راههای پیشگیری از جرائم دینی واخلاقی
شناخت فضائل و آثار ترك گناه
شناخت فضائل و آثار ترك گناه مي تواند عامل و محرك خوبي براي ترك در گناهان باشد.در اين قسمت بعضي از فضائل ترك گناه را بررس مي كنيم.
ترك گناه و جهاد اكبر
معرفت به اينكه برترين عبادت، ترك گناه است كه از آن به جهاد اكبر ياد مي شود. از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: ترك تمايلات، برترين عبادت و زيباترين عادت است. (91)همچنين از امام علي بن الحسين عليه السّلام نقل شده كه فرمود: هر كس، از آنچه خدا بر او حرام كرده است دوري گزيند، از عابدترين مردم است. (93)در حديثي از پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم نقل شده كه فرمود: هر كس از نافرماني خداوند خودداري كند مانند كسي است كه در راه خدا جهاد كرده است. (93)
محبوب خدا شدن
انساني كه گناه نمي كند محبوب خداوند مي شود و چه چيز بهتر از محبوب خداوند بودن.از علي عليه السّلام نقل شده است: اگر از گناهان دوري كنيد خدا شما را دوست خواهد داشت.(94) بَلَي مَن أَوفي بِعَدِهِ وَ اتَّقي فَإنَّ اللهَ يُحِبُّ المُتِّقِينَ (95) آري هر كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگاري نمايد، بي ترديد خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. … إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ المُتَطَّهِّرِينَ(96)خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست دارد.
پيدا شدن راه نجات و خروج از مشكلات
هركس از خدا بپرهيزد و ترك گناه كند خداوند براي او راه نجاتي قرار مي دهد و مشكلات او را حل مي كند و رزق او را وسعت مي بخشد. …وَ مَن يَتَّقّ اللهَ يَجعَل لَه مَخرَجاً وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِب(97)و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براي او راه بيرون شدني قرار مي دهد. و از جايي كه حسابش را نمي كند، به او روزي مي رساند… . در حديثي از حضرت علي عليه السلام آمده كه فرمود : اكثَر الاستغفار تجلب الرّزق زياد استغفار كن تا روزي را به سوي خود جلب كني.
فتح باب نعمتها
اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمتها. فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً. يُرسِلِ السَّمّاءَ عَلَيكُم مِدراراً. وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً (98) در اين جمله دعوت قوم را به اينكه استغفار كنيد تعليل كرده به اينكه: آخر پروردگارتان غفار است، و غفار كه صيغه مبالغه است، معناي كثير المغفرة را ميدهد، و ميفهماند علاوه بر اينكه كثير المغفرة است، مغفرت سنّت مستمري او است.و معناي آيه اين است كه: اگر از خدا طلب مغفرت كنيد، ابر بسيار ريزنده و بارنده را به سويتان ميفرستد.اموال و فرزندان نزديكترين كمكهاي ابتدايي براي رسيدن جامعه انساني به هدفهاي خويش است. وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ. وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً ، جنات و انهار دو تا از اقسام مال است، ليكن از آنجايي كه از ساير اقسام مال نسبت به ضروريات زندگي بشر دخالت گستردهتري دارند در آيه اختصاص به ذكر يافتند.و اين آيات به طوري كه ملاحظه ميفرماييد نعمتهاي دنيايي را ميشمارد، و از نوح عليه السَّلام حكايت ميكند كه به قوم خود وعده فراواني نعمتها و تواتر آن را ميدهد، به شرطي كه از پروردگار خود طلب مغفرت گناهان كنند. پس معلوم ميشود استغفار از گناهان اثر فوري در رفع مصائب و گرفتاريها و گشوده شدن درب نعمتهاي آسماني و زميني دارد، ميفهماند بين صلاح جامعه انساني و فساد آن، و بين اوضاع عمومي جهان ارتباطي برقرار است، و اگر جوامع بشري خود را اصلاح كنند، به زندگي پاكيزه و گوارايي ميرسند، و اگر به عكس عمل كنند عكس آن را خواهند داشت.
تبديل زشتيها به نيكيها
بازگشت از گناه اعمال زشت را به نيكي ها تبديل مي كند.ازآنجا كه قرآن هيچگاه راه بازگشت را به سوي مجرمان نمي بندد ، بعد از بيان عذاب براي ارتكاب به سه گناه بزرگ در آيات قبل، در اين آيه استثنائي را قائل مي شود و آن اينكه : مگر، كسي كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند، پس خداوند بديهاشان را به نيكي ها تبديل مي كند، و خدا همواره آمرزنده ي مهربان است(99). اما منوط به ايمان است يعني توبه و بازگشت واقع
تحصيل عزت و شخصيت
سومين عامل در ترك گناه اين است كه انسان براي خود عزت و شخصيت قائل باشد. اين احساس كليد دوريِ از گناهان است.
امير مومنان عليه السَّلام فرمودند: مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه(100).كسي كه خود را گرامي دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.
ياد خداوند
هنگام فكر گناه و وسوسه ي شيطان، بلافاصله خدا را ياد كند.
قرآنمجيد در وصف پارسايان ميفرمايد: إِنَّ اَلَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (101)پرهيزگاران چون گرفتار وسوسه شيطان شوند هماندم متذكر (ياد خدا) شده و بصيرت يابند.يكي ديگر از آيات كه دلالت بر اين راهكار مي كند سوره آلعمران آيه 135 است : وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلي ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ و آنان كه چون كار زشتي (گناه كبيرهاي) انجام دهند و يا (به گناه صغيرهاي) بر خود ستم نمايند، خدا را به ياد آرند و براي گناهان خود آمرزش خواهند- و كيست جز خداوند كه گناهان را ببخشد؟- و بر آنچه كردهاند در حالي كه ميدانند اصرار نميورزند. از آيه فوق استظهار مي شود كه ياد خدا، رمز توبه است. و تا ياد خدا در دل گناهكار زنده است، ميتواند در مدار متقين وارد شود .(102)
ايمان به آخرت و يقين به وقوع روز حساب و جزاي آن
ايمان به آخرت و يقين به وقوع روز حساب و جزاي آن، برجسته ترين اصلي است كه انسان را از ارتكاب به گناه باز مي دارد، و فراموش كردن مسئله ي موت، يكي از علل جرأت بر گناه كردن است.و قول خداوند متعال به همين مطلب اشاره كرده و ميفرمايد: وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوي فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ(103)پيروي مكن هواي نفس را تا از راه خدايت گمراه كند، كساني كه از راه خدا گمراه ميشوند برايشان عذاب شديدي است بخاطر اينكه فراموش كردند روز حساب را.از اين آيه معلوم مي شود كه ايمان به روز حساب و قيامت تنها اصلي است كه جرأت گناه را از مؤمن به آن مي گيرد و كسي كه از مقام و قدرت پروردگارش خوف دارد و گناه نمي كند بهشت برايش است: وَ أَمَّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفسَ عَنِ الهَوَي. فَإِنَّ الجَنَّةَ هِيَ المَأوي(104)ايمان به رستاخيز اثر عميقي در تربيت انسانها دارد، به آنها شهامت و شجاعت ميبخشد زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگي اين جهان، شهادت در راه يك هدف مقدس الهي است كه آغازي است براي يك زندگي ابدي و جاوداني. و ايمان به قيامت انسان را در برابر گناه كنترل ميكند، و به هر نسبت كه ايمان قويتر باشد گناه كمتر است(105)و نيز تفسير نمونه در ذيل آيه وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين ( مرسلات آيه 15 ) مي فرمايد : منظور از” مكذبين” در اينجا كساني است كه قيامت را تكذيب ميكنند، و ميدانيم كسي كه ايمان به قيامت و دادگاه عدل خداوند و حساب و جزا نداشته باشد به آساني مرتكب هر گونه گناه و ظلم و فسادي ميشود، اما ايمان راسخ به آن روز به انسان تعهد و احساس مسئوليت و تقوي و پرهيزگاري ميبخشد.(106)
عادت ندادن خود به گناه
انسان نبايد خود را به گناه عادت دهد، به عبارت ديگر اينكه از گناه پي در پي بپرهيزد.(107)گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهي ميكند: الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيم (108)همانان كه روز جزا را دروغ ميپندارند و تنها كساني آن را انكار ميكنند كه متجاوز و گنهكارند.كلمه معتد اسم فاعل از مصدر اعتداء است، كه معناي تجاوز را ميدهد، و مراد در اينجا تجاوز از حدود عبوديت است، و كلمه اثيم به معناي كسي است كه گناهان بسيار داشته باشد، به طوري كه گناهانش روي هم انباشته شده، و به كلي در شهوات غرق شده باشد.در قست قبل بيان شد كه يكي از اصلي ترين عوامل بازدارنده گناهان، ايمان به آخرت و روز جزاست، بنابراين انساني كه غرق در گناهان شده نمي تواند قبول كند كه براي اعمالش عاقبت و حسابي وجود دارد.پس اين زنگ بودن گناهان بر روي دلهاي آنان عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق، آن طور كه هست.از اين آيه شريفه سه نكته استفاده ميشود:اول اينكه: اعمال زشت نقش و صورتي به نفس ميدهد، و نفس آدمي را به آن صورت در ميآورد.دوم اينكه: اين نقوش و صورتها مانع آن است كه نفس آدمي حق و حقيقت را درك كند، و ميان آن و درك حق حائل ميشود.سوم اينكه: نفس آدمي بحسب طبع اوليش صفا و جلايي دارد كه با داشتن آن حق را آن طور كه هست درك ميكند، و آن را از باطل، و نيز خير را از شر تميز ميدهد، هم چنان كه در جاي ديگر فرمود: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها(109)سپس پليدكاري و پرهيزگارياش را به آن الهام كرد.كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ(110)در روز محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت پروردگارشان محروم مي شوند. ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ(111)معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولي كه بيرون شدن برايش نيست ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ(112) اين آيه توبيخي كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ، به كساني كه وارد آن ميشوند.
در محضر خدا بودن
انسان هميشه خود را در محضر خداوند ببيند و قبل از ارتكاب گناه، اين واقعيت را براي خود تداعي كند و همچنين پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و آل البيت عليهم السّلام را شاهد عمل خود بداند چنانچه اين روايت مؤيد اين واقعيت مي باشد.از ابو بصير از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: هر صبحدم اعمال بندگان- بندگان نيكوكار و بدكار- به پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله وسلّم عرضه ميشود، بنا بر اين مراقب اعمال خود باشيد، (113)و همين است گفتار خداوند: …اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ …(114) …هر كاري ميخواهيد بكنيد، به زودي خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد… آنگاه حضرت ساكت شد. و همچنين محمد بن فضيل ميگويد: از امام صادق عليه السّلام در باره گفتار خداوند: …فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ…(115) …به زودي خدا و رسول او و مؤمنان عمل شما را خواهند ديد… سؤال كردم، فرمود: هر صبحدم اعمال امّت رسول خدا- امّت نيكوكار و بدكار- به وي عرضه ميشود. (116)
از بين رفتن لذت گناه و باقي ماندن نكبت آن
هرگاه دچار وسوسه ي شيطان و نفس شديم بايد اين موضوع را كه بسيار مؤثر است در ترك گناه براي خود در نظر بگيريم كه لذّت گناه از بين مي رود اما نكبت آن در وجود انسان باقي مي ماند.از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: قطع شدن لذّتها و بر جاي ماندن گناهان را به ياد داشته باشيد.(117) از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: چقدر فاصله است ميان دو كار: كاري كه لذّتش ميگذرد و زيانش باقي ميماند، و كاري كه رنجش ميگذرد و پاداشش ميماند!(118)
راه نهم: نا اميد نشدن از درگاه خداوند، (نا اميد شدن از درگاه الهي يكي از گناهان كبيره است.)
انسان نبايد با يكبار ارتكاب به گناه، خودش را شخصي گمراه و غير قابل بازگشت بشناسد بلكه بايد با مصمّم بودن به بازگشت و توبه و اميد به غفران الهي، خودش را از منجلاب گناه بيرون بكشد و از گناه پي در پي نجات يابد. و بداند كه چه بسا ميشود گناه مقدمه سعادت و آمرزش ميشود، البته نه از آن جهت كه گناه است، بلكه از اين جهت كه نفس آدمي را از ظلمت و شقاوت به جايي ميكشاند، كه مايه وحشت نفس شده، و در نتيجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس نموده، متنبه ميشود و به سوي پروردگار خود برميگردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور ميشود، و معلوم است كه در چنين وقتي خدا هم به سوي او برميگردد، و او را ميآمرزد.خداوند در قرآن مي فرمايد: قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنُطُوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ(119)بگو: اي بندگان من كه بر خويشتن زياده روي روا داشته ايد، از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه ي گناهان را مي آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.حضرت علي عليه السّلام فرمودند: در شگفتم از كسي كه مي تواند استغفار كند و نا اميد است(120)
بخش سوم : راههاي درمان و پيشگيري گناهان
كارها و اعمال خارجي اي وجود دارد كه شستشو دهنده ي گناهان و موجب زلال روح مي شود و يا اينكه سبب پيشگيري از گناهان پيش روست كه متذكر آنها مي شويم.ابتدا بعضي از آنهايي را كه هم خاصيت پيشگيري و هم درمان دارند را بيان مي كنيم:
نماز
نماز هم واكسن گناه هست و هم سرم گناه. يعني هم خاصيت پيشگيري دارد و هم خاصيت درماني.خاصيت پيشگيري آن در اين آيه آمده است . … إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر…(121) كه نماز آدمي را از فحشا و منكر باز ميدارد.و خاصيت درماني آن نيز در اين آيه آمده است: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْل إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ(122). نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها، بديها را از ميان ميبرند. اين اندرزي است براي اندرزپذيران. از نظر رواني نيز شكي نيست كه هر گناه و عمل زشتي، يك نوع تاريكي در روح و روان انسان ايجاد ميكند كه اگر ادامه يابد اثرات آنها متراكم شده، به صورت وحشتناكي انسان را مسخ ميكند.ولي كار نيك كه از انگيزه الهي سر چشمه گرفته به روح آدمي لطافتي ميبخشد كه آثار گناه را ميتواند از آن بشويد و آن تيرگيها را به روشنايي مبدل سازد.اما از آنجا كه جمله فوق (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ) بلا فاصله بعد از دستور نماز ذكر شده يكي از مصداقهاي روشن آن، نمازهاي روزانه است و اگر ميبينيم در روايات تنها تفسير به نمازهاي روزانه شده دليل بر انحصار نيست، بلكه همانگونه كه بارها گفتهايم بيان يك مصداق روشن قطعي است.اهميت فوق العاده نماز در روايات متعددي كه ذيل آيات فوق از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و ائمه معصومين عليهم السّلام نقل شده تعبيراتي ديده ميشود كه از اهميت فوق العاده نماز در مكتب اسلام پرده بر ميدارد.براي اينكه نماز مشتمل است بر ذكر خدا، و اين ذكر، اولا ايمان به وحدانيت خداي تعالي، و رسالت و جزاي روز قيامت را به نمازگزار تلقين ميكند، و به او ميگويد كه خداي خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست كن كه تو را به سوي صراط مستقيم هدايت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.و ثانيا او را وادار ميكند بر اينكه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و كبريايي خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبيح و تكبير ياد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلكان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر اين او را وادار ميكند به اينكه از حدث (كه نوعي آلودگي روحي است)، و از خبث يعني آلودگي بدن و جامه، خود را پاك كند، و نيز از اينكه لباس و مكان نمازش غصبي باشد، بپرهيزد، و رو به سوي خانه پروردگارش بايستد.پس اگر انسان مدتي كوتاه بر نماز خود پايداري كند، و در انجام آن تا حدي نيت صادق داشته باشد، اين ادامه در مدت كوتاه به طور مسلم باعث ميشود كه ملكه پرهيز از فحشاء و منكر در او پيدا شود، به طوري كه اگر فرضا آدمي شخصي را موكل بر خود كند، كه دائما ناظر بر احوالش باشد، و او را آن چنان تربيت كند كه اين ملكه در او پيدا شود و به زيور ادب عبوديت آراسته گردد، قطعا تربيت او مؤثرتر از تربيت نماز نيست، و به بيش از آنچه كه نماز او را دستور ميدهد دستور نخواهد داد، و به بيش از آن مقدار كه نماز به رياضت وادارش ميكند وادار نخواهد كرد.
روزه
رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : روزه كه سپر و محافظ است (از گناه و دوزخ) ، و صدقه كه كفاره لغزشها است (123)در نخستين آيه مربوط به احكام روزه مي خوانيم كه هدف نهايي از آن تقوا است (لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) و اين نشان ميدهد كه تمام اين برنامهها وسيلهاي هستند براي پرورش روح تقوا و خويشتنداري و ملكه پرهيز از گناه و احساس مسئوليت در برابر وظائف انسانها.ولي البته يكي از آداب صوم كامل در اسلام آنست كه انسان به هنگام روزه گرفتن زبان خود را از آلودگي به گناه و مكروهات حفظ كند،و همچنين چشم خود را از هر گونه آلودگي برگيرد، چنان كه در حديثي از امام صادق عليه السّلام ميخوانيم : روزه تنها از خوردني و نوشيدني نيست. مريم عليها السّلام گفت: من براي خداوند رحمان روزهاي نذر كردهام يعني سكوت را، بنا بر اين (هنگامي كه روزه هستيد) زبان خود را حفظ كنيد، ديدگان خود را از آنچه گناه است بربنديد، نسبت به يكديگر حسد نداشته باشيد، و نزاع نكنيد(124)
حج و عمره
و حَجُّ الْبَيْتِ و اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا ْ يَنفِيانِ الفَقرَ وَ يرحَضَانِ الْذَّنْبِ (125)و حج و عمره نابود كننده ي فقر و شستشو دهنده ي گناهان است.
مي دانيم كه حج و عمره يكي از عباداتي است كه انسان را از جهان ماده و تمايلات دنيوي جدا مي كند و در محيطي كاملا معنوي و سرشار از شعائر ديني و روحاني وارد مي سازد كه انسان فقر و تنگدستي خود را كاملا درك مي كند و عظمت الهي نمايان مي شود و در مشقّت و سختي مشروع و پاك قرار مي گيرد كه با اين اعمال مي تواند خود را پاكيزه كند. حج يكي از درس هاي طهارت جان و شستشوي روح است. احرام نشانه ي عريان بودن انسان از منيّت ها و دلبستگي هاست. در واقع حج تجديد ميثاق با خداوند و پيامبر او صلي الله عليه و آله وسلم و بندگان صالح خداست كه بارزترين آنها اهل بيت او عليهم السّلام هستند. پس كسي كه با خدا و اوليائش عهد مي بندد به راحتي عهد و پيمان نمي شكند.
جهاد
… فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب(126) بنابر اين كساني كه مهاجرت كردند و از خانههاي خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگيدند و كشته شدند، بيترديد گناهانشان را ميپوشانم و حتما آنها را در باغهايي داخل ميكنم كه از پاي درختانش نهرها جاري است. [اين] پاداشي از جانب خداست، و خداست كه پاداش نيكو نزد اوست. كسي كه حاضر مي شود تمام تمايلات و آرزوهاي دنيوي خود را كنار زده و جان خود را در كفه ي اخلاص بگذارد و به جهاد برود قطعا براي لذتي زودگذر و غير مشروع خود را آلوده نمي كند و ايثار خود را حبط نكرده و نابود نمي كند. البته جهاد تنها منحصر در جهاد در جبهه ي جنگ عليه دشمن نيست بلكه مفهوم وسيع تري را در بر دارد، مثلا امر به معروف و نهي از منكر يكي از مصاديق جهاد است بلكه چه بسا اجر بيشتري هم داشته باشد البته اگر واقعي باشد.
دعا و تضرع پنهاني واستغفار
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِين(127) پروردگارتان را با تضرع و در نهان بخوانيد، زيرا او متجاوزان سركش را دوست ندارد.
انساني كه در نهان و آشكار به دعا و تضرع مي پردازد و خود را عبد خدا مي داند به سختي مي تواند از حصار عبوديت خداوند خارج شود زيرا خدا را قدرت مطلق و خودش را ذليل دانسته است كه در برابرش خشوع كرده.در حديثي مرتبط با اين موضوع و چند مورد از موضوعات قبل از علي عليه السّلام ميخوانيم كه از پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم پرسيدند چه كنيم كه شيطان از ما دور شود؟ فرمود روزه روي شيطان را سياه ميكند، و انفاق در راه خدا پشت او را ميشكند، و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع ميكند، و استغفار رگ قلب او را ميبُرد(128)
استغفار نيز نوعي دعا و تضرع است كه گناهان را محو مي كند براي همين استغفار را در اين قسمت آورديم.مي داني معناي استغفار چيست؟ استغفار درجه والا مقامان است، وداراي شش معناست، اول : پشيماني از آنچه گذشت، دوم : تصميم به عدم بازگشت، سوم : پرداخت حقوق مردم چنانكه خدا را پاك ديدار كني كه چيزي بر عهده تو نباشد، چهارم : تمام واجب هاي ضايع ساخته را به جا آوري، پنجم : گوشتي كه از حرام به اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كني، ششم : رنج طاعت را به تن بچشاني چنانكه شيريني گناه را به آن چشانده بودي ، پس آنگاه بگويي، أستَغفِرُ اللهَ(129) اما بعضي ديگر كه خاصيت درمانيشان بارزتر است
طلب عفو از كساني كه حقي بر گردن ما دارند
امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: هرگاه نشانه هاي توبه در توبه كننده آشكار نشد معلوم مي شود كه او توبه كننده واقعي نبوده است. نشانه هاي توبه واقعي آن است كه كساني كه بر او حقي دارند را راضي كند نمازهاي قضا شده اش را اعاده نمايد در برابر مؤمنان متواضع باشد و خود را از هوي و هوس حفظ نمايد(130)
خواندن نمازهاي مستحبي و نافله، مخصوصاً نماز شب.
امام صادق عليه السّلام در ذيل تفسير آيه 114 هود مي فرمايد: صلوة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب النهار(131) ، نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود مي سازد.
اجتناب از كبائر
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: كسي كه از گناهان كبيره دوري گزيند، خداوند تمام گناهان او را ميآمرزد، و همين است گفتار خداوند : إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً (132) اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي شدهايد دوري كنيد، گناهان (كوچك) شما را ميپوشانيم و شما را در جايگاهي گرامي وارد ميسازيم.
وآنهايي را كه خاصيت پيشگيري كنندگي آنها بارزتر است را بيان مي كنيم :
گوش دادن به قرآن و تلاوت آن
حضرت امام زين العابدين عليه السّلام به محمد بن بشير فرمودند هر كس حرفي از قرآن بشنود و گوش بدهد بدون آنكه قرائت نمايد خداوند در نامه عمل او يك حسنه بنويسد و يك گناه او را محو نمايد و يكدرجه او را بلند كند(133)و اما علت آن اين است كه قرآن كه از جانب خداوند و معجزه جاويد است، به جز آثار وضعي و نوري كه دارد، داراي معارف و مباني اعتقادي و توحيدي و اخلاقي ناب است كه براي تلاوت كننده و گوش دهنده موعظه و نصيحت مي باشد وهمچنين بسياري از آيات آن ياد آور مرگ و روز قيامتند كه اين خود بازدارنده اي قدرتمند است.وخداوند در قرآن به تلاوت كنندگان آياتش قسم ياد مي كند: فَالتَّالِيَاتِ ذِكراً(134)و هم چنين در اين آيه مي فرمايد: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ(135) به يقين خداوند بر مؤمنان منّت نهاد آن گاه كه در ميان آنها فرستادهاي از خودشان (نه از فرشته و نه از جن) برانگيخت كه آيات او را بر آنها ميخواند و پاكشان ميگرداند و كتاب (آسماني) و احكام شريعت و معارف عقلي به آنها ميآموزد، و حقيقت اين است كه آنان پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.
پيام هاي اين آيه :
بعثت انبيا، بزرگترين هديهي آسماني و نعمت الهي است. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ 2. گرچه بعثت براي همهي مردم است، ولي تنها مؤمنان شكرگزار اين نعمت هستند و از نور هدايت بهره ميگيرند. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ 3. انبيا، مردمي بودند. مِنْ أَنْفُسِهِمْ 4. تلاوت آيات قرآن، وسيلهي تزكيه و تعليم است. يَتْلُوا ، يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ 5. تزكيه بر تعليم مقدّم است. يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ 6 . تزكيه و تعليم در رأس برنامههاي انبياست.(136)
پيامبر صلي الله عليه و آله وسلّم سه برنامه مهم را در باره مردم اجرا ميكند نخست خواندن آيات پروردگار بر آنها و آشنا ساختن گوشها و افكار با اين آيات، و ديگر تعليم، يعني وارد ساختن اين حقايق در درون جان آنها و به دنبال آن، تزكيه نفوس و تربيت ملكات اخلاقي و انساني، اما از آنجا كه هدف اصلي و نهايي تربيت است، در آيه، قبل از تعليم ذكر شده، در حالي كه از نظر تربيت طبيعي، تعليم بر تربيت مقدم است(137)
صله ارحام
اسحاق بن عمار مي گويد: من مكرر اين جمله را از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود: انّ صلة الرحم و البر ليهوّ نان الحساب و يعصمان من الذّنوب(138)، صله رحم و احسان و نيكي، حساب را آسان مي كند و از گناهان نگه مي دارند.و اما علت آن اينست كه مومن آينه برادر خودش است و با توجه به اينكه تاثير گذار در برادر خود مي باشد و آمر به معروف و ناهي از منكر است و مثل آينه عيوب او را رو در روي او مي گويد، بنابراين در ديدار خويشان و آشنايان و به عبارتي صله ارحام مي تواند عاملي بازدارنده از گناه باشد. پس صله رحم با فُسّاق، صله رحم واقعي نيست، بلكه ممكن است اثر سوء هم داشته باشد.
نوشتن در معاملات
و اما يكي از عواملي كه باعث مي شود در بسياري از موارد و يا حتي به علت فراموشي و يا سهل انگاري اختلاف ميان افراد به وجود بيايد و روحيه انتقام گيري تشديد يابد، همين ننوشتن و مكتوب نكردن بسياري از قراردادها و معملات روزمره است. كه اين كلام خداوند متعال هم به اين نكته اشاره دارد : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي فَاكْتُبُوه ….(139) اي كساني كه ايمان آوردهايد، چون وامي تا مدتي معيّن به يكديگر دهيد، آن را بنويسيد.
جلوگيري از ورود حرام به شكم (جسم انسان)
بنا به فرموده ي حضرت سيّد الشّهداء امام حسين عليه السلام در واقعه كربلا خطاب به سپاه مقابل، يكي از عوامل گناه و لغزش و گمراهي و اينكه نصائح در قلب اثر نكند، پر شدن شكم ها از حرام است.
پی نوشتها:
91.امام علي عليه السّلام. غررالحكم و درر الكلم. دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. ص 351
92.محدث نوري (ميرزا حسين) . مستدرك الوسائل ج 2 ص 320
93.محدث نوري (ميرزا حسين). مستدرك الوسائل ج2 ص 304
94.امام علي غليه السّلام. غررالحكم و دررالكلم. دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. ص 279
95.آل عمران /76
96.بقره /222
97.طلاق آيات 1 و 2
98.نوح آيات 10 و 11 و 12
99.فرقان /70
100.سيد رضي رحمه الله. نهج البلاغه ترجه محمد دشتي.نشر مشهور. حكمت 441
101.اعراف /201
102.محسن قرائتي. تفسير نور.نشر مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، ج2، ص: 15
103.سوره ص، آيه 26
104.نازعات آيات 40 و 41
105.آية الله ناصرمكارم شيرازي. برگزيده تفسير نمونه. نشر دارالكتب الاسلاميه ، ج1، ص: 4
106.آية الله ناصرمكارم شيرازي. تفسير نمونه. نشر دارالكتب الاسلاميه، ج25، ص 403
107.آية الله ناصرمكارم شيرازي .برگزيده تفسير نمونه. نشر دارالكتب الاسلاميه، ج1 ص4
108.مطففين آيات 11 و 12
109.شمس /8
110مطففين /15
111.مطففين /16
112.مطففين /17
113.ثقة الاسلام كليني. الكافي.نشر اسلاميه. ج1 ص 219
114.توبه 105
115.توبه 105
116.بصائر الدرجات/425
117.سيد رضي رحمه الله. نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام ص1278
118.سيد رضي رحمه الله. نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام ص 1133
119.زمر /53
120.سيد رضي. نهج البلاغه ترجمه محمد دشتي. نشر مشهور. حكمت 84
121.عنكبوت /45
122.هود /114
123.واحدي نيشابوري. اسباب النزول ترجمه عليرضا ذكاوتي. نشر ني. ص 185
124.آية الله ناصر مكارم شيرازي. تفسير نمونه. دار الكتب الاسلاميه. ج 13ص 46
125.سيد رضي رحمه الله. نهج البلاغه ترجمه محمد دشتي.نشر مشهور. خطبه 109
126.آل عمران /195
127.اعراف /55
128.محمد باقر بن محمد تقي بن مقصود بن علي مجلسي. بحار الانوار ج 96 ص 255
129.سيد رضي رحمه الله . نهج البلاغه ترجمه محمد دشتي. نشر ني. حكمت 409
130.محمد محمدي ري شهري. ميزان الحكمه ج1 ص548
131.عبد علي بن جمعه عروسي حويزي. تفسير نورالثقلين. انتشارات اسماعيليان، ج 2 ص 401
132.نساء /31
133.سيد محمد ابراهيم بروجردي .تفسير جامع. انتشارات صدر، ج1 ص 36
134.صافات /3
135.آل عمران /164
136.قرائتي محسن. تفسير نور. نشر مركز فرهنگي درسهايي از قرآن ، ج2، ص 19
137.تفسير نمونه، ج3، ص: 159
138.ثقة الاسلام كليني، اصول كافي، ج 3 ص 239 ترجمه مصطفوي
139.بقره /282