مقدمه
امام خامنه اي روحي فداه در پيام نوروزي امسال را سال جهاد اقتصادي ناميدند ، در اين نوشتار بر انيم تا با تبيين وتحليل اين نامگذاري استراتژيك به ارائه راهكارهاي تحقق و همچنين معرفي موانع وشيوه برداشتن اين موانع بپردازيم تا به حول وقوه الهي در اين عرصه جهادي نيز به پيروزي نائل شويم.
ايشان در پيام نوروزي خود فرمودند:
ما ملت ایران به توفیق الهی و به فضل پروردگار در سال 89 توانستیم كارهای بزرگی را انجام دهیم. ما سال 89 را به نام «سال همت مضاعف و كار مضاعف» نامگذاری كردیم. خوشبختانه در سرتاسر سال، این شعار تحقق عملی پیدا كرد. میتوانم ادعا كنم كه یكی از شعارهائی كه در طول این سالها بیشترین بهره را از توجه مردم و مسئولان و عمل آنها و انطباق وضعیت كشور با خود دارا بود و برد، همین شعار «همت مضاعف و كار مضاعف» بود، كه واقعاً ملت و دولت خوشبختانه در این كار، در این حركت سالیانه، همت مضاعف و كار مضاعف را نشان دادند. ما در زمینههای اقتصادی، در زمینههای سیاسی، در زمینهی حضور عظیم و پرشكوه مردم در عرصههای مختلف سیاسی و انقلابی، در عرصهی علم و فناوری و در عرصهی سیاست خارجی، در بخشهای مختلف، خوشبختانه كارهای بزرگی را شاهد بودیم كه هم مسئولین كشور، قوهی مجریه، قوهی مقننه و قوهی قضائیه انجام دادند؛ بخصوص قوهی مجریه در این دورانِ یكساله كارهای بزرگی را انجام دادند كه از جملهی آنها همین مسئلهی حساس و بزرگ هدفمندی یارانههاست، كه این كار بزرگ را شروع كردند و امیدواریم انشاءالله با موفقیت كامل این كار به انجام برسد.
آنچه كه من از مجموع احساس میكنم، این است كه كشور ما بحمدالله در جادهی پیشرفت و تعالی حركت خوبی را آغاز كرده است. البته این حركت كه روزبهروز هم شتاب بیشتری گرفته است، ناشی از زحمات و تلاشهای مسئولان و ملت در طول سالیان متمادی است؛ اما خوشبختانه این حركت هرچه گذشته است، شتاب بیشتری پیدا كرده است. مثلاً در عرصهی تولید علم، طبق آمارهائی كه مراكز متخصص جهانی و مراكز بینالمللی اعلام میكنند، مشاركت كشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم در دنیا بیش از یازده درصد است؛ در حالی كه ما یك درصد مردم دنیا هستیم و كشوری كه بعد از ما در این منطقه بیشترین نصیب را داشته است، كمتر از شش درصد پیشرفت داشته است. بنابراین پیشرفت كشور در عرصههای مختلف بحمدالله خیلی خوب بوده است. این حركت شتابآلود و همراه با جدیت و همت، انشاءالله بایستی ادامه پیدا كند.
آنچه كه در عرصهی مجموعهی مسائل كشور انسان مشاهده میكند، كه در سال 90 باید ما آن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است كه از جملهی اساسیترین كارهای دشمنان ملت ما و كشور ما در مقابلهی با كشور ما، مسائل اقتصادی است. البته در عرصهی فرهنگی هم فعالند، در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی هم فعالند، اما در عرصهی اقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینهسازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربهای بر پیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كه انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذا این سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترین مسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
توجه دارید كه ما الان در این ساعت داریم وارد سومین سال دههی پیشرفت و عدالت میشویم. البته هم در زمینهی پیشرفت و هم تا حدود زیادی در زمینهی عدالت كارهای خوبی انجام گرفته است، لیكن حركت ما باید به نحوی باشد كه بتوانیم این دهه را به معنای حقیقی كلمه مظهر پیشرفت و مظهر استقرار عدالت در كشورمان قرار بدهیم. خوشبختانه با این حركتی كه در دنیای اسلام به وجود آمده است، انسان احساس میكند كه این دهه به توفیق پروردگار برای منطقه هم دههی پیشرفت و دههی عدالت خواهد بود.”( پيام نوروزي سال 1390)
بايد توجه داشته باشيم،مسائل اقتصادي زيربناي توسعه كشورهاست و كشورهاي بلوك غرب براي به زمين زدن كشورهاي بلوك شرق به ويژه كشورهاي در حال توسعه وبالاخص اسلامي نظير ايران كه استقلال طلب هستند، تلاش فراواني كردهاند.
اين كشورها مصممتر از گذشته در پي اجرايي كردن راهكاهاي پليدشان هستند .
از سوي ديگر شرع مقدس اسلام تلاش دنيوي با نيت الهي را در مسير معنويت ودست يابي به اجر اخروي تعريف كرده و مي فرمايد: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١/النجم﴾به اين دليل بايد سعي كرد در حوزه اقتصاد حرف براي گفتن به جهانيان داشته باشيم.
اگر ميخواهيم الهامبخش ساير ملل باشيم علاوه بر تقويت اصول و مباني اعتقادي بايد به زيرساختهاي اقتصادي به صورت ويژهاي اهتمام ورزيم، البته دولت و مجلس در طرح تحول اقتصادي به ويژه در بخش هدفمندسازي يارانهها بسترسازي و اقدامات خوبي انجام دادهاند كه اگر در دوران سازندگي واصلاحات انجام ميشد شرايط كشور به مراتب بهتر از شرايط فعلي بود به هر حال، توجه دولتمردان و نمايندگان مجلس به برنامهريزي مناسب و حمايت از برنامهريزيها و تشويق مردم به كار و تلاش اقتصادي اهميت ويژهاي دارد.
همراهي مردم از چنان اهميتي برخوردار است كه حتي اگر برنامهريزيها دقيق هم باشد ولي تا مردم از آنها حمايت نكرده و با مسوولان همراه نشوند، نميتوان انتظار داشت به رشد اقتصادي مورد نظر در سند چشمانداز رسيد.
كشوري كه درصدد افزايش توليد است بايد برنامهها را به صورت جديتر به مرحله اجرا درآورد و قطعا خداوند همانطور كه در زمينه هاي اعتقادي و اجتماعي كمك ما بوده ، در اين زمينه نيز نصرت الهي به مددمان خواهد آمد.
پرهيز از مصرفگرايي و تجملگرايي اولين ركن از اركان جهاد اقتصادي است. اگر درد ولتهاي گذشته منابع كشور در غير اين زمينهها هزينه مي شد و سرمايهگذاريها در جهت توسعه زيربناها انجام گرفته بود، رشد بسيار مناسبتري عايد كشور ميشد ولي چشم به همچشمي و توسعه مصرفگرايي و تجملگرايي رشد و پيشرفت كشور را به تاخير انداخته است.
قطعا اطمينانبخشي و فراهم كردن امنيت اقتصادي براي سرمايهگذاران از سوي برنامهريزان و مجريان موجب تشويق و دلگرمي سرمايهگذاران كوچك و بزرگ و فراگير شدن جهاد اقتصادي ميشود
امام خامنه اي روحي فداه با توجه به موقعيت و شرايط حساس كشور به ويژه در حوزه اقتصادي با طرح اين مسئله همگان را به يك تلاش مجاهدانه و پرشتاب براي رسيدن به اهداف اقتصادي جامعه اسلامي دعوت كردند تا در يك مشاركت همگاني ملت ما در سال 90 بتواند بسياري از معضلات اقتصادي را حل و حركت صعودي خود را دنبال كند.
در جهاد اقتصادي كه امسال تكليف همه مديران، مسئولان و مردم است بايد همگان به وظيفه مضاعف خود در بهبود شرايط اقتصادي و ارتقاي شاخصها همت كنند.
آنچه در سال گذشته در كشور شاهد بوديم شكلگيري يك جبهه تلاش و كار بيادعا و بيريايي بود كه امسال بايد در اين سنگر كارها با مجاهدت بيشتر و جهادي گسترده به ويژه در سنگر جهاد اقتصادي رخ دهد.
در حوزه توزيع علم، جنبش فناوري، فناوريهاي نوين و پژوهش و تحقيقات نسبت به متوسط جهاني از رشد قابل قبولي برخوردار بودهايم و شايد در اين حوزه زودتر از زمان تعيين شده در سند چشمانداز به اهداف برسيم.
پيشرفت و توسعه در ابعاد اقتصادي، سياسي و فرهنگي بايد مورد توجه مسوولان اجرايي قرار گيرد. تكيه امام خامنه اي روحي فداه بر جهاد اقتصادي شايد حكايت از رشد خوب در حوزههاي غيراقتصادي دارد پس بايد در حوزه اقتصاد به ويژه در افزايش توليد ناخالص داخلي ، بهبود شرايط كسب و كار و نرخ سرمايهگذاري داخلي و خارجي و كاهش نرخ تورم و بيكاري وخصوصا شاخص اميد به زندگي ،حركتي جهادي داشت.
طرح تحول اقتصادي اساسا به همين منظور طراحي و به اجرا درآمده است. بهينهسازي مصرف، كاهش مصرف انرژي و استفاده بهينه از ذخاير انساني و منابع طبيعي در حوزههاي سختافزاري و نرمافزاري با طرحها و برنامهريزيهاي خوب و با سرعت قابل قبول بايد به اجرا درآيد و قطعا اجراي كامل و جامع طرح هدفمندسازي يارانهها كمك بسيار خوبي براي حركت جهادي در تحقق پيام نوروزي مقام معظم ولايت است.
اصلاح زيرساختهاي بانكي خصوصا بانكداري الكترونيك ، بيمهاي، مالياتي، گمركي وبنگاههاي خصوصي اقتصادي وايجاد نهادهاي نظارتي، لازم و ضروري است اما نبايد از ياد برد كه وضعيت اقتصادي كشور در شرايط رقابت بهبود مييابد نه در شرايط ركودي.
امام خامنه اي روحي فداه به لحاظ جايگاه ولايت و جايگاهي كه در قانون اساسي دارند هماهنگ كننده قواي سهگانه و هدايت و رهبري جامعه هستند و هر سال را بنا به اقتضاء و موقعيت به اسمي نامگذاري مي كنند.
با توجه به نامگذاري سالهاي 88 و 89 به نام ” اصلاح الگوي مصرف ” و ” كار مضاعف؛ همت مضاعف “: در اين سالها برنامهريزيها و اجراي مناسبي را بر اساس اهداف تعريف شده داشتيم، برنامه پنجم توسعه با اين رويكرد تدوين شد و هدفمندي يارانهها و اصل 44 قانون اساسي تا حدودي به اجرا درآمد.
صندوق توسعه ملي با توجه به حكم امام خامنه اي در برنامه پنجم توسعه تصويب شد و اكنون بنا بر اظهار مسئولين امر داراي 12 ميليارد دلار موجودي است.
براي سال 1390 نيز ورود 14 ميليارد دلار به صندوق پيشبيني شده است كه اين 26 ميليارد دلار آغازگر حركت عظيم اقتصادي مردم در سال آينده خواهد بود و سالانه 10 تا 15 ميلارد دلار نيز به اين رقم افزوده ميشود كه ترسيم كننده يك جهش اقتصادي در پيش روي كشور است.
نامگذاري سال جاري به عنوان سال “جهاد اقتصادي ” در راستاي توجه دادن مسئولان به برنامهريزي و مديريت بهينه استفاده از اين منابع ارزيابي مي شود.
تحريمهاي اقتصادي ايران در سالهاي متمادي هر چند مشكلات عديده اي را برايمان فراهم اورد، نه تنها باعث عقب افتادگي و انزواي كشور نشد كه با ابتكارات، خلاقيتها و گسترش علم، حركت كشور وملت ما را پرشتاب تر كرد و اميدواريم امسال با برنامهريزي دقيقتر و بهينه در راستاي برنامه پنجم و سند چشم انداز گامهاي بلندتري را برداريم.
بالاترين رشد اقتصادي كه در منطقه خاورميانه داشتهايم 6 درصد و مربوط به كشور تركيه بوده است و ميانگين رشد اقتصادي ايران نيز در طول برنامه چهارم توسعه 5 درصد است، امسال نيز با رويكرد اقتصادي ميتوانيم رشد اقتصادي را شتاب داده و با اتكاء به منابع صندوق توسعه و ارتباط با كشورهاي خاورميانه وجهان اسلام خصوصا كشورهايي كه نهضت بيداري اسلامي در انها به نتيجه مي رسد، اشتغال را افزايش دهيم.
با استفاده از سرمايههاي صندوق توسعه ملي ميتوان اشتغال قابل توجهي را ايجاد كردواستفاده از اين منابع ميتواند رشد اقتصادي را شتاب بخشيده،و رفاه اقتصادي را به ارمغان آورد و وضعيت اقتصادي خانوارها را بهبود ببخشيم.
هم اكنون در بسياري از خانوارها يك يا دو عضو بيكار وجود دارد كه اين مسئله باعث فقر و مشكلات عديدهاي در جامعه ميشود.
ولي با توجه به برنامه دولت براي ايجاد دو ونيم ميليون شغل در سال جاري ، اگر برنامهريزي دقيقي براي استفاده از منابع صندوق توسعه ملي و حساب ذخيره ارزي صورت گيرد، كاهش نرخ بيكاري و تحقق نرخ بيكاري 7 درصدي برنامه پنجم دور از دسترس نيست.
در سال جديد اصلاح قوانين اقتصادي از جمله قوانين گمركي، پولي وبانكي، ماليات و حفظ ارزش پولي بسيار ضروري به نظر مي رسد.
در بخش سرمايه گذاري نيز طبق برنامه ريزي هاي صورت گرفته در برنامه توسعه پنجم،بايد سياست گذاري ها در جهت تحولات اقتصادي، تكميل ظرفيت ها، تخقق اشتغال 5/2 ميليون نفري و توجه به صنعت كشور باشد.
در سال جاري مي بايست در عرصه هاي بين المللي وداخلي با حفظ تمام قواي اقتصادي كشور،در جهت عدالت اقتصادي و همچنين اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها حركت كنيم.
با مبنا قرار دادن دستورات امام خامنه اي روحي فداه مبني بر جهاد اقتصادي، کشور در تمامي شاخصهاي اقتصاد کلان و اقتصاد خرد جامعه، نتايج چشمگيرتري را در مقايسه با گذشته کسب خواهد کرد و در مباحثي نظير جمع درآمد سرانه، کاهش فاصله طبقاتي، بهبود رفاه اقتصادي و اجتماعي وبهبود شاخص اميد به زندگي جايگاه برتري را به دست خواهيم آورد.
در سايه جهاد اقتصادي، کشور ميتواند در افزايش اشتغال و کاهش بيکاري موفقيتهاي گستردهتري را به دست آورد و در يک منحني، مجموعه تلاشها منجر به حصول نتايج بهتري شود.
به نظر ميرسد آنچه که سبب شده امام خامنه اي روحي فداه، امسال را به نام سال جهاد اقتصادي بنامند، توفيقات حوزه اقتصادي و اجتماعي و نيز استحکام نظام جمهوري اسلامي ايران در الگوسازي موفق، بوده است. اين درحالي است که در سال گذشته، کشور موفقيت حائزاهميتي را در اجراي قانون هدفمند کردن يارانهها، افزايش اشتغال و بهبود وضعيت تامين مسکن از جمله مسکن مهر داشته است، ضمن اينکه در حوزههاي تجارت، صادرات غيرنفتي و دور زدن تحريمهاي ظالمانه نيز توفيقات بسياري نصيب کشور شده است.
با نگاهي به حوزههاي مختلف از جمله پژوهش، صنعت، کشاورزي، پزشکي، نظامي و هوافضا، نشانگر شکلگيري مجموعهاي از تحقيقات جديد است که نتايج درخشاني را به بار آورده است، در کنار تمامي اين موارد، دولت خدمتگزار، مردمي فداکار، جواناني فرهيخته و تحصيلکرده وحوزه هاو دانشگاهها يي پاي کار، وجود دارد که به نظر ميرسد زمينه براي صعود بزرگ در جهاد اقتصادي فراهم است.
دستور امام خامنه اي روحي فداه براي همگان به منزله تکليف است تا با کنار هم قرار دادن تمامي اجزاي مذکور، کليت جديدي ايجاد شود که همانا کليت جديد اقتصاد اسلامي است که در کشور بوجود خواهد آمد و منجر به رفاه و آباداني خواهد شد که پايهگذار تمدن جديد اسلامي است و موجب الگوبرداري ساير ملل خواهد شد، مللي که اين روزها در منطقه، از دست حکومتهاي مستبد و وابسته خسته شده و به دنبال نجات، رهايي، آزادي و الگوي مناسبي ميگردند.
كه اميد واريم با تحقق اين امر والگوشدن ايران اسلامي براي مسلمانان در سراسر عالم ،جهان اسلام شكل گيرد.
تجاري سازي تحقيقات صنعتي و نتايج موفق پژوهشهاي علمي، توجه بيش از پيش به توسعه صادرات غيرنفتي و اجراي طرح آمايش تجاري، سرمايهگذاري گسترده در حوزههاي مختلف اقتصادي با بکارگيري موثرتر توان تمامي بانکهاي تجاري کشور و فعال کردن صندوق توسعه ملي و استفاده از منابع آن براي سرمايهگذاري بيشتر از جمله اين گامهامي تواند باشد.
تمرکز بيش از پيش به جذب سرمايهگذاران خارجي به ويژه ايرانيان مقيم خارج کشور، تکميل اجراي اصل 44 قانون اساسي و توسعه بيشتر تعاونيها و حضور موثر تر بخش خصوصي در فعاليتهاي توليدي، اقتصادي و تجاري و نيز خروج دستگاههاي دولتي از حوزه کار تصديگري راهکارهايي است که ميتواند ما را به موفقيت در جهاد اقتصادي برساند.
بهبود بيش از گذشته فضاي کسب و کار و ايجاد فضاي رقابتي و برندهاي توليدي و تجاري براي حضور گستردهتر در بازارهاي هدف ،از جمله فرايندهاي جهاد اقتصادي است كه توجه بيش از پيش به بهبود بهره وري در حوزههاي اقتصادي نيز بايد مدنظر قرار گيرد.
قاعدتا اين امر مهم نيازمند هماهنگيهاي بيشتر در سطح دولت ، مجلس شوراي اسلامي وقوه قضائيه و تمامي قوا براي حذف گلوگاههاي همکاري در سطح ملي است.
در اين ميان به نظر ميرسد نامگذاري سال 90 به عنوان سال جهاد اقتصادي دستوري براي تمامي قوا است تا در تلاشي گستردهتر، به سرعت گرفتن طرحهاي اقتصادي و سرمايهگذاري همت گمارند.
بهرحال کشور و دولت دهم در خلال دهه چهارم انقلاب اسلامي که دهه پيشرفت و عدالت نام گرفته، قرار دارد و توانسته قواعد حکمراني خوب و شايسته را به تدريج کسب کرده و هم اکنون دولت دهم، در نقطه اي از شناخت، آگاهي و توانمندي در اجراي طرحهاي اقتصادي و اجتماعي قرارگيرد.
فرمايشات امام خامنه اي روحي فداه مبني بر جهاد اقتصادي، در واقع ضمن تائيد اين توانمندي، فرمان پرواز به اوج و فراز بيشتر را دارد و با اجراي دستورات ايشان در مورد جهاد اقتصادي، اين اطمينان به وجود آمده است که زودتر از آنچه که پيشبيني شده، ايران به اهداف سند چشمانداز بيست ساله نظام دست يابد و گامهاي فراتري برداشته شود.
پيش زمينه هاي جهاد اقتصادي از ديد گاه امام خامنه اي روحي فداه:
همزمان با نخستین روز از سال 1390، حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز، در جمع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام در شبستان امام خمینی (ره) و دیگر صحن هاو رواق های رضوی در مشهد مقدس، در سخنان مهمی ضمن ارزیابی حرکت کلی کشور در سال 89 بویژه در زمینه تحقق شعار همت مضاعف و کار مضاعف در عرصه های مختلف از جمله علم و فناوری، هدفمندسازی یارانه ها و برخورد هوشمندانه و قوی با تحریمهای غرب، به تبیین شعار جهاد اقتصادی برای سال 1390 و شاخص و الزامات این حرکت عظیم اقتصادی پرداختند .
ايشان در ابتدای سخنان خود به ارزیابی حرکت کلی کشور در سال 89، بویژه در زمینه تحقق شعار همت مضاعف، کار مضاعف پرداختند و خاطر نشان کردند: ملت و مسئولان در سال گذشته حقیقتاً، از خود یک همت والا و بلند نشان دادند و توانستند کار مضاعف انجام دهند که البته نتایج آن در بلند مدت شناخته خواهد شد ولی درهمین ماههای اخیر و کوتاه مدت نیز آثار آن در بخشهای مختلف مشهود است.
معظم له عرصه علم و فناوری را یکی از نمونه های بارز تحقق همت مضاعف و کار مضاعف برشمردند و افزودند: حرکت علمی برجسته ای که از چند سال پیش در کشور آغاز شده، اکنون شتاب بیشتری گرفته است و این حرکت فزاینده علمی نیز در جهت بدست آوردن دانش و فناوریهای نو و برتر دنیاست.
امام خامنه اي روحي فداه، بخشهای زیست فناوری، هوا – فضا، نانوفناوری، سلولهای بنیادی، تولید رادیوداروهای بسیار مهم، تولید داروهای ضدسرطان، تولید موتور توربین های بادی، تولید ابر رایانه ها و انرژی های نو را از جمله دانش های نو و برتر دنیا دانستند و تاکید کردند ، دانشمندان جوان ایرانی با حرکتی شتابنده در حال پیشروی در این عرصه ها هستند و بر اساس گزارش مراکز معتبر بین المللی شتاب حرکت علمی ایران ، بیشتر از شتاب جهانی است .
حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای روحي فداه در بیان ویژگیهای حرکت پرشتاب علمی کشور ، افزودند : حضور دانشمندان جوان با متوسط سن 35 سال ، روحیه خودباوری و اعتماد به نفس بالا ، و شکل گیری زنجیره تجاری سازی تولید علم و تولید ثروت ملی از نکات برجسته این حرکت علمی است . ایشان در خصوص تجاری سازی تولید علم خاطر نشان کردند ، اگر زنجیره تولید دانش ، تبدیل دانش به فناوری ، تولید محصول و در نهایت تجاری سازی علم تکمیل شود ، مسیر تولید علم به تولید ثروت ملی کشور و پاسخگویی به نیازهای ملت منتهی خواهد شد.
ايشان هدفمند سازی یارانه ها را یکی دیگر از نمونه های تحقق همت مضاعف و کار مضاعف خواندندو افزودند : اجرای هدفمند سازی یارانه ها که همه صاحبنظران اقتصادی بر آن متفق القول هستند ، یکی از آرزوهای سالهای متمادی بود که به لطف خداوند در سال 89 آغاز شد و همکاری دولت و ملت هم در اجرای آن عالی بود .
حضرت آیت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه آثار اجرای هدفمندی یارانه ها در بلند مدت آشکار خواهد شد، خاطر نشان کردند : در همین مدت کوتاه نیز برخی نتایج اجرای هدفمند سازی یارانه ها مشهود است .
ایشان از جمله اهداف هدفمندسازی یارانه ها را ، توزیع عادلانه یارانه ها و گام بلند برای تحقق عدالت اجتماعی بر شمردند و افزودند : از دیگر اهداف این موضوع ، مدیریت مصرف انرژی و اصلاح واقعی الگوی مصرف و اصلاح ساختار اقتصادی کشور است .
نائب بزرگوار امام زمان عليه السلام افزایش صادرات غیر نفتی و نزدیک شدن به هدف مهم قطع وابستگی بودجه کشور به نفت را از دیگر نمونه های تحقق شعار همت مضاعف و کار مضاعف در سال 89 دانستند و خاطر نشان کردند ، نمونه دیگر ، برخورد هوشمندانه و مقتدرانه مردم و مسئولا ن با تحریم های غرب به سردمداری آمریکا بود که خوشبختانه با تلاش زیاد و کار متراکم مسئولان در بخشهای مختلف ، دشمن خلع سلاح شد و اکنون خود غربیها اذعان دارند که تحریم ها دیگر اثری ندارند .
ايشان اقدامات انجام گرفته در زمینه اشتغال زائی ، ساخت مسکن شهری و روستایی ، احداث بزرگراهها و راه ها و ارتباطات الکترونیک را از دیگر نمونه های تحقق همت مضاعف و کار مضاعف در عرصه اقتصادی برشمردند و در جمع بندی حرکت کشور در سال گذشته ، تاکید کردند ، سال 89 به معنای واقعی کلمه ، سال همت مضاعف و کار مضاعف بود که البته این موضوع فقط به سال 89 اختصاص ندارد و امسال و سالهای بعد نیز باید این موضوع ادامه یابد تا ملت ایران به جایگاه شایسته خود برسد .
تبیین نامگذاری امسال یعنی سال جهاد اقتصادی از زبان امام خامنه اي:
حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای روحي فداه در بخشي از سخنان خود دلیل انتخاب نام « جهاد اقتصادی »برای سال 90 را بیان کرده ومي فرمايند: اگر چه در کشور کارهای اساسی و ضروری باید انجام شود اما صاحبنظران معتقدند یکی از مسائل دارای فوریت و اهمیت بیشتر دراین برهه از زمان ، مسائل اقتصادی و حرکت جهاد گونه در این عرصه است زیر اگر نظام اسلامی توانایی خود را در حل مشکلات اقتصادی به دنیا و همه ملتها نشان دهد ، این موضوع در پیشرفت کشور و عزت ملت ایران تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت .
ایشان شاخص اصلی در حرکت اقتصادی را رشد اقتصادی پیش بینی شده در برنامه پنجم توسعه دانستند وافزودند : در برنامه پنجم ، حداقل رشد اقتصادی ، 8 درصد پیش بینی شده است که بهره وری نقش زیادی در تحقق این رشد خواهد داشت .
معظم له با تاکید براینکه مسئولان باید اهمیت ارتقای سهم بهره وری در رشد اقتصادی کشور را برای مردم تبیین کنند ، خاطر نشان کردند : از جمله اقدامات دیگری که باید در عرصه اقتصادی کشور انجام شود عبارتند از :کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال ، افزایش سرمایه گذاری بخش خصوصی و توانمند سازی بخش خصوصی با ایجاد تعاونی ها ، آماده سازی زیر ساخت های حقوقی و قانونی ، حمایت از شکوفایی کار ، ایجاد زمینه های لازم برای صرفه جویی در مواد اساسی بویژه آب مصرفی در بخش کشاورزی و مشارکت مستقیم مردم در اقتصاد .
حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای روحي فداه با تاکید بر لزوم دادن اطلاعات به مردم در زمینه اقتصادی و توانمند سازی آنان برای مشارکت مستقیم در اقتصاد افزودند : رسانه ها و بویژه رادیو و تلویزیون نقش مهمی دراین زمینه دارند وباید مردم را در خصوص موضوعات و اطلاعات اقتصادی آگاه کنند ، ضمن آنکه دولت هم باید بر خورد فعالتری داشته باشد .
ایشان در ادامه به بیان الزامات حرکت عظیم اقتصادی در سال 1390 پرداختند و تاکید کردند : انجام جهاد اقتصادی نیازمند روحیه جهادی ، استحکام معنویت و تدین در جامعه بویژه در میان جوانان ، پرهیز از مسائل حاشیه ای و حاشیه سازیها در کشور ، و حفظ اتحاد و انسجام ملی در میان مردم ، مردم و مسئولان و در میان مسئولان است .
پي نوشت:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=7898
ابعاد پنجگانه نامگذاري سال 90، سال جهاد اقتصادي و وظيفهاي براي هر ايراني :
مقام معظم ولايت سال 88 را به عنوان سال «اصلاح الگوي مصرف» ، سال 89 را به عنوان سال «همت مضاعف، كار مضاعف»وامسال نيز توسط ايشان، سال «جهاد اقتصادي» نام گرفت. اين امر نشاندهنده اهميت رشد همه جانبه وتحولات اقتصادي در انديشه معظمله است.
ايشان نه تنها تحولات اقتصادي را در صدر اصلاحات كشور در سالهاي اخير قرار دادهاند، بلكه در سال جديد از تعبير جهاد استفاده كردند كه به نظر ما اين امر يك اتمام حجت براي همهي مسئولين و آحاد جامعه است.
حال اگر به اختصار بخواهيم اين رويكرد را واكاوي كنيم، بايد دقت در تعبير بهكار برده توسط ايشان داشته باشيم. عبارت «جهاد اقتصادي» به دليل استفاده از واژهي «جهاد» چندين بعد دارد .
يك بعد آن بعد ديني و وظيفهمحور آن براي هر ايراني اعم از مردم ومسولين است.
بعد دوم كه بسيار اهميت دارد، مردمي بودن آن و سهم تودهي مردم در اين حركت است؛ يعني با اين نامگذاري، ايشان شكلگيري اصلاحات اقتصادي را از يك موضوع دانشگاهي و نخبگي وارد فاز مردمي و به عنوان يك وظيفهي عمومي ترسيم كردند.
بعد ديگر اين نامگذاري نيز اين مسئله است كه وقتي يك امري به عنوان جهاد تلقي ميشود، يعني از وضعيت كنوني و ساختارهاي معيوب كنوني با توجه به ظرفيتهاي موجود در جامعهي ايراني رضايت نداريم و سريعاً بايد با تحول آنها را اصلاح كنيم.
بعد چهارم اينكه خوشبختانه اجراي موفق قانون هدفمندي يارانهها نشان داد كه شرط اصلي موفقيت در هر طرح اقتصادي خيزش و همراهي مردم است.
مردم نشان دادند كه با هر طرح اقتصادي كه منجر به بهبود وضعيت اقتصادي عموم شود و جهتگيريهاي عدالتخواهي هم داشته باشد، موافق و همراه هستند، اگرچه در شرايط كنوني ممكن است سختيهايي را هم متحمل شوند.
بعد پنجم:اينكه اعتماد به نفس سياستگذاران اقتصادي كشور ما با اجراي اين قانون چندين برابر شده و مردم هم نشان دادند كه با اين نوع طرحهايي كه كل نظام و نخبگان كشور بر اجراي آن توافق دارند، به خوبي همراه ميشوند.
در سال جديد نيز همچون ساير سالهاي گذشته سخنان امام خامنه اي روحي فداه پشتوانهي قاطعي براي همهي مسئولين است كه بايد در اين جهاد اقتصادي، برنامهها و جايگاه خودشان را تبيين و مشخص كنند.
الگوي استراتژيك :
شاید برای بسیاری، نامگذاری سال ۸۷(اصلاح الگوی مصرف) سال ۸۸ (همت مضاعف و کار مضاعف) و سال ۸۹(جهاد اقتصادی) غیرمنتظره بوده باشد و حتی برخی آن را به گونه اي وارونه تحليل كنند. اینک تحلیل این نامگذاری ها بر اساس الگوی استراتژیک اسلامی.
قبل از ورود به بحث بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه چرا رهبر الهی ایران، دهه آینده را، دهه عدالت و پیشرفت نام نهادند نه دهه تعالی؟ مگر پیامبر خدا نفرمودند: “انما بُعثت لأتمّم مکارم الاخلاق”؟ اگر به ظهور نزدیکیم، چرا نباید، دل مردم و جان جامعه را آماده دیدار کرد؟ آیا امام زمان قرار است بیایند و بداخلاقی و رشوه و بیوفایی به عهد و زنا و لواط و … را در جامعه ببینند؟ آیا فرهنگ و معنویت و ایمان مردم در معرض تهدید نیست؟ آیا بهتر نیست به جای حرکتی مشابه تمدن غرب در پیشرفت که بار معنایی دنیاگرایانه دارد، در تعالی که مفهومی ایمانی است بکوشیم؟ اصلا مفهوم این روایت چیست که اگر اهل دنیا عقل می ورزیدند، [در فرصت محدود سکونت در دنیا، آخرت خود را آباد میکردند؛ بنابراین] دنیایشان ویران میشد[1]! مگر خداوند در قرآن نفرموده است که «خداوند قطعا و حتما کسانی را که خدا را یاری کنند، یاری می کند؛ … آنانکه وقتی در زمین به آنها قدرت دادیم، نماز به پای می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند»[2] حج/40 و 41 . پس با این حساب، سیاستگذاری کلان نظام جمهوری اسلامی ایران، دینی و قرآنی نیست.
_ صدور انقلاب به دول مستضعف دنیا: پس از صدور انقلاب به ملل مستضعف، بیداری ملل و روی کار آمدن دول مردمی و ضد استکبار در دنیا، اینک زمان برای صدور دولت اسلامی فراهم شده است و از آنجا که دول مستضعف دنیا در آستانه درک عمق استراتژیک فرد/جامعه نیستند و درک آنان نیز کمابیش از “سطح بدنی/تمدنی جامعه الگوی خود؛ یعنی ایران فراتر نمی رود، ناگزیر باید با زبان آن قوم[3] و متناسب با آستانه درک شان با آنان سخن گفت و این یعنی، تلاش برای آبادانی کشور الگو در حوزه سطح راهبری (بدنه جامعه و بُعد تمدنی و صنعتی آن)، و این نقطه، همانجایی است که مطابق آنچه گفته شد، کانون تمام فشار جبهه شیاطین داخلی و خارجی است. به لطف الهی و عنایت اهل بیت و تلاشهای مخلصانه و مجاهدانه علمای عظیم الشان و استراتژیستی چون شهید نواب صفوی، امام خمینی رضوان الله عليهما و امام خامنه ای روحي فداه مردم و نظام ما درای عمق استراتژیک مناسب هستند و باید برای حرکتی عظمی در “سطح” برنامه ریزی کرد؛ سخنان نوروزی امام خامنه ای روحي فداه در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام:
«ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينه حل مشكلات اقتصادى به همه دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايه اسلام و با تعاليم اسلام چگونه مي تواند پيشرفت كند!»
البته کار دولت سازندگی هم در سطح تعریف میشد، اما به دلیل ترور عدالت و تعهد، عملا به جولانگاهی برای انزوای مردم و رهبری و ترور انقلاب تبدیل شد؛ همان که فائزه رفسنجانی گفت رهبری که در این همه مدت رهبر واقعی نبوده است! لذا امام خامنه ای روحي فداه، در ديدار گروهانهای عاشورا، ۲۲خرداد ۷۱ فرمودند: “سازندگى، كارى بود كه على بنابی طالب عليهالسلام داشت؛ اين، سازندگى است! دنياطلبى و مادىطلبى، كارى است كه عبيدالله زياد و يزيد مىكردند. آنها تجملات را زياد مىكردند. اين دو را با هم اشتباه نبايد كرد. امروز عدهاى به اسم سازندگى خودشان را غرق در پول و دنيا و مادهپرستى مىكنند. اين سازندگى است؟!”
بیم آن بود که اگر این روش سازندگی ادامه مییافت، (همانطور که امام خامنه ايروحي فداه در سال ۷۵ و اواخر دولت سازندگی در بحث “عبرتهای عاشورا” فرمودند) ولیّامر الهی هم به مسلخ بروند که خدا را شکر، عمر دولت تکنوکرات به سرآمد، و خون ولیّ خدا، امام خامنهای روحي فداه محفوظ ماند. حتی ایشان تصریح کردند که اجازه نخواهند داد که برخی آرام آرام و معاویه صفتانه، شرایط حسنی (ع) را تحمیل کنند، ایشان فرمودند اگر قرار است اتفاقی بیفتد، حسینی خواهد بود!
پي نوشتها
[1]. غرر الحکم، ص 223: “لو عقل أهل الدنیا لخربت الدنیا”. البته این به معنای آن نیست که اگر گروهی از جاهلان، عقل را رها کردند و به جای عمران آخرت، به دنیا پرداختند، ما اجازه بدهیم که آنان بر ما سلطه پیدا کنند، در این حال لازم است که ما نیز به پیشرفت بیندیشیم تا اسلام و مسلمین برتر بمانند.
[2]. «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر»
[3]. « وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ» ابراهیم/4.
آثار تخریبی اسراف و تبذیر:
بی تردید ابتلا به اسراف و تبذیر، یکی از مشکلات جامعه واز افات جهاد اقتصادي است. مصرف گرایی و زیاده روی در مصرف، مشکلات اقتصادی بسیاری برای جامعه ایجاد کرده ، مشکل اسراف آن چنان در تار و پود جامعه ریشه دوانده است که صرفه جویی و جلوگیری از اسراف و تبذیر به عنوان یکی از راه حلهای اساسی تنظیم اقتصاد جامعه اسلامی وزير بناي جهاد اقتصادي به شمار وي رود.
از دیدگاه قرآن، اسراف یکی از نکوهیده ترین کارها است که حتی آن را یک عمل فرعونی دانسته و می فرماید: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِی الاَرْضِ وَاِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفین»(1). علاوه بر آن قرآن اسراف کنندگان را اصحاب دوزخ می شمارد: «اِنَّ الْمُسْرِفینَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ»(2).
امروزه اسراف و تبذیر به صورت عرف و عادت و گاه یک ارزش درآمده است. از اینرو تغییر زیرساختهای عرفی، اخلاقی و فرهنگی جامعه یکی از مهم ترین عوامل برای نابود کردن اسراف به شمار می آید که آن هم در گرو درک صحیح این مشکل است.
با توجه به اینکه قرآن گره گشای بسیاری از مسائل علمی، فرهنگی و اجتماعی است، برآنیم تا در این نوشتار از دیدگاه قرآن و روایات اشاره ای به پیامدهای ویرانگر اسراف و تبذیر به عنوان بزرگترين مانع در جهاد اقتصادي داشته باشیم.
تعریف اسراف و تبذیر:
واژه «اسراف» در لغت به معنی «گزاف کاری کردن، در گذشتن از حد میانه، تلف کردن مال، ولخرجی کردن(3) آمده است. راغب در مفردات می گوید: «اَلسّرَف، تَجاوُزُ الْحَدِّ فی کُلِّ فِعْلٍ یَفْعَلُه الانْسانُ وإِنْ کانَ ذلک فی الإِنْفاقِ أشْهر؛(4) سرف به معنای تجاوز کردن از حد در هر کاری است که از انسان سر بزند. گرچه کاربرد آن در هزینه کردن مال بیشتر است.» و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن گفته می شود.
«تبذیر» در لغت به معنای پراکندن و پریشان ساختن است(5).
راغب می گوید: «التبذیرُ التفریقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعیر لکل مضیع لماله(6)؛ تبذیر به معنای پراکنده کردن است و اصل آن پاشیدن بذر است و به هر کس که مالش را ضایع می کند گفته می شود.»
واژه اسراف تنها یک واژه اقتصادی نبوده و کاربرد آن منحصر به امور مالی نیست. بلکه این واژه قبل از آنکه نشانه جرم در امور اقتصادی باشد، بیانگر وضعیت نامناسب و غیرمعقول اخلاقی و فرهنگی شخص یا جامعه مسرف است که حالت تجاوزگرانه و بی اعتنایی به قوانین و حدود شرعی و انسانی می باشد. بر این اساس، به کارگیری این واژه در قرآن کریم و ادعیه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهای انسانی و گام نهادن به وادی گناه و معصیت بسیار است. «وَما کانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا فی أَمْرِنا وَثَبّت اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَی الْقَومِ الْکافِرین»؛(7) «و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را برما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده.»
«قُل یا عِبادِیَ الَّذینَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللّه ِ انّ اللّه یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم»؛(8) «بگو ای بندگان من ـ که برخویشتن زیاده روی روا داشته اید ـ از رحمت خدا نومید مشوید، همانا خدا همه گناهان را می آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است.»
پیامدهای اسراف و تبذیر
الف. پیامدهای دنیوی:
1. کم برکتی
اسراف، عملی مخالف تقوا و دستورات و سفارشهای خدا و اولیای الهی است و باعث می شود برکت از زندگی انسان رخت بربندد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «اِنَّ مَعَ الاسْرافِ قِلَّةَ الْبَرَکَةِ؛(9) همانا اسراف همراه با کاهش برکت است.»
2. زوال نعمت
یکی از آثار شوم اسراف و تبذیر تباهی و زوال نعمت است. امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلْقَصْدُ مَثْراةٌ وَالسَّرْفُ مَثْواةٌ؛(10) اعتدال و میانه روی موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی آن است.»
از امام کاظم علیه السلام نقل شده که فرمودند: «مَنِ اقْتَصَدَ وَقَنِعَ بَقِیَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَةُ وَمَن بَذَّرَ وَاَسْرَفَ زالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ؛(11) کسی که میانه روی و قناعت ورزد، نعمتش باقی می ماند و آنکه تبذیر و اسراف کند، نعمتش زوال می پذیرد.»
3. ورشکستگی (افلاس)
از دیگر آثار زیانبار افراط و ولخرجی که کم و بیش در اطراف خود به چشم دیده ایم، ورشکستگی است. خیلی از افراد به خاطر داشتن ثروت زیاد دست به انواع ریخت و پاشها و ولخرجی می زنند و چون دارای ثروت هستند، ترسی از آینده ندارند، غافل از اینکه ولخرجی موجب مفلسی و بینوایی است.
اگر این اسراف و ولخرجی از حد اعتدال و میانه روی تجاوز کند و فرد مسرف به ریخت و پاش خود مغرورانه افتخار کند، طولی نمی کشد که استخوانهای او زیر ضربات سهمگین ورشکستگی مالی خورد شده، به خاک مذلت کشیده می شود.
علی علیه السلام فرمودند: «مَنْ افْتَخَرَ بِالتَّبْذیرِ اِحْتَقَرَ بِالاِْفْلاسِ؛(12) هر کس به ریخت و پاش افتخار کند، با تهیدستی (ورشکستگی) کوچک می شود.»
4. فقر
بی شک یکی از عوامل مهم فقر و تنگدستی در جهان، اسراف و تبذیر است. آنهایی که دست به ولخرجی و ریخت و پاشهای بی حد و حساب می زنند و با اسراف، امکانات مادی بیشتری را صرف هوسهای خود می کنند، سرانجامی جز تهیدستی و شکست اقتصادی در انتظارشان نیست.
علی علیه السلام فرمودند: «سَبَبُ الْفَقْرِ اَلاِْسْراف؛(13) اسراف سبب فقر است.»
امام صادق علیه السلام به عبید فرمودند: «یا عُبَیْدُ اِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَاِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنی؛(14) ای عبید! اسراف باعث فقر می شود و میانه روی موجب بی نیازی می گردد.»
5. نابودی امکانات
از جمله آثار ولخرجی، نابودی امکانات است. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «اَلاِْسْرافُ یُفْنی الْجَزیلَ؛(15) اسراف، [امکانات] زیاد را نابود می سازد.»
همچنین فرمودند: ««اَلاِْسْراف یُفْنی الْکَثیرِ؛(16) اسراف، [مال] زیاد را نابود می کند.»
6. بخل
یکی از صفات اخلاقی که مورد توجه دین و اولیای الهی است و ائمه معصومین علیهم السلام آن را بخشی از سیره و روش خود قرار داده بودند، جود و بخشش است. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ولخرجی و افراط در مصرف، یکی از آفتهای این فضیلت اخلاقی بیان شده است: «آفةُ الْجُودِ اَلسَّرْفُ؛(17) اسراف آفت سخاوت است.» یعنی، اسراف و تبذیر فرد باعث می شود که نتواند جود و بخشش داشته باشد و به این صفت اخلاقی عمل کند.
7. بیماری جسمی
امروزه پژوهشهای دانشمندان به این نتیجه رسیده که سرچشمه بسیاری از بیماریها، غذاهای اضافی است که به صورت جذب نشده در بدن باقی می ماند. این مواد اضافی هم بار سنگینی برای قلب و سایر دستگاههای بدن است و هم منبع آماده ای برای انواع عفونتها و بیماریها است. لذا برای درمان بسیاری از بیماریها، نخستین گام آن است که این مواد مزاحم که در حقیقت زباله های بدن هستند، سوخته و پاکسازی شوند.
عامل اصلی تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیاده روی در تغذیه و به اصطلاح «پرخوری» است و برای جلوگیری از آن راهی جز رعایت اعتدال در غذا نیست.(18)
بی جهت نیست که علی بن حسین واقد در جواب طبیب مسیحی که پرسید: در کتاب شما چیزی از علم طب نیست، در حالی که علم دو تاست، علم پزشکی و علم ادیان. گفت: خداوند تمام پزشکی را در نصف آیه جمع کرده است: «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفوا»؛(19) «بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.» و پیامبر ما تمام پزشکی را در یک جمله خلاصه کردند و فرمودند: «اَلْمِعْدة بَیْتُ کُلّ داءٍ وَالْحِمْیَةُ رأْسُ کُلّ دَواءٍ؛(20) «معده خانه هر بیماری و پرهیز برترین داروست.» طبیب مسیحی گفت: قرآن و پیامبر شما چیزی از پزشکی برای جالینوس باقی نگذاشته اند.(21)
8. محرومیت از هدایت
خدای متعال همواره درهای رحمتش را به روی بندگان گشوده و با ارسال پیامبران، همگان را برای رسیدن به کمال و قرب الهی فراخوانده است. اماگاه عواملی باعث می شود که انسان در این مسیر قرار نگرفته، از هدایت الهی محروم بماند. یکی از این عوامل که باعث محرومیت انسان از هدایت می شود، اسراف و تبذیر است. قرآن کریم درباره اسراف کاران و کسانی که در معصیت و گناه پا را از حد فراتر نهاده اند می فرماید: «اِنَّ اللّه لایَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّاب»؛(22) «خدا کسی را که افراط کار دروغ زن باشد، هدایت نمی کند.» به عبارت دیگر اسراف از آنها سلب توفیق کرده، بهره ای از بیّنات نمی برند و در نتیجه در وادی ضلالت و گمراهی باقی می مانند.
9. بی مروّتی
جوانمردی و مروت که از خصال نیک انسانی است و همگان دارنده این صفت را می ستایند، با اسراف و تبذیر قابل جمع نیست. علی علیه السلام فرمودند: «مِنَ المُروّةِ اَنْ تَقْصِدَ فَلا تَسْرِفَ وَتَعِدَ فَلا تُخْلِفَ؛(23) از جوانمردی است که میانه روی کنی و زیاده روی ننمایی و چون وعده دادی خلف وعده نکنی.»
10. از بین رفتن شرافت
خصلت شرافت که فرد را در اجتماع مورد تکریم و احترام قرار می دهد، با افراط و ولخرجی از بین می رود. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «مِنْ اَشْرَفِ الشَّرَفِ اَلْکَفُّ عَنِ التَّبْذیرِ وَالسَّرَفِ؛(24) از شریف ترین شرافتها، خودداری از تبذیر و اسراف است.» اگر فرد دست به اسراف و تبذیر بزند، بدست خود اسباب شرافت خویش را از بین می برد.
11. سلب توفیق
یکی دیگر از آثار دنیوی اسراف و تبذیر بی رغبتی به انجام کارهای خیر است. به طور معمول انسانها در انجام کارهایی که فایده عمومی دارد، خود را شریک می کنند تا از اجر و ثواب اخروی آن بهره مند شوند؛ ولی آنهایی که اهل ولخرجی و اسراف هستند، دستشان از این کارها کوتاه است.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی ضمن بیان نشانه های افراد اسرافکار به این مطلب اشاره می فرمایند: «اَمّا عَلامَةُ الْمُسْرِفِ فَأَرْبَعَةٌ: اَلْفَخْرُ بِالباطِلِ وَیَأْکُلُ مالَیْسَ عِنْدَهُ وَیَزهدَ فی اِصْطِناعِ المَعْروفِ وَیُنْکِرُ مَن لا یَنْتَفِع بِشَی ءٍ مِنْهُ؛(25) نشانه اسرافکار چهارچیز است: به کارهای باطل می نازد، آنچه را فراخور حالش نیست می خورد، در انجام کارهای خیر بی رغبت است و هر کس را که به او سودی نرساند، انکار می کند.»
12. عدم استجابت دعا
خداوند متعال دستور به خواندن دعا می دهد تا خود دعاها را اجابت کند. اماگاه به خاطر اسبابی اجابت دعاها به تأخیر افتاده یا مستجاب نمی شود. یکی از عوامل عدم استجابت دعا، اسراف و تبذیر است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «اَرْبَعَةٌ لا تُسْتَجابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ… وَ رَجُلٌ کانَ لَهُ مالٌ فَأفْسَدَهُ فَیَقُولُ اللهمَّ ارْزُقْنی فَیُقالُ لَهُ أَلَمْ آمُرْکَ بِالاقْتِصادِ، اَلَمْ آمُرْکَ بِالاِْصْلاحِ؛(26) چهاردسته هستند که دعایشان مستجاب نمی شود… و مردی که مالی داشته که آن را ضایع کرده و می گوید: خدایا به من روزی بده، به او گفته می شود: آیا تو را به میانه روی امر نکردم؟ آیا به تو دستور اصلاح [در مال] را ندادم»
ب. پیامدهای اخروی
در قرآن و روایات برای اسراف و تبذیر آثار اخروی نیز بیان شده که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. خشم الهی
اسراف کار از رحمت خداوند دور بوده، گرفتار خشم الهی می شود، همان گونه که در قرآن کریم آمده است: «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الُمسْرِفینَ»؛(27) «زیاده روی نکنید که او اسراف کاران را دوست ندارد.»
امام جعفر صادق علیه السلام هم در این زمینه فرمودند: «اِنَّ السَّرَفَ اَمرٌ یُبْغِضُهُ اللّه ُ؛(28) اسراف از اموری است که مورد غضب خداست.»
2. کیفر اخروی
کسانی که از ذکر خدا روی گردانده، آیات او را فراموش کنند همچنین آنهایی که نعمتهای خدادادی چون چشم و گوش و عقل را در مسیر نادرست به کار گرفته، آنها را بیهوده برباد دهند، نه تنها گرفتار فقر و تنگدستی در دنیا می شوند، بلکه عذاب اخروی نیز در انتظار آنها خواهد بود: «وَکَذلکَ نَجْزی مَنْ أسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّه وَلَعذابُ الاخِرَةِ اَشَدُّ وَاَبْقی»؛(29) «و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه های پروردگار ایمان نیاورده است، سزا می دهیم و قطعا عذاب آخرت سخت تر و پایدارتر است.» همچنین فرمود: «وَاَنَّ المُسْرفینَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ»؛(30) «و افراط گران همدمان آتشند.»
3. خواری قیامت
وقتی امیرمؤمنان علیه السلام در عطایای بیت المال رعایت مساوات کردند، عده ای از خودخواهان بر حضرت ایراد گرفته، آن را برخلاف سیاست دانستند. حضرت ضمن ایراد خطبه ای به آنها فرمود:
«…ألا وَاِنَّ اِعْطاءَ الْمالِ فی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذیرٌ وَاِسْرافٌ وَهُوَ یَرْفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنْیا وَیَضَعُهُ فِی الآخِرَةِ وَیُکْرِمُهُ فِی النّاسِ وَیُهینُهُ عِنْدَ اللّه ِ وَلَمْ یَضَعْ امرؤٌ مالَهُ فی غَیْرِ حَقِّه وَلا عِنْدَ غَیْرِ اَهْلِهِ اِلاّ حَرَمَهُ اللّه شُکْرَهُمْ وَکانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ…؛(31) آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر حقش تبذیر و اسراف است. این کار در دنیا انجام دهنده آن را بالا می برد ولی در آخرت موجب سرافکندگی وی می گردد و در میان مردم گرامیش می نماید ولی در نزد خداوند خوارش می سازد. هیچ کس مال خودش را در غیر مورد حقش مصرف نکرد و به غیراهلش نسپرد جز اینکه خداوند او را از سپاس گذاری آنان محروم ساخت و محبتشان با دیگری بود.»
4. هلاکت
اسراف از هر نوعی که باشد، انسان را به نابودی می کشاند؛ به خصوص افرادی که با انکار آیات الهی و تکذیب پیامبران درباره خویش و جامعه ای که در آن زندگی می کنند اسراف کنند. خدای منان می فرماید: «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَیْناهُمْ وَمَنْ نَشاءُ وَاَهْلَکْنا الْمُسْرِفینَ»؛(32) «سپس وعده (خود) به آنان را راست گردانیدیم و آنها و هر که را خواستیم نجات دادیم و افراط کاران را به هلاکت رساندیم.»
پي نوشتها
1. یونس/83: «در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری جوی و از اسراف کاران بود.»
2. غافر/43: «اسراف کنندگان همدمان آتشند.»
3. محمد معین، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 1362، ج1، ص266.
4. الراغب الاصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، دمشق بیروت، الطبعة الاولی، 1416 ه، ص407 (ماده سرف).
5. فرهنگ معین، ص1021.
6. مفردات الفاظ القرآن، ص113.
7. آل عمران/ 147.
8. زمر/53.
9. الکافی، ج4، ص55، حدیث3.
10. همان، ص52، حدیث4.
11. تحف العقول، ص403.
12. همان، ح 8141.
13. همان، ح8126.
14. الکافی، ج4، ص53، ح8.
15. غررالحکم، ح8118.
16. همان، ح8119.
17. همان، ح8226؛ همچنین، آفةُ الجُودِ التَّبذیر. (همان، ح8626).
18. تفسیر نمونه، ج6، ص152.
19. اعراف/ 31.
20. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص412؛ نهج الفصاحة، ج2، ص320، ح1911.
21. همان.
22. غافر/ 28.
23. غررالحکم، ح8131، همچنین حدیث 5292.
24. همان، ح8143.
25. تحف العقول، ص21.
26. الکافی، ج2، ص511، ح2.
27. انعام/141.
28. الکافی، ج4، ص52، ح2.
29. طه/ 127.
30. غافر/43.
31. نهج البلاغه، خطبه 126.
32. انبیاء/9.
يپش نياز جهاد اقتصادي:
سال 1388 توسط امام خامنه اي روحي فداه سال اصلاح الگوی مصرف نامیده شد. این نامگذاری تحلیلهای بسیاری را به دنبال داشته و خواهد داشت.
دانش اقتصاد به سه بحث اساسی تولید، توزیع و مصرف میپردازد. اگر در کشوری مصرف، بیش از تولید باشد، آن کشور مقروض گردیده آرام آرام به ورطه نابودی نزدیک میشود كه در مبحث اسراف وتبذير به ان پرداختيم ودر ادامه نيز به جهت اهميت موضوع مجددا به ان مي پردازيم و اگر تولید بر مصرف پیشی گیرد، ثروتمند گشته پشتوانههای مالی آن افزایش مییابد و در بحرانها میتواند سرمایه دیگر کشورها را به خدمت خود در آورد.
از نگاه اقتصاد، تنها به دلیل حفظ منابع مورد نیاز انسانها و رفاه بیشتر نسل حاضر، نباید مصرف بیش از حد تولید اتفاق بیافتد؛ اما به نگاه دینی، سرمایههای طبیعی مادی و حتی عمر آدمی نمیتواند در معرض آسیب قرار گرفته، بیجهت به تاراج امیال نفسانی در اید.
این موضوع در لسان قرآن و روایات با عنوانهای اسراف و تبذیر مورد بحث قرار گرفته است که در شمارههای بعد بدان خواهیم پرداخت.
مصرف، بهعنوان یکی از مباحث عمده اقتصاد از دیر باز مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفته است؛ زیرا در عزت و یا ذلت ملتها تأثیر تعیین کننده دارد.
اقتصاد در کشورها تا آنجا دارای اهمیت است که میتوان گفت بسیاری از حکومتها به دلیل عدم موفقیت در مسائل اقتصادی، سقوط کرده و از مهمترین دلائل اضمحلال غالب حکومتها،همین امر به شمار میرود.
گرچه این پدیده در نظام ارزشی دینی مردود است و باید جوامع به سویی حرکت کنند که حاکمان را با توجه به نگرشها و عملکرد های ارزشی مذهبی مورد داوری و پذیرش قرار دهند؛ اما واقعیت اجتماعی جوامع مختلف امروز در این جهت قرار ندارد.
در بحث مصرف، مدیریت و کنترل مصرف، خود دارای جایگاه ویژه است که اگر مصرف در جامعهای مدیریت نگردد،تولید و توزیع نمیتواند کار ساز باشد.
اصلاح الگوی مصرف یکی از مسائل کلیدی در مبحث مصرف و در نتیجه در اقتصاد میباشد که رهبر عزیز انقلاب با تیزبینی این موضوع ر در دستور توجه ملت، به عنوان مهمترین موضوع سال معرفی فرمودند.
نگرشها
اصلاح الگوی مصرف، از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی است که اینجا به چند نمونه اشاره میشود.
1. برخی اصلاح الگوی مصرف را درحیطه امور فردی تلقی نموده، بر این باورند که باید در خوراک، پوشاک و هزینههای زندگی، مصرف را مدیریت نموده،از اسراف و تبذیر پرهیز کرد. در این بخش استفاده بهینه از عمر انسانها نیز میتواند مورد توجه باشد.
2. عدهای دیگر بر این باورند که باید در امور اجتماعی مصرف را کنترل نموده، از اسراف و تبذیر در امور اجتماعی پرهیز کرد؛ مانند عروسیها،عزاداریها، مسافرتها، زیارتها و … .
3. گاهی هم این موضوع مربوط به هدفمند سازی یارانهها و صرف بودجههای ملی در امتداد منافع محرومان تعریف میشود.
4. شاید بتوان اصلاح الگوی مصرف را در بکارگیری امکانات فراوان دولتی و نیروهای انسانی درون سازمانها تفسیر نموده، به دولت توصیه کرد که برای اجرای فرمان رهبری، لازم است سازمانهای دولتی از تورم نیروی زائد اداری پرهیز نموده، با اشتغال کامل و افزایش بهرهوری در نیروها و استفاده بهینه از امکانات اداری، از هدر دادن منابع و امکانات ملی جلوگیری کنند.
5. مورد دیگری که میتواند در اصلاح الگوی مصرف مورد توجه قرار گیرد،احداث ساختمانها،تجهیزات و تأسیسات تشریفاتی اداری است که امروزه از نمونههای بارز فساد اداری به نظر میرسد.
6. یکی از مصادیق دیگر اصلاح الگوی مصرف، میتواند روان سازی و اصلاح رویههای اداری برای جلوگیری از تضییع عمر مراجعین در پیچ وخمهای اداری سازمانها شمرده شود.
7. از نمونههای دیگر مصرف، استفاده از سرمایه و ذخائر ملی در روابط بینالملل و مبادلات تجاری با دیگر کشورها میباشد. در این روابط، گاهی سرمایههای ملی به تاراج میرود و کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
بهترین رویکرد به اصلاح
اگر چه همه مواردی که ذکر شد،میتواند از مصادیق اصلاح الگوی مصرف باشد؛ اما احساس میشود اینها تمام کلام نیست؛زیر اگر تنها به این مطالب بسنده شود، فرمان امام خامنه اي روحي فداه در اصلاح الگوي مصرف وجهاد اقتصادي تحقق نمییابد،زيرااگر بخواهد اصلاح الگوی مصرف ونتيجتا جهاد اقتصادي تحقق یابد، باید فرایند ذیل دنبال شود.
1. برای مصرف درکلیه موارد مذکور، الگوی برتر و صحیح شناسایی و به عنوان شاخص معرفی گردد. استاندارد سازی برای همه موارد مصرف، کاری دشوار و مشکل خواهد بود؛ اما حداقل برای مواردی که به صورت گسترده مورد نیاز و از فراوانی زیادی برخوردار است،باید اقدام نمود.
2. پس از استاندارد سازی برای الگوی مصرف در شاخصهای اساسی،باید فرهنگ سازی نمود. این امر بدون مشارکت همه سازمانهای فرهنگی تبلیغی؛اعم از آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، وزارت بهداشت و آموزش پزشکی،صدا و سیما،وزارت ارشاد اسلامی، حوزههای علمیه و روحانیون و … امکانپذیر نیست. برای تبیین چنین امری بهعنوان یک فرهنگ، نیاز به تبلیغاتی مستمر و فراگیر میباشد.
3. پس از فعالیتهای فرهنگی تبلیغی و یا همزمان با این فعالیتها، پیش بینی الزامات قانونی برای نظارت بر رعایت استانداردها توسط مصرف کنندگان و اهرمهای اجرائی برای رعایت شاخصها ضروری و اجتناب ناپذیر است.
4. در مرحله بعد،تداوم حرکت (اعم از تبلیغات و اجرای الزامات قانونی) بسیار مهم و حیاتی است؛ زیرا یکی از مشکلات سیستمهای اجرایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عدم پیگیری بایسته طرحها و برنامههاست.
5. آخرین مرحلهای که باید مورد توجه قرار گیرد،اعمال بازخورد در برنامه میباشد. هر برنامهای در حین اجرا با مشکلاتی روبرو میشود که با بررسی دقیق آنها میتوان به مواردی از ضعف و کاستی در برنامهریزی رسید. در چنین مواردی باید اصلاحات لازم در برنامه اعمال و همچنان اجرای برنامه در دستور کار قرار گیرد.
اگر این حرکت در فرایند مذکور دنبال شود، قطعا یکی از بزرگترین آسیبهای اجتماعی کنترل و رهنمود امام خامنه اي روحي فداهمبني بر جهاد اقتصادي جامع عمل خواهد پوشید.
الگوی مصرف و منابع دینی:
در منابع دینی این موضوع غالبا تحت عناوین اسراف و تبذیر مورد بحث قرار گرفته است که بایستی کاری اجتهادی و استنباطی در باره آن انجام شود؛ اما از آنجا که در مباحث فقهی در حد بایسته به این موضوع پرداخته نشده، لازم است هر مبلغ در حد توان وبا دقت لازم سعی کند به هر مقدار از مباحث آن دست یافت برای مردم بیان نماید.
قبل از ورود به بحث، توجه به نکتهای ضروری است وآن اینکه در منابع دینی معمول مباحث بسیاری از جمله بحث اسراف و تبذیر مطرح و رهنمودهایی به صورت کلی بیان و از ذکر مصادیق وارائه الگو غالبا خودداری گردیده است. این امر برای بعضی افراد ایجاد سؤال میکند که چرا این مطالب بهصورت واضح و با ذکر مصادیق و شاخصهای روشن مطرح نگشته است.
اما باید توجه داشت که دین اسلام دینی جهانی است، دینی که از جانب خداوند برای سالیان دراز و جوامع مختلف نازل شده، تا در همه زمانها راهنمای انسانها باشد. چنین دینی اگر به مسائل مصداقی و عینی خصوصا در مسائلی که از متغیرهای بسیار زیادی برخوردار است نپردازد، نمیتواند از جامعیت لازم برای زمانهای مختلف برخوردار باشد؛ از اینرو در موضوعاتی از این قبیل به بیان قواعد کلی پرداخته و تعیین مصداق و نمونههای آن را در هر زمان به عرف یا فهم عمومی مسلمانان واگذاشته است.
اسراف
درباره لغت اسراف وتبذیر و تفاوت آنها با یکدیگر ابتدا از کتب لغت استفاده نموده سپس به موارد استعمال آن در قرآن میپردازیم.
«الإِسْرافُ : مُجاوزةُ القَصْدِ؛ اسراف به معنای از حد اعتدال گذشتن است.»
«وَ الإسْرَافُ نَقیضُ الاِقْتِصَادِ؛[1] اسراف نقیض میانه روی است.»
«أَسْرَفَ الرَّجُلُ إذا جَاوَزَ الْحَدَّ، وَ أَسْرَفَ إذا أَخْطأَ، و أَسْرَفَ إذا غَفَل، وَ أَسْرَفَ إِذَا جَهِلَ؛[2] کسی اسراف کرد؛ یعنی از حد تجاوز نمود و در معانی خطا کردن، غافل شدن و نادانی بکار رفته است.»
تبذیر
«اَلتَّبْذیرُ: إفْسَادُ الْمَالِ وَ إنْفَاقُهُ فِی السَّرْفِ؛ تبذیر فاسد کردن مال است و انفاق نمودن بیش از حد.»
«وَ قیلَ: اَلتَّبْذِیرُ إنْفَاقُ الْمَالِ فِی الْمَعَاصِى، وَ قیلَ: هُوَ أَنْ یَبْسُطَ یَدَهُ فِی إنْفَاقِهِ؛ و گفته شده که تبذیر خرج کردن مال در معصیت است و گفته شده تبذیر آنست که در انفاق کردن دست خود را بگشایی؛ به گونهای که همه مال خود را ببخشی.»
تفاوت اسراف و تبذیر
در فرق بین لغت اسراف و تبذیر جملهای گفته شده که قابل تأمل است.
«وَ قَدْ فَرَّقَ بَیْنَ التَّبْذِیرِ وَ الْإِسْرَافِ فِی أَنَّ التَّبْذِیرَ الْإِنْفَاقُ فیِمَا لاَ یَنْبَغِى، وَ الْإِسْرَافَ اَلصَّرْفُ زِیَادَةً عَلَى مَا یَنْبَغِى؛ فرق بین اسراف و تبذیر آن است که تبذیر، انفاق در جایی است که سزاوار نیست؛ اما اسراف، خرج کردن بیش از مقدار شایسته است.»
نتیجه آنکه:
1. اسراف تنها در مسائل مادی مطرح نیست؛ بلکه در همه اموری که زیاده روی صورت گرفته و از حد معقول یا حد عادی آن تجاوز شود، اسراف انجام شده است.
2. تبذیر تنها در مسائل مادی است و آن هم خرج کردن در جایی است که نباید خرج کرد؛ مانند کمک به گناه و معصیت یا خرج کردن در راه معصیت ویا ریخت و پاش بیجا برای خود نمایی و غیره.
واژه اسراف در قرآن
در موارد متعددی از قرآن مجید واژه اسراف بکار رفته است که در همه آنها، معنای تجاوز از حد فهمیده میشود، بهعنوان نمونه:
«یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ»؛[3]
«اى فرزندان آدم، به هنگام هر عبادت لباس خود را بپوشید. و نیز بخورید و بیاشامید؛ ولى اسراف نکنید، که خدا اسرافکاران را دوست نمى دارد.»
در این ایه، اسراف در معنای زیاده روی در خوردن و آشامیدن بکار رفته و انسانها را از آن بر حذر داشته است.
در ایه دیگری آمده است:
«فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ»؛[4]
«از بیم آزار فرعون و مهتران قوم او، جز گروهى از قوم موسى به او ایمان نیاوردند. و فرعون در زمین برترى مى جست و او از اسرافکنندگان بود.»
در این ایه، فرعون به دلیل گردن کشی و تجاوز از حدّ انسانی خود، مسرف شمرده شده است.
واژه تبذیر در ایات
در دو ایه 26 و 27 سوره اسراء، سه واژه از ماده بذر بکار رفته است که مطلب مورد بحث ایه در باره مصرف مال میباشد.
در این دو ایه میفرماید:
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُور»؛[5]
فرهنگ سازی که یکی از حلقههای بسیار مهم در فرایند اصلاح الگوی مصرف میباشد، تلاش همه سازمانهای تأثیرگذار در فرهنگ مانند صدا و سیما، وزارتخانههای ارشاد، آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فن آوری، مجلات، روزنامهها، و … را میطلبد
«و حق خویشاوند و مسکین و در راه مانده را بده و مال خود را بیهوده و به گزاف مریز و مپاش(تباه مکن).
همانا ریخت و پاش کنندگان (کسانى که مال را به گزاف تباه مى کنند) برادران شیطانهایند و شیطان نسبت به پروردگارش ناسپاس بود.»
تاکنون موارد بکارگیری اسراف و تبذیر در قرآن مطرح و به خوبی معلوم شد که اسراف به معنای زیاده روی و خروج از اعتدال در موارد مختلف از جمله زیاده روی در مصرف میباشد؛ اما تبذیر به معنای زیاده روی در خرج و مصرف مال میباشد.
اسراف در خوراک
یکی از مواردی که از مصادیق اسراف شمرده شده است، زیاده روی در خوردن و نوشیدن است.
قرآن مجید میفرماید:
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ»؛[6]
«بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، که خدا اسرافکاران را دوست ندارد.»
مخارج زندگی واصلاح الگوي مصرف در فرايند جهاد اقتصادي:
برای پرهیز از اسراف و دستیابی به روش صحیح اداره زندگی، باید توجه داشت که اصلاح الگوی مصرف به معنای بخیل و خسیس بودن و سختگیری بر خانواده نبوده، این امر به هیچ وجه نمیتواند پوششی برای هزینه نکردن وسختگیری در مورد زن و فرزندان باشد؛ بلکه از روایت معصومین: فهمیده میشود که:
الف. بطور کلی ایجاد گشایش برای خانواده مطلوب است؛
ب. اعتدال و میانه روی در هزینههای زندگی از اموری است که علاوه بر عقلانی بودن، شرع مقدس بر آن تاکید دارد؛
ج. در هر زمان الگوی مصرف به تناسب درآمدهای عمومی میتواند متفاوت باشد؛
د. الگوی مصرف به تناسب در آمد هر فرد یا خانواده، میتواند تغییر یابد.
رفاه خانواده واصلاح الگوي مصرف در فرايند جهاد اقتصادي:
ایجاد رفاه و زمینه آسایش برای زن و فرزندان در حد توان و متعارف، وظیفه هر فرد مسلمان است که کوتاهی نسبت به آن در موارد بسیاری خلاف شرع مُسَلَّم میباشد. در این مورد روایات بسیاری وارد شده که در اینجا به نمونههایی اشاره میشود:
1. «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ 7 قَالَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ لِئَلَّا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً قَالَ الْأَسِیرُ عِیَالُ الرَّجُلِ یَنْبَغِی إِذَا زِیدَ فِی النِّعْمَةِ أَنْ یَزِیدَ أُسَرَاءَهُ فِی السَّعَةِ عَلَیْهِمْ؛[7]
امام موسی ابن جعفر 8 میفرماید: سزاوار است که مرد برای خانواده گشایش ایجاد نماید تا آرزوی مرگ او را نکنند. سپس این ایه را تلاوت کردند که: برای دوستی خداوند به مسکین و یتیم و اسیر اطعام میکنند. پس از آن ادامه دادند که [یکی از مصادیق] اسیر، خانواده مرد است و سزاوار است اگر نعمت مردی زیاد شد، گشایش بر خانواده خود ایجاد کند.
2. «عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 8 قَالَ أَرْضَاکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَسْبَغُکُمْ عَلَى عِیَالِهِ؛
از امام سجاد(ع) نقل شده که آن حضرت فرمودند: بهترین شما نزد خداوند، آن کسی است که بیشتر برای خانواده خود گشایش ایجاد نماید.»
3. «عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ قَالَ صَاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیْهِ التَّوْسِعَةُ عَلَى عِیَالِه ؛ امام رضا(ع) فرمودند: کسی که دارای نعمت است، واجب است بر خانواده خود توسعه ایجاد کند.»
اعتدال وميانه روي در خرج كردن در فرايند جهاد اقتصادي:
میانه روی و اعتدال در مخارج، از مسائل بسیار مهم در مدیریت معاش است. بسیاری از افراد به دلیل عدم دقت در خرج، دچار افراط و تفریط گردیده و خود و خانواده را دچار مشکل میسازند.
اعتدال ومیانه روی در هزینه های زندگی تا آنجا دارای اهمیت است که قرآن مجید این رویه را از ویژگیهای بندگان خداوند بر شمرده میفرماید:
«وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ … وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ کَانَ بَینْ َ ذَالِکَ قَوَامً»؛[8]
«و بندگان رحمان آنانند که … چون هزینه کنند، نه اسراف کنند و نه تنگ گیرند و میان این دو به راه اعتدال باشند.»
در روایات آمده است که:
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ 7 عَنِ النَّفَقَةِ عَلَى الْعِیَالِ فَقَالَ مَا بَیْنَ الْمَکْرُوهَیْنِ الْإِسْرَافِ وَ الْإِقْتَارِ؛
عبدالله ابن ابان میگوید از امام موسی بن جعفر8 در باره مقدار [صحیح و بایسته] خرج برای زندگی پرسیدم، آن حضرت فرمودند: حد میان دو روش نامطلوب را که اسراف و سختگیری است[، برگزین].»
همچنین رسول خدا (ص)فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَأْخُذُ بِآدَابِ اللَّهِ إِذَا وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ اتَّسَعَ وَ إِذَا أَمْسَکَ عَنْهُ أَمْسَکَ؛[9]
مؤمن به آداب الهی تمسک میجوید، هنگامی که برایش توسعه ایجاد میکند او هم گشایش میدهد و هنگامی که بر او تنگ گرفته شود، امساک میکند.»
متغیرها در الگوی مصرف براي زمينه سازي جهاد اقتصادي:
در شناخت دقیق الگوی مصرف، توجه به این نکته ضروری است که در شرایط مختلف اقتصادی جامعه و شرایط گوناگون در آمد خانواده میتوان به الگویی خاص دست یافت. اگر زمانی مردم از امکانات بسیار ناچیزی برخوردارند و یا در آمد خانوادهها خیلی کم و ناچیز است، نمیتوان انتظار داشت که در مخارج زندگی هزینههای بالایی انجام شود.
اسراف تنها در مسائل مادی مطرح نیست؛ بلکه در همه اموری که زیاده روی صورت گرفته و از حد معقول یا حد عادی آن تجاوز شود، اسراف انجام شده است
زمان پیامبر 9 و امیرالمؤمنین 7 که مردم در تنگدستی کامل بهسر میبردند، این بزرگواران در حد فقرای جامعه میزیستند؛ به گونهای که وقتی اصحاب صفه که از مهاجرین بسیار تنگدست بودند، به پیامبر گلایه کرده و اظهار داشتند که ما از بس خرما خوردهایم شکمهایمان آتش گرفته، آن حضرت میفرمایند: من هم از همین غذ میخورم.
اما هنگامی که رفاه نسبی در جامعه ایجاد میشود، امام صادق (ع) به گونهای دیگر و تا حدی با هزینههای بالاتر زندگی میکنند.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ 7 أَنَّهُ قَالَ …ِ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ قُلْتُ فَمَا الْإِقْتَارُ قَالَ أَکْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَیْرِهِ قُلْتُ فَمَا الْقَصْدُ قَالَ الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا؛[10]
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: … اسراف در جایی است که مال از بین میرود و به بدن ضرر وارد میشود.
راوی میگوید: سؤال کردم، پس سختگیری چیست؟
حضرت فرمودند: نان و نمک خوردن در هنگامی که میتوان غذای بهتری خورد.
راوی سؤال میکند: پس میانه روی در زندگی چیست؟
حضرت فرمودند: نان با گوشت یا شیر یا سرکه ویا با روغن ، در هر وعده غذا یکی از اینها مصرف شود.»
پی نوشت ها:
[1]. العین.
[2]. لسان العرب.
[3]. اعراف/ 31.
.[4] یونس / 83.
.[5] اسراء/ 26 و 27.
.[6] اعراف/ 31.
[7]. وسائل الشیعة، ج 21، ص540.
[8]. فرقان/63 تا 67.
.[9] وسائل الشیعة، ج21، ص541.
[10]. الکافی، ج 4، ص52.ِ
برای زمينه سازي جهاد اقتصادي چه باید کرد؟
دعوت و فراخوان امام خامنه اي روحي فداه در زمینه جهاد اقتصادي همة علاقمندان انقلاب اسلامی وايران سر افراز را به تکاپوی فکری و عملی واداشته و امواجی از بیداری و تلاش پدید آورده است.
هدایت این امواج مقدس و هماهنگ سازی این تلاشها، به برنامه ریزی، سازماندهی، تصمیم گیری و نظارت و تفکیک دقیق مسئولیتها نیاز دارد.
در بخش فردی، هر انسان خردمند و هر مسلمان اندیشمندی باید برای زندگی خود برنامهریزی کند و میزان تولید و مصرف و دخل و خرج خویش را محاسبه نماید وپس از ان با همت وتلاشي مضاعف وجهادگونه به افزايش توليد بپردازد.
در بخش «اقتصاد خانواده»، تأمین زندگی خانواده و تربیت اعضاء، به گونهای که سلامت جسمی، امنیت روانی و رشد فرهنگی خانواده فراهم شود، رسالتی مهم است که مدیر خانواده و هر کدام از اعضاء باید بخشی از مسئولیت را بر عهده گیرند و در تولید و مصرف، اصل خردورزی و دوراندیشی را رعایت کنند و از هجوم فقر و بیداد به کانون خانواده با كار كرد جهادي پیشگیری نمایند.
در سطح اقتصاد کلان، همکاری دولت و ملت و همفکری اندیشمندان و مدیران اجرائی، میتواند عزّت و استقلال و امنیت و عدالت را پاسداری کند و برنامهریزی جامع و دلسوزانه و آگاهانه، ضامن اصلاح الگوی تولید و توزیع و مصرف در سطح ملی و بینالمللی است.
اصلاح الگوی مصرف وافزايش توليد وبهره وري در سطح کلان نیازمند برنامهای جامع از تغییر و تحوّلات گوناگون است که در اینجا به فهرستی از ابعاد و عناصران اشاره میشود:
1. اصلاح اندیشهها و جهان بینیها؛
2. اصلاح انگیزهها و اهداف و آرمانها؛
3. اصلاح عادتها و سنتها؛
4. اصلاح قوانین و مقرّرات؛
5. اصلاح ساختارهای اجرایی و اداری؛
6. اصلاح روشهای آموزشی، پژوهشی و اجرایی؛
7. اصلاح امیال و خواستهها و احساسات و عواطف عمومی؛
8. اصلاح ذائقهها و نگاهها؛
9. اصلاح و تغییر ابزارها و وسائل تولید و توزیع و مصرف؛
10. اصلاح رسانهها و ابزارهای ارتباط و پیام رسانی.
تحول مثبت و منفی در هر کدام از ابعاد فوق، در اصلاح و افساد نظام تولید و توزیع و مصرف، نقش بنیادی دارد.
فراهم آوردن مقدمات و ملزومات ضروری برای اصلاح الگوی مصرف، وظیفهای چند بعدی است که فرد و خانواده و گروهها و دولت در آن نقش دارند واز اين رهگذر مي توان حركت جهاد اقتصادي را پيش برد. مدیران خانوادهها در قلمرو اختیارات و نفوذ والدین، مسئولان نهادها و ادارات و کارخانه ها و واحدهای تجاری و تولیدی در حوزة امکانات و مدیریت محدود و گسترده آنان، همه و همه متعهد و مسئولیم.
زهد و وارستگی، شرط صلاحیت رهبران فکری و فرهنگی و سیاسی جامعة اسلامی است و خداوند بر همه پیامبران خویش شرط کرده که نسبت به زر و زیور و تشریفات ولذایذ زندگی زاهد باشند و چشم طمع بر مال و منال و جاه و جلال دنیوی ندوزند.[1]
«وَ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرِفِهَا وَ زِبْرِجِهَا، فَشَرَطُوا لَکَ ذَالِکَ؛[2] در درجات این دنیای پست و زینت و زیورهایش، زهد را بر آنان شرط کردی و آنها پذیرفتند.»
در میان همة پیامبران، تنها سلیمان شکوه و جلالی داشت، او هم به تعبیر امام صادق (ع) به مهمانان، گوشت و نان از مغز گندم سبوس گرفته میداد. خانوادهاش نان گندم سبوسدار میخوردند. و خودش نان جوین سبوس نگرفته میل میکرد.[3]
در ارشاد القلوب دیلمی آمده است که سلیمان با همة جاه و جلال، جامة مویین میپوشید. و شبها دست به قنوت بر میداشت و تا صبح در محضر الهی گریه میکرد. غذایش از درآمد زنبیلهای برگ خرما بود که خودش میبافت. حکومت را برای این از خدا درخواست کرد که پادشاهان کفر را مغلوب سازد.[4]
اصلاح الگوی مصرف از طریق اصلاح فرهنگی و اخلاقی و سیاسی، شکل میگیرد. بنابراین اصلاح نظام مصرف در سطح کشور و جهان، اقدامی فوری و ضربتی و زود بازده نیست، از اصلاح جهان بینی تا اصلاحات اقتصادی، فاصلهای طولانی وجود دارد که سال جاری (1388 ش) نقطه آغاز و مبدأ این حرکت همه جانبه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
در تفکر رهبری، اصلاح الگوی مصرف، تنها یک اقدام اقتصادی نیست؛ بلکه اقدامی است که آثار معنوی، سیاسی، فرهنگی و البته پیامدهای اقتصادی و اجتماعی دارد و به عزّت و عظمت امت اسلامی مربوط است.
ضروري ترين قدم براي دولت مردان در عرصه جهاد اقتصادي :
اصلاح الگوی مصرف در بیت المال وپرهيز ازتشریفات و تجمّلات و تغییر دکوراسیون و هزینههای زاید درادارات و بانکها و بیمهها بر گزاري همايشها وجشنهاي غير ضرور و … یکی از مصادیق اسراف و تبذیر در بیتالمال مسلمین است. همان بیتالمالی که امیرالمؤمنین(ع) درباره اش به یکی از کارگزارانش چنین نوشت:
«أَدِقُّوا أَقْلَامَکُمْ وَ قَارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ؛[5] نوک قلمها را نازک کنید. سطرها را نزدیک به هم بنویسید! حرفهای زائد را از گزارش به من حذف کنید! معنا و مقصود را در نظر بگیرید، از پرنویسی و پرگویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان تاب این زیانها را ندارد.»
وقتی انسان در اموال شخصی و خصوصی و دستاورد خویش حق اسراف و تبذیر و مصرف گرایی ندارد، ولخرجی در اموال عمومی و حقوق ایتام و محرومان و از کار افتادگان چه حکمی خواهد داشت؟ عالمان دین حق ندارند نسبت به لایحة بودجه و موارد درآمد و هزینههای مندرج در آن سکوت کنند. بسیاری از بودجههای ورزشی و میراث فرهنگی و گردشگری و همایشها و سفرهای خارجی و جشنوارههای گوناگون، نمونههای حراج بیت المال و حیف و میل اموال عمومی است.
مشروعیت و اولویت وجود هر کدام از ادارات و نهادها و ارگانها – که از بودجه عمومی تغذیه میکنند – و نوع فعالیتهای آنان باید اثبات شود، تا تخصیص بودجه به آن نهاد و آن کار مشروع باشد.
مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به همان میزان که نسبت به اسلامی بودن قوانین مسئولاند، در تخصیص بودجه به کارها و نهادها نیز مسئولیت دارند. دریافت و پرداختهای غیرمنطقی به دستگاهها و بخشها، ریشه انحراف در الگوی مصرف ومانعي بزرگ براي جهاد اقتصادي است.
بودجههایی که از طرق لایحة بودجه و توسّط دولت به وزارتخانهها و ادارات و نهادها اختصاص مییابد، گاهی در مسیر اهداف و مأموریتها و سیاستها هزینه نمیگردد و به بیراهه کشیده میشود. مصرف شدن بودجه در مسیرهای انحرافی و ناهماهنگ با اهداف و سیاستها علل و عوامل مختلفی دارد:
1. عوامل انسانی؛
2. عوامل ساختاری؛
3. عوامل قانونی.
برای «اصلاح الگوی مصرف» در نظام اداری، تحول بنیادی در عوامل سه گانه ذیل ضرورت دارد: تحوّل در نظام استخدام و عزل و نصب کارکنان و مدیران دولتی. تحول در ساختارها و چارت تشکیلاتی و نظام فرماندهی و فرمانپذیری کارکنان دولت. تحول در قوانین و مقررات دست و پاگیر و روش تخصیص بودجه به ادارات و نهادها و کارهاودر يك كلام نيازمن تحول عظيم در ساختار وزير بناي نظام اداري كشور است.
شناخت علل بیماری و راههای درمان، پیش شرط اصلاح الگوی مصرف در اين زمينه براي باز كردن معبري در راستاي جهاد اقتصادي است. توجیه لازم مدیران نسبت به اهداف و سیاستهای حاکم بر بودجه، عزل و نصب مدیران براساس هماهنگی با اهداف و آرمانهای دولت اسلامی، نظارت دقیق بر روش هزینه شدن بودجههای تخصیص یافته به ادارات و نهادها و فعالیتها وپروژهها، تشویق و تنبیه کارمندان و کارکنان براساس میران تحقق اهداف و آرمانها و انجام وظایف، گامهایی به سوی «اصلاح الگوی مصرف» بیت المال و شیوة هزینه شدن اموال عمومی در جهت جهاد اقتصادي است.
فرهنگ احتیاط بیشتر و احساس مسئولیت سنگینتر در مصرف بیتالمال و اموال عمومی باید جایگزین ولخرجی و سادهانگاری و تلاش برای تصاحب سهمی بیشتر از بیتالمال شود. به یاد آوریم که امیرالمؤمنین علی(ع) در زمینة اموال به غارت رفته بیتالمال چنین فرمود:
«وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تَزَوَّجَ بِهِ النِّسَاءَ وَ مَلَکَتْ بِهِ الْاِمَاء لَرَدَدْتُهُ فَاِنَّ فِی الْعَدْلِ سِعَةً وَ مَنْ ضَاقَتْ عَلَیهِ الْعَدْلُ، فَالْجُوْرُ عَلَیهِ اَضْیقُ، به خدا سوگند اگر آن اموال را مهر زنان و قیمت کنیزکان خویش هم کرده باشند باز پس میگیریم؛ زیرا در عدالت گشایش [برای همه] است و هر کس از اجرای عدالت احساس فشار و سختی کند، تحمّل ستم بر او دشوارتر [و سختتر] خواهد بود.»
ابن عباس می گوید: امیرالمؤمنین 7 این جمله را در روز دوم خلافت خویش در سال 35 هجری بیان فرمود.[6]
امروز که دولتی با شعار عدالت و مهروزی و تعالی اخلاقی بار دیگر به میدان آمده است، وظیفه همه و در صدر همه، وظیفه روحانیان و مبلّغان گرامی است که آن را یاری و حمایت کنند و خطاهای آن را برادرانه اصلاح کنند.
پی نوشت ها:
[1]. «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقَ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى »؛ «و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادى، که به گروههایی از آنان دادیم، میفکن. اینها شکوفههای زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.» طه/131.
[2]. دعای ندبه.
[3]. قال الصادق (ع): «کَانَ سُلَیْمَانُ یُطْعِمُ أَضْیَافَهُ اللَّحْمَ بِالْحُوَّارَى وَ عَیَالَهُ الْخَشْکَار وَ یَأْکُلُ هُوَ الشَّعِیرَ غَیْرَ مَنْخُولٍ» سفینة البحار، ج2، ص251.
[4]. بحار الانوار، ج 14، ص83.
[5]. بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 41، ص105.
[6]. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خ 15، ص 58.
مدیریت مخارج زندگی در طرح هدفمندي يارانه ها ونقش ان در جهاد اقتصادي:
اداره عاقلانه زندگی، از مهمترین عوامل سعادت و موفقیت بشر میباشد. توجه به مقدار درآمد، اولویت بندی در نیازهای زندگی و سعی در هزینه درست درآمد در نیازها بر اساس اولویتها، میتواند تا حد زیادی مشکلات زندگی را کاهش داده سعادت افراد خانواده و حتی جامعه و کل کشور را تضمین نماید.
عدهای بی حساب خرج میکنند، هر چه را در زندگی دیگران میبینند آرزو کرده، به دنبال دست یابی به آن بی رویه اقدام میکنند. همیشه دوست دارند از دیگران عقب نمانند؛ از اینرو با مشکلات بسیار زیادی رو برو میگردند.
برخی هم تصور میکنند اگر توکل بر خداوند باشد نیاز به تدبیر در مخارج زندگی نیست؛ بلکه باید خرج کرد و خداوند هم روزی را تامین میکند؛ در حالیکه دستورات دینی ما بر تقدیر در معیشت تاکید کرده و الگوی مناسب مصرف در مخارج زندگی را بی تدبیری و خرج بی حساب نمیداند.
از امام صادق(ع) نقل گردیده:
«کَمَالُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ تَفَقُّهٍ فِی دِینِهِ وَ الصَّبْرِ عَلَى النَّائِبَةِ وَ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ؛[1] فراگیری کمال مؤمن در سه خصلت است: علم دین، شکیبائی بر مصیبتها و اندازه گیری در مخارج زندگی.»
همچنین از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمودند:
اداره عاقلانه زندگی، از مهمترین عوامل سعادت و موفقیت بشر میباشد. توجه به مقدار درآمد، اولویت بندی در نیازهای زندگی و سعی در هزینه درست درآمد در نیازها بر اساس اولویتها، میتواند تا حد زیادی مشکلات زندگی را کاهش داده سعادت افراد خانواده و حتی جامعه و کل کشور را تضمین نماید.
«یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ قُوتِ عِیَالِهِ فِی الشِّتَاءِ وَ یَزِیدَ فِی وَقُودِهِم؛[2] سزاوار است که مؤمن از غذای خانوادهاش در زمستان بکاهد و بر هیزم آنان بیافزاید.»
مخارج الزامی زندگی
یکی از مسائل بسیار مهم که از سویی برای مردم تبیین نگردیده و از سوی دیگر کسانی هم که از این تکلیف دینی مطلع هستند در عمل به آن در حد گستردهای کوتاهی کردهاند، حدود وظیفه تامین مخارج زندگی است. مردم ما معمولا تأمین مخارج زن و فرزندانی که در خانه با آنها زندگی میکنند را وظیفه خود میدانند؛ ولی والدین نسبت به فرزندانی که تشکیل خانواده دادهاند، هیچ احساس تکلیفی ندارند؛ در حالی که آموزههای اسلام نسبت به تامین مخارج زند گی این افراد تاکید دارد.
اگر همه افراد در تهیه ما یحتاج زندگی این افراد تلاش کنند و همه خانوادهها سعی کنند همدیگر را پشتیبانی کنند؛ بدین صورت که اگر پدر و مادر توانایی دارند وظیفه بدانند که فرزندان خود را تأمین کنند و اگر فرزندان توانایی دارند پدر و مادر خود را تأمین کنند، بخشی از فقر اجتماعی مرتفع خواهد گردید؛ زیرا غالبا فقرا پدر و مادر و یا فرزندی دارند که میتوانند آنان را اداره کنند و مشکلات مادیشان را برطرف نمایند.
در این مورد روایت بسیار زیبایی از امام صادق(ع) نقل گردیده که آن حضرت فرمودند:
«خَمْسَةٌ لَا یُعْطَوْنَ مِنَ الزَّکَاةِ شَیْئاً الْأَبُ وَ الْأُمُّ وَ الْوَلَدُ وَ الْمَمْلُوکُ وَ الْمَرْأَةُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عِیَالُهُ لَازِمُونَ لَهُ؛[3] به پنج دسته نباید چیزی از زکات پرداخت کرد: پدر، مادر، فرزند، غلام و کنیز، و همسر؛ زیرا این افراد عیال فرد بوده، تأمین زندگی آنان بر او لازم است.»
ٍدر روایت دیگری نقل شده که راوی از امام صادق(ع) سؤال کرد:
«مَنِ الَّذِی أُجْبَرُ عَلَیْهِ وَ تَلْزَمُنِی نَفَقَتُهُ؛[4] چه کسی بر من وظیفه و الزام شده که نفقه او را تأمین کنم؟»
آن حضرت پاسخ دادند:
«الْوَالِدَانِ وَ الْوَلَدُ وَ الزَّوْجَةُ؛[5] پدر و مادر و فرزندان و همسر.»
عجیب آنکه اول پدر و مادر نام برده شده است و بعد از آنها فرزند و در نهایت همسر مطرح گردیده، در حالیکه امروزه مردم خود را بیش از هر چیز مکلف به تامین همسر میدانند.
اموال امانت
انسانها در زندگی اموالی را بدست میآورند و با دو نوع بینش از آنها استفاده میکنند. نوع بینش آنان در چگونگی استفاده از اموال تأثیر فوق العادهای دارد.
1. افرادی که اموال تحصیل شده را از آن خود دانسته، بر این باورند که با فکر،اندیشه و زحمت خود، آن داراییها را بدست آوردهاند؛ از اینرو خود را صاحب بلا منازع آن اموال میدانند.
قرآن مجید این نوع تفکر ونگرش را در یکی از قصص خود به زیبایی بیان کرده است. قارون که مردی ثروتمند است و در زمان حضرت موسی7 زندگی میکند، به دلیل نوع نگرش خود، در مقابل آن حضرت میایستد. آن حضرت به او میگوید:
«وَ ابْتَغِ فِیمَا ءَاتَئکَ اللَّهُ الدَّارَ الاَْخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فىِ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْمُفْسِدِینَ»؛[6] «در آنچه خدایت به تو ارزانى داشته، سراى آخرت را بجوى و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن. و هم چنان که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین از پى فساد نباش که خدا فسادکنندگان را دوست ندارد.»
در اینجا حضرت موسی(ع) از او میخواهد که با توجه به توانمندی مالی به دیگران احسان کند و خود هم حظی از ثروت را داشته باشد؛ امّا او از پذیرش سر باز میزند و علت این سر پیچی را که بیان میکند نشان دهنده نوع نگاه او به داراییهای انسانی میباشد.
قارون پاسخ میدهد که :
«إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمٍ عِندِى أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثرَُ جَمْعً» ؛[7] «آنچه به من داده شده، در خور دانش من بوده است.آیا ندانسته است که خدا پیش از او نسلهایى را هلاک کرده که قوتشان از او افزون تر و شمارشان بیشتر بوده است؟»
این نوع جهان بینی تا آنجا انسان را درکنار اموال نگه میدارد که همانند قارون با همه اموال در دل خاک فرو میرود؛ اما همچنان در حفظ آنها میکوشد.
2. در مقابل اینها گروه دیگری هستند که نگرش متفاوتی دارند. اینها اموال را امانتی در اختیار میبینند که تصرف در آن منوط به رضایت صاحب مال که خداوند است میباشد. این نگاه در لسان روایات ما به وضوح دیده میشود.
امام صادق(ع) میفرماید:
«إِنَّمَا أَعْطَاکُمُ اللَّهُ هَذِهِ الْفُضُولَ مِنَ الْأَمْوَالِ لِتُوَجِّهُوهَا حَیْثُ وَجَّهَهَا اللَّهُ وَ لَمْ یُعْطِکُمُوهَا لِتَکْنِزُوهَا؛[8] خداوند برای این اموال زیادی را به شما عطا فرموده تا به آن طرف که خداوند جهت داده شما مصرف نمایید؛ نه آنکه آنها را ذخیره سازید.»
در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده که به ابان بن تغلب فرمودند:
«أَ تَرَى اللَّهَ أَعْطَى مَنْ أَعْطَى مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ لَا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکَحُوا قَصْداً وَ یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِکَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا وَ یَشْرَبُ حَلَالًا وَ یَرْکَبُ وَ یَنْکِحُ حَلَالًا وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ أَ تَرَى اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلا عَلَى مَالٍ خُوِّلَ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ یُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ یَشْتَرِیَ جَارِیَةً بِأَلْفِ دِینَارٍ وَ یُجْزِیهِ بِعِشْرِینَ دِینَاراً وَ قَالَ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛[9] ایا اینگونه میاندیشی که اگر خداوند به کسی چیزی عطا کرد از کرامت خداوند بر او، و اگر به او نبخشید از روی بی اعتنایی به اوست. نه، چنین نیست؛ بلکه مال از آن خدا است که نزد افراد به امانت قرار میدهد و خداوند به او اجازه داده است که در حد اعتدال بخورد و در حد اعتدال بیاشامد و در حد اعتدال بپوشد و در حد اعتدال ازدواج کند و در حد اعتدال مرکب اختیار کند و غیر از آن را به فقراء مؤمنین برگرداند و امور آنان را اصلاح کند. پس کسی که چنین کند، آنچه میخورد حلال است و مینوشد حلال است و مرکب سوار میشود حلال است و ازدواج میکند حلال است و غیر از آن برای او حرام است. سپس فرمود اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست ندارد.
ایا اینگونه میاندیشی که خداوند مالی را نزد کسی به امانت قرار داده و او را مختار قرار داده که اسبی را به ده هزار درهم بخرد. در حالیکه اسب بیست درهمی او را کفایت میکند و کنیزی را به هزار دینار میخرد، در حالیکه بیست دیناری اورا کفایت میکند و فرمود اسراف نکنید، خداوند اسراف گران را دوست ندارد.
با توجه به روایاتی که مطرح شد، به خوبی میتوان در یافت، اموالی که در اختیار ثروتمندان قرار دارد، امانتی است که از سویی حق ندارند بیش از حد اعتدال، و اسراف گرانه از آن استفاده کنند و از سوی دیگر باید مازاد آن را در اختیار فقراء قرار دهند. اگر چنین بینشی در بین درصدی از مردم هم وجود داشت، هرگز فقیری در جامعه یافت نمیشد.
عواقب تبذیر و اسراف:
انگیزههای کسانی که به اسراف و تبذیر رو میآورند بسیار است؛ لیکن از شایع ترین آنها به رخ کشیدن دارایی، چشم و هم چشمی، معروف شدن به دست و دل بازی و مشهور شدن در بین مردم است. معمولا اطراف چنین انسانهایی عدهای میرویند که صرفا برای استفاده از مال و دارایی و سوء استفاده از آنها به آنها جذب میشوند. این افراد مصداق بارز مگسانی گرد شیرینی میباشند که تا پول هست چاکر و مریدند؛ اما همین که مشکلی پیش آمد، همگی به او پشت خواهند کرد. در اینباره این افراد و سرنوشت آنان روایت بسیار زیبایی از امیرالمؤمنین(ع) وارد شده که ذیلا نقل میشود.
«أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ رَهْطٌ مِنَ الشِّیعَةِ…َ مَنْ کَانَ فِیکُمْ لَهُ مَالٌ فَإِیَّاهُ وَ الْفَسَادَ فَإِنَّ إِعْطَاءَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ ذِکْرَ صَاحِبِهِ فِی النَّاسِ وَ یَضَعُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَمْ یَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ وَ کَانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ فَإِنْ بَقِیَ مَعَهُ مِنْهُمْ بَقِیَّةٌ مِمَّنْ یُظْهِرُ الشُّکْرَ لَهُ وَ یُرِیهِ النُّصْحَ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مَلَقٌ مِنْهُ وَ کَذِبٌ فَإِنْ زَلَّتْ بِصَاحِبِهِمُ النَّعْلُ ثُمَّ احْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ وَ مُکَافَأَتِهِمْ فَأَلْأَمُ خَلِیلٍ وَ شَرُّ خَدِینٍ وَ لَمْ یَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ إِلَّا لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْحَظِّ فِیمَا أُتِیَ إِلَّا مَحْمَدَةُ اللِّئَامِ وَ ثَنَاءُ الْأَشْرَارِ مَا دَامَ عَلَیْهِ مُنْعِماً مُفْضِلًا وَ مَقَالَةُ الْجَاهِلِ مَا أَجْوَدَهُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ بَخِیلٌ فَأَیُّ حَظٍّ أَبْوَرُ وَ أَخْسَرُ مِنْ هَذَا الْحَظِّ وَ أَیُّ فَائِدَةِ مَعْرُوفٍ أَقَلُّ مِنْ هَذَا الْمَعْرُوفِ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ لَهُ مَالٌ فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَ لْیُحْسِنْ مِنْهُ الضِّیَافَةَ … فَإِنَّ الْفَوْزَ بِهَذِهِ الْخِصَالِ مَکَارِمُ الدُّنْیَا وَ شَرَفُ الْآخِرَةِ؛[10] عدهای از شیعیان خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیده [و سخنانی مطرح گردید که درادامه امام(ع) فرمودند:] هر کس از شما مالی دارد از فساد بپرهیزد؛ زیرا بخشیدن مال به کسى که حق او نباشد، تبذیر و اسراف است که نام صاحبش را در بین مردم بالا میبرد و نزد خداوند پست مى سازد.هرکس دارایى خود را بیجا صرف کند و به نااهلش ببخشد، خداوند از سپاسگزارى آنها محرومش گرداند. آنان به جاى او، دیگرى را به دوستى خواهند گرفت و اگر افرادی برای او باقی بمانند که همچنان اظهار تشکر و خیر خواهی برای او میکنند، اینان تملق کرده، دروغ میگویند. پس اگر روزى پاى این شخص (بخشنده مال) لغزید، و بر اثر پیش آمد روزگار نیازمند یارى ایشان شد، پس آنان دشمن ترین دوست، و ملامت کننده ترین یار براى او میباشند.
هیچ کس مالش را در غیر حق و نزد افراد نااهل قرار نمیدهد مگر آنکه هیچ سودی بجز تحسین انسانهای پست و تمجید اشرار به او نخواهد رسید تا زمانیکه بر سر خوان سفرهاش بهره میبرند، و گفته انسانهای جاهل او را بخشنده نمیکند در حالیکه او نزد خداوند بخیل است. پس چه سودی زیانبار تر از این سود است و چه فایده معروفی کمتر از فایده این معروف است. پس هر کس مالی دارد با آن صله رحم کند، به نیکویی دیگران را اطعام کند و… رستگاری با چنین خصلتهایی مکارم دنیا وشرف آخرت است.»
پی نوشت ها:
[1]. بحار الانوار، علامه مجلسى، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هق، ج1، ص 186.
[2]. الکافى، کلینى، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هش، ج4، ص13.
[3]. همان، ج3، ص522.
[4]. وسایل الشیعة، شیخ حر عاملى، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 هق، ج21، ص 525.
[5]. الکافى، ج4، ص13.
[6]. قصص/ 77.
[7]. قصص/78.
[8]. الکافى، ج4، ص32.
[9]. وسایل الشیعة، ج11، ص500.
[10]. الکافى، ج4، ص31.
الگوی مصرف در اسلام :
مصرف، از مؤلفههای اساسی زندگی بشر است، و جدا کردن انسان از آن، کاری ناممکن است. پیوند انسان با مسئله مصرف تا آنجاست که حتی در روز رستاخیز نیز سخن از مصرف انسان است: «عَنْ زُرَارَةَ بنَ أَعْیُن قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جعفر(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ[1] قَالَ تُبَدَّلُ خُبْزَةً نَقِیَّةً یَأْکُلُ مِنْهَا النَّاسُ حَتَّى یَفْرُغُوا مِنَ الْحِسَابِ؛ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ لَفِی شُغُلٍ یَوْمَئِذٍ عَنِ الْأَکْلِ وَ الشُّرْبِ فَقَالَ7 إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ أَجْوَفَ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ. أَهُمْ أَشَدُّ شُغُلًا یَوْمَئِذٍ أَمْ مَنْ فِی النَّارِ؟ فَقَدِ اسْتَغَاثُوا وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: «وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّراب؛[2]و[3]
زرارة بن اعین گوید که از امام محمد باقر(ع) معنای این سخن خداوند را پرسیدم که فرمود: «روزی که زمین به زمینی دیگر مبدل شود» فرمود: «به نان پاکیزهای تبدیل میشود که مردمان از آن میخورند تا از حساب فارغ شوند، گویندهای به او گفت: «مردمان در آن روز گرفتارند و به خوردن و نوشیدن نمیتوانند بیندیشند!»
امام(ع) فرمود: «خداوند، فرزند آدم را میان تهی آفرید و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد. آیا اهل محشر گرفتارترند یا کسانی که در دوزخ به سر میبرند؟ اهل دوزخ [نیز] آب میطلبند و خدا درباره ایشان میفرماید: اگر آب بطلبند، به آنان آبی داده خواهد شد مانند مس گداخته که چهرهها را میسوزاند، و چه بد شرابی است.»
بیگمان مصرف، به خودی خود نه تنها پدیدهای ناپسند نیست که بسیار بایسته و لازم است؛ چرا که مصرف، یکی از شیوههای جایگزین ناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غریزی انسان است که بدون آن، حیات مادی و معنوی انسانها دستخوش آشفتگی و نابسامانی خواهد شد و معیشت انسان، لذت و لطف خود را از دست خواهد داد؛ اما نکته اینجاست که گاهی مصرف شکل طبیعی خودش را از دست داده، به جای آنکه به عنوان یک پدیده حیاتی در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در میآید. بدینگونه وسیله به هدف تبدیل میشود و همه قوای مادی و معنوی انسان که باید با مصرف درست به اوج تکامل و تعالی برسد، بر اثر مصرفزدگی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد. همچنین زمینه انواع تباهیها و ناهنجاریها فراهم میآید، و سرانجام، این موهبت بزرگ به تعبیر مقام معظم رهبری به بلایی بزرگ تبدیل میشود:
«برای جامعه بلای بزرگی است که میل به مصرف، روز به روز در آن زیاد شود و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوع خوردن، متنوع پوشیدن، و دنبال نشانههای مد و هر چیز تازه برای وسایل زندگی و تجملات آن رفتن تشویق بشوند.»[4]
از اینجاست که ضرورت «اصلاح الگوی مصرف» آشکار میشود و اهمیت دغدغه مقام معظم رهبری در این باره و ارزشمندی اعلام سال 1388 خورشیدی به عنوان سال «حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف» از سوی ایشان، کاملاً آشکار میشود.
«ایشان در این باره میفرماید: ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم. مسئولین کشور در درجه اول، چه قوه مقننه، چه قوه مجریه و چه سایر مسئولین کشور، قوه قضائیه و غیر آنها، و اشخاص و شخصیتها در رتبههای مختلف اجتماعی و آحاد مردم از فقیر و غنى، بایستی به این اصل توجه کند که باید الگوی مصرف را اصلاح کنند. من این سال را سال حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف میدانم و امیدوارم که این عنوان که اصلاح الگوی مصرف است برای همه ما دستور العمل باشد و همه ما بتوانیم بر طبق این شعار مهم و حیاتی و اساسی برای کشور عمل کنیم و از منابع کشورمان به بهترین وجهی استفاده نماییم.»[5]
در این نوشتار که به خواست خدا چند شماره را به خود اختصاص خواهد داد، از اصلاح الگوی مصرف و مباحث در خور توجهی در این باره سخن خواهیم گفت.
1. آشنایی با فرهنگ مصرف
برای آنکه از هر کاری نتیجهای درست گرفته شود، و از آن کار پیامدهای زیانباری متوجّه شخص نشود، نخست باید با فرهنگ آن کار آشنا بود. مصرف نیز از پدیدههایی است که فرهنگ خاص خود را دارد، و عدم آشنایی با این فرهنگ میتواند به زیان و تباهی فرد و جامعه بینجامد.
گاهی مصرف شکل طبیعی خودش را از دست داده، به جای آنکه به عنوان یک پدیده حیاتی در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در میآید. بدینگونه وسیله به هدف تبدیل میشود و همه قوای مادی و معنوی انسان که باید با مصرف درست به اوج تکامل و تعالی برسد، بر اثر مصرفزدگی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد.
بخشی از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت: به فرهنگسازی درباره مصرف و آموزش «درست مصرف کردن» اختصاص یافته است؛ آیات و اخباری که در آنها به میانهروی در مصرف، پرهیز از اسراف و تبذیر،پرهیز از هدر دادن اموال، پرهیز از راکد نگه داشتن اموال و… اشاره شده است، همه در پی فرهنگسازی برای مصرفاند. و مصرف درست، آن است که با توصیههای یاد شده هماهنگ باشد.
البته برای استقرار فرهنگ صحیح مصرفى، نیاز به زمان است؛ زیرا ایجاد و شکلگیری فرهنگ، متکی به گذشت زمان است. بنابراین بایسته است که افراد از کودکی در خانواده و محیط مدرسه، با زیانهای فرهنگ مصرفى، و سودمندی فرهنگ صرفهجویى، اهمیت و ارزش این حس برای بهبود وضع خود و اجتماع خود آشنا شوند. بسیاری از افراد جامعه ما به غلط میپندارند که همه مرمان کشورهای اروپایی و غربى، مصرفزده و اسرافکارند و به همین دلیل مقلّدان آنها، اسراف و مصرفگرایی را مسئلهای طبیعی میدانند؛ در حالی که این وظیفه آگاهان جامعه و اروپا رفتههای مُنصف است که حداقل این گونه افراد را به فرهنگ مصرف مغرب زمین آشنا سازند، و آنان را از این نکته آگاه سازند که یکی از رازهای پیشرفت اروپا دست کم در زمینههای مادی و دنیایی پرهیز آنان از اسراف و مصرف زدگی بوده است.[6]
کمتر کسی است که به اروپا سفر کرده و در آن کشورها، علیرغم ثروت و مکنت، از بیزاری آنها نسبت به اسراف، آگاهی پیدا نکرده، و متوجه نشده است که چگونه آنها در مصرف برق، آب، غذا، سوخت و خیلی چیزهای دیگر جانب صرفهجویی را دارند و حتی اسراف را نوعی اهانت به خود و کشورشان میدانند.[7]
یک نویسنده ایرانی در این باره مینویسد: «شبی را در آلمان با یکی دو نفر از اعضای سمیناری که در آن شرکت داشتم میهمان یکی از نمایندگان مجلس برلن بودیم. او که شخص متنفذ و تقریباً پردرآمدی بود با کمال سادگی از ما پذیرایی کرد، و از اینکه از ما مثل پذیراییهایی که قبلاً از او در ایران شده بود پذیرایی نمیکرد معذرت خواست. او با سربلندی برای ما تعریف میکرد که اگر مردم آلمان میخواستند در مصرف، اسراف کنند، هرگز به جایی که امروز هستند، نمیرسیدند.»[8]
2. اهتمام اسلام به اصلاح الگوی مصرف
اسلام،آیینی جامع است که هم نسبت به دنیای پیروانش اهتمام میورزد و هم نسبت به آخرت آنان و بر این اساس از مسلمانان میخواهد که دنیا خواهى، آنان را از آخرت غافل نسازد، و آخرت طلبی نیز آنها را از دنیا باز ندارد؛ همانگونه که از امام باقر(ع) نقل شده است که میفرماید:
«لَیْسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنْیاهُ لِآخِرَتِهِ وَلا آخِرَتَهُ لِدُنْیاهُ؛[9] کسی که دنیایش را برای آخرتش و آخرتش را به دنیایش وانهد از ما نیست.»
بر این اساس، اسلام از یک سو راه مصرف را برای انسانها باز میگذارد تا دنیایشان سامان پذیرد و زندگی به کامشان گوارا شود، واز سوی دیگر، کاملاً مراقب است که مسئله مصرف از جاده اعتدال و شرع خارج نشود، و بدینگونه آخرت آنها نیز آباد شود. و از آنجا که اصل مصرف با غریزه و طبیعت انسان همسو است و انسان به طور طبیعی و غریزی به مصرف گرایش دارد، دین مقدس اسلام درباره توصیه به مصرف، چندان نیازی نمیبیند؛ اما از آنجا که همواره لذت مصرف میتواند زمینهساز انواع لغزشها، اسرافها و فخرفروشیها باشد، ضرورت اصلاح الگوی مصرف، توصیه دائمی آموزههای قرآنی و روایی میشود، تا بر اثر رعایت این اصل، پیروان اسلام، هم از اصل لذت مصرف باز نمانند و هم از مصرفزدگی دور بمانند و در نتیجه بر اثر سامان دادن به مصرف خویش، خوشبختی دنیا و آخرت را در خویش گرد آورند. در حدیثی دلنشین از امام صادق(ع) در این باره میخوانیم:
«أَ تَرَى اللَّهَ أَعْطَى مَنْ أَعْطَى مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ؟ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ؟ کَلَّا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ، یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ، وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً، وَ یَشْرَبُوا قَصْداً، وَ یَلْبَسُوا قَصْداً، وَ یَنْکِحُوا قَصْداً، یَرْکَبُوا قَصْداً، وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِکَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَرْمُوا بِهِ شَعَثَهُمْ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا وَ یَشْرَبُ حَلَالًا، وَ یَرْکَبُ حَلَالًا، وَ یَنْکِحُ حَلَالًا، وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا، إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ. أَ تَرَى اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَى مَالٍ یَقُولُ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً… قَالَ: لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین.»[10]؛
آیا چنان تصور میکنی که خداوند، کسی را که مالی داده به خاطر کرامتش بر او است و فرد محروم از آن را خوار شمرده است؟هرگز! بلکه مال، مال خداست، و آن را نزد اشخاص به امانت میگذارد، و بر ایشان روا میدارد که از آن با میانه روی بخورند، و با میانهروی بنوشند، و با میانهروی بپوشند، و با میانه روی زناشویی کنند، و با میانهروی از مرکب استفاده کنند؛ و هر چه جز آن (مصرف اقتصادی) باشد، به فقرای مؤمنان دهند، و به نابسامانی زندگی ایشان سامان بخشند. پس هر کس چنین کند، خوردنی و نوشیدنی و سواری و مرکب و زناشویی او حلال است و هر کس، چنین نکند، بر او حرام خواهد بود.» سپس فرمود: «اسراف مکنید که خدا مسرفان را دوست نمیدارد. آیا خیال میکنی که چون خدا به کسی مالی دهد و او را در آن امین بداند، به وی این اجازه را میدهد که اسبی را به ده هزار درهم برای سوار شدن خود بخرد؛ در صورتی که اسبی به بهای بیست درهم برای او کافی باشد. و [خداوند در قرآن] فرمود: اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.»
3. امام خامنه اي(مدظله العالی) و دغدغه اصلاح الگوی مصرف:
گسترش اسراف، مدگرایی و تجمّل پرستی در کشور، باعث شد تا بزرگان جامعه؛ به ویژه مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، به شدّت احساس خطر کنند و به مسئولان و مردم از فرو افتادن در شیب این ناهنجاریها هشدار دهند.
در این باره مقام معظم رهبرى چه در قالب پیام نوروزی و چه به صورت سخنرانى، نکات ارزشمندی را بیان فرمود که بایسته است در اینجا به بخشی از این سخنان اشاره کنیم:
در روایات اسلامی از انسانهایی که روح مصرفگرایی دارند، و همواره در پی پاسخگویی به نیازهای کاذب و خواستههای نفسانی سیری ناپذیریاند، به عنوان کسانی یاد شده است که از نگاه مِهرآمیز خداوند بیبهرهاند.
«ما مردم مسرفی هستیم. ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. کشوری که تولید کننده نفت است، وارد کننده فراوردههای نفت بنزین است! این تعجب آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم؛ برای اینکه بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریخت و پاش کنند! این درست است؟! ما ملت، به عنوان یک عیب ملی به این نگاه کنیم. اسراف بد است؛ حتی در انفاق در راه خدا. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْط»؛[11] «دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده دستی مکن تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانى.» در انفاق برای خدا هم اینجوری عمل کن. افراط و تفریط نکنید. این را ما باید به صورت یک فرهنگ ملّی در بیاوریم. قرآن میفرماید: «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُو»؛[12] «و کسانیاند که چون انفاق میکنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند.» یعنی اینها نه اسراف و زیادهروی میکنند، و نه تنگ میگیرند و با فشار بر خود زندگی میکنند؛ نه،اسلام این را هم توصیه نمیکند. به هر حال اینکه میبینید بعضی از فضولهای خارجى،دولتهای خارجى، دائم و دم به ساعت، چندسال است که ملت ما را تهدید میکنند که تحریم میکنیم، و بارها هم تحریم کردهاند، به خاطر این است که چشم امیدشان به همین خصوصیت منفی ماست.»[13]
ايشان در جایی دیگر فرمود:
«باید اعتراف کنیم که عادتها، سنتها و روشهای غلط، زیادهروی در مصرف را به دنبال آورده، و نسبت میان تولید و مصرف را، به ضرر تولید بر هم زدهاست؛ به گونهای که یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفى، که با آن همه مشکلات و دشواریها تهیه میشود عملاً به هدر میرود. متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی شده و شاخص شدت انرژی در کشور ما یعنی نسبت انرژی مصرف شده به کالای تولید شده متأسفانه 8 برابر کشورهای پیشرفته است.»[14]
«یک نسبتی باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایستهای به سود تولید؛ یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند. آنچه زیادی هست، صرف اعتلای کشور شود.»[15]
«امروز دشمن، چشمش به نقطه حساس اقتصادی است تا بلکه بتواند این کشور را از لحاظ اقتصادی دچار اختلال کند. هر چه میتواند اختلال میکند و هر چه هم نمیتواند، در تبلیغاتش وانمود میکند که اختلال است. راه مقابله هم انضباط مالی و صرفهجویی و نگاه پرهیز گرایانه به مصرف گرایی است.»[16]
گسترش اسراف، مدگرایی و تجمّل پرستی در کشور، باعث شد تا بزرگان جامعه؛ به ویژه مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، به شدّت احساس خطر کنند و به مسئولان و مردم از فرو افتادن در شیب این ناهنجاریها هشدار دهند.
4. مصرف بر اساس نیاز حقیقى، نه بر پایه نیاز کاذب و زیادهخواهى
با تأملی دقیق در دو واژه مصرف و مصرف زدگى، درمییابیم که آنچه ایندو را از هم جدا کرده و وجه تمایز بین ایندو میشود، آن است که اساس «مصرف» بر پایه نیاز حقیقی و طبیعی انسانهاست؛ در حالی که مصرفگرایی و مصرف زدگی در نیازهای کاذب و زیادهخواهیهای انسان، ریشه دارد.
در حقیقت، این نیازهای کاذب و غیر ضروری انسانهاست که آنها را به سوی انواع اسرافها و زیادهخواهیها سوق میدهد، و از آنها انسانهایی مصرفزده میسازد؛ نه نیازهای طبیعی و حقیقی آنها.
به عبارت دیگر، وقتی در جامعهاى، انواع کالاهای لوکس و اشیای گرانقیمت تبلیغ شود، بسیاری از آدمها تحت تأثیر این تبلیغات قرار میگیرند و در آنها نوعی نیاز کاذب و اشتهای دروغین پدید میآید، و در نتیجه بدون آنکه نیازی بدانها داشته باشند به خرید آنها اقدام میکنند، و بدین گونه، راه برای مصرف هر چه بیشتر، هموار میشود؛ این در حالی است که:
«از مباحث اساسی اسلام در اخلاق مصرف،نفی نیازهای کاذب و غیر واقعی است که خود، از تمایزات اساسی میان مکتب اقتصادی اسلام با نظام سرمایهداری به شمار میرود. از دیدگاه اسلام، نیاز مادی آدمى، باید در حدّ متعارف تأمین گردد؛ ولی مصارف بیهوده و کاذب به هیچ روی تأیید نشده است.»[17]
به تعبیر استاد شهید مطهرى;: «… آیا این همه محصولات ماشینی که در دنیا تولید میشود بر اساس احتیاج بشر است؟ ابداً. هیچ با احتیاجات بشر هماهنگ نیست. ققط حرصها و آزهاست که اینها را به این شکل درآورده است. مصرف چطور؟ امروز هزاران نیرنگ در دنیا به کار میبرند. برای اینکه مصرفهای مصنوعی بسازند. تمام وسایل ارتباط جمعی دنیا در خدمت سرمایهدارهای بزرگ است برای ایجاد اشتهای کاذب در مصرف کردن؛ یعنی ماشینها پیوسته دارند تولید میکنند؛ ولی چون بشر این مقدار نیاز ندارد، آنها با وسایل مختلف، با موسیقى، با جاذبههای زنان، با فیلمها، با تلویزیونها و وسایل دیگر میخواهند کالاهای تولید شده را به خورد بشر بدهند، که بشر از یک طرف، مدام بدود برای پول در آوردن، و از طرف دیگر به سرعت خرج کند برای اینکه چرخهای ماشینهای اینها بگردد.»[18]
«از یاد نبریم که نیازهای کاذب، آدمی را به مصرف گرایی و تجملات میکشاند و به امیال نفسانی وی دامن میزند، و با گرایشهای متعالی اسلام همانند عدالتخواهی و نوع دوستی و ارزشهای اصیلی همچون زهد و قناعت در تضاد است. اولیای الهی از یک سو با ارائه الگوی عملی مصرف که مبتنی بر ارزشهای دینی است، به تبلیغ مصرف اسلامی میپرداختهاند، و با زهد و سادهزیستى، هر گونه مصرف گرایی و تجملپرستی را مردود دانستهاند و از سوی دیگر، با تعدیل و کنترل تبلیغات، هر گونه اقدام مسلمانان را که نشان از مصرف گرایی داشت، نکوهیدهاند.»[19]
در روایات اسلامی از انسانهایی که روح مصرفگرایی دارند، و همواره در پی پاسخگویی به نیازهای کاذب و خواستههای نفسانی سیری ناپذیریاند، به عنوان کسانی یاد شده است که از نگاه مِهرآمیز خداوند بیبهرهاند.
در حدیثی زیبا از رسول خاتم(ص) در این باره میخوانیم: «مَنْ اَکَلَ ما یَشْتَهى، وَ لَبسَ ما یَشْتَهى، وَ رَکِبَ ما یَشْتَهى، لَمْ یَنْظُرِ اللهُ اِلَیْهِ حَتّی یَنْزَعَ اَوْ یَتْرُکَ؛[20] هر کس هر چه [دلش]خواست بخورد، هر چه دوست داشت بپوشد و هر چه از مرکبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر لطف آمیز] به او ننگرد، تا او را مرگ فرا رسد یا آن کارها را وانهد.»
«همچنین بعضی وقتها شخص به دلیل مقام و موقعیت اجتماعی خود یا انتساب به فردی صاحب مقام، تلاش میکند خود را نیازمند مصرف کالاهای گرانقیمت و تجملاتی بداند، و با مسألة شأن،آن را توجیه کند؛ بیآنکه در واقع، نیازی بدان داشته باشد. رعایت چنین شأنی هیچ مدرک و دلیلی ندارد؛ چرا که آیات و روایات متعدد و سیره رسول خدا(ص) و معصومان: شأنهای اعتباری را که برخی افراد یا گروهها، خاستگاه امتیازاتی ویژه برای خود تلقی کردهاند، پوچ و بیاساس معرفی کردهاند. بنابراین، موقعیت اجتماعى، در صورتی که نیازی واقعی به استفاده از برخی امکانات را ایجاب نکند، نه تنها توجیهگر تجملگرایی نیست، که مسئولیت مضاعفی در لزوم زهد و سادهزیستی را نیز ایجاب میکند.»[21]
5. اعتدال و میانهروی در مصرف
توصیههای فراوان آموزههای دینی به زهد و قناعت و پرهیز از اسراف و مصرفگرایى، باعث شده است تا برخی کسانی که آگاهی همه جانبه از دین مقدس اسلام ندارند، در دامن تفریط بیفتند و زندگی را بر خویش سخت گیرند، و خود را بدون هیچ منع شرعی و عرفى، از بسیاری از نعمتهای خداوند محروم دارند؛ اما همانگونه که افراط در مصرف و اسراف و ریخت و پاش، با روح اسلام ناسازگار است، اسلام، تفریط و کوتاهی در مصرف را نیز تأیید نمیکند.
اسلام، همانگونه که در همه ابعاد زندگی انسانها به میانهروی توصیه کرده است، درباره مصرف نعمت حلال خداوند نیز به اعتدال توصیه کرده و از افراط و تفریط در این باره باز داشته است. در حدیثی دلنشین از رسول اکرم(ص) در این باره میخوانیم:
«اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَخَذَ عَنِ الله سُبحانَهُ ادباً حَسَناً: اِذا وُسَّعَ عَلَیْهِ وَسّعَ عَلی نَفْسِهِ، وَ اِذا اَمْسَکَ عَلَیهِ اَمسَکَ؛[22] به راستی مؤمن، ادبی نیک از خداوند متعال آموخته است: هرگاه خدا [روزی را] بر او گشایش دهد، اوبر [زندگى] خود گشایش دهد، و زمانی که خداوند، بر او تنگ گیرد، او نیز [بر خود] سخت گیرد.»
مرحوم شیخ طبرسى; ذیل آیه شریفه«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً…»[23] حکایتی اینگونه میآورد که زنی از بینوایان، فرزندش را به حضور پیامبر فرستاد و جامهای که بدان نیاز داشت از آن بزرگوار طلب کرد. آن حضرت، بزرگوارانه، جامه خود را به آن پسر، انفاق کرد، و بر اثر این ایثار و فداکاری در خانه ماند و نتوانست برای نماز به مسجد بیاید؛ زیرا جامه دیگری نداشت. آنگاه بود که این آیه شریفه فرود آمد و حضرت و همه پیروانش را به رعایت اعتدال در همه کارها از جمله انفاق در راه خدا سفارش کرد.»[24]
اساس «مصرف» بر پایه نیاز حقیقی و طبیعی انسانهاست؛ در حالی که مصرفگرایی و مصرف زدگی در نیازهای کاذب و زیادهخواهیهای انسان، ریشه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: «لَیْسَ فِیمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ قُلْتُ فَمَا الْإِقْتَارُ قَالَ أَکْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَیْرِهِ قُلْتُ فَمَا الْقَصْدُ قَالَ الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا؛[25] در [مصرف] آنچه برای بدن مفید است اسرافی نیست؛ بلکه اسراف، در جایی است که مال را تباه سازد و به بدن زیان رساند. [راوی گوید:] گفتم: پس سختگیری چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک، در حالی که توان مصرف غیر آن را دارى. گفتم: میانهروی چیست؟ فرمود: نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن که گاهی این و گاهی آن را بخورى.»
یکی از شاگردان امام صادق(ع) میگوید: «گاهی امام، ما را مهمان میکرد و نان روغنی و غذای لذیذ «خبیص» [ که با روغن و خرما درست میشد] برای ما میآورد. روزی یکی از حاضران عرض کرد: کاش به گونهای معتدل برای ما غذا آماده میکردى. این غذا اعیانی است! امام فرمود: «إِنَّمَا نَتَدَبَّرُ بِأَمْرِ اللَّهِ إِذَا وَسَّعَ عَلَیْنَا وَسَّعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ قَتَّرْنَا؛ ما بر اساس امر و تدبیر خدا، امور را تدبیر میکنیم. اگر خداوند بر ما وسعت بخشید، ما نیز وسعت میبخشیم و هر گاه تنگ گرفت ما نیز تنگ میگیریم.»[26]
ادامه دارد…
پی نوشت ها:
[1]. ابراهیم / 148.
[2]. کهف/29.
[3]. تفسیر نور الثقلین، شیخ عبد علی بن جمعة العروسی الحویزى، تصحیح و تعلیق، سید هاشم رسولی محلاتى، دارالکتب العلمیة، قم، ج2، ص555.
[4]. خطبههای عید فطر، 15 آذر 1381.
[5]. بخشی از پیام نوروزی مقام معظم رهبرى به مناسبت آغاز سال 1388 خورشیدى.
[6]. پدیده شناسی فقر و توسعه، جمعی از نویسندگان، مقاله «نقش فرهنگ در توسعه»،علی احمد راسخ، بوستان کتاب، قم، 1380، چاپ اول، ج1، ص241.
[7]. ر.ک: ایران یک کشور کشاورزی نیست باید صنعتی شود، ناصر معتمدى، ص89، به نقل از: پدیدهشناسی فقر و توسعه، ج1، ص241.
[8]. مجله تحقیقات اقتصادى، «اثرات مکاتب فکری بر رفتار اقتصادی ژاپنیها»، محمود توسلى، ش41، پاییز، 1368، ص2.
[9]. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، مؤسسةآلالبیت: لاحیاء التراث، قم، چاپ اول، 1416 ق، ج17، ص76.
[10]. الحیاة، محمد رضا حکیمى، محمد حکیمی و علی حکیمى، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، 1380 ش، ج4، ص321 و 322.
[11]. اسراء/29.
[12]. فرقان/67.
[13]. مقام معظم رهبرى، خطبههای نماز عید سعید فطر، 21/7/1386.
[14]. مقام معظم رهبرى، دیدار با اجتماع عظیم زائران حرم رضوی و مردم مشهد، 1/1/1388.
[15]. مقام معظم رهبرى، دیدار با مردم شیراز، 11/2/87.
[16]. مقام معظم رهبرى، دیدار با گروهی از بانوان، 25/9/1371.
[17]. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانى، دانشگاه علوم اسلامی رضوى، مشهد، 1384 ش، ص312.
[18].فلسفه اخلاق، شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ بیستم، 1377 ش، ص237.
[19]. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص273.
[20]. تحف العقول، ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانى، ترجمه و تحقیق: صادق حسنزاده، آل على، قم، ص63.
[21]. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص274 و 275.
[22]. معرفةعلوم الحدیث، محمد بن عبدالله نیشابورى، ص38، به نقل از: اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص277.
[23]. اسراء/29.
[24]. تفسیر مجمع البیان، ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسى، تحقیق و نگارش: علی کرمى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1380 ش، ج8، ص116.
[25]. کافى، ثقة الاسلام کلینى، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1362 ش، ج4، ص53.
[26]. وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملى، مؤسسه آل البیت: لإحیاء التراث، قم، چاپ سوم، 1414 ق، ج24، ص296.
صرفه جوئي گامي نسبتا مهم براي جهاد اقتصادي:
در اين زمينه امام خامنه اي روحي فداه مي فرمايند:
«لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله صرفهجویی را در خطوط اساسی برنامهریزیهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. در مصارف گوناگون شخصی و خانوادگى، اسراف فردی صورت میگیرد، تجملگراییها، چشم و همچشمیها، هوسرانی افراد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهای غیر لازم خریدن، اینها از موارد اسراف است. وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه، اینها چیزهایی است که ما برای آنها پول صرف میکنیم. عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفتهایم ما را سوق داده است به زیادهروی در مصرف به نحو اسراف.»[1]
«ما در زمینه مصرف، در زمینه هزینه کردن منابع مالی کشور که به وسیله خود ما و به وسیله همه برادران هم میهن ما، به وسیله مسئولان کشور با زحمت زیاد به وجود میآید، دچار نوعی بیتوجهی هستیم که بایستی این را تبدیل کنیم بهیک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم.»[2]
موانع اصلاح الگوی مصرف همان موانع جهاد اقتصادي است :
1. اسراف
برای اصلاح الگوی مصرف، پیش از هر چیز باید از اسراف به دور بود. جامعه اسرافکار نه تنها هرگز برای اصلاح الگوی مصرف توفیق نخواهد یافت؛ بلکه همواره در معرض تهیدستی و فقر مادی و فرهنگی قرار دارد. از دعاهای امام سجاد(ع) این بوده است: «وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ ، وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ، وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَةِ فِیهِ، وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَةِ لِلْبِرِّ فِیمَا أُنْفِقُ مِنْهُ؛[3] و مرا از زیادهروی و اسراف باز دار، و روزیام را از تلف شدن محافظت کن، و داراییام را با برکت دادن به آن افزون فرما و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان.»
با تأملی اندک درباره اسراف، در مییابیم که اسراف، مصرفِ بیادبانه نعمتهای خداوند است.
آنکه در فراهم آوردن هر نعمت، دستهای پنهان و آشکار دهها وسیله مادی و معنوی را میبیند، هیچ گاه نعمتی را بیهوده هدر نخواهد داد و هرگز پیرامون اسراف نخواهد گشت. او پاسخ احسان را با احسان میدهد و با میانهروی و قدردانی نعمتها و پرهیز از اسراف و تبذیر، دستهای مادی و معنوی روزی ساز را به گرمی میفشارد. شخص اسرافکار، با آفریدگار جهان سرگران است و نعمتهای او را عملاً و با اسرافکاری و ریخت و پاش به بازی میگیرد؛ بیخبر از آنکه میانهروى رمز پایایى، ما نایی و افزایش نعمتها و اسراف عامل کاهش و نابودی نعمتهاست. این حقیقت از احادیث زیر استفاده میشود: امام علی(ع) فرمودند: «الْقَصْدُ مَثْرَاةٌ وَ السَّرَفُ مَتْوَاةٌ؛[4] میانهروى، افزاینده ثروت است و اسراف، نابود کننده آن.»
امام کاظم(ع) فرمودند: «مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقِیَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَةُ وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَة؛[5] هر که میانهرو و قانع باشد، نعمت در دست او باقی میماند و هر کس به تبذیر و اسراف روی آورد، نعمت از او زایل میشود.»
نکته دیگر درباره اسراف اینکه اسراف، دهن کجی و بیحرمتی به افراد جامعه نیز است؛ چرا که هر نعمتی را که انسان هدر میدهد، برای فراهم آمدن آن نعمت، افزون بر عوامل طبیعی همانند: آب، خاک، خورشید و …، عوامل انسانی نیز در خدمت او بودهاند.
به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهرى: «مواد خام اولى، قبل از انجام کار به همه تعلق داشته است، بعد از انجام کار تعلقش به دیگران سلب نمیشود. کار سبب میشود که شخص نسبت به دیگران اولویتی نسبت به آن شیء پیدا کند. در اثر این اولویت است که حق دارد استفاده مشروع یعنی استفادهای که با هدفهای طبیعت و فطرت هماهنگ باشد ببرد؛ اما حق ندارد آن را معدوم کند و از بین ببرد یا استفاده نامشروع از آن ببرد؛ چون در عین حال،این مال به جامعه تعلق دارد. اسراف و تبذیر و هر گونه استفاده نامشروع، از آن جهت جایز نیست که تصرف در حق غیر است بدون مجوز. انسان، خودش محصول اجتماع است. او خودش واجب الوجود بالذات نیست، فردی است قائم به اجتماع که اجتماع در نیروهای علمی و فکری و بدنی او دخیل است؛ پس آن قوا، تنها مال خودش نیست؛ بلکه اجتماع در آنها ذیحق است. از اینرو حق اسراف ندارد.»[6]
آنکه در فراهم آوردن هر نعمت، دستهای پنهان و آشکار دهها وسیله مادی و معنوی را میبیند، هیچ گاه نعمتی را بیهوده هدر نخواهد داد و هرگز پیرامون اسراف نخواهد گشت
2. هدر دان و تلف کردن مال
همانگونه که پیشتر اشاره شد، امام سجاد(ع) از خداوند میخواهد که در کنار بازداشتن وی از اسراف، اموالش را نیز از تلف شدن مصون دارد: «…وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَف؛[7] رزق مرا از تلف، مصون بدار.»
در حقیقت، اصلاح الگوی مصرف، با هدر دادن و تلف کردن مال، ناممکن است. اهل بیت: در راستای سامان دادن به مصرف پیروانشان، آنان را از هدر دادن بیهوده اموالشان بازداشته، به مراقبت از داراییهایشان توصیه کردند؛ برای مثال امام رضا(ع) میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْقِیلَ وَ الْقَالَ وَ إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤَال؛[8] همانا خداوند از قیل و قال، و از تباه کردن مال و از افزونی سؤال (زیاد درخواست و تقاضا کردن) بیزار است.»
امام علی(ع) میفرماید: «مِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَةُ الزَّاد؛[9] تباه کردن زاد (مال) از (مصادیق) فساد است.» همچنین در حدیثی از امام رضا(ع) میخوانیم: «مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّینَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى؛[10] تکهتکه کردن درهم و دینار (یا هر پول دیگر و دور افکندن هسته خرما از مصادیق فساد، [و نادرست] است. همچنین از امام صادق(ع) که میفرماید: «اِنَّ مِنَ الْاِسْرَافِ هِرَاقَه فَضْلِ الْاِنَاءِ وَابْتِذَالُ ثَوْبِ الصُّونِ وَ اِنْقَاءُ النَّوَى؛[11] از مصادیق اسراف، ریختن آنچه درظرف، اضافی آمده، پوشیدن لباس میهمانی در منزل و دور انداختن هسته خرماست (البته در جایی که امکان استفاده از آن هست).»
ناصر خسرو چه زیبا سروده است:
تخم دادی مرا که کشت کنم
نفکنم تخم به شورستان
نکته آخر در این باره آنکه در توصیههای اقتصادی اسلام، از راکد نگه داشتن اموال، نهی شده است، که این مسئله خود میتواند در حکم هدر دادن داراییها باشد؛ چرا که عملاً هیچ استفادهای از چنین مالی نمیشود، و ثمرهای در رونق اقتصادی شخص نیز ندارد.
امام صادق(ع) فرمود: «مَا یُخَلِّفُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ شَیْئاً أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَالِ الصَّامِت قَالَ (راوی حدیث) قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یَضَعُهُ فِی الْحَائِطِ وَ الْبُسْتَانِ وَ الدَّار؛[12] آدمی پس از خود چیزی بر جای نمیگذارد که برای او سختتراز مال صامت (بیکار) باشد. (راوی حدیث)میگوید: پرسیدم، یعنی چه میکند؟فرمود: آن مال را درون دیوار و باغ و خانه میگذارد (و به کسی نمیدهد و به کاری نمیزند.)»
حدیث زیر از امام علی(ع) نیز در هشدار به آنان که سرمایه خویش را راکد گذاشتهاند و بهرهای از آن نمیبرند، شنیدنی است: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه؛[13] هر کس زمین و آب بیابد، (و نکوشد و کشت نکند) و نیازمند و فقیر شود، از رحمت خدا دور باد.»
با آب و زمین عذر زدهقان نپذیرند
تقصیر مکن! دانه خود را شجری کن[14]
3. تجمل پرستى
آن را که دیبة[15] هنر و علم در بر است
فرش سرای او چه غم ارزان که بوریاست
در حقیقت، اصلاح الگوی مصرف، با هدر دادن و تلف کردن مال، ناممکن است. اهل بیت: در راستای سامان دادن به مصرف پیروانشان، آنان را از هدر دادن بیهوده اموالشان بازداشته، به مراقبت از داراییهایشان توصیه کردند
تجملپرستی و روی آوردن به تشریفات، یکی از موانع جدّی بر سر راه اصلاح الگوی مصرف است. تجملپرستى، آتشی بر هیزم مصرف است که حاصل آن چیزی جز بازماندن از تولید و پیشرفتهای اقتصادی نیست.
قرآن کریم در راستای فرهنگسازی برای درست مصرف کردن و ایمن کردن مسلمانان از فرو افتادن در دام تشریفات و تجملات، به پیروانش دستور میدهد که دیدگان خود را به ثروت اشراف و زراندوزان ندوزند؛ مبادا شوق به تجمل پرستى در جان آنها شعله زند و آنها را به سوی تشریفات، سوق دهد.
در این باره در قرآن کریم میخوانیم: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى»؛[16] «و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود را مدوز، و [بدان که] روزی پرودگار تو بهتر و پایدارتر است.»
در آیه دیگری در این باره میخوانیم: «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنین»؛[17] «چشم مدوز به آنچه ما دستههایی از آنان را بدان برخوردار ساختهایم، و برایشان اندوه مخور، و بال خویش را برای مؤمنان فرو گستر.»
بیگمان، سادگى، زهد و پرهیز از زرق و برق و تجملات و جلوههای فریبنده دنیوى، یکی از بارزترین ویژگیهای رهبران مکاتب آسمانی بهویژه اسلام است. این مسئله، افزون بر آنکه یکی از عوامل محبوبیّت این رهبران الهی در دلهای مردم بوده است، همواره به عنوان یکی از عوامل سامان بخش به اقتصاد مردم نیز به شمار میآمده است.
شهید مطهرى; درباره سادهزیستی و لزوم پرهیز از تشریفات و تجملات و نقش آن در پیشرفتهای اقتصادی مینویسد: «ما در شرح حال رسول اکرم(ص) میخوانیم: کان رسولالله خفیف المؤونة. اولین چیزی که در سیره پیغمبر9 به چشم میخورد این است که مردی بود سبک خرج، لباس و خوراکش و همچنین در نشست و برخاست و مسافرت، بسیار ساده بود.»[18]
اساساً مؤمن از نگاه اسلام، کم مصرف و پر بازده است، و یکی از رازهای پیشرفتهای اقتصادی یک جامعه را نیز باید در همین ویژگی یاد شده جستجو کرد. به تعبیر استاد شهید مطهرى;: «میان کم برداشت کردن و کم مصرف کردن از یک طرف و زیاد بازدهی از طرف دیگر رابطهای موجود است؛ بازدهیهای انسانی انسان چه در بخش عاطفه و اخلاق، و چه در قسمت تعاونیها و همکاریهای اجتماعی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر شرافت و حیثیت انسانی و چه از نظر عروج و صعود روحى، همه و همه رابطه معکوس دارند با برداشتها و برخورداریهای مادى. انسان این ویژگی را دارد که برداشت و برخورداری زیاد از ماده و طبیعت و تنعم و اسراف در لذات، او را از آنچه هنر و کمال انسانی نامیده میشود، ضعیفتر و بیبارتر میسازد.»[19]
4. مدگرایى
مدگرایی و مدپرستى، مانعی جدی بر سر راه اصلاح الگوی مصرف است. ذهن انسان بر اثر درگیر شدن با مدپرستى، از اندیشههای پیش برنده به ویژه در زمینههای اقتصادی باز خواهد ماند، و هر روز دریچهای جدید از مصرفگرایی به سوی انسان گشوده خواهد شد. امروزه مد به یکی از معضلات فرهنگی جامعه دینی ما تبدیل شده است. شکلهای مختلف از کشورهای غربی به سرعت وارد جامعه میشود و برخی گروههای جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان با شور و شوق خاصی آن را میپذیرند. دامنه گسترش این حرکت به گونهای است که همه جنبههای زندگی افراد از رنگ لباس گرفته تا بلند و کوتاه کردن مو، گفتگوی روزانه و حتی سبک زندگی را در بر میگیرد. «مُد فرهنگ نیست. تبی است که امروز اوج گرفته و فردا فرو مینشیند. بزرگترین دشمن فرهنگ، مد است که باعث از بین رفتن ارزشهای واقعی فرهنگ جامعه میگردد. هر قدر مدیریتهای فرهنگی جوامع بشری پیرامون این موضوعِ حساس؛ یعنی تضاد مدگرایى با فرهنگ اصیل پویا و هدفدار، تحقیقات لازم و کافی و اقدامات به موقع انجام دهند، بشریت را بیشتر از مُهلکترین بلای خوشایند به نام مدگرایى نجات خواهند داد.»[20]
«بیگمان هر گاه مد، حالت جلوهگری پیدا کند نابرابری اجتماعی را بیشتر به نمایش میگذارد، و به اختلافهای طبقاتی و رکود اقتصادی دامن خواهد زد؛ چرا که اشراف تلاش خواهند کرد با لباسهای گران قیمت و متنوع خود، که در هر مجلسی یکی را به تن میکنند، و با ایجاد تغییر در نوع خانه، مدل اتومبیل، سبک زندگى، پوشاک و آرایش، مال و دارایی خود را به رخ دیگران بکشند و وضع مادی خود را به دیگران اعلام و تحمیل کنند؛ اما بیچاره عوام الناس و طبقه متوسط مردم! که سرگردان به دنبال این طبقه میدوند، و در واقع از طریق مد در دست آنان اسیرند؛ بدین ترتیب که قشر مرفه و بیدرد جامعه دائماً برای خودنمایى، خود را از شکل معمول جماعت خارج میکند و با انتخاب یک مد تازه، نظر دیگران را به سوی خود جلب مینماید، توده عوام نیز به شوق تشبّه به اشراف، به همان مد تازه هجوم میآورد، و در نتیجه آن مد تازه به سرعت، همگانی میشود و درست به همین دلیل برای اشراف، بیخاصیت میشود؛ چون آنها دنبال چیزی هستند که آنان را از دیگران جدا کند. بنابراین بلافاصله دنبال یک مد تازه میروند، و عوام که هنوز از عهده خرج مد قبلی برنیامدهاند، خود را در میدان جاذبه یک مد دیگر میبینند، و باز دوباره به دنبال سلیقه قشر مرفه و ثروتمند میروند.»[21]
قرآن کریم در راستای فرهنگسازی برای درست مصرف کردن و ایمن کردن مسلمانان از فرو افتادن در دام تشریفات و تجملات، به پیروانش دستور میدهد که دیدگان خود را به ثروت اشراف و زراندوزان ندوزند؛ مبادا شوق به تجمل پرستى در جان آنها شعله زند و آنها را به سوی تشریفات، سوق دهد
البته برای رهانیدن جامعه از آفت مدگرایى و تعدیل مصرف بر اثر تعدیل مدگرایى، پیش از هر چیز باید به ریشههای مدگرایى توجّه کرد و با پرورش فرهنگ و روح خود باوری و اعتماد به نفس در جامعه، آن خلأ معنوی و کمبود روحی را که از عوامل اصلی مدپرستی است برطرف کرد. بدینگونه میتوان زمینههای افراطی مدپرستی را از بین برد.
«در حقیقت عقدههای روحی، میل به انگشت نما شدن، تفاخر و اعلام میزان مال و ثروت، از ریشههای روانی مدپرستی است. در جامعهای که باران پاک معنویت، آلایش برتری طلبی و خود کمبینی را از دل مردم پاک نکرده باشد، همه سعی میکنند با گرایش به مد، خود را گرانقدر و بالا و برتر نشان دهند.»[22]
نکته:
مد و مدگرایى، فی نفسه، مسئلهای ناهنجار و مذموم نیست. مدگرایى، هم میتواند شکل مثبت و پیش برندهای پیدا کند، و هم میتواند منفی و باز دارنده باشد. بیگمان اگر مد، با هنجارها و ارزشهای دینی جامعه در تضاد باشد، و جز ایستایی فرهنگی و اقتصادی ثمرهای دیگر نداشته باشد،ضدّ ارزش به شمار میآید؛ همانند مدهایی که ساخته و پرداخته کشورهای بیگانه و استعمارگر و به انگیزه تخریب روح معنوی و دینی جامعه ما است.
در مقابل، آن دسته از مدهایی که مصداق نوآوری و حاصل ابتکار در عمل، و هماهنگ با ارزشهای ملی مذهبی کشور است، افزون بر آنکه ارزشمند و تحسین برانگیز خواهند بود، از پویایی و شادابی جامعه خبر میدهند. این نوع مدها در ابتدا براساس علاقه و انتخاب خود مردم پدید میآید. سپس به صورت عادت در میآید، و هر اندازه که با باورهای سنّتى، فرهنگی و دینی جامعه همسویی داشته باشد، سریعتر جای خود را میان مردم باز میکند، و به نماد فرهنگی تبدیل میشود؛ برای مثال، چادر مشکى، ابتدا در جامعه به صورت مد رواج پیدا کرد و پس از اندک زمانی با پذیرش عمومی به نماد ارزشمند فرهنگی تبدیل و ماندگار شد.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در این باره میفرماید: «بنده با مد موافقم. جزو آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم؛ اما مدی که از داخل جوشیده باشد؛ چون مد یعنی ابتکار و نوآورى، نه چیزی که از بیرون بیاید، متأسفانه مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما همهاش دارد از بیرون میآید. اگر کسی توی بحر این کارها برود، میبیند چقدر سرمایه و فکر و همت و هنر دارد صرف اینها میشود که گاهی بسیاری از آنها بیهوده است.»[23]
بیگمان اگر مد و مدگرایى تعدیل شده با فرهنگ دینی و ملی ما هماهنگ باشد، میتواند از عوامل زایش و گردش ثروت نیز به شمار آید، به تعبیر حاج مهدیقلی هدایت: «مد نیز میتواند وسیله انتشار ثروت باشد؛ در صورتی که از متاع داخله باشد نه از جنس خارجه؛ و نه منحصر به ثروتمندان و نه بلای جان بیثروتان و عامل ایجاد رشک و حسادت.»[24]
5. الگوپذیری نادرست از بیگانگان
از اصول تأکید شده در آموزههای دینى، پرهیز از الگو قرار دادن بیگانگان و به ویژه دشمنان جامعه اسلامی است. امام باقر(ع) در حدیثی زیبا میفرماید: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِکَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تُشَاکِلُوا بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِى؛[25] خداوند به پیامبری از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای آنان را نخورند و به شکل آنها ظاهر نشوند که در این صورت، همانند آنها، دشمن من خواهند بود.»
«الگوپذیری از بیگانگان در نوع و مقدار کالاهای مصرفى، از جنبههای گوناگون به جامعه اسلامی زیان میرساند؛ از جنبه اقتصادى، این کار، بیشتر موجب ترویج مصرف کالاهای خارجی و بیتوجهی به تولیدات و کالاهای داخلی میشود که افزون بر خارج ساختن سرمایه از کشور، بر تولید و اقتصاد ملی نیز ضربه میزند. از جنبه اجتماعی و فرهنگی نیز، نوعی تبلیغ عملی و ترویج فرهنگ بیگانه و تهدیدی برای اصالتهای فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار میرود؛ به ویژه آنکه الگوپذیری در مصرف، ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز در پی خواهد داشت.»[26]
رسول خدا(ص) در حدیثی با اشاره به این نکته میفرماید: «لا یُشْبِهُ الزّیُّ بالزِّیِّ، حَتّی یُشْبِهُ الْخُلْقُ بِالْخُلْقِ، وَ مَنْ تَشَبَّه بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ؛[27] شکل و هیئت لباس پوشیدنها [و مدهای مصرفى] به یکدیگر همانند نمیشود؛ جز آنکه خُلق و خوها به هم نزدیک شود؛ و هر کس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار میرود.»
پی نوشت ها:
[1]. سخنرانی مقام معظم رهبرى، در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع)، 1/1/1388 ش.
[2]. پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال 1388 ش، 1/1/1388ش.
[3]. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
[4]. الحیاة، محمد رضا، محمد و علی حکیمى، ترجمه: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، 1381 ش، ج4، ص314.
[5]. تحف العقول، ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانى، ترجمه و تحقیق: صادق حسن زاده، آل على، قم، چاپ سوم، 1383 ش، ص747.
[6]. نظری به نظام اقتصادی اسلام، شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ سیزدهم، 1385 ش، ص163 و 164.
[7]. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
[8]. تحف العقول، ص804.
[9]. نهج البلاغه، نامه 31.
[10]. میزان الحکمه، محمدی ری شهرى، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1416 ق، ج3، ص2422.
[11]. الکافى، کلینى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1367، چاپ سوم، ج 6، ص460.
[12]. همان، ص69.
[13]. الحیاة، ج4، ص493.
[14]. پروین اعتصامى.
[15]. دیبا.
[16]. طه/131.
[17]. حجر/88.
[18]. احیای تفکر اسلامى، شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ بیست و یکم، 1383 ش، ص92.
[19]. سیری در نهج البلاغه، شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ نوزدهم، 1378ش، ص260 و 261.
[20]. مبانی جامعه شناسى، علی باقی نصر آبادى، یاقوت، قم، چاپ اول، 1382 ش، ص121.
[21]. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگى، غلامعلی حداد عادل، سروش، تهران، چاپ اول، 1359 ش، ص46.
[22]. همان، ص45.
[23]. نکتههای ناب (گزیده بیانات مقام معظم رهبری)، تدوین و تنظیم: حسن قدوسی زاده، معارف، تهران، چاپ اول، 1384 ش، ص96.
[24]. خاطرات و خطرات، حاج مهدیقلی هدایت، زوار، تهران، چاپ چهارم، 1375 ش، ص392.
[25]. جامع الاحادیث، آیت الله بروجردى، ناشر: مؤلف، قم، 1372ش، ج23، ص276.
[26]. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانى، دانشگاه علوم اسلامی رضوى، مشهد، 1384 ش، ص287.
[27]. الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی همدانى، تحقیق: سعید بن بسیونی زغلول، ج5، ص162 و 168، به نقل از: اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانى، ص287.
بحث پاياني در اصلاح الگوي مصرف به عنوان پيش در امد جهاد اقتصادي:
بیشک عدم تبیین الگوی مصرف مبتنی بر خواست و مذاق شارع، از عوامل رشد سرسام آور ضایعات و هدر رفتها در عرصههای گوناگون است.
بنا به گفته مدیر کل دفتر صنایع غذایی وزارت جهاد کشاورزى، سهم صادرات کالاهای غیر نفتی در سال 1381، حدود 5/4 میلیارد دلار بود، در حالی که رقم ضایعات بخش صنایع غذایى، به 5 میلیارد دلار میرسد.
وی همچنین در همان تاریخ گفت: در حال حاضر، از 67 میلیون تن تولید محصولات کشاورزى، حدود 20 میلیون تن، معادل 35 درصد، ضایع میشود و با توجه به اینکه ضایعات استاندارد بین المللی 5 درصد است، بنابراین ضایعات محصولات ایران نسبت به استانداردهایبینالمللی 30درصد فاصله دارد و یا به عبارتی ضایعات محصولات ایران 7 برابر ضایعات استاندارد بینالمللی است.[1]
بر اساس گفته یکی از متخصصان و مسئولان دانشگاه مشهد، ایران در اسراف انرژی در میان کشورهای جهان، صاحب رتبه نخست است و سالانه میانگین هدر رفت انرژِی در ایران بالغ بر 8 میلیارد دلار است.[2]
البته اسراف، علاوه بر اتلاف منابع، عواقب جسمانی نیز در پی دارد؛ برای مثال به گفته معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1383، مردم ایران 40 درصد بیشتر از مردم جهان روغن مصرف میکنند که این خود، زمینهساز افزایش بیماریهای قلبی و عروقی در کشور است. همچنین مردم ایران 3 برابر بیشتر از دیگر مردم جهان نوشیدنی شیرین مصرف میکنند و وجود شکر و فسفر در نوشیدنیهای شیرین، عامل بروز پوکی استخوان است.[3]
و بر اساس آنچه یکی از کارشناسان انرژی ابراز داشته است: به ازای مصرف هر کیلو وات انرژى، 200 گرم دی اکسید کربن در فضا ایجاد میشود.[4]
این حقایق تلخ، ضرورت بحث و بررسی پیرامون الگوی مصرف با رویکرد دینی را نشان میدهد و با توجه به ظرفیتهای مختلف موجود در آموزههای دینى، اسلام میتواند برای حل این معضلات رهنمود داده و ارائه طریق کند.
برخی مصارف، مربوط به افراد است و برخی مصارف را دولت عهدهدار میباشد که در این مجموعه، ابتدا مصارف فردی و سپس مصارف دولتی بحث خواهد شد.
مصارف فردی
مصارف فردی به مصارف خوراکى، بهداشتى، حقوقى، اخلاقى، انرژى، مسکن، پوششى، تفریحى، آرایشی و تجملی و تشریفاتی تقسیم میشود که به صورت اجمال در مورد هر یک مطالبی را عرضه میداریم.
1. مصارف خوراکى
در روایات رسیده از پیشوایان دینى: به رهنمودها و سفارشهای ارزندهای در پیوند با خوراک و کم و کیف آن بر میخوریم که میتوان از آنها در تبیین الگوی مصارف خوراکى بهره گرفت.
امیر المؤمنین (ع) به فرزند خود امام حسن(ع) فرمود: آیا به تو چهار رفتار یاد ندهم که با به کار بستن آنها، از طب بینیاز شوى؟ عرض کرد: چرا، فرمود: «لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِیهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَأَعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَیْتَ عَنِ الطِّب؛[5] تا وقتی گرسنه نشدهای بر [سر سفره] غذا ننشین و از [سر سفرة] غذا بلند نشو مگر اینکه هنوز اشتهای خوردن داری و غذا را خوب بجو و هر گاه تصمیم به خوابیدن گرفتى، عمل تخلی و رفتن به دستشویی را انجام ده. اگر این امر را انجام دهى، از طب بینیاز خواهی بود.»
و در سخنی زیبا از امام صادق(ع) میخوانیم: «لَیْسَ لِابْنِ آدَمَ بُدٌّ مِنْ أَکْلِهِ یُقِیمُ بِهَا صُلْبَهُ فَإِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ طَعَاماً فَلْیَجْعَلْ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلطَّعَامِ وَ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلشَّرَابِ وَ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلنَّفَسِ وَ لَا تَسَمَّنُوا کَمَا تَسَمَّنُ الْخَنَازِیرُ لِلذَّبْح؛[6] آدمی را گریزی از خوردن نیست تا بتواند بدین وسیله قامت راست کند. پس هر گاه فردی از شما به غذا خوردن روی آورد، یک سوم از شکمش را برای غذا و یک سومش را برای نوشیدنی و یک سوم دیگرش را برای هوا و تنفس در نظر بگیرد و همانند خوکها که برای ذبح شدن فربه میگردند، چاق نشوید.»
در حدیثی دیگر میفرماید: «شکم، در نتیجه [زیادهروی در] خوردن طغیان میکند و نزدیکترین حالت بنده نسبت به خدا، وقتی است که شکمش سبک و بدترین حالت او نسبت به خدا آن گاه است که شکمش [بیش از حد نیاز] پر باشد.»[7]
2. مصارف بهداشتى
اهمیت اسلام به رعایت موارد بهداشتى بسیار زیاد است تا حدّی که صاحب وسائل الشیعه در جلد اوّل کتابش حدود 400 حدیث در باب استحمام و 82 حدیث در خصوص اهمیت و آداب مسواک کردن نقل نموده است. و البته روایات فراوانی نیز داریم که مقوله بهداشت را به طور کلی مورد توجه قرار دادهاند مانند این سخن پیامبراکرم(ص): «بِئْسَ الْعَبْدُ القاذوره؛[8] بد بندهای است شخص کثیف.»
بحث مصارف بهداشتى را در دو بخش دارو و درمان و چگونگی مصرف آب، پی میگیریم.
الف. دارو و درمان
اگر چه شفا بخش انسان از همه دردها خدا است؛ ولی هنگام مریضی موظفیم به پزشک مراجعه کنیم. به فرموده امام صادق(ع) «پیامبری از پیامبران الهی بیمار شد، پس گفت: خود را مداوا نمیکنم تا همان که بیمارم کرده، شفایم دهد، خداوند به او وحی فرمود: تا خود را مداوا نکنى، شفایت نمیدهم زیرا شفای [در نتیجه مداوا نیز] از من است.»[9]
البته چون به حسب معمول دارو، در حکم سمّ و پادزهر است، مصرف آن با برخی عوارض و پیامدهای منفی همراه خواهد بود. در حدیثی آمده است: «لَیْسَ مِنْ دَوَاءٍ إِلَّا وَ هُوَ یُهَیِّجُ دَاءً وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ فِی الْبَدَنِ أَنْفَعَ مِنْ إِمْسَاکِ الْیَدِ إِلَّا عَمَّا یُحْتَاجُ إِلَیْه؛[10] هیچ دارویی نیست مگر این که موجب تحریک دردی میشود و چیزی برای بدن سودمندتر از این نیست که تا به دارو احتیاج نشده از صرف آن خودداری کند.»
و در تشبیهی زیبا از امام علی(ع) میخوانیم: «شُرْبُ الدَّوَاءِ لِلْجَسَدِ کَالصَّابُونَ لِلثَّوبِ یَنْقیِهِ وَلَکِنْ یَخْلُقُهُ؛[11] نوشیدن دارو برای بدن، همانند استفاده از صابون برای لباس است که آن را پاک و تمیز میکند، ولی سبب گهنگی و استهلاک آن نیز میشود.» بنابراین باید در مصرف دارو کاملاً احتیاط کرد و بنابر مضمون روایات تا وقتی که بیماری با انسان راه میآید با آن راه بیاید و تا هنگامی که بدن درد را تحمل میکند، از مصرف دارو پرهیز نماید.
ب. مصرف آب
آب مایه حیات و اصلیترین ماده بهداشتى است و به دلیل محدودیت منابع آبی و نیاز گسترده و روز افزون بشر به آن، لازم است در مصرف بهینه آن کوشید و از هدر رفتن آن به هر شکل جلوگیری کرد. بر اساس نصوص دینی و احکام فقهى، استفاده نادرست از آب و به هدر رفتن آن، از مصادیق اسراف و مورد نکوهش است.
در روایتی بنابر نقل شیخ صدوق; آمده است: «وَ قَالَ رَسُولُاللَّهِ9 الْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ صَاعٌ وَ سَیَأْتِی أَقْوَامٌ بَعْدِی یَسْتَقِلُّونَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ عَلَى خِلَافِ سُنَّتِى…؛[12] وضو، با یک مد (حدود یک لیتر) و غسل با یک صاع (حدود سه لیتر) آب انجام بگیردو به زودی پس از من، مردمی خواهند آمد که این مقدار را اندک میشمرند، اینان بر خلاف سنت من هستند.»
در حدیث دیگر از امام صادق(ع) میخوانیم: «أَدْنَى الْإِسْرَافِ هِرَاقَةُ فَضْلِ الْإِنَاءِ…؛[13] کمترین اسراف آن است که زیادی آب، دور ریخته شود.»
3. مصارف حقوقى
در شریعت و فقه اسلامى، به مصارف و هزینههایی مانند کابین، هزینه همسر، هزینه فرزندان و … بر میخوریم که بیشتر جنبه حقوقى دارند، از اینرو به طور مستقل، به تعیین کم و کیف آنها میپردازیم.
الف. کابین
از جمله مصارف حقوقى کابین است که تعیین اندازه آن در فقه و شریعت اسلامی، به توافق و تراضی طرفین موکول شده است؛ ولی مستحب است و پسندیده آن است که بیش از مهر السنه یعنی پانصد درهم و به عبارتی پنجاه دینار که قیمت تقریبی پنجاه رأس گوسفند است، نباشد.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِی أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْرا؛[14] بهترین زنان امّتم، زیباترین آنان و کم مهریهترین ایشان است.»
ب. هزینه همسر، فرزندان و والدین
از دیگر مصارف حقوقى، هزینه مورد نیاز همسر در زمینه خوراک، پوشاک، اثاثیه منزل، وسایل و ظروف پخت و پز، مسکن و دیگر نیازهای معیشتی است که باید شوهر وى، با توجه به عرف زمانه و با لحاظ شأن و مرتبه اجتماعی و خانوادگی زن و مشروط به تمکین وى، اقدام به تهیه آنها نماید. نیز بر مرد مستحب است افزون بر برطرف کردن نیازهای ضروری و اولیه خانواده، نسبت به گشایش در امور خانواده و فراهم آوردن امکانات رفاهی برای آن، به دور از اسراف و زیادهروی بکوشد. هم چنانکه بر مرد واجب است در صورت توانایی نفقه والدین خود را اگر نیازمند باشند و نیز هزینه معیشتی و مخارج تربیتی و تحصیل فرزندان خود را فراهم کند.
امام صادق(ع) میفرماید: «یُشْبِعُ بَطْنَهَا وَ یَکْسُو جُثَّتَهَا وَ إِنْ جَهِلَتْ غَفَرَ لَهَا؛[15] نیاز خوراکی زن را برآورده و اندامش را بپوشاند و اگر جهالت کرد [و خطایی مرتکب شد] از او درگذرد.»
در روایتی دیگر پس از آنکه امام صادق(ع) حقوق مذکور را میفرمایند، شهاب بن عبدربه میگوید: از امام پرسیدم آیا روغن [و مواد نرم کننده] نیز تهیه کند؟ امام(ع) فرمود: این کار را یک روز در میان انجام دهد و بعد عرض کردم: گوشت چطور؟ و امام فرمود: هر سه روز یک مرتبه و به عبارتی در هر ماه، ده مرتبه، نه بیشتر. و برای او در هر شش ماه، رنگ [جهت خضاب] تهیه کند. واو رادر هر سال، چهار دست لباس بپوشاند؛ دو دست برای زمستان و دو دست برای تابستان.[16]
در باب تأمین هزینه فرزندان و والدین در صحیحه عبدالرحمن بن حجاج از قول امام صادق(ع) آمده است. «خَمْسَةٌ لَا یُعْطَوْنَ مِنَ الزَّکَاةِ شَیْئاً الْأَبُ وَ الْأُمُّ وَ الْوَلَدُ وَ الْمَمْلُوکُ وَ الْمَرْأَةُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عِیَالُهُ لَازِمُونَ لَه؛[17] به پنج دسته، هیچ مقدار از زکات [واجب بر انسان] داده نمیشود: پدر، مادر، فرزند، غلام و همسر؛ زیرا این افراد، نان خور او هستند و هزینه آنان به عهده او است.»
4. مصارف اخلاقى
در عرصه هزینهها و مصارف اخلاقى، مباحث مهمی چون جود و سخاوت و اندازه آن، ایثارگری در مال و ثروت، میهمان دارى و میهماننوازى، پذیرایی از مصیبت دیدگان، کمک به گدایان و مسئله تکدیگری قابل طرح است.
الف. جود و سخاوت
در اخلاق اسلامى، جود و سخاوت، حد وسط میان بخل و اسراف است و مورد تشویق و ترغیب فراوان میباشد. از پیامبر اکرم(ص)نقل شده است: «الْجَنَّةُ دَارُ الْأَسْخِیَاء؛[18] بهشت، خانه سخاوتمندان است.»
و در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم: «شَابٌّ سَخِیٌّ مُرَهَّقٌ فِی الذُّنُوبِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَیْخٍ عَابِدٍ بَخِیل؛[19] جوان سخاوتمند گناه کار، پیش خدا، از پیر عابد بخیل، محبوبتر است.»
بااین حال باید توجه داشت که حتّی در بخشش و سخاوت نباید زیاده روی و اسراف نمود. در قرآن میخوانیم: «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوام»[20]؛ «وکسانی که هر گاه انفاق میکنند، نه اسراف میورزند و نه سختگیرى، بلکه میان آن دو، شیوه اعتدال را برمیگزینند.»
ب. میهمان دارى
پذیرایی از میهمان در فرهنگ اسلامى، جایگاه ویژهای دارد. بر اساس سخن و سیره پیشوایان دینى، شایسته است میزبان، در حد توان، در تهیه غذای خوب و لذیذ بکوشد و از میهمان خود، با خوراکی مطبوع پذیرایی کند. با این وجود، نباید خود را به تکلف و سختی انداخته، امکانات خوراکی در خانه را اندک شمارد. همچنین لازم است میهمان، امکانات پذیرایی را کم نشمارد و از این بابت گلایه نکند.
در حدیثى، به نقل از پیامبر گرامی اسلام میخوانیم: «إِنَّ الضَّیْفَ إذَا جَاءَ فَنَزَلَ بِالْقَوْمِ جَاءَ بِرِزْقِهِ مَعَهُ مِنَ السَّمَاءِ، فَإِذَا أَکَلَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ بِنُزُولِهِ عَلَیْهِمْ؛[21] هر گاه میهمان، بر گروهی از مردمان وارد شود، رزق و روزیش همراه او از آسمان فرود میآید و چون از غذای آنان بخورد، خداوند به میمنت ورود او، گناه آنان را ببخشد.»
بنابر نقل کلینى، ابوحمزه، به اتفاق گروهی نزد امام صادق(ع) بودند. وی میگوید: در آنجا برای ما غذایی آورده شد که تا آن زمان، به لذیذی و پاکیزگی آن نخورده بودیم. و خرمایی آوردند که از بس خوب و برّاق بود، چهرههای خود را در آن میدیدیم.[22]
با این همه، پذیرایی گرم و ملاطفت نسبت به میهمان نیز حد و حدودی دارد.
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «اَلضَّیْفُ یُلْطَفُ لَیْلَتَیْنِ فَإِذَا کَانَتْ اللَّیْلَةُ الثَّالِثَةُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ یَأْکُل مَا أَدْرَکَ؛[23] با میهمان تا دو شب با ملاطفت [و به نحو ویژه] رفتار میشود و هر گاه شب سوم رسید، او از اهل خانه محسوب میشود و باید هر چه دید بخورد.»
البته باید دانست که تواضع در برابر میهمان و احترام قائل شدن برای وى، نباید در حدی باشد که میزبان نعمتهای خداوند که برای پذیرایی آماده کرده است را ناچیز و بیمقدار بشمارد.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «کَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَّ مَا یُقَرِّبُ إِلَى إِخْوَانِهِ وَ کَفَى بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلُّوا مَا یُقَرِّبُهُ إِلَیْهِمْ أَخُوهُم؛[24] در گناه کاری انسان همین بس که آنچه را [برای پذیرایى] پیش برادرانش میبرد، کم شمارد. و در گناه کاری جمیعت [میهمان] نیز همین بس که آنچه برادرشان برای پذیرایى از آنها میآورد، کم شمارند.»
ج. پذیرایی از مصیبت دیدگان
پذیرایی از صاحبان عزا نیز بر خلاف آنچه در عصر ما جریان دارد، از سنتهای پسندیده و مورد تأکید اولیای دینی است. بر این اساس شایسته است دوستان، آشنایان و همسایگان میّت، به مدت سه روز، غذای مورد نیاز بازماندگان را تهیه و از آنان پذیرایی کنند.
امام صادق(ع) میفرماید: «الْأَکْلُ عِنْدَ أَهْلِ الْمُصِیبَةِ مِنْ عَمَلِ أَهْلِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ السُّنَّةُ الْبَعْثُ إِلَیْهِمْ بِالطَّعَامِ[25]؛ خوردن [و پذیرایی شدن] پیش مصیبت دیدگان، از کارهای مردمان جاهلی است و سنت [صحیح] آن است که برای آنان، غذا فرستاده شود.»
و در حدیثى دیگر امام باقر(ع) میفرماید: «یَضَعُ لِلْمَیّتِ الطَّعَامُ لِلْمَأْتَمِ ثَلَاثَه اَیَّامٍ بِیَومٍ مَاتَ فیهِ[26]؛ با محاسبه روزی که شخص در آن روز مرده است، به مدت سه روز، برای ماتم و عزای او، غذا تهیه میشود.»
د. کمک به گدا
از مسائل مهمی که هر شهروندى، روزمره با آن سرو کار دارد و باید موضع خود را در قبال آن روشن نماید، مسأله گدایی و تکدیگری است. در برخی روایات کمک به سائل و گدا مورد تشویق قرار گرفته است. چنان که از قول پیامبر گرامی اسلام(ص) میخوانیم:: «إِذَا طَرَقَکُمْ سَائِلٌ ذَکَرََ اللهَ فَلَا تَرُدُّوه؛[27] هر گاه گدایی با ذکر و نام خدا، درب خانه شما را کوبید، او را رد نکنید.»
در حدیثى دیگر از امام باقر(ع)، از فقیر به هدیه الهی تعبیر شده است: «اَلْفَقیرُ هِدْیَةُ اللهِ اِلَی الْغَنِیِّ فَاِنْ قَضَی حَاجَتَهُ فَقَدْ قَبِلَ هِدْیَةَ اللهِ وَ اِنْ لَمْ یَقْضِ حَاجَتَهُ فَقَدْ رَدَّ هِدْیَةُ اللهِ[28]؛ فقیر هدیه خداست به انسان دارا، پس اگر خواست او را برآورده ساخت، هدیه خدا را پذیرفته و چنانچه به این کار اقدام نکرد، هدیه خدا را رد نموده است.»
امّا در روایات دیگری علاوه بر اینکه گدایی را خواری و ذلت میشمارد، کمک و انفاق به فرد بینیاز و نیرومند را صحیح نمیداند.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «لَا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِیٍّ و لَا لِقَوِیٍ مُکْتَسِبٍ؛[29] صدقه، برای شخص بینیاز و انسان نیرومندی که میتواند کار و کسبی کند، حلال نیست.»
ممکن است برخی گدایان حرفهاى، بی آنکه مستحق کمک باشند، با بهرهگیری از ترفندها و شگردهای خاص، افراد سادهاندیش را فریب داده، از این راه، به ثروتهای هنگفت دست یابند. چنان که بر اساس اعلام یک پایگاه اینترنتى، بررسیهای مخفی نشان میدهد متکدیان خیابانی در کشور عربستان، با هشت ساعت کار روزانه و شش روز کار در هفته، ماهانه بیش از 4 هزار دلار درآمد دارند. بیشتر این افراد، با پوشیدن لباسهای پاره و مندرس و استفاده از عبارتها و کلمات ویژه و نیز اجاره کودکان معلول یا غیرمعلول، ترحم رهگذران را جلب میکنند.[30]
افزون بر آثار سوء فرهنگی و اجتماعی این امر، گاه ممکن است ترحم و دلسوزی بیجا، منجر به پیامدهای دراز مدت برای شخص متکدی شود. فرزند شخصی معتاد میگوید: مادر بزرگم لیف حمام میبافت و به خیابان برده و میفروخت. من نیز که نه ساله بودم کنار او در خیابان مینشستم و مردم را تماشا میکردم، در یکی از روزها، مردی عابر، به من یک اسکناس دویست تومانی داد، مادربزرگم متوجه نشد، خوشحال بودم که پولی پیدا کردهام، برای خودم، خوردنی خریدم و به کسی چیزی نگفتم، روز بعد به تنهایی به خیابان رفتم و گوشهای نشستم تا ظهر، پول قابل توجهی به من دادند، ظهر که به خانه برگشتم، پدرم به طور اتفاقى، پولها را در جیبم دید و از من پرسید چه کسی این پولها را به تو داده است؟ وقتی موضوع را به او گفتم، او پولها را برداشت و گفت: فردا هم برای من پول بیاور! و بدین ترتیب به گدایی مشغول شدم.[31]
این امور ایجاب میکند که برای پرداخت پول به گدا، مقداری بررسی و احتیاط نماییم و چنانچه به این نتیجه رسیدیم که شخص سائل، واقعاً نیازمند است، در حد توان به او کمک کنیم.
5. مصرف انرژى
امروزه نقش انرژى در عرصههای گوناگون حیات و جایگاه بیبدیل آن در تمدن بشری بر کسی پوشیده نیست.
منابع لازم برای این نعمت بزرگ الهى، در کشور ما به طور گسترده و حد وفور یافت میشود؛ ولی به دلایل زیر، بهرهوری بهینه و صرفهجویی در مصرف آن، ضروری به نظر میرسد.
الف. به گفته کارشناسان انرژى، متوسط عمر ذخایر نفت در جهان، 41 سال و در خاورمیانه 88 سال است[32]
ب. در بسیاری موارد، تولید انرژى، دشوار و مسلتزم صرف هزینه بالا است، از باب مثال، به گفته یکی از کارشناسان مدیریت مصرف برق: برای تولید هر کیلو وات انرژى برق، 1000 دلار مورد نیاز است تا بتوان بدین وسیله، 10 لامپ 100 وات را به مدت یکساعت روشن نگه داشت. میزان مصرف انرژى برق در ساختمانهای ایران، سه برابر استانداردهای جهانی است.[33]
ج. سرانه مصرف انرژى در ایران بسیار بالا است و با هیچ یک از استانداردهای جهانی، همخوانی ندارد. با منطقی کردن مصرف سوخت در کشور، می توان سالانه از هزینة بیست میلیارددلاری مصرف نهایی انرژى در اقتصاد ملی کاست.[34]
در روایات، اموری چند از جمله روشن کردن چراغ، در حالی که نیازی به آن نیست، از مصادیق «تضییع مال» معرفی شده است.
به نقل از علی(ع) آمده است: «خَمْسٌ تَذْهَبُ ضَیَاعاً سِرَاجٌ تَقِدُهُ فِی شَمْسٍ الدُّهْنُ یَذْهَبُ وَ الضَّوْءُ لَا یُنْتَفَعُ بِهِ وَ مَطَرٌ جَوْدٌ عَلَى أَرْضٍ سَبِخَةٍ الْمَطَرُ یَضِیعُ وَ الْأَرْضُ لَا یُنْتَفَعُ بِهَا وَ طَعَامٌ یُحْکِمُهُ طَابِخُهُ یُقَدَّمُ إِلَى شَبْعَانَ فَلَا یَنْتَفِعُ بِهِ وَ امْرَأَةٌ حَسْنَاءُ تُزَفُّ إِلَى عِنِّینٍ فَلَا یَنْتَفِعُ بِهَا وَ مَعْرُوفٌ یُصْطَنَعُ إِلَى مَنْ لَا یَشْکُرُه[35]؛ پنج چیز ضایع میشود: [یکى] چراغی که آن را در نور خورشید بر افروزى، [در این فرض،] روغن چراغ به مصرف میرسد؛ ولی از نور آن بهرهای برده نمیشود، [دوم] باران خوب و سنگین که بر شوره زار ببارد که باران، ضایع میشودو زمین از آن سود نمیبرد. [سوم] خوراکی که آشپزش آن را خوب بپزد و به سیر تقدیم شود که نفعی عاید وی نمیشود؛ [چهارم] زن زیبایی که با شخص خواجه عروسی کند که از وی سودی نمیبرد، [پنجم] کار نیکى که برای انسان ناسپاس انجام داده شود.»
مفاد کلی این گونه روایات، این است که به کارگیری امکانات بدون سود دهی لازم، موجب اسراف و به هدر دادن آنهاست.
6. هزینههای مسکن
از نیازهای اولیه هر انسان بهرهمندی از آرامش فکری و روحی و برخورداری از آسایش جسمی و روانی است، و بیگمان داشتن خانه و سرپناه، از نخستین و مهمترین عامل در این زمینه است. از همین رو خداوند متعال، در خطابی منّت آمیز به بشر میفرماید: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَن»[36]؛ «خداوند، برای شما، از ناحیه خانههایتان، آرامش قرار داد.»
اسلام و خانه وسیع
از ویژگیهای خانه مطلوب در اسلام، وسیع بودن و برخورداری آن از فضای باز و مناسب است. به نقل از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ، اَلْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ[37]؛ از خوشبختی انسان مسلمان، برخورداری او از مسکن وسیع است.»
همچنین ایشان میفرماید: «أَرْبَعٌ مِنَ السَّعَادَةِ وَ أَرْبَعٌ مِنَ الشَّقَاوَةِ فَالْأَرْبَعُ الَّتِی مِنَ السَّعَادَةِ، الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ وَ الْجَارُ الصَّالِحُ وَ الْمَرْکَبُ الْبَهِیُّ وَ الْأَرْبَعُ الَّتِی مِنَ الشَّقَاوَةِ، الْجَارُ السَّوْءُ وَ الْمَرْأَةُ السَّوْءُ وَ الْمَسْکَنُ الضَّیِّقُ وَ الْمَرْکَبُ السَّوْء[38]؛ چهار چیز، از سعادت و خوشبختی [انسان] و چهار چیز، از شقاوت [انسان] است. آن چهار چیز که از سعادت است، همسر صالح، خانه وسیع، همسایه نیکوکار و مرکب راهوار میباشد و آن چهار چیز که از شقاوت است، همسایه بد، همسر بد، خانه تنگ و مرکب بد میباشد.»
البته این روایات با روایات دیگری که بزرگتر بودن خانه از مقدار کفاف را نهی میکند، منافاتی ندارد. در روایتی به نقل از امام صادق(ع) میخوانیم: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَة[39]؛ هر ساختمانی که به مقدار کفایت و نیاز نباشد [بکله فراتر از آن باشد] روز قیامت، و بال [و مایه گرفتارى] صاحبش خواهد بود.»
از آن جهت این روایات با هم منافات ندارند که نقطه مقابل «سعة المنزل» و وسعت خانه، تنگی منزل و جوابگو بودن آن نسبت به نیازهای معقول زندگی است. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده: «مِنْ شَقَاءِ الْعَیْشِ ضِیقُ الْمَنْزِل[40]؛ از بدبختی و ناگواری زندگى، تنگ بودن منزل است.». و بدین ترتیب، محدوده کفاف، شامل وسعت منزل و چشم نواز بودن عرصة آن نیز میشود و میتوان گفت: مقصوداز «فوق کفاف بودن خانه» ساختن آن به گونه مجلل و اشرافی و به منظور ریا و تفاخر و انگیزههایی از این قبیل است. چنان که از قول پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «مَنْ بَنَى بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَةً حُمِّلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ هُوَ نَارٌ تَشْتَعِلُ ثُمَّ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَى فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْ ءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَةً قَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَةً مِنْهُ عَلَى جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِه؛[41] هر کس از روی ریا و سمعه، خانهای را بنا کند، روز قیامت آن را از زمین هفتم بر دوش میکشد در حالی که آتشی برافروخته است. سپس طوق گردنش شده و به آتش افکنده میشود، پس هیچ بخشی از آن ساختمان، مانع از افتادن او به ژرفای دوزخ نمیشود مگر اینکه توبه کند. به حضرت عرض شد: مقصود از بنا کردن ساختمان به قصد ریا و سمعه چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: یعنی آن را به اندازهای بیش از نیاز خود، و به منظور گردن فرازی بر همسایگانش و تفاخر به برادرانش بنا کند.»
ویژگیهای مسکن مطلوب
میتوان با بهرهگیری از آموزههای دینى،از امور زیر، به عنوان ویژگیهای مسکن مطلوب (به طور نسبی) نام برد:
1. آرامش بخش بودن: به این معنا که به لحاظ موقعیت، برخورداری از فضا و امکانات لازم، به گونهای طراحی و ساخته شود که آرامش روحی و روانی و فکر ساکنان خود را به خوبی فراهم آورد.
از مواردی که موجبات آرامش روحی و فکری در ساختمان را به همراه دارد، آن است که همسایگان خانه، بر درون آن اشراف نداشته باشند. به نقل از امام صادق(ع) میخوانیم: «ثَلَاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِیهِنَّ رَاحَةٌ دَارٌ وَاسِعَةٌ تُوَارِی عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاس[42]…؛ راحتی مؤمن در سه چیز است: خانه وسیعی که نادیدنیها و بدحالی او را از مردم بپوشاند…»
2. استحکام: مقاوم بودن ساختمان در برابر حوادث و سوانح طبیعى، از دیگر ویژگیهای مهم ساختمان و مورد تأکید عقل و شرع است. در احادیث آمده است: «مَنْ بَنَى فَاقْتَصَدَ فِی بِنَائِهِ لَمْ یُؤْجَر[43]؛ هر کس [خانهاى] بنا کند و در ساخت و ساز آن، اقتصاد ورزد، اجر و بهرهای نخواهد داشت.»
اقتصاد در ساخت و ساز، با صرفهجویی در مصالح ساختمانى، استفاده از قطعات و مصالح نامرغوب و غیر مقاوم و مانند آن تحقق مییابد.
3. اختصاص مکانی برای عبادت: قرار دادن مکان مناسبی از خانه برای عبادت، از ویژگیهایی است که موجب معنویت و صفای خانه میشود. بر اساس روایتى، امام صادق(ع) در اشاره به اهتمام امام علی(ع) به این امر فرموده است: «کَانَ علی(ع) قَدْ جَعَلَ بَیْتاً فِی دَارِهِ لَیْسَ بِالصَّغِیرِ وَ لَا بِالْکَبِیرِ لِصَلَاتِه؛[44] علی(ع) در خانه خود، اتاقی [متوسط] نه کوچک و نه بزرگ را برای نمازگزاردن قرار داده بود.»
4. بناگذاری در جایی آبرومند و مناسب: به فرموده امام علی(ع): «إِنَّ لِلدَّارِ شَرَفاً وَ شَرَفُهَا السَّاحَةُ الْوَاسِعَةُ وَ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ وَ إِنَّ لَهَا بَرَکَةً وَ بَرَکَتُهَا جَوْدَةُ مَوْضِعِهَا وَ سَعَةُ سَاحَتِهَا وَ حُسْنُ جِوَارِ جِیرَانِهَا[45]؛ خانه میتواند دارای شرافت باشد و شرافت آن، به این است که حیاطی گسترده و ساکنانی نیکوکار داشته باشد. و خانه میتواند دارای برکت باشد و برکتش به آن است که از جایگاه و موقعیتی خوب، حیاطی وسیع و همسایگانی نیکرفتار برخوردار باشد.»
5. قرار دادن جایگاهی مناسب برای دستشویى: بر خلاف خانهسازی به سبک غربی که جایگاه دستشویی را در درون مجموعه و نزدیک به قسمتهایی مانند اتاق نشیمن و پذیرایی و آشپزخانه، لحاظ میکنند که این امر، پیامدهای خاص بهداشتى و اخلاقى دارد، در آموزههای اسلامى، تأکید شده است مکان آن، در پنهانترین و دورترین قسمت ساختمان باشد. امام صادق(ع) میفرماید: «أَ لَیْسَ مِنْ حُسْنِ التَّقْدِیرِ فِی بِنَاءِ الدَّارِ أَنْ یَکُونَ الْخَلَاءُ فِی أَسْتَرِ مَوْضِعٍ فِیهَا فَهَکَذَا جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَنْفَذَ الْمُهَیَّأَ لِلْخَلَاءِ مِنَ الْإِنْسَانِ فِی أَسْتَرِ مَوْضِعٍ مِنْهُ فَلَمْ یَجْعَلْهُ بَارِزاً مِنْ خَلْفِهِ؛ آیا از مصادیق خوب اندازهگیری در ساختمان سازی این نیست که دستشویی و مکان تخلى، در پوشیدهترین جای آن باشد؟ همین طور نیز خداوند، منفذ تخلی در انسانرا در پنهانترین جای بدن او قرار داده و آن رااز پشت او آشکار نساخته است.»
پی نوشت ها:
[1]. روزنامه اقتصادی آسیا، 24/12/1381.
[2]. خبر جنوب (روزنامه)، 18/12/1383.
[3]. جمهوری اسلامى، 20/11/1383.
[4]. خبر جنوب، 1/11/1383.
[5]. خصال، صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ق، ج1، ص229.
[6]. اصول کافى، کلینى، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج6، ص269.
[7]. همان.
[8]. همان، ص439.
[9]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، مؤسسه آل البیت:، قم، چ اوّل، 1409 ق، ج2، ص410.
[10]. همان، ص409.
[11]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفى، قم، 1404 ق، ج20، ص300.
[12]. وسائل الشیعه، حر عاملى، ج1، ص338.
[13]. اصول کافى، کلینى، ج6، ص460.
[14]. همان، ج5، ص324.
[15]. وسائل الشیعه، ج 21، ص510.
[16]. همان، ص513.
[17]. همان، ص525.
[18]. احیاء العلوم، غزالى، ترجمه مؤید الدین خوارزمى، شرکت انتشارات علمی و فرهنگى، تهران، چ سوم، 1374 ش، ص511.
[19]. کافى، کلینى، ج4، ص41.
[20]. فرقان /67.
[21]. وسائل الشیعه، ج24، ص317.
[22]. همان، ص297.
[23]. همان، ص313.
[24]. همان، 276.
[25]. همان، ج3، ص237.
[26]. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، دار الکتب الاسلامیه، قم، چ دوم، ج2، ص419.
[27]. بحار الانوار، مجلسى، دار الاحیاء التراث العربى، بیروت، چ سوم، 1403 ق، ج93، ص171.
[28]. همان، ص170.
[29]. مستدرک الوسائل، حسین نورى، مؤسسه آلالبیت:، قم، چ اوّل، 1408 ق، ج7، ص109.
[30]. خبر جنوب (روزنامه)، 12/5/1386.
[31]. همان، 17/10/1383.
[32]. جام جم، 2/4/1384.
[33]. پیک برق فارس، سال سوم، شماره پنجم، ص4.
[34]. جمهوری اسلامى، 7/12/81.
[35]. بحار الانوار، مجلسى، ج68، ص47.
[36]. نحل/80.
[37]. کافى، کلینى، ج7، ص526.
[38]. بحار الانوار، ج73، ص154.
[39]. وسائل الشیعه، ج5، ص337.
[40]. بحار الانوار، ج3، ص153.
[41]. همان، ص332.
[42]. کافى، ج6، ص525.
[43]. بحار الانوار، ج73، ص150.
[44]. بحارالانوار، ج80، ص366؛ المحاسن، ج2، ص612.
[45]. بحار الانوار، ج73، ص154.