چگونگی ایجاد قدرت روحی2 :

علم و آگاهي:
يكي ديگر از عوامل و موجبات قدرت روحي، «علم و آگاهي» است. در آيات و روايات فراواني آمده است كه شرح صدر- و مظاهر مختلف آن: حلم، صبر، طمأنينه، سكينه، شجاعت، اميد و… -ناشي از علم و آگاهي است، جهل و ناداني موجب ضيق صدر- و جلوه هاي آن: اضطراب، دلهره، ترس و خوف- مي گردد.

اينك به چند مورد اشاره مي كنيم:

1- در سوره كهف آيه 68 مي خوانيم:

و كيف تصبر علي ما لم تحط به خبرا؟

(و چگونه صبر خواهي كرد در برابر چيزي كه نسبت به آن آگاهي نداري؟)

اين آيه بالصراحه مي آموزد كه شكيبايي ورزيدن براي انسان ناآگاه سخت دشوار است. جهل و بي خبري، بدون ترديد موجب بي صبري و هيجان زدگي خواهد بود. مفهوم مخالف اين سخن اين است صبر، ثمره علم و آگاهي است.

2- يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام نقل كرد كه امام فرمود:

– انا صُبّر ، و شيعتنا اصبر منا. قلت جعلت فداك كيف صار شيعتكم اصبر منكم؟ قال لانا نصبر علي ما نعلم ، و شيعتنا يصبرون علي ما لا يعلمون.[1]

(ما صبورانيم و شيعه ما از ما صبورتر است. گفتم قربانت گردم چگونه شيعه شما از شما صابرتر است؟ فرمود براي آنكه ما صبر مي كنيم بر آنچه كه مي دانيم و شيعه ما صبر مي كند بر آنچه كه نمي داند.)

يعني شيعيان ما به اتكاء ايمان و اعتقاد خود، دستورات الهي را متعبدانه پيروي       مي كنند و دشواريهاي راه تقوي و خداپرستي را به جان مي خرند، بي آنكه مانند معصومين از عليهم السلام از ملكوت عالم و مقامات معنوي صاحبان اخلاص و تقوي آگاه باشند. بديهي است آنانكه از باطن و غيب هستي مطلع هستند، دشواريهاي راه فضيلت را آسانتر تحمل مي كنند.

3- امام علي عليه السلام فرمودند:

– حسن الحلم دليل وفور العلم[2]

(خوب حلم ورزيدن، دليل فراواني علم است.)

– غايه العلم السكينه و الحلم[3]

(نتيجه علم، سكينه و بردباري است.)

«حلم» و «سكينه» -چنانچه قبلا متذكر شديم- دو جلوه شرح صدر هستند. از اين دو حديث استفاده مي كنيم كه حلم و سكينه، ثمره هاي علم و آگاهي هستند و بي وجود علم، حلم و سكينه بدست نمي آيند.

مراد از علم و آگاهي كه موجب شرح صدر مي شود چيست؟ آيا فيزيك براي فيزيكدان و شيمي براي شيميست ايجاد سعه صدر مي كند؟ آيا فقه و فلسفه موجب قدرت روحي براي فقيه و فيلسوف مي گردد. بايد متذكر شد كه مطلق دانستني ها موجب قدرت رواني نمي شوند. آگاهيها و شناخت هاي مشخصي هستند كه صبر و حلم و شجاعت و اميد و اطمينان به نفس را در انسان بوجود مي آورند، و ترس و اضطراب را مي زدايند. در اين درس به بررسي موضوعاتي خواهيم پرداخت كه آگاهي نسبت به آنها عامل شرح صدر و قدرت رواني است.

2- آگاهي به توانايي هاي انسان

شناخت توانايي ها و قابليت هاي انسان، از حيث عقلي، روحي و جسمي، موجب تقويت روح انسان در مقابله با انواع شدائد و ناملايمات مي گردد. انسان در سايه شناخت قدرت بالفعل خويش، و قابليت هاي بالقوه اي كه مي توان آنها رابه منصه ظهور رساند، به خوديابي و خودباوري دست مي يابد، و از اين رهگذر، روح اميد و پايداري و اعتماد به نفس در او زنده مي شود.

همچنين عدم اطلاع از توانائيهاي خود، موجب مي شود كه به كارآئي اندك خويش راضي باشد، و در برابر شدائد و ناملايمات، توقع و انتظار بايسته از قدرت خود –در مقاومت و ايستادگي-را از دست بدهد.

انسانها، نوعا نسبت به توانائيهاي بالفعل و بالقوه خود غافلند، و به همين لحاظ بهره برداري شايسته اي از وجود خود به عمل نمي آورند. انسان در ميان همه موجودات جهان، از حيث استعدادهاي نهفته، بزرگترين ظرفيت هاي علمي و روحي رادارد و با هر آنچه كه مي آموزد و شكوفا مي شود، سعه وجودي بيشتري پيدا مي كند و مهياي پذيرش معارف و ملكات بيشتري مي گردد. (اتحاد عاقل و معقول).

انسان شناسان و روان شناسان با تكيه بر تجارب علمي و تحقيقاتي خويش معتقدند كه انسان از بخش ناچيزي از وجود خود  بهره بر مي دارد و قسمت عظيمي از منابع جسمي و روحي و فكري اش معطل مي ماند.

تعليمات انسان ساز اسلام، در راستاي استفاده از اين روش تربيتي، به تقويت روحيه انسان پرداخته است. در اينجا چند آيه و روايت را متذكر مي شويم:

1- در معارف اسلامي نسبت به «معرفه النفس» تاكيد فاوان شده است. قطعا يكي از دلايل مهم اين توصيه و تاكيد، شناسايي بيشتر انسان از تواناييهاي خويش و بهره برداري شايسته از آنها است.

امام علي (ع) مي فرمايند:

– افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه[4]

(برترين شناختها، معرفت انسان به خويشتن است.)

– من عرف نفسه جل امره[5]

(هر كه خويشتن را بشناسد، كارش بالا گيرد (و شان و مرتبه او والا گردد).

2- قرآن كريم انسان را به عنوان يكي از «آيات الهي» معرفي مي كند و منبعي براي شناخت:

– و في الارض آيات للموقنين و في انفسكم افلا تبصرون[6]

(در روي زمين و در نفوس خودتان براي اهل يقين نشانه هاي قدرت الهي است آيا به چشم بصيرت نگاه نمي كنيد؟)

– سنريهم آياتنا في الآفاق و في انفسهم[7]

(ما بزودي مي نمايانيمشان آيات خويش را در سراسر هستي و در خود ايشان)

3- «امام علي» عليه السلام دربيان علت ارسال رسل، در خطبه اول نهج البلاغه       مي فرمايد:

– … و يذكروهم منسي نعمته[8]

(انبياء آمدند تا نعمت فراموش شده (فطريات نهفته در انسان) را يادآور شوند.

4- خداونددر آيات 67 و68 سوره «طه» براي اينكه «ترس» را از موسي (ع) بزدايد، او را با تاكيد هر چه تمامتر متوجه برتري و توانائيهايش مي نمايد. از اين آيه استفاده مي كنيم كه توجه و اطلاع بر توانائيها و برتريها، ايجاد اعتماد به نفس مي كند:

-فاوجس في نفسه خيفه موسي، قنا لا تخف انك انت الاعلي

(موسي در خود ترسي را احساس كرد، گفتيم:‌نترس! همانا تو برتري)

5- يكي از برجستهترين و عميق ترين نقشي كه «حضرت امام خميني» سلام ا… عليه در تاريخ معاصر ايفا فرموده اند اين بود كه انسان را به «خودباوري» و خوديابي رساندند؛ و همين امر موجب شكوهمندترين پايداري ها، اطمينان ها، اميدها و پيروزيها شده است. به گوشه اي از بيانات امام توجه كنيد:

«اساس همه شكستها و پيروزيها از خود آدم شروع مي شود. انسان اساس پيروزي است و اساس شكست است. باورانسان اساس تمام امور است… كشورهاي قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات دامنه دار خودشان به ممالك ضعيف باور بياورندكه ناتوانند. باور بياورند كه اينها نمي توانند هيچ كاري انجام بدهند… هر كاري را كه انسان باورش اين است كه ضعيف است نسبت به آن كار، نمي تواند آن كار را انجام بدهد. هر قدر قدرت ارتشي زياد باشد، لكن قدرت روحي نداشته باشد، و يا باورش آمده باشد كه در مقابل فلان قدرت فلان قدرت نمي تواند ايستادگي كند، اين ارتش محكوم به شكست است. و هر كشوري كه اعتقادش اين باشد كه نمي تواند خودش صنعتي را ايجاد كند، اين ملت محكوم به اين است كه تا آخر نتواند. و اين اساس نقشه هايي بوده است كه براي ملل ضعيف دنيا قدرتهاي بزرگ كشيده اند… اگر ملت اين باور راداشته باشد كه ما         مي توانيم در مقابل قدرتهاي بزرگ بايستيم، اين باور سبب مي شود كه توانائي پيدا كنند و در مقابل قدرتهاي بزرگ ايستادگي كنند. اين پيروزي كه شما بدست آورديد، براي اينكه باورتان آمده بود كه مي توانيد، باورتان آمده بود كه آمريكا نمي تواند به شما تحميل بكند. اين باور اسباب اين شد كه آن كار بزرگ معجزه آسا را شما هم انجام داديد.»[9]

3- علم به اينكه دنيا سراي ناملايمات است

يكي ديگر از موضوعاتي كه آگاهي نسبت به آن موجب تقويت روحيه در برخورد با موانع و مشكلات مي گردد، بيوفائي، ناپايداري، و پر بلا و حادثه بودن دنيا است. اين مطلب از دو جهت به صبر و سكينه و طمانينه مي انجامد:

الف:‌ موجب كاهش توقع و انتظار انسان از دنيا، و افزايش آمادگي در برخورد با مصائب مي گردد. كسي كه برداشتش از دنيا اين است كه اينجا منزل امن و آسايش و رفاه است، توقعش از دنيا زياد، و آمادگي اش براي حوادث پيش بيني نشده كم مي گردد. تحمل دشواريهاي دنيا براي كسي كه انتظار آسايش و رفاه از آن ندارد، بسيار آسان تر است.

ب: وقتي مصائب و دشواريها همگاني شد، تحمل آن آسانتر مي شود. علم به اينكه دنيا براي همه كس، سراي مشكلات و ناملايمات است و حالاتش براي ديگران نيز ناپايدار و بي ثبات است، ما را از ياس و دلمردگي مي رهاند.

«مشكل داشتن» با «بدبخت بودن» فرق دارد. مشكل و مصيبت را مي توان تحمل كرد، لكن تحمل «احساس بدبختي» دشوار است. اگر در ميان انبوه مردم، افراد چندي گرفتار مصائب باشند و دنيا را بر مراد خود ببينند، احساس تيره بختي مي كنند و از اين جهت در فشار رواني سختي قرار مي گيرند. لكن اگر مشكل و مصيبت را بر پيشاني دنيا و براي همه ديدند، ديگر احساس بدبختي نمي كنند، و در عين ابتلاء به گرفتاريها از روحيه رضامندي برخوردارند و از اضطراب و حزن مصون هستند.

در تعليمات اسلامي، با استفاده از اين روش تربيتي، مردم را نسبت به بيوفايي دنيا و تحولات آن هشدار دادند تا توقعاتشان را از دنيا كم كنند و آمادگي شان را در برخورد با حوادث افزايش دهند.

امام علي عليه السلام فرمودند:

دار بالبلاء محفوفه، و بالغدر موصوفه، لا تدوم احوالها، و لا يسلم نزالها[10]

(جهان سرايي است كه بلا و گرفتاريها آن را احاطه كرده و به فريب و بيوفايي مشهور است. حالاتش پايدار نيست و منزل گيرندگان در آن از آفاتش سالم نمي مانند.)

4- آگاهي به تفاوت انسانها

تفاوت انسانها واقعيتي مسلم، اجتناب ناپذير، حكيمانه و بايسته است. اين حقيقت را روانشناسي با عنوان «تفاوتهاي فردي و گروهي» به بحث و اثبات پرداخته است

درك اين حققت، مدير و فرمانده را در تحمل رفتار و عملكرد متفاوت همكاران و كارگزاران –كه ناشي از تفاوتها و خصوصيات جسمي و روحي و ذهني آنهاست- ياري مي نمايد. موجب مي شود كه روسا نسبت به همه عناصر تحت مسئوليت خويش توقع و انتظار يكساني داشته باشند.

خداوند در موارد متعددي از قرآن كريم، به پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله و سلم   مي فرمايد كه تو توانايي هدايت همه افراد را نداري، پاره اي از آنان كوران و كرانند، و همچون مردگانند و دعوت تو را در نمي يابند.

5- شناخت، تحليل و ارزيابي مشكلات

اگر انسان شناخت، تحليل و ارزيابي صحيحي از مشكلات و ناملايمات داشته باشد، به مقدار قابل توجهي از شدت آنها كاسته و بر مقاومت و تحمل او افزوده مي گردد. براي روشن شدن موضوع به دو مطلب توجه مي كنيم:

الف: مشكل موهوم و غير واقعي

بسا آنچه كه مشكل و ناملايم به نظر مي آيند، در يك نگاه دقيق و عميق، اساسا:

1-  يا معصيت و مشكل نباشند،

2-  و يا ظاهرا مشكل باشند و ليكن منشا خيرات و بركات باشند.

ديدگاه و نگرش انسان در مورد حوادث و پديده هاي ناملايم، در تحمل يا عدم تحمل آنها بسيار تعيين كننده است. ما بواسطه محدوديتهاي علمي و فكري كه داريم از بسياري حقايق هستي غافليم و بسا مصالح و مفاسد حقيقي حيات خويش را درك   نمي كنيم و از اين جهت پاره اي از ترسها، اضطرابها، دلهره ها و پريشانيهاي افكار، موهوم و پوچ هستند.

امام علي عليه السلام مي فرمايند:

الناس اعداء ما جهلوا[11]

(مردم دشمن چيزي اند كه آن را نمي شناسند)

در آيه 216 سوره بقره مي خوانيم:

عسي ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم، و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم، و الله يعلم و انتم لاتعلمون.

(بسا چيزي را ناخوش داريد و آن براي شما خوب است و بسا چيزي را خوش داريد و آن براي شما بد است. و خدا مي داند و شما نمي دانيد.)

ريشه اين «كراهت» و نيز آن محبت «ندانستن» انسان (و انتم لا تعلمون) و جهل او نسبت به حقايق است. اگر با نگاهه عميق مي ديد، مشكلي را نمي يافت و جز خير و صلاح و نعمت نمي ديد.

دشمنان دين خدا به دليل كوري و غفلت خويش، پيشوايان دين را به «مرگ» تهديد مي كردند. غافل از آنكه آنچه در چشمان كوته بين آنها نابودي و هلاكت است، در ديده ملكوتي مردان خدا «شهادت» و ابديت است. آنچه كه آنها مشكل و خطر و ضرر      مي پندارند، اينان خير و نعمت و بقاء مي دانند مگر مرغابي را مي توان به آب تهديد كرد؟

ب- بزرگ پنداري مشكل

گاهي آنچه را كه مشكل و دشواري مي پنداريم، واقعا مشكل و ناملائم است، ولي نه به آن شدت و اهميتي كه در چشم ما دارد. بسا ما مشكلات را دشوارتر و بزرگ تر از آنچه كه هست تصور مي كنيم. اگر نسبت به مشكلات و مصائب شناخت، تحليل و ارزيابي دقيقي داشته باشيم و حد واقعي آنرا بيابيم، خويشتن داري نموده و از مواضع خود عقب نشيني نمي كنيم و يا مضطرب ومايوس و متزلزل نمي شويم. مشكلاتي كه چون كوه به نظر مي آيند و چشم و دل ما را پر مي كنند و روحمان را مرعوب مي سازند، در برخوردي جدي، واقع بينانه و عيني با آنها، لقمه اي بيش نيستند، آنهم لطيف ترين و پاكيزه ترين لقمه هايي كه تا كنون تجربه كرده بوديم.

امام علي عليه السلام در يكي از كلمات حكيمانه شان فرمودند:

اذا هبت امرا فقع فيه فان شده توقيه اعظم مما تخاف منه[12]

(هر گاه از كاري ترسيدي خود را در آن افكن، زيرا سختي حذر كردن بزرگ تر است.)

بخش دوم حديث كه تحلبيل و تعليل بخش نخست آن  را عهده دار است به روشني مويد اين حقيت است كه بسا ترسي كه به مراتب بزرگتر و شديد تر از موضوعي است كه از آن ترسناكيم. رهنمود امير المومنين عليه السلام اين است كه براي رفع اين حجاب و كشف اين واقعيت بايد آن را تجربه كرد و عينيتش را دريافت.

6- آگاهي از ثمرات صبر و تحمل

آگاهي نسبت به ثمرات و فوائد صبر و تحمل و نيز آشنايي با عوارض و آثار سوء جزع و بي تابي، از آن جهت كه عامل تحريم ميل و انگيزه «جلب منفعت» و «دفع ضرر» است، موجب صبر و اميد و پايداري مي گردد.

ثمرات صبر و تحمل – چه در بعد مادي و چه در جهت معنوي- فراوان است .

پيش از اين به نقش تمرين و تجربه دشواريها و مشكلات و تحمل آنها، در رشد و شكوفايي استعدادها اشاره نموديم. مربياني كه بتوانند آن ثمرات را براي متربيان خويش ترسين نمايند، آنها را در جهت پايداري و صبوري و توانمندي روحيه سوق   داده اند.

در تعليمات اسلامي، اين روش نيز به فراواني مورد بهره برداري قرار گرفته است.

1- در سه جاي قرآن آمده است.[13]

فاصبر ان وعد ا… حق

(شكيبا شو، كه وعده خداوند حق است)

ذكر «حقانيت وعده خدا» كه پاداش و ثواب صبوري صابران است، خود در ايجاد صبر موثر است. خداوند در اين آيه، پس از امر به صبر، در مقام تربيت و مساعدت رسول گرامي اسلام صلي ا… عليه و آله بر مي آيد، و از روش تذكر ثمرات صبر استفاده      مي كند، كه براي همه مربيان درس آموز است.

2- در آيه 96 سوره نحل مي فرمايد:

– و لنجزين الذين صبروا اجرهم باحسن ما كانوا يعملون

(وكساني را كه صبر پيشه كنند، به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد)

آيه مي فرمايد پاداش صبر، ثواب همان صبوري نيست كه به آن توفيق يافته اند، بلكه به خاطر آن صبوري، ثواب بهترين عملي كه انجام داده اند مي برند. و اين عميق ترين انگيزه و رغبت را در شكيبا نمودن ايجاد مي نمايد.

3- «امام باقر» عليه السلام مي فرمايند:

– الجنه محفوفه بالمكاره و الصبر، فمن صبر علي المكاره في الدنيا دخل الجنه.[14]

بهشت در ناملايمات و صبر پيچيده شده است، هر كه در دنيا بر ناملايمات صبر نمايد به بهشت مي رود.

4- «امام علي» علي السلام در مورد آثار سوء بيتابي و جزع فرمودند:‌

– الجزع لا يدفع القدر، و لكن يحبط الاجر[15]

(بي تابي مقدرات را از بين نمي برد، ولي باعث نابودي پاداش مي شود.)

پی نوشتها:

[1] – اصول كافي و مرحوم كليني، ترجمه محمد باقر كمرئي، جلد 3، صفحه 150.

[2] – غررالحكم، صفحه 377، حديث 20.

[3] – غررالحكم، صفحه 505، حديث 35

[4] – شرح غرر الحكم، ج 2، ص 386

[5] – غررالحكم، ص 628، حديث 362

[6] – سوره ذاريات، آيات 20 و 21

– [7] سوره فصلت، آيه

[8] -نهج البلاغه، فيض الاسلام، صفحه 33

[9] – صحيفه نور، جلد 14، صفحات 193 و 194.

[10] – غررالحكم، صفحه 787، حديث 80.

[11] – شرح غررالحكم ، جلد 1 صفحه 76.

[12] -شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 166

[13] -سوره غافر آيات 77 و 55، سوره روم آيه 60

[14] – بحارالانوار، جلد 71، صفحه 72

[15] – شرح غررالحكم، جلد 2، صفحه 69


جستجو