وقتي آثار عرفا وفيلسوفان وکتب وفرهنگهاي لغت واصطلاحات، مورد مطالعه وتحقيق واقع ميشود، در موضوع زيبايي وحسن وزينت به سرمنشا وترکيبهاي وصفي ويا اضافي متعدد ومختلفي برخورد مي کنيم، مانند زيبايي حقيقي، زيبايي وحسن جسمي، حسن وزيبايي روحي وزيبايي معنوي، زيبايي کلامي، زيبايي حسي.
بحث در مورد اين که سرچشمه ومنشا وخاستگاه زيبايي وجمال چيست، مساله مهمي در عرفان اسلامي است. در پاسخ ميگوييم:
الف – فطرت
حافظ شيرازي معتقد است:
در ازل پرتو حسنت زتجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به هم عالم زد ([1])
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستي ومهر بر يک عهد ويک ميثاق بود([2])
غبار همداني هم معتقد است که زيبايي وجمال از ابتداي آفرينش وجود داشت:
«روزي که مي گرفتند پيمان زنسل آدم، زيبايي وعشق از ميان ذرات در جستجوي ما بود»([3])
امام خميني (ره) علاوه بر اينكه منشا وخاستگاه زيبايي وحسن را درحب ذاتي خداوند مي داند،بر فطري بودن آن نيز تاکيد ميكند:
«از آنجا خداوند سر شت وفطرت همه موجودات را با عشق وزيبايي خود مخمر ساخته است كه همه سلسله موجودات همه ذرات کائنات از پايين ترين تا با لاترين مرتبه، همه حق طلب وحق جويند وهر کس در هر مطلوبي،خدا را طلب ميكند.»([4])
خلاصه اين که خداوندبرخي از صفات را در نهاد وفطرت انسان به وديعه وامانت نهاده است يکي از اين صفات وويژگيهاي فطري، زيبا خواهي وزيبا جويي است از سوي ديگر دين اسلام به عنوان کامل ترين دين و آيين عملي وعلمي برنامههايي را ارئه ميدهد که همراه مطابق با فطرت واحساسات بشر باشد.
قرآن ميفرمايد: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» ([5])خدا گرايي وخدا پرستي به صورت يک فطرت در درون جان همه انسانها قرا دارد واز نخستين روزي که انسان قدم به اين عالم هستي مي گذارد اين جمال وحسن الهي دردرون جان او شعله ور است.
صاحب تفسير نور الثقلين در ذيل آيه مذکور آورده است:
«اَبي رَحمَةُ اللهُ قال: حَدَثَّنا سَعدِ بن عبدالله عَن اَحمَد بن محمد عن…. عن زُراره قال: قُلتُ لِاَبي جعفر(ع) اَصلَحَکَ اللهَ، قَولُهُ عَزَّوَجلَّ في کتابه: فِطرَتَ اللهِ الَّتيِ فَطَرَ النّاسَ عَلَيهَا قالَ: فَطَرَ هُم عَلَي التَوحيدِ عِندَ الميثاقِ وَ عَلي مَعرِفَةِ اَنَّهُ رَبَهُم»([6])
«پدرم که رحمت خدا بر او باد گفت:سعد بن عبدالله براي ما از احمد بن محمد واو هم از… زراره نقل حديث کرد که گفت: به ابي جعفر (امام باقر ) –عليه السلام – گفتم: خداوند تو را نيکو گرداند. اين که در کتابش، فطرت الهي، فطرتي است که همه انسانها را براي آن فطرت خلق کرده»( پس منظور از اين آيه چيست ؟) آن حضرت فرمود:خدواند انسانها را در هنگام اخذ ميثاق بر توحيد وخدا پرستي ومعرفت وشناخت او که پروردگار است، خلق کرد.
چون خداوند سرشت وفطرت همه موجودات را با حسن وجمال خود مخمر ساخته است، به اعتقاد امام خميني(ره): «همه سلسله موجودات وهمه ذرات کائنات، از پايين ترين مرتبه تا بالاترين مرتبه، همه حق طلب وحق جويند وهر کس در مطلوبي، خدا را طلب ميكند»([7])
بنابراين با توجه به آيات فراوان وروايات وتفاسير مفسران يکي ازعوامل اسباب ايجاد حسن وبه دنبال آن عشق حقيقي فطرت الهي بشر است که موجب تقويت آن هم ميگردد.
پرسش: اگر زيبا يي فطري است، پس چرا انکار وسرکوب؟
به عبا رت ديگر اگر زيبايي فطرتي است پس چرابعضي مي گويند وجود ندارد يا اگر اعتقاد به آن دارند آن را ناشايست وبد ميدانند ودرپي از بين بردن آن هستند؟
پاسخ بسياري از انحرافات امروزي بشري يا ريشه درسخت گيري متعصبين دارد ويا ازطرف مقابل بي بندوباري وهوس بازي مشاهده ميشود، که باعث کم رنگ کردن اين فطرت سليم وپاک مي گردد.راه صحيح ودرمان آن اين است که رعايت اعتدال بشود تا انسان به کمال برسد اگر غير از اين باشد نتيجه معکوس ميدهد ودامنه انحرافات را وسيع تر، پنهان تر وشديد تر ميكند.بايد به جاي تعصبات بي جا وانکار تمايلات، انسان به کاربرد صحيح آن ها نظر کندوچون خداوند در خلقت حکيم بوده است هيچ نيروي را دربشر نا شايست وبد قرار نداده است لذا بايد به جاي انکار نير وهاي خدادادي آنها را به سوي معنويت ومعراج انسان راهنمايي وهدايت کند.
ب- زيبايي مطلق
از آنجا که خداوند زيباست وزيبايي را دوست دارد منشا وخاستگاه زيبايي خود خداوند است. در روايتي ازعلي(ع) نقل شده است «اِنَّ اللهَ جَميلٌ وَيُحِبُ الجَمالَ ويُحِبُ اَن يَري اَثَرَ النِعمَةِ عَلي عَبدِهِ»([8]) خداوند زيبا است وزيبا يي را دوست دارد. ودوست دارد اثر نعمتش را در بنده اش ببيند. به قول مولوي:
او جميل است ويحب للجمال کي جوان نوگزيدپيرزال([9])
آيات قرآن وروايات فراوان نشان ميدهد که خداوند کامل ترين وبا لاترين واصلي ترين منبع زيبايي وجمال است وخود خداوند ميفرمايد فَادعُوهُ بِها يعني خداوند را به وسيله زيبايي معرفي کنيم.
مي توان گفت که زيبايي وجلوه هايش از ابتداي خلقت انسان در سرشت اووجود داشته واز همان ابتداي خلقت به دنبال زيبايي و حسن بوده است. خداوند زيبايي مطلق است ومنشا تمام زيباييها اوست ومخلوقات، جلوهاي از زيبايي اويند. لذا به ناچار بايد نظريه وحدت وجود را درمکتب جمال وزيبايي بپذيريم.در نظريه وحدت وجود است که يکي بودن ويگانگي عالم هستي مطرح ميشود وهر چه هست سايه هاي يک موجود است و در حيقت جمال وزيبايي مخلوقات يک اشعه واندکي از جمال وزيبايي خداوند است.
فلوطين درباره خاستگاه ومنشا زيبايي ميگويد «زيبايي اصيل، روح است. روحي که نيک وزيبا شود، همانند خدا مي گردد، زيرا منشا بخش بهتر وزيباتر هستي، يعني زيبايي است. زيبايي ونيکي عين يكديگرند؛ از اين رو براي رسيدن به زيبايي ونيکي يک را ه بيشتر ندارد، بدين ترتيب او منشا زيبايي است وغايت زيبايي، آنچه از زيبايي بهره دارد، داراي صورت است، ولي خود زيبايي صورت ندارد. او هم بر انگيزنده عشق است وهم عين اشتياق عشق، او عشق به جزء خويش است وزيباييش از خودش ودر خودش است.»([10]) پس خاستگاه زيبايي را نبايد در امور مادي محصور دانست بلکه اصل آن را بايد در امور معنوي جستجو کرد، هرچند زمينه درک اين نوع زيبايي ها به درون نيازمند است به قول عطار:
«با جمالش چو نکه نتوان عشق باخت با کمال لطف خود آئينه ساخت
هست آن ائينه، دل، در دل نگر تا ببيني رويشاي صاحب نظر»([11])
________________________________________
[1] – ديوان حافظ، پيشين، ص 120
[2]- همان 162
[3]- حسين طلاييان، راز هستي، (تهران: پيام آزادي،1380) ص 44
[4]- امام خميني، سر الصلوة، مقدمه و تصحيح سيد احمد فهري، (تهران: پيام آزادي، بيتا)، ص 91
[5]- روم، 30
[6]- عبد العلي بن جمعه عروس الهويزي، تفسير النور الثقلين، جلد 4 (قم عليه، 1382 ق) ص184
[7]- امام خميني، پيشين، ص 91
[8]- محمد بن يعقوب بن اسحاق الکيني، فروع کافي، جلد 6 (تهران: دارالکتب اسلاميه، 1367م) ص 438
[9]- جلال الدين محمد، مولوي، مثنوي، تصحيح عبد الکريم سروش، نسخه قونيه، (تهران: انتشارات دانشکاه تهران: 1339) د: 3، ب 817
[10]- فلوطين، دوره آثار فلوطين، ترجمه محمد حسن لطفي، ج 2 (تهران: انتشارات خوارزمي، 1366)، ص 528
[11]- فريدالدين محمد عطار نيشابوري، منطق الطير، به اهتمام و تحقيق سيدصادق گوهرين، (بيجا: انتشارات علمي و فرهنگي، 1371)، ص 63.