شفاعت

« اِلهي لَيْسَ لي وَسيلَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ وَلا لي ذَريعَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَوارِفُ رَحْمَتِكَ وَشَفاعَةُ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَمُنْقِذِ الاُْمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِفَاجْعَلْهُما لي سَبَباً اِلى نَيْلِ غُفْرانِكَ وَصَيِّرْهُما لي وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِكَ »[1] .

خدايا ! مرا به سوى تو وسيله‏اى جز عواطف مهربانيت نيست و دست آويزى جز عطاهاى رحمانيّتت و شفاعت پيغمبر رحمتت  صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم كه نجات دهنده امّت از رنج و آلام دو عالم است نخواهد بود ، پس تو اين دو را براى من وسيله آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده . تأمّلى در واژه‏ه اى نيايش

امام سجّاد  عليه‏ السلام در دهمين مناجات از مناجاتهاى پانزده گانه ، كه به نام متوسّلين است ، دست به دامان خداوند سبحان شده ‏اند و از جايگاه يك متوسّل واقعى با ربّ العالمين به نيايش پرداخته‏اند . تأمّل و دقّت در اين نيايش ، كيفيّت توسّل و روش رسيدن به بارگاه قدس الهى را به بندگان متوسّل نشان مى‏دهد . پيش از آغاز به شرح و توضيح فرازهاى فوق ، آن هم در حدّ و سطح فهم و ادراك خودمان ، بهتر است اندكى در واژه‏هاى اين نيايش ، تأمّل نماييم .

واژه وسيله در لغت چنين تعريف شده است :

« الوسيلة التّوصّل إلى الشيء برغبة وهي أخصّ من الوصيلة لتضمّنها لمعنى الرّغبة » . قال تعالى : «وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ»وحقيقة الوسيلة إلى اللّه‏ تعالى مراعاة سبيله بالعلم والعبادة »[2] .

وسيله ، رسيدن و نزديك شدن با رغبت به شى‏ء است و توسّل از وصل شدن معناى محدوترى دارد ، زيرا در توسّل ، رغبت و ميل نيز نهفته است . خداوند سبحان مى‏فرمايد : « وسيله‏اى براى تقرّب به او بجوييد » و حقيقت وسيله وكيفيّت رسيدن به خداوند ، مراعات نمودن راه خداوند است با علم و عبادت .

در توضيح سخن فوق بيان مى‏نماييم كه توسّل وسيله و ابزارى است كه متوسّل را به مقصودش مى‏رساند . از طرف ديگر متوسّل براى رسيدن به هدف خود ، ميل و شوق دارد و اين راه را با رغبت مى‏پيمايد . امّا وصلت كردن با محبوب همواره با شوق و رغبت نمى‏باشد ، گاهى بدون اراده و شايد با اكراه و اجبار ، شخصى را به خانه محبوب مى‏برند و يا به هدفى مى‏رسانند .

در عبارت فوق آمده است كه راه رسيدن به خداوند سبحان ، يعنى ابزارى كه مى‏توان با كمك آن به خداوند رسيد ، علم و عبادت است . از فرمايش امام سجاد  عليه‏السلام در اين نيايش روشن مى‏گردد كه گفته فوق مقرون به صحّت نمى‏باشد . در ادامه سخن در اين باره بيشتر توضيح خواهيم داد .

در مورد واژه عطف در كتب لغت آمده است :

« العطف يقال في الشئإذا ثني أحد طرفيه إلى الآخر … ويستعار للميل والشفقة إذا عُدّي بعلى »[3] .

اگر يك طرف چيزى را بر طرف ديگر آن قرار دهيم [تاكردن] عطف مى‏گويند … و اگر واژه عطف با حرف « على » متعدّى شود ، استعاره است براى بيان ميل و شفقت .

رأفت و رحمت به يك معنا مى‏باشند ، با اين تفاوت كه رأفت ، نسبت به رحمت أخص است ، بدين معنا كه در رأفت نوعى نگرانى وجود دارد . به عنوان مثال ، انسان رؤوف علاوه بر خيرخواهى و رحمت به ديگران ، نگران است كه آسيب و زيانى به آنان نرسد .

واژه ذريعه ، در لغت به معناى وسيله است . چهارپايى كه بر روى آن سوار مى‏شوند و با استتار به وسيله آن ، مى‏توان صيدى را شكار كرد ، و در يك كلام به معناى وسيله‏اى براى رسيدن به هدف و مقصود است[4] .

واژه عوارف نيز به معناى آشكار و شناخته شده است[5] .

رحمت الهى ، دستاويز انسان‏ها

اكنون با توجّه به معانى واژه‏هاى فوق ، نيايش امام زين العابدين  عليه‏السلام را از نظر مى‏گذرانيم :

« اِلهي لَيْسَ لي وَسيلَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ » .

بارالها ! عبادات و طاعت‏هاى ما ، پروا از گناهان ، انجام مستحبّات و پرهيز از مكروهات ، هيچ كدام از آنها نزد تو ارزش ندارد و وسيله و ابزارى براى رسيدن ما به قرب تو نمى‏باشد . پرودگارا ! هيچ يك از اعمال ما قابليّت آن را ندارد كه ما را به مقام قرب برساند ، چراكه همه آنها آلوده به شوائب نفسانى و دنيوى هستند ، زيرا عبادت‏هاى ما يا از ترس جهنم است يا به طمع رفتن به بهشت ، بنابراين عبادت‏هاى ما براى خداوند نيست ، عبادتى كه هم براى خدا نباشد تقرّب و ترقّى آور نخواهد بود .

نمازى كه اميرالمؤمنين  عليه‏السلام درباره آن فرمودند :

« الصّلاة قربان كلّ تقيّ »[6] .

نماز ، وسيله نزديكى هر انسان با تقوا به خدا است .

آيا همين نمازى است كه هر روز مى‏خوانيم ؟ !

وسيله مطمئن براى تقرّب به مقام ربوبى ، رأفت الهى است . از ناحيه ذات اقدس ربوبى ، ريسمانى از آسمان به سوى بندگان و به تعداد آنها آويخته است و هركسى به آن چنگ زند ، به رحمت الهى تمسّك جسته است . عبادت خالص كه از محبّت خالص نشأت گرفته است ، مقدّمه پرواز انسان به ملكوت است . رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم درباره وسعت رحمت خداوند متعال مى‏فرمايند :

« إنّ للّه‏ عزّوجل مائة رحمة أنزل منها واحدة إلى الأرض فقسّمها بين خلقه فبها يتعاطفون ويتراحمون وأخّر تسعاً وتسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة »[7] .

رحمت خداوند صد جز مى‏باشد ، خداوند يك جزء آن را به زمين فرود آورد و آن را بين مخلوقات تقسيم كرد و با آن بين مخلوقات عطوفت و مهربانى برقرار شد و نود و نه جز را مخصوص خود قرار داد كه در قيامت بندگان خود را بِدان رحمت كند .

در دعاى جوشن كبير آمده است :

« يا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ كُلَّ شَىْ‏ءٍ »[8] .

اى كسى كه رحمتت همه اشيا را فرا گرفته است .

رحمت خداوند سبحان همه اشيا را فرا گرفته است ، بر اين اساس جهنّم نيز يكى از جلوه‏هاى رحمت الهى است ، در سوره مبارك الرحمن از جهنّم به عنوان يكى از آلاء و نعمت‏هاى پروردگار نام برده شده است .

«هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ * فَبِأَيِّ آلاَء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»[9] .

اين همان دوزخى است كه مجرمان آن را انكار مى‏كردند * امروز در ميان آن و آب سوزان در رفت و آمدند * پس كدامين نعمت پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟

در فراز ديگر از نيايش ، امام سجّاد  عليه ‏السلام مى ‏فرمايند :

« وَلا لي ذَريعَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَوارِفُ رَحْمَتِكَ » .

پرودگارا ! به جز رحمت‏ها و منّت‏هاى شناخته شده و آشكار تو ، هيچ وسيله‏اى براى رسيدن به درگاه تو نداريم . خداوندا ! هيچ چيز براى عرضه به پيشگاه تو نداريم تا به وسيله آن سياه رويى خودمان را بپوشانيم و به نزدت نزديك شويم. بايد در ميان نعمت‏هاى شناخته شده خداوند سبحان پنهان شويم تا به وسيله آن به آستان قدس ربوى راه يابيم . در دعاى شريف افتتاح آمده است :

« اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّى عَنْكَ وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ وَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي وَالاِْحْسانِ اِلَيَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ فَأرْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ »[10] . 

اى پرودگار من ، تو مرا دعوت مى‏كنى من از تو روى مى‏گردانم . تو محبّتت را افزون مى‏سازى و من با تو به خشم مى‏آيم و با من دوستى و شفقت مى‏فرمايى و من از جهل نمى‏پذيرم كه گويا مرا بر تو حقّ نعمت و منّت است و اين ناسپاسى من مانع از افاضه رحمت و احسانت بر من نشد و از فضل و جود و كرمت نكاست . پس به حال اين بنده نادانت ترحّم كن و به فضل و احسانت بر او ببخش كه تو بسيار با بخشش و كريمى .

بندگى ، امّا نه به شرط مزد

رحمت الهى ، رحمتى بى انتها و بى منّت است ، امّا بندگى ما وعبادت‏هاى ما چگونه است ؟ خداوند متعال همه آفرينش را غريق رحمت‏هاى آشكار و پنهان خود نموده است ، به همه ما نعمت وجود ارزانى داشته است ، پيش از آنكه بدانيم و بخواهيم نعمت‏هاى خود را بر ما جارى نموده است .

خداوند سبحان مى‏فرمايد :

«وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»[11] .

و از هر چيزى كه از او خواستيد ، به شما داد ، و اگر نعمت‏هاى خدا را بشماريد ، هرگز آنها را شماره نتوانيد كرد ، به تحقيق انسان ستمگر و ناسپاس است .

عبادت‏هاى ما رنگ و بوى مادى و دنيوى دارد ، گويى خداوند سبحان ، از نيازهاى ما آگاه نيست ! و در هر آن و لحظه‏اى و در هر عبادت و نيايشى، نيازهاى دنيوى خود را از خداوند متعال طلب مى‏كنيم .

انسان‏ها بايد به بهترين وجه و تا حدّ امكان ، وظايف بندگى را انجام دهند ، و بابت انجام وظيفه خود مزدى طلب ننمايند . زيرا همه آفرينش غريق نعمت‏هاى الهى است ، و همين بندگى و سر سپردگى‏ها به درگاه الهى نيز از فضل و رحمت آن بارگاه است ، اوست كه به ما اذن شناخت و اجازه ورود داد . و اگر فضل و نعمت او نبود ، نه او را مى‏شناختيم و نه او را عبادت مى‏كرديم . در دعاى شريف افتتاح مى‏خوانيم :

«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي لا يُهْتَكُ حِجابُهُ وَلا يُغْلَقُ بابُهُ وَلا يُرَدُّ سائِلُهُ وَلا يُخَيَّبُ آمِلُهُ »[xiii] .

ستايش مخصوص خدايى است كه پرده‏اى كه او نهد كسى ندرد و درى كه او بگشايد كسى نبندد ، كسى كه از او درخواست كند مردود نشود و هر كه به او چشم اميد دارد محروم نگردد .

اگر بندگان به وظايف خود ، خوب عمل كنند ، نيازى به سؤال و درخواست از خداوند متعال نخواهند داشت زيرا خداوند به نيازهاى ، ما بهتر و بيشتر از خودمان آگاه است . سيّد الشهداء عليه‏السلام در دعاى شريف عرفه مى‏فرمايند:

لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاْعصارِ وَالاْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ اِلاّ بِمَنِّكَ الْمُوجِبِ عَلَيَّ بِهِ شُكْرَكَ اَبَداً »[xiv] .

اگر به قصد و كوشش در ضبط نعمت‏هاى تو بپردازم طول مدّت عصرها و بلكه قرنها ، اگر عمر كنم ، شكر يكى از آن نعمت‏ها را نتوانم كرد ، مگر باز به نعمت ديگرت كه آن نيز بر من شكرى از نو و ستايشى تازه واجب گرداند اگر من و تمام حساب دانان عالم خلقت بخواهيم نهايت نعمت‏هايت از گذشته و حال و آينده را شمارش كنيم ، هرگز به حساب و شماره‏اش و درك نهايتش قادر نخواهيم بود .

هنگامى كه ائمه اطهار  عليهم‏السلام اعتراف مى‏كنند كه در برابر شكر نعمت‏هاى الهى ناتوانند ، ما ديگر چه مى‏توانيم بگوييم ؟ !

هنگامى كه رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمايند :

« ما عبدناك حقّ عبادتك وما عرفناك حقّ معرفتك »[xv] .

آن چنان كه شايسته‏اى ، تو را عبادت نكرده‏ايم و آن گونه كه سزاوار است، تو را نشناخته‏ايم .

ما انسان‏هاى ضعيف و ناتوان چه مى‏توانيم بگوييم ؟ امام زين العابدين عليه‏السلام در دل شب پرده‏هاى كعبه را گرفته بودند و اين‏گونه با خداى خود نيايش مى‏كردند .

« نامت العيون وعلت النجوم وأنت الملك الحيّ القيّوم ، غلقّت الملوك أبوابَها وأقامت عليها حرّاسَها و بابك مفتوح للسائلين ، جئتك لتنظر إلىّ برحمتك يا أرحم الراحمين »[xvi] .

چشمها به خواب رفته است و ستارگان درخشان شده‏اند و تو مالك و زنده و پايدار هستى ، پادشاهان دربهاى خود را بسته‏اند و نگهبانان را به پاسبانى گمارده‏اند ، امّا درب تو براى سؤال كنندگان باز است ، آمده‏ام كه با چشم رحمتت به من بنگرى .

شفاعت ، وسيله‏ اى استوار

حضرت‏امام سجّاد عليه‏السلام مى‏فرمايند: رحمت ورأفت الهى است كه‏از ما انسان‏ها  دستگيرى مى‏كند و وسيله‏اى مناسب براى وصول به بارگاه الهى است .

در ادامه اين نيايش امام زين العابدين  عليه‏السلام وسيله‏اى ديگر براى وصول به بارگاه الهى را معرفى مى‏نمايند و آن شفاعت نبىّ مكرّم اسلام  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏باشد . حضرت امام سجّاد عليه‏السلام مى‏فرمايند : مقام شفاعت رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم يكى از نيرومندترين وسايل قرب به درگاه ذات ذوالجلال ربوبى است .

اكنون بايد درباره معنا و مفهوم شفاعت اندكى تأمّل نماييم[xviii] و به دو پرسش مهم در اين قسمت ، پاسخى مناسب ارائه دهيم .

1 ـ آيا امكان دارد براى رسيدن به خداوند سبحان از وسيله‏اى به غير از خداوند متعال يارى جست ؟

2 ـ چه ويژگى در رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم وجود دارد كه خداوند سبحان به تصريح حضرت امام سجاد  عليه‏السلام ، به ايشان مقام شفاعت عطا فرموده است ؟

براى پاسخ به دو پرسش فوق ، نخست بايد مقام و جايگاه رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و حضرات معصومين عليهم‏السلام را در عالم كون و آفرينش تبيين نماييم . هنگامى كه مقام ائمّه عليهم‏السلام در نظام هستى تبيين گردد ، مسأله شفاعت و توسّل به آنان عليهم‏السلام نيز روشن مى‏شود . براى شناخت مقام و جايگاه معصومين عليهم‏السلام از چند روايت بهره مى‏گيريم .

امام صادق  عليه‏السلام مى‏فرمايند :

« إنّ اللّه‏ خلقنا فأحسن خلقنا وصوّرنا فأحسن صورنا وجعلنا عينه في عباده ولسانه الناطق في خلقه ويده المبسوطة على عباده بالرأفة والرحمة ووجهه الّذي يؤتى منه وبابه الّذي يدلّ عليه وخزّانه في سمائه وأرضه ، بنا أثمرت الأشجار وأينعت الأثمار وجرت الأنهار وبنا ينزل غيث السماء وينبت عشب الأرض وبعبادتنا عبداللّه‏ ولولا نحن ما عبداللّه‏ »[xix] .

خداوند ما را نيكو آفريد ، و به زيبايى ترسيم نمود ، ما را بسان چشم خويش در ميان بندگان قرار داد و ما زبان گوياى او در ميان بندگان هستيم . دستان باز و گشاده خدا هستيم كه براى بندگان به رحمت و رأفت باز شده است ، چهره و جمال الهى هستيم كه با آن رو برو مى‏شوند ، و درگاه خداوند كه بر او دلالت و راهنمايى مى‏كند ، ما گنجينه داران او در آسمان و زمين هستيم ، به وسيله ما درختان به بار مى‏نشيند و ميوه‏ها مى‏رسد و رودها جارى مى‏شود و به وسيله ما آسمان مى‏بارد و روئيدنى‏هاى زمين مى‏رويد و به وسيله عبادت ما خداوند عبادت مى‏شود و اگر ما نبوديم خداوند [شناخته و] عبادت نمى‏شد.

در اين روايت صحيح ، به صراحت بيان شده است كه ائمّه  عليهم‏السلام چشم ، زبان ، دست ، صورت ، گنجينه داران و محل راه‏يابى به سوى خداوند مى‏باشند . به وسيله آنان درختان به بار مى‏نشيند ، ميوه‏ها مى‏رسد ، باران مى‏بارد ، رودها جارى مى‏گردد و خداوند پرستش مى‏شود . به عبارت ديگر اين روايت بيان مى‏كند كه تمام هستى قائم به وجود مبارك ائمّه اطهار عليهم‏السلام مى‏باشد . هيچ كدام از اين امور با خالقيّت ذات خالق متعال و قيّوميّت او ، منافات ندارد . خداوند متعال ، خالق مطلق ، قيّوم مطلق و رزّاق مطلق مى‏باشد ، امّا ويژگى‏هايى را به برگزيدگانش عنايت فرموده است كه در سايه آن توانائى‏هاى فوق العاده‏اى به دست آورده‏اند . يعنى حضرات معصومين عليهم‏السلام اسباب و ابزارِ خداوند متعال هستند و امور جهان خلقت از ناحيه ذات اقدس ربوبى به اين وجودهاى شريف عليهم‏السلام واگذار شده است .

جلالت و عظمت الهى چنين اقتضاء مى‏نمايد كه خداوند متعال مستقيما در بسيارى از امور دخالت نكند و آن را به ديگران واگذار بنمايد . همان‏گونه كه ما براى انسان‏هاى بزرگ و شريف ، حرمت و حريمى قائل هستيم و مستقيما با آنان ارتباط برقرار نمى‏نماييم و در صورت نياز با نزديكان ايشان تماس مى‏گيريم . خداوندى كه سلطنت مطلقه قاهره بر همه كون و هستى دارد ، شأنى برتر و أجلّ از آن دارد كه هر پست و دنىّ با او بدون واسطه و مستقيم سخن بگويد . طبق قاعده تقدّم و برترى شريف بر پست واخسّ ، لزوم وجود وسايط فيض الهى روشن مى‏گردد و ائمّه اطهار عليهم‏السلام بنابر روايات و احاديث مصاديق اين وسايط و نمايندگان خداوند در ميان تمام مخلوقات مى‏باشند .

مقام رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمّه اطهار عليهم‏السلام بسى بالاتر از جايگاه فرشتگان مى‏باشد . به نصّ صريح قرآن كريم ، خداوند متعال برخى از فرشتگان را مأمور تقسيم ارزاق « فالمقسّمات أمرا »[xx] و بعضى را مأمور اداره و تدبير امور آفرينش « فالمدبّرات أمرا »[xxi] كرده است و هيچ كدام با خالقيّت و رازقيّت خداوند منافات ندارد . بنابر اين واگذارى بعضى از امور آفرينش و شفاعت آدميان در روز قيامت به رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه اطهار عليهم‏السلام نيز منافاتى با خالقيّت و … خداوند سبحان ندارد .

در اين زمينه امام صادق  عليه‏السلام با بيان زيبايى مى‏فرمايند :

« ثبت أنّ له سفراء يعبّرون عنه إلى خلقه وعباده » ؛

ثابت گرديد كه خداوند نمايندگانى در ميان مخلوقات دارد كه او را به مخلوقات و بندگان معرّفى مى‏نمايند .

حضرات معصومين عليهم‏السلام، نمايندگان خداوند درميان تمام مخلوقات هستند،

« فثبت الآمرون والناهون عن الحكيم العليم في خلقه » ؛

ثابت گرديد كه امر و نهى كنندگانى از طرف خداوند حكيم در ميان مخلوقات وجود دارد .

نمايندگان خداوند ، اوامر و نواهى الهى را نه تنها به انسان‏ها بلكه به همه موجودات ابلاغ مى‏نمايند . رساندن فرمان الهى به انسان‏ها ، ولايت تشريعى نام دارد . هنگامى كه آنان دستورات خداوند را به آسمان و زمين، باران و باد ، نباتات و جمادات و به طور كلّى تمام خلقت مى‏رسانند ، از آن به ولايت تكوينى تعبير مى‏شود .

«غير مشاركين للناس ـ على مشاركتهم لهم في الخلق والتركيب ـ في شيء من أحوالهم مؤيّدين من عند الحكيم العليم بالحكمة»[xxii] .

جز در شكل و صورت ظاهرى در هيچ چيز ديگر شبيه به مردم نيستند و با حكمت از طرف خداوند تأييد شده‏اند .

اميرالمؤمنين  عليه‏السلام در پاسخ به يكى از نامه‏هاى معاويه مى‏فرمايند :

« ولولا ما نهى اللّه‏ عنه من تزكية المرء نفسه لذكر ذاكر فضائل جمّة تعرفها قلوب المؤمنين ولا تمجّها آذان السامعين » ؛

و اگر خداوند از خود ستايى انسان نهى نكرده بود ، گوينده ، فضايل بزرگ و فراوانى را بر مى‏شمرد كه دل‏هاى مردمِ با ايمان آنها را مى‏شناسد و گوش‏هاى شنوندگان آن‏ها را طرد نمى‏كند .

«فدع عنك من مالت به الرّميّة فإنّا صنايع ربّنا والنّاس بعدُ صنايع لنا»[xxiii].

دست بردار از كسانى كه از دنيا فريب خوردند ، قطعى است كه ما ساخته شده‏هاى پروردگارمان هستيم و مردم ساخته شده‏هاى ما .

يكى از شارحان نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد است كه سنّىِ معتزلى مى‏باشد و همانند ما اعتقاد به ولايت و تبرّى ندارد . وى حدود هشتصد سال قبل[xxiv] ، پاسخ اميرالمؤمنين  عليه‏السلام به معاويه را اين گونه توضيح مى‏دهد :

« هذا كلام عظيم عالٍ على الكلام ومعناه عال على المعاني وصنيعة الملك من يصطنعه الملك ويرفع قدره » ؛

اين سخن از نظر گفتارى بسيار والا و از نظر معنا بسيار پر محتوى مى‏باشد . ساخته پادشاه ، چيزى است كه آن را براى خود مى‏سازد و ارج و قدر آن را بالا مى‏برد .

« يقول : ليس لأحد من البشر علينا نعمة ، بل اللّه‏ تعالى هو الّذي أنعم علينا » ؛

[اميرالمؤمنين عليه‏السلام] مى‏فرمايند: هيچ يك از افراد بشر بر ما [معصومين عليهم‏السلام] منّت و نعمتى ندارد ، و تنها خداوند است كه بر ما منّت و نعمت ارزانى داشته است .

« فليس بيننا وبينه واسطة والنّاس بأسرهم صنايعنا ، فنحن الواسطة بينهم وبين اللّه‏ تعالى » ؛

بين ما و خداوند هيچ واسطه‏اى نمى‏باشد و همه مردم ساخته شده ما هستند و ما [معصومين  عليهم‏السلام] بين مردم و خداوند واسطه هستيم .

وهذا مقام جليل ظاهره ما سمعت وباطنه أنهم عبيداللّه‏ وأن النّاس عبيدهم »[xxv] .

[ابن ابى الحديد مى‏گويد :] اين مقامى كه اميرالمؤمنين  عليه‏السلام بيان نموده‏اند مقامى والا مى‏باشد ظاهر سخن آن است كه شنيدى و باطن و عمق آن يعنى : آنان بندگان خداوند هستند و مردم بندگان آنان .

سخنى كه در صدد بيان و توضيح آن هستيم ، ابن ابى الحديد سنّى ، هشتصد سال قبل توضيح داده است. آرى! حضرات معصومين  عليهم‏السلام ساخته شده و بندگان بى‏واسطه و مستقيم خداوند متعال هستند و تمام انسان‏ها از ابتداى خلقت تا قيام قيامت ، ساخته شده و بندگانِ ائمّه اطهار  عليهم‏السلام هستند .

حضرت امام صادق  عليه‏السلام در روايتى ، براى اثبات جايگاه خاص معصومين  عليهم‏السلام به قرآن استناد مى‏نمايند . روايت از اين قرار است كه روزى ابو حنيفه ، نزد حضرت امام صادق  عليه‏السلام بود و با هم غذا مى‏خوردند . امام  عليه‏السلام دست از غذا كشيده ، فرمودند :

« الحمد للّه‏ ربّ العالمين ، اللّهم هذا منك ومن رسولك  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم » ؛

سپاس خداى جهانيان را، پروردگارا! اين نعمت از تو واز رسول تو صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏باشد.

« فقال أبو حنيفة : يا أبا عبداللّه‏ ! أجعلت مع اللّه‏ شريكا ؟ » ؛

ابوحنيفه عرض كرد : اى ابا عبداللّه‏ [ عليه‏السلام] آيا براى خداوند شريكى قرار دادى ؟

ابو حنيفه به امام صادق  عليه‏السلام اعتراض مى‏كند كه براى خدا شريك قرار داده‏اى و رسول خدا  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را در اين نعمتى كه خداوند به ما ارزانى نموده است شريك مى‏كنى ؟ امام صادق  عليه‏السلام پاسخ او را از قرآن مى‏دهند و مى‏فرمايند : اگر من براى خداوند شريك قائل باشم ، آيا خداوند نيز براى خود شريك قائل است ؟!

« فقال له : ويلك إنّ اللّه‏ يقول في كتابه : «وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ»[xxvi] ؛

امام  عليه‏السلام فرمودند : واى بر تو ، خداوند در قرآن مى‏فرمايد : (آنها فقط از اين انتقام مى‏گيرند كه خداوند و رسولش [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم]آنان را به فضل و كرم بى نياز ساختند) .

« ويقول في موضع آخر «وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوْاْ مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ سَيُؤْتِينَا اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ» »[xxvii] ؛

و در جايى ديگر مى‏فرمايد : (در حالى كه) اگر به آنچه خدا و پيامبرش [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم] به آنان داده راضى باشند و بگويند : « خداوند براى ما كافى است ، و به زودى خدا و رسولش[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم] از فضل خود به ما مى‏بخشند و تنها رضاى او را مى‏طلبيم براى آنها بهتر است » .

« فقال أبو حنيفة : واللّه‏ لكأنّي ما قرأتهما قطّ »[xxviii] .

ابوحنيفه عرض كرد : سوگند به خدا ، گو اينكه تا به حال هرگز اين دو آيه را نخوانده‏ام .

سخن بر سر خواندن و نخواندن قرآن نيست ، مهم فهميدن قرآن است و كسانى كه با اهل بيت  عليهم‏السلام ارتباط دارند ، مى‏توانند در سايه سار تعليمات ايشان ، قرآن را بفهمند .

با توجّه به روايات فوق كه بيان‏گر نقش معصومين عليهم‏السلام در نظام آفرينش مى‏باشد، معنا و مفهوم توسّل و شفاعت روشن و واضح مى‏گردد.

[1] ـ مناجات خمسة عشر ، مناجات المتوسلين .

[2] ـ مفردات الفاظ القرآن ، صفحه 560 .

[3] ـ مفردات الفاظ القرآن ، صفحه 350 .

[4] ـ لسان العرب جلد 8 صفحه 96 .

[5] ـ لسان العرب جلد 9 صفحه 236 .

[6] ـ نهج البلاغه ، كلمات قصار شماره 136 .

[7] ـ مجمع البيان جلد 1 صفحه 21 و تفسير صافى جلد 1 صفحه 82 .

[8] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى جوشن كبير .

[9] ـ سوره الرحمن ، آيات 45 ـ 43 .

[10] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى افتتاح .

[11] ـ سوره ابراهيم آيه 34 .

[xii] ـ ديوان حافظ .

[xiii] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى افتتاح .

[xiv] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى عرفه .

[xv] ـ بحار الأنوار ، جلد 68 صفحه 23 .

[xvi] ـ بحار الأنوار ، جلد 46 صفحه 80 .

[xvii] ـ مثنوى معنوى دفتر سوم بيت 2923 .

[xviii] ـ براى آگاهى بيشتر از مسأله شفاعت و پاسخ به شبهات آن ، رجوع كنيد به كتاب سيرى در آيات ولايت و امامت ، جلد نخست ، تأليف حضرت آيت اللّه‏ يثربى مدظله .

[xix] ـ كافى ، جلد 1 صفحه 144 .

[xx] ـ سوره ذاريات ، آيه 4 .

[xxi] ـ سوره نازعات ، آيه 5 .

[xxii] ـ كافى ، جلد1 صفحه 168 .

[xxiii] ـ نهج البلاغه ، نامه 28 .

[xxiv] ـ ولادت 586 هجرى قمرى .

[xxv] ـ از منابع اهل سنّت : شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، جلد 15 صفحه 194 .

[xxvi] ـ سوره توبه ، آيه 74 .

[xxvii] ـ سوره توبه ، آيه 59 .

[xxviii] ـ وسائل الشيعة ، جلد 24 صفحه 351 .


جستجو