مسائل رواني قبل از آميزش
برخي از آيه 223 بقره سوء استفاده مي كنند و سعي در القاء اين شبهه دارند كه اسلام حقوق زن را ناديده گرفته و به نوعي اراده و انسانيت را در روابط زناشويي هم از وي گرفته است در حالي كه در دموكراسي چنين نيست؟ لطفا در مورد تفسير اين آيه و رفع شبهه توضيح دهيد؟
نگاهي به شأن نزول آيه و تفسير آن و ديدگاه غرب و اسلام نسبت به خانواده، روشن مي کند که اين آيه – برخلاف پندار برخي- از آياتي است که ارزش زن و جايگاه اجتماعي او را بيان مي کند
.
خانواده از ديدگاه غرب:
غرب، پس از رنسانس و به ويژه با ظهور «ليبراليسم»، «اومانيسم» و «فيمينيسم» نهاد خانواده را به مرور ناديده انگاشت و زنان را به مشاغل عمومي و تضعيف نقش مادران در خانواده سوق داد. از نظر برخي از دانشمندان آنان که به فيمينيسم دامن مي زنند، روابط خانوادگي نتيجه اي جز زير سلطه رفتن زنان ندارد. از اين رو آنان نظريه «زوج آزاد» را آسان ترين راه براي رهايي زن از اين سلطه دانسته اند.
نظريه زوج آزاد، نوعي هم زيستي مشترک ميان زن و مرد است که بر مبناي آن، هيچ مسؤوليت حقوقي بر عهده دو طرف نمي آيد؛ بلکه تنها پاسخي به نيازهاي جنسي بدون در نظر گرفتن ضوابط اخلاقي و وجوه عاطفي آن است.
براساس اين بينش هدف اصلي از روابط زناشويي، ارضاي غرايز جنسي زن و مرد است و فعاليت زايشي زنان ناديده انگاشته مي شود. آنان تکثير نسل را روند حيواني مي دانند تا عملي انساني و چون سرشت انساني را ندارد، کار زايشي، بلکه از طريق کار توليدي قابل تغيير مي شمارند، مي گويند کار زنان ممکن است از نظر اجتماعي ضروري محسوب شود، اما کاملا تاريخي است. از اين رو است که زن ها و مردها در غرب در عين تشکيل خانواده، با مردها و زنان ديگر رابطه برقرار مي کنند و معمولا زن در آن جوامع نقشي جز بازيچه و عروسک ندارد. قاچاق دختران و زنان از شرق به غرب مؤيد اين نظريه است(1).
خانواده از ديدگاه اسلام:
از نظر اسلام، زناشويي، يک نظم اجتماعي است که مانع روابط نامنظم و بي قاعده اجتماعي (روابط بي قاعده و آزاد دو جنس) و پيامدهاي ناپسند آن، مانند فرزندان حرام زاده و شيوع پيامدهاي جنسي و مشکلات ديگر اجتماعي مي شود.
در اسلام، زناشويي عمل عبادت آميز و مقدس به شمار آمده است که بنا بر حديث پيامبر اکرم: «من تزوج احرز نصف دينه»(2) مي تواند نصف ايمان جوان را از دستبرد شيطان حفظ کند و هدف از آن، حفظ نسل، انتقال تجربه، پرورش روحي و فکري فرزندان، انتقال فرهنگ و زبان، ايجاد آرامش رواني و هدايت غريزه و نياز جنسي است(3).
تفسير آيه:
در آيه شريفه 223 سوره بقره چند نکته آمده است:
1. تشبيه زنان به مزرعه؛
2. جواز استمتاع از آنان در هر زمان يا از هر مکان يا در هر مکان (بنا بر اختلاف تفاسير)؛
3. هدف از آميزش (پرورش فرزندان صالح و نيک) «قدموا لانفسکم»؛
4. توجه به دستورات خداوند و تجاوز نکردن از حدود و قوانين شرعي حتي در روابط زناشويي؛
تشبيه زنان به مزرعه، ممکن است براي برخي سنگين آيد که چرا اسلام درباره نيمي از نوع بشر چنين بياني کرده است، در حالي که نکته باريکي در اين تشبيه نهفته است و در حقيقت قرآن کريم مي خواهد با اين بيان ضرورت وجود زن در اجتماع انساني را مجسم کند که زن يک وسيله ارضاي شهوت ها نيست؛ بلکه وسيله اي براي حفظ حيات نوع بشر! همان طور که انسان براي ادامه زندگي به تغذيه نياز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذايي، حيات او تأمين نمي شود، همچنين براي ادامه نوع خود نيز نيازمند به وجود زن است
علامه طباطبايي در اين باره مي فرمايند: «حاصل معناي آيه اين است که: موقعيت زنان در جامعه انساني همانند زراعتي است که آدمي براي تحصيل غذايي که مايه حفظ زندگاني و بقاء آن است و نيز براي ابقاء تخم بدان احتياج دارد. همچنين جامعه انساني براي دوام نوع و بقاء نسل محتاج به زنان است؛ زيرا خداوند متعال تکون انسان و مصور شدن او را به اين صورت در طبيعت رحم قرار داده و طبيعت مردان را که جزيي از آن ماده اصلي در ايشان است مايل به زنان فرموده و ميان مردان و زنان دوستي و مهرباني برقرار کرده است»
به اين واقعيت نه تنها مفسران مسلمان، بلکه فلاسفه غرب نيز اعتراف کرده اند. ‹‹ويل دورانت›› در کتاب «لذات فلسفه» مي نويسد: «در نوع انسان عمل توالد در جسم زن است و عمل مرد تبعي و سطحي است و حتمي و ناگزير نيست. طبيعت و آزمايشگاه ها هر دو زايد بودن مرد را به طور قطع نشان داده اند. اين يک حقيقت تلخ است که در انواع حيوان اصل و اساس ماده است و مرد فرع و تابع است. در نمايش بزرگ توالد که محور حيات است، عمل نر حقير است و فقط سياهي لشکر است. در بحران وضع حمل مرد با دستپاچگي و از روي حيرت در کنار زن مي ايستد و سرانجام به حقارت و غيرضروري بودن هستي خود در پهنه رشد نوع پي مي برد. در اين لحظه است که مي فهمد زن از او به نوع نزديک تر و وابسته است و جريان عظيم حيات در وجود زن است و خلقت از خون و جسم و به تدريج در مي يابد که چرا اقوام ابتدايي و اديان بزرگ سامري را مي پرستيدند»
حاصل آن که از تشبيه زن به مزرعه چند نکته مهم فهيمده مي شود:
1. از تعبير حرث، فهميده مي شود که ارتباط مردان با زنان در اشباع غريزه منحصر نيست؛ بلکه ارتباط تنگا تنگ زمينه و محصول عمل را دارد. همان گونه که دنيا مقدمه آخرت است. زنان نيز به نوع بشر بقاء مي دهند و آخرت انسان و فرزندان با زنان سامان مي يابد. هم چنان که اين نکته را از ذيل آيه «قدموا لانفسکم» فهميده مي شود.
2. انتخاب همسر مناسب همچون انتخاب مزرعه مناسب است و انتخاب بذر نيز شرط توليد بهتر است.
3. بذر و زمين هر دو در توليد، نقش مهمي دارند و زن و مرد بيشتر در نسل آينده نقش دارند.
4. هدف مقدس به هر کاري قداست مي دهد. اگر هدف آميزش ذخيره روز قيامت باشد آن نيز رنگ الهي مي گيرد.
5. زن نه کالا است و نه منشأ «تاريکي» بلکه او بنيان گذار آبادي ها و سرمايه گذار تاريخ و فرستنده هداياي اخروي است(
در واقع اين آيه سخن پندار آناني را که زن را تنها بازيچه و وسيله هوس بازي مي دانند باطل کرده است و ارزش واقعي زن را در درجه اول حفظ نسل، انتقال تجربه و پرورش فکري و روحي فرزندان دانسته است.
بخش دوم آيه نيز، جواز مطلق استمتاع را از همسر مي فهماند برخلاف برخي اديان که قيدهايي را براي اين امر قرار داده بودند. چرا که اگر «اني» در آيه زمانيه باشد، توسعه زماني مسأله آميزش جنسي را بيان مي کند؛ يعني در هر ساعتي از شب و روز مجاز هستيد و اگر مکانيه باشد، توسعه در مکان را مي فهماند؛ يعني در هر مکان که خواستيد در آييد
اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به هر دو جنبه باشد و به اين ترتيب دو همسر مي توانند هرگونه و در هر زمان و مکان، از لذت جنسي بهره بگيرند.
شايد اين پرسش به ذهن خطور کند که چرا در اين مسأله مخاطب مردان هستند و زنان چنين خطابي ندارند و تابع هوس هاي مردان قرار گرفته اند؟
پاسخ با توجه به دو نکته زير روشن مي شود:
1. با توجه به شأن نزول آيه که در مورد استمتاع مرد از زن و نفي برخي قيدهايي که بعضي اديان گذاشته بودند، مي باشد(9) مخاطب بودن مردان بديهي است و از اين خطاب تحت اراده مرد بودن زن و بهره نجستن زن به هنگام آميزش فهميده نمي شود.
2. اساسا قرآن کريم به خاطر حفظ حيا و عفت زن چنين خطاب هايي را به زنان نمي کند، هم چنان که براي مردها پاداش حورالعين ذکر شد؛ اما براي زنان چنين پاداشي به صراحت نيامده است و از اين، وجود نداشتن چنين پاداشي براي زنان استنباط نمي شود. حاصل آن که توجه به صدر و ذيل آيه که زن به عنوان مزرعه و هدف از آميزش و روابط زناشويي تربيت فرزند صالح دانسته شده، معلوم مي شود که اسلام زن را به عنوان طفيلي ندانسته و انسانيت را در روابط زناشويي و آميزش ملاک قرار داده است و زن را اساس خلقت به شمار آورده است. برخلاف عقيده برخي که هدف از روابط زناشويي و آميزش را ارضاي غريزه هاي جنسي – همانند حيوانات – پنداشته و براي زن ارزشي جز کالا قائل نيستند و از آنان استفاده ابزاري براي تبليغات و مايکن ها مي کنند.
منابع:
فصلنامه کتاب نقد، ش 17، ص 167؛ فيمينيزم عليه زنان، سيد ابراهيم حسيني.
. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 383، انتشارات جامعه مدرسين.
. زن، خانواده و اسلام، سيد محمد خامنه اي، همان، ص 96.
. آيت الله مکارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، ج 2، ص 96.
. علامه طباطبايي، الميزان، دفتر نشر اسلامي، ج 2، ص 212.
. ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، نشر انديشه، چاپ چهارم، ص 139.
. ر.ک: قرائتي، محسن، تفسير نور، ذيل آيه 223 سوره بقره
–
سيدعلي اکبر قرشي، قاموس قرآن، مدخل «اني».
. طبرسي، مجمع البيان، منشورات دار مکتبه الحياه، ج 1، ص 215.