چرا جامعه دچار فساد شده بود ،که امام برای اصلاح قیام می کنند

حضرت ابا عبد الله علیه السلام در وصیّت‏نامه به برادرش محمّد حنفیّه چنین فرمود: «وَاِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاَحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى؛[1] من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم به پاخاستم.»

از این جمله به خوبى استفاده مى‏شود كه جامعه آن روز، دچار فساد شده بود و در نتیجه، امام مى‏ خواست آن را اصلاح كند. اكنون باید دید چرا جامعه دچار فساد شده بود؟

اوّلاً: حاكمیّت یزید و بنى امیّه منشأ این فساد بود؛ چنان‏كه خود حضرت نیز به این امر اشاره دارد؛ آنجا كه فرمود: «فاتحه اسلام را باید خواند هنگامى كه امّت به حاكمى مثل یزید گرفتار شود.»[2]

ثانیاً: بى‏ مسئولیّتى، مصلحت‏ طلبى و منفعت‏ خواهى نخبگان جامعه و عدم پایبندى آنان به ارزشهاى دینى و رسالت انسانى، عامل فساد و بحران فرهنگى و معنوى جامعه آن روز شده است كه خود حضرت امام حسین‏ علیه السلام به این عامل نیز اشاره مى‏فرماید. در روزهاى پایانى حكومت معاویه، امام در جمع نخبگان اصحاب و تابعین رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه‏اى روشنگرانه در منا ایراد مى‏كند و در آن به شدت از بى‏توجهى نخبگان به وظایف دینى و اجتماعى خود انتقاد مى‏كند. در قسمتى از این خطبه مى‏ خوانیم: «اگر شما بر آنها بردبار باشید و در راه خدا پایدارى كنید، زمام امور خدا به شما باز مى‏گردد و از سوى شما اجرا مى‏شود و در كارهاى حكومت به شما رجوع مى‏شود؛ ولى شما ستمگران را در مقام خویش جاى دادید و امور حكومت خدا را به آنان واگذاردید و حال آنكه آنها به شبهه كار مى‏كنند و به سوى شهوتها پیش مى‏روند.

آنان را این چنین مسلط كرده‏اید، براى اینكه از مرگ فرار و در دنیا خوشگذرانى كنید؟! (آن هم در) دنیایى كه از شما جدا خواهد شد! ناتوان را در چنگ آنها انداختید تا برخى را برده و مقهور خویش سازند و گروهى را براى لقمه نانى مغلوب كنند، مملكت و نظام را بر طبق اندیشه و رأى خود زیر و رو كنند و رسوایى و هوسرانى را بر خویش هموار سازند… پس همه سرزمینها زیر پاى آنان و دستشان در برابر آنان باز است و مردم هم در اختیار ایشان‏اند و قدرت دفاع از خود در مقابل پتكى كه بر سر آنها فرو مى‏كوبند ندارند.»[3] امّا خود حضرت براى تحقّق اصلاح در جامعه قیام مى‏كند و از كسانى نیست كه سخنى را به دیگران بگوید و خود به آن عمل نكند؛ از اینرو، تا پاى جان بر تحقق اصلاح جامعه پیش رفت.

آن حضرت، با صراحت اعلام كرد كه براى اصلاح امّت قیام كرده‏ام: «اَللَّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِى سُلْطَانٍ، وَلاَ الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَلَكِنْ لِنُرَى الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِكَ، وَنُظْهِرَ الْاِصْلاَحَ فِى بِلاَدِكَ وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ، وَیُعْمَلُ بِفَرَائِضِكَ وَسُنَّتِكَ وَاَحْكَامِكَ؛[4]خداوندا! تو مى‏دانى كه آنچه از ما [از قیام و تلاش] صورت گرفت به سبب رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود؛ بلكه هدف ما آن است كه نشانه‏هاى دین تو را آشكار سازیم و اصلاح و درستى را در همۀ بلاد تو برملا ‏كنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و به فرایض و سنّتها و احكامت عمل شود.»

پی نوشتها:

[1]. بحار الانوار، ج 44، ص 329 و فتوح، ابن اعثم، ج 5، ص 33.

[2]. بحار الانوار، ج 44، ص 326؛ فتوح، ابن اعثم، ج 5، ص 24 و كشف الغمّة اربلى، تحقیق: رسولی محلاتى، ج 2، ص 191.

[3]. وقعة الطف، لوط بن یحیى (ابو مخنف)، دار الكتاب، ص 17 و ر. ك: درس‏نامه سیره و تاریخ امامان‏:، جمعى از مؤلفان، انتشاراتى زراره، اوّل، ص 116.

[4]. بحار الانوار، ج 97، ص 79 و تحف العقول، على بن شعبه، قم، بصیرتى، ص 170.


جستجو