چرا نهضت کربلا ماندگار شد؟

وقايع و حوادث در طول تاريخ از لحاظ تاثيرات اجتماعي و بارهاي مثبت و منفي يکسان نبوده و متفاوت هستند بعضي تاثيراتش سطحي وگذرا است برخلاف بعضي ديگرکه تاثير عميق و ماندگاري بجا مي گذارند چه بسا از نظر عاطفه و تاثيرات روحي بعضا دچار تحول و انقلاب دروني مي گردند. عاشوراي حسيني از اين دسته است. اگر شما به دقت ملاحظه کنيد خواهيد ديد که بارهاي مثبت در ابعاد گوناگون تربيتي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و معنوي دراين واقعه آن هم ظريف وعميق وجود دارد که متفکران وانديشمندان و فرزانگان حوزه ي فکر وانديشه رابه تحير و تعجب وامي دارد. گرچه اين واقعه برآينداصطکاک و برخورد دو نوع تفکر و دو طينت متضاداست يکي طينت و تفکري پاک که مظهر ايمان، صداقت، عفاف، ايثار، شرف، مروت، حيا، انسانيت، حريت، آزادي که خواستگاه ارزش هاي والاي انساني است. ديگري طينت خبيث که مظهر کفر، جهل، مکروفريب، حضاخت، شهوت، بي حيايي، بي ادبي، قساوتها و بالاخره اسير شهوت و شکم است. لکن ما بر ان هستيم تا بدانيم چه عواملي سبب گرديده که اين واقعه هر چه زمان از آن بگذرد پر فروغ تر، جذاب تروگسترده تر از هميشه جلوه گر است.عوامل منفي نمي تواند ريشه ماندگاري اين واقعه باشد. وقتي با نظرعالمانه به اين حادثه نگاه شود روشن مي شود که آنچه نهضت کربلا را ماندگار و متمايز از ساير وقايع نموده عوامل مثبت يعني بارهاي مثبت ان است که زايده ي طينت پاک مربوط به خزينه دارعلم الهي وامام برحق حضرت حسين بن علي عليهماالسلام مي شود. ما به طور گذرا به چند مورد از بارهاي مثبت برگرفته از آيات الهي وکلام حجت خدا امام حسين عليه السلام اشاره مي کنيم:

حماسه سازان کربلا از بزرگواري وقداست معنوي ـ که ريشه درايمان و اعتقاد آنان به خدا و قيامت و اعتماد وصف ناپذيرشان به رهبري حضرت امام حسين عليه السلام دارد برخوردار بودند انسجام دروني آن ها قابل توصيف نيست. انان باتمام وجود به راستي ودرستي راهي که انتخاب نموده بودند واقف بودند لذا ياري حسين بن علي عليه السلام راتاپاي جان وظيفه مي دانستند؛ از اين رو است که دست اندرکاران اين نهضت خصوصا سيدالشهدا محبوب قلوب مومنين اند لذا هر چه زمان جلو مي رود برعظمت و شکوه و قداست نهضت افزوده مي شود. ماندگاري اين نهضت در حمايتش از دين است که فطرت انساني بر آن سرشته شده است.عنايت کنيد به آيه 24 از سوره ي توبه: قل ان کان اباوکم وابناوکم واخوانکم وازواجکم وعشيرتکم واموالٌ اقترفتمو ها وتجاره تخشون کسادها ومساکن و ترضونها احب اليکم من الله و رسوله وجهاد في سبيله فتربصوا حتي ياتي الله بأمره والله لا يهدي القوم القاسقين . (يامحمد ) بکو اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما وهمسران شما و قوم و قبيله ي شما و اموالي که جمع کرديد و تجارت که از کسادش مي ترسيد وخانه هايي که موردپسند شماست نزد شما محبوب تر از خدا و رسولش وجهاد در راه خدا باشد منتظر باشيد تا فرمان برسدوخدامردم بدکار راهدايت نمي کند. خداوند در اين آيه به يک امر از اموري که سبب ماندگاري نهضت کربلا است اشاره نموده است.جهت استفاده ي اين معني ذکرسه نکته لازم است :

نکته يک : علاقه به بستگان _ پدر، فرزند، برادر، خواهر، همسر، قوم، قبيله، مال، شغل و خانه امري است حتمي. زيرا امور ياد شده پشتوانه هاي ظاهري بوده در خوشي ها وگرفتاري ها دستگير فرد بوده و فرد نسبت به ان ها احساس تملق و آرامش مي کند بسياري از اميال وارزو ها با ان ها تامين ميگرددواين احساس تملق طبيعي است و جدايي از ان ها دشوار، خصوصا در صورتي که احتمال داده شود که بعد از جدايي وصلتي در کار نيست.

نکته ي دوم: هر فرد مومن ومسلمان بر اين باور است که خدا به انسان يک عنايت ويژه وتوجه خاص دارد که به ساير موجودات زميني ندارد . بعلت اينکه خدا به انسان نيروي عقل وقوه تميز را داده علاوه بر آن پيامبران را با قوانين و دستورات محکم جهت هدايت بشر فرستاده تا مردم رابسوي خدا و آنچه که خير و سلاح و رستگاري است راهنمايي نموده واز ضلالت وگمراهي و تبهکاري بازدارندبه اين هم اکتفا نکرده پيغمبر اکرم را که خاتم پيامبران است مامور نمود تا بعداز خود خليفه و جانشيني حضرت اميرالمومنين رابه مردم اعلام نمايدتا جامعه ي اسلامي بدون رهبر و مرجع ديني نماند. نبي مکّرم اسلام و امامان معصوم در اين راستا زحمات زيادي را متحمل گرديدند.جهت تبيين و تبليغ وحفظ شريعت اسلام از جان ومال وهستي گذشتند.وقتي انسان احسانهاي پروردگار عالم را در رابطه با انسان ملاحظه ميکند مي بيند از او نزديکتر و دلسوزتر و مهربان ترو…نسبت به انسان هيچ موجودي نيست.به هر اندازه که معرفت انسان نسبت به خدا وانبيا وکتاب زندگي- قرآن کريم- زيادتر شود به همان اندازه عشق ومحبت واطاعت بيشتر ميگردد.

نکته ي سوم: اگرزماني رسدکه انسان ملزم گرددبه انتخاب يکي ازدوراه هرطرفي را بگيرد طرف ديگر را ازدست ميدهد.اگر بخواهد پدروفرزندو…مال وثروت راداشته باشد ازياري دين خداوجهاد درراه خدا مي ماند اگر جهاد در راه خدا را اختيار کند پدر و برادر و فرزند و… را از دست مي دهد چه کند؟ خداوند فرموده هر گاه دردو راهي قرار گرفتيد که اختياريک طرف براي شما مشکل است و دشوار،خدا، پيامبر و جهاد درراه خدا را اختيار کنيد وانگهي نسبت به آنان که دست از خداورسول خدا وياري دين بر مي دارند تهديد نموده فرموده منتظر باشيد تا فرمان خدا برسدو خدا مردم بدکار را هدايت نمي کند ولطف وعنايت اش را از آنان بر ميدارد.بعداز روشن شدن مطلب مي بينيم که خدا انسان را در انتخاب راه آزاد گذاشته با اينکه انسان آزاد است از سر دلسوزي و مهرباني با اشاره ي غير مستقيم مي فرمايد طرف خدا را اختيار کن. اينجا است که حسينيان با پشت پا زدن به تمام علايق دنيايي که هر کدام يک عقبه است و هر يک گردنه اي است که عبور از ان دشوار است و ايمان و عزم حسيني را مي طلبد خدا را… بر ميگزينند.

در زماني که عالم اسلام گرفتار فتنه و منکر شده بود قدرت به يزيد بن معاويه(فردي که هم فاسد و هم مفسدو هم قاتل نفوس محترمه بود) رسيد. حسين بن علي عليه السلام کمر را بست امام درست در همان دو راهي قرار گرفته بود که انتخاب هر طرف بهاي سنگيني دارد آن کسي که عصاره ي خاقت درباره ي او فرمود:حسين مني وانا من حسين…! پيغمبر کسي است که خدا در باره اش فرمود: و ما ينطق عن الهوي إن هو الا وحي يوحي. هرگز به هواي نفس سخن نمي گويد سخن اوغير وحي نيست.او فرمود حسين (ع) ازمن ومن از حسينم.يعني حسين عزيز پيامبرو هم عزيز خدا است مسلمانها بدانيد احترام گذاشتن به حسين (ع) احترام گذاشتن به پيامبر است. مردم جزمقام نبوت بقيه را هر چه من دارم (امامت، رهبري، مرجعيت ديني و نفوذ معنوي) حسينم آنها را دارد بر شماست که از حسينم پيروي کنيد.مردم حسين فرزند من است ودر دامن من بزرگ شده من حسينم راخوب مي شناسم و هم اوست که قدر و منزلت و مقام من را ميداند حسينم ميداند که من جان جانانم وهم من ميدانم که حسين جان من است حسين روح و روان من است حسين آرام جان من است.

سبط النبي ميدانست بر اينکه ماندن اين منکر (يزيد) سبب از بين رفتن اسلام و هتک حرمت وحيثيت مسلمين است.تحمل اين فرد فاسد و مسفد وفاقد صلاحيت غير ممکن آنگاه امام (ع) ضمن بر شمردن هدف خود ازنهضت، فقدان صلاحيت يزيد را نيز بيان مي فرمايد:در روايتي که از آن امام همام رسيد چنين آمده: اللهم انک تعلم انه لم يکن ما کان منا تنا فسا في سلطان ولا التماس من الفضول الحطام پروردگارا اين حرکتي که ما کرديم تو ميداني که براي قدرت طلبي نبود براي جمع اوري مال و ثروت نبود بلکه هدف اين است :

1_ و لکن لنري العالم من دينک “خواستم پرچم هاي دين تو را برافراشته کنيم .”بني اميه تلاش نمودند که از اسلام جز نامي باقي نگذارند. 2_ ونظهر الاصلاح في بلادک . ازکشورهاي اسلامي فساد را ريشه کن نموده اصلاح را بوجود آوريم. 3_ و يا من المظلومون من عبادک. بندگان مظلوم (مستضعفين) تو (آنان که دستشان به جايي بند نيست)امنيت پيدا کنند. 4_ ويعمل بفرايضک و سننک و احکامک .

مردم به احکام و سنن وواجبات تو عمل کنند سعادت دنيا و آخرت، عدل و انصاف، آزادي و حريت، امنيت و آسايش در گرو عمل به دين است اين خواسته ها همه برحق اندکه جزدرسايه عمل به دين به دست نمي آيند. امام عليه السلام ضمن بيان دلايل نهضت، به عدم مشروعيت حکومت غاصبانه يزيد نيز اشاره نموده است: از کلمات امام عليه السلام معلوم مي شود که اهل بيت عليهم السلام چه قدر عاشق خدمت به مردم بوده اند. آنچه را که ما ازکلام امام به طريق اشاره استفاده مي کنيم اين است : چگونه ممکن است شخص بد سابقه اي مثل يزيد پسر معاويه فاقد صلاحيت زمامداري و متجاهر به فسق زمام حکومت کشور اسلامي را به دست مي گيرد شخصي که خود به انواع مفاسد اخلاقي آلوده است و خود جرثومه اي از فساد است، شخصي که با تکيه به کرسي خلافت در محضر عام شراب مي خورد مي شود انتظار داشت که با مفاسد اخلاقي و اشاعه ي فحشا و خوردن شراب ومفاسد اقتصادي مثل ربا، رشوه، کلاهبرداري و… مبارزه کند؟

در کشور اسلامي وقتي فردي با اکثريت اراي مردم به پستي و مقامي مي رسد وظيفه اش هدايت کشور، خدمت به مردم، جلوگيري از انواع مفاسد و منکرات، تامين امنيت جاني و مالي براي هر فرد ساکن در آن سامان، مجازات تبهکاران، اصلاح امور مربوط به معاش و ايجاد زمينه هاي رشد فکري، فرهنگي، اقتصادي مي باشد ثبات سياسي و تلاش در جهت اينکه مردم نسبت به اسلام از لحاظ عقيده و عمل پيشرفت کنند اما فرمان يزيد وفرمان بري مردم از او هر دو غلط است و غير مشروع. اطاعت از يزيد اطاعت از شيطان است به فرموده ي امام حسين (ع): يا فرزدق ان هولاء(حاکمان شام) قوم لزموا طاعه الشيطان و ترکوا طاعه الرحمن و… متاسفانه بعضي از روساي کشورهاي اسلامي مايه ي شرمندگي هستند ديده مي شود که چگونه ذليلانه از هويت اسلامي اش بيگانه و باهويت غير اسلامي در جمع ظاهر مي شوند اين دردي است که با تقويت ايمان و آگاهي فرد فرد جامعه اسلامي علاج پذير خواهد بود. تا اينجا روشن گرديدکه رمز ماندگاري نهضت کربلا عوامل ذيل است:

1_ صبغه ي الهي در فرهنگ اسلام هر نوع عمل و رفتار و گفتاري که جهت محض رضاي خداوند به لحاظ اطاعت و فرمان بردن از دستورات او انجام پذيرد او باقي مي ماند براين اساس حمايت از دين خدا وجلوگيري از مفاسد واحياء سنن الهي و سنت پيامبراکرم (ص) و جلوگيري از انحرافات و هدايت مردم به راه خدا اموري است که خداوند از عاملين آن راضي است ورضايت خداوند ضامن بقاءاست .صبغه الله و من احسن من الله صبغه ونحن له عابدون رنگ آميزي خدا است خوش تر از رنگ آميزي خدا رنگي نيست و ما او را پرستش مي کنم.

2_ به روز بودن نهضت حضرت حسين بن علي (ع) با اين نهضت راهي به طول زمان در راستاي حمايت از دين خدا براي رهروان و رهپويان قافله ي نور گشوده است از اين رو است که بعد از واقعه ي کربلا نهضت هاي اصلاحي و خيزش هاي هدف مند در کشورهاي اسلامي ارتباط نزديک با واقعه¬ي کربلا داشته و در عصر حاضر انقلاب اسلامي ايران به رهبري، رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني (قدس سره) و با پشتوانه ملت فهيم و شجاع ايران متأثر از نهضت کربلا است.

3_ سنت الهي آنان که از روي صداقت و راستي در راه ياري خدا ودين او قدمي بر مي دارند خدا آنان را ياري نموده نام شان و کارشان را بيمه مي کند کساني را که خدا بالا ميبرد قدرتي نيست که آنان را پايين آورد. نام حسين (ع) و کار حسيني را خدا جهاني کرده و او رامحبوب قلوب مومنين قرار داده. غلام نبي فاضل

پي نوشتها:

1 – سوره ي مبارکه ي توبه (آيه ي 24).

2 – کتاب عاشورا زير نظر آيت الله العظمي مکارم شيرازي چاپ اول صفحه ي 37 سال 1384 سليمان زاده.

3 – النجم/3/4

4- کتاب عاشورا، همان صفحه 235

5 – کتاب عاشورا_همان صفحه ي 251

6 -همان صفحه 239

7 – سوره ي مبارکه ي بقره/آيه ي 138

8- سوره ي مبارکه ي روم/47″وکان حقا علينا نصر المومنين” بر ماست که مومنين را ياري دهيم.

9 – سوره ي مبارکه ي مريم/96″ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا”آنان که ايمان آوردند وعمل صالح انجام دادند خداوند محبت آن هارادرقلب ديگران قرارمي دهد.


جستجو