی را به سوی این اهداف، هموار و مسطح کند؛ میتواند حرکت علمی ایجاد کند؛ میتواند حرکت فناوری و صنعتی ایجاد کند؛ میتواند حرکت تقوائی و اخلاقی ایجاد کند؛ میتواند آنها را در مقابل ملتهای دیگر روسفید کند؛ اینها اتفاقاتی است که در کشور ما افتاده؛ اینها کارهای بزرگی است که به برکت اسلام در این کشور انجام گرفته. اسلام همچنان لُب و محتوا و ماده‌ی اصلی حرکت نظام ماست، شکل هم شکل مردم‌سالاری است؛ از هم جدا نیستند. یعنی این مردم‌سالاری هم باز از خود اسلام سرچشمه گرفته.
(دیدار با خبرگان رهبری(1390/12/18

جستجو