اهل بیت علیهم السلام حبل الله المتین و عروه الوثقی و امثال اینهایند

 

اهل بیت علیهم السلام حبل الله المتین و عروه الوثقی و امثال اینهایند و در این باب آیات بسیار است.

آیه اول: (256سوره بقره)

فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لاانفصام لها والله سمیع علیم

یعنی: «پس هرکه کافر شود به طاغوت و ایمان آورد به خدا پس بتحقیق که چنگ زده است به دست آویز محکم که گسستن نیست آن را و خدا شنوا و دانا است»؛

بدان که طاغوت را اطلاق می کنند بر شیطان و بت و هر معبودی بغیر از خدا و هر پیشوائی در باطل.

 

ودر بسیاری از روایات و زیارات ائمه(ع) تعبیر کرده اند ازاولین غاصب ولایت و دومین غاصب ولایت و سومین غاصب ولایت و سایر اعدای دین به جبت و طاغوت و لات و عزی، و اولی و دومی را دو صنم قریش نامیده اند.

 

و از حضرت صادق(ع) منقول است که: دشمن ما در کتاب خدا، فحشا و منکر و بغی و اصنام و اوثان و جبت و طاغوت است.

و کلینی به سند موثق از حضرت صادق(ع) روایت نموده است که: عروه وثقی، ایمان است.

و به سند صحیح دیگر روایت کرده است که: ایمان به خداوند یگانه است که شریک ندارد.

و به سند معتبر در محاسن از آن حضرت روایت نموده است که: عروه وثقی، توحید است.

و از ابن شهرآشوب به سند معتبر از حضرت باقر(ع) روایت نموده است که: عروه وثقی، محبت ما اهل بیت است.

و در عیون اخبار الرضا از آن حضرت روایت نموده است که حضرت رسول (ص) فرمود: هر که خواهد سوار شود در کشتی نجات و متمسک شود به عروه الوثقی و چنگ زند در حبل متین خدا، پس موالات و دوستی کند با علی بعد از من و دشمنی کند با دشمنان او و پیروی کند امامان هدایت کننده از فرزندان او را.

و ایضاً به سندهای معتبر از آن حضرت روایت نموده است که رسول خدا (ص) فرمود: هر که دوست دارد که چنگ زند در عروه الوثقی باید که متمسک شود به

محبت علی (ع) و اهل بیت من.

و ایضاً روایت نموده است که حضرت رسول (ص) فرمود: امامان از فرزندان امام حسین (ع)، هر که اطاعت آنها کند بتحقیق که اطاعت خدا کرده است و هر که معصیت آنها کند معصیت خدا کرده است، ایشانند عروۀ وثقی و ایشانند وسیلۀ بندگان بسوی خدا.

و به سند دیگر روایت نموده است که: قرآن عروۀ وثقی است. و ایضاً به سند معتبر روایت نموده است که: حضرت امام رضا (ع) برای مأمون نوشت محض اسلام و شرایع دین را، از آن جمله نوشت که: خالی نمی شود زمین از حجت خدا بر خلق در هر عصر و زمان و آنهایند عروۀ وثقی و ائمه هدی و حجت اهل دنیا تا قیامت. و در کتاب توحید روایت نموده است که حضرت امیر (ع) فرمود که: منم حبل الله المتین و عروه الوثقی. و در کمال الدین روایت کرده است از امام رضا (ع) که فرمود: مائیم حجتهای خدا در میان خلق او و کلمۀ تقوی و عروۀ وثقی.

و در کتاب المعانی الاخبار از حضرت رسول (ص) روایت کرده است که: هر که خواهد متمسک شود به عروۀ وثقی که گسستن ندارد، باید که متمسک شود به ولایت برادر من و وصی من علی بن ابی طالب، بدرستی که هلاک نمی شود هر که او را دوست دارد و اعتقاد به امامت او کند، و نجات نمی یابد کسی که با او دشمنی و عداوت کند. و در کتاب تأویل الآیات از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که حضرت رسول (ص) فرمود که: هر که خواهد چنگ زند در عروۀ وثقی پس باید که متمسک شود به محبت علی. و به روایت دیگر: باید متمسک شود به محبت ما اهل بیت . و به روایت دیگر از زید بن علی روایت کرده که: عروۀ محکم، مودّت آل محمداست.

آیۀ دوم: (103 ال عمران )

(واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا)

آیۀ سوم(112سوره ال عمران)

(ضربت علیهم الذّلّه این ما ثفقوا الّا بحبل من الله و حبل من النّاس)

ترجمۀ آیۀ دوم: «و چنگ نزنید به ریسمان خدا همگی و پراکنده مشوید)

ترجمۀ آیۀ سوم: «زده شد بر ایشان ذلت و خواری مگر به حبلی از خدا و حبلی از مردم»؛ اکثر گفته اند که: یعنی به عهدی از خدا و عهدی از مردم.

و عیاشی روایت کرده است که: از حضرت امام موسی (ع) پرسیدم از تفسیر قول خدا (واعتصموا بحبل الله جمعیاً) فرمود که: علی بن ابی طالب حبل الله المتین است، یعنی ریسمان محکم خداست. و به سند معتبر دیگر از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که: آل محمد (ص) حبل خدایند که در این آیه مردم را امر فرموده که چنگ زنند در آن. و از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: مائیم حبل خدا. و علی بن ابراهیم روایت کرده است که: حبل الله، توحید خداست و ولایت اهل بیت (ع). وایضاً روایت کرده است از حضرت باقر (ع) در تفسیر قول الهی (ولا تفرقوا) که فرمود: خدا می دانست که این امّت متفرق خواهند شد بعد از پیغمبر خود و اختلاف خواهند کرد، پس نهی کرد ایشان را از پراکنده شدن چنانچه نهی کرد جماعتی را که پیش از ایشان بودند، پس امر کرد ایشان را که مجتمع شوند بر ولایت آل محمد (ص) و متفرق نشوند. و عیاشی از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: حبل از خدا، کتاب خداست؛ و حبل از ناس، علی بن ابی طالب (ع) است. و در مجالس شیخ طوسی و مناقب ابن شهر آشوب از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: مائیم حبل.

در تفسیر حکمت به معرفت ائمه (ع) و اولوالنهی به ایشان

علی بن ابراهیم روایت کرده است که: از حضرت صادق (ع) پرسیدند از تفسیر آیۀ کریمۀ12 سوره لقمان (و لقد آتینا لقمان الحکمه) یعنی:«بتحقیق که عطا کردیم لقمان را حکمت» حضرت فرمود که: مراد از حکمت، شناختن امام زمان است. و در محاسن برقی و کافی و تفسیر عیاشی به سند صحیح از حضرت صادق (ع) روایت کرده اند در تفسیر قول الهی(229سوره بقره) (و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً) یعنی:«هر کس داده شود او را حکمت، پس داده شده خیر بسیاری را» حضرت فرمود که: حکمت، طاعت خدا و شناختن امام است. و عیاشی به سند دیگر از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که: حکمت، معرفت امام است و اجتناب کردن از کبائری که حق تعالی واجب گردانیده از برای آنها آتش جهنم را. و ایضاً از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که: حکمت، معرفت اصول دین است و فقیه و دانا بودن در مسائل دین، پس هر که از شما فقیه و عالم به مسائل دین باشد، او حکیم است. و در بصائر الدرجات و تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر ابن ماهیار و مناقب ابن شهر آشوب به سندهای معتبر روایت کرده اند که: از حضرت صادق (ع) سؤال نمودند از تفسیر این آیۀ کریمه(54 سوره طه) (انّ فی ذلک لایات لاولی النّهی) یعنی: بدرستی که در آفریدن زمین و راهها و کوهها و فرستادن بارانها و رویانیدن گیاهها و در هلاک کردن اهل شهرها که کافر شدند به خدا و پیغمبران، علامتی چند است برای اولی النّهی یعنی صاحب العقول که نهی کند ایشان را از متابعت باطل و ارتکاب قبایح؛ حضرت فرمود: بخدا سوگند که مائیم اولی النهی، راوی گفت: فدای تو شوم چه معنی دارد اولی النهی؟ حضرت فرمودکه: خدا خبر داد رسول خود را به آنچه بعد از او واقع خواهد شد از ادّعا کردن ابوبکر خلافت را و مرتکب آن شدن و دعوی کردن عمر و عثمان بعد از او و سایر بنی امیّه، پس خبر داد رسول خدا (ص) و علی (ع) را به اینها، و واقع شد جمیع آنها به نحوی که خدا پیغمبر را و پیغمبر علی را خبر داده بود به نحوی که منتهی شده است بسوی ما خبر از امیر المؤمنین (ع) به آنچه بعد از آن حضرت واقع خواهد شد از پادشاهی بنی امیّه و غیر ایشان، پس این است معنی آیه که خدا ذکر کرده است در کتاب خود (انّ فی ذلک لاّیات لاولی النّهی) پس مائیم اولوالنهی که به ما منتهی شده است علم اینها، پس همه صبر کردیم برای اطاعت امر خدا و راضی بودن به قضای او، پس مائیم قیام نمایندگان به امر خدا در میان خلق او و خزینه داران خدا بر دین او که ضبط می کنیم و پنهان می داریم دین و علم خدا را از دشمنان خود چنانکه پنهان داشت رسول خدا (ص) تا آنکه حق تعالی او را رخصت داد که هجرت نماید از مکه به مدینه و جهاد کند با مشرکان، پس ما بر طریقۀ آن حضرتیم و پنهان می کنیم تا خدا رخصت دهد ما را که ظاهر گردانیم دین او را به شمشمیر و دعوت کنیم مردم بسوی او، پس شمشیر بزنیم در آخر کار چنانچه حضرت رسول شمشیر ز در اول امر.

روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم وتعدادی از اصحابشان درمسجد نشسته بودند.دراین حین پیامبرفرمودند اکنون یکی ازکسانی که دربهشت درکنار من است به جمع ما می پیوندد.اصحاب همگی منتظرشدند تااین شخص راببینند ورازبهشتی شدن اورابفهمند.دراین هنگام آن شخص به مسجد واردشد ونزدپیامبرآمد وپس از سلام به نبی اکرم گفت:یارسول اله!معنای کلمه حبل الله المتین که در آیه واعتصموبحبل الله جمیعاولاتفرقوا(103 ال عمران) آمده چیست؟پیامبر درجواب آن شخص به حضرت علی علیه السلام اشاره کردندوفرمودند منظوراز حبل الله المتین”علی”است.آن شخص بهشتی هم بلافاصله به طرف امیرالمومنین رفت ومحکم ایشان رادرآغوش گرفت وگفت بخداسوگند هیچگاه دست ازریسمان محکم الهی برنخواهم داشت وبعد خداحافظی کردوازمسجد خارج شد.خلیفه دوم که آن تعریف رااز پیامبردررابطه باآن شخص شنیده بود شتابان بطرف وی رفت وقضیه رابه اوگفت واز اوخواست برای بهشت رفتن شفاعتش رابکندآن شخص گفت اصل بهشت رفتن درمسجد نشسته است به نزد اوبرو چراپیش من آمده ای؟

 

جستجو