پيامبران، امامان، اولياء، نخبگان و بندگان صالح الهى، همه اهل خرد و تعقل و مروج تفكر و انديشه بودهاند. از جمله، ابوذر شاگرد تربيت شده و خردورز پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بيشترين اوقات خويش را صرف تعقل و انديشه و عبرتاندوزى و بهرهگيرى از خرد خويش و ديگران كرد.(1)
قرآن اين كتاب جاويد و ماندگار الهى (به عنوان كاملترين كتاب الهى و معجزه خاتم پيامبران) براى انديشه و خردورزى و صاحبان عقل و خردورزان، ارزش زيادى قائل است، و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل و دقت و تفقّه بيان كرده است. در قرآن بيش از هزاربار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه بارورى خرد و انديشه است، تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را به تفكر دعوت كرده و بيش از 10 آيه با حكم «انظرُوا؛ دقت كنيد» شروع شده و بيش از پنجاه مورد كلمه «عقل» و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبر در قرآن، به عنوان بهرهورى از عقل، امر شده است؛ چنان كه در آيهاى از زبان اهل جهنم مىخوانيم: «وَقالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ»؛(2) «و مىگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.» و همچنين قرآن كريم از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بسيار بهره جسته است.(3)
از طرف ديگر فقهاى خردورز ما نيز عقل و خرد را يكى از چهار منبع استنباط و استخراج احكام معرّفى كردهاند و حكيمان و انديشمندان اسلام نيز با بهرهگيرى از خرد و استدلالهاى عقلانى، فلسفه و كلام اسلامى را در اوج عظمت و متانت ارتقاء و صعود دادهاند.
بر توده مردم نيز لازم است كه در اصول اعتقادات از خرد و عقل خويش بهره جسته، آنها را براى خود به اثبات رسانند. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نيز به عنوان خاتم پيغمبران و عقل كلّ، در معرّفى خرد و خردمندان و جايگاه عقل در مكتب اسلام و آثار آن سخنان نغز و دلنشينى دارد.
اينجاست كه بايد گفت: سخنان كسانى كه دين اسلام را غير عقلانى قلمداد مىكنند و احكام آن را به دور از انديشه و عقلانيت مىدانند، به واقع، از انصاف و خرد دور است.
در اين مقال و مجال مختصر برآنيم كه نگاهى گذرا به جايگاه عقل و تعقل، و اوصاف خردمندان در كلام حضرت محمد بن عبدالله صلىاللهعليهوآله داشته باشيم. اميد است كه رهتوشهاى باشد فراروى تمام خردمندان.
الف. تعريف عقل
براى عقل طبق مشربها و مبانى مختلف تعاريف گوناگونى ارائه شده است، اما طبق آنچه در منابع دينى آمده است، گاهى به عنوان «اَلْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ؛ عقل چيزى است كه خدا به وسيله آن بندگى مىشود.» و گاهى به عنوان حجت باطنى خداوند معرّفى شده است.(4)
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در تعريف آن مىفرمايد: «اِنَّ الْعَقْلَ عِقالٌ مِنَ الْجَهْلِ وَالنَّفْسَ مِثْلُ اَخْبَثِ الدَّوابِّ فَاِنْ لَمْ تُعْقَلْ حارَتْ فَالْعَقْلُ عِقالٌ مِنَ الْجَهْلِ؛(5) همانا عقل زانوبندى است بر نادانى. و نفس [اماره] مانند پليدترين جانوران است كه اگر پايش بسته نشود، به بيراهه مىرود و سرگردان مىشود. پس عقل زانوبند نادانى است.» اين تعريف به نوعى همان تعريف اولى است؛ منتها با اين توضيح كه انسان زمانى خدايش را بندگى مىكند كه نفس اماره تحت كنترل عقل قرار گرفته باشد.
در جاى ديگر فرمود: «اَلْعَقْلُ نُورٌ خَلَقَهُ اللّهُ لِلاِْنْسانِ وَجَعَلَهُ يُضىءُ عَلَى الْقَلْبِ لِيَعْرِفَ بِهِ الْفَرْقَ بَيْنَ الْمُشاهَداتِ مِنَ الْمُغَيَّباتِ؛(6) عقل نورى است كه خداوند آن را براى انسان آفريد و آن را روشنگر قلب (و روح) قرار داد تا در پرتو آن فرق بين آنچه كه آشكار است و آنچه كه پنهان است را بشناسد.»
شايد مراد اين باشد كه با عقل آنچه از ديده نهان است، درك مىشود، مانند وجود خداوند متعال، واقعيت داشتن عالم آخرت و بهشت و جهنم، و… . آرى، وقتى عقل بر نفس و هواهاى نفسانى تسلّط يافت، روح و قلب انسان نيز روشن و بينا مىشود و با واقعيات ناديدنى آشنا خواهد گشت.
ب. جايگاه و عظمت عقل
ارزش و عظمت عقل و خرد بر هيچ كسى پوشيده نيست. بشر در هر امرى با هم اختلاف نظر داشته باشد، در ارزش عقل اتفاق نظر دارد. و از مهمترين عوامل برترى انسان بر موجودات ديگر همين دارا بودن عقل بالنده و انديشه زاينده اوست.
1. عظيمترين خلقت
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در كلام ژرف و عميق خويش به ارزش و قيمت عقل اين چنين اشاره دارد: «وَ اِنَّ اللّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقالَ لَهُ اَقْبِلْ فَاَقْبَلَ وَ قالَ لَهُ اَدْبِرْ فَاَدْبَرَ فَقالَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ عِزَّتى وَ جَلالى ما خَلَقْتُ خَلْقا اَعْظَمَ مِنْكَ وَ لا اَطْوَعَ مِنْكَ بِكَ اُبْدِءُ وَ بِكَ اُعيدُ لَكَ الثَّوابُ وَ عَلَيْكَ الْعِقابُ؛(7) و به راستى خداوند عقل را آفريد و به او فرمود: رو كن! پس او رو كرد. سپس فرمود: برگرد! پس او برگشت. آنگاه خداى تبارك و تعالى فرمود: به عزت و جلالم سوگند كه من آفريدهاى از تو بزرگوارتر و فرمانبردارتر نيافريدم. به تو آغاز مىكنم و به تو برمىگردانم. معيار ثواب و كيفر تويى.»
كلمات ژرف حضرت جايى براى توضيح نمىگذارد و به خوبى روشن است كه عظيمترين موجود الهى، فرمانبردارترين خلقت خداوند، و معيار و ميزان تكليف و عقاب و ثواب، عقل خدادادى است.
2. قوام انسان به عقل اوست
ركن اساسى انسانيت انسان و ستون نگهدارنده دين انسان، عقل و خرد اوست؛ لذا آن پيامبر رحمت صلىاللهعليهوآله فرمود: «قِوامُ الْمَرْءِ عَقْلُهُ وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛(8) قوام (ركن نگهدارنده) مرد، خرد اوست و كسى كه خرد ندارد، [در واقع] دين ندارد.»
3. عامل تقرّب
عدهاى در محضر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله از مردى تعريف و تمجيد مىكردند تا آنجا كه تمام صفات نيك او را برشمردند. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؛ عقل اين مرد در چه پايهاى است؟» در پاسخ گفتند: اى رسول خدا! ما از تلاش او در عبادت و كارهاى نيك او گزارش مىدهيم و شما درباره عقل او از ما پرسش مىكنى! «فَقالَ اِنَّ الاَْحْمَقَ يُصيبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَ مِنْ فُجُورِ الْفاجِرِ وَاِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالُونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛(9) پس حضرت فرمود: شخص احمق به خاطر حماقتش بيشتر ضربه مىخورد تا شخص فاجر (و بدكار) به خاطر فجورش و همانا مردم در فرداى قيامت به اندازه خردشان به درجات برآيند و به پروردگارشان تقرب يابند.»
به اين نكته نيز بايد توجه نمود كه رفتار نيك انسان در ازدياد و شكوفايى خرد نقش تعيينكنندهاى دارد؛ چنان كه رفتار نادرست در عدم رشد آن سهيم مىباشد. به همين جهت، پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «وَالْعَقْلُ يُلْهِمُهُ اللّهُ السُّعَداءَ وَ يَحْرِمُهُ الاَْشْقِياءَ؛(10) خداوند عقل را به نيكبختان دهد و از بدبختان [بر اثر رفتار شقاوتآورشان[ دريغ نمايد.»
ج. موجب كمال و سعادت
از مطالب پيش گفته، اشاراتى به كمالزايى و سعادتآفرينى عقل به دست آمد، ولى از آنجا كه نقش عقل در كمال و سعادت انسان نقش كليدى است، نكات بيشترى را از كلمات رسول اعظم اسلام صلىاللهعليهوآله در اينباره بيان مىداريم.
1. منشأ تمام خوبيها
آن حضرت در اينباره مىفرمايد: «اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ؛(11) همانا هر خيرى با عقل درك مىشود.»
2. سرچشمه صفات نيك
تمام صفات اخلاقى شايسته و رفتارهاى نيك و بايسته ريشه در عقل و خرد انسانى دارد. راز اينكه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله داراى خُلق عظيم و رفتار نيكو بوده، اين است كه برخوردار از عقل كامل بود، و اين حقيقت در رفتار او تبلور يافته و در گفتار آن حضرت نيز منعكس شده است، آنجا كه فرمود: از عقل، بردبارى نشأت گرفت و از بردبارى، دانش و از دانش، هوشيارى و از هوشيارى، پاكدامنى و از پاكدامنى، خويشتندارى و از خويشتندارى، حياء و از حياء، وقار و از وقار، پايدارى بر كار خوب و از پايدارى بر كار خوب، بيزارى از كار بد، و از بيزارى از كار بد، پيروى از اندرزگو. پس اين ده نوع از انواع اخلاق نيك است و هر كدام از اين ده دسته، ده نوع ديگر را در بردارند.»(12)
و ارزش اصلى آن اوصاف اخلاقى اين است كه ريشه در عقل و خرد دارد، وگرنه صرف بروز اوصاف نيك نمىتواند مظهر ارزش باشد.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «اَلْحَياءُ حَياءانِ حَياءُ عَقْلٍ وَ حَياءُ حُمْقٍ فَحَياءُ الْعَقْلِ الْعِلْمُ وَحَياءُ الْحُمْقِ الْجَهْلُ؛(13) حياء دو گونه است: حياء خردمندانه، و حياء احمقانه. پس حياء خردمندانه [نشانه [دانش است و حياء احمقانه [از سر [نادانى است.»
3. راهنماى انسان
عقل حجت باطنى الهى است كه دست انسان را در بسيارى از امور گرفته، به سوى حقيقت و راستى رهنمون مىسازد، و اينكه مىبينيم بسيارى از انسانها با داشتن عقل به بيراهه مىروند، رازش اين است كه عقل آنها در گرو هوس قرار گرفته است كه «كَمْ مِنْ عَقْلٍ اَسيرٍ تَحْتَ هَوى اَميرٍ؛(14) چه بسيار عقلى كه زير سلطه هوس به گرو رفته است.»
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله درباره نقش هدايتى عقل فرمود: «اَلْعِلْمُ خَليلُ الْمُؤْمِنِ وَالْحِلْمُ وَزيرُهُ وَالْعَقْلُ دَليلُهُ؛(15) دانش [به عنوان ثمر عقل] دوست صادق مؤمن است و بردبارى وزير اوست و عقل راهنمايش.»
در حديث ديگر فرمود: «اِسْتَرْشِدُوا الْعَقْلَ تُرْشَدُوا، وَ لا تَعْصُوهُ فَتَنْدِمُوا؛(16) از عقل ارشاد بخواهيد كه هدايتتان مىكند و از فرمان عقل سرپيچى نكنيد كه پشيمان مىشويد.»
د. برترين عقلها
عقل انسان داراى مراتب و درجاتى است. برترين عقلها، آن است كه انسان را به سوى اهداف نورانى هدايت كند. و شناخت انسان را نسبت به خالق هستى، جهانشناسى، و انسانشناسى بيشتر سازد. در اين ميان، شناخت خداوند و درك عظمت او و در نتيجه، اطاعت و فرمانبرى او، از جايگاه ويژه برخوردار است. حضرت ختمى مرتبت صلىاللهعليهوآله با توجه به اين نقش عقل، مىفرمايد: «اَكْمَلُ النّاسِ عَقْلاً اَخْوَفُهُمْ لِلّهِ وَاَطْوَعُهُمْ لَهُ وَ اَنْقَصُ النّاسِ عَقْلاً اَخْوَفُهُمْ لِلسُّلْطانِ وَ اَطْوَعُهُمْ لَهُ؛(17) كاملترين مردم از لحاظ خرد، خداترسترين و فرمانبردارترين آنان از خداست و كمخردترين مردم، بيمناكترين و فرمانبردارترين آنان از سلطان [ستمگر] است.»
عقل هر چه بيشتر با خدا آشنا شود و از او اطاعت و پيروى نمايد، رشد بيشترى خواهد كرد و به اوج كمال خود خواهد رسيد. امام حسين عليهالسلام فرمود: «لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛(18) عقل كمال نخواهد يافت، جز با پيروى كردن از حق [و خداوند متعال حق مطلق است].»
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در اين زمينه فرمود: «قَسَّمَ اللّهُ الْعَقْلَ ثَلاثَةَ اَجْزاءٍ فَمَنْ كُنَّ فيهِ كَمَلَ عَقْلُهُ وَمَنْ لَمْ يَكُنْ فَلا عَقْلَ لَهُ: حُسْنُ الْمَعْرِفَةِ بِاللّهِ وَ حُسْنُ الطّاعَةِ لِلّهِ وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلى اَمْرِ اللّهِ؛(19) خداوند عقل را سه قسمت كرد كه هر كس همه آنها را داشته باشد، عقل او كامل است و هر كس همه را دارا نباشد، از عقل بىبهره است: خوب شناختن خدا، و نيكو اطاعت كردن براى خدا، و خوب پايدارى نمودن بر فرمان خدا.»
ه . نشانههاى خردورزان
بسيارند كسانى كه ادعاى خردورزى مىكنند و گاه خود را برترين خردورز معرّفى مىكنند، در حالى كه هر مدعى خردى، نمىتواند خردورز باشد. چه بسيار كسانى هستند كه به جاى عقل، از شيطنت و حيله گرى برخوردارند و همچون عمروعاص براى هر كارى، حيلهاى و براى هر حقّى، باطلى و براى هر راستى، دروغ پيش ساختهاى دارند؛ اين افراد هرگز از نظر دينى خردمند و عاقل به حساب نمىآيند. براى تشخيص اين امر، رسول هدايت، حضرت محمد صلىاللهعليهوآله نشانههاى خردمندان را به جامعه و مردم معرّفى كرده است كه به نمونههايى اشاره مىشود.
1. حلم و تواضع و تدبر
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: صفت خردمند اين است كه در برابر برخورد جاهلانه، بردبارى پيشه سازد و از كسى كه به او ستم كرده، درگذرد و نسبت به زيردست خويش فروتن باشد و بر بالادست خود در دستيافتن به كار نيك، سبقت گيرد و هرگاه بخواهد سخن گويد، تدبر كند، اگر خير است، بگويد و سود برد و اگر آن سخن بد است، خاموشى گزيند تا سالم بماند و چون با فتنهاى مواجه شود، به خدا پناه برد و دست و زبانش را نگاه دارد و چون فضيلتى بيند، آن را غنيمت شمارد. شرم و حياء از او جدا نشود و حرص و آزمندى از او بروز نكند. پس اينها ده خصلت است كه خردمند به وسيله آنها شناخته مىشود.»(20)
به راستى اگر در فردى اوصاف دهگانه فوق جمع شود، آن فرد از هر جهت ساخته شده است و اگر جامعهاى از چنين افرادى تشكيل شود، قطعا جامعهاى سعادتمند و خوشبخت خواهد بود.
2. اطاعت خدا
يكى از مشكلات جدى جوامع بشرى، مخصوصا جوامع دينى، منحرف شدن واژهها از مفهوم و معناى خود است. با انحراف واژهها و ارائه تفسير ناصحيح از آنها مردم نيز به انحراف كشيده مىشوند.
نقل شده كه مردى مسيحى اهل نجران وارد مدينه شد كه داراى زبان گويا و رفتارى باوقار و پرهيبت بود. كسى گفت: اى رسول خدا! اين مرد مسيحى چه خردمند است! پس آن حضرت گوينده را از اين سخن منع كرد و فرمود: «خاموش باش! خردمند كسى است كه خدا را يگانه شمارد و در طاعت او كوتاهى ننمايد.»(21)
3. فراگيرى علم و نشر آن
يكى ديگر از نشانههاى خردمندان، فراگيرى علم و دانش است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در همين راستا فرمود: «اَرْبَعَةٌ تَلْزَمُ كُلَّ ذى حِجىً وَ عَقْلٍ مِنْ اُمَّتى، قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ ما هُنَّ؟ قالَ: اِسْتِماعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ نَشْرُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ؛(22) چهار چيز است كه هر هوشمند و خردمندى از امت من بايد به آنها پايبند باشند. عرض شد: اى پيامبر خدا! آنها چيست؟ فرمود: شنيدن علم، حفظ آن، نشر آن، و عمل نمودن به آن.»
4. مداراى با مردم
قطعا زندگى در جوامع امروزى با تنشها و برخوردهاى ناروا همراه است، مخصوصا براى كسانى كه در رأس هرم هدايت مردم قرار دارند. نيشها و انتقادهاى تند و زننده، هميشه انسان را آزار مىدهد. آنچه رنج اين گونه برخوردها را كم مىكند، مدارا و گذشت است. از اين رو، يكى از اوصاف خردمندان اين است كه اهل مدارا و سازگارى با مردم هستند.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْيمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فى غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ؛(23) سرلوحه عقل پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم بدون فاصله گرفتن از حق مىباشد.»
و چه زيباست سروده حافظ كه مىگويد:
آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
5. دورى از دنيا و آمادگى براى آخرت
بىشك هر انسانى كه كمترين بهرهاى از عقل داشته باشد، منافع خود را تشخيص مىدهد و سعى مىكند هميشه راهى را انتخاب كند كه به بيشترين و بهترين و بادوامترين منفعت منتهى شود. اين مطلب در منافع مادى به خوبى براى همه قابل تشخيص و انتخاب است؛ اما آنچه كه به عقل ژرفانديش نياز دارد، تشخيص برترى آخرت بر دنيا و بىبها دانستن دنيا در مقابل بهشت و نعمتهاى جاودان آن است. اين را فقط خردمندان راستين درك مىكنند و از خدا نيز تمنا دارند.
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در اين زمينه فرمود: «اَلا وَ اِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْعَقْلِ التَّجافِىَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِْنابَةَ اِلى دارِ الْخُلُودِ وَ التَّزَوُّدَ لِسُكْنَى الْقُبُورِ وَ التَّأَهُّبَ لِيَوْمِ النُّشُورِ؛(24) بدانيد به راستى از نشانههاى خرد دورى كردن از [دنيا و]خانه غرور و بازگشت به سوى خانه جاودان (آخرت) و زاد و توشه فراوان تهيه كردن براى سكونت در قبر و آمادگى براى روز حساب (و قيامت) است.»
1. ر. ك: بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج 22، ص 431.
2. ملك/ 10.
3. آمار استخراج شده بر اساس كتاب «المعجم المفهرس» محمد فؤاد عبدالباقى مىباشد.
4. عوالى اللآلى، ج 1، ص 248، ح 4؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 358.
5. تحف العقول، على بن شعبه حرّانى، انتشارات آل على، 1382، ص 28؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 358، ح 4389.
6. منتخب ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، ص 358، به نقل از الكافى، ج 1، ص 16، ح 12.
7. تحف العقول، ص 28.
8. همان، ص 90؛ روضة الواعظين، ص 9؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 357.
9. تحف العقول، ص90؛ مجمع البيان، ج10، ص487.
10. تحف العقول، ص 48.
11. همان، ص 90.
12. تحف العقول، ص 28.
13. همان، ص 74.
14. نهج البلاغة، حكمت 211.
15. تحف العقول، ص 76.
16. بحار الانوار، ج 1، ص 96، ح 51؛ كنز الفوائد، ص 194؛ الحكم الزاهره، ج 1، ص 16.
17. همان، ص 84.
18. اعلامالدين، ص 298؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 359، ح 4405.
19. تحف العقول، ص 90.
20. تحف العقول، صص 48 ـ 50؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 359.
21. بحار الانوار، ج 74، ص 160، ح 146.
22. تحف العقول، ص 94.
23. همان، ص 68.
24. اعلامالدين، ص 333؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 360