راهکارهای پیش گیری از جرائم دینی واخلاقی2
گناهان، يعني خود اعمال و جرم آنها به حسب مقايسه بين خود آنها منقسم به دو قسم كبيره و صغيره ميشود، و همين اعمال از نظر آثار سوئي كه به دنبال دارد،
يعني از نظر عذاب و بياثر كردن اعمال نيك و يا ناقص كردن آن آثار هر دو قسم منقسم ميشوند، بعضي از گناهان كفه آثار سوئشان بر كفه آثار نيك اعمال خير ميچربد، و به كلي آثار نيك آن اعمال را از بين ميبرد، و بعضي ديگر آن قدر سنگين نيست بلكه تنها ميتواند مقداري از اثر نيك اعمال خير را بكاهد، به طوري كه اگر بعد از گناه عمل خير ديگري كه ثوابش برابر اثر سوء آن گناه باشد به جاي آورده شود، دوباره نقص وارده جبران ميشود.آري براي هر اطاعتي اثر نيكي در نفس هست، كه باعث ميشود مقام نفس بالا رود، و از قذارت بعد، و ظلمت جهل، رها گردد هم چنان كه براي هر معصيتي تاثير بدي در نفس هست، كه باعث انحطاط مقام او و سقوطش در جهنم بعد و ظلمت جهل خواهد بود.با در نظر داشتن اين حقيقت اگر انسان يك يا چند گناه مرتكب شود، در حالي كه قبلا با اعمال نيك و اطاعت خداي تعالي نور و صفايي براي دلش كسب كرده بود، قهرا اين نور طاعت با ظلمت معصيت تصادم و معارضه ميكند، اگر ظلمت معصيت غلبه كند و وبال آن بتواند نور اطاعت را از بين ببرد، آن معصيت كبيره است، و اگر نور و صفاي اطاعت بر ظلمت حاصل از گناه غلبه كند، قهرا آن ظلمت را از بين ميبرد، و پليدي گناه را از صفحه دل ميشويد، البته معادل آن از نور خودش نيز كم ميشود، و آنچه باقي ميماند به مقداري كه هست دل را نور و صفا ميبخشد، اين است معناي تحابط و همين معنا عينا آن تكفيري است كه آيه 31 سوره نساء از آن خبر ميدهدانجا که می فرماید:
إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا ﴿٣١/النساء﴾(57)اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم. ”
اين گونه گناهان صغيرهاند.و اما اينكه حسنه و سيئه برابر باشند، و به كلي يكديگر را خنثي كنند، هر چند كه از نظر عقل احتمال صحيحي است، و لازمهاش اين است كه بتوانيم يك انساني فرض كنيم كه نه اطاعت دارد و نه معصيت، نه نور در دلش باشد و نه ظلمت، و ليكن آيه شريفه: وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ﴿شوری/٧﴾ (58)مردم دو دستهاند يك دسته در بهشت و دستهاي ديگر در آتشند) چنين چيزي را نفي ميكند.بزرگي معصيت از شدت نهي از آن، فهميده ميشود، اگر در نهي اصرار شده باشد، و يا بشدت صادر شده باشد، ميفهميم اين گناه كبيره است.
و اما گناهان در مقايسه با يكديگر صغيره و كبيره ميشوند، مثلا قتل نفس محترمه از در ستمگري، گناه است، و نظر كردن به زن نامحرم نيز گناه است ولي اولي نسبت به دومي كبيره است، و نيز مي خوردن و مست شدن از در طغيان و بي اعتنايي به نهي خداي تعالي و خلاصه حلال شمردن آن گناه است، و خوردن آن از روي هواي نفس نيز گناه خواهد بود، ليكن دومي نسبت به اولي كوچكتر است، و از ارتباط اين مساله با مساله كسر و انكساري كه گذشت، و اين كه گناهان ثوابها را به كلي از بين ببرد و به عكس خيلي روشن نيست.
گناهان كبيره از ديدگاه روايات
در حديثي از امام رضا عليه السّلام آمده است: … و دوري گزيدن از گناهان كبيره كه عبارتند از: كشتن كسي كه خداوند خون او را حرام كرده، زنا، سرقت، شرابخواري، نافرماني پدر و مادر، فرار از ميان سپاهي كه به سوي دشمن در حركت است، خوردن مال يتيم از روي ستم، خوردن مردار و خون و گوشت خوك و حيواني كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده بدون آنكه به خوردن آن ناچار باشد، خوردن ربا پس از آمدن دليل و حجّت، خوردن حرام، قمار بازي، كم دادن پيمانه و ترازو، دشنام دادن به زنان پاكدامن، لواط، گواهي دروغ، نااميدي از ياري خدا، ايمني از مكر خدا، يأس از رحمت خدا، كمك به ستمگران و اعتماد بر آنان، سوگند دروغ، ندادن حقوق مردم با وجود تنگدست نبودن، دروغگوئي، تكبّر، اسراف، تبذير، خيانت، سبك شمردن حجّ، جنگ با اولياي خدا، سرگرمي با آلات لهو و اصرار بر گناهان. (59)
بخش دوم : بعضي از عوامل ترك گناه از ديدگاه آيات و روايات
اما در اين بخش مبحث اصلي يعني عوامل موفقيت در ترك گناهان است را مورد بررسي قرار مي دهيم.
بسياري از كساني را مشاهده مي كنيم كه عادت زشت و يا كار پليدي را كنار مي گذارند اما پس از گذشت اندك زماني دوباره شروع به انجام آن مي كنند و چندين و چند بار اين را تكرار مي كنند تا بالاخره نا اميد مي شوند، زيرا از ابتدا براي ارتكاب به اعمال زشت خود ريشه يابي نكرده اند بلكه به صورت سطحي و غير بنيادي آنرا درمان مي كنند. براي مثال اكثر اشخاصي كه به مواد مخدّر اعتياد دارند در درون خود احساس حقارت مي كنند يعني خودشان را دست كم مي گيرند و براي خود كرامت و ارزش قائل نمي باشند پس زماني كه براي درمان مراجعه مي كنند تنها علائم جسمي و بدني آنها تحت درمان قرار مي گيرد و علت اصلي هنوز در وجود آنها باقي مي ماند.بنابراين براي هر عمل زشتي انسان بايد ريشه آن و انگيزه ي ارتكاب به آن را در درون خود بيابد و آنرا ريشه كن كند تا هم درمان باشد و هم پيشگيري.
عوامل موفق شدن در ترك گناهان از ديدگاه آيات و روايات به شرح زير مي باشد.
راه اول : توجه به آثار و پيامدهاي گناه
توجه به آثار و پيامدهاي گناه مي تواند انگيزه و محرك خوبي باشد براي موفقيت در ترك گناه، زيرا بشر حبّ ذات دارد و حاضر به هلاكت و ضرر رساندن به خودش نيست و به محض شناخت آثار شوم عملي و يا مثلا طعامي، از آن پرهيز مي كند، حتي ضررهاي زودگذر، چه برسد به اينكه آن عمل زيان ابدي را درپي داشته باشد.لازم است انسان براي موفقيت در ترك گناه نسبت به آثار آن شناخت پيدا كند كه بعضي از آنها را بيان مي كنيم :
1. گناه و ظلم به نفس
آثار و تبعات گناه فقط گريبانگير شخص گنهكار است، نه غير از او. وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿١١١﴾ وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿١١٢﴾ (60)و هر كه گناهي كند، آن گناه را به زيان خود كرده است، و خدا دانا و حكيم است.خداوند به همه چيز عالم استو کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس بیگناهی را متهم سازد، بار بهتان و گناهِ آشکاری بر دوش گرفته است.
و مي داند انجام دهنده ي گناه كيست و عقاب مستحقّ چه كسي است، و كسي نمي تواند در محضر او گناه ديگري را به گردن بگيرد و خداوند غيرِ گناهكار را عقاب و حسابرسي نمي كند ، هم چنان كه در جاي ديگر فرموده: لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿٢٨٦﴾خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!
(61)به نفع انسان است آن چه كسب كرده و به ضرر انسان است آن چه كسب كرده است. و نيز فرموده: قُلْ أَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿١٦٤﴾ (62) قُلْ أَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿١٦٤﴾. و نيز فرموده: وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ ۖ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿عنکبوت/١٢﴾ (63) كفار به مؤمنين گفتند بيائيد طريقه ما را قبول كنيد، اگر ضرري در اين كار ديديد ما گردن ميگيريم، ولي آنها نميتوانند خطاهاي اينان را گردن بگيرند كه مردمي دروغگويند.
2. منشأ نقمت، گناه است و منشأ نعمت، ايمان و عمل صالح (آثار خارجي گناهان).
به طور كل تمام اجزاي عالم، با واسطه و يا بي واسطه، مؤثر در يگديگرند، وميان آنها اتصال و ارتباط برقرار است، انحراف و لغزش يكي تأثير گذار در ديگري خواهد بود و اين جريان ادامه دارد.همه ي اين اجزاء – به طوري كه قرآن كريم بيان كرده- به سوي هدفي كه خداي متعال براي آنها تعيين فرموده در حركتند، انحراف و لغزش يك عضو از اعضاي آن مخصوصا اعضاي برجسته و بارز باعث فساد و انحراف اعضاي ديگر شده و در نهايت دست به دست هم داده تا بالاخره اجزاي ديگر با قوايي كه خداوند براي حفظ حريم وجودشان به آنها بخشيده جزء مزبور را از بين ببرند. ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿٤١/الروم﴾ (64)در خشكي و دريا به زشتي افعال بد مردم فساد نمودار شد، تا خدا سزاي بعضي عملها را كه كردهاند به ايشان بچشاند تا شايد بازگشت كنند.
3. مبتلا شدن به مصائب دنيوي
يكي از آثار و تبعات گناه، عارض شدن مصائب دنيوي به شخص گنهكار است. عبّاس بن هلال شامي غلام حضرت موسي بن جعفر عليه السّلام ميگويد: از حضرت رضا عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود: هر گاه بندگان، گناهان جديدي را بياورند كه قبلا از آن آگاهي نداشتند، خداوند بلاهاي جديدي را براي آنان ميآورد كه قبلا از آن آگاه نبودند.(65) وقتي آيه ” وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ﴿٣٠شوری/﴾ (66)نازل شد، رسول خدا صلّي الله عليه و آله وسلّم فرمود: به آن خدايي كه جانم به دست او است هيچ خراشي از چوبي بر بدن شما نميافتد، و هيچ رگي از جاي خود نميجنبد و هيچ ضربتي از سنگ وارد نميشود، و هيچ پايي نميلغزد مگر به خاطر گناهي از گناهان. و آنچه از گناهان كه خدا عفو ميكند بيشتر است.(67) اين همان سنت خداوند است و اين آثار همان آثاري هستند كه براي گناهان وجود دارد و تغيير ناپذير است، خواه انسان امروزي آنرا قبول داشته باشد وخواه آنرا به تمسخر بگيرد و با پيشرفت صنعت و وسائل دفاعي مدرن علت آنرا عقب ماندگي گذشتگان بداند.
4. كشيده شدن به گناهان ديگر
هر يك از گناهان، آدمي را به سوي گناه ديگري ميكشاند.انگونه که خداوند متعال فرمود:
إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ۖ وَلَقَدْ عَفَا اللَّـهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿١٥٥/ال عمران﴾ (68)از ميان شما آنان كه در روز مقابله آن دو گروه بگريختند، به سبب پارهاي از اعمالشان شيطان آنها را به خطا افكنده بود. اينك خداوند عفوشان كرد كه او آمرزنده و بردبار است.
كلمه: استزلال به معناي آن است كه كسي بخواهد ديگري را به لغزش وادار نمايد، ميفرمايد شيطان ميخواست آنان را دچار لغزش كند و اين را نخواست مگر به سبب بعضي از انحرافهايي كه در دل و در اعمال داشتند، چون گناهان هر كدامش آدمي را به سوي ديگري ميكشاند، چون اساس گناه پيروي هواي نفس است و نفس وقتي هواي فلان گناه را ميكند هواي امثال آن را نيز ميكند.از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: از زشتكاري بپرهيز كه ياد تو را زشت و گناه تو را فراوان ميكند.وقتي انسان مرتكب به گناه شد و آنرا در ذهن خود ثبت كرد، ياد آور شدن لحظه ي گناه مي تواند مشوق باشد براي ارتكاب مجدد آن عمل زشت. ممكن است مراد از حضرت اين بوده باشد، زيرا زشتي گناه خاطرِ انسان را نيز زشت مي كند.
5. تيره و تار كردن جلاي نفس و درك انسان
اعمال زشت صفا و جلاي نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتي ميدهند كه از درك حق مانع ميگردد. كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿مطففین/١٤﴾اين جمله ردع و انكار سخن تكذيبگران، يعني رد أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ است.راغب گفته: كلمه رين به معناي غبار و زنگ، و يا به عبارتي تيرگي است كه روي چيز گرانبهايي بنشيند (در نسخهاي ديگر آمده روي چيز شفافي بنشيند)، در قرآن آمده كه: بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ … يعني گناهان مانند زنگي و غباري شد كه روي جلاي دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخيص خير و شر كور كرد.(69) ابو بصير ميگويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود: هر گاه آدمي گناه كند نقطهاي سياه در دلش نمودار ميگردد، اگر توبه نمايد سياهي محو ميشود، و اگر بر گناهان بيافزايد سياهي بيشتر ميشود تا بر دلش غلبه مييابد، از آن پس هرگز رستگار نخواهد شد.(70)
6. ولايت شيطان بر آدميان
ولايت شيطان بر آدميان در ظلم و گناه و ولايت ملائكه بر آدميان در اطاعت و عبادت.قرآن كريم نظير اين ولايتي را كه شيطان در گناه و ظلم بر آدميان دارد براي ملائكه در اطاعت و عبادت اثبات نموده، ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠﴾ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿٣١/فصلت﴾به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و آخرت هستیم؛ و برای شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده میشود!
( 71) البته اين دو نوع ولايت منافاتي با ولايت مطلق پروردگار كه آيه ي” اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿سجده/٤﴾ خداوند کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز [= شش دوران] آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت؛ هیچ سرپرست و شفاعت کنندهای برای شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمیشوید؟!
(72) آن را اثبات ميكند ندارد.باري، اين ولايت همان احتناك و لگام زدني است كه شيطان وعده داده، و قرآن از او چنين حكايت ميكند: قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَـٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٦٢﴾قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَّوْفُورًا ﴿٦٣﴾ وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿الاسراء/٦٤﴾ (73) [سپس] گفت : به من بگو: اين كسي را كه بر من برتري دادي[براي چه بود؟] اگر تا روز قيامت مهلتم دهي قطعا فرزندانش را جز اندكي [از آنها]- ريشه كن خواهم كرد. فرمود: برو كه هر كس از آنان تو را پيروي كند مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفري تمام است. و از ايشان هر كه را توانستي با آواي خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده، و شيطان جز فريب به آنان وعده نمي دهد.و بطوري كه از آيات قرآن بر ميآيد براي او لشكري است كه او را در هر كاري كه بخواهد مدد ميكنند، از آن جمله آيه شريفه “يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٢٧﴾ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند!
(74) استواگر در ایه “قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿الحجر/٣٩﴾گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،
(75)گمراهي همه را به خود او نسبت داده براي اين است كه هر قدر هم لشكريانش زياد و نقشه اعمال آنها مختلف باشد نتيجه اعمالشان كه همان وسوسه در دلها و گمراه ساختن مردم است يكي است، هم چنان كه مساله توفي و گرفتن جانها را هم به ملك الموت نسبت داده و فرموده: قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ… ﴿١١/سجده﴾ (76) بگو: فرشته ي مرگي كه برشما گمارده شده، جانتان را مي ستاند… . و هم به اعوانش مستند كرده و فرموده: وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴿الانعام/٦١﴾ (77) او بر بندگان خود تسلّط کامل دارد؛ و مراقبانی بر شما میگمارد؛ تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را میگیرند؛ و آنها (در نگاهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمیکنند.
7. مرگ ناگهاني و زود هنگام
يكي از آثار گناه كه كمتر كسي متوجه آن است و آنرا امري طبيعي مي بيند، مرگ ناگهاني و زود هنگام است. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: شمار كساني كه در اثر گناه ميميرند بيش از كساني است كه در اثر پايانِ عمر ميميرند، و شمار كساني كه در اثر نيكوكاري زنده ميمانند بيش از كساني است كه بخاطر عمرشان زنده ميمانند. (78)
8. محروم شدن از توفيق در عبادات
.از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمودند: آدمي گاهي مرتكب گناه ميشود و در اثر آن از نماز شب محروم ميگردد. تأثير كار زشت در انسان سريعتر از تأثير كارد در گوشت است. (79)كتاب معاني الاخبار به سند خود از عبد اللَّه بن فضل هاشمي از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم: (با در نظر داشتن اينكه علل و اسباب در كار ما مؤثرند) معناي اينكه خداي تعالي در يك جا (از قول شعيب حكايت كرده كه گفت:)، قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّـهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿٨٨/هود﴾ گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا میتوانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمیخواهم چیزی که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایی دارم- نمیخواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکّل کردم؛ و به سوی او بازمیگردم!
(80)و در جايي ديگر خودش فرموده: إِن يَنصُرْكُمُ اللَّـهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿ال عمران/١٦٠﴾ اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!
(81)چيست؟ امام عليه السّلام در جواب فرمود: وقتي بنده خدا آنچه كه خدا به وي امر كرده اطاعت كند عملش موافق امر خداي عز و جل است و بدين جهت آن عبد را موفق مينامد (چون گفتيم كارش موافق امر خداي عز و جل است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پارهاي از گناهان شود و خداي تعالي بين او و آن گناه حايل گردد و در نتيجه بنده آن گناه را مرتكب نشود ترك گناهش به توفيق خداي تعالي صورت گرفته و هر زمان كه او را به حال خود بگذارد و بين او و معصيت حايل نشود و در نتيجه مرتكب گناه گردد در آن صورت خدا او را ياري نكرده و موفق ننموده است، (چون كارش موافق دستور خدا انجام نشده).(82)
9. پست شدن مقام انسان بر اثر ارتكاب گناه، هم در دنيا و هم در آخرت
از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: هر كه نافرماني خدا كند مقامش پست و خوار گردد. (83)هم چنين از ايشان عليه السّلام نقل شده است: هر كه به سبب نافرمانيهاي خدا لذّت ببرد خواري بدست آورده است. (84) وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٧/ یونس﴾85). امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند؛ و ذلّت و خواری، چهره آنان را میپوشاند؛ و هیچ چیز نمیتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههایشان آنچنان تاریک است که) گویی با پارههایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!
10. حبط اعمال
گناهان اعمال نيك را نابود مي كند، كه از آن تعبير به احباط مي شود. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: كسي كه سبحان الله بگويد خداوند به سبب اين كار او درختي در بهشت برايش مي كارد. و كسي كه الحمدلله بگويد خداوند به سبب اين كار او درختي در بهشت برايش مي كارد. و كسي كه لااله الاالله بگويد خداوند به سبب اين كار او درختي در بهشت برايش مي كارد. و كسي كه الله اكبر بگويد خداوند به سبب اين كار او درختي در بهشت برايش مي كارد. مردي از قريش برخاست و عرض كرد: اي رسول خدا؛ درختان ما در بهشت زياد است. حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: آري ولي بترسيد از اينكه آتشي به سوي آنها بفرستيد و همه را بسوزانيد. و خداوند مي فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ﴿محمد/٣٣﴾ (86) اي كسانيكه ايمان آورديد از خدا اطاعت كنيد و از رسول خدا اطاعت كنيد و اعمالتان را باطل نكنيد.
پس هيچ كس نمي تواند بگويد من نماز مي خوانم، روزه مي گيرم و كارهاي نيك انجام مي دهم هم چنين از ارتكاب به گناه هم لذت مي برم و چه بسا كارهاي نيك من جوازي براي ارتكاب به گناه باشد. اما توجّهي به اين مسئله ندارد كه اعمال زشت و گناه، اعمال نيك را نابود مي كند حتي فراتر از آن نيت غير صحيح اعمال نيك را از بين مي برد. همانگونه كه خداوند مي فرمايد : ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿٩/محمد﴾ (87) اين بدان سبب است كه آنان آن چه را خدا نازل كرده است خوش نداشتند، و [خدا نيز] كارهايشان را باطل كرد.
11. جايگاه گناهكار آتش است
از حضرت علي عليه السّلام نقل شده است: كسي كه مرتكب گناه ميشود جايگاهش آتش است.(88)از جعفر بن محمّد عليه السّلام از پدرش نقل شده كه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: هر كس گناهي مرتكب شود و بخندد، گريان وارد آتش خواهد شد.(89) بَلَىٰ مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٨١/بقره﴾ (90) آري كسي كه بدي به دست آورد، وگناهش او را در ميان گيرد، پس چنين كساني اهل آتش اند، و در آن ماندگار خواهند بود.
پي نوشت ها:
57.سوره نساء ایه31
58.شوري /7
59.شيخ صدوق محمد بن علي بن حسين . عيون اخبار الرضا. نشر جهان. ج2 ص 127
60.نساء /111 و112
61.بقره /286
62.انعام /164
63.عنكبوت /12
64.روم /41
65.ثقة الاسلام كليني. الكافي. نشر اسلاميه. ج2 ص 275
66.شوري /30
67.جلال الدين سيوطي. الدر المنثور. كتابخانه آية الله مرعشي نجفي. ج 6، ص 10
68.آل عمران /155
69.راغب الاصفهاني . مفردات راغب، ماده رين
70.علامه محمد باقر مجلسي. البحار. نشر اسلاميه. ج73 ص 327 .
71.فصلت آيات 30 و 31
72.سجده /4
73.اسراء /62 و 63 و 64
74.اعراف /27
75.حجر /39
76.سجده /11
77.انعام /61
78.ورّام بن ابي فراس. مجموعة ورام. نشر مكتبه فقيه. ج2 ص 87
79.شيخ ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن علي برقي. المحاسن ج1 ص 1157
80.هود آيه 88
81. سوره آل عمران آيه 160
82.شيخ صدوق محمد بن علي بن حسين .معاني الاخبار.نشر جامعه مدرسين، باب معني الهدي و الضلال ج 1 ص 20
83دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. امام علي عليه السّلام. غررالحكم و درر الكلم ص619
84.دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. امام علي عليه السّلام. غررالحكم و درر الكلم ص68
85.يونس /27
86.محمّد /33
87.محمد /9
دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. امام علي عليه السّلام. غررالحكم و درر الكلم ص 420 88.
89.علي بن حسن بن فضل بن حسن طبرسي. مشكاة الانوار في غررالاخبار. نشر حيدريه.ص 157
90.بقره /81