اگر از صدر اسلام، مسلمانان وظايف خويش را مي شناختند و دست نامحرمان را از حريم دين جدا مي كردند و انحراف ، كج فهمي و بيراهه باب نمي گشت. عاشورايي رخ نمي داد و اكنون نيز بر همه مناديان حق و توحيد لازم است كه با شناخت عاشورا و … شناساندن آن از ايجاد انحراف در اين حركت عظيم كه ميزان تنظيم جريانات تاريخ شيعه مي باشد جلوگيري كرده تا زمينه هاي بروز فاجعه اي ديگر فراهم نگردد.
شناخت دقيق و صحيح عاشورا در ابعاد مختلف و ترويج آن، حركتهاي مربوط به عاشورا را در خط عاشورا به جريان مي اندازد كه چيزي جز خط احياء اسلام ناب نيست.
در جريان عاشورا شاخصهايي مطرح گرديده كه بررسي آنها سنگ بناي حركت در اين خط نوراني است كه به اهم آنها اشاره مي شود:
1- احياء ارزشهاي ديني
قيامها و انقلابهايي كه در طول تاريخ بشر شكل گرفته ، هر كدام با انگيزه هايي رخ داده و به دنبال دستيابي به اهدافي بوده است؛ اين اهداف گاهي الهي – انساني بوده و در موارد بسياري ستمگران به دليل مقاصد نفساني و جاه طلبيها جنگهاي فراواني راه انداخته و ظالمانه بر جوامع حاكم گشتند. و گسترش فساد را از اولويتهاي اهداف ننگين خود قرار دادند.
امام حسين (ع) براي تبيين انگيزه قيام خويش اهداف خاصي را بيان كرده اند كه مي توان از باب نمونه به وصيت نامه ايشان به محمد ابن حنيفغه استناد كرد. آن حضرت چنين مينگارند:
«واني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد ان امر بالمروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع) (بحار الانوار ج44ص329 چاپ بيروت)
من از روي خود كامگي و سرمستي و گسترش فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه فقط براي اصلاح در امت جدم بپا خواستم و مقصودم امر به معروف و نهي از منكر است من بر اساس سيره جدم رسول الله (ع) و پدرم علي ابن ابيطالب (ع) عمل خواهم كرد .»
اينجا حضرت هدف خويش را احياء سنت پيامبر (ع) و علي (ع) معرفي ميكنند.
2- مبارزه با بدعت
وجود خطا و انجام خلاف شرع در بين آحاد جامعه هميشه وجود داشته؛ حتي در زمان حكومت معصومين (ع)، وجود گناه و خطا انكار ناپذير است دليل آن آيات فراواني است كه در مورد خطاها و گناهان منافقين است همچنين خطبه ها و نامه هاي امير المومنين علي (ع) كه در مورد اشتباهات و كناهان اصحاب آن حضرت صادر شده است.
تنها ويژگي حكومتهاي صالحان و معصومين جاوگيري از علني شدن و بروز گناهان است؛ اما از اين مسئله؛ حساس تر و خطرناك تر بدعت به معناي انجام گناه و يا علني شدن گناه نيست بلكه مسئله اي بر خلاف شرع جزء دين جلوه دادن است كه از گناهان كبيره بوده ، وظيفه هر عالم متعهدي، مبارزه جدي و بي امان با آن مي باشد.
رويا رويي با بدعت تا آنجا اهميت دارد كه ابا عبدالله الحسين (ع) يكي از دلايل مهم قيام خود را مبارزه با بدعت و احياء سنت نام برده در نامه اي كه به برخي از بزرگان مينويسند اينچنين بيان مي كنند. « … و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنه نبيه (ع) فان اسنه قد اميتت و ان البدعه قد احييت و ان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل ارشاد و السلام عليكم و رحمه الله.
( موسوعه كلمات الامام الحسين ص315)
من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر (ع) دعوت ميكنم زيرا سنت نابود شده و بدعت زنده گشته است اگر سخنم را بشنويد و از من اطاعت كنيد شما را به راه رشد و بالندگي هدايت مي كنم، درود و رحمت خدا بر شما باد.»
3- رويارويي با گسترش فساد
يكي از مسائل مهم ديگري كه در كلمات اما حسين (ع) به عنوان انگيزه انقلاب كربلا مطرح شد مبارزه با گسترش فساد و گناه است، در اين باره ابا عبدالله الحسين (ع) مي فرمايد: يا فرزدق ان هولاء قوم لزموا طاعه الشيطان و تركوا طاعه الرحمان و اظهروا الفساد في الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استاتروا في اموال الفقراء و المساكين و انا اولي من قال بنصره دين الله و اعراز شرعه و الجهاد في سبيله لتكون كلمه الله هي العليا؛
( موسوعه … ص337)
اي فرزدق! اينان قومي هستند كه اطاعت شيطان را برگزيده و اطاعت خداوند رحمان را ترك كردند، فساد در زمان را آشكار ساخته حدود شرعي حدود شرعي را باطل كرده مسكرات نوشيدند اموال فقراء و مساكين را به نفع خود برداشتند و من در قيام براي ياري دين خدا و عزت بخشيدن به دين او و جنگ در راه خدا از ديگران سزاوار ترم تا نام خدا به پيروزي رسد.»
همچنين مي فرمايد:
«… الا ترون الحق لا يعمل به و لي الباطل لايتناهي عنه ليرغب المومن في لقاء ربه حقا حقا فاني لا اري الموت الا سعاده و احياة مع الظالمين الا برما؛
(بحار الانوار ج44ص381)
آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و باطل طرد نمي گردد. حقيقتا مومن بايد به مرگ راغب باشد هر آينه من مرگ را جز سعادت و زندگي با ظالمان را جز زجر و شكنجه نمي بينم.»
4- جان دادن براي دين خدا و احياء حق
يك از مهمترين آموزه هاي كربلا درس جانبازي در راه دين، و همه جاذبه هاي دنيوي را در مسير رضاي الهي به هيچ انگاشتن است. آدمي به جان خويش بيش از همه عشق مي ورزد و هر چيز را براي جانش ميخواهد اگز حاضر شد از اين عزيزترين ، براي مقصودي بگذرد بايستي آن چيز را مهم ترين هدف در ديدگاهش دانست.
اما حسين (ع) در مسير احياء حق، اهداء جان و پذيرش مرگ را بسيار ساده و آسان مي شمارد.
« ليس شاني شان من يخاف ما اهون علي سبيل نيل العز و احياء الحق ليس الموت في سبيل العز الا حياه خالده ليست الحياء مع الذل الا الموت الذي لا حياء معه افبالموت تخوفني … هل تقدرون علي اكثر من قتلي مرحبا بالقتل في سبيل الله و لكنكم لا تقدرون غلي هدم مجدي و محو عزي و شرفي فاذا لا ابالي بالقتل؛
(موسوعه …ص360)
در شخصيت من، ترس از مرگ جايگاهي ندارد مرگ در راه عزت و احياء حق چه آسان است . مرگ در راه عزت جز حيات جاويدان نيست و زندگي با ذلت جز مرگ بدون زندگي نخواهد بود ايا مرا از مرگ مي ترسانيد؟… ايا بالاتر از كشتنم چه مي توانيد كرد؟ آفرين بر كشته شدن در راه خدا ولي بدانيد هرگز نمي توانيد عظمت مرا بشكنيد و عزت و شرف مرا از بين ببريد پس با كي از كشته شدن ندارم.»
كربلا جريان يا رويداد
از انجا كه ابا عبدالله الحسين (ع) به عنوان پيشواي سوم شيعيان و حجت خدا است اگر حركتي را در بستر زماني خاص انجام داده بر همه پيروان و شيفتگان آن حضرت لازم است در ان مسير حركت كنند. همچنين بر اساس معارفي كه از زيارات در مي يابيم همگي وظيفه منديم كه تا قيامت او و يارانش را دوست داشته و با دشمنانش همواره در ستيز و دشمني قرار گرفته و با اين دوستي و دشمني به خداي بزرگ تقرب جوييم.
در زيارت امام حسين(ع) در عاشوراچنين آمده است:« و اتقرب الي الله ثم اليكم بموالاتكم و موالاه و ليكم و بالبرائه من اعدائكم و اناصبين لكم الحرب و بالبرائه من اشياعهم و اتباعهم اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولي لمن ولاكم و عدو لمن عاداكم ؛ و به خداوند تقرب مي جويم، سپس به شما تقرب مي جويم با دوستي شما و محبت دوستان شما و با دوري و بيزاري از دشمنان شما وكساني كه در مقابل شما جنگ بپا كردند و با بيزاري از پيروان و همراهان آنان. من با كساني كه با شما مسالمت داشته باشند تسليم هستم و با كساني كه با شما بجنگند در جنگم و دوست دوستان و دشمن دشمنان هستم.»
نتيجه آنكه قضاياي كربلا محدوده جغرافيايي و عصري را در مي نوردد و رودي خروشان در بستر تاريخ جاري ميكند كه همواره قطرات زلال انسانهاي پاك را به جمع خويش پيوند مي دهد و نويد حيات پاكي و خداجويي به سرزمينهاي ديگر مي رساند.
اما حسين (ع) جريان بودن كربلا را در فرازهايي از سخنانش اين گونه ترسيم ميكند. ابتدا خود و دودمان پاكش را معرفي ميكند، سپس چهره ننگين و گناه پيشه يزيد رانشان مي دهد و در پايان مي فرمايد:« مثلي لا يبايع مثله؛ فردي مثل من با كسي مانند او هرگز بيعت نخواهد كرد.»
حضرت اين گونه بيان ميكند كه اين دو شخصيت كاملا متفاوت از جهت فكر، ايما ن وعمل در هيچ جايي نمي توانند با يكديگر همراه شوند و اين ، محدوده زماني وجغرافيايي نمي شناسد. ويا جمله الا ترون ان الحق لا يعمل به… كه در صفحات قبل ذكر شد، حضرت مي فرمايند:« وقتي در جانعه اي به حق عمل نشود و از باطل نهي نگردد مومن به حق بايد آرزوي مرگ كند.» اين جملات هرگز محدوده زميني و مكاني نمي شناسد و اين پيامها و مفاهيم، كربلا را به صورت يك جريان در مي آورد.
ما براي آنكه عاشورا را در خط عاشورا نگه داريم وظيفه داريم كه از سويي پيامهاي عاشورا را به خوبي بشناسيم و از سوي ديگر آنرا محدود در چهارده قرن قبل و به عنوان يك رويداد تلقي نكنيم بلكه جريان پوياي عاشورا را ترسيم و به مردم بگويييم كه جايگاه خويش را در اين حجريان بيابند؛ وظيفه خود را بشناسند و به آن وظيفه عمل كنند.
پيامهاي اساسي عاشورا كه احياء ارزشهاي مبارزه با بدعت و فساد و تباهي و جان دادن برا ياحياء حق و عزت بود بايد به خوبي براي مردم ترسيم وآْفتهاي هر بخش تبيين گردد كه در اينجا به هر يك از آن شاخصها به صورت جريان نگاه مي شود و مواردي به صورت نمونه مطرح ميگردد.
1- احياء ارزشها و يا جاه طلبي
2- امروزه در بساير از حركتهاي اجتماعي به جاي دفاع از ارزشهاي ديني؛ جناح بندي و دفاع از جناحها نشسته و به قيمت نابودي ارزشها دنبال مي شود كه اين حركت با خط عاشورا سازگار نيست . اگر براس دستيابي به پست، سمت و رياست همه چيز قرباني شود اين راه يزيد ، ابن زياد و عمر سعد است نه اما حسين (ع)
امام حسين (ع)رسما اعلام مي كند كه من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم اين حركت با ترويج منكر و نهي از معروف براي جلب آراي مخالفان دين سازگار نيست.
مبارزه با بدعت نه ترويج بدعت
اما م حسين (ع) مردم را به كتاب خدا و سنت مي خواند و علت ثيام خود را بي توجهي به كتاب خدا و نابودي سنت و برپاشدن بدعتها مي شمارد. حال شيعيان آن حضرت بايد به اين جريان بپيوندند و به احياء سنت بپردازند.
اين خيزش و انقلاب ابتدا بايد از مراسم ديني آغاز گردد و سپس همه ابعاد فرهنگي جامعه مورد توجه قرار گيرد.
در مراسم عبادي، مجالس عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع) از جايگاه ويژه اي برخوردار است . پس از وقايع عاشورا نه نفر از ائمه بزرگوار زيسته اند و شيعيان بسياري در زمان آنان بوده اند و به عزاداري و بزرگداشت كربلا اهتمام داشته اند زيرا اين مهم، در روايات بسياري مورد توجه قرار گرفته است اما گاهي حركتهايي ديده مي شود كه ائمه اطهار به آن توصيه نكرده و سبب وهن شيعه گرديده است . اين حركتها بايد با ظرافت توسط علماي دين شناسايي و به مردم كه از علاقمندان اهل بيت هستند گوشزد شود. در اينجا نمونه هايي بيان مي شود.
الف) اشعار يا رفتار باطل
بيا ن مدح و مرثيه ائمه اطهار بايستي به نحوي با ژرف نگري انجام شود كه سخنان باطل به آن راه نيابد همچنين در مراسم تعزيه ابا عبدالله الجسين (ع) بايد دقت وافر از طرف مسئولين خصوصا مبلغين عزيز اعمال گردد كه ضمن برگزاري با شكوه و گسترده مراسم از راه يابي رفتارهاي خطا و انحرافي به آن جلوگيري شود؛ گاهي ديده مي شود كه اشعاري خوانده مي شود و يا رفتارهايي بروز مي كند كه براي هر عالمي واضح است كه مرصي ائمه اطهار(ع) نبوده و اگر در محضر آن بزرگواران چنين رفتاري بروز كند و يا اين چنين اشعاري بيان مي شد به شدت طرد ميگرديد. همان گونه كه پيشوايان عزيز ما با صوفيا و يا تفكرات باطل با صراحت مخالفت مي نمودند.
ب) عدم دقت در بيان مقاتل
از مسائل مهمي كه بايد مورد توجه قرار گيرد بيان دقيق مقتل است به اين معني كه اگر مطلبي بيان مي شود حداقل در يكي از مقاتل نقل شده باشد نه آنكه هر چه گفته مي شود؛ مطالبي شنيده شده و بدون ماخذ باشد. زيرا دروغ گفتن از گناهان كبيره است و دروغ بستن به ائمه اگر در ماه مبارك رمضان انجام شود موجب بطلان روزه است اما با كمال تاسف گاهي در عزاداريها برخي به راحتي مطلب خطائي را به امام (ع) نسبت مي دهند و حرفهايي كه در هيچ كتابي نيست با جسارت مطرح مي كنند.
ج) بي توجهي به نشر معارف
يكي از فضاهاي بسيار مهمي كه در طول تاريخ، شيعيان از آن براي نشر معارف ديني استفاده كرده و عموم مردم را از جهت فكري تعذيه كرده اند جلسات عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع) بوده است در اين جلسات مباحث اعتقادي، اخلاقي و احكام شرعي براي مردم بيان مي شد ه است ليكن با گذر زمان اين مجالس از تبليغ معارف ديني فاصله گرفت ه ، صرفا به خواندن اشعار و روضه اي اكتفا مي شود كه بايد سمت و سوي آن به سوي ترويج علم و معارف ديني و بيان احكام تغيير يافته و عزاداري هم به خوبي برگزار گردد.
د) طولاني شدن عزاداريها
گاهي عزاداريها بسيار طولاني مي شود و تنها چند نفر معدود برنامه ها را دنبال ميكنند و بسيار از عزاداران خسته مي شوند . و اگر فردي هم اعتراض كند به دشمني با اهل بيت متهم مي شود در حالي كه مي توان گفت گاهي طولاني شدن عزاداريها موجب قضا شدن نماز صبح افراد ميگردد.
ه) عدم تبيين اهداف ابا عبدالله الحسين
در مواردي اهداف قيام كربلا براي مردم تبيين نمي شود و يا در صورت بيا ن اهداف . مصاديق زمان كه نمود بارز آن در مبارزه با آمريكا تبلور مي يابد مشخص نمي شود.
و) روشهاي روضه خواني
برخي از كساني كه روضه مي خوانند گاهي از شيوه ها و دستگاههاي موسيقي استفاده مي كنند كه به هيچ وحه مناسب مجالس عزاداري سالار شهيدان كربلا نيست، كه اميد است با راهنمايي علماء دين، وزانت اين مجالس حفظ گردد.
3- مبارزه با فساد و تباهي
4- ابا عبدالله الحسين از فساد و تبهاي گريزان و از سكوت جامعه در برابر فساد خشمگين است. ايشان مي فرمايند : « اينان فساد را ظاهر كردند و حدود را باطل كردند و شراب خواري نمودند.» و يا در جاي ديگر مي فرمايند:« مگر نمي بينيد به حق عمل نمي شود و نسبت به باطل نهي نمي گردد.» يعني مردم از كنار باطل به راحتي ميگذرند و در اين صورت است كه اما حسين مي فرمايند:« بر مومن حق است كه آرزوي مرگ كند.»
5- آيا پيروان و شيفتگان امام حسين هنگامي كه باطل را مي بينند و فساد به صورت آشكار رخ مي دهد نهي از منكر ميكنند؟ آيا مي گويند كه حق اينست ، چرا عمل نمي شود؟ اگر چنين است بسيار خوب و اگر نيست عاشورا ييان بايد به خط عاشورا برگردند.
6- چهره الگوي عزت
امام حسين براي احياء دين و حق جنگيد، جان داد و هرگز زير بار ذلت نرفت، فرازهايي از سخنان عزت آفرين آن حضرت را بيا ن كرديم ولي تا چه حد توانسته ايم اين چهره عزيز را عزتمند معرفي كنيم؟ آن حضرت فرمودند: شما بيش از كشتنم نمي توانيد كاري از پيش ببريد ليكن مجد، عزت و شرف من را نمي توانيد نابود كنيد آيا ترسيمي كه از كربلا و بيان وقايع عاشورا مي شود چهره مردي غيرتمند و عزيز با اين شاخص است يا نه اگر چنين نيست بايد دانست كه عاشورا در خط عاشورا نيست. ايا تا چه حد اين پيام دئر دل پيروان امروزشان جاي داده شده است كه خط آمريكا با يزيد كه هر دو از يك آبشخور تغذيه مي شوند بايد طرد گردد. و بر پيروان آن حضرت لازم است مرگ را بر ذلت بردگي آمريكا ترجيح دهند.
7- من ميگويم عموم مردم آري، اما برخي از سركردگام سياسي مزدور، نه. بهترين راه براي معرفي سياستمداران بازي خورده معرفي چهره عزتمند ابا عبدالله الحسين براي مردم است. آن هم نه يكبار بلكه تبيين اين مفاهيم به طور مداوم و مستمر.