اثار اعمال انسان

اثار اعمال انسان برگرفته از تفسيرالميزان
يكي ديگر از آثار گناهان اين است كه گناهان با حوادث اين عالم ارتباط دارد كه در قرآن و روايات ما تصريح به اين امر شده است پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند يا علي! ما مِنْ خدش عود و لا نكبهٍ قدمٍ الا بذنب. يا علي هر خاري كه از چوبي به انسان مي‌رسد و هر لغزش قدمي به اثر گناهي است كه از او سر زده است.[1]
پس بين اعمال انسان و حوادثي كه رخ مي‌دهد ارتباط هست، البته منظور ما از اعمال تنها حركات و سكنات خارجيه‌اي است كه عنوان حسنه و سيئه دارند، نه حركات و سكناتي كه آثار هر جسم طبيعي است، به آيات در اين رابطه توجه فرمائيد.
و ما اصابكم من مصيبه فيما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير.
و آنچه مصيبت كه به شما مي‌رسد به خاطر كارهائي است كه به دست خود كرده‌ايد البته خداي تعالي از تاثير بسياري از كارهاي شما جلوگيري مي‌كند.[2]
يا مي‌فرمايد:
ان الله لايُغيَّر ما بقوم، حتي يُغيّروا ما بانفسِهم و اذا اراد الله بقوم سُوءً فَلا مَرَدَّله.
به درستي كه خداوند نعمت هيچ قومي را سلب نمي‌كند و وضع آنان را تغيير نمي‌دهد تا خودشان وضع خود را تغيير دهند و چون خدا براي قومي بدي بخواهد ديگر برگشتي بر اين نيست.[3]
و اين آيات ظاهر در اين است كه ميان اعمال و حوادث تا حدي ارتباط هست، اعمال خير و حوادث خير و اعمال بد و حوادث بد.
و در كتاب خداي تعالي دو آيه هست كه مطلب را تمام كرد. و به وجود اين ارتباط تصريح نموده است يكي از آيات شريفه اين است و لو ان اهل القري امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركاتٍ من السماء و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون.
اگر اهل بلاد ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌كردند ما بركت‌هاي از آسمان بر آنان مي‌گشوديم، و ليكن تكذيب كردند و ما به جرم اين عادتشان گرفتيم.[4] و ديگر آيه ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس لِيُذيقهم بعض الذي عَمِلوا، لعلهم يرجعون:
فساد در خشكي و تري زمين اثر پيدا شد به خاطر اعمالي است كه مردم كردند، تا خدا بعضي از آنچه را كه كردند به ايشان بچشاند تا شايد برگردند.[5] پس معلوم مي‌شود حوادثي كه در عالم حادث مي‌شود، تا حدي تابع اعمال مردم است اگر نوع بشر بر طبق رضاي خدا عمل كند، و راه طاعت او را پيش گيرد نزول خيرات و باز شدن درهاي بركات را در پي دارند، و اگر اين نوع از راه عبوديت منحرف گشته، ضلالت و فساد نيت را دنبال كنند، و اعمال زشت مرتكب گردند. بايد منتظر ظهور فساد در خشكي و دريا و هلاكت امتها، و سلب امنيت، و شيوع ظلم، و بروز جنگها و ساير بدبختي‌ها باشند، بدبختي‌هائي كه راجع به انسان و اعمال انسان است، و همچنين بايد در انتظار ظهور مصائب و حوادث‌جوي، حوادثي كه مانند سيل و زلزله و صاعقه و طوفان و امثال آن خانمان‌برانداز است باشند. و خداي سبحان به عنوان نمونه داستان سيل ؟؟، و طوفان نوح و صاعقه ثمود و صرصر عاد. و از اين قبيل را ذكر مي‌فرمايد كه جاي تأمل دارد.
پس هر امتي كه طالح و فاسد شد قهراً در رذائل و گناهان فرو مي‌رود و خداي تعالي هم وبال آنچه كرده بدو مي‌چشاند و قهراً منتهي به ضلالت و نابودي مي‌شود.
بخش پنجم
آيا همه مصائب و گرفتاريها در اثر گناه است؟
اگر خداي تبارك و تعالي نعمتي را برامتي يا فردي افاضه فرمود، اگر آن امت و يا آن فرد صالح باشد، آن نعمت درواقع هم نعمتي بوده كه خدا بر او انعام فرموده، و يا امتحاني بوده كه خواسته او را به اين وسيله بيازمايد همچنانكه از سليمان حكايت كرده است كه گفت: هذا من فضل ربي، ليبلوني اشكُرُ فانما يشكر لنفسه و من كفر فان ربي عني كريم.
اين فضل‌ها و كرامت‌هاي پروردگار من است تا مرا بيازمايد آيا شكر مي‌گزارم و يا كفران مي‌كنم؟ هر كس شكر كند به نفع خود كرده و هر كس كفران كند بايد بداند كه پروردگار من بي‌نياز كريم[6]
اين آيه و آيات ديگر كه در قرآن بيان شده دلالت دارد بر اينكه خود عمل شكر يكي از اعمال صالحه‌اي است كه نعمت را در پي دارد.
و اگر صالح و بد باشد، نعمتي كه خدا به او داده به ظاهر نعمت است، و درواقع مكري است كه در حقش كرده و استدراج و املاء است و وقتي بلاها و مصائب يكي پس از ديگري مي‌رسد، مردم در مقابل اين نيز مانند نعمتها دو جورند، اگر مردمي و يا فردي باشند صالح، اين مصيبت‌ها براي آنان فتنه و آزمايش است، و خدا به وسيله آن بندگان خود را مي‌آزمايد تا خبث از طيب و پاك از ناپاك جدا و متمايز شود و مثل امت صالحه و فرد صالح كه گرفتار آنها مي‌گردد مثل طلا كه گرفتار بوته آتش و محك آزمايش مي‌شود تا خالصش از ناخالص جدا شود و مشخص شود.
و اگر قوم و فردي كه به آن گرفتاريها و صائب گرفتار شده‌اند طالح و بدكار باشند، خود اين حوادث عذاب و كيفري است كه در مقابل اعمال خود مي‌بينند.
آثار شوم معنوي گناه
تكرار گناه و مداومت آن، موجب تيرگي و واژگوني قلب و مسخ انسان از حالت انسانيت به حالت درنده‌خوئي و حيوان‌صفتي مي‌گردد و نيز باعث گناهان بزرگتر مي‌شود. به عنوان مثال: گنهكاري كه براي اولين بار لب به شراب مي‌زند، چون مسلمان است، آشاميدن چند قطره از شراب، براي او بسيار سخت است، ولي بار دوم كمي آسان مي‌شود و وقتي زياد تكرار شد، آشاميدن چند ليوان از آن، براي او از آب خوردن آسانتر مي‌گردد.
آري تداوم گناه اين چنين گناه- حتي گناهان بزرگ- را براي انسان آسان مي‌گرداند.
در قرآن آيات فراوان در اين رابطه وجود دارد، از جمله:
در آيه 108 سوره نمل مي‌خوانيم:
اولئك الذين طبع اللّه علي قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون.
كافران كساني هستند كه خدا (بر اثر فزوني گناه) بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همين دليل چيزي نمي‌فهمند) و غافل واقعي آنانند.
و در آيه ديگر دارد،
فلما زاغوا ازغ اللّه قلوبَهُمْ.
هنگاميكه آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت.[7]
و يا مي‌فرمايد: ثم كان عاقبه الذين اَسائوا السوئا اَنْ كذبوا بآيات اللّه و كانوا بها يستهزئون. سپس سرانجام كساني كه اعمال بد مرتكب شدند به جائي رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به سخريه گرفتند.[8]
در تاريخ، بسيار ديده شده كه طاغياني بر اثر تداوم گناه و طغيان، كارشان به كفر و انكار حق و به مسخره گرفتن آن رسيده است، اين‌ها از آثار شوم گناه است كه دامنگير گنهكار مي‌گردد، چنان‌كه برعكس مداومت بر كارهاي نيك و عبادات، موجب صفاي دل و نورانيت بيشتر روح و جان مي‌شود.
در اين‌باره روايات بسيار وارد شده است كه گناه قلب را فاسد مي‌كند و گناه عامل مي‌شود انسان لذت عبادت را نفهمد و اشك چشمانش خشك مي‌شود استاد گرانقدر ما آيت‌الله مجتهدي تهراني مي‌فرمود اي طلبه‌ها اگر يك لقمه حرام بخوريد خود امام حسين عليه‌السلام هم بيايد و سخن حق بزند گوش به حرف حسين هم نمي‌دهيم اثر لقمه حرام اين است و گناهان اثرات مختلف دارند كه در جاي خود بحث مي‌شود.
امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد: پدرم مي‌فرمود:
ما من شيء افسد للقلب من خطيئة ان القلب ليواقِعُ الخطيئة فما تزال به حتي تغلبَ عليه فيصيِّرَ اَعلاهُ اسئلهُ.
چيزي بيشتر از گناه، قلب را فاسد نمي‌كند، قلب گناه مي‌كند و بر آن اصرار مي‌ورزد و درنتيجه سرنگون و وارونه مي‌گردد. (يعني به گونه‌اي مسخ مي‌گردد كه موعظه در آن اثر نمي‌نمايد).[9]
و امام باقر عليه‌السلام فرمودند: ما من نكبة تُصيبُ العبد الا بذنب.[10]
هيچ نكبتي به بنده نرسد مگر به خاطر گناه
آثار گوناگون گناه
با بررسي آيات و روايات، بدست مي‌آيد كه گناهان مختلف، داراي آثار گوناگون است كه ما آنها را به اختصار مي‌گوئيم چون بررسي كردن تمام روايات و آيات يك كتاب مستقلي لازم دارد.
گناه موجب مي‌شود: 1- قساوت قلب 2- سلب نعمت 3- مانع استجابت دعا 4- الحاء و انكار 5- قطع روزي 6- محروميت از نماز شب 7- عدم امن از بلاي شبگير و ناگهاني 8- قطع باران 9- ويراني خانه 10- حبس صدساله در قيامت 11- خشم و لعن الهي 12- بلاهاي بي‌سابقه 13- پشيماني 14- پرده‌دري و رسوائي 15- كوتاهي عمر 16- زلزله 17- فقر عمومي 18- اندوه 19- بيماري 20- تسلط اشرار 21- حبط شدن اعمال و غيره كه به افتضار در باب سوم كه گناه از منظر روايات است بحث مي‌شود.[11]
فصل دوم
آثار گناهان در قيامت از منظر قرآن
در توصيف قيامت و روزهاي قيامت قرآن مي‌فرمايد:
تعْرُجُ الملئكةُ والروح اليه في يوم كان مقدارهُ خمسين الف سنةٍ.[12]
منظور از روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است، به طوري كه از سياق آيات بعدي برمي‌ايد روز قيامت است، و مراد از اين مقدار- به طوري كه گفته‌اند- اين است كه اگر آن روز با روزهاي دنيا و زمان جاري در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مي‌شود. (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهائي شمسي و قمري پديد مي‌آيد) و در امالي شيخ مفيد به سندي كه به امام صادق (ع) رسانده از آن جناب نقل كرده كه فرمود آگاه باشيد و به حساب‌كشي از نفس خود بپردازيد، قبل از اينكه خداي تعالي از شما حساب بكشد براي اينكه در قيامت پنجاه موقف است، هر موقفي مثل هزار سال از سالهاي دنيا است، آن‌گاه اين آيه را تلاوت فرمود: في يومٍ كان مقدار و خمسين الف سنة.[13] و نيز در مجمع‌البيان است كه ابوسعيد خدري روايت كرده كه گفت: شخصي از رسول خدا (ص) پرسيد: بلندي روز قيامت چقدر است؟ فرمود به آن خدائي كه جان محمد به دست اوست براي مرد مؤمن آنقدر سبك است كه به قدر يك نماز واجبي كه در دنيا بخواند بيشتر طول نمي‌كشد. پس از اين روايات و آيات الهي فهميده مي‌شود كه يكي از آثار گناهان در قيامت طولاني بودن حساب‌كشي خواهد بود كه بسيار مشكل است.
بخش اول
بيان سختي روز قيامت بر گهنكاران
انهم يرونهُ بعيداً و نريه قريباً.
كفار آن روز را دور مي‌پندارند ولي ما نزديكش مي‌بينيم.[14]
دو ضمير در «يرونه» و در «نريه» به عذاب و يا به يوم القيامه و عذابي كه در آن است برمي‌گردد، مؤيد احتمال اول آيه بعدي است كه مي‌فرمايد «يوم تكون السماء

كالمُهل» و مراد از «رؤيت» نزديك بودن آن عذاب و يا آن روز و اعتقاد به آن است كه به نوعي عنايت مجازي رؤيتش خوانده، و اگر كفار عذاب قيامت را دور مي‌بينند و به دوري آن معتقدند، اين اعتقادشان ظني است و امكان آن را بعيد مي‌پندارند، نه اينكه معتقد به معاد باشند ولي آن را دور بپندارند، چون كسي كه معتقد به معاد است هرگز درخواست عذاب آن را نمي‌كند و اگر هم بكند صرف تعلقه زبان است، و اما رؤيت خداي تعالي به معناي علم آن حضرت است به اينكه قيامت محقق است و آنچه آمدني است نزديك هم هست يكي ديگر از آثار گناهان اين است كه انسان قيامت را دور مي‌پندارد و اينكه اصلاً اعتقادي به قيامت پيدا نمي‌كند و منكر قيامت هم مي‌شود.
كه آيات الهي به اين امر تصريح دارد قرآن مي‌فرمايد: الذين يكذبون بيوم الدين. همانا كه روز جزاء را تكذيب مي‌كنند.[15] ظاهر اين آيه اين است كه مراد از تكذيب، تكذيب قولي و به زبان صريح است درنتيجه آيه شريفه و مذمت آن فقط شامل كفار مي‌شود و فاسقان از اهل ايمان را شامل نمي‌شود پس بايد بگوئيم منظور از مطففين هم همه كم‌فروشان نيست بلكه مراد كفار كم‌فروش است.
بخش دوم
اوضاع گنهكاران در قيامت
قرآن درباره اوضاع گناهكاران بياناتي دارد كه فقط بعضي از آيات را نقل مي‌كنيم قيامت خيلي سخت و مشكل است به جائي‌كه در روايت داريم كه حضرت يعقوب يوسف خود را فراموش مي‌كند و حضرت ابراهيم اسماعيلش را فراموش مي‌كند از شدت سختي و عذاب و تمام انسانها به فكر خودشان هستند به جائي مي‌رسد كه قرآن مي‌فرمايد: يبصرونهم يَوَدُّ المجرم لو يفتري من عذابِ يومئذٍ ببنيه* و صاحبته و اخيه* و فصيلته التي تؤْويه* و من في الارض جميعاً ثم ينجيه* كلا انها لظي* نزاعةً للشّوي*[16] با اينكه دوستان را به دوستان نشان مي‌دهند، مجرم آرزو مي‌كند اي كاش مي‌شد فرزندان را در برابر عذاب آن روز فدا كرد* و دوستان و برادر را* و خويشاونداني كه او را از خود مي‌دانستند* و بلكه همه مردم روي زمين را تا خودش از عذاب نجات پيدا كند* اما هيهات چه آرزوي خامي كه آتش دوزخ شعله‌ور است و درهم شكننده اعضاي بدن است.
بخش سوم
وصف عذاب مكذبان در قيامت
همان‌طور كه بيان شد قيامت اوضاع سختي است كه قرآن مي‌فرمايد در قيامت اوضاع كساني كه روز جزاء را تكذيب كرده‌اند خطاب مي‌رسد اي منكران! شما امروز به سوي آن دوزخي كه تكذيب كرديد برويد برويد زير سايه دودهاي آتش دوزخ كه داراي سه شعبه است. نه آنجا سايه‌اي خواهد بود و نه از شرار آتش هيچ نجاتي دارند آن آتش هر شراري بيفكند مانند قصري است گوئي آن شراره (در سرعت و كثرت) همچون شتران زردموي است واي در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.[17]
بخش چهارم
اثر گناه در نامه اعمال
از آيات و روايات به خوبي استفاده مي‌شود كه هر عملي داراي اثر وضعي مخصوصي مي‌باشد و اثر بعضي از اعمال خوب اثر بعضي از افعال بد را خنثي مي‌كند كه در اصطلاح به آن تكفير گفته مي‌شود و همچنين اثر بعضي از افعال زشت اثر اعمال نيك را خنثي مي‌سازد كه به آن احباط اطلاق مي‌شود.
و در روايات متعدد به آثار وضعي اعمال صالحه و سيئه آدمي چه در روح و روان و حتي جسم انسان و چه در كل نظام طبيعي تصريح شده است به عنوان مثال گناه غيبت داراي آن‌چنان اثر وضعي است كه اعمال نيك غيبت‌كننده و اعمال زشت غيبت‌شونده را از پرونده اعمالشان به يكديگر منتقل مي‌سازد.
در حديث نبوي[18] است كه روز قيامت شخصي در مقابل پروردگارش مي‌ايستد و نامه عمل به او داده مي‌شود پس اعمال نيك خويش را در نامه عملش مشاهده نمي‌كند مي‌گويد پروردگارا اين پرونده عمل من نيست زيرا من اعمال نيكي را كه مرتكب گشته‌ام در آن نمي‌بينم به او گفته مي‌شود كه پروردگار تو چيزي را گم و فراموش نمي‌كند بلكه عمل خوب تو به خاطر غيبت از مرد از بين رفت، سپس شخص ديگري به پيشگاه الهي آورده مي‌شود و نامه عملش به او داده مي‌شود پس در پرونده خويش طاعات فراواني مشاهده مي‌كند و مي‌گويد خدايا اين پرونده عمل من نيست زيرا من اين اعمال نيك را انجام نداده‌ام به او گفته مي‌شود كه فلاني از تو غيبت كرد پس خوبيهاي او از نامه عملش به نامه عمل تو منتقل شده است.
پس از اين روايات پيامبر اكرم (ص) نتيجه مي گيريم كه گناهان اعمال را حبط كرده و از بين مي‌برند كه در روايت شريف نبوي هست كه پيامبر اكرم خطبه مي‌خواندند و مي‌فرمودند اي مردم هر كس بگويد سبحان اللّه و لااله الااللّه و اللّه اكبر خداوند يك درخت در بهشت برايش غرس مي‌كند يك مرد عربي بلند شد و عرض كرد يا رسول اللّه من صبح تا به شب اين ذكر را مي‌گويم الان بايد در بهشت باغهائي داشته باشم پيامبر فرمود مواظب باش آتشي نفرستي كه اين باغها را به آتش بكشد انسان صبح تا به شب اعمال خوب انجام مي‌دهد و پرونده را از اعمال خوبي مانند صدقه، نماز جماعت و نافله‌ها و شركت در مجالس عزاي امام حسين و همه اين اعمال را با يك تهمت و يا با يك دروغ از بين مي‌برد انجام عمل دشوار نيست نگهداري عمل دشوار است كه آيت‌الله جوادي آملي در درس اخلاقش مي‌فرمود ظرف اين آيه قيامت است من جاء بالحسنه فله عشر امثالها مي‌فرمود شما يك عمل به قيامت بياوريد تا خدا هم براي شما ده برابر بدهد معلوم مي‌شود نگهداري عمل دشوارتر است از خود انجام عمل.

بخش پنجم
چهره گنهكاران در قيامت
گناهان مختلف در دنيا آثار و چهره‌هاي متفاوتي در قيامت دارد و اين از روايت پيامبر بزرگوار اسلام فهميده مي‌شود و آيات الهي هم به اين مطلب تصريح دارد.
معاذ بن حيل مي‌گويد: در منزل ابو ايوب انصاري در محضر رسول خدا (ص) بودم از آن حضرت پرسيدم: منظور از اين آيه چيست؟
يوم يُنفخ في الصور فتأتون افواجاً.[19]
روز قيامت در صور دميده مي‌شود، پس مردم گروه گروه مي‌آيند.
آن حضرت در پاسخ فرمود:
ده گروه از امت من در قيامت در چهره‌هاي مخصوص از سايرين متمايز هستند وارد صحنه مي‌شوند، گروهي: 1- به صورت ميمون كه سخن‌چينهاي امت هستند.
2- گروهي به صورت خوك كه حرام‌خوارهاي امتند. 3- گروهي واژگون كه رباخوارانند. 4- گروهي كور وارد محشر مي‌شوند و آنها ستمگران در قضاوت هستند. 5- و گروهي گنگ و كر وارد مي‌شوند و آنها از خود راضي و خودبينان هستند. 6- گروهي زبانشان را مي‌جوند و از دهانشان چرك كه همه را ناراحت مي‌كند بيرون مي‌آيد و آنها علماء و قاضيان بي‌عمل هستند. 7- گروهي بدبوتر از مردار گنديده و آنها آزاردهندگان به همسايه‌اند. 8- گروهي پوشيده كه لباسهاي آتشين و مس گداخته و چسبان و آنها جاسوسهاي ترد ظالم هستند. 9- گروهي با دست و پاي بريده وارد محشر مي‌شوند آنها شهوترانان و مانع اداي حق خدا از اموال خود هستند.
10- گروهي آويخته شده بر دارهاي آتشين هستند و آنها متكبران مي‌باشند.[20]
و در اين زمينه رسول خدا فرمودند كه:
من والي عشرةً فلم يعْدل فيهم، جاء يوم القيامةِ و يداه و رِجْلاه وراشهُ في ثقبِ مأسٍِ.[21]
هركس سرپرست ده نفر شود ولي رفتارش با آنها عادلانه نباشد روز قيامت بيايد، در حالي‌كه دست و پا و سر او را سوراخ تبري باشد.
در مورد آثار هر گناهي بخواهيم بحث كنيم خيلي طولاني شده و نياز به حوصله زيادي دارد لذا به همين چند مورد اكتفاء كرده و يك مورد از گناهان كه در اجتماع ما فراوان ديده مي‌شود و مبتلا به اين گناه جوانان و نوجوانان هستند استهزاء كردن مؤمنين است كه در آخرت آثاري دارد كه پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند:
ان المستهزئين بالناس بفتح لاحدهم من باب الجنه فيقال هلم هلم، فيجيئي بكربه و غمه فاذا اتاه اغلق دونه ثم يفتح له باب آخر فيقال هلم هلم فيجيء بكربه و غمه فاذا اتاه اغلق دونه فما يزاله كذلك حتي ان الرجل ليفتح له الباب فيقال هلم هلم في يأتيه.[22]
پيامبر اكبرم (ص) فرمود: در قيامت اهل سخريه و استهزاء را مي‌آورند و براي يكي از آنها يك درب بهشت باز مي‌شود و به او گفته مي‌شود كه بيا بيا داخل بهشت شو، در به رويش بسته مي‌شود بعد درب ديگري باز مي‌شود و مي‌گويد بيا از اين درب داخل شو، تا نزديك درب بهشت مي‌رسد در به رويش بسته مي‌شود و به همين ترتيب درب سوم و چهارم … تا اينكه بالاخره در بهشت به رويش گشوده مي‌شود و به او مي گويد بيا بيا از اين در داخل شو اما او كه چندين مرتبه مسخره شده ديگر باور نمي‌كند و به طرف درب بهشت نمي‌رود.
استهزاءكنندگان چه كساني هستند؟
قرآن چهار گروه را به عنوان مستهزئين معرفي مي‌كند كه مؤمنان را مسخره مي‌كنند.
1- كافران: كه خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد:
اين للذين كفروا الحيوة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا و الذين اتقوا فوقهم يوم القيامه و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب.[23]
زندگاني دنيا براي كافران زينت داده شده و لذا آنان مؤمنان را مسخره مي‌كنند و انسانهاي متقي و باايمان در روز قيامت از اين كافران برترند و خداوند به هر كس بخواهد بدون حساب روزي مي‌دهد.
2- مشركان: قال اللّه تبارك و تعالي
انا كفيناك المستهزئين الذين يجعلون مع اللّه الهاً آخر (سوره حجر 95- 96 خداوند مي‌فرمايد همانا ما تو را از شر استهزاءكنندگان حفظ مي‌كنيم و سپس آنان را معرفي مي‌فرمايد: اينان كساني مي‌باشند كه خدا معبود ديگري قرار مي‌دهند و براي خداي يكتا شريك قائل هستند.
3- منافقان كه قرآن كريم مي‌فرمايد:
و اذا قيل لهم امنوا كما امن الناس قالوا أنؤمن كما امن السفهاء ألا انهم هم السفهاء و لكن لايعلمون و اذا لقوا الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الي ياطينهم قالوا انما سخن مستهزؤن.[24]
هنگاميكه به منفاقان گفته مي‌شود ايمان بياوريد همانطور كه ساير مردم ايمان آورده‌اند مي‌گويند آيا ما ايمان بياوريم همان‌طوري كه سفيهان و نادانان ايمان آوردند و خداوند در پاسخ مي‌فرمايد: آگاه باشيد كه سفيهان همان منافقان هستند و لكن خودشان نمي‌دانند و هنگامي‌كه منافقان با مؤمنان ملاقات مي‌كنند مي‌گويند ايمان آورديم و چون با سران كفر مواجه مي‌شوند مي‌گويند ما با شما هستيم و مؤمنان را مسخره و استهزاء مي‌كرديم.
4- جاهلان. قال اللّه تبارك و تعالي: و اذ قال موسي لقومه ان اللّه يامركم ان تذبحوا بقرة، قالوا اتتخذنا هزوا، قال اعوذ باللّه ان اكون من الجاهلين.[25]
به خاطر بياوريد زماني را كه حضرت موسي به قوم خود گفت به شما دستور مي‌دهم كه ماده گاوي را ذبح كنيد قوم گفتند: آيا ما را مسخره مي‌كني؟ موسي پاسخ داد: به خدا پناه مي‌برم از اينكه از جاهلان و نادانان باشم و كسي را مسخره كنم.
بخش ششم
قيامت بر اثر گناه برپا مي‌شود.
قال اللّه تعالي: فهل ينظرون الا الساعة اَنْ يأتيَهُمْ بفتة فقد جاء اَشراطها (سوره محمد آيه 18)آيا انتظار مي‌برند مگر قيامت را كه ناگهان بيايد آنها را پس به تحقيق شرائط و علامات آن امد.
و قال تعالي: بل الساعة موعدُهُم والساعةُ اَدْهي و امَرُّ.[26]
بلكه وعده‌گاه آنها قيامت و قيامت داهيه آن بزرگ و تلخ‌تر است.
و قال تعالي: اَنَّ الساعة اتيةٌ لاريب فيها[27]
و به درستي كه قيامت مي‌آيد شكي در آن نيست.
و خطب رسول اللّه (ص) فقال: ان اصدق الحديث كتاب اللّه و افضل الهدي هدي اللّه و شرّ الامور محدثاتها و كل بدعةٍ ضلاله. فقام اليه رجلٌ و قال: يا رسول اللّه متي الساعة؟ فقال ما المسؤول با علم بها من السائل لا تأتيكم الا بغتةً فقال فاعلمنا اشراطها. فقال لاتقوم الساعة حتي يقيض العلم و تكثر الزّلزال و تكثر الفتن و يظهر الهرج و المرج و تكثر فيكم الاهواء و يخرُب العام و يعمر الخراب و يكون خسفٌ بالمشرق و خسفٌ بالغرب و خسف بجزيرة العرب و تطلع الشمس من مغربها و تخرج الدّابة و يظهر الرجال و ينتشر يأجوج و مأجوج و ينزل عيسي بن مريم فهناك تأتي ريحٌ من جهة اليمن الين من الحرير فلا تدع احداً فيه مثقال ذرة من الأيمان الا فيفنته و انه لايقوم الساعة الاّ علي الاشرار ثمّ تاتي نارٌ من قبل عدن تسوق ساير من علا الارض تحشرهم.
فقالوا: متي يكون يا رسول اللّه؟ قال اذا داهن قرّائكم و عظّمتم اغنيائكم و اهنتم فقرائكم و ظهر فيكم الغنا و فشا الزّنا و علا البناء و تغنّيتم بالقران و ظهر اهل الباطل اهل الحق و قلّ الامر بالمعروف و النهي عن المنكر واضيعت الصلوة واتّبعت الشهوات و ميل مع الهواء قدم امراء الجور فكانوا خونة والوزرا فسقة و ظهر الحرض في القرّاء والنفاق في العلماء فعند ذلك ينزل بهم البلاء مع انه ما تقدست امةً لاينتصر لضعيفها من قويها تزخرف المساجد و تجتمع الاجساد و الالسن مختلفة و دين احدهم لعقةً علي لسانه ان اعطي شكرو ان منع كفر لايرحمون صغيراً و لايوفّرون كبيراً يتأثرون انفسهم توطي حريمهم و يجورون في حكمهم يحكم عليهم العبيد و تُهّكلهم الصّبيان و تدبر امورهم النساء تتحلي الذكور بالذهب و الفضّة و يلبسون الحرير و الدّيباج و يسبون الجواري و يقطعون الارحام و يحيفون السّبيل و ينصبون العشّارين و يجاهدون المسلمين و يسالمون الكافرين فهناك يكثر المطر و يقلّ البنات و تكثرا لهزّات و تقل العلماء و تكثر الامراء و تقلّ الامناء. فعند ذلك تنحرّ الفرات عن جبل من ذهب فيقتل الناس عليه فيقتل من المأة تسعه و تسعين و يسلم واحد.[28]
بخش سوم
آثار گناهان از منظر روايات
هر گناهي كه انسان انجام مي‌دهد آثار مخصوص به خود دارد كه در روايت طولاني از امام سجاد عليه‌السلام به اين آثار اشاره مي‌شود كه به اختصار اين روايت را بيان كرده و ترجمه مي‌كنيم عن القطّان، عن ابن زكريا … عن ابي خالد الكابلي «قال: سمعت عي بن الحسين عليه‌السلام يقول والذنوب التي تغيير النعم البغي علي الناس كه در اين‌باره قرآن مي‌فرمايد يا ايها الناس انما ؟؟ علي انفسكم ظلم به ديگران درواقع ظلم به خود است.[29]
والزوال عن العادة في الخير و اصطناع المعروف و كفران النعم و ترك الشكر
گناهاني كه سبب تغيير نعمت مي‌گردد اول: ظلم به بندگان دوم: ترك خيرات و كار نيك سوم: ناسپاسي از نعمت چهارم: شكرگزار نبودن
والذنوب التي تورث الندم: قتل النفس التي حرم اللّه و ترك صلة القرابه حتي يستغنوا و ترك الصلاة حتي يخرجُ وقتها و ترك الوصية و ترك المظالم و منع الزكاة حتي يحضرالموت و ينغلق اللسّان.
گناهاني كه سبب پشيماني مي‌گردد. اول كشتن به ناحق دوم: كمك نكردن به قوم و خويش فقير تا آنكه بي‌نياز شوند. سوم: ترك نماز تا وقت آن بگذرد. چهارم: وصيت نكردن پنجم: پرداخت نكردن و تدارك ننمودن حقوق ديگران كه بر ذمّه اوست. ششم: تارك زكات.
والذنوب التي تنزل النقم: عصيان العارف بالبغي و التطاول علي الناس و الاستهزاء بهم و السّخريهُ منهم. گناهاني كه سبب عقوبت الهي مي‌گردد. اول: كسي كه عالماً عامداً به ديگران ستم مي‌كند. دوم: تكبر و فخر كردن بر ديگران و آنان را به خنده گرفتن و مسخره كردن.
والذنوب التي ترفع القسم: اظهار الافتقار والنوم عن العنمه و عن صلاة الغداة و استحقار النعم و شكوي المعبود عزوجل
گناهاني كه سبب محروم شدن از روزي تقسيم شده مي‌گردد. اول: اظهار ناداري كردن دوم: خواب ماندن از نماز عشاء و صبح سوم: حقير شمردن نعمتهاي خدا و شكايت از پروردگار
والذنوب التي تهتك العصم: شرب الخمر و اللعب بالقمار و تعامي ما يضحك الناس من اللغو والمزاح و ذكر عيوب الناس و محالة اهل الريب.
گناهاني كه سبب مي‌شود انسان از گناه دوري نكند و پرده عصمت دريده مي‌شود.
اول: شرابخواري دوم: قماربازي سوم: انجام كارهاي لغو و بيهوده كه ديگران را بخنداند. چهارم: عيوب ديگران را بازگو كردن پنجم: با كساني كه در امر دين شاكي هستند مجالست نمودن
والذنوب التي تنزل البلاء: ترك إعانة الملهوف و ترك معاونة المظلوم و تضييعُ الامر بالمعروف و النهي عن المنكر.
گناهاني كه سبب امتحان الهي مي‌شود كه در آن امتحانات ايمان از بين مي‌رود.
1- ترك ياري گرفتاران دو) ترك كمك ستمديدگان سوم: اهمال در امر به معروف و نهي از منكر
والذنوب التي تديل الاعداء المجاهدةُ بالظلم و اعلان الفجور و اباحة المحظوم و عصيان الاخيار و الانطباع للاشرار.
گناهاني كه سبب تسلط دشمنان مي‌گردد. اول: آشكارا به ديگران ستم نمودن
دوم: آشكارا فسق و فجور كردن سوم: حلال دانستن محرمات چهارم: از خوبان تبعيت نكردن و پيروي از بدان كردن
والذنوب التي تعجل العناء: قطيعة الرحم واليمين الفاجرة و اَلاَقوال الكاذ به والزنا و سدّ طريق المسلمين و ادّعاء الامامة بغير حقّ.
گناهاني كه سبب كوتاه شدن عمر انسان است. 1- با قوم خويش رحم خود قطع كردن
دوم: قسم دروغ خوردن سوم: دورغگوئي چهارم: زنا كردن پنجم: راه مسلمين را مسدود نمودن ششم: ادعاي امامت به ناحق
والذنوب التي تظلم الهواء: السحر والكهانه والايمان بالنجوم و التكذيب بالقدر و عقوق الوالدين. گناهاني كه سبب تاريكي هوا گردد. 1- سحر و كهانت دوم: اعتقاد داشتن به تأثير ستارگان در سرنوشت آدمي سوم: دروغ پنداشتن تقديرات الهي چهارم: عاق الوالدين بودن
والذنوب التي تقطع الرجاء: الياس من روح اللّه و القنوط من رحمة اللّه و الثقة بغيراللّه و التكذيب بوعداللّه عزوجل.
گناهاني كه سبب نااميدي مي‌گردد. اول: نااميدي از رحمت پروردگار و آشكار نمودن آن دوم: به غير خدا اعتماد داشتن سوم: وعده‌هاي خدا را دروغ پنداشتن
والذنوب التي تكشف الغطاء: الإستدانهُ بغيرنية الأداء و الاسراف في النفقه علي الباطل و البخل علي الأهل و الولد و ذوي الأرحام و سوءالخلق و قلّة الصبر و استعمال الضجر و الكسل و الاستهانه باهل الدين.
گناهاني كه سبب رسوائي مي‌گردد: اول: وام گرفتن بدون نيت پرداخت دوم: خرج كردن در مخارج باطل كه مصداق اسراف است. سوم: بخل كردن بر خانواده و فاميل خود چهارم: بداخلاقي پنجم: كم صبري در سختيها ششم: تنبلي و ناتواني در وظايف دنيوي و اخروي هفتم: بي‌احترامي نمودن به اهل دين
والذنوب التي تردُّ الدعا سرء النية و خبث السريرة والنفاق مع الأخوان و ترك التصديق بالاجابة و تأخير الصلواتِ المفروضات حتي تذهب اوقاتها و ترك التقرب الي اللّه عزوجل بالبرّو الصدقه و استعمال البذاء والفحش في القول.
گناهاني كه سبب عدم استجابت دعا گردد. اول: نيت بد داشتن دوم: بد باطن بودن سوم: با برادران ايماني نفاق داشتن چهارم: تأخير نمازهاي واجب تا وقت آن بگذرد. پنجم: با نيكي و صدقه به خدا نزديك نشدن ششم: فحّاش و بددهن بودن
والذنوب التي تحبس غيث السماء جور الحكّام في القضاء و شهادة الزور و كتمان الشهاده و منع الزكاة و القرض و الماعون و قساوة القلب علي اهل الفقر والفاقة و ظلم اليتيم و الارملة و انتهار السائل و ردّه بالليل.
گناهاني كه مانع بارش باران گردد. اول فرمانداران در قضاوت ستم نمودن دوم: به دروغ شهادت دادن و شهادت به حق ندادن سوم: تارك زكات چهارم: منع از قرض و ماعون پنجم: بي‌تفاوت بودن نسبت به فقراء و محتاجين. ششم: ستم به يتيمان و بيوه‌زنان هفتم: رد نمودن سائل با بي‌احترامي و رد نمودن سائل در شب.[30]
نتيجه
نتيجه اين بحث اين است كه هر گناهي داراي آثار نكبت‌بار و سختي براي انجام‌دهنده آن مي‌باشد و هر مصيبتي كه به انسان گناهكار برسد عاملش گناه و معصيت است ولي اين مصيبتها و بلاها و سختي‌ها براي اهل تقوي و ورع ارتقاء درجه و امتحان مي‌باشد و نيز نتيجه ديگر اينكه هرگاه بندگان مرتكب گناهاني شوند كه قبلاً آن گناهان را انجام نمي‌دادند خداوند بلاهائي بر آنان مي‌فرستند كه قبلاً آن بلاها را نمي‌شناختند مانند بيماريهاي عصر حاضر مانند ايدز و هپاتيت كه انواع مختلف دارد و غيره كه شايد سالها بعد بيماريهائي هم خداوند به انسانها نازل كند كه هنوز كسي مبتلا نيست.
خداوند ما را محفوظ كند از گناهان و ما را ياري كند در حفظ خودمان از گناهان انشاءاللّه.

منابع و ماخذ:
1- قرآن كريم
2- لغت‌نامه دهخدا
3- اصول كافي
مؤلف: مرحوم كليني مترجم: آيت اللّه محمدباقر كمره‌اي تاريخ انتشار 1375 هـ ش انتشارات اسوه
4- كتاب مجموع آثار و افكار انسان، موجود ناشناخته
مؤلف دكتر آلكسي كارل ترجمه: دكتر پرويز دبيري چاپ: افست 110
مرحوم كليني
5- مثنوي معنوي
مولانا جلال الدين محمد بلخي (مولوي) انتشارات: نگاه و نشر علم
6- نهج‌البلاغه
فيض‌الاسلام ترجمه و توضيح استاد مصطفي زماني گردآوري: سيدرضي
انتشارات فاطمه الزهراء تاريخ نشر 1380
7- صحيفه سجاديه امام زين‌العابدين
ترجمه: عليرضا رجائي تهراني انتشارات خادم‌الرضا
8- معجم مفردات الفاظ القران راغب اصفهاني
مؤلف: ابي القاسم الحسين بن محمد ناشر: مكتبه المرتضويه
9- روضه الواعظين
مؤلف: شيخ علامه جعفر بن محمد بن الفتّال النيشابوري انتشارات مطبعه الحكمه- قم

10- تفسيرالميزان
تأليف: علامه محمدحسين طباطبائي مترجم« حجه الاسلام موسوي همداني انتشارات: چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي
11- تفسير مجمع‌البيان
تأليف: شيخ ابوعلي الفضل ابن الحسن ابن الطبري مترجم: دكتر احمد بهشتي
تاريخ چاپ اول 1350 ناشر: مؤسسه انتشارات فراهاني
12- بحارالانوار
مؤلف: علامه محمدباقر مجلسي ناشر: دارالكتب الاسلاميه تاريخ انتشار 1362
13- گناه‌شناسي محسن قرائتي
انتشارات پيام آزادي چاپ اول 1369 چاپ دهم 1374
14- آثار گناهان
مؤلف سيدعبدالرحيم علوي ناشر: مؤلف (علل المصائب و المحن)
15- ارشاد القلوب ديلمي


جستجو