تعلیم وتربیت اسلامی2 ج) اهداف تعليم و تربيت اسلامي

ج) اهداف تعليم و تربيت اسلامي

هر مكتب تربيتي براي پيرامون خود دورنماي روشني از نهايت و غايت تلاش هايشان ارائه مي دهد. بي شك كاملترين مكتب بايد كاملترين هدف را پيش روي انسان ها قرار دهد، اكنون ببينيم آن هدف يا اهداف چيست.

اهداف ، معمولاً دو بخش است. يك بخش، اهداف يا هدف نهايي است، بخش ديگر اهداف جزيي نيمه نهايي است.

هدف نهايي:

هدف نهايي اسلام از تعليم و تربيت، انسان ربّاني است. هم انسان رباني شدن و هم انسان رباني ساختن. يا به تغيير كاملتر و رساتر كه از حضرت علي عليه السلام نقل شده و قرآن بر آن صراحت دارد عالم رباني .

انسان ربّاني يعني انساني كه آينة تمام نماي «ربّ» است.

انسان ربّاني، انساني است كه از «نفسانيّت» براي هميشه هجرت كرده و در ديار «ربّانيت» قصد توطن كرده است.

انسان ربّاني، انساني است كه از «خود» دسته و به «خدا» پيوسته.

انسان ربّاني به مقام «فنا در فنا» رسيده است، فنا در بقاء آن است كه آدمي خود را مي بينند خدا هم مي بيند و خود را در خدا فاني مي كند، فنا در فنا مقامي است كه سالك الي الله اصلاً خودي نمي بيند كه فداي خدا كند. هر چه مي بيند خدا است يعني انسان خدا بين و خود نايين.

انسان ربّاني نداي «كوُنوُا رَبّانيينَ»[1]  خدا را لبّيك گفته و مصداق «يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً اِلَي اللهِ وَ رَسولِهِ يدركه الموت»[2] شده است. از بيت نفس خارج و وارد بيت ربّ شده است.

شايد حج مراحل نهايي رباني شدن عبد است، چه، كسي كه «بيت الله» رفت به «بيت النفس» بر نمي گردد و لقب «حاجّ» مي گيرد يعني بنده اي كه قصد خدا كرده و مقصدي جز خدا ندارد.

از آية شريفه كه در مقابل «كونوُا عِباداً لي»[3] جملة «كونوا ربّانيّيّن» را قرار داه مي توان نتيجه گرفت كه جملة «كونوا ربانيّيّن» يعني «كوُنوُا عِبادَاللهِ». بنابراين بايد گفت:

رباني = عبدالله

حتي حكومت الهي و اسلامي در سراسر عالم كه ايده آل همة ملت هاي مسلمان است هدف نهايي نيست بلكه چنين حكومتي كه جهان پر از ظلم را به جهانِ عدالت بدل مي كند هم هموار كردن راه است براي مردم كه خدا را عبادت كنند:

وَعَدَ اللهُ آمَنوُا مِنْكم وَ عَمِلوُا الصّالِجاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الاَرضِ كَماَ اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ

                                                          و لَيُمَكِنَنِّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذي ارْتضي لَهُمْ

                                                           و لَيُبَدِ لنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْنِهِمْ اَمْناً

يَعْبُدوُنَني لايُشْرِكوُنَ بي شَيْئاً         و مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلك فاولئك هُمُ الفاسِقوُنَ.[4]

خدا وعده داده است به كساني از شما كه ايمان آورده، عمل صالح انجام دهند كه :

 

آنان را به خلافت در زمين برساند مانند گذشتگان

و دين مورد رضاي خود را حاكم گرداند

و ترس هايشان را به امنيت بدل كند

در حالي كه مرا بپرستند و ذره اي به من شرك نورزند

و هر كس بعد از چنين وضعيتي كند ورزد قطعاً در زمرة قاسقان است.

آية ديگري كه صريحاً هدف خلقت جن و انس را عبادت خدا مي داند اين آيه است:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلّا لِيَعْبُدوُنِ.[5]

و جن و انس را نيافريدم مگر براي اينكه مرا عبادت كنند.

لازمة عبادت خدا اينست كه انسان به معرفت خدا نائل شود و لذا امام حسين عليه السلام فرمود:

اَيُّهَا النّاسُ! اِنّ اللهَ ما خَلَقَ خَلْقَ اللهِ اِلّا لِيَعْرِفوُهُ فَاِذا عَرَفوُهُ عَبَدوُهُ و اسْتَغْنَوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَه ماسِواهُ.[6]

اي مردم، براستي كه خداوند خلق الله را نيافريد مگو براي اينكه او را بشناسند پس همينكه او را شناختند عبادتش خواهند كرد و با عبادت او از عبادت غير او بي نياز مي شوند.

پس عرفان راه عبادت[7]است.

عرفان چيست؟

ممكن است تصور شود عرفان و معرفه الله رابطه اي است عاشقانه بين انسان و خدا كه هيچ واسطه اي لازم ندارد اما با دو شاهد چنين تصوري باطل مي شود : 1- قرآن    2- روايت

1- قُل اِن كنتم تُحِبوُنَ اللهَ ‘ فَاتّبِعوني‘ يُحبِبْكُمُ الله و يَغْفِرْ لَكِمْ ذُنوبَكُم[8] 

بگو اگر شما به خدا عشق مي ورزيد ‘ پس از من تبعيت كنيد ‘ تا خدا به شما عشق بورزد و گناهانتان را پاك كند.

در اين آيه واسطة بين عاشق و معشوق، تبعيت از عاشق حقيقي و شناخته شده يعني رهبر الهي است بنابراين عرفان منهاي اطاعت از رهبر الهي دروغ است و بايد گفت: عرفان يعني پيروي از ولايت.

2- از حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام در ادامة همان جمله اي كه هدف خلقت مردم را بيان مي فرمايند مي پرسند:

يا بْنَ رَسوُلِ الله!       ما مَعْرِفَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ ؟      فَقالَ : مَعْرِفَهُ اَهْلِ كلِّ زَمانٍ، اِمامَهُ الَّذي يَجِبُ عليهم طاعَتُهُ.[9]   

اي فرزند رسول خدا!     معرفت خداي عزوجل چيست؟  فرمودند:

معرفت خدا عبارت است از معرفت مردم هر دوره اي نسبت به رهبر واجب الاطاعة همان زمان.

از اين جملة حضرت مي فهميم كه شناخت خدا يعني شناخت رهبر الهي زمان؛ به تعبير ديگر خداشناسي يعني رهبر شناسي و امامشناسي بنابراين كسي كه رهبر الهي زمانش را نشناسد خدا را نشناخته است.

آفت شناخت رهبر و پيروي از او، تبعيت از هواي نفس است زيرا رهبر، رباني است و هواي نفساني :

فَاِنْ لم يَسْتَجيبوُا لَكَ فَاعْلَم اَنَّما يَتَّبِعوُنَ اَهْوائَهُمْ.[10]  

پس اگر دعوت تو را اجابت نكردند بدان كه از هواي نفسشان پيروي مي كنند.

از مجوع آنچه گفته شد مي توان روند رباني شدن رابدين گونه ترسيم كرد:

 

عبد خدا شدن = رباني شدن

عبادت خدا

عشق و معرفت خدا

اطاعت از رهبر رباني

مبارزه با هواهاي نفساني

و نتيجة اصلي اينكه :

ركن اصلي تحقق تعليم و تربيت اسلامي و لايت مطلقة فقيه است.

همانگونه كه قبلاً ذكر شد تعبير عالم رباني براي هدف نهايي تعليم و تربيت اسلامي بهتر و رساتر است زيرا حضرت علي (ع) فرمود: مردم سه دسته اند:

1- عالم رباني 

2- متعلم راهياب 

3- بي خردان سرگردان

الناسُ ثلاثه

و متعلمٌ علي سبيل نجاه

فعالم ربّاني

و همجٌ رعاعٌ اتباع كلِ ناعِقٍ يميلون مع كل ريحٍ لم يستضيئوا بنورالعلم و لم يلجاء و الي ركنٍ وثيقٍ

با توجه به اينكه اين فرمايش حضرت خطبة عمومي نبوده و خطاب به كميل كه از ياران خاص حضرت بوده آن هم پس از بودن كميل به صحرا وبه تنهايي مطرح فرموده ند عنايت ويژه اي در آن وجود دارد:

مردم سه دسته اند:

1- عالم رباني

2- متعلم در راه نجات

3- بي خردان سرگردان، پيروان هر نغمه كه با وزيدن هر بادي به همان سو مي گرايند. با نور علم روشن نشده اند و به تكيه گاه موثقي پناه نبرده اند.

عنايتي كه حضرت در اين جملات بر علم و نور علم دارند نشان مي دهد كه علم راه ربّانيّت را نشان مي دهد. تا جايي كه به مرتبة عالم رباني نائل شود.

شاهد قرآني اين مطلب آيه 79 سورة آل عمران است كه فرمود: شما كه با تعليم كتاب سرو كار داريد رباني شويد و در جاي ديگر فرمود: تنها عُلَماء عظمت پروردگار را درك مي كنند:

اِنَما يَخْشَي اللهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماءُ[11]

كساني كه راسخ دو عالمند مومنان به ربّند و به سوي عالم ربّاني شدن قدم برمي دارند و پاداش عظيمي دارند:

… وَ الرّاسِخوُنَ فيِ الْعِلْمِ يَقوُلوُنَ آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عندِ رَبّنا…[12]

لكنِ الرّاسِخوُنَ فِي العِلْمِ مِنهُمْ وَالمُوْمنوُنَ يُوْمِنوُنَ بِما اُنزِلَ اِلَيكَ وَ ما اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ و الْمُتقيمينَ الصّلاهَ و الموتونَ الزّكاهَ و للمومنونَ باللهِ و اليَومِ الآخِر اولئك سنوتيهم اَجْراً عظيماً.[13]

اما راسخان در علم از آنان و مومنان به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده ايمان مي آورند و برپا دارندگان نماز و پردازندگان زكات و مومنان به خدا و روز قيامتند اينان را پاداشي عظيم خواهيم داد.

… والله بَصيرُ بالعباد

الزين يَقوُلوُنَ رَبَّنا انّنا آمنّا واغفرلَنا ذُنوُبنا و قِنا عذابَ النار

الصابرين

والصادقين

و القانتين

و المنفقين

و المستغفرين بالاسجار

نمونه هاي عيني تربيت شدة اسلام در زمان ما شهيدان اند كه كاملاً از نفسانيّت بريدند و به ربانيت رسيدند كه در حديث است ينظر الي وجه الله ، نظر به وجه الله مي كند. اسلام اينگونه تربيت مي كند. و اينها با تربيت نماز درس چنين تربيتي است. سجدة اول معني فنا در بقا، خود را مي بيند و فداي خدا مي كند ولي سجدة دوم يعني فنا در فنا، اصلاً خودي نمي بيند كه بخواهد ندا كند، هر چه مي بيند خدا است و اين فرد رباني است.[14]

عباد يا بندگان رباني از ديدگاه قران 

خداوند نسبت به بندگان خود عميقاً بينا است. بندگان، كساني هستند كه مي گويند: پروردگارا براستي كه ما ايمان آورديم پس گناهان ما را پاك فرما و ما را از عذاب آتش نگاه دار.

عباد خدا ، صابر ، صادق ، قانت ، انفاق كننده و استغفار كنندة سحرگاهانند.

نكته مهم :

بديهي است فرد يا جامعه رباني نخواهد شد مگر اينكه از حالت نفساني و شيطاني خارج شده باشد. بنابراين در دو جبهه جهاد نفس (درون)

                       و جهاد با دشمنان خارجي

مدال قهرماني گرفته است.

و بقول امام است، خميني كبير رضوان الله عليه :

مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟

حاشا كه خلوص عض موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود.[15] 

اهداف جزيي تعليم و تربيت اسلامي :

آنچه در تعليم و تربيت بايد هدف قرار گيرد هر چند هدف نهايي نباشد عبارت است از :

1- ايجاد ابتكار: در تعليم و تربيت اسلامي به محفوظات و مسموعات اهميت زيادي قائل نمي شوند. آنچه مهم است باروري قدرت ابتكار است كه از مسموعات به نحو شايسته بهره مي گيرد و اين همان چيزي است كه قران از آن به عنوان بكار انداختن عقل و تدبير در آيات خدا ياد مي كند و اساساً هدف نزول قران را خدا تدبر مي داند : « كِتابٌ اَنْزَلناهُ اِليكَ مُبارَكٌ لِيدّبّروُا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اولوُا الالباب.[16]

كتاب مبارك را بر تو نازل كرديم تا مردم در آياتش تدبر كنند و صاحبان انديشه متذكر شوند.

حضرت علی علیه السلام فرمودند :  اَلعِلمُ عِلمانِ ،    مَسموُعٌ و مَطبوعٌ وَلایَنفَعُ المَسموُعُ اِذا لَم یکن المَطبوُعُ[17]

علم دو نوع است: علم شنیدنی و علم طبیعی و فطی و شنیدنی ها مادامی که علم مطبوع یعنی عقل و ابتکار نباشد بی فایده است.

قرآن مجید انسان های بی فکر را از حیوانات بدتر می داند:

اِنَّ شَرَّ الدّوابّ عِندَ اللهِ الصُّم البَکمٌ الذّینَ لایَعقلوُنَ.[18]

بدترین جنبندگان تو و خدا کران گنگانی هستند که عقلشان را به کار نمی اندازند.

بد نیست در اینجا آفت های عقل و ابتکار را از دیدگاه شهید مطهری برشمردیم:

1- ظنّ را به جای یقین گرفتن : اِن یتَّبِعونَ الّا الظَّن و تهویَ الانفس.[19]    فقط از گمان و هوای نفس پیروی 

2- پیروی از هوای نفس:                                                                               می کنند. 

3- تقلید کورکورانه :   قالوا بل نتَّبعُ ما وَجَدَنا علیه آباءنا[20]                   گفتند ما از آنچه پدرانمان را بدان    

                                                                                                      یافتیم پیروز ی می کنیم.                             

2- آینده نگری : پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:  اِذا هَمَمتَ بابِر فَتدَبَّر عاقبتند.

                               همینکه به کاری احتمام کردی در عاقبت و آیندۀ آن بیندیش.

مولوی می گوید:      این هوی پر حرض و حالی بین بود        عقل را اندیشه یوم الدین بود

          هر که آخربین بود او مومن است               هر که آخور بین بود او بیدن است.

آیندۀ واقعی در قران آخرت است و زندگی آخرت زندگی واقعی است:

اِنَّ الدّارَ الآخرهَ لِهیَ الحَیَوان لَو کانوا یَعلَموُن.[21]

همانا خانۀ آخرت است که زندگی واقعی است البته اگر بفهمند.

و خانۀ آخرت را به هر کسی نمی دهند. آینده نگران واقعی کسانیند که کوچکترین برتری جویی در این زندگی  ندارند:

« تلکَ الدّارُ الآخرهُ تَجعَلُها للذین لایریدوُن عُلُوّاً فی الارضِ ولافَساداً [22]و العاقبه للمتقین»

آن سرای آخرت را ویژه کسانی قرار داده ایم که در زمین هیچ برتری و تباهی نمی خواهند و عاقبت از آن با تقرایان است. در خصوص اینکه «علو» در این آیه چیست حدیثی وارد شده از مولا علی علیه السلام که :

« اِنّ الرّحل لیُعجبه ان یکون شراک نحله اجود من شراک نعل صاحبه یندخل تحتها»[23]

اگر فردی بند کفش خود را زیباتر از بند کفش هم صحبتش ببیند مشمول این آیۀ شریفه است (که برتری خواسته)

آینده خواهان و آخرت بنیان، وضع دنیایشان هم سالمتر، آرامتر و بهتر از دنیا طلبان است:

از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:

من اصبح و امعنی و الآخره اکبر همه

جعل الله الغنی فی قلبه

و جمع له امره

و لم یخرج من الدنیا حتی یستکمل رزقه

هر کس صبح و شبش چنین بگذرد که مهمترین همتش آخرت او باشد

خدا دلش را بی نیاز می کند

و کارش را منسجم می کند

و از دنیا خارج نمی شود تا روزیش کامل گردد

هر کس صبح و شبش چنین بگذرد که مهمترین همتش دنیای او باشد

خداوند فقر را مقابل دیدگانش قرار می دهد

و کارش را پراکنده می کند

و از دنیا بهره ای نمی برد مگر همان مقدار که قسمت او باشد.

من اصبح و امعنی و اکبر همه

جعل الله العقربین عینیه

و شقت علیه امره

و لم یفل من الدنیا الاقسم له

آخرت مینان، دنیا را مزرعه ای می دانند که باید کار کرد و بی خوابی کشید و آخرت را زمان درو کردن، بقول امام علی (ع) :

« الیوم عملٌ ولاحساب و الآخره حسابٌ و لاعملُ[24]»

امروز روز کار است نه روز حساب و آخرت روز حساب است نه روز کار.

و نیز فرمودند : «همه چیز دنیا شنیدنش بزرگتر از دیدنش است و چیزهای آخرتی دیدنش بزرگتر از شنیدن …»[25]

3- آزاد اندیشی :

تعلیم و تربیت اسلامی که عالم ربانی می پرورد تنها وابستگی به خدا را می پذیرد و از غیر او بندگان خدا را آزاد می کند. غیر اوچه، گروه گرایی ، شخصیت گرایی، هوا پرستی، دنیا زدگی ، غرب زدگی باشد یا غیر آن.

حضرت علی (ع) فرمودند: «ولا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حراً» بنده دیگری نباش که خدا تو را آزاد آفریده است.

آزاد اندیشان واقعی کسانیند که حتی عبادتشان وابسته به بهشت و جهنم نیست بلکه صرفاً بخاطر شکر خدا است:

اِنَّ قوماً عبدوُا الله رعنبه فتلک عباده التجار و ان قوماً عبدوا الله شکراً قتلک عباده الاهرار[26]

براستی که گروهی خدا را با رغبت بهشت می پرستند این عبادت تاجران است و گروهی از ترس جهنم، این عبادت بندگان است و گروهی خدا را به خاطر شکر نعمت او می پرستند این عبادت، عبادت آزادگان است.

تعلیم و تربیت اسلامی آزاده پرور است.

4- انجام وظیفه و اهمیت ندادن به قضاوت مردم:

امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند:

لو کان فی یدک جوزهٌ و قال الماس فی یدک لولوه ما کان ینفکک و انت تعلم انها جوزه و لو کان فی یدک لولوه و قال الناس انها جوزه ما صرک و انت تعلم انها لولوه.

اگر گردویی در دست داشته باشی و مردم بگویند لولو است چه فایده ای برای تو دارد در حالی که خودت می دانی رددو است و چنانچه لولو در دست داشته باشی و مردم بگویند گود و است ضرری به تر نخورده است در حالیکه می دانی آن لولو است.

امام حسن عسگری علیه السلام فرمود : لا یشغلک رزقٌ مصمون عن عملٍ مفروضٍ[27]    

روزی تضمین شده تو را از کار واجب باز ندارد.

امام راحل قدس سره فرمود: ما مامور به انجام تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه.

بقول سعدی:    گرچه دائی که نشنوند بگوی      هر چه دانی که نیکخواهی و پند

                       زود باشد که خیره سربینی          به دو پای افتاده اند و بند

                       دست بر دست می زند که دریغ   نشنیدم حدیث دانشمند

پیامبر عظیم الشان اسلان اگر به فکر قضاوت دیگران بودن نباید جانشینی حضرت علی را مطرح می فرمود ولی از طرف خداوند ماموریت یافت که وظیفه اش را انجام دهد:

یا ایها الرسولُ بلّغ ما اُنزلَ الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغتَ رسالمه و الله یعصمک بن الناس[28]

ای رسول آنچه بر تو نازل شد برسان و الا رسالت خدا را نوسانده ای و خدا تو را از شر مردم نگاه می دارد.

5- ایجاد روح علمی و حقیقت جویی :

روح علمی روحی است که فقط «حق» را می جوید ، چه این حق از دوست صادر شود یا از دشمن. چه از شخصیت معروفی صادر شود یا فرد عادی. بقول مولوی: چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجک از دل به سوی دیده شد.

6- خود کفایی ناشی از مشکلات:

سختی ها انسان ساز است. پرنده ای که در صدد پردنده کردن فرزند است ناچار او را بین زمین و آسمان رها می کند تا بال و پر بزند، مدتها قبل از سقوط او را می گیرد چند نوبت بچه اش را اینچنین دچار حادثه می کند تا فرزند، خود کفا شود و به مادر متکی نباشد.

قران مجید می فرماید: همیشه در حال تلاش باشید و چنانچه از کاری فارغ شدید بلا فاصله کار سخت دیگری را انتخاب و وارد آن شوید:   فاذا فرغتَ فانصب و الی ربک فارغب[29] .

پیدا است که حرکت به سوی رب و ربانی شدن در اثر نصب و سختی کشیدن حاصل می شود.

حضرت علی فرمود: ان الله اذا احب عبد اعته بالبلاء غتا  خدا وقتی بنده ای را دوست بدارد او را غرق در بلا می کند.

و در جای دیگر فرمود: ان الله تیغهه المومن بالبلاء کما تیعاهد الرجل اهله بالهدیه من عیبه .

خداوند بنده مومن را با بلا پذیرایی می کند همانگونه که انسان خانواده اش را از راه دور هدیه ای خوشحال می کند.

به همین دلیل است که امام علی (ع) از پیامبر نقل می فرمایند که فرمودند:

فان رسول الله کان یقول ان الجنه جفت بالمکاره و ان النار حفت بالشهرات.[30]

رسلو الله همراه می فرمودند : براستی که بهشت پیچیده شده است به سختی ها و جهنم در لابلای شهوات است.

قرآن مجید هم بهشت را بابهای سنگین قابل حصول می داند:

ام حسبتم ان تنخلوا الجنه و لما یاتکم مثل الذین خلوا قبلکم مستهم البأسا و ولاخراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین معهُ حتی نصر الله الا ان نصرالله قریب.[31]   

آیا پنداشتید که بدون برخورد با مشکلات گذشتگان وارد بهشت می شوید. به آنان سختی ها و ضررها رسید و متزلزل شدند به حدی که پیامبر و همراهانش گفتند یاری خدا کجاست؟ بدانید که پیروزی نزدیک است.[32]    

 

مبانی و اصول تعلیم و تربیت اسلامی

1- بازگشت به خود

2-  تقدیم تزکیه بر تعلیم

3- رشد هماهنگ استعدادها

4- توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی

5- محبت

 


[1] – سوره آل عمران، آيه 79 : ما كانَ لِبَشَر اَنْ يُوتِيَهُ اللهُ الكِتابَ و الْحُكْمَ وَ التُّوُه ثُمَّ يَقوُلَ لِلناسِ كونوا عِباداً لي مِنْ دون اللهِ ولكن كوُنوُا ربّانيّيّن بِما كنتم تُعَلِّموُنَ الكتابَ و بما كُنتُمْ تَدرُسوُنَ.

[2] – سوره نساء آيه 100 : … وَ  مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيتهِ مهاجِراً اِلي اللهِ وَ رسولِهِ ثُمَ يَدْرِكْهُ المَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ علي الله ….

هر كس از خانه خود خارج شود در حالي كه به سوي خدا و رسولش مهاجر است سپس مرگ او را دريابد پس پاداش او قطعاً بر عهده خدا قرار گرفته است.

امام امت رضوان الله عليه موت در اين آيه را «موت نفس» و بيته را بيت نفس معني فرمودند.

يعني كسي كه از بيت نفس خارج شده و در مسير هجرتش به سوي خدا و رسول مرگ نفس را دريافته است.

[3] – سوره آل عمران، آيه 79 .

[4] – سوره نور ، آيه 55 .

[5] – سوره ذاريات، آيه 56 .

[6] – لمعات الحسين، علامه طهرائي، ص 9 .

[7] – عبوديت به معني اظهار تذلل است و عبادت رساتر از عبوديت است زيرا عبادت غايت تزال است (مفرديات غايت)

[8] – سوره آل عمران ، آيه 31 .

[9] – لمعات الحسين، ص 9 .

[10] – سوره قصص، آيه 50 و نيز آيات 40 و 41 سوره نارعات شروع حركت با نفس ستيزي را تصريح مي كند.

[11] – سوره فاطر، آيه 28 .

[12] – سوره آل عمران، آيه 7 .

[13] – سوره نساء ، آيه 162 .

[14] – نامه امام است رضوان الله عليه به حاج احمد آقا خميني.

[15] – فرياد برائت، ص 8 ، اول ، ذيحجه الحرام 7،14 .

[16] – سوره ص، آيه 29 .

[17] – حکمت 338 ، نهج البلاغه صبحی صالح .

[18] – سوره نجم، آیه 23 .

[19] –  سوره لقمان، آیه 21 .

[20] – سوره عنکبوت، آیه 64 .

[21] – سوره عنکبوت ، آیه 64 .

[22] – قصص، 83 .

[23] – میزان الحکمه، ج 1 ، ص 39 .

[24] – میزان الحکمه، ج 1 ، ص 33 .

[25] – میزان الحکمه ، ج 1 ، ص 34 .

[26] – حکمت 237 نهج البلاغه صبحی صالح ، حکمت 229 ، نهج فیض.

[27] – تحف العقول ، ص 489 .

[28] – سوره مائده ، آیه 67 .

[29] – سوره اشراح.

[30] – خطبه 176 نهج البلاغه صبحی صلح

[31] – سوره بقره ، آیه 214 .

[32] – این اهداف و احادثی که منبع آن ذکر نشده است برگرفته از کتاب تعلیم و تربیت در اسلام شهید مطهری است.


جستجو