مدیریت مهدوی، جهانی آرمانی

يكي از اساسي­ ترين سؤالاتي كه در سطح جهاني مطرح است و ذهن هر انساني را به خود مشغول نموده است، اين است كه آيندة بشر چگونه رقم خواهد خورد؟ و متولّي امورات انسان در تمام ابعاد زندگي روزمرة او چه كسي يا چه نوع حكومتي است؟ و از همه مهمتر حكومت و جامعة آيندة‌ مورد انتظار بشر بايد داراي چه ويژگي­ها و شاخص­هايي باشد و بعنوان مهمترين چالش و بحران پيش روي او، چه راه و روشي براي برون رفت از هزاران مشكل و گرفتاري كه امروزه با آنها دست بگريبان است وجود دارد؟ ودر پاسخ به سؤالاتي از اين دست و اصولاً در مورد دانستن و آگاهي يافتن نسبت به اوضاع و احوال آينده و حتي در مورد حكومت جهاني موعود از قديم الايام دو ديدگاه متفاوت وجود داشته يكي اينكه: آن را بعنوان يك آرزو و آرمان دست نيافتني بنگريم كه فقط بايد در انتظار آن خورشيد تابناك نشست و نگاه به آينده چون اثر مثبت و سازنده­اي در زندگي امروز ما ندارد لذا نبايد به آن پرداخته شود و نتيجه اين ديدگاه چيزي جز خموري و سرخوردگي نخواهد بود و از طرفي هيچ تأثيري در واقعيت­هاي موجود جامعة امروزي نخواهد كه در نقد اين نوع تفكر بايد گفت كه آنها از اين موضوع اساسي غفلت كرده­اند كه ريشة‌ حوادث و مشكلات امروز در گذشته نهفته است و آينده را هم با امروز بايد ساخت و از طرفي نيز توجه به آيندة تاريك يا درخشان انعكاس و اثري فوري و عميق در زندگي امروز و موضع گيري­هاي ما دارد و پر واضح است كه بخاطر امروز هم كه شده بايد آينده را مورد بررسي و تحقيق قرار دهيم و شنيده­ايم كه اگر دنيا را چون خورشيدي روشن خواهد كرد بدين معنا نيست كه تا آمدن خورشيد نوراني در تاريكي بنشينيم»[

دوم اينكه: بعنوان يك چشم انداز و الگوي واقعي از يك جامعة مطلوب وعده داده شده به آن نگريسته شود كه كار كرد آن سامان بخشي به وضع موجود و كسب آمادگي لازم در جهت درك حكومت جهاني موعود است و نيتجه­اش تلاش و كوشش و ايجاد شور و شعف و اميد به آينده­اي زيبا و دست يافتني خواهد بود.

طبق اين ديدگاه، نبايد تمام مشخصه­هاي بيان شده در مورد حكومت مهدي را فقط ترسيم كنندْ وضعيت آينده جهان بدانيم و آنها را فقط از باب معجزه و كرامات كه مخصوص به حضرتش مي­باشد بپنداريم بلكه مهم اين است كه بايد غير از بُعد كرامات، ‌و امدادهاي غيبي ساير مشخصه­هاي عنوان شده در روايات را در تمام عرصه­هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و … در جامعة خود شناسائي و پياده كنيم تا به عنوان يك فرهنگ عمومي در آمده و بكار گرفته شود و آن فرهنگ الگوپذيري از شاخص­هاي حكومت مهدوي است «و در حقيقت امام زمان (ع) بايد به صورت يك الگو براي مؤمنين درآيد اگر آن حضرت با كفر مي­جنگد،. براي عدالت زحمت مي­كشد و مجاهدت مي­كند ما هم كه مأموم و دنباله­رو در هستيم بايد براي گسترش عدالت مجاهدت كنيم»[ii]

لذا به نظر مي­رسد اولين قدم در اين راه بزرگ،‌شناسايي شاخص­هاي آن حكومت مطلوب و (مدينه المهدي) است كه بايد مورد مداقّه قرار گيرد.

در اين مقاله سعي شده است به بعضي از شاخص­هاي كابردي حكومت داري و رهبري و مديريت آن حضرت نه بر طبق معجزات و كرامات و امدادهاي غيبي، بلكه بر اساس اصول شناخته شدة‌دانش بشري در مديريت يعني سازماندهي، برنامه­ريزي،‌ نظارت، هماهنگي و انگيزش و … پرداخته شود تا ان شاء الله بتواند به عنوان يك الگو و نمونه عملي از نوع حكومت نحوة‌ رهبري مديريت در جامعه­اي كه منتظر دولت يار امت كاربرد داشته باشد.

اميد كه بذر محبت و ارادت بيش از پيش در قلوبمان بيفشاند و موجب شكوفائي مان گردد و ثمرة آن كه مقبول واقع شدن در درگاه حضرتش مي­باشد، محقق گردد. بار الها اين چنين بادا.

مديريت:
در يك تعريف جامع، مديريت،‌را بدين گونه تعريف نموده­اند:‌مديريت،‌ فرآيند بكارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامه­ريزي سازماندهي، هماهنگي، ارتباطات، انگيزش، رهبري و نظارت براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول مي­باشد.

واز ديدگاه اسلام عبارتست از: هنر و علم به كارگيري صحيح افراد و امكانات در جهت وصول اهداف سازماني به نحوي كه با موازين شرع مغايرت نداشته باشد.[iii]

و اگر بخواهيم در عرف امروز معادل و مرادف و همانندي براي رهبري و مديريت در مصطلاحات اسلامي پيدا كنيم بايد بگوئيم ارشاد و رشد يا هدايت و رشد‌ لذا قدرت رهبري همان قدرت بر هدايت و ارشاد در اصطلاحات اسلامي است.[iv]

واضح است كه طبق روايات وارده حضرت (ع) زماني زمام امور را در دست مي­گيرد كه دنيا وارث انبوهي از نابساماني­هاست و هاله­اي از ويراني­ها بر دنيا سايه افكنده و ناامني همه جا را فرا گرفته است. در اثر جنگ و نزاع، ميليون­ها كشته و زخمي و بيمار جسمي و روحي بر جاي مانده است و … در چنين شرائطي ادارة سرزميني به گستردگي دنيا كار بس دشواري است كه تنها با مديريت و رهبري يك راهنماي الهي و با در اختيار داشتن كارگزاران و مسؤولين دلسوز و معتقد به نظام الهي ولايي امكان پذير خواهد بود و در حقيقت به هنر مديريت انگشت آن حضرت است. كه اوضاع و احوال متشنج آن دوران سامان يافته و دردها التيام مي­يابد و حكومت عدالت محور و الهي حضرت است كه با رهبري و مديريت معصومانة‌خويش جهان را از ظلم و جور مي­رهاند و مسلماً در اين راه بزرگ، اهداف و راه و روش و سيرة‌ پيامبر اسلام و امير المؤمنين (ع) را پي­گيري خواهد نمود.[v]

كارمند يابي (كارمند گزيني)
يكي از وظائف مهم مدير، انتخاب و گزينش كارمند و نيروي انساني تحت مديريت خود است كه در ادارة حكومتي كه امام مهدي (ع) رهبري آنان را عهده دار خواهد شد كارگزاران و مديران و مسؤلان حكومت از بزرگان امت انتخاب خواهند شد.. از اين روست كه در بعضي از روايات به تركيب نظام حكومتي حضرت اشاره شده است و در برخي ديگر از روايات، پيامبران و جانشينان آنان و تقوا پيشگان و صالحان روزگار ‌و بزرگان اصحاب پيامبر را از مصاديق اصلي كارگزاران آن دولت كريمه معرفي نموده است. و در برخي ديگر از روايات به صفات و ويژگي­هاي مجريان و ياران حضرت تصريح شده است:

از جمله اينكه رواياتي كه در مورد حضرت عيسي (ع) وارد شده است از ايشان آمده است كه ايشان وزير، جانشين[vi]، پرده دار و فرمانده[vii] و مسئول دريافت اموال حضرت قايم (ع)[viii] تعبير شده است.

و در روايتي از امام صادق (ع)‌ رسيده است كه …. پنج تن از قوم موسي و هفت نفر از اصحاب كهف و يوشع وصي موسي و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي وابادجانه انصاري و مالك اشتر زنده خواهند شد.[ix] و فرمانرواي كشورها مي­شوند.[x]

و در روايت ديگري مي­خوانيم كه:‌چون قايم ظهور كند و داخل كوفه شود خداوند از قبرستان وادي السلام هفتاد هزار صديق را زنده مي­كند كه همگي از اصحاب و انصار او مي­شوند.[xi]

و همچنين در اين باره آمده است كه: وقتي قايم اهل بيت قيام كند به محله­اي از كوفه مي­رود و دستور حفاري نقطه­اي را مي­دهد،‌ دوازده هزار شمشير و كلاه خود از آنجا خارج مي­نمايد و به دوازده هزار عجم و موالي (ايرانيان) مي­پوشاند.[xii]

و بنا به نقل صحيح مسلم:‌ آنان بهترين دليران روي زمين هستند مرداني كه خدا را آنگونه كه بايد شناخته­اند، آنها پرچمداران حضرتند، آنان فقيهان و قاضيان و فرمانروايان هستند.[xiii]

اگر چه در يك دسته­بندي از روايات به نتيجه مي­رسيم كه برخي از آنها در صدد تعيين مصاديق كارگزاران و مجريان حكومت مهدي (ع) هستند و با اسم و مشخصات كامل آنان را معرفي نموده است ـ‌كه به بعضي از آنها اشاره شد ـ‌ و برخي ديگر از روايات در صدد بيان اوصاف و مشخصه­هاي ياران حضرت مي­باشند از جملة اينكه آنان، داراي قدرت چهل مرد هستند،[xiv] دلهايي چون پاره­هاي آتش و آهن دارند.[xv] شجاعند و قدرتمند، جوانند[xvi] و عاشق شهادتند.[xvii] سپاهيان محبوبند و فرمانبردار و مطيعند[xviii]، داراي سرعت عمل و قاطعيت در كارند[xix]، پارسا و شب­زنده دارند[xx]،زاهد و ساده­زيستند[xxi] و … .

اما مي­توان گفت يك وصف و ويژگي اساسي كه مي­تواند همة‌موارد فوق و غير از آنها را نير در برگيرد، مصداق وليّ خدا بودن ياران و كارگزاران حضرت است. يعني همان­هايي كه از هيچ چيز ترس به دل راه نمي­دهند و اندوهگين نمي­شوند. چنانكه در آيه 62 سورة يونس مي­خوانيم:‌الا اِنّ اولياء الله لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون.

تحقق اين صفت (وليّ خدا شدن) براي كسي امكان پذير است كه جزء خدا نبيند و به غير از او به كسي نينديشد و اگر كسي به اين مرحله برسد در حقيقت به اوج كمال آدمي رسيده است.

امام صادق (ع)‌در اين باره فرموده­اند:‌خوشا به حال شيعيان قايم كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او و فرمانبردارش هستند. آنان اولياي خدايند همانها كه نه ترس آنها را فرا مي­گيرد و نه اندوهگين مي­شوند.[xxii]

سازماندهي
يكي از اساسي­ترين وظائف مدير، سازماندهي است كه در اصطلاح سازمان را گروهي متشكل از دو يا چند نفر كه در محيطي با ساختار منظم و از پيش تعيين شده براي اهداف گروهي كه با يكديگر همكاري مي­كنند تعريف كرده­اند.[xxiii] به گونه­اي كه مي­توان گفت:‌وظيفه و كاركرد سازماندهي مديريت،‌ ايجاد يك طرح يا الگويي است كه در چهارچوب آن بتوان مجموعه هدف­ها و مقاصد را به بهترين وجه تسهيل نمود.[xxiv] اگر چه در روايات متعددي آمده است كه خداوند او را با ملائكة‌ مسوّمين و مردفين و منزلين و كروبين و جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل ياري مي­نمايد.[xxv] و در روايتي از امام صادق (ع) وارد شده كه فرشتگان و جنيان همگام ظهور براي مردم ظاهر مي­شوند و با آنها گفتگو خواهند كرد.[xxvi] اما همچنانكه پيشتر اشاره شد بايد ساختار سازماني، اهداف ساختاري و تقسيم كار و ساير عوامل و مباني مؤثر در سازماندهي را كه امروزه علم بشريت به آن رسيده است، در مورد حكومت مهدوي مورد بررسي قرار دهيم.

الف) سازماندهي ياران اوليه
از مجموع رواياتي كه دربارة تعداد سپاهيان حضرت وارد شده است، استفاده مي­شود كه اين اعداد (چهار هزار و ده هزار و دوازده هزار …)‌هر يك نمايانگر تعداد نيروهايي هستند كه ممكن است در برهه­اي از زمان ياري­گر حضرت باشند يا نيروي مخصوص باشند يا گارد حفاظت باشند اما به نظر مي­رسد ياران اوليه همان 313 نفرند.

چنانكه در روايتي مفضل بن عمر از امام صادق (ع) پرسيد: اي آقاي من از كجا و چطور ظهور مي­نمايد و … امام فرمودند:‌حضرت به آنان خطاب مي­نمايد اي جماعت نقبا و اي خاصان و آنانكه خدا شما را پيش از ظهور من براي نصرت من ذخيره كرده است،‌ با صميم دل و اطاعت كامل نزد من آئيد و آنان در يك چشم به هم زدن در بين ركن و مقام حاضر مي­شوند. …. و شمارة‌ آنان سيصد و سيزده نفر به عدد اصحاب رسول خدا در روز بدر خواهند بود.[xxvii] همچنين در اين باره آمده است كه اصحاب قايم سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم مي­باشند … و در مكه ديده مي­شوند بدون ميعاد و سابقة قرار داد[xxviii] …. و هر يك خود را در ميان سيصد نفر مي­بيند.[xxix]

ب:‌سازماندهي بر حسب قلمرو جغرافيايي
از امام باقر (ع)‌روايت شده است كه فرمودند:‌چون قايم آل محمد (ص) قيام نمايد به هر اقليمي مردي را مي­فرستد و به او مي­فرمايد فرمان و عهد تو در كف دست تو مي­باشد.[xxx]
و همچنين حضرت علي (ع)‌در اين باره فرموده­اند:‌مهدي فرمانروايان را به شهرها مي­فرستد تا به عدالت بين مردم حكم كنند.[xxxi]

و در روايتي ديگر بيان فرموده از: مهدي ياران خود را به سرزمين­هاي گوناگون مي­فرستد و ياراني را كه در آغاز قيام با او عهد و پيمان بسته­اند به سوي شهرها روانه مي­سازد و آنان را به عدل و احسان سفارش مي­نمايد. هر يك از آنان فرمانرواي سرزميني مي­گردند و پس از آن همة‌ شهرهاي جهان با عدل و احسان آباد مي­گردد.[xxxii]

ج) تقسيم كار و طبقه­بندي و ظائف بر حسب تخصص و وظيفه (شايسته سالاري)
سازماندهي بر حسب وظيفه و تخصص رايج­ترين روش طرح­ريزي در سازمانهاست به گونه­اي كه كلية فعاليت­هايي كه به يك نوع تخصص و اطلاعات احتياج داشته باشد در يك واحد سازماني زير نظر مستقيم مدير سازمان قرار مي­گيرد.

امام صادق (ع) مي­فرمايند: هنگاميكه قايم آل محمد (ص) قيام كند از پشت كعبه هفده نفر را بيرون مي­آورد و پنج نفر از قوم موسي هستند كه به حق قضاوت مي­كنند …. و هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي و ابودجانه و مالك اشتر[xxxiii]و در بحار الانوار آمده است: آنان ياوران مهدي و حاكمان روي زمين خواهند بود.[xxxiv]

ابوبصير از امام صادق (ع) پرسيد: آيا جزء اين گروه (سيصد و سيزده نفر) افرد ديگري در پشت كعبه نيستند؟ حضرت فرمود: آري مؤمنان ديگري نيز هستند ولي آنان فقيهان، نخبگان، حاكمان و قاضياني خواهند بود كه پيش­رو (سينه) و پشت سرشان را حضرت دست مي­گذارد و مسح مي­كند و در پي آن هيچ قضاوتي بر آنان دشوار نيست.[xxxv]

تقسيم كار و مديريت بر نيروي انساني با توجه به استعدادها و توانايي­ها و بكارگيري آنان از مهمترين اصول مديريتي است كه در حكومت حضرت مهدي (ع) تحقق مي­يابد و ادارة سرزمين­هاي پهناور اسلامي به كساني واگذار مي­شود كه بارها از عهدة آزمايش­ها برآمده و شايستگي و لياقت خود را به اثبات رسانده باشند.

د: تفويض اختيار و عدم تمركز
قدرت را مي­توان توانايي اشخاص يا گروهها،‌در اثر نهادن بر عقايد و ارزش­هاي فكري اشخاص يا گروههاي ديگر يا وادار كردن آنها به اعمال خاص يا واداشتن آنها به انجام كاري تعريف كرد و اختيار را مي­توان به حق انجام دادن كار تعريف نمود.

در چند دهة اخير موضوع تمركز و عدم تمركز مورد بحث بسياري از محققين بوده است چنانكه در اين رابطه گفته­اند: آنچه بايد غير متمركز شود اول لازم است متمركز شود و آن زماني كه نظم و كنترل فراهم نشود بحث در مورد عدم تمركز بي­فايده خواهد بود. لذا اولين شرط براي ايجاد تمركز اين است كه ابتدا يك حكومت قوي و متمركز وجود داشته باشد.

در بحث سازماندهي، عدم تمركز سازماني عبارتست از توزيع منظم اختيارات مربوط به وظايف خاص مديريت (برنامه­ريزي، سازماندهي، رهبري، هماهنگي، … ) كه بنابر ارادة‌مقام بالاتر مي­تواند پس گرفته شود.[xxxvi]

اهل بيت (ع) در مورد تمركز قدرت اوليه حكومت حضرت مهدي (ع) و تفويض اختيارات به كارگزاران و عدم تمركز قدرت ثانويه روايات متعددي نقل فرموده­اند: از جمله امام رضا (ع) از پدرانش نقل مي­كند كه پيامبر فرمود:‌وقتي مرا به معراج بردند … عرض كردم:‌ پروردگارا آيا اينان (امامان) پس از من جانشينان من خواهند بود ندا آمد … به عزت و جلالم سوگند دين و آئين خود را به وسيلة آنان به افراد بشر غالب مي­سازم و كلمة الله را بوسيلة آنان برتري مي­بخشم و بوسيلة‌ آخرين آنها،‌ زمين را از وجود سركشان و گنهكاران پاك مي­كنم و فرمانروايي شرق و غرب را به او مي­دهم.[xxxvii]

و همچنين امام باقر (ع) در تفسير آيه شريفة ‌(الذين ان مكّنّاهم في الارض اقاموا الصلاة‌ و اتوا الزكاة فرموده­اند: اين آيه مربوط به آل محمد (ص)‌ و آخرين امامان است. خداوند شرق و غرب زمين را در اختيار نفوذ حضرت مهدي (عج) و يارانش قرار مي­دهد.[xxxviii]

و امام صادق (ع) فرموده­اند: آن گاه كه حضرت قايم (عج) قيام كند براي هر مرز و بومي از زمين فرمانروايي معيّن مي­كند و به او مي­فرمايد برنامة‌ كار تو در دل توست و چنانچه در هنگام انجام وظيفه مشكلي پيش آمد كه حكم آنرا ندانستي به كف دست خود بنگر و بر طبق آن چه در آن مي­يابي رفتار نما.[xxxix]

برنامه ­ريزي
يكي از وظايف مهم مديريت برنامه­ريزي است كه مانند پلي زمان حال را به آينده مربوط مي­كند. يعني پلي است ميان جايي كه هستيم و جائي كه مي­خواهيم به آن برسيم.

برنامه­ريزي يعني انتخاب مأموريت­ها و هدف­ها و اقداماتي براي رسيدن به آن كه مستلزم تصميم­گيري و انتخاب از ميان بديل­ها براي اقدام آيندة سازمان است. و اساسي­ترين وظيفه در ميان وظايف مديريت است و حتّي ديگر وظايف مدير (سازماندهي، رهبري، هماهنگي و نظارت و …) در فرآيند برنامه­ريزي ميسّر است.[xl]

با تحقيق و تدبر در رواياتي كه در اين باب آمده است متوجه مي­شويم كه علاوه بر اينكه اصل تشكيل و وجود حكومت حضرت مهدي (ع) طبق ارادة‌ الهي و با برنامه­ريزي خاصي محقق خواهد شد به گونه­اي كه گويا يك برنامه­ريزي دقيق و از پيش تعيين شده و هدفمند براي تحقق حكومت جهاني موعود طراحي و در نظر گرفته شده و از سوي معصومين (ع) علايمي براي آن ذكر شده است، روايات ديگري نيز وجود دارد كه ما را به برنامه­ريزي خود حضرت در مديريت كامله­اش رهنمون مي­شود. كه ما به برخي از آنها اشاره مي­كنيم.

از امام صادق (ع) روايت شده است كه او (مهدي (ع)) گنج­ها را استخراج مي­كند و اموال را تقسيم مي­نمايد و اسلام را حاكم مي­گرداند.[xli] و حضرت امير (ع)‌ فرموده­اند:‌مهدي فرماندهان را به شهرها مي­فرستد تا به عدالت بين مردم حكم كنند.[xlii] و نيز صادق اهل بيت (ع) فرموده­اند: آن گاه كه حضرت قايم (ع) قيام كند براي هر مرز و بومي فرمانروايي تعيين مي­كند و به او مي­فرمايد:‌ برنامة كار تو در دست توست …..[xliii]

بر اساس اين روايات حضرت حتماً برنامة‌ دقيقي براي منابع غير انساني از جمله گنج­ها و منابع زير زميني دارد تقسيم اموال طبق عدالت نيز برنامة‌خاص خود را مي­طلبد چنانكه در ذيل روايت سوم به برنامه داشتن حضرت براي مجريان به صراحت اشاره رفته است.
الف) مديريت بر مبناي هدف
اصطلاح مديريت بر مبناي هدف به عنوان يك نگرش تازه در مديريت و برنامه­ريزي از سوي پيتر دراكر عنوان شد و آن فرآيندي است كه در آن رؤسا و مرئوسين در تشخيص هدف و هدف گذاريها به منظور برنامه­ريزي با يكديگر همكاري مي­كنند تا هدف تعيين شده را به بهترين وجه تأمين نمايند.[xliv]

از روايات چنين استفاده مي­شود كه حضرت مهدي (ع) در تشكيل حكومت و در برنامه­ريزي دقيق خود در حيطة مديريت جهاني خويش اهداف بلند و بالايي را در نظر دارد كه همان اهداف حضرت رسول خدا و حضرت علي (ع) را دنبال و پي­گيري خواهد نمود. عبدالله بن عطاء‌مي­گويد از امام باقر (ع) پرسيدم:‌زماني كه مهدي ظهور كند به چه سيره و روشي رفتار نمايد؟‌ حضرت فرمود: همانطوريكه پيامبر خدا رفتار كرد، منهدم سازد آنچه را كه قبل از او بود و اسلام را از سر گيرد.[xlv]

به طور كلي مي­توان هدف حضرت و يارانش را اقامة قسط و عدل در تمام ابعاد زندگي مادي و معنوي بشريت دانست چنانچه در قرآن نيز به آن تصريح شده است.[xlvi]

و بنا به فرمايش حضرت علي (ع) هدف از قيام و تشكيل حكومت احياي معالم و شعاير دين خدا و اصلاح شهرها و امنيت بندگان مظلوم خدا و اقامة حدود خداست.[xlvii]

در اين باره از امام باقر (ع) رسيده است كه خداوند زمين را با حضرت قايم (عج) زنده مي­گرداند آن حضرت در زمين به عدالت رفتار مي­كند و زمين را با گسترش عدالت زنده مي­نمايد پس از آنكه در اثر گسترش ظلم مرده بود.[xlviii]

و امام صادق (ع)‌ دربارة گستره و عمق عدالت در حكومت و مديريت حضرت مهدي (ع) فرموده­اند: بخدا سوگند به طور حتم عدالت مهدي (ع) در دورن خانه­ها و اتاق­هايشان نفوذ مي­كند همچنانكه سرما و گرما در آن وارد مي­شود.[xlix]

ب) شناخت و تعيين منابع و پيش داشت­هاي محيطي
منظور از منابع كه در فرآيند تغيير و تحول از آن استفاده مي­شود همان نيروي انساني كار، ماشين آلات و تجهيزات و سرمايه و منابع طبيعي بايد در تعيين هدف­ها مد نظر قرار گيرد.[l]
از روايات متعدد و متنوعي كه در اين باره آمده است در مي­يابيم كه حضرت ياران خاص خود را مي­شناسد و آنان را فرا مي­خواند.[li] و آنان با نام خود و پدر و فاميل و شهر شناخته مي­شوند.[lii] و دوازده هزار تن از آنان را با تجهيزات جنگي مهيا مي­گرداند.[liii]

زمين گوهرها و منابع خود را در اختيار حضرت قرار مي­دهد.[liv] و ….

همه و همه دلالت بر شناخت نيروي انساني و منابع محيطي، حضرت مهدي (ع) دارد كه ايشان با بكار گرفتن آنها در جهت حكومت عدالت محور خود استفاده خواهد كرد.

در اين باره ابو بصير از امام صادق (ع) نقل مي­كند كه حضرت فرموده ­اند:‌ هنگاميكه كار به صاحب اصلي ولايت (مهدي (ع)) برسد خداوند هر نقطة‌ فرو رفته­اي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطة مرتفعي را پائين مي­برد آنچنان كه تمام دنيا نزد او به منزلة كف دستش خواهد بود. كداميك از شما اگر در كف دستش موئي باشد آنرا نمي­بيند.[lv]
ج) مدت زمان برنامه ­ريزي
اجراي پروژه­ها در مدت زمان مشخص شده و بر طبق برنامه از پيش تعيين شده از اهميت بسياري برخوردار است برنامه­ريزي ممكن است براي يك روز يا يك هفته با يك ماه يا يك سال باشد يا اينكه دوره­هاي بلند مدت چند ساله را شامل شود كه در علم مديريت برنامه­ريزي را به كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت تقسيم نموده­اند.

الف) برنامه­ريزي كوتاه مدت و ميان مدت، كه مدت آن يك سال يا كمتر از آن است و به آن برنامه­ريزي عملياتي نيز مي­گويند.[lvi] از بعضي از روايات استفاده مي­شود كه آن حضرت براي تشكيل حكومت و آغاز انقلاب خود برنامه­هاي كوتاه مدت و ميان مدت و بلند مدت را در دستور كار خود دارد.

امام صادق (ع) مي ­فرمايند: حضرت مهدي (ع) به هنگام ظهور پيراهن پيامبر را كه در جنگ احد پوشيده بود و عمامه و زره آن حضرت را كه بر قامت او آراسته بود مي­پوشد و ذوالفقار را در دست مي­گيرد و شمشيري مي­كشد و در مدت هشت ماه از كشتة ‌بي دينان، پشته­ها مي­سازد.[lvii]

روايات، دلالت دارد كه نهضت و انقلاب مقدس حضرت مهدي (ع) در مدت چهارده ماه كامل مي­گردد در شش ماه اول امام در اضطراب و نگراني به سر مي­برد و حوادث را به طور پنهاني توسط ياران خود رهبري مي­نمايد و در هشت ماه بعدي در مكه ظهور مي­كند و رهسپار مدينه مي­شود و بعد راهي عراق و قدس مي­گردد و با دشمنان خدا وارد نبرد مي­شود و سرانجام جهان اسلام را بطور يك پارچه تحت فرمان و اطاعت خود در مي­آورد.[lviii]

ب) برنامه بلند مدت (حكومت دراز مدت)
گر چه درباره حكومت حضرت احاديث مختلفي در منابع اسلامي ديده مي­شود كه از پنج يا هفت سال تا سيصد و نه سال ذكر شده كه ممكن است اشاره به مراحل و دورانهاي مختلف انقلاب و حكومت آن حضرت باشد ـ‌آغاز و شكل گيري و پياده شدن و استقرار حكومت و دوران تكامل و دوران نهايي ـ‌اما مسلّم است كه اين همه مقدمات پر آوازه براي يك دوران كوتاه مدت نيست بلكه قطعاً براي مدت طولاني خواهد بود كه ارزش تحمل اين همه زحمت و تلاش و مجاهدت را داشته باشد.[lix]

همچنين مرحوم مجلسي در ذيل روايات متعددي كه دربارة مدت حكومت حضرت آورده است احتمالاتي را بيان نموده و فرموده­اند كه برخي بر تمام مدت حكومت دلالت مي­كند،‌ برخي ديگر به مدت ثبات و استقرار حكومت و نيز بر طبق سالها و روزهايي كه ما با آنها آشنا هستيم و بعضي احاديث ديگر بر طبق سالها و روزهاي متعلق به دوران حضرت است كه طولاني مي­باشد.[lx]

هماهنگي و ارتباطات
زماني كه مديريت، عمليات تقسيم كار و طبقه­بندي وظايف را انجام داد بايستي تدابير لازم براي هماهنگ كردن كارها و وظائف تقسيم شده، اتخاذ شود، از آنجا كه واحدهاي مختلف يك سازمان هر كدام داراي هدف­ها و وظايف و مسئوليت­هاي خاصي هستند كه با هم تفاوت اساسي دارند لذا بايد فعاليت­هاي هر واحد سازماني با فعاليتهاي ساير واحدها هماهنگ شود.[lxi] از طرفي ارتباطات در سازمان از چنان اهميتي برخوردار است كه مي­توان گفت اولين وظيفه مدير اين است كه سيستم ارتباطات را در سازمان توسعه دهد. اطلاعات لازم شامل واقعيت­ها، انديشه­ها و احساسات بايد قبل از تصميم گيري لحاظ شوند. لازم به يادآوري است كه ارتباطات را چنين تعريف كرد­اند:
ارتباطات فرآيند ارسال اطلاعات از طريق يك شخص به شخص ديگر و درك آن توسط شخص گيرنده است. يعني انتقال و سهيم شدن در انديشه­ها و عقايد و واقعيت­ها به گونه­اي كه گيرنده آنها را دريافت و درك كند.[lxii]

امام صادق (ع) دربارة چگونگي ارتباط در روزگار ولي عصر (عج) مي ­فرمايد: در روزگار حضرت قايم (ع)‌مؤمن در مشرق زمين برادرش را كه در غرب زمين است مي­بيند هم چنين مؤمني كه در غرب است برادرش را كه در شرق است مشاهده مي­كند.[lxiii]

و نيز در روايت ديگري فرموده ­اند:‌ هنگاميكه قايم ما قيام كند خداوند قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش مي­دهد به گونه­اي كه از فاصله (چهار فرسخ) حضرت با شيعيانش سخن مي­گويد و آنان سخنش را مي­شنوند و حضرت را مي­بينند در حاليكه حضرت در جايگاه خودش مستقر است.[lxiv]

و همچنين در روايتي كه پيش از اين ذكر شد كه حضرت براي هر سرزميني فرمانروايي تعيين مي­نمايد و به او مي­فرمايد كه برنامة‌كار تو در دست توست و چنانچه در هنگام انجام وظيفه مشكلي پيش آمد كه حكم آن را ندانستي به كف دستت بنگر و بر طبق آن چه در آن مي­يابي رفتار نما.[lxv] ممكن است فهم مشكلات با نگاه به كف دست كنايه از سرعت ارتباط با حكومت مركزي و كسب تكليف براي رفع مشكلات باشد.

انگيزش
براي هر مديري، آگاهي از مسأله انگيزش كاركنان كه در واقع پي جويي علت و سبب حركت در رفتارهاي آن سازمان است، بسيار مهم مي­باشد، به طور كلي انگيزش را مي­توان حالتي در افراد دانست كه آنان را به انجام رفتار و عمل خاصي متمايل مي­سازد.

انگيزش از ريشة‌ واژة لاتين (موور)‌به معني حركت كردن مشتق شده است و در تعريف اصطلاحي آن آورده­اند:‌ فرآينديكه به نيروهاي پيچيده ‌و نيازها و شرائط و هر چيز ديگري اطلاق مي­گردد كه فعاليت فرد را براي تحقق هدف­ها، آغاز و يا به آن تداوم مي­بخشد.

در تعريف انگيزش توجه به سه مؤلفه بسيار مهم است.
جزء اول مربوط به انرژي يا نيرو دهي به رفتار است. تمام علايم و نشانه­هاي محيطي و خاطره­ها و …. نيازهاي عاطفي كه افراد را براي رفتار معيني هدايت مي­نمايد در اين مؤلفه قرار مي­گيرد.

جزء دوم مربوط به هدف است كه رفتار فرد را هدايت نموده و به آن جهت مي­دهد.

جزء سوم به بقا و دوام رفتار توجه دارد و تداوم آن را موجب مي­شود.[lxvi]

دربارة ايجاد انگيزه روايات بسياري را مي­تون بعنوان شاهد ارائه نمود كه ما بعضي از آنها را كه بيشتر به جنبة انگيزش معنوي اشاره دارد مي­پردازيم.

در ذيل روايت مفضل بن عمر كه در فرا خوان ياران حضرت وارد شده است، بعد از اشاره به نقطة آغازين انقلاب حضرت كه كعبه است و مابين ركن و مقام تجمع خواهند داشت، آمده است:خداوند امر فرمايد نوري از زمين تا آسمان به صورت ستون كشيده شود و به آن نور همة مؤمنين كه در روي زمين هستند روشنايي گيرند و نوري از آن به درون خانه­هاي آنان بتابد و دلهاي آنان را خرم و خرسند نمايد … .[lxvii]

و امام باقر (ع) فرموده­اند: زماني كه قايم، قيام كند دستش را به سر بندگان قرار مي­دهد پس عقل­هاي آنان را جمع مي­كند و دانسته­هاي آنان را با اين كار كامل مي­گرداند.[lxviii]

و ديگر روايات فراواني كه اشاراتي به انگيزش افراد دارد از جمله: قيام نمي­شود مگر اينكه همه مردم دچار يأس شوند.[lxix] هيج چيز نيست مگر مطيع آنها مي­باشند حتي درندگان[lxx] سنگ موسي را كه از آن دوازده چشم جاري مي­شود و گرسنگان و تشنگان سير و سيراب مي­شوند.[lxxi] و سيصده و سيزده نفر را با اسم و رسم كامل بر اسب سوار مي­كند و به مكه مي­آورند بدون هيچ سابقة قبلي[lxxii] …
و دهها روايت ديگر از اين دست همه و همه انگيزة‌ بسيار بالايي را ايجاد مي­نمايد تا ياران حضرت گوي سبقت را در ميدان خدمتگزاري به نظام الهي از يكديگر بربايند. تا همنشين و همراه با انبياء‌الهي و اصحاب كهف و صحابه پيامبر باشند و چون آنان تا سرحد جان از حضرت اطاعت نمايند و اهداف حضرت را پي­گيري كنند و در عمل و رفتار متمايل و عاشق حضرت و عملكرد او و اهداف عاليه او گردند چرا كه وجود آنان سراسر شوق شده است چون به يقين رسيده­اند كه:‌رزمندة امام اگر دشمن را بكشد پاداش بيست شهيد را اگر به شهادت برسد پاداش بيست و پنج شهيد براي اوست.[lxxiii]

بله اين اوصاف مگر مي­شود در كسي انگيزه تحرك بوجود نيايد آنها آنقدر از آن منبع فيض سيراب مي­شوند كه امام صادق (ع) در وصف آنها فرموده است:ياران مهدي مرداني هستند كه دلهاي آنان مانند آهن سخت و محكم است. هرگز شك و شبهه­اي در ذات خدا در دل آنها راه ندارد. آنان از سنگ سخت­ترند. اگر به آنها مأموريت داده شود تا كوهها را از جا بركنند اين كار را به سرعت انجام مي­دهند و اگر مأموريت سركوبي و نابودي شهري به آنان داده شود آن را ويران مي­نمايند گويي عقابهايي بر اسب­ها نشسته­اند.[lxxiv]

رهبري
يكي از وظايف اصلي مدير وظيفة رهبري است كه عامل مؤثر و تعيين كننده­اي در جهت افزايش كارايي سازمان به شمار مي­رود. زيرا وظيفة رهبري از طريق تحت تأثير قرار دادن رفتار افراد در سازمان و توجه به نيازهاي روحي و رواني كاركنان، ميل باطني به همكاري را در آنها جهت تحقق هدف­هاي اساسي سازمان ايجاد مي­كند لذا در تعريف رهبري آورده­اند كه: رهبري يعني تأثيرگذاري بر افراد در انجام وظايفشان با ميل و علاقه و بعضي رهبري را نفوذ بر زيردستان تعريف كرده­اند و در تعريف ديگري گفته شده كه رهبري عبارتست از علم و هنر نفوذ در افراد به طوري كه با ميل و خواسته خود در جهت حصول به هدفهاي تعيين شده گام بردارند.
در مهارت­هاي رهبري نيز نظريه­هاي كلاسيك، ويژگي­هاي ذاتي فرد را در توفيق رهبري مؤثر مي­دانند اما اخيراً رهبري موفيقيت آميز را به رفتار مناسب بر عملكردهاي رهبر وابسته دانسته­اند نه به ويژگي­هاي شخصي او.[lxxv]

با توجه به روايات زيادي كه دربارة شخصيت عظيم الشأن حضرت آمده است كه مضامين آنها اين است كه او ذخيرة خداست و آخرين وصيّ خليفة خدا در روي زمين است. تمام اميد و ملجأ بي­پناهان است و يار و ياور ستمديدگان و دشمن سرسخت ظالمان است و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود و … تمام ويژگي­هاي يك مديريت مطلوب را براي ايشان بيان نموده است كه رهبريت معصوم آن را به سر حد كمال خواهد رساند. در واقع سرتاسر عملكردها و رفتارهاي حضرت علاوه بر ويژگي­هاي ذاتي و الهي،‌ به گونه­اي است كه ميل و خواهش­هاي افراد را در جهت رسيدن به هدفهاي تعيين شده تحريك نموده و تحت تأثير خود قرار مي­دهد.

امام باقر (ع) دربارة نفوذ تأثير شخصيت فردي حضرت در رابطة‌رهبري كردن و تحت تأثير قرار دادن افراد فرموده­اند: هر بيماري كه قايم را درك كند شفا يابد و هر ضعيفي نيرومند مي­شود.[lxxvi] و نيز حضرت ايشان فرموده­اند: زماني كه قايم ما قيام كند كه دستش را بر سر بندگان قرار مي­دهد پس عقل­هاي آنان را جمع مي­كند و دانسته­هاي آنان با اين كار كامل مي­شود.[lxxvii]

امام رضا (ع) مي­فرمايد: مهدي (عج) داناترين، بردبارترين و پرهيزگارترين مردمان است او از همه انسانها بخشنده­تر و شجاع­تر و عابدتر است.[lxxviii]
حضرت مهدي (عج) همانند ديگر امامان معصوم چون انسانهاي كاملي هستند از هر جهت الگو و اسوه مي­باشند و وقتي مردم به خصوص كارگزاران ايشان اين صفات عاليه را در او از نزديك مشاهده مي­نمايند مسلّم است كه تحت تأثير روش و سيره و عملكرد او واقع شده ميل باطني آنان در جهت تحقق اهداف اساسي حكومت حضرت بيش از پيش تحريك و تقويت مي­شود.
نظارت و كنترل
نظارت را نوعي مقايسه و تطبيق بين آنچه كه هست و آنچه بايد باشد تعريف كرده­اند در حقيقت فعاليتي است كه ضمن آن عمليات پيش­بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي­شود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آنچه بايد باشد و آنچه هست بر رفع و اصلاح آنها اقدام مي­شود.[lxxix]
امتحان و ابتلاء
امام صادق (ع) در روايتي فرموده­اند:‌ هيهات، هيهات فرج واقع نمي­گردد تا اينكه غربال شويد، سپس غربال شويد، سپس غربان شويد تا صافي و آلودگي برود و صافي و ناخالصي ‌باقي بماند.[lxxx]
و در روايت ديگري فرموده­اند:‌همانا طالوت به نهر ‌امتحان شدند چنانكه در قرآن آمده (مبتليكم بنهر) همانا اصحاب قايم به مثل آن آزموده مي­شوند.[lxxxi]
قاطعيت و سخت گيري
امام علي (ع) در اين باره مي­فرمايند:‌او دربارة عمال و كارگزاران دولت خويش بسيار سخت گيري است و ….[lxxxii] و در روايت ديگري نيز آورده­اند كه:‌ حضرت تمامي قضات بدكار را كنار مي­زند.[lxxxiii]
وسعت اطلاعات
پيامبر خدا فرمود: سوگند به آنكه جانم در دست اوست قيامت برپا نمي­شود تا اينكه كفش يا چوب تعليمي يا عصاي شخصي به او خبر دهد كه خانواده­اش پس از خارج شدنش از خانه،‌چه كاري انجام داده است.[lxxxiv]
امام باقر (ع) در اين باره مي­فرمايد: آن حضرت بدين سبب مهدي نام گرفت كه به امور مخفي هدايت مي­شود تا جائي كه افرادي را مي­فرستد تا شخصي را كه مردم او را مجرم و گناهكار نمي­دانند، ‌به قتل برسانند.

ميزان آگاهي حضرت از مردم به اندازه­اي است كه اگر كسي در خانة‌ خودش سخني بگويد بيم آن دارد كه مبادا ديوارهاي خانه­اش گزارش و شهادت دهند.[lxxxv]
سيره عملي
سيره و روش زندگي حضرت به گونه­اي است كه رفتار و عملكردش در درون ساختار حكومتي­اش نظارت آور است و كسي به خود اجازه نمي­دهد كه تخلف نمايد يا كم كاري و اهمال در پيش گيرد. چون مي­بيند كه رهبر و مدير او كارگزاران خويش را امتحان و آزمايش مي­كند و با آنان سخت گير است و اطلاعاتي كه راجع به همه از جمله كارگزاران خود دارد به بالاترين ميزان است با اين همه خود چون يك فرد عادي زندگي زاهدانه و عابدانه­اي دارد. و از زير دستانش مي­خواهد كه چنين باشند.

امام علي (ع) در اين باره مي­فرمايند: … او نيز در حق خود متعهد مي­شود كه از راه آنان برود. جامه­اي چون جامة‌آنان بپوشد، مركبي چون مركب آنان سوار شود و آنگونه كه مردم مي­خواهند باشد و براي خود دربان و نگهبان اختيار نكند.[lxxxvi]عدالت محوري[lxxxvii]
از مجموع مطالب گذشته مشخص گرديد كه در ساية مديريت و رهبري حضرت مهدي (ع) سرانجام در يك مدت كوتاه (14 ماه)‌روزگاري فرا مي­رسد كه بشريت و جهان و جهانيان در وضعيت آرماني، به سر خواهند برد كه آرزوي دست يافتن به آن قدمتي به درازاي تاريخ بشريت دارد.
بيشترين نمود اين جهان آرماني چنانكه از روايات نيز بدست مي­آيد عدل و عدالتي است كه سرتاسر عالم را فرا مي­گيرد و به سر انگشت تدبير و هنر مديريت حضرت است كه زمين مرده از ستم زنده مي­شود. و شعار (يملاء‌الارض قسطاً و عدلاً) با جديت تمام به اجرا در مي­آيد و آثار آن در همه جا نمايان خواهد شد.
حضرت، حكومت را به گونه­اي سازماندهي مي­نمايد كه طبق برنامه­اي دقيق و از پيش تعيين شده افرادي كه شايستگي كامل و لياقتي در خود برخوردار باشند به مسئوليت گمارده مي­شوند و اين نيروهاي آزمون پس داده و مخلص هدف و انگيزه­اي جز مصالح كشور اسلامي ـ آن هم به گستردگي تمام دنيا ـ و خشنودي و رضايت خداوند و وليّ‌ امر (عج)‌و اجراي دستورات از مهدي زهرا (س) به چيز ديگري نمي­انديشند و در اين راه هيچ ترس و حزني آنها را فرا نمي­گيرد.
در پرتو رهبري و مديريت معصومانه حضرت است كه همه افراد تحت مديريت، از چنان انگيزة‌بالاي معنوي برخوردار مي­شوند كه سر از پا نشناخته، عاشقانه همچون پولاد آب ديده سخت و محكم كوهها را از جاي بر خواهند داشت.
و بالاخره بُعد نظارتي حضرت در اعمال مديريش به سر حد كمال مي­رسد، و هيچ كس از آن رنجور و ملول نگشته و آرزوي خدمتگذاري در ركاب حضرت را مي­نمايند و ثمرة رعايت اين اصول شناخته شده در مديريت عدالتي فراگير خواهد شد كه ام سلمه مي­گويد: پيامبر فرمود: مهدي چنان عدالتي را در جامعه بر پا خواهد كرد كه زندگان آرزو مي­كنند؛ كاش مردگانشان زنده بودند و از آن عدالت بهره­مند مي­گرديدند.[lxxxviii]
يعني همان مدينة فاضله­اي كه ديگر كسي به كسي ستم نمي­كند و حتي حيوانات به يكديگر تعدّي و تجاوز نمي­نمايند و گرگ و گوسفند همنشين مي­گردند. گسترة عدالت حضرت به گونه­اي است كه عدالت به درون اتاقهاي مردم وارد مي­شود چنانكه سرما و گرما به آن وارد مي­شود.[lxxxix]
و اموال را يكسان بين مردم تقسيم مي­نمايد.[xc] و … و اين عدالت در همة ابعاد تا آنجا سايه بلند و پرخير و بركتش را بر جهان و جهانيان مي­اندازد كه بنا به فرمايش امام صادق (ع): حضرت مهدي دستور مي­دهد كه اولويت در طواف براي كساني است كه حج واجب به عهده دارند رعايت شود و نخستين جلوه­گاه عدالت مهدي موعود است.[xci]
شكوفايي علم و معرفت و گسترش فرهنگ اسلامي
حكومتي كه در رأس آن مدير و رهبري همچون مهدي (ع) قرار دارد كه درهاي دانش بر روي او گشوده است آن هم نه تنها به آن اندازه كه بر پيامبران و اولياء‌گشوده بوده است بلكه بيش از سيزده برابر آنچه آنان از دانش بهره داشته­اند، قهراً از نظر علمي پيشرفتي شگفت انگيز خواهد داشت.
سطح درك دانش و علم براي مردم آن دوران به گونه­اي است كه حتي زنان جوان كه سن و سالي از آنها نگذشته است آنچنان به كتاب خدا و مباني مذهب آشنا مي­شوند كه به آساني حكم خدا را از قرآن كريم استخراج مي­نمايند.
مردم آن روزگار بواسطة‌درجة تقوي و پرهيزگاري كه دارند از جام حكمت الهي و معرفت ديني نيز سيراب مي­شوند چنانكه حضرت علي (ع) فرموده­اند: گروهي در آن فتنه­ها صيقل مي­شوند …. ديده­هاي آنان به نور قرآن جلا داده مي­شود و تقسير در گوشهايشان جا مي­گيرد و در شب جام حكمت را به آنها بنوشانند چنانكه در بامداد هم نوشيده­اند.[xcii]
از جهت صنعت و تكنولوژي نيز پيشرفت فوق العاده­اي اتفاق خواهد افتاد چنانكه روايات در اين باره دگرگوني و تحوّل شگرفي را پيش بيني نموده­اند.
امام صادق (ع) مي­فرمايد: علم و دانش بيست و هفت حرف است و همة آن چه پيامبران آورده از تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جزء‌با آن دو حرف آشنا نيستند، هنگاميكه قايم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را بيرون مي­آورد و آن را بين مردم نشر و گسترش مي­دهد.[xciii]
در حكومت امام مهدي (عج) مردم به گونه­اي بي­سابقه به اسلام روي مي­آورند. در همه جا آواي اسلام طنين انداز است و آثار مذهب متجلي است. و به تعبير روايات، اسلام در هر خانه و كوخ و چادري رخنه مي­كند چنانكه سرما و گرما در آن نفوذ مي­نمايد … استقبال به حدي است كه در يك مسجد دوازده نماز جماعت خوانده مي­شود و مساجدي ساخته خواهد شد كه پانصد در خواهند داشت.
امير المؤمنين (ع) دربارة گسترش آموزش قرآن و معارف اسلامي مي­فرمايند: گويا شيعيانم را مي­بينم كه در مسجد كوفه گرد هم آمده­اند و با برپايي چادرهايي مردم را به همان ترتيبي كه قرآن فرود آمده بود آموزش مي­دهند.[xciv]
امام باقر (ع)‌مي­فرمايند: در روزگار حضرت مهدي (عج) به اندازه­اي به شما حكمت و فهم داده خواهد شد كه يك زن در خانه­اش به طبق كتاب خدا و سنت و پيامبر قضاوت مي­كند.[xcv]
برقراري امنيت
يكي از بنيادي­ترين كارهاي حضرت برقراري امنيت در جامعه است با مديريتي كارآمدي كه از سوي حضرت اعمال مي­گردد،‌در مدت كوتاهي در همة زمينه­ها امنيت به جامعه باز مي­گردد. امنيتي كه بشر در هيچ دوراني به خود نديده است و ما به اختصار به بعضي از جنبه­هاي آن بر طبق روايات اشاره مي­نمائيم.
الف) امنيت عمومي
رسول خدا فرموده­اند:‌زمين را از عدالت پر مي­كنند تا جايي كه مردم به فطرت خويش باز گردند نه خوني به ناحق ريخته شود و نه خوابيده­اي را بيدار كنند.[xcvi] و حضرت علي (ع) در اين باره فرموه­اند: هر گاه قايم قيام كند آسمان باران­هاي خود را مي­بارد و درندگان و چهارپايان از در آشتي وارد مي­شوند و به انسانها كاري ندارند تا جائي كه زني از عراق به شام مي­رود بدون اينكه درنده­اي او را نگران سازد يا از درنده­اي بترسد.[xcvii]
و نيز در روايت ديگري آمده است …. گوسفند در كنار گرگ به چريدن مشغول است و كودكان با عقرب بازي مي­كنند بدون اينكه آسيبي به آنان برسد.[xcviii]
از اين دسته روايات روشن مي­شود كه امنيت جاني و مالي در آن روزگار به نهايت خود مي­رسد به گونه­اي كه چوپان گلة خود را به بيابان مي­فرستد و از دستبرد انسان­ها و تجاوز درندگان آسوده خاطر است.

و حتي اين امنيت آنقدر فراگير مي­شود كه اگر كسي بخواب رود اطمينان دارد كه او را بيدار نمي­كنند و مزاحم او نمي­شوند.[xcix]

ب) امنيت راهها
از پيامبر خدا در اين باره روايتي آمده است كه: حكومت مهدي به گونه­اي است كه دو زن شبانه حركت كرده و مسافرت مي­نمايند و از بي­عدالتي و ستم هراسي ندارند.[c]
امام باقر (ع) نيز مي­فرمايند:‌بخدا سوگند ياران مهدي آنقدر مي­جنگند تا خدا به يگانگي پرستيده شود و به او شرك نورند و تا آنجا كه پيرزني سالخورده و ناتوان از اين سوي جهان به آن سوي رهسپار گردد و كسي متعرض او نشود.[ci]
ج) امنيت قضايي
از آنجا كه اجراي حدود الهي از واجبات مهم به شمار مي­رود و جديّت و مصمّم بودن حضرت و كارگزاران او براي اجراي قوانين و حدود كتاب خدا به نهايت خود خواهد رسيد به گونه­اي كه از هر گونه هواهاي نفساني و خواهش­هاي شيطاني نيز به دور خواهد بود، لذا در روايات به خصوصيات قاضيان و مصاديق آنان اشاره بلكه تصريح شده است. امام صادق (ع) در پاسخ به ابوبصير كه پرسيد: آيا به غير از اين سيصد و سيزده نفر افراد ديگري در پشت كعبه نيستند؟ فرمود: آري مؤمنان ديگري هستند ولي اين گروه فقها و نخبگان و قاضيان خواهند بود كه حضرت سينه و پشت سرشان را مسح خواهد كرد و پس از آن ديگر قضاوتي بر آن دشوار نخواهد بود.[cii]
و در روايت ديگر از حضرت نقل شده است: هنگاميكه قايم آل محمد (ص) قيام كند از پشت كعبه هفده نفر را بيرون مي­آورد كه پنج نفر از قوم موسي هستند كه به حق قضاوت مي­كند و … [ciii]
امنيت قضايي به حدي است كه امام باقر (ع) مي­فرمايد: پس از ظهور مهدي هيچ حقي از كسي بر عهدة ديگري نمي­ماند مگر آنكه حضرت آن را باز ستاند و به صاحب حق مي­دهد.[civ]

شكوفايي اقتصاد و رفاه اجتماعي
در قرآن كريم آمده است:‌اگر مردم شهر و دياري ايمان آورند و تقوا پيشه سازند ما درهاي بركات زمين و آسمان را بر آن مي­گشائيم.[cv]
در حكومت حضرت مهدي (عج) از آنجا كه مردم به اطاعت خداوند گردن مي­نهند و اطاعت از ولي خدا را سرلوحه كار خود قرار مي­دهند و تمامي احكام و حدود و ثغور الهي به اجرا در مي­آيد و مردم به تقوا و نيكي روي مي­آورند لذا ديگر دليلي ندارد كه زمين و آسمان بركاتش را از بندگان خدا دريغ نمايد. لذا نعمت و بركت از همه سو به موجودات سرازير مي­شود باران­هاي به موقع شروع به باريدن مي­نمايد. زمين­ها حاصلخيز مي­شوند. ‌كشاورزي شكوفا مي­گردد و حتي بيابانهايي مانند مكه و مدينه كه هرگز سبزي و خرمي را به خود نديده­اند. به نخلستان تبديل مي­گردد. دامداري پر رونق مي­شود ـ‌ فقر و تنگدستي رخت بر مي­بندد و آباداني همه جا را فرا مي­گيرد، و بازرگاني و تجارت رواج مي­يابد و پر رونق­ترين دوران خود را تجربه مي­كند

ـ در مورد رفاه اجتماعي و شكوفايي اقتصادي روايات بسياري وارد شده است كه به ذكر چند نمونه از آن بسنده مي­كنم:

الف) تقسيم اموال و بخشش­هاي فراوان
پيامبر خدا مي­فرمايد: در آخر زمان خليفه­اي ظهور مي­كند كه مال را بدون شمارش مي­بخشد.[cvi] و در روايتي ديگر فرموده­اند:

در روزگار نااميدي و پيدايش فتنه­ها شخصي به نام مهدي (عج) ظهور مي­كند …. كه هيچ بدهكاري نمي­ماند مگر آنكه حضرت بدهي او را مي­پردازد.[cvii]

ب) عمران و آباداني
امام علي (ع) مي­فرمايند: مهدي ياران خود را به سرزمين­هاي گوناگون گسيل مي­دارد … و آنان را به عدل و احسان سفارش مي­نمايد. هر يك از آنها فرمانرواي سرزميني مي­گردند. پس از آن همة شهرهاي جهان با عدل و احسان آباد مي­گردد.[cviii]
و امام باقر (ع) در اين باره فرموده­اند:‌در دوران حكومت مهدي (عج) در روي زمين هيچ ويرانه­اي نمي­ماند مگر آنكه آباد مي­گردد.[cix]

ج) فراواني باران و محصولات كشاورزي
رسول خدا در اين مورد مي­فرمايند: … رودخانه­ها پر از آب مي­شود و چشمه­سارها به جوشش آمده لبريز مي­گردند و زمين چند برابر محصول خواهد داد.[cx]

و حضرت علي (ع) فرموده­اند: حضرت مهدي شرق و غرب زمين را تسخير مي­كند …. بدي­ها و ناراحتي­ها را برطرف مي­نمايد. و خير و نيكي جايگزين آن مي­شود به طوري كه كشاورز از هر سه كيلو گندم يا جو سيصد كيلو محصول بدست مي­آورد.[cxi] چنانكه خداوند فرموده: از هر سنبل صد دانه به عمل مي­آيد و خداوند براي هر كسي كه اراده نمايد زيادتر مي­كند.[cxii]
فهرست منابع
1. قرآن؛

2. نهج البلاغه؛

3. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي‌، مؤسسة‌الوفا ـ‌ بيروت.

4. بشارة‌ الاسلام، سيد مصطفي آل سيد حيدر كاظمي، نينوا الحديثه، تهران.

5. دلائل الامامة:‌ ابو جعفر محمد بن جريربن رستم طبري، رضي، قم.

6. الشيعة و الرجعة:‌ محمد رضا طبسي نجفي، آداب، نجف، 1385 ق.

7. منتخب الاثر، في الامام الثاني عشر، لطف الله صافي، صدر، تهران.

8. الملاحم، (علايم ظهور امام زمان) چهل حديث شيخ محمد حسين همداني طارئي، صحفي قم، 1377.

9. الكافي، محمد بن يعقوب كليني رازي، دار الكتب الاسلامية، تهران.

10. عصر ظهور علي كوراني ـ‌ترجمة عباس جلالي، چاپ و نشر بين الملل، 1381.

11. سپيدة اميد سيد حسين اسحاقي، بوستان كتاب قم، 1380.

12. زندگاني خاتم الاوصياء امام مهدي ـ باقر شريف قرشي ـ‌ ترجمه ابوالفضل اسلامي، باقري قم، 1384.

13. اصول و مباني مديريت، حسين نصيري ـ‌ دانشگاه امام علي (ع)، 1385.

14. مديريت عدالت، مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، مجلة انتظار موعود، ج 14، ص 14، ج 13

15. تفسير عياشي، محمد بن مسعود بن عياش سمرقندي، كتابفروشي اسلاميه تهران.

16. الملاحم، و الفتن في ظهور الغائب المنتظر، رضي الدين علي بن موسي بن طاووس، مؤسسة الاعلمي، بيروت. اثبات الهداة.

17. حكومت جهاني، مهدي، ناصر مكارم شيرازي، نسل جوان، 1380.

پی نوشت ها:
[i] . مقام معظم رهبري، رسالت، 15/1/67.

[ii] . برگرفته شده از سخنان مقام معظم رهبري، رسالت، 15/1/ 67.

[iii] . اصول و مباني مديريت، ص 13 حسين نصيري.

[iv] . انتظار موعود، ح 14، ص 191، مديريت، هدايت، مهدويت سيد صمصام الدين قوامي.

[v] . بشارْ الاسلام ص 283 اسلام ص 100؛ اصول كافي، ج 6، ص 442. بحارالانوار، ج 4، ص 159.

[vi] . طلاحم، ابن طاووس، ص 83.

[vii]. غاية المرام، ص 697، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي (ع)، نجم الدين طبسي، ص 171.

[viii] . بحار الانوار، ج 52، ص 346.

[ix] . عياشي/ تفسير، ج 2، ص 32؛ بحار الانوار،‌ ج 52، ص 246.

[x] . نجم الثاقب، ص 157 و 158.

[xi] . بحار الانوار، ج 53، ص 372.

[xii] . منتخب الاثر، ص 612.

[xiii] . انتظار موعود، ج 14، ص 181/ مديريت عدالت مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي.

[xiv] . بحار الانوار، ج 52، ص 386.

[xv] . همان.

[xvi] . بحار الانوار، ج 52، ص 334، ملاحم، ابن طاووس، ص 145.

[xvii] . مستدرك الوسائل، ج 7، ص 114 به نقل از چشم ازندازي به حكومت مهدي.

[xviii] . بحار الانوار، ج 52، ص 327.

[xix] . بحار الانوار، ج 52، ص 341.

[xx] . بحار الانوار، ج 53، ص 308.

[xxi] . بحار النوار، ج 52، ص 345 و غيبة ـ‌نعماني ص 234.

[xxii] . كمال الدين و اتمام النعمةج 2، ص 357، به نقل از سپيدة اميد ـ‌حسين اسحاق ص 83.

[xxiii] . مديريت، عدالت، مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، انتظار موعود ج 14، ص 193.

[xxiv] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 108.

[xxv] . بحار الانوار، ج 53، ص 243 و ص 347.

[xxvi] . نجم الثاقب، ص 153.

[xxvii] . بحار الانوار، ج 53، ص 7، و ص 190.

[xxviii] . همان، ج 53، ص 369.

[xxix] . دلائل الامامة ص 320.

[xxx] . ببشارة‌الاسلام، ص 220، بحار الانوار، ج 52، ص 365.

[xxxi] . منتخب الاثر، ص 593.

[xxxii] . الشيعة‌و الرجعة، ج 1، ص 168 به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي نجم الدين طبسي ص 201.

[xxxiii] . اثبات الهداة، ج 3، ص 55؛ به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي ـ‌ نجم الدين طبسي، ص 194.

[xxxiv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.

[xxxv] . ملاحم، ابن طاووس، ص 202.

[xxxvi] .مباني و اصول مديريت ـ حسين نصيري، ص 139 و 140.

[xxxvii] . بحار الانوار، ج 18، ص 346.

[xxxviii] . بحار الانوار، ج 1، ص 1.

[xxxix] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.

[xl] . مديريت عدالت مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، انتظار موعود، ج 14، ص 202.

[xli] . منتخب الاثر ص 589.

[xlii] . همان، ص 539.

[xliii] . بحار الانوار، ج 52، ص 325و غيبت نعماني، ص 319.

[xliv] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 97.

[xlv] . بشارة الاسلام، ص 283.

[xlvi] . حديد آيه 25، ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با انها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت و قسط قيام كنند…

[xlvii] . خطبه 3، نهج البلاغه.

[xlviii] . بحار الانوار، ج 51، ص 54.

[xlix] . همان، ج 52، ص 362.

[l] . اصول و مباني مديريت، ص 98، حسين نصيري.

[li] . بحار، ج 52، ص 352.

[lii] . همان، ج 52، ص 268.

[liii] . اثبات الهداة، ص 115.

[liv] . منتخب الاثر، ص 589.

[lv] . بحار الانوار، ج 52، ص 328.

[lvi] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 104و 105.

[lvii] . بحار الانوار، ج 52، ص 233.

[lviii] . عصر ظهور علي كوراني، ص 277.

[lix] . حكومت جهاني مهدي (ع) ناصر مكارم شيرازي، ص 281، با اندكي تصرف و تلخيص.

[lx] . بحار، ج 52، ص 280.

[lxi] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 160.

[lxii] . همان، ص 172.

[lxiii] . بحار، ج 2، ص 291 و بشارة‌الاسلام، ص 341.

[lxiv] . همان، ج 52، ص 336 و كافي ج 8، ص 24، با مختصر تفاوتي در منتخب الاثر، ص 483.

[lxv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365.

[lxvi] . اصول و مباني مديريت حسين نصيري از ص 188 تا ص 191.

[lxvii] . بحار الانوار، ج 13، ص 102، چاپ قديم.

[lxviii] . منتخب الاثر، ص 607.

[lxix] . بحار، ج 13، ص 190، چاپ قديم.

[lxx] . همان، ص 185.

[lxxi] . همان، ص 187.

[lxxii] . بشارة‌الاسلام، ص 225.

[lxxiii] . كافي، ج 3، ص 223.

[lxxiv] . يوم الخلاص ص 224 به نقل از مجلة انتظار موعود، ج 13، ص 171.

[lxxv] . اصول و مباني مديريت حسين نصيري، ص 208 تا 211.

[lxxvi] . بشارة الاسلام، ص 243.

[lxxvii] . منتخب الاثر، ص 607.

[lxxviii] اثبات الهداة، ج 2، ص 537.

[lxxix] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 220.

[lxxx] . بحار الانوار، ج 52، ص 113.

[lxxxi] . همان، ج 52، ص 308.

[lxxxii] . همان، ج 51، ص 123.

[lxxxiii] . همان،‌ج 51، ص 120.

[lxxxiv] . مسند احمد ج 3، ص 89، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي ـ‌نجم الدين ، طبسي ، ص 180.

[lxxxv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و بشارة‌الاسلام، ص 253، با اندكي تفاوت.

[lxxxvi] . منتخب الاثر، ص 469.

[lxxxvii] . عمدة‌ مطالب از اين عنوان به بعد از كتاب چشم اندازي به حكومت مهدي (ع) آقاي نجم الدين طبسي اقتباس و خلاصه شده است.

[lxxxviii] . احقاق الحق، ج 13، ص 214، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي، ص 168، نجم الدين طبسي.

[lxxxix] . بحار الانوار، ج 52، ص 362.

[xc] . احقاق حق، ج 12، ص 186، به نقل از چشم اندازي ص 167.

[xci] . اصول كافي، ج 4، ص 427؛‌و بحار الانوار، ج 52، ص 374.

[xcii] . نهج البلاغه، خطبه 150.

[xciii] . بحار الانوار، ج 52، ص 326.

[xciv] . بحار الانوار، ج 52، ص 364.

[xcv] . همان، ص 352.

[xcvi] . فتن، ابن حما، ص 99، بحار ج 52، ص 290.

[xcvii] . همان، ج 52، ص 316.

[xcviii] . ملاحم ابن طاووس، ص 97.

[xcix] . همان، ص 70.

[c] . المعجم الكبير، ج 8، ص 179.

[ci] . بحار الانوار، ج 52، ص 345.

[cii] . ملاحم ابن طاووس، ص 202.

[ciii] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.

[civ] . همان، ج 52، ص 224.

[cv] اعراف / 95.

[cvi] . فتن ابن حمار، ص 98.

[cvii] . بحار الانوار، ج 51، ص 75.

[cviii] . الشيعة‌و الرجعة ج 1، ص 168.

[cix] . احقاق الحق ج 13، ص 342.

[cx] . بحار الانوار، ص 304.

[cxi] . الشيعة‌ و الرجعة ج 1، ص 167.

[cxii] . بقره/ 26.


جستجو