الف) مفهوم تعليم و تربيت اسلامي
تعليم و تربيت اسلامي دامنة بسيار وسيعي دارد كه در اينجا به بعضي از واژه هاي مربوط به آن اكتفا مي شود.
علم: راغب گويد: العلم ادارك الشي بحقيقه
علم عبارت است از درك حقيقت اشياء
تعليم : با توجه به معني علم بايد گفت تعليم عبادت است از آموختن حقيقت اشياء به ديگران
فوق تعليم و اعلام: اعلام خبردادن سريع است و تعليم عبارت است از تكرار زياد يك مطلب به حدي كه در جان متعلم رسوخ كند[1] و روح او با حقيقت آن مطلب آشنا نمود.
ربوبيّت : مصدر يقال في الله عزوجل
راب و رابه : احد الزوجين اذا تولي تربيه الولدمن زوج كان قبله و الربيبه ذلك الولد.
تربيت: اين واژه از ريشة «رَبْو» به معني رشد و نمو است و واژه هاي ربَّبَ و ربّي و تربّي و رَبَبَ همه به يك معني است.[2] لذا تربيت يعني ساختن و پرداختن يك شي از آغاز تا تمايميت آن.
الرّبّ : در اصل تربيت و مصدر است اما به جاي مربي به كار مي رود و رب مطلق فقط خداست.
ربّانّي: مثل جسماني يا نسبت به رب افزوده شده و به معني ربي و الهي است و خدايي . شايد بتوان گفت رباني در نقطة مقابل نفساني است چه، رب و نفس در مقابل همند.
رباب: السحاب، سمي بذلك لانه يرب النبات.
تعليم و ربانيت: قران مجيد به جاي تعليم و تربيت، واژه هاي تعليم و ربانيت را به كار برده است و تعليم قران و كتاب رب و درس گرفتن از آن كتاب را راه رباني شدن معرفي مي كند و نقطة مقابل ربانيت را نفسانيت بشر مي داند و ملائكه و پيامبران را ارباب دانستن، كفر تلقي مي نمايد:
ما كانَ لِبَشَرٍ يُوتيهُ اللهُ الكِتابَ وَ الْحُكْمَ و النُبُوه ثُمَّ يَقوُلَ لِلنّاسِ كونوُا عباداً مِنْ دوُنِ اللهِ ولكِنْ كونوُا رَبّانيّينَ بما كنتم تُعَلِّمون الكِتابٍ و بما كنتم تَدرُسونَ.[3] ولا يأمرَكُم اَنْ تَتّخِذوُا المَلائِكهَ والنبيّينَ ارباباً اَيَامُرُكُمْ بالكُفْر بَعدَ اِذا انتُمْ مُسلِموُنَ.
بشر حق ندارد وقتي خداوند، كتاب و حكم و پيامبري به او داد به مردم بگويد بندگان من باشيد خدا ولي (بايد بگويد) شما بواسطه آموزش قران و درس آموزي از آن رباني و خدايي شويد. بشر حق ندارد بگويد فرشتگان وپيامبران را ارباب خود قرار دهيد آيا شما را كه مسلمانيد به كفر امر مي كند؟
ربّي : راغب مي گويد ربي مانند رباني است به معني الهي و خدائي. از قرآن مجيد و مورد استعمال اين واژه هم برمي آيد كه ربي ها پا به پاي پيامبران در صحنه هاي كارزار با دشمنان خدا مي جنگيده اند:
وَ كَأَيّن مِنْ بنيٍ قاتَلَ مَعَهُ رِبّيّونَ كثيرُ و فَما وَهَنوُا لِما اَصابَهُمْ في سبيل اللهِ و ما ضَعْفوا و ما استكانوا و اللهُ يُحِبَّ الصّابرينَ.[4]
و چه بسيار پيامبراني كه در ركاب آنان زبانيان بسيار زيادي مي جنگيدند و از حوادث ناگواري كه در راه خدا به آنان مي رسيد سست نمي شدند و احساس ضعف نمي كردند و از پاي در نمي آمدند و خدا صابران را دوست دارد.
اين آيه انساني ربائي را يك مجاهد خستگي ناپذير و مقاوم و قدرتمند و محبوب خدا معرفي مي كند و در ادامه آيه خواستة آنان را دعا براي آموزش گناهان مطرح مي فرمايد.
تربيت اسلامي: با عنايت به واژه هاي قبلي مي توان گفت كه :
«تربيت اسلامي عبارت است از ساختن و پرداختن انسان ربائي مورد نظر قرآن»
اخلاق: جمع خلق و خلُق به معني صفتي كه با بصيرت درك شود، بر خلاف خَلْقْ اختصاص به اشكالي دارد كه با بصر درك شود.[5]در آيه اي كه هم اكنون مشاهده مي كنيد به واژة خلاق اشاره شده است:
اِنّ الّذينَ يشترونَ بعهدِالله و ايمانِهم ثمناً ليلاً اولئك لاخلاق لهم في الاخره و لايكلمهم الله و لا ينظر اليهم يوم القيامه و لا يركيهم و لهم عذاب عليم.[6]
خلاق: هر فضيلتي كه انسان با اخلاق خوب درك كند.[7]
فوق تربيت و اخلاق: تربيت مفهوم ساختن و پرداختن را مي رساند و بس و لذا در مورد حيوانات هم بكار مي رود ولي در اخلاق نوعي «قداست» نهفته است و لذا اختصاص به انسان دارد.[8]
تزكيه : تزكيه نفس يعني رشد و تكامل دادن نفس به وسيلة خيرات و بركات.[9]
تزكي : كمال نفس
زكات : رشد و نمو حاصل از بركت خداوند اعم از دينوي و اخروي.[10]
تقوا : خود نگهداري از گناه و تقواي كامل، ترك بعضي از مباحات را هم در برمي گيرد.[11]
ربّ در قرآن :
شهيد مطهري (ره) : كلمة رب هرجا (در قران) كه ذكر شود غياثي است به معني تربيت.[12]
اهميت تعليم و تربيت اسلامي |
1- فلسفه بعثت پيامبر (ص) تعليم و تزكيه است. |
2- اخلاقيات (تعليم و تربيت) يك سوم تمام تعاليم مكتب است. |
3- علم، ملاك برتري آدم بر فرشتگان الهي است. |
4- خداوند براي تعيين معلم، بر مومنان منت گذاشته است. |
5- تقوا (عصاره تعليم و تربيت) ملاك بزرگواري است. |
6- تزكيه بعد از 11 قسم مطرح شده است. |
7- هدايت (تربيت واقعي) كاري است خدايي. |
8- هدايت يك نفر يعني هدايت تمام انسان ها. |
9- گمراهان بدتر از حيواناتند. |
10- روزي ده بار درخواست هدايت در نمازها. |
ب) اهميت تعليم و تربيت اسلامي
اگرچه مي توان اهميت تعليم و تربيت در اسلام را از جايگاه والاي انسان و كرامت او او در اين مكتب جستجو كرد اما در اين نوشتاري به آيات و رواياتي كه مستقيماً ناظر به تعليم و تربيت است توجه مي شود.
1- فلسفة بعثت پيامبر (ص) مكارم اخلاق است:
رسول گرامي اسلام (ص) : انما بعثتُ لاتمم مكارم الاخلاق.[13]
تعبير انما بيانگر حصر است يعني فقط براي تمام كردن مكارم اخلاق مبعوث شدم و در جاي ديگر فرمودند: عليكم بمكارم الاخلاق نان الله بعثني بها[14] …
بچسبيد به مكارم اخلاق زيرا خداوند مرا به آن مبعوث كرده است.
2- يك سوم تمام مكتب اسلام اختصاص به اخلاقيات دارد:
تعاليم اسلام داراي سه بخش است :
1- عقايد
2- اخلاق
3- احكام
3- علم ملاك برتري آدم بر فرشتگان است:
علم اگر علم الهي باشد و به اسما الله تعلق بگيرد فرشتگان هم در مقابل آن خاضع مي شوند:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماءَ كلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي المَلائِكه فقالَ ابِنئوني بِاَسماءِ هولاءِ اِن كُنتُم صادقين[15]… و اذ قُلنا لِلْملائِكه اسْجُدوُا لآدَمَ فَسَجَدوُا اِلّا اِبليس اَبي وَاستكْبَرَ [16]…
و خداوند اسماء را به آدم تعليم داد سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود مرا از اين اسماء با خبر كنيد اگر راستگو هستيد…. و آنگاه گفتيم به فرشتگان كه به آدم سجده كنيد پس همه سجده كردند جز ابليس كه سرپيچي كرد و استكبار ورزيد.
همين كه شيطان در مقابل علم الهي سجده نمي كند دليل ديگري بر اهميت تعليم و تربيت اسلامي است.
4- خدا براي تعيين معلم و مربي بر ما منت گذاشته است:
قران براي نعمت هاي جزيي منت خداوند را مطرح نمي كند بلكه بندگان را از كمك كردن هاي توام با منت نهي مي فرمايد.[17] حتي پاداش ايمان و عمل صالح كه بسيار بزرگ است را پاداش بي منت معرفي مي كند.[18]
نعمت هايي كه در قران توام با منت خداوند از آنها ياد شده عبارتند از :
الف) رهبري الهي و هدايت:
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَي المومنينَ اِذْ بَعَثَ فيهِم رُسولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ يَتْلوا عليهم آياته و يُزَكيهم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكتابَ و الحِكمَه و اِن كانوا منْ قبلُ لفي ضلالٍ مُبينٍ.[19]
براستي كه خداوند بر مومنان منت گذاشت كه در بين خودشان پيامبري برگزيد از خودشان تا آيات خدا را تلاوت كند بر مردم و آنان را تزكيه كرده، كتاب و حكمت به آنان تعليم دهد درحالي كه قبلاً در گمراهي آشكاري بودند.
بَلِ اللهُ يَمُنٌّ عليكم اَنْ هداكُم لِلايمان…[20]
بلكه خداوند بر شما منت گذاشت كه شما را به سوي ايمان هدايت فرمود.
و نريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الّذينَ استَضعِفوُا في الارض و تجْعَلَهُم ائمهً و تَجعَلَهُمُ الوارتين.[21]
ب) آزادي:
… حتي اذا اَتْخَنَنْتُموهُمْ فَشدوُّا الوَثاقَ فاِمامَناً و امّام فداء .[22]
تا وقتي به خون آغشته شان كنيد آنگاه محكم ببنديدشان پس آنگاه خواستيد منتي بر آنان بگذاريد و آزادشان كنيد.
ج) امنيت:
لوْلا اَنْ مَنّ اللهُ عَلَينا لَخَسَفَ بنا.[23]
اگر خدا بر ما منت ننهاده بود هر آينه ما را ( در زمين) فرو مي برد (امنيت ما را سلب مي كرد)
د) نجات از جهنم :
فَمَنَّ الله علينا وَ وَقينا عَذابَ السَّمومِ.[24]
پس خداوند بر ما منت نهاد و ما را از عذاب نفوذ كننده (اجتناب ناپذير) نگاه داشت.
در غير موارد فوق خدا براي هيچ نعمتي بر بندگانش منت ننهاده است. از اينجا پي مي بريم كه عنايت ويژه پروردگار به نعمت هاي معنوي و زير بنايي است كه به جان و روح برمي گردد. جان فرد و جان جامعه .
5- معيار بزرگواري تقوا است:
قران مجيد معيار برتري و بزرگواري انسان ها را ميزان تقواي آنان مي داند:
يا ايُّها الناسَ اِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ و اُنتي وَ جَعَلناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوُا اِنْ اَكرَ مَكِم عِندَاللهِ اَتْقيكُم اِنَّ اللهَ عَليمُ خبير.[25]
اي مردم ما شما را از مرد و زني آفريديم و به شعبه ها و قبيله هايي تقسيمتان كرديم تا همديگر را بشناسيد، همانا گرامي ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است. براستي كه خداوند داناي باخبر است.
تقوا نتيجة تعليم و تربيت صحيح است و ميوة تقوا عاقبت بخيري است و سرافرازي در جهان آخرت:
تِلكَ الدّارُ الآخرَهٌ تَجعَلُها للذينَ لايُريدوُن عُلُوًّا في الارضِ ولا فَساداً و العاقِبَهُ لِلْمُتّقين.[26]
آن خانة آخرت را اختصاص داده ايم به آنان كه كوچكترين برتري طلبي و فسادي را در زمين نمي خواهند و عاقبت خوب ويژة با تقوايان است.
در ذيل اين آيه گفته شده كه حتي اگر به واسطه بند كفشي احساس برتري كند ارادة علو كرده است!
و امر اَهلَكَ بالصّلاهِ واصْطَبِرْ عَلَيها لانَسْالكَ رِزقاً نَحنَ نَررُوُكَ وَ العاقِبَهُ لِلتّقوي.[27]
و خانوده ات را امر به نماز كن و برآن شكيبا باش ما از تو رزقي نمي طلبيم بلكه خودمان روزي تو را تامين مي كنيم و پايان ** اختصاص به تقوا دارد.
6- خدا بعد از يازده قسم رستگاري را در تزكيه خلاصه مي كند:
و الشمس |
و ضحيها |
و القمر اذا تلبها |
و النهار اذا جبلها |
و اليل اذا يخشيها |
و السماء |
ومانبيها |
و الارض |
و ما طمحيها |
و نفس |
و ما سويهاً فالَهَمَها نُجوُرَها و تَقْويها |
قَد اَفلَحَ مَن زَكّيها و قَد خابَ من دَسيها |
قسم به خورشيد و نور آن و ماه چون در پي آن آيد و روز چون خورشيد را جلوه گر مي كند و شب همينكه آن را پنهان مي كند و آسمان و آنكه بنايش كرد و زمين و كسي كه گستردش و قسم به انسان و به كسي كه انسان را متعادل كرد و راه گناهكاري و نگاهداريش را به او الهام كرد، قطعاً كسي كه خود را تزكيه و پاك كند كامروا و هر كه ناپاكي كند ناكام خواهد شد.[28]
7- هدايت، كاري خدايي است:
هدايت كه تعبير ديگري از تعليم و تربيت اسلامي است آن قدر حائز اهميت است كه خداوند آن را از سنخ زنده كردن مرده و بينا كردن كور دانسته و آن را فقط به خدا نسبت مي دهد:
اِنَّ علينا لَلْهُدي[29] براستي كه هدايت فقط بر عهدة ما است.
قُلْ اِنَّ هُدي اللهِ هُوَ الهدي.[30] بگو براستي تنها هدايت خدا هدايت است.
ما اَنْتَ بِهادِي الحُمْيِ عَنْ ضَلالِتَهِمْ تو نيستي هدايت كنندة كوران از گمراهي آنان
8- هدايت يك انسان يعني هدايت تمام انسان ها:
…و مَنْ اَحْياها فَكَاَنَّها اَحْيَا النّاسَ جَميعاً.[31]
و هر كسي انساني را زنده كند، گويي همة مردم را زنده كرده است.
در ذيل اين آيه، زنده كردن به هدايت تفسير شده است. اين آيه در اهميت داده به تعليم و تربيت اسلامي بسيار رسا است، كما اينكه گمراهي يك نفر را هم با گمراهي تمام انسان ها يكي دانسته است.
9- گمراهان بدتر از حيواناتند:
خداوند آن قدر به تعليم وتربيت اهميت مي دهد كه گويي آن را جوهرة انسانيت دانسته، هر كس را چشم و گوش و دلش در جهت فهم و شعور بيشتر و تربيت والاتر بهره نگيرد را بدتر از حيوانات مي داند:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كثيراً مِنَ الجِنِّ وَالْاِنْسِ لهم قُلوبٌ لايَفْقَهوُنَ بِها و لَهُمْ اَعْيُنٌ لايُبْصِروُنَ بها و لَهُمْ آذانُ لايَسْمَعوُنَ بِها اوُلئك كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِكَ هُمُ الغافِلونَ.[32]
و هر آينه جهنم را پر از جن و انس فراواني كرديم كه دل داشتند ولي نمي فهمند، چشم دارند و نمي بينند و گوش دارند و نمي شنوند اينان مانند چهار پايانند بلكه گمراهترند. اينان غافلانند.
10- روزي ده بار درخواستِ هدايت:
وجوب نمازهاي پنجگانه و وجوب قرائت سورة حمد كه در آن درخواست هدايت به صراط مستقيم و عدم لغزش به مسير گمراهان و مغضوبان وجود دارد و در هر نماز دوباره سورة حمد بايد خوانده شود نشان دهندة اوج عنايت اسلام نسبت به هدايت و تعليم و تربيت صحيح انسان ها است، در اينجا اجمالاً نظري به سورة حمد مي افكنيم:
نگاهي به سوره حمد :
بسم الله الرحمن الرحيم
|
|
اهدنا الصراط المستقيم |
صراط الذين انعمت عليهم |
غير المغضوب عليهم |
ولا ضالين |
||||||
حمد خدايي كه از مبدا تا معاد با ما است. |
قطع اميد از غير او |
هدايت |
نعمت يافتگان |
مغضوبان |
گمراهان |
و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليم من |
النبييّنَ |
و الصّدّيقينَ |
و الشهداءِ |
و الصالحينَ |
و حسنَ اولئك رفيقاً |
نعمت يافتگان :
وَ لَهدينا هم صراطاً مستقيماً
و هر آينه ما آنان را به صراط مستقيم هدايت كرديم و هر كه از خدا و رسول پيروي كند با كساني خواهد بود كه خدا به آنان نعمت داده است كه عبارتند از :
1- پيامبران
2- صديقان
3- شهيدان
4- صالحان و چه رفيقان خوبي
غضب شدگان |
1- كافران (بقره /90) |
2- منافقان ( فتح / 6) و (منافقون / 4) |
3- قاتلان اهل ايمان (نساء / 93 ) |
4- فراريان از جهاد (انفال /15و16 ) |
5- دنيا طلبان و نااميدان از آخرت (نحل /106تا 109) و (ممتحنه 13) |
6- عهد شكنان با رهبر الهي (بقره /61) و (اعراف/152) و (طه 86) |
7- طغيانگران در نعمت ها (طه / 81 ) |
8- سفسطه گران (شوري / 16) |
9- دوستان كفار (مائده /80) |
10- نسبت ناروا دهندگان (توبه/30) |
در اين بخش يكي از ده مورد مغضوبان خداوند كه عهد شكنان با رهبر الهي هستند را مطرح مي كنيم :
وَ اِذْ قْلْتُمْ يا موسي ، لَنْ نَصْبِرَ عَلي طَعامٍ واحدٍ و آنگاه كه گفتيد اي موسي، ما هرگز طاقت يك نوع غذا نداريم
فَادْعٌ لَنا رَبّك يَخْرج لنا مما پس از خدايت بخواه كه خارج كند براي ما از آنچه
تُنْبٍتُ الارض زمين مي رويد،
مِنْ |
بَقْلِها |
وَ قِتائها |
وَ فوُمٍها |
وَ عَدَسٍها |
وَ بَصَلِها |
از |
سبزي |
و خيار |
و سير |
و عدس |
و پياز |
قال : اَتَستَبديونَ الذي هُوَ اَدْني بِالّذي هُوَ خَيْرٌ موسي گفت: آيا (اين امور) پست را با ارزش هاي برت عوضي گرفته ايد؟
اهْبٍطوُا مٍصْراً فَاِنَّ لَكُمْ ما سَأَلمم و ضْرٍبَتْ سقوط كنيد در شهر ك در آن آنچه شما مي طلبيد برايتان فراهم است.
عَلَيْهٍمُ |
الذلّهُ |
والمسكنه |
و مَهر دلت
و مسكنت بر آنان زده شد.
و با ئوا بٍغًضَبٍ من الله و مورد غضب الهي قرار گرفتند
ذلِكَ بِانَّهم كانوُا يَكْفُروُن بآياتِ الله و يَقْتُلوُنَ اين بدان سبب است كه آيات الهي را تكفير كردند و پيامبران الهي را كشتند.
النبيين بغير الحق
ذلِكَ بما عصوا و كانوا يعتدون .[33] اين به سبب عصيانگري و تجاوزگري آنان بود.
گمـراهان |
1- كافران (نساء/136) و (آل عمران/90) |
2- مشركان (نساء /116) |
3- عصيانگران ( احزاب/36 ) |
4- مكذبان (واقعه/51) و (قلم/ 9،8) |
5- نا اميدان از رحمت الهي (حجر/56) |
6- سخن چينان (قلم / 11) |
7- ناآشنايان به مباني هدايت(جمعه/2)و(ضحي/7)و(بقره/198)و(فوقان/43،44 )و(قصص/50) |
8- بد اخلاقان خشن (قلم/13) |
9- غائلان (اعراف/179) و (اسري/72) + (طه/124) و (زمر/22) |
10- پيروان هواي نفس (ص/26) و (انعام/56 ،116) و (قصص، 50) |
11- پيروان شيطان (نساء 119) و (سناء/60) و (قصص/ 15) |
12- مانعان خير (قلم /12) |
13- شروران پست (قلم / 13 ) |
14- سوگند خوران (قلم /10) |
در اين قسمت هم نمونه اي از 14 مورد گمراهان را از نظر قران مجيد مطرح مي كنيم كه مورد دهم يا پيروان هواي نفس است.
فَاِنْ لَمْ يَسْتَجيوُا لَكَ فَاعُلَمْ اَنّها يَتَّبِهوُنَ اَهوائَهُمْ پس اگر سخن تو را اجابت نكردند بدان كه از هواي نفسشان تبعيت مي كنند.
و مَن اَضَلُّ مِمَّن اتَّبَعَ هَواء بِغَيْرِ هُديَّ مِنَ الله. و چه كسي گمراه تر از آن كه از هواي نفس خود پيروي مي كند كه هيچ هدايتي از خدا در آن نيست.
اِنَّ الله لايهدِي القَوْمَ الظّالِمين.[34] براستي كه خدا ستمگران (پيروان هواي نفس) را هدايت نمي كند.
مورد يازدهم پيروان شيطان هستد. قرآن مي فرمايد، پيروي از شيطان گمراهي بعيد است:
يُريْدُ الشَّيطانُ اَنْ يُضِلَّهم ضلالاً بعيداً[35] شيطان مي خواهد آنان را به گمراهي بعيدي بكشاند.
لُبّ كلام : گمراهان و مغضوبان در دو جبهه معني دارد:
در درون : هواي نفس و شيطان
در برون : شرق و غرب
اهداف تعليم و تربيت اسلامي |
رباني شدن = عبد خدا |
عبادت خدا |
معرفت خدا |
اطاعت از رهبر رباني |
مبارزه با هواهاي نفساني |
«ساختن و پرداختن انسان رباني قرآني» با اين سير |
اهداف نيمه نهايي: |
هدف نهايي : |
1- ايجاد ابتكار |
2- آينده نگري |
3- آزاد انديشي |
4- انجام وظيفه نه وصول به نتيجه |
5- ايجاد روح علمي |
6- خود كفايي ناشي از مشكلات |
ج) اهداف تعليم و تربيت اسلامي