اهل بیت علیهم السلام شمس وقمر ونجوم وبروج هدایت الهی اند

زمين و خورشيد در قرآن 1. آياتي از سوره يس: (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (يس: 38) (لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَااللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَك يَسْبَحُونَ) (يس: 40)54 2. (وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّالسَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ)(نمل: 88)55 3. (هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا)(ملك: 15)56 4. (وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا) (نازعات: 30)57 زمين و خورشيد در روايات روايات زيادي در متن كتاب هاي حديثي شيعه وارد شده است كه به نوعي دلالت بر حركت زمين در آسمان دارند، كه ملاحظه آن ها از لحاظ نگرش درون ديني به مسئله هيئت و دين، بسيار مهم است. از اين رو، برخي از آن ها را بررسي مي كنيم:

 

1. مناظره امام رضا(عليه السلام) با اهل كتاب: در روايتي كه از ماجراي مناظره امام رضا(عليه السلام) با اهل كتاب و فضل بن سهل، نقل شده است، به طور صريح و دقيق، مركزيت خورشيد در وسط آسمان را بر مي خوانيم: «روزي امام رضا(عليه السلام)، در مرو با مأمون و فضل، بر سر سفره اي نشسته بودند، كه اشعث بن حاتم پرسيد: آيا روز، اول خلق شده است يا شب؟ امام در پاسخ فرمود: از قرآن جواب دهم يا از علم حساب (علم نجوم)؟ فضل در آن هنگام گفت: از هر دو پاسخ بگو. امام فرمود: البته مي دانيد كه طالع دنيا، سرطان است; و سيارات موضع شرف آن هستند، زحل در برج ميزان، مشتري در برج سرطان، خورشيد در برج حمل، و ماه در برج ثور قرار دارند. و اين قضيه دلالت دارد بر اينكه خورشيد در وسط آسمان قرار دارد; و اين نكته موجب مي شود بر اينكه روز قبل از شب خلق شده باشد. اما دليل اين مسئله از قرآن اين است كه حق تعالي فرمود: سزاوار نيست كه خورشيد ماه را درك كند، و شب از روز پيشي بگيرد.»5859 همان گونه كه از عبارات اين روايت معلوم مي شود، امام(عليه السلام)، خواسته است در قالب اين اصطلاحات، ثابت بودن خورشيد براي گردش سيارات به دور آن را بيان نمايد. چرا كه امام فرمود، خورشيد در وسط آسمان قرار دارد و در وسط قرار گرفتن خورشيد، جز با حركت زمين نمي تواند عامل به وجود آمدن شب و روز گردد. يعني عامل اساسي به وجود آمدن شب و روز نه در وسط قرار گرفتن آفتاب بلكه با گردش وضعي زمين است. از اين رو، معنا كردن آن بر اساس زمين مركزي و هيئت بطليموسي، نادرست است.60 2. بيان امام علي(عليه السلام) درباره نحوه حركت زمين: حضرت علي(عليه السلام) با بياني زيبا و صريح، در يكي از خطبه هايش معروف به «عجائبي از ساختار هستي»، حركت زمين را به حقيقت جويان طريق امامت و كمال يادآور شده است كه مثل ساير رهنمودهاي انسان سازش، مورد غفلت واقع شده، و از سوي مفسّران و شارحان گفته هاي آن حضرت، بر اساس انديشه هاي وام گرفته شده از يونانيان باستان، ترجمه و توضيح داده شده است. اين نكته نغز در گفتارِ ايشان چنين است: «… و محكم زميني را كه آسمان آن را حمل مي كند… كوه گردانيد سنگيني آن را… پس زمين علي رغم اينكه داراي حركت است ساكن شد… همانا در اين حقيقت عبرتي براي كساني است كه خشيت الهي دارند.»61 اما عبارتي با اين وضوح و صراحت از سوي مفسّران و شرح دهندگان فرمايشات امام، با پشتوانه هاي فكري زمين مركزي تفسير و تشريح شده است; و بر اساس آن پنداشت ها توجيه هاي بي جا و بي ربطي به هم بافته اند، كه انسان انديشمند با مطالعه آن بسي در تأسف و افسوس فرو مي رود.62 3. بيانِ امام صادق(عليه السلام) در رد دورانِ فلك: شخصي به اسمِ هشام خفاف، كه اهل عراق بوده است، از امام صادق(عليه السلام)نقل كرده است: «روزي در خدمت ايشان بودم كه فرمود:بينش تو نسبت به نجوم چگونه است؟ سپس پرسيد: دوران فلك چگونه است؟ من هم با چرخاندن كلاهم به ايشان نشان دادم; در حالي كه ايشان فرمود: اگر حقيقت آن گونه است كه تو مي گويي، پس حال و روز ستاره هاي مهمي نظير صورت هاي فلكي دُب اكبر و دُب اصغر (بنات النعش، جدي، و فرقدين)، چيست كه در طول ايام سال هيچ نوع گردشي از آنچه كه تو نشان دادي ندارند؟ من در پاسخ به ايشان گفتم: به خداوند قسم ياد مي كنم كه من در اين باره هيچ نمي دانم و تاكنون از هيچ كسي از اهل علم نجوم چنين مسئله اي نشنيده ام كه مطلبي در اين مورد گفته باشد….»63 روشن است كه ستاره هاي پيرامون هر دو قطب به ميزاني ويژه خود نيز حركت مي كنند، اما آنچه مهم است اين نكته است كه حركت آن ستاره ها به هيچ عنواني قابل مقايسه و تطبيق با حركت و جابجايي ستاره هاي منطقه استوايي، دايرة البروجي، و منطقة البروجي نيست. از اين رو، امام در مقايسه بسيار ساده و قابل فهمي، حركت آن ستاره ها را ردّ نمود تا به منجم عراقي آموزش دهد كه دوران كواكب، آن گونه كه در ظاهر به چشم مي آيند، نمودي بيش نيست. و نظريه دوران افلاك نيز به آن مفهومي كه در عالم علم نجوم رايج است، باطل بوده و توهّمي بيش نيست. محتواي اين روايت در حقيقت يكي از ادلّه منجمّان بر حركت و چرخش وضعي زمين است كه دانشمندان امروزي نيز به آن استناد مي كنند.64 4. بيان امام صادق(عليه السلام) درباره حركت زمين: امام صادق(عليه السلام)در مناظره اي با يكي از زنديقان زمان خود، كه سؤالاتي از ايشان پرسيده بود، اين گونه پاسخ گفته است: «… هر آينه اشياي عالم بر پديد آمدن خود گواهي مي دهند; مثلا، دوران فلك با هر آنچه كه در اوست، به حركت درآمدن زمين با هر آنچه كه بر روي آن است، و دگرگوني زمان ها، و همه حوادثي كه با كم و زيادش اتفاق مي افتند، دل و جان آدمي را بر اين مي دارند كه براي تمام عالم سازنده و تدبيرگري است. دقت در عبارات اين روايت، چند نكته را روشن مي كند: الف) بر اساس روايتي كه دوران فلك را ردّ كرده بود، چنين به نظر مي رسد كه تعبير دوران فلك، با توجه به سيستم گردشي ظاهري ستارگان در گستره ديد آسمان، مطرح شده باشد، نه بر اساس حقيقت هستي. از اين رو، حمل روايت به معناي زمين مركزي و افلاك بطليموسي، امري خلاف ظاهر و علم امام به حقيقت كائنات است. ب) از طرفي، اين نوع معنا، با ظاهر روايت كه تصريح بر «به حركت در آمدن زمين» دارد، ناسازگار مي باشد. علاوه بر اين، با روايت قبلي نيز در تناقض و تعارض است. از اين رو، تنها راه معنا كردن دوران فلك در اين روايت، بر نمود ظاهري آسمان منحصر مي شود. ج) نكته مهم تر اينكه، تحرك زمين و هر آنچه بر روي آن است، به طور كاملا صريح و بي پرده، حركت كردن آن را مطرح مي كند و نيازي به تأويل، و يا تطبيق با نظريات علمي (چه زمين مركزي و چه خورشيد مركزي) نيست. اگرچه در روايت مذكور به مركزيت خورشيد هيچ اشاره اي نشده است، ولي روشن است كه با عنوان كردن حركت زمين، مخالفتي كاملا ظاهري و صريح با ساختار و مباني سيستم زمين مركزي به عمل آمده است، كه خود مسئله اي حايز اهميت است. د) به علاوه، با توجه به تصريحي كه امام درباره حركت خود زمين دارد، هيچ دليلي بر تأويل حركت زمين در اين روايت به حركت بخش ها و مناطق گوناگون زمين در اثر زلزله و ساير بلاياي طبيعي نيست. با در نظر گرفتن اين نكات، به خوبي متوجه مي شويم كه تأويل ها و تفسيرهاي ناهمساز و بي ارتباط با صريح روايت، كه از سوي عده اي از محدثان و مفسّران مطرح شده است، امري نادرست و بي اعتبار به شمار مي رود.66 5. تعبيرِ حضرت علي(عليه السلام) درباره حركات زمين: امام علي(عليه السلام)، با دو نوع تعبير بسيار زيبا و نغز در خطبه معروف به اشباح (خ 91) از نهج البلاغه، حركت هايي بيش از يك حركت را براي زمين مطرح نموده است كه اگر كسي بدون پيش فرض هاي نادرست به استقبال عبارات آن برود، بدون هيچ شكي، معارفي در ردّيه و مخالفت صريح با سيستم زمين مركزي و سكون آن، بر خواهد خواند: «… و حركت هاي زمين را به سبب كوه هاي سخت و سنگين سر به فلك كشيده تعديل كرد… در نتيجه، به واسطه فرو رفتن كوه ها در دل زمين، زمين داراي حركات، از لرزش و اضطراب آرام گرفت.»67 همان گونه كه روشن است، امام علي(عليه السلام) در اين عبارات، به موجوديت انواع حركت در روند گردشي زمين اشاره نموده است و اين نوع تعابير به طور صريح در ردّ و مخالفت با انديشه سكون و مركزيت زمين عنوان شده است.. آيات بيشماري از قرآن بيانگر امامت پيشوايان معصوم – عليهم السلام – به ويژه حضرت مهدي (عليه السلام) هستند که به بخشي از آنها اشاره مي نماييم: . ( فلا أقسم بالخنس* الجوار الکنس ) (2) سوگند به آن ستارگان که حرکت کرده و پنهان مي شوند. امام باقر (عليه السلام) فرمودند (3): «امامي است که در سال 260 (هجري قمري) پنهان خواهد شد؛ سپس همچون ستاره اي که در شب تار درخشان شود، ظاهر مي گردد.» حضرت در ادامه به راوي فرمودند : «چنانچه زمان او را دريابي، ديده ات روشن باد. »(4) 2. ( و السماء ذات البروج ) (5) سوگند به آسمان که داراي برج ها و کاخ هاي با عظمت است. رسول خدا – صلي الله عليه و آله و سلم – فرمودند : « ذکر خداوند – عزوجل – عبادت است و ياد من عبادت است و ياد علي (عليه السلام) عبادت است، ياد امامان از فرزندانش عبادت است… . شماره ي ايشان همان تعداد ماههاست که 12 ماه است و به شماره ي نقباي موسي بن عمران.» . آن گاه آيه ي فوق را تلاوت فرمود، سپس فرمود : « آسمان من هستم. و اما برجها، پس امامان بعد از من مي باشند. اولينشان علي (عليه السلام) و آخرينشان مهدي – عجل الله تعالي فرجه – است. » (6) 3. ( و الفجر* و ليال عشر* و الشفع و الوتر* و الليل اذا يسر) (7). سوگند به فجر ( سپيده دم که جهان روي روشنايي مي بيند) و شبهاي ده گانه و سوگند به حق جفت و به حق فرد، و قسم به شب آنگاه که به روز روشن مبدل مي شود. امام صادق (عليه السلام) فرموند: «و الفجر» : فجر همان قائم (عليه السلام) است. «وليال عشر» : امامان (عليه السلام ) از حسن مجتبي (عليه السلام) تا حسن عسکري عليه السلام اند. « و الشفع» : اميرالمؤمنين و فاطمه – عليهماالسلام- مي باشند. «والوتر»: خداوند يکتاست که شريک ندارد. «و الليل اذا يسر» شب، هنگامي که برود، مقصود از شب دولت حبتر (8) است که تا دولت قائم (عليه السلام) ادامه پيدا مي کند. (9) 4. (و الشمس و ضحاحا* و القمر اذا تلاها* و النهار اذا جلاها* و الليل اذا يغشاها) (10) سوگند به خورشيد و هنگام اوج درخشندگي اش و سوگند به ماه که در پي آن تابان است. و سوگند به روز که تاريکي را مي زدايد و جهان را روشن مي سازد. و سوگند به شب آن گاه که عالم را در پرده ي سياهي کشد. امام صادق – عليه السلام – فرمود : «خورشيد، رسول خداست، و ماه از پي آن اميرالمؤمنين – عليه السلام – است». سوگند به روز، فرمود: « آن ، امام از ذريه ي فاطمه نسل رسول الله – صلي الله عليه و آله و سلم – است که تاريکي جور و ظلم را مي زدايد و جهان را روشن مي سازد. و (شب) امامان جور و ستم هستند. »(11) گفتني است که روايات فراواني در مورد امامت ائمه معصومين – عليهم السلام – به ويژه امامت حضرت مهدي (عليه السلام) رسيده که در منابع شيعه و سني موجود است. ولي درباره ي امام زمان – عليه السلام – حدود [ 2 تا 3 ] هزار حديث در کتب شيعه و سني وجود دارد، که از اين تعداد، چهارصد حديث آن در کتب اهل سنت است. و از اين چهارصد حديث 270 مورد در کتب معتبر نزد اهل سنت موجود است. کتبي از قبيل: صحيح بخاري، صحيح مسلم، صحيح ترمذي، سنن ابي داوود، مسند حنبل و مستدرک صحيحين. براي کسب اطلاع بيشتر در اين مورد به کتاب «منتخب الأثر» تأليف آيت الله صافي مراجعه شود. آيت الله ناصري مي گويد (12) : اهل تسنن 202 و شيعه 2000 کتاب درباره ي حضرت مهدي (عليه السلام) نوشته اند، که در آنها آن حضرت را با اسم و رسم و پدر و مادر معرفي کرده اند، و 207 آيه از قرآن مجيد درباره ي آن حضرت وارد شده است. ———————————————————————————————————-


جستجو