ماه عسل و اثر عوامل روانی در زمان آمیزش
در آیه شریفه (و اتوالنساء صدقاتهن نحله) بلافاصله پس از کلمه صداق شیرینی عسل را به نمایندگی مولدش (نحل) بیان می فرماید در کتابهای شیعه و سنی بکرات به کلمۀ عسیل برمیخوریم که عسل چون حسن و عسیل چون حسین فقط در کمیت بحث محدودی در قلمرو یک کلمه دارند ولی در عمل و شیرینی هر دو را کیفیتی مشابه و نامحدود است ولمعه و وسائل شیخ حر عاملی و کتابهای دیگر شیعه و اسد الغابه و … و سنی کلمه مذکور را که معنای نطفه ریزی و آمیزشی شیرین را نیز می رساند آوده اند که مخصوصاً در آنها قسمت بحث طلاق که محلل باید به عسیل برسد مطالبی هست و در بعضی از قسمتها می بینیم که نبی گرامی… حتی تذوی من عسیلنا و تذوفی من عسیلتک را به داماد فرموده اند.
مسافرت و فوایدی که بر آن مترتب است و در شعری منسوب به حضرت علی که پنج فایده ذکر شده است (… فسا فرقی الاسفار خمس فوائدی…)
رفتن یک پسر از یک فامیل به اتفاق یک دختر از خاندانی دیگر به مسافرت که دور از گفتگوها و دخالت ها و چون و چراها چند صباحی بگذرد و دو دلداده برای یکدیگر باشند نه برای کسانیکه قبلا به آنها تعلق داشته اند و کلمه ذائقه ای را که پیامبر خاتم و ائمه اطهار در جملاتشان آورده اند معلوم می شود اين عسيل و شیرینی کوچک به علت نامحدود بودنش کمیتی مصغر دارد ولی در کیفیت بزرگ است.
دیگر حرمت هر گونه مسافرت است که با عدم رضایت والدین داماد یا عروس شروع شود چنانکه اگر پدر یا مادر داماد به او بگویند از مسافرتت راضی نیستم یا باید آن را بتعویق بیندازی باید اطاعت کند و تنها مسافرت واجب است که باید کمال احترام را نسبت به آنها بجای آورده و مسافرت را نیز انجام دهد چون حج واجب.
اما ماه عسل از چه زمانی باید آغاز شود :
پس از پایان رفت و آمدها و ازدحامها و جشن ها و حجله رفتن که همه پرسر و صدا و خستگی آور است ماه عسل از تنهائی و دلدادگی و سکوت و آرامش و برای یکدیگر بودن است برای بهتر برداشت از عسیل آغاز کرد .
باز هم اثر عوامل روانی در زمان آمیزش
بهمان اندازه که ارزش روان از تن بیشتر است توجه اسلام نیز به روان که بیشتر است زیادتر می باشد تا اینکه حتی قبل از آمیزش از گناه و آلودگی و خوردن غذاهای حرام و فاسد دوری گردد یا از خوردن فرآورده دست فاسقان و فاجران خودداری شود و باز مسئله را اهمیت بیشتری داده مرد را زن را در زمان آمیزش از اینکه به مردی یا زنی دیگر غیر از همسر خود در نظر آوردند ممنوع می سازد و در کتابها بابی در این باره باز شده است.
(باب کراه جماع الزاجه بشهوه امره الغیر).
و از جمله و صایای نبی گرامی به حضرت علی (یا علی لا تجامع امراتک بشهوه امراه غیرک)[1].
همین است.
باز مسئله مهم تر است اسلام همان اسلام که می گوید گناه کنی عذاب میشوی ثواب کنی پاداش داده می شوی اما اگر فکر گناه کردی و قصدت به اجرا در نیامد و فکر گناه به گناه کردن نیانجامید انگار که هیچ نشده است و کیفری نخواهی دید اما اگر نیت ثواب کردی و قصد کردی کار نیکی انجام دهی و ندادی پاداش نیکو داری و در آمیزش استثنای عجیب در کار است بسیار عجیب.
اگر در حال آمیزش با همسرت، فکرت بطرف زنی دیگر منحرف شد یا بطرف مردی تو گناهکاری و این اندیشه حرام است. اشخاص بسیارند که نعوظشان کامی نمی شود مگر آنکه دیگری را در نظر آوردند و اگر تمایل هم جنس خواهی دارند جوانی را در نظر میاورند و در غیر اینصورت دختری یا زنی که سابقاً مورد نظر بوده است به خیال خود در آغوش می گیرند.
تعجب اینجاست که نیمه مذهبی ها یعنی کسانی که خود را مذهبی قلمداد کرده اند اما هرچه را توانسته اند صورت شرعی بدهند به تشخیص خود به مذهب چسبانده اند و من اینها را که بقول قرآن افتومنون بیعض لکتاب و تکفرون ببعض مذبذبین بین ذللک لا الی هولا و لا الی هولا می باشند نیمه مذهبی می نامم و نیمه مذهبی گفتن بهتر از نیمه بودن در الحاد و کفر و فسق نامگزاری کردن است بخاطر همان اندازه مذهبی بودن که ارزش بیشتری دارد به هر صورت نیمه مذهبی ها نیز ممکن است به زنی و دختری ننگریسته باشند مردی را در نظر می آورند (یا آنکه هرگز لواط نکرده باشند) یا زنی را خود ساخته و تصور کرده برای حصول به نعوظ در آغوش می کشند فرقی نمی کند زنان نیز اگر درست تربیت نشده باشند یا در سابقه اشان سحق وجود داشته باشند هنگام آمیزش با شوهر ممکن است پسری را یا دختری را در نظر آورند.
درست تربیت نشدن دختر فقط منظور این است که وی را از پسر و مرد بجای آنکه بر حذر دارند که فریب نخورند می ترسانند که از آنها گریزان باشند و در نتیجه دختر هنگام آمیزش به فعالیت یک جانبه روانی می پردازد کما آنکه کسانیکه عادت به استمناء دارند بیشترشان تخیلات گفته شده را دارند و یکی را به نحوی که گفته شد در آغوش می کشند یعني با آنکه در حال آمیزش با همسر خودند باز هم برای به اوج لذت رسیدن خود را به تنهائی کافی می دانند غافل از آنکه به اوج ایجاده شده در آمیزشهای طبیعی هرگز با این وضع موجودیت نخواهد یافت.
ملاحظه فرمودید که اسلام چرا نیت بد را که در قوه می ماند و به فعل در نمیاید کیفر نمی دهد و گناه نمی شناسد زیرا همان مانعی که حائل می شود خود سد و توبه و خنثی کننده است در صورتیکه تخیل آمیزش با فردی که وجود خارجی ندارد و یا دارد و اینک او را در غیر مکان خودش در آغوش می آورد نوعی جلق زدن بحساب است که فقط توانسته عاملی را که همیشه می خواسته خود هم فاعل باشد هم مفعول هم ضارب هم مضروب هم تصرف کننده هم تصرف شده یعنی همیشه یک نفر بیشتر نباشد اینک نیز حاضر نشده مفعول و مضروب و متصرف دیگری جز او باشد و این همان است که از خودش و زائیده تخیلات اوست و خودش و هر چه منشاء صدورش خودش باشد جزء همان غافل و ضارب است
[1] – 188 جلد 14 وسائل