انقلاب اسلامي و نقش تاريخ¬ ساز امام خميني(ره) در توليد قدرت نرم

انقلاب اسلامي در بستر و شرايطي از تاريخ بشري اتفاق افتاد كه فردهالیدی از آن به معمايي متناقص و ميشل فوكو به روح جهان بي روح و اميد جهان نااميد تعبیر کردند (هالیدی، 1364؛ فوکو، 1379).
البته تعابير بسيار زياد ديگري كه حاكي از شگفتي‌هاي انقلاب اسلامي در ابعاد گوناگون آن است از نويسندگان، انديشمندان، سياستمداران و مورخين وجود دارد (محمدی، ؟؟؟) كه پرداختن بدان‌ها در اين مقاله مقدور نيست. بستر مكاني وقوع انقلاب ‌اسلامي كشور ايران تحت حاكميت سلطنت پهلوي بود؛ رژيمي كه تمام ابعاد وجودي قدرت سخت‌افزاري را با خود به همراه داشت.
به تعبير آبراهاميان ارتش و نيروهاي مسلح، سازمان اطلاعات و امنيت (ساواك)، دربار، نفت و درامدهاي نفتي، و حمايت امریکا و غرب همگي ذهنيت و فضايي شکست‌ناپذير را براي مخالفين داخلي و خارجي شاه پديد آورده بود (آبراهامیان، 1377). دو متغير اتكاء رژيم به نفت و درامدهاي نفتي و حمايت خارجي به ويژه امريكا از شاه زمينه‌ساز خودمختاري شاه و بي‌توجهي او به حساسيت‌هاي جامعه شده بود. “گازيوروسكي”نويسنده معروف امريكايي با اشاره به خودمختاري شاه در ارتباط با دو عنصر نفت و حمايت امريكا تصريح دارد که شاه بدون توجه به حساسيت‌ها و مخالفت‌هاي جامعه، مردم، نيروها و طبقات اجتماعي مختلف برنامه‌هاي خود را دنبال مي‌نمود و خود را مافوق همه نيروهاي ياد شده مي‌دانست. از سوي ديگر هرچند سركوبي مخالفين به ويژه بعد از سال 1332 از راهبردهاي رژيم شاه بود، ليكن در بعد خارجي، رژيم به شدت وابسته به امريكا بود. وی رابطه ايران و امريكا را يك رابطه ناسالم و غيرمتعارف يا حامي –وابسته ذكر نموده است (1371). او با برشمردن ابعاد مختلف اين وابستگي به صراحت تصريح مي‌نمايد كه: «يكي از مصاديق بارز سلطه‌‌‌‌‌‌گري و سلطه‌پذيري در دنياي آن روز رابطه ايران و امريكا بوده است» (1371، ص346).
به طور کلی در آن زمان روح غفلت، سرسپردگي، غرب‌گرايي و غرب‌زدگي در ايران و جهان اسلام حاكم گشته، دين و معنويت در دنيا به طور اعم و در ايران به طور اخص از بين رفته بود. به تعبیر شهيد مطهري در جهان معاصر بحران معنوی بزرگ‌ترین بحران است (مطهری، ؟؟؟؟).
رژيم سلطنتي شاه جهت تحكيم روابط سياسي و وابستة خود با‌‌‌ امريكا و صهيونيسم و تقويت بنيان‌هاي قدرت، تضعيف اسلام و نهادهاي مختلف مرتبط با آن را در دستوركار خود قرار داده‌‌ بود. تأکيد بر غرب‌گرايي و غرب‌زدگي و بزرگداشت باستان‌گرايي در راستاي تضعيف باورها و آموزه‌هاي ديني و نهادهاي ديني بود تا جایی که حتي اقدام به تغيير تاريخ  هجري شمسي و جايگزيني تاريخ شاهنشاهي نمود.
نتيجة وضعي و طبيعي شرايط زماني و مكاني ياد شده حاكميت روح ركود و جمود بر ايران و جهان اسلام و جهان سوم بود كه امكان تغيير و دگرگوني آن نزديك به صفر به نظر می¬رسید. در واقع قدرت‌‌هاي سلطه‌گر با بهره‌گيري از شرايط حاكم نظمي سلطه‌گرانه، سكولاریستی و تقریباً تغیيرناپذير به لحاظ فرهنگي، سياسي و نظامي حاكم كرده بودند، جمله معروف “آندرو مالرو”مبني بر اینکه: «در جواني شرق را‌ عرب پيري ديدم كه بر گردة خر خود به خواب بي‌پايان اسلام فرو ‌رفته بود»(1365، ص21). حاكي از چنين بستر و وضعيتي بوده است.
ورود امام به صحنه مبارزات سياسي از نظر زماني و مكاني دقيقاً همان شرايطي بود كه مورد اشاره قرار گرفت. در شرايطي كه عده‌اي از به ظاهر متدينين، مبارزة امام با اين شرايط را مشت بر سندان‌ كوبيدن مي‌دانستند، امام با خودساختگي تمام و روح تكليف‌گرايي، اعتقاد به ‌خدا، اعتماد به نفس و باور مردم توانستند بنيان‌هاي سخت‌افزاري‌ رژيم سلطنتي2500 ساله را در هم پيچيده، فراتر از آن سلطه قدرت‌هاي سلطه‌گر به ويژه امريكا و صهيونيسم‌ را در ايران برچيده، نويدبخش رهایی مسلمين و مستضعفان جهان از قيد ‌رقيت سلطه‌گران جهانی ‌باشند. آنچه شگفت‌انگيز مي‌نمايد اين ‌است كه پير‌مردي در تبعيد با دست‌هاي خالي چگونه توانست بنيان‌هاي قدرت سخت‌افزاري قدرتمندترين رژيم خاورمیانه را در هم پيچيده فراتر‌ از آن سلطه سلطه‌گران جهاني را به چالش بكشد و سنگ بنايي را بگذارد كه هنوز پس از گذشت سه‌ دهه از پيروزي انقلاب اسلامي، اين انقلاب و نظام مبعوث ‌آن (جمهوري اسلامي)، بالنده و پوينده، اهداف الهي و متعالي‌ خود را دنبال نموده بر همه موانع و توطئه‌هاي شكننده قدرت‌هاي شيطاني فائق آيد. يادآوري این نکته لازم است‌ كه تحريم‌هاي اقتصادي، تسليحاتي، نفتي، كودتا، مداخلات تجزيه‌طلبانه، تحميل جنگ و تلاش‌هاي دشمن در انزواي سياسي ايران و… گوشه‌هايي‌ از توطئه‌هاي‌ سلطه‌گران جهانی ‌عليه جمهوري ‌اسلامي‌ ايران بوده است. نكته مهم‌ آنكه هر چند توان سخت‌افزاري قدرت ايران ‌اسلامي به ويژه در ابعاد اقتصادي و نظامي‌ غير‌قابل‌ قياس با قدرت سخت‌افزاري سلطه‌گران جهاني ‌به ويژه امريكا و غرب نبود ليكن عظمت و ابعاد‌ گسترده و عميق قدرت نرم توليده شده توسط امام ‌خميني‌(ره) در ايران، منطقه و جهان آنچنان توفنده و بالنده بوده‌‌‌‌ است كه هنوز پس از سه دهه‌‌‌‌‌ از پيروزي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ انقلاب اسلامي، دشمنان انقلاب و نظام جمهوري ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامي در موضع انفعال قرار دارند. بالندگي و استمرار حركت انقلاب اسلامي در ايران و جهان امروزه‌ حاكي از ابعاد قدرت نرمي است كه امام بازآفريني كردند. به يقين بايد گفت كه ماهيت، اهداف و خاستگاه قدرت ‌نرم توليد شده توسط امام و انقلاب اسلامي متفاوت از نوع قدرت نرم غربي است؛ نكته‌اي كه انقلاب اسلامي را حتي از انقلاب¬های بزرگ جهاني متمايز ساخته است. امام خمینی(ره) در وصيتنامه سياسي–الهي خود به صراحت بر اين نكته تأکيد داشته‌اند كه: «نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي از همه انقلاب‌ها جداست، هم در پيدايش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام» (؟؟؟؟؟؟؟) ميشل فوكو فيلسوف پست¬مدرن فرانسوي به نكته‌اي ‌اشاره دارد كه به طور دقیق نشان‌دهنده متفاوت بودن خاستگاه انقلاب اسلامي و قدرت نرم آن از انقلاب¬ها و قدرت نرم غربي آن است: ‌»من قبول دارم كه از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعي اتفاق افتاده است بسط مدرنیته بوده، اما انقلاب ايران ‌تنها حركت اجتماعي است كه در برابر مدرنيته قرار دارد» (حاجتی، 1381، ص41).
به‌ عبارتي روح حاكم بر انقلاب اسلامي كه روحي ديني و خدا‌باورانه است كاملاً متفاوت از روح ماديگرانه و سكولاریستی مدرنيته، نظام‌هاي سياسي برخاسته از آن و حتي انقلاب¬های شكل گرفته در اين فضا بوده است. از همين روي‌ خاستگاه قدرت و قدرت نرم و طبيعت و ماهيت آن متفاوت از نوع غربي آن است كه خود موضوع يك مقاله ديگر است.

نكاتي درباره قدرت نرم
قدرت نرم پديده‌اي است نو، ليكن ريشه در تاريخ گذشته‌هاي بسيار دور دارد. به عبارت ديگر هر چند امروز واژه قدرت نرم در سطحی گسترده بين قدرت‌هاي بزرگ و دولت‌ها رایج شده، ليكن از چندين قرن پيش از ميلاد مسيح اين ‌مفهوم–اما نه به اين نام‌- مطرح بوده است. هنگامي كه “كنفوسيوس”فيلسوف معروف چيني از”لائوتسه” بنيانگذار مكتب و مذهب تائو پرسيد “تائو چيست؟”لائوتسه دهانش را‌ گشود ولي چيزي نگفت. كنفوسيوس لبخندي زد و به شاگردانش كه مطلب را درك ننموده بودند توضيح داد كه لائوتسه در طريقت از ما پيشي گرفت. در دهان او دنداني وجود ندارد بلكه فقط يك زبان است. در دهان سخت‌ترينشان (دندان‌ها) نابود شدند، ليكن نرم‌ترينشان (زبان) زنده مانده است. يعني قدرت نرمي بيشتر از قدرت سختي است. اين است تائو.
ریشه¬های‌ قدرت نرم را به لحاظ تاريخي‌ حتي‌ در انديشه‌هاي استراتژيست‌هاي بزرگي چون كنفوسيوس و “سن تزو”به‌ روشني مي‌توان مشاهده نمود. ديدگاه تزو (شش قرن پيش ‌از ميلاد مسیح) عمدتاً اراده دشمن و شكست آن را هدف قرار داده است. در جبهه خودي نيز بر ‌رهبري و فرماندهي‌كه داراي نفوذ ‌اخلاقي، خردمندي و انصاف باشد تأكيد دارد. برای نمونه تصريح‌ می¬کند: مقصود من از نفوذ اخلاق امري است‌ كه موجب هماهنگي مردم با رهبرانشان است به گونه‌اي كه مردم رهبران خود را در زندگي و مرگ پيروي كنند، بي‌‌آنكه از به خطر افكندن زندگي خويش هراسي به دل راه دهند (تزو، 1364، ص30) وی معتقد است که چنانچه با مردم به مهرباني و عدل و انصاف رفتار و بدان‌ها اعتماد شود، ارتش واجد روحيه همبستگي مي‌شود و همگان از خدمت به رؤساي‌ خود خوش‌دل‌ خواهند بود. هر چند ديدگاه استراتژيست‌هاي كهن شرقي همچون سن تزو بر ارزش‌هاي موجد قدرت نرم تأكيد دارد، ليكن چنين نگرشی در اديان الهي به ويژه اسلام در سطح بسيار بالایی به چشم مي‌‌خورد.
با گرایش بنيان‌هاي اصلي قدرت از نظامي‌گري به اقتصاد و از اقتصاد به فرهنگ و قدرت اطلاعات، امروزه بيشتر بر روي قدرت نرم و تأثیرات عميق و پايدار آن تأکید می¬شود. بر این اساس و با توجه به تطور مفهوم قدرت بحث تهديدات ملي نيز دگرگون شده است. در واقع، امروز برخلاف ‌گذشته اشغال نظامي و كلاسيك‌ کشورها يا‌ ‌حكومت‌هاكمتر موضوعيت دارد بلكه بيشتر بر اشغال بنيان‌هاي فكري و باورهاي ملت¬ها و تغيير ذهنيت و فضاي ذهني انسان‌ها تأکید ورزیده می¬شود. تغيير يا ساختن ذهنيت افراد يا ايجاد عینیت‌هاي غيرحقيقي با بهره¬گیری از ابزار‌ رسانه بسترساز سلطة جديد استعمار و شكل‌گيري هژموني فرهنگي آن شده است. بر اساس نظریه “کاشت”استعمار با بهره‌‌¬مندی از ابزار رسانه به ویژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره جهان‌بيني‌ خود‌ را درون خانواده‌ها کشت نموده، قدرت مجازي برداشت مي‌کند. در این روش، به جاي بهره‌گيري از شكل آمرانة قدرت، اقناع‌سازي با آثار پايدار آن بر ملت‌ها دنبال می¬شود و نوعی مشروعيت و حقانيت فرهنگي براي ‌مجری آن به همراه می¬آورد كه از آن به هژموني فرهنگي تعبیر مي‌شود.
در حال حاضر، مبدع قدرت نرم را ژوزف ناي مي‌دانند. وی تصريح می¬کند‌ كه قدرت نرم توانايي تحصيل اهداف از طريق اقناع و جذب ديگران به جای اجبار است (نای، 2004). او با برشماري راه‌هاي سه‌گانه دستيابي به هدف در نهايت تحصيل هدف از طريق قدرت نرم را كم¬هزينه‌تر و بهتر دانسته ‌است.
مفهوم اساسي قدرت‌ عبارت است از توانايي نفوذ بر ديگران مبني بر اينكه آنها آنچه خواست شماست‌ را انجام دهند. سه روش براي انجام اين كار وجود دارد: يكي ترسانيدن آنها با چماق؛ دوم تطميع آنها با هويج، و سوم جذب آنها به همكاري است، به گونه‌اي كه آنها خواستار آنچه شما مي‌خواهيد باشند. اگر شما بتوانيد ديگران را چنان جذب كنيد كه آنچه شما مي‌خواهيد آنها نیز بخواهند، هزينه خیلی كمتري از چماق و هويج بر شما تحميل مي‌شود (نای، 1387، ص24).
ژوزف ناي در كتاب قدرت در توضيح قدرت نرم يادآور می‌شود كه قدرت نرم عبارت است از توانايي‌كسب “مطلوب” از طريق جاذبه، نه اجبار يا تطميع، قدرت نرم از جاذبيت فرهنگ، ايده‌آل‌های سياسي و سياست‌هاي يك كشور ناشي مي‌شود. وقتي سياست ما از نظر ديگران مشروع و مورد قبول باشد قدرت نرم ما افزایش مي‌يابد.ناي در بخشي ديگر از كتاب خود عنصر اغوا را كه داراي بار ارزشي منفي است مرتبط با قدرت نرم دانسته چنين تصريح دارد‌: «اغوا هميشه مؤثرتر از اكراه است و ارزش‌هاي زيادي مانند دمكراسي، حقوق بشر و فرصت‌هاي فردي وجود دارند كه به شدت اغوا‌كننده است» (نای، 1387، ص25). در بحث مذهب و قدرت نرم ناي مذهب را واقعاً فراموش مي‌كند. او صرفاً يادآور مي‌شود كه براي چندين قرن جنبش‌هاي مذهبي سازمان‌يافته از قدرت نرم برخوردار بوده‌اند (هاینس، بی¬تا).
با توجه به اینکه خاستگاه قدرت نرم و ابعاد معرفت‌‌شناسانه، هستي‌شناسانه‌ و انسان‌شناسانة غرب كاملاً متفاوت از اسلام و ديدگاه‌هاي رهبري امام خمینی(ره) است این مقاله می¬کوشد قدرت نرم، ابعاد و ماهيت و منابع آن را در انقلاب ‌اسلامي با تأکيد بر ديدگاه‌هاي امام‌ خمینی(ره) مورد بررسي قرار دهد.

امام خميني(ره) و باز‌توليد قدرت نرم
هر چند منظومه‌ فكري امام خمینی(ره) مبتني بر ابعاد نظري با خاستگاه آموزه‌هاي ديني است، ليكن برخي از عناصر محوري اين منظومه در مراحل سه‌گانه تخريب، تأسيس و استمرار انقلاب ‌اسلامي در توليد قدرت نرم نقش محوري و بنيادين داشته‌اند. خود‌ساختگي ‌امام، آگاهي به زمان، تدبير، شجاعت كم‌نظير، اتكال به خدا، اعتماد به‌ نفس و اعتقاد به‌ مردم، عنصر تكليف‌گرايي‌ و…. ابعادي از اين منظومه بوده‌اند كه بسترساز قدرت نرم در انقلاب ‌اسلامي‌ شدند. ويژگي‌هاي برجستة شخصيتي امام خمینی(ره) كه خود پديد‌آورندة جاذبيتي بالا در بین توده‌ها و حتي نخبگان فكري و علمي بوده است بسترساز آن شد كه بسياري از نويسندگان‌ غربي و حتي امريكايي از او با تقدير و احترام ياد كنند. در زيباترين تعبير یرواند ‌آبراهاميان امام‌ خمینی(ره) را مظهر سجاياي‌ امام‌ علي‌ (ع) (شجاعت، درستكاري و هوشمندي‌ سياسي) تعريف نموده است (آبراهامیان، 1377). هر چند ويژگي‌هاي شخصيتي امام عامل جذب طيف‌هاي فكري مختلف از مسلمانان و غيرمسلمانان در ايران و جهان شد، ليكن ايشان با بهره‌گيري از عناصر فکری خاص خود قدرتي پايدار، فرهنگي و عزت‌بخش و در يك کلام قدرت نرمي توليد كردند كه هنوز پس از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب‌ اسلامي، آثار و نمود‌هاي بالنده و پوينده آن در سطح ملي، منطقه‌اي و جهان مشاهده می¬شود.
منظومة فكري امام خمینی‌(ره) دربر دارنده عناصری متعدد است كه آثار وضعي آن توليد قدرت نرمي است كه به مراتب از قدرت سخت يا قدرت نرم سلطه‌گران جهاني بيشتر است و به راستي اگر درست هدايت شود بسترساز توسعه و تمدن اسلامي و چشم‌انداز روشني براي جهان اسلام خواهد بود. در ادامه به برخی از مؤلفه‌ها، منابع يا ساز‌و‌كارهاي توليد قدرت نرم توسط امام خمینی‌(ره) اشاره مي‌شود:

اعتقاد امام به تحصيل و كسب قدرت
هرچند قدرت‌طلبي و استفاده ابزاري از قدرت در اسلام و آموزه‌هاي ديني امري مذموم شناخته شده است و در سيره عملي امام خمینی‌(ره) بجز روح تكليف‌گرايي نقطه‌اي از جاه‌طلبي و قدرت‌طلبي ديده نمي‌شد، ليكن نكته جالب آن است كه امام در جمله‌اي زيبا كسب قدرت و هدف ارزشمند تحصيل قدرت به مفهوم خاص‌ آن را به صراحت براي جهانيان اعلام داشته‌ است:
من به صراحت اعلام مي‌كنم كه جمهوري اسلامي ايران با تمام وجود براي احیاء هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‌گذاري مي‌‌كند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاه‌طلبي و فزون‌طلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براي پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم برنامه‌ريزي‌ كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجي خود بدانيم. ما اعلام مي‌كنيم كه جمهوري‌ اسلامي ايران براي هميشه حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامي و آسيب‌ناپذير نیاز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روش‌هاي مبارزه عليه نظام‌هاي كفر و شرك آشنا مي‌سازد (صحیفة نور، ج2، ص238).
ديدگاه امام در موضوع قدرت، ماهیت، منابع و روش تحصیل آن كاملاً از مباحث رايج قدرت در سطح جهان متفاوت است. امام به قدرت نه به عنوان هدف بلكه به مثابة وسيله مي‌نگريستند، وسيله‌اي كه به كمك آن بتوان ارزش‌هاي والاي ديني همچون سعادت و كرامت انساني، هدايت، اجراي قسط و عدل و در يك كلام اجراي حدود الهي را محقق ساخت. خاستگاه اين نگرش آموزه‌هاي ديني و همان رويكرد حضرت امير(ع) نسبت به قدرت و حكومت بود. همان نگرشي‌كه تصريح مي‌نمود ارزش حكومت بر مردمان زمانش از كفش پينه‌زده‌اي‌ كمتر است مگر آنكه به وسيله آن قدرت و حكومت بتواند حقي را احقاق‌ نمايد. يا آنجا كه حضرت مي‌فرمايد اگر همه دنيا را با همه آنچه در آن است يكجا به من بدهند كه به ناحق بال مگسي را از دهان موري باز ستانم هرگز چنين نخواهم كرد. از اين روي ماهيت قدرت و ابعاد مختلف آن متفاوت از رئاليسم قدرت غربی است‌، ديدگاهي كه تمركز قدرت را فساد‌آور دانسته و هر مسئله‌ای را از زاويه قدرت مي‌نگرد ديدگاهي كه “انسان را گرگ انسان”و”جنگ همه عليه همه”و قانون جنگل را مطرح مي‌سازد.

عنصر بیدار‌سازی و آگاهی‌بخشی
عنصر بیدارسازی و آگاهی‌بخشی که یکی از مهم‌ترین عناصر رسالت انبیاء الهی و معصومین علیهم¬‌السلام با هدف تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها بوده و در سیره عملی امام ‌خمینی(ره) همواره وجود داشت، بسترساز شکل‌گیری کانون امام و حرکت محرومین، مستضعفان و مسلمانان بوده است که به نوبه خود به بازآفرینی ابعادی از قدرت نرم کمک کرده است. امام که ریشة عقب‌ماندگی ملت‌ها و مسلمانان را در غفلت، بی‌تفاوتی و از خودبیگانگی آنان از یک‌سو و نقش اجانب و عوامل داخلی آنها از سوی دیگر می‌دانستند تمام هّم خود را مصروف آگاهی‌بخشی، الهام و حرکت ملت‌ها نمودند:«ما باید از این به بعد این هوشیاری که ملت‌مان پیدا کرده است، جدیت کنیم که ادامه پیدا کند. ما صدمه این غفلت را سیصد‌ سال است که داریم می‌خوریم (صحیفه نور، ج5، ص155). ایشان بی‌تفاوتی ملت‌ها را نتیجة غفلت آنها و غفلت تحمیل شده از سوی قدرت‌های سلطه‌گر و عوامل داخلی آنها برشمرده، آسیب کشور را مرتبط با همین عنصر غفلت ذکر می¬کنند: «یک کشور وقتی آسیب می‌بیند که ملتش بی‌تفاوت باشد راجع به آسیب‌ها» (صحیفة نور، ج13، ص26). یا در جایی دیگر می‌فرمایند:
مسلمانان باید خودشان را پیدا کنند یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند، خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیتی دارند… آنها [سلطه‌گران جهانی] یک همچون فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بی‌خود شویم و آنها تمام چیزهایی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند (صحیفة نور، ج6، ص220).
نکته دیگر آنکه امام(ره) شرط بیداری را اولین گام در خروج از رقیت و سلطه ابر‌قدرت‌ها و تعیین سرنوشت ملت‌ها دانسته‌اند. در واقع عنصر بیداری به عنوان کانون الهام و حرکت، قدرتی را در سطح منطقه و جهان خلق نمود که نظم تحمیلی و سلطه‌گرانه و حتی هژمونی آنها را به چالش کشید.
ملتی که بخواهد سر پا‌ی خود بایستد و اراده خودش را خودش بکند لازم است که اول بیدار شود. در سیر الی‌ا… هم اهل معرفت گفته‌اند که نقطه “بیداری” منزل اول است. در طول تاریخ در این سده‌های آخر کوشش شده است که ملت‌های جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجه به شخصیت خودشان نباشد و شخصیت خودشان را اصلاً وابسته به غیر بدانند (صحیفة نور، ج14، ص1).در جای دیگر امام می‌فرمایند: بیداری اول قدم است، اول قدم یقظه است، در سیر عرفانی هم یقظه اول قدم است. در این سیر این هم سیر الهی و عرفانی است، بیداری اول قدم است و کشورهای اسلامی، ملت‌های مسلم، ملت‌های مستضعف در سرتاسر جهان، اینها بیدار شده‌اند و سیاه‌های امریکایی کتک این بیداری را می‌خورند و ان‌شاءا… پیروز خواهند شد (صحیفة نور، ج12، ص141).
نتیجه وضعی بیداری ملت ایران که حاصل تلاش‌های درازمدت و بیدار‌گرانه امام از بدو ورود به صحنه سیاست (1341) تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357) بود موجبات بحران مشروعیت برای رژیم سلطنتی پهلوی را فراهم آورد. در واقع در پرتو بیداری و آگاهی ملت ایران نسبت به سیاست‌های نا‌مشروع استبداد داخلی و استعمار خارجی بوده که این ملت خود را محق در هم شکستن نظم تحمیلی و حاکم بر ایران آن عصر می‌دانست و همراهی و همگامی خود را در مبارزه بی‌امان با سلطنت شاهنشاهی و امپرالیسم امریکا و صهیونیسم جهانی می‌دید. در واقع جوشش و خروش حرکت مردمی علیه ناهنجاری‌های موجود ریشه در بیداری و آگاهی آنان از مسائلی داشت که توسط امام‌ خمینی(ره) به طور رسمی دست¬کم بیش از یک دهه و نیم تبیین شده بود. یرواند آبراهامیان انتقادات امام از رژیم حاکم را حول محوری‌هایی ذکر نموده که عامل نارضایتی همه جناح‌‌های مخالف رژیم بوده است:
امتیازات داده شده به غرب، پیوند پنهان و غیرمستقیم با اسرائیل، هزینه‌های بیهوده تسلیحاتی، فساد رایج در میان بزرگان دولتی، رکود و نابسامانی در بخش کشاورزی، افزایش هزینه زندگی، کمبود مسکن و گسترش روز‌افزون حلبی‌آبادها، شکاف فزاینده میان فقرا و ثروتمندان، سرکوب روزنامه‌ها و احزاب سیاسی، ایجاد دولت دیوان‌سالاری حجیم و زیر پا گذاشتن قانون اساسی (آبراهامیان، 1377، ص656).
ناگفته نباشد که فراتر از این موارد امام مشروعیت سلطنت پهلوی را به لحاظ نظری نیز زیر سؤال برده بودند و در کتاب حکومت اسلامی خود با نقل قولی از پیامبر اسلام(ص)، سلطنت و ملوک را منفور‌ترین کلمه در نزد رسول‌ا… ذکر نمودند (امام خمینی، ؟؟؟؟؟؟) همین روشنگری‌ها و آگاهی‌بخشی‌ها در طول حیات ایشان نسبت به سلطه قدرت‌های شیطانی و صهیونیسم بین‌الملل نیز گسترش یافت. اصطلاح “شیطان بزرگ”، “ام‌الفساد قرن‌20” و ده‌ها عنوان دیگر بر امپرالیسم و صهیونیسم جهانی ضمن آنکه چهرة قدرت‌های شیطانی را در نزد ملت ایران، ملت‌های مسلمان و جهان سوم مخدوش می‌کرد و هژمونی و مشروعیت آنها را با بحران مواجه می‌ساخت، خود به بازتولید قدرت در بین مظلومان و محرومان عالم اعم از مسلمان و غیرمسلمان کمک شایانی ‌می¬نمود. تأکید امام بر حمایت از مظلومان و محرومان جهان، مبارزه با سلطه و استکبار جهانی، در هم شکستن ابهت و هیمنه آنها از طریق جملات زیبایی مانند “امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند” “ما امریکا را زیر پا می‌گذاریم” و… از یک‌سو در هم شکنندة وجهه و قدرت سلطه‌گران جهان گردید و از سوی دیگر ایجاد‌کننده امید، جوشش حرکت، همبستگی، اتحاد و قدرت نرم بود.

بهره‌گیری از اسلام و آموزه‌های دینی
مهم‌ترین کانون تولید قدرت نرم در انقلاب اسلامی–که نمود آن را در بسیج یکپارچة سیاسی توده‌ها و طبقات‌ اجتماعی مختلف می‌توان مشاهده نمود–دین و آموزه‌های دینی بود که با ابتکارات خاص و خلاقیت‌های برجستة امام به عنوان موتور محرک انقلاب به کار گرفته شد. البته روح حاکم بر اندیشه‌ها و دستورات اسلام، روح جمعی است که در بطن خود تضمین‌کننده و در‌بر¬ دارنده وحدت و یکپارچگی مسلمانان است. هر چند به لحاظ نظری تأکیدات زیادی بر وحدت و اعتقاد به حبل‌ا… (و اعتصموا بحبل‌ا… جمیعاً و لا تفرقوا) به عنوان یک عنصر عزت‌بخش وجود دارد، لیکن متأثر از حاکمیت اندیشه‌‌های غربگرایانه، سکولاریستی و مادی بیگانه و عوامل استبدادی وابسته به آن روح جمعی، تعاون و اتحاد اسلامی مسلمانان چه در سطح بومی و ملی و چه در سطح فراملی از بین رفته بود. در واقع رویکرد ترویج و تعمیق عالمانه و عامدانه اندیشه‌های مادی و سکولاریستی با عاملیت غرب و عوامل وابسته داخلی آن ریشه‌کن‌سازی باورها و ارزش‌های مسلط کشورهای یاد شده را هدف قرار داده بود. حاکمیت روح تفرد و فرد‌گرایی منفی و به تعبیر آبراهامیان عدم سازش دو ایرانی با یکدیگر ولو برای گرفتن پول از نفر سوم در ایران حاکی‌ از حاکمیت روح تفرقه و مخدوش بودن روح جمع‌گرایانه و اتمیزه بودن جامعه ایران تا اواخر دهه1970/‌‌‌1350 بود. کشور‌های اسلامی و جهان سوم نیز تا اواخر قرن بیستم و برخی تا به امروز چندان وضعیتی بهتر از ایران آن دوران نداشته و ندارند.
پیروزی انقلاب ‌اسلامی آغازی بود بر پایان حاکمیت روح جمود، رکود و رخوت و تفرقه در ایران و جهان اسلام. در اینجا اسلام و آموزه‌های دینی آن به عنوان مهم‌ترین عامل وحدت‌بخش در ایران و سپس در بین توده‌های مسلمان منطقه عمل نمود. هاینس جفری در کتاب”مذهب، قدرت نرم و روابط بین‌الملل”پس از اشاره به سقوط شاه و مقایسه انقلاب ایران با انقلاب برخی کشورهای منطقه همچون مصر، عراق، سوریه و چین تأکید دارد که انقلاب ایران اولین انقلاب مدونی بود که برتری و تفوق ایدئولوژیکی، اشکال سازمانی، هدایت افراد و اهداف مورد ادعایش همه مذهبی بودند؛ گفته می‌شود که اصول راهنمای آن از قرآن و سنت گرفته شده باشد (جفری، ؟؟؟؟؟؟؟؟؟).
در پرتو آموزه‌های وحدت‌بخش اسلامی و رهبری هدایتگرانه امام‌ خمینی(ره) بود که روح تفرد و فردگرایی منفی حاکم بر ایران جای خود را به بسیج سیاسی یکپارچه و روح جمعی داد. در واقع روح جمعی بر‌خاسته از اندیشه‌های اسلامی انقلاب غیر قابل قیاس با سایر انقلاب¬ها حتی انقلاب¬های بزرگ دنیا بود. به تعبیر بسیاری از نویسندگان غربی، در انقلاب¬های بزرگی چون انقلاب کبیر فرانسه ‌‌1789، انقلاب اکتبر شوروی ‌                                         1917، انقلاب فرهنگی چین 1949 و…. تنها قیام یک طبقه علیه طبقه حاکم مطرح بود، لیکن در انقلاب اسلامی به لحاظ فراگیری و گستردگی اندیشه‌های اسلامی بحث فرا¬طبقاتی و قیام همه طبقات علیه رژیم پهلوی مطرح شد. این امر یکی از شگفتی‌های انقلاب اسلامی بوده است. به همین لحاظ انقلاب اسلامی را یک انقلاب پوپولیستی یا فرا‌طبقاتی نامیده‌اند. میشل فوکو که با دو بار سفر به ایران شاهد وقوع انقلاب اسلامی ایران بود سخن از مشاهده روح جمعی، تنها در انقلاب اسلامی‌ ایران داشت. اراده جمعی تا کنون به چشم دیده نشده است و من شخصاً فکری کردم که اراده جمعی مانند خدا هرگز به چشم دیده نمی‌شود. نمی‌¬دانم شما با ما هم عقیده¬اید یا خیر. ما در تهران و در تمام ایران اراده جمعی ملتی را دیدیم. این درخور تجلیل است، چیزی نیست که هر روز دیده شود… این اراده جمعی که در نظریه¬های ما همیشه کلی است؛ در ایران مطلقاً روشن و معین و ثابت ماند و به این ترتیب دخولی ناگهانی در تاریخ کرده است. نکته مهم دیگر آنکه امام خمینی(ره) با بهره‌گیری از اسطورة جهاد و شهادت، حضرت امیر(ع) و سید‌الشهدا(ع) و مقایسه زندگانی سیره عملی آنان با وضعیت موجود حاکم بر ایران از یک‌سو و از سوی دیگر مقایسة رژیم پهلوی با رژیم یزید و  مطرح کردن”کلُ یومٍ عاشورا و کلُ ارضٍ کربلا”باعث جوشش، حرکت و قیام یکپارچه ملت مسلمان علیه حکومت ستم‌شاهی پهلوی شد. امام در پیامی به مناسبت هفتمین روز کشتار هفده شهریور خطا‌ب به ملت ایران تصریح نمودند: «قیام شما در مقابل دیکتاتور اصلی که تمام شعائر ملی و مذهبی را زیر پا گذاشته چون [قیام] امیرالمؤمنین در مقابل معاویه می‌باشد که عملی بیش از اعمال آن دیکتاتور مرتکب نشده بود» (صحیفة نور، ج1، ص48) و در پیامی به مناسبت کشتار محرم سال ‌‌1356 به ملت ایران فرمودند: «نهضت دوازده محرم و پانزده‌خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب پیروی از نهضت مقدس حسین(ع)… [بود]» (صحیفة نور، ج1، ص449). نکتة دیگر آنکه هر چند که روح مسئولیت‌‌پذیری، ایثار، جهاد و شهادتی را امام با بهره‌گیری از قیام عاشورای حسینی در ملت ایران زنده نمود، منحصر به دوران اولیه انقلاب اسلامی نبود بلکه طی سه دهه گذشته به ویژه در دوران جنگ تحمیلی همواره مقابل سلطه‌گران جهانی نمود و ظهور می¬یافت. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با همه حمایت‌های شرق و غرب و ارتجاع منطقه از رژیم بعث عراق تنها جنگ در یک صد سال اخیر بود که ایران با بهره‌گیری از روح جهاد و شهادت از آن سربلند و پیروز بیرون آمد و توانست رژیم بعث عراق را از خاک میهن ‌اسلامی بیرون رانده و ماشین جنگی عراق را با همه حمایت‌های نظامی و سیاسی غرب و شرق در هم بشکند. جیمز بیل شکست ماشین جنگی عراق را با همه حمایت‌های نظامی غرب و شرق متأثر از روح جهاد و شهادت شیعه ذکر کرده است (بیل، 1368). دین و مذهب طی سه دهة گذشته به عنوان مهم‌ترین کانون جوشش قدرت نرم از طریق ایجاد روح همبستگی و وحدت در کشورمان عمل نموده است.
آبراهامیان نیز بر این باور است که:
مذهب، احساس همبستگی گروهی و اجتماعی مورد نیاز جمعی مناطق فقیرنشین و حلبی‌آبادها را فراهم کرد؛ همان احساسی که آنها پس از ترک روستاهای کاملاً همبسته و منسجم خود و وارد شدن به فضای بی‌هنجاری حلبی‌آبادهای جدید بی در و پیکر از دست داده بودند (آبراهامیان، 1377، ص660).
امام‌‌ خمینی(ره) در قالب جملاتی مختلف، رمز پیروزی انقلاب، وحدت و یکپارچگی ملت، تغییر جریان مسیر تاریخ بشری، غلبه بر توپ و تانک، غلبه بر قدرت‌های شیطانی و…. را متأثر از اسلام و علت شکست‌ها را متأثر از بی‌تفاوتی نسبت به این دین و ارزش‌های والای آن دانسته‌اند. جملاتی چند از ایشان نشانگر اهمیت و جایگاه والای اسلامی در بازتولید قدرت و حفظ‌ نظام اسلامی و ارزش‌های والای انقلاب اسلامی است: «اینها از اسلام می‌ترسند، از من و تو نمی‌ترسند، اینها از اسلام می‌ترسند. اسلام بود که جوان‌ها را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها بر همه قدرت‌ها ملت را غلبه داد» (صحیفة نور، ج8، ص489). «تحولی که در نفوس مسلمین پیدا شد رمز پیروزی بود» (صحیفة نور، ج6، ص339). ملت ایران با وحدت کلمه و اتکال به اسلام، نهضت را پیش برد و این رمز را از دست نخواهد داد (؟؟؟؟؟؟؟؟؟). اعتقاد و پای‌‌بندی امام به اسلام و قیام برای خدا و مبارزات ایشان با رژیم ستم‌شاهی حدود نزدیک به دو دهه پیش از ورود ایشان به صحنه رسمی سیاسی بوده است. در دست¬خطی که از 15‌ اردیبهشت 1323 در دست است ایشان “قیام برای خدا را تنها راه اصلاح جهان” و فلسفه انبیاء‌ الهی از آدم تا خاتم دانسته‌اند: «خود‌خواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده» (رجبی، 1378، ص17).
در مقایسه با همه حرکت‌ها، قیام‌ها و نهضت‌های یک سده اخیر، انقلاب اسلامی، اصیل‌ترین، موفق‌ترین و عمیق‌‌ترین حرکتی بود که اتفاق افتاد و به پیروزی رسید. صرف‌نظر از ویژگی‌های برجستة شخصیتی امام و هوش و درایت ایشان در هدایت این حرکت، بهره‌گیری ایشان از ارزش‌های معنوی و دینی مهم‌ترین رمز موفقیت ایشان بوده است. نکته بسیار جالب آنکه ایشان در سال 1332 یعنی یک دهه پیش از ورود‌شان به عرصة مبارزات سیاسی، در بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت، آیت‌ا… کاشانی–مبارز پیری که سال‌ها در عراق با استعمار انگلیس جنگیده بود–را نصیحت نمود. در نصیحت ایشان به آیت‌ا… کاشانی این نکته کلیدی به چشم می‌‌‌‌‌خورد که ایشان از آن مبارز پیر می‌خواهد که رنگ و صبغة دینی نهضت ملی را پر رنگ نماید تا نهضت بتواند پیروز شود. به زعم امام دلیل شکست نهضت آن بود که این کار صورت نگرفت و آیت‌ا… کاشانی وارد کار سیاست گردید و رئیس مجلس شد:
در خلال نهضت کاشانی و دکتر مصدق که جنبه سیاسی نفت قوی‌تر بود در نامه‌ای به کاشانی نوشتم که لازم است برای جنبه دینی نهضت اهمیت قائل شود. او به جای اینکه جنبه مذهبی را تقویت کند و بر جنبه سیاسی چیرگی دهد به عکس رفتار کرد؛ به‌ گونه‌ای که رئیس مجلس شورای ملی شد و این اشتباه بود. من از او خواستم که برای دین کار کند نه اینکه سیاستمدار شود (قاضی‌زاده، 1377، ص 27).
امام به صراحت علت شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت را عدم توجه به اسلام یعنی همان‌ کانون تولیدکننده قدرتی که سرنوشت نهضت‌ها و حرکت‌ها را تعیین می‌کند دانسته یاد‌آور شدند: «قضیه نفت چون اسلامی نبود نتوانستند کاری انجام دهند (قاضی¬زاده، 1377، ص27).
سیره عملی امام‌ خمینی(ره) دقیقاً در مراحل پیش و پس از انقلاب اسلامی و تخریب نظام شاهنشاهی، نیز تأسیس و استمرار نظام جمهوری ‌اسلامی ایران آن بود که همواره دین، خدا‌محوری و اسلام‌گرایی در مرکز توجه و تصمیمات ایشان قرار داشت. ایشان بارها تأکید ‌کردند که ما باید خود را فدای اسلام و حفظ آن کنیم، شاه‌‌‌کلیدهای استمرار و تداوم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را امام پیوسته در دو مفهوم به شدت به هم  وابسته “وحدت کلمه”و “اتکاء به اسلام”می‌دانستند و همواره تأکید داشتند تا زمانی که “وحدت کلمه”و “اتکاء به خدا”داشته باشید هیچ آسیبی به کشور شما وارد نمی‌شود. اینجاست که می‌توانیم نقش برجسته دین و ارزش‌های دینی را در همبستگی اجتماعی و وحدت کلمه به تعبیر امام (ره) و قدرت نرم و جوشش برخاسته از دین را در مقابل همه تهدیدات سخت‌افزاری خارجی و یا داخلی لمس نماییم.

تزریق روح خودباوری و اعتماد به نفس در ملت‌ها
هرچند دین مبین اسلام مؤمنان و مسلمانان را عزت داده (و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین) و آنان را از پذیرش سلطه کفار که بسترساز خود‌باختگی می‌شود باز¬داشته است (لن یجعل‌ا… للکافرین علی‌ المؤمنین سبیلاً) لیکن استعمار و استبداد داخلی با بهره‌گیری از شیوه‌های نفوذ و سلطه فرهنگی و عنصر سرکوب در طول زمان روح خودباوری و اعتماد به نفس را که از مهم‌ترین عناصر هویت‌ساز فرهنگی جوامع جهان اسلام و سوم است از آنها گرفتند. البته آیات و روایات بسیاری در تکریم و بزرگداشت مسلمانان و مؤمنان وجود دارد، لیکن تلاش‌های عالمانه و عامدانه استبداد و استعمار فرصتی برای بروز و ظهور هویت تاریخ‌ساز مسلمانان در طی چند قرن گذشته باقی نگذاشت. در واقع روح خود‌باختگی و وابستگی در طی قرن‌ها فشار و سرکوب و تلاش‌های فرهنگی استعمار و استبداد تبدیل به صفت ثانوی مسلمانان شد.
امام خمینی‌(ره) با درک اقدامات و سیاست‌های استعماری و استبدادی از یک‌سو و آشنایی عمیق با آموزه‌های دینی، عنصر هویت‌ساز خودباوری را در ملت ایران و ملت‌های مسلمان و جهان سوم زنده نمود. در اینجا فقط برای نمونه جملاتی را از ایشان ذکر می‌نماییم: «اساس همه شکست‌ها و پیروزی‌ها از خود آدم شروع می‌شود. انسان اساس پیروزی‌ها و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است» (صحیفة نور، ج14، ص193). در جای دیگر می‌فرمایند: «باور کنیم که خودمان می‌توانیم، اول هر چیز این باور است که ما می‌توانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد اراده می‌کنیم، وقتی اراده در ملتی پیدا شد همه به کار وامی‌ایستند، دنبال کار می‌روند» (صحیفة نور، ج14، ص78). «هرکاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی‌تواند آن کار را انجام دهد» (صحیفة نور، ج14، ص193).
عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید که من کرراً عرض کردم: یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی که وقتی برای او بخواهید کار بکنید به شما کمک می‌کند و راه‌ها را برای شما باز می‌‌کند. در هر رشته که هستید راه‌های هدایت را به شما الهام می‌کند و یکی اتکال به نفس، اعتماد به‌ خودتان، شما خودتان جوان‌هایی هستید که می‌توانید کارها را انجام بدهید… به شرط اینکه اعتماد به نفس خودشان را داشته باشند و متعقد بشوند به اینکه “می‌توانیم”. در رژیم سابق نمی‌توانیم را شایع کردند و مجدداً تأکید می‌کنم که لازم است با این دو خصیصة اتکال به خدای تبارک و تعالی، اطمینان به نفس به پیش بروید و بعد از مدتی خواهید دید که راه‌های سعادت بر شما باز می‌شود (صحیفة نور، ج18، ص190).

احیاء روح جهاد و شهادت
جهاد و شهادت دو عنصر تاریخ‌ساز و سرنوشت¬آفرین حیات اجتماعی مسلمانان است. حضور این دو عنصر در حیات سیاسی–اجتماعی مسلمانان نقشی برجسته در هویت دینی، فرهنگی و بومی مسلمانان دارد و فراموشی این دو عنصر چنانکه حضرت امیر(ع) اشاره دارند باعث ذلّت و بیچارگی آنان می‌شود. امام خمینی(ره) که خود پیشتاز جهاد و شهادت بود و سینه‌اش را برای گلوله‌های دشمن آماده نموده بود و در واقع خود پیش از هرکس دیگر عامل به آن بودند توانست با احیاء این دو عنصر، الهام و تحرک را در میان ملت‌ها در برخورد با استبداد و استعمار ایجاد کند. “جان دی استمپل”نویسنده معروف امریکایی در کتاب “درون انقلاب ایران” تصریح دارد: «بخشی از قدرت [امام] خمینی(ره) از علاقه مشهور او به شهادت در راه انقلاب اسلامی ناشی می‌شد. اگر مرگ [امام] خمینی به شاه کمک می‌کرد او از مردن بیم نداشت (1377، ص37).
دو عنصر جهاد و شهادت از جمله عناصری¬اند که تنها در منظومه  فکری و هویت‌ساز مسلمانان یافت می‌شوند، عناصری که حضورشان برای فرهنگ و تمدن اسلامی هویت‌ساز است و بسترساز اعتماد به نفس و خود‌باوری مسلمانان و ترس و زبونی دشمنان اسلام می‌باشد. این دو عنصر تنها در پیروزی انقلاب اسلامی مؤثر نبوده بلکه به همان نسبت و بیشتر در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی نقش‌آفرین بوده است. جنگ نابرابر تحمیلی تنها جنگی است که در آن کل قدرت‌های شیطانی امریکا، اروپا، شوروی، ارتجاع منطقه و… در برابر جمهوری اسلامی ایران ایستادند و تنها جنگی بود که در یکصد سال اخیر ایران اسلامی از آن سربلند و موفق بیرون آمد و دشمن متجاوز را وادار به خروج از سرزمین‌های اشغالی نمود. “جیمز بیل”ایران‌شناس سرشناس امریکایی نقش جهاد و شهادت را در این جنگ چنین تبیین نموده است:
خمیرمایه روحیه بالا که پشتوانه تلاش‌های جنگی ایران است در مفاهیم جهاد و شهادت نهفته است لیکن هر مسلمان معتقد ذاتاً آن را درک می‌کند… نظام اعتقادی اسلام که مفاهیم جهاد و شهادت اساس آن است تأثیرات بسیاری بر روحیه و شادابی جمهوری اسلامی ایران دارد. این نظام اعتقادی اشکال قدرتمندی از شهادت و بی‌باکی را می‌آفریند که برای پیروزی در صحنه نبرد حیاتی است (1368، صص423-420).
نویسنده دیگری به نام “پیربلانشه”با اشاره به نقش تحول‌آفرین و تاریخ‌ساز شهادت در پیروزی انقلاب اسلامی تصریح می‌کند: «ملت ایران با فریاد بی‌پایان شهید، شهید از شر شاه خلاصی یافتند، در سرتاسر تاریخ این یک رخداد باور ناکردنی، بی‌نظیر و بی‌سابقه است» (1358، ص؟؟؟).
نقش تاریخ‌ساز و تحول‌آفرین جهاد و شهادت که جایگاه والایی در اسلام و آموزه‌های دینی دارند به صراحت مورد تأکید قرآن ‌کریم، پیامبر اکرم (ص)، امیرمؤمنان(ع) و سایر معصومین علیهم السلام بوده است. چنانکه حضرت امیر(ع) جهاد را دری از درهای بهشت می‌داند که خداوند بر روی بندگان خاص خود باز می‌کند و آن را لباس تقوا می‌داند.. (فأن الجهاد باب من ابواب الجنه فتح‌ا… لخاصه اولیاء و هو لباس التقوی و…) [؟؟منبع؟؟]
به همان اندازه که فراموشی جهاد در جامعه اسلامی موجب ذلّت مسلمانان آن جامعه به تعبیر امیرمؤمنان می¬شود، به همان نسبت برخورداری از روحیه جهاد و شهادت، آفریننده قدرت نرم، بالندگی و باز‌دارندگی در مقابل دشمنان اسلام است. انقلاب اسلامی و نظام مبعوث آن با تأکید بر همین عناصر عزت‌بخش، هویت‌آفرین و قدرت‌بخش، بالنده و پوینده در مقابل سلطه‌گری‌های قدرت‌های شیطانی ایستادگی نموده است. “آندره گلوکمان”فیلسوف معاصر فرانسوی در مقاله‌ای در مجله “نوول اسیرواتور”مورخ ژوئن 1979 به گونه بسیار زیبایی سقوط شاه و نقش تاریخ‌ساز شهادت در پیروزی انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده است:«… برخلاف باور عمومی، قدرت برتر از لوله تفنگ بیرون نمی‌آید، بلکه این قدرت به کسی تعلق دارد که برای کشته شدن [در راه خدا] آماده باشد» (هویدا، ؟؟؟؟؟؟، ص110).

اعتقاد به مردم و ایجاد وحدت کلمه
باورداشت و اعتقاد راسخ قلبی امام‌ خمینی(ره) به مردم یکی از عناصر اصلی و رموز پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی بوده است. این رابطه و پیوند دوجانبه قلبی و عاطفی همواره بین امام و امت برقرار بوده است. حتی سال‌های طولانی تبعید امام نتوانست در این پیوند و ارتباط دو جانبه و عاطفی وقفه‌ای ایجاد نماید. ارتباطات روشنگرانه امام در سال‌های طولانی تبعید از طریق اعلامیه‌های ایشان، سخنرانی‌های ایشان و نوارهای کاست- که دست به دست می‌گردید- استمرار داشت. شناخت عمیق امت نسبت به ویژگی‌های برجسته شخصیتی امام همچون شجاعت، تدبیر و درایت، ایثار و گذشت، خدامحوری، شهادت‌طلبی، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، استکبارستیزی و… بسترساز ارادت و تعلق راستین خاطر امت به امام بوده است. در همین راستا بود که همواره در تمام شرایط تاریخی پیش و پس از انقلاب اسلامی امت گوش به فرمان امام حرکت می‌نمودند. انسجام و همبستگی برخاسته از این رابطه عاطفی به وجود‌آورنده قدرتی بود که شگفتی اندیشمندان، جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران غرب و شرق را موجب گردیده بود. قدرت نرم برخاسته و جوشیده از این ارادت امت نسبت به امام خود، بدون تعصب در هم شکننده همه چالش‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری قدرت دشمنان انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در بحث پیوند قلبی و عاطفی امام و امت، اعتقاد قلبی و ارادت امام نسبت به امت مطرح بوده است که نمودهای بسیار زیادی از این محبت و عشق نسبت به مردم دیده می‌شود. صرف‌نظر از توصیه‌های مکرری که امام به دولت‌های مختلف پس از انقلاب در ایران نسبت به رسیدگی به رفاه مردم و محرومین و زاغه‌نشینان نموده‌اند. امام ضمن مقایسه تاریخی مردم ایران با مردم زمان رسول‌ا… (ص) به صراحت، این ملت را بهتر و برتر از ملت زمان پیامبر دانسته و فرموده‌اند که: «من به جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌ا… (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین‌بن علی صلوات‌ا… و سلامه علیهما می‌باشند» (صحیفة نور، ج21، ص41).
توجه امام به امت و مردم که برخاسته از ارادت قلبی ایشان بود فراتر از آن است که قلم بتواند به توصیف آن بپردازد. تأکیدات مکرر امام بر مردم به عنوان “ولی¬نعمت” و درخواست جدی از دولتمردان نظام در رسیدگی به حال و رفاه آنها بخشی از واقعیت اعتقادی امام‌ (ره) به مردم بود. امام در خطاب به مسئولان و دولتمردان چنین فرمودند: «شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آورده‌اند و وکیل کرده‌اند، وزیرکرده‌اند، رئیس‌جمهور کرده‌اند. اینها ولی¬نعمت ما هستند و ما باید ولی¬نعمت خودمان را از آن قدردانی کنیم و خدمت کنیم به او» (صحیفة نور، ج16، ص25). و در جایی دیگر تصریح نموده‌اند: «امروز مردم از وضع دولت مطلع‌اند و شما، مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی‌تواند کار بکند و هر یک از ادارات و وزارتخانه‌ها باید این مسئله را مد نظر داشته باشند که برای خدا مردم را راضی نگه دارند» (صحیفة نور، ج16، ص493).
ضرورت توجه به دولتمردان به پشتیبانی مردم و ضرورت خدمت خالصانه به مردم و با انگیزة صرفاً الهی نکته‌ای است که در کمتر و شاید در هیچ نظام سیاسی در دنیا به چشم نخورد و این ویژگی بارز یک نظام الهی مبتنی بر آراء مردم است که بسترساز اقناع درونی دولت و ملت و تولیدکنندة قدرت نرم آن هم از برترین نوع آن است.
هر چند در بحث تولید قدرت نرم در غرب سمت و سوی توجهات به شکل دادن تصورات و برداشت مردم است لیکن انگیزه و خاستگاه توجه به مردم از نظر آنان صرفاً انگیزه‌های سیاسی، مادی و قدرت‌طلبانه است نه انگیزة الهی که امام (ره) بر آن تأکید داشتند. در واقع آنها با توجه به جایگاه برداشت و تصورات مردم، از مردم به عنوان سکوی پرش استفاده می¬کنند. “والتر جونز”به صراحت اهمیت نقش و جایگاه ذهنیت مردم را چنین تصویر کرده است: «دقیقاً همان اندازه که جمعیت هر کشور از نظر قدرت عاملی مهم ارزیابی می‌شود، به همان اندازه، تصورات برداشت‌ها و انتظارات مردم برای حکومت‌ها مهم هستند» (1991، ص246).
نگرش امام نسبت به ملت‌ها اعم از ملت‌های مسلمان، محروم و مستضعف، نگرش راهبردی توأم با کرامت ‌انسانی است. امام خمینی(ره) بر خلاف قدرت‌های سلطه‌گر که حفظ رژیم‌های غیر‌‌مردمی را بسترساز تأمین منافع خود می‌دانند، بر این باور است که به جای اتکاء به دولت‌های غیرمردمی باید راهبرد اتکاء و اعتماد به ملت‌ها را از طریق بیدارسازی آنها دنبال نمود. امام بر این باورند که اگر ملت‌ها بیدار شوند و حرکت کنند سرنوشت خود را به طور مستقل تعیین خواهند نمود. امروزه بیداری ملت‌های منطقه و جهان اسلام و جهان سوم، چنان قدرتی را رقم زده که قدرت‌های سلطه‌گر جهانی به ویژه امریکا و صهیونیسم را مات و مبهوت ساخته‌ است. آنها ضمن ارائه طرح‌هایی چون طرح خاورمیانه بزرگ و طرح خاورمیانه جدید، گام به گام در مقابل مقاومت و ایستادگی ملت‌ها درحال عقب‌نشینی هستند و این است همان قدرت نرمی که خاستگاه آن بیداری ملت‌ها و آموزه‌های دینی‌ای که امام و انقلاب اسلامی بر آن تأکید داشتند.

نتیجه¬گیری
ظهور انقلاب که با برچیدن استبداد 2500 ساله شاهنشاهی و سلطه فراگیر و همه¬جانبه امریکا در ایران آغاز شد به همراه خود، انقلاب بزرگ¬تر و عظیم¬تری را به تعبیر امام خمینی(ره) رقم زد و آن انقلاب درونی و معنوی بود. این انقلاب نه تنها به پارادایم انزوای دینی از حیات اجتماعی و سیاسی بشریت و خنثی بودن ابعاد مبارزاتی آن پایان داد بلکه در کنار احیاء هویت دینی و بیداری ملت¬ها، فرهنگ سیاسی اسلامی را در ایران، منطقه و جهان حاکم نمود، فرهنگی که سلطه قدرت¬های سلطه¬گر و مستبدان حاکم بر کشورهای مسلمان و جهان سوم را به چالش کشید. از دیگر شگفتی¬های این انقلاب به چالش کشیدن ابعاد وجودی قدرت سخت، نیمه‌سخت و قدرت نرم است. قدرت نرمِ جوشیده از متن انقلاب اسلامی با خاستگاه دینی و اسلامی آن نه تنها در دوران انقلاب اسلامی از توده¬های متفرد و پراکنده به تعبیر میشل فوکو روح جمع‌گرایانه و شگفت-انگیزی را خلق نمود، بلکه روند و جریان تاریخ را دگرگون کرد.
جوشش قدرت نرم در انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در دوران جنگ تحمیلی و حتی تا امروز در مقابله با سلطه سلطه¬گران جهانی استمرار دارد. در واقع در پرتو حضور حاکمیت چنین قدرت نرمی است که انقلاب اسلامی در ایران و منطقه توانسته فراز و فرودهای مختلفی را پشت سر نهاده، بالنده و پوینده راه خود را ادامه دهد.
شکل¬گیری کانون¬ها و منابع قدرت نرم در انقلاب اسلامی به طور کامل با روح قدرت نرمی که ژوزف نای با تأکید بر اقناع و اغواء مطرح کرده متفاوت است، چرا که ماهیت و روح و خاستگاه معرفت¬شناسانه، انسان‌شناسانه و هستی¬شناسانة آنها با یکدیگر کاملاً متفاوت و در مواردی نیز در تعارض است.

منابع
– هالیدی، فرد (1364)؛ تکوین دومین جنگ سرد؛ (ترجمه: هرمز همایون¬پو)؛ تهران: انتشارات آگاه.
– فوکو، میشل (1379)؛ ایران روح یک جهان بی¬روح؛ (ترجمه: نیکو سرخوش و افشین جهاندیده)؛ تهران: نشرنی.
– محمدی، یدا…؛ انقلاب اسلامی، برداشت‌ها و رویکردهای مختلف، فصلنامه مصباح، سال پنجم، ش 20، صص21-37، (سال؟؟؟؟).
– محمدی، یدا…؛ الگوهای بی¬بدیل مبارزاتی امام خمینی(ره) در مبارزه با رژیم سلطنتی پهلوی؛ فصلنامه مصباح، نامة پایداری؛ مجموعه مقالات اولین کنگره ادبیات پایداری-کرمان 1384، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، 1387.
– آبراهامیان، یرواند (1377)؛ ایران بین دو انقلاب؛ (ترجمه: احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی)؛ تهران: نشر نی.
– گازیوروسکی، مارک جی (1371)؛ سیاست خارجی امریکا و شاه؛ (ترجمه: فریدون فاطمی)؛ تهران: نشر مرکز.
– مطهری، مرتضی (؟؟؟؟)؛ فلسفه اخلاق؛ تهران: انتشارات ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
– مالرو، آندره (1365)؛ ضد خاطرات؛ (ترجمه: ابوالحسن نجفی و رضا سید‌حسینی)؛ تهران: انتشارات خوارزمی.
– حاجتی، احمد¬رضا (1381)؛ عصر امام خمینی(ره)؛ قم: بوستان کتاب.
– نای، ژوزف (1387)؛ قدرت نرم؛ (ترجمه: سیدمحسن روحانی و مهدی ذوالفقاری)؛ تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
– صحیفه نور، ج 20.
– صحیفه نور، ج 5، ص 155.
– همان، ج13، ص26.
– همان، ج 6، ص220.
– همان، ج 14، ص 1.
– صحیفه نور، ج 12، ص141.
– امام خمینی، روح‌ا…، حکومت اسلامی.
– صحیفه نور، ج 1، ص 48.
– صحیفه نور، ج 8 ، ص489.
– کلمات فصل و پنه‌ها و حکومت امام خمینی (ره) ص 106.
– رجبی، محمدحسن (1378)؛ زندگینامه سیاسی امام خمینی(ره)؛ تهران: مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامی.
– تزو، سن (1364)؛ هنر جنگ؛ (ترجمه: دکتر حسن حبیبی)؛ تهران: انتشارات قلم.
– قاضی زاده، کاظم (1377)؛ اندیشه‌های سیاسی و نهضتی امام خمینی(ره)، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، ص به نقل از در جستجوی امام از کلام امام “دفتر پنجم، ص 23.
– صحیفة نور، ج 18، ص19.
– استمپل جان، دی (1377)؛ درون انقلاب ایران؛ (ترجمه: دکتر منوچهر شجاعی)، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رساء.
– بیل، جیمز (1368)؛ جنگ، انقلاب و روحیه؛ با قدرت ایران در جنگ خلیج فارس؛ بازشناسی جنبه‌های تجاوز و دفاع، ج2، تهران: دبیرخانه کنفرانس بین¬ا‌لمللی تجاوز و دفاع.
– کلر، بریر پیربلانشه (1358)؛ ایران، انقلاب به نام خدا؛ (ترجمه: قاسم صفوی)؛ تهران: سحاب کتاب.
– هویدا، فریدون، سقوط شاه، ص110
– صحیفه نور، ج 21، ص 410 (وصیتنامه سیاسی–الهی امام خمینی(ره))
– صحیفه نور، ج 16، ص 25
– همان منبع، ج 16، ص 493
– امام خمینی(ره)، وصیت‌نامه سیاسی- الهی ایشان.
– Nye s. Joseph, myers, joanny. Soft power: the means to success in world politics, april 13, 2004, p.4.
– Haynes Jeffrey Religious soft power and international relations london metropolitan.
– Walter s. jones the logic international relations new york harper colins publisher inc., 1991, p. 246.

عضو هیئت علمی و استاد¬یار دانشگاه امام حسین (ع).

Soft power
joseph nye
Political ideals
Opportunities individual
Power politics
منبع:فصلنامه عملیات روانی


جستجو