وجود مبارك سيّد الساجدين عليه السلام در اين فراز از نيايش از خداوند متعال درخواست مىنمايد كه: بارالها! نعمات فراوانى به ما ارزانى داشتهاى كه ريشه در تفضّلات تو و مهربانىات به بندگان دارد؛ بارالها! آنها را كامل و تمام كن و آنها را به خاطر گناهان از ما سلب نفرما. يعنى خداوندا! بر ما كرم نما كهاز اين نعمات تا آخرين لحظات حيات بهرهمند شويم.
از مهمترين خواستههاى انسان مؤمن، حسن عاقبت است كه بايد هميشه آن را مدّ نظر داشته باشد و بر اينكه روزى ممكن است آنها را از دست بدهد بيمناك باشد. چه بسا افرادى، عمرى را در ايمان، طهارت وبندگى خدا سپرى كردند امّا در آخر عمر به خاطر يك حادثه و لغزش از درگاه الهى رانده شدند و يك عمر بندگى خود را حبط كردند. بنابر اين انسان بايد هميشه و در همه حال از خداوند بخواهد كه از او در برابر لغزشها محافظت كند.
مهمترين مسأله در عاقبت به خير شدن بنده توجّه و هوشيارى اونسبت به ذات أقدس احديّت و عنايتهاى او است؛ يعنى اگر بنده درلحظههاى حساس و سرنوشت ساز زندگىاش، يك آن خود را از توجّه خاصّ حضرت حق بى نياز بداند، خود را در سراشيبى انحطاط، گمراهى و ضلالت رها كرده است.
تفاوت اكرام و فضل الهى:
«وما وهبتَ من كرمك فلا تسلُبْه».
و آنچه از كرامت به من عطا نمودى سلب مكن.
امام عارفان عليه السلام در همين فراز دعا از خداوند مىخواهند نعمتهايى راكه در پرتو كرامتَت به ما ارزانى داشتهاى از ما سلب مفرما. با مراجعه بهآيات و روايات اين مطلب به خوبى روشن مىشود كه بخشى از نعمتهاى خداوند ريشه در كرامت حضرت حق (جلّ وعلا) دارند و بخشى ديگر ريشه در فضل خداوند دارند و اين دو با هم متفاوتند.
تفاوت اين دو دسته نعمت در اين است كه در فضل الهى، بنده نياز به مقدّمه چينى و استحقاق تنعّم ندارد؛ يعنى لازم نيست زمينه بهرهمندى دربنده باشد. چنانكه امام سجاد عليه السلام مىفرمايند:
«يا مبتدائاً بالنّعم قبل استحقاقها»(2).
اى كسى كه نعمات خود را پيش از استحقاق [بنده] به آن ارزانى داشتهاى.
ولى نعمتهايى كه دريشه در كرامت حضرت حقّ (سبحانه و تعالى) دارد نيازمند آمادگى قبلى است و اين بنده است كه با اعمال و افعال خود ظرفيّت دريافت و پذيرش كرامت الهى را در خود ايجاد مىكند.
خداوند سبحان در قرآن كريم مىفرمايد:
«إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ × قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ×بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» (3).
من به پروردگارتان ايمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهيد ×(سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: وارد بهشت شو. گفت: اى كاش قوم من مىدانستند × كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است.
پيش زمينه دريافت كرامتهاى الهى، ايمان و تقوى است؛ يعنى اگر بنده بخواهد به اكرام الهى متنعّم شود بايد اين دو ويژگى را داشته باشد و اين دو (ايمان و تقوى) مراتب و درجاتى دارد و هر كس به ميزان ايمان و تقوايش مىتواند از اكرام الهى بهرهمند شود.
خداوند در اين باره در قرآن كريم مىفرمايد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»(4).
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبايل قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و آگاه است.
خداوند، ستّار العيوب:
«فما ستر علىّ بحلمك فلا تهتكه».
و آنچه به بردبارى خود بر من مستور نمودى پرده درى مكن.
حضرت سيد الساجدين عليه السلام در ادامه اين مناجات عاشقانه مىفرمايند: خداوندا! من سرشار از گناه هستم و جرايم و گناهان زيادى مرتكب شدهام، امّا تو آنها را پوشاندى و پنهان نمودى و آبرويم را حفظ كردى. خداوندا! گرچه هنوز دست از افعال قبيح خود بر نداشتهام و قلب خود را، كه حرم توست، به گناه مىآلايم، ولى تو ستّار العيوب هستى. خدايا! همچنان آبرويم را حفظ كن و گناهانم را پنهان بنما.
امام سجاد عليه السلام مىفرمايند:
«أين سترك الجميل.. واغفرلي ما خفيَ على الادميّين من عملي وادِمْ لي ما به سترتني»(5).
خداوندا! چه زيبا مىپوشانى… ببخشاى بر من آنچه [از گناهان] را كه برمردم پوشيده است و همچنان آنها را پوشانده و پنهان دار.
قيامت روز رسوايى
قيامت عرصهاى است كه تمام خلايق در آن جمع مىشوند و خداوند به حساب همه بندگان رسيدگى مىنمايد. ما بايد از آن روز بهراسيم؛ زيرا در برابر ديدگان تمام خلايق مىخواهند به حساب ما رسيدگى كنند و خواه ناخواه گناهان نهان ما آشكار خواهد شد. قرآن مجيد نيز به اين مطلب اشاره كرده واز آن به «يوم تبلى السّرائر» ياد كرده است. اميرالمؤمنين عليه السلام هم نگرانى خودرا از اين روز ابراز داشته و مىفرمايند:
«فلا تفضحني يوم القيامة على رؤوس الأشهاد»(6).
بارالها، روز قيامت در برابر ديد همگان شرمسارم منما.
ما از اينكه آبرويمان در خانه و يا در يك جمع كوچك ريخته شود به شدّت ترسانيم، چگونه است حال ما در روز قيامت كه تمام خلايق، از اولين تا آخرين، گردهم آمدهاند و خداوند در ملأ عام و در برابر ديدگانِ تمام خلايق به حسابها رسيدگى مىنمايد و پروندهها و اسرار آشكار مىگردد؟
پرده پوشى خدا در گرو پرده پوشىِ ما:
هر دعاى امام سجّاد عليه السلام در صحيفه سجّاديّه، همانند مدرسهاى است براى نزديكى به خدا و مناجات و كرامت اخلاقى تازهاى را به ما مىآموزد.
نكته مهمّى كه در ضمن اين فراز از مناجات بايد به آن توجّه كرد اين است كه: اگر بندهاى در اين دنيا، آبروى ديگر بندگان را نريزد و به آنان احسان و محبّت نمايد، خداوند متعال را خشنود نموده است و خداوند مىفرمايد: من اولى هستم به حفظ آبرو و احسان به تو. اگر از خداوند مىخواهيم كه آبروى ما را در دنيا و آخرت نسبت به جرايمى كه مرتكب شدهايم حفظ كند و آبروى ما را نريزد، ما نيز نبايد واقعاً در صدد ريختن آبروى ديگران باشيم(7).
اگر از خداوند مىخواهيم كه گناهان ما را بيامرزد، ما نيز بايد تقاضاى بخشش انسانهاى مؤمن را بپذيريم(8). اگر دوست داريم كه مورد لطف وعنايت الهى قرار بگيريم، ما نيز بايد همين رفتار را با انسانهاى ديگر داشته باشيم و بايد باور داشته باشيم كه بين رفتار ما با مردم و برخورد خداوند تبارك و تعالى با ما، ارتباط مستقيم و تنگاتنگ وجود دارد.
در مدرسه اهل بيت عليهما السلام به ما آموختهاند كه اگر سائلى چيزى از مادرخواست كرد و ما نتوانستيم به او كمك كنيم، حدّاقل او را دعا كنيم و از خدا بخواهيم كه او را كمك نمايد. اين يك درسى است كه بايد هميشه آن را به ياد داشته باشيم و بدان عمل نمايم، اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
«من علم من أخيه سيئةً فسترها ستر اللَّه عليه يوم القيامة»(9).
هر كس از زشتى برادر خود آگاه شود و آن را پنهان كند، خداوند نيز در روز قيامت گناهان او را پوشيده مىدارد.
اگر زشتى و گناه كسى را پنهان كرديم و او را در جمع رسوا نكرديم. خداوند متعال نيز در روز قيامت، گناهان ما را خواهد پوشاند؛ بدين معنا كه ما را به خاطر انجام آن گناهان، عقاب و عذاب نمىكند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
«من روى على مؤمن رواية يريد بها شينه وهدم مرؤته ليسقطمن أعين النّاس أخرجه اللَّه من ولايته إلى ولاية الشيطان فلا يقبلهالشيطان»(10).
اگر كسى عليه برادر مؤمنى خود سخنى بگويد كه او را كوچك [و خوار] نمايدو آبروى وى را بريزد خداوند او را از ولايت خود به ولايت شيطان وارد مىكند و [حتّى] شيطان نيز او را نمىپذيرد.
شخصى به محضر رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مشرّف شد و پس از گفتگويى طولانى عرض كرد: «دوست دارم كه خداوند گناهانم را بپوشاند».
پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در پاسخ فرمودند:
«اُسترْ عيوب إخوانك يستر اللَّه عليك عيوبك»(11).
گناهان برادرانت را پنهان كن تا خداوند پوشيده دارد گناهانت را.
در روايت ديگرى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
«يا معشر من أسلم بلسانه ولم يسلم بقلبه! لا تَتَبّعوا عثرات المسلمين فإنّه من تتبّع عثرات المسلمين تتبّع اللَّه عثرته ومن تتبّع اللَّه عثرته يفضحه»(12).
اى گروهى كه به زبان ايمان آوردهايد [ولى هنوز] با قلب ايمان نياوردهايد!، لغزشهاى مسلمانان را جستجو نكنيد، به درستى كه هر كس پيگير لغزشهاى مسلمانان باشد، خداوند نيز به دنبال لغزشهاى او مىباشد وخداوند لغزشهاى هر كس را كه پيگيرى كند سرانجام او را رسوا مىكند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
«المؤمن ملجم» (13).
مؤمن بر دهان مسلّط است.
انسان بايد بر زبان خود مسلّط باشد و زبان به هر سخنى نگشايد. متأسّفانه امروزه در برخى از رسانهها و مطبوعات مسألهاى به نام افشاگرى، دستاويزى براى هتك حريم مؤمنين شده است كه معلوم هم نيست از كجاى دين چنين چيزى فهميده شده است و جزء كدام يك از ملكات اخلاقى وآموزههاى دينى مىباشد.
خداوند بهترين همسايه:
«الهى! إستشفعت بك إليك واستجرت بك منك».
خدايا! به واسطه خودت طلب شفاعت مىنمايم بر تو و از توبه خودت پناه مىبرم.
نكته مهمّى كه در اين فراز از دعا بايد به آن توجّه خاصّى شود عبارت: «به واسطه خودت از درگاه تو طلب شفاعت مىكنم» است. بسيارى از مردم آنچنان محو تلألؤ انواز قدسيّه حضرات معصومين عليهم السلام مىشوند كه گاه ناخواسته از بارگاه حضرت حق جلّ و علا غافل مىشوند. هر چند خداوند تبارك و تعالى حساب روزى خلايق را در دنيا و رسيدگى به اعمالشان در آخرت را به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تفويض نموده است(14) ولى شايد وجود مقدّس سيّد الساجدين عليه السلام در اين فراز از دعا مىخواهند تو جّه ريزهخواران مكتب را به اين نكته جلب كنند كه راه و طريق، خود ما هستيم، ولىاين امر نبايد شما را از منبع لايزال حضرت حق (سبحانه وتعالى) غافل كند.
امام سجّاد عليه السلام در اين فراز از دعا، درب جديدى به سوى معارف بيكران الهى مقابل ما مىگشايند و مىفرمايند: بارالها! خودت شفيع و واسطه من باش و مرا در پناه و جوار خودت قرار بده.
نكته مهم ديگرى كه در ضمن اين فراز دعا بايد به آن توجّه كرد حقّ همسايه بر همسايه است كه از جمله حقوق مهمّ اجتماعى به شمار مىرود. امام سجاد عليه السلام هم با توجّه به عنايت ويژهاى كه معارف دينى ما به سالمسازى اجتماع و ايجاد يك مدينه فاضله دارد، در رساله حقوق خود فصلى دربيان حقوق همسايه باز كردهاند كه ما به جهت رعايت اختصار از بيان آن مىگذريم و به ذكر يك حديث از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم بسنده مىكنيم كه فرمودند: «مازال جبرئيل عليه السلام يوصينى بالجار حتّى ظننتُ أنهُ سيورّثَه» (15). دراين فراز از نيايش امام سجاد عليه السلام به خداوند متعال عرض مىكنند، خداوندا! از تو، به خودت پناه مىبرم و مرا در جوار رحمتت [و همسايگى خودت] قراربده تا از فيوضات اين همسايه بى بديل متنعّم شوم.
مىگويند عدّهاى مىخواستند در محدوده محلّ اقامت حاتم طائى به شكار ملخ بپردازند، امّا حاتم طائى به آنان اجازه نداد و گفت: اين ملخها به من پناه آوردهاند.
طمع در رحمت الهى:
«أتيتك طامعاً في إحسانك راغباً في امتنائك مستسقياً وابلَ طَوْلك».
به درگاه تو آمدم به طمع احسان تو و راغب در بخشش تو و به طلب باران رحمتت از ابر بخشش.
خداوندا! مىدانيم كه تو محسن هستى و به احسان تو طمع داريم، احسانت مانند باران فراوانى است كه قطع نمىشود؛ ما را از فيض و احسانتسيراب گردان!
«مستمطراً غمام فضلك، طالباً مرضاتك، قاصداً جنابك، وارداً شريعة رفدك».
خواستار ابر فضلت هستم و عازم آستانت هستم، وارد بر آبگير پذيرائى درجويبار عطايت.
بارالها! فضل تو همانند ابرى است كه بر تمام هستى سايه افكنده است، از اين ابر باران مىخواهيم. عطاياى تو، همانند رودخانهاى است كه درجريان مىباشد و ما در كنار اين رودخانه نشستهايم و مىخواهيم از آن بهرهمند شويم.
«ملتمساً سَنىّ الخيرات من عندك».
و خواهشمند خيرات درخشانت.
مىخواهيم به آسانى به خوبيهاى تو دسترسى داشته باشيم و زود بهآنها برسيم.
«وافداً إلى حضرة جمالك».
وارد بر حضرت و درگاه جمالت.
مىخواهيم از حضور تو لذّت ببريم.
«مريداً وجهك».
مريد آستانت هستم.
«طارقاً بابك».
كوبنده درب بنده نوازيت.
مىخواهيم درب خانه تو را به صدا در آوريم.
«مستكيناً لعظمتك وجلالك».
خوار در برابر بزرگيت.
تكيه گاه ما فضل و عظمت و جلالت تو است.
عدالت معامله اى دشوار:
«فافعل بي ما أنت أهله من المغفرة والرحمة ولا تفعل بي ما أنا أهله من العذاب والنقمة برحمتك يا أرحم الراحمين».
با من آن گونه كه تو شايسته آنى از آمرزش و رحمت رفتار كن و مكن با من آنچه من لايقام از عذاب و عقوبت، به رحمتت [اميدوارم] اى مهربانترين مهربانان.
ديدن معشوق بالاترين نعمت براى عاشق به شمار مىآيد و چيزى به جز وصل و ديدن زيبايهاى معشوق، دل بى قرار عاشقِ سوخته دل را تسكين و آرامش نمىبخشد.
خانه خداوند، خانه احسان، فضل و كرامت است؛ اگر خداوند درباين خانه را باز نكند و با بندگان با عدالت خود معامله فرمايد، حساب سختى در پيش خواهيم داشت؛ به همين دليل در دعاها به خداوند چنين عرض مىكنيم:
«اللّهم عاملنا بفضلك ولا تعاملنا بعدلك» (16).
خدايا! با ما بر اساس فضلت رفتار نما نه با عدالت.
رحمت گسترده الهى:
حضرت لقمان عليه السلام به فرزند خود مىفرمايد:
«يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»(17).
پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردل (كارِ نيك يا بد) باشد، و در دلسنگى يا در (گوشهاى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (درقيامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقيق و آگاه است.
رحمت الهى بسيار گسترده و وسيع است. حتّى در آن روزى كه به تصريح قرآن و بيان ائمّه هدىعليهم السلام روز دهشت و وحشت است و كسى به جز خود به هيچ كس ديگر نمىانديشد و مِهرها از دل بيرون مىرود و همه از همگريزانند، خداوند چنان سفره رحمت را مىگستراند كه همگان، حتّى شيطان هم به رحمت و لطف حضرت حقّ (سبحانه و تعالى) طمع مىورزد. چنانكهامام صادق عليه السلام مىفرمايند؛
«إذا كان يوم القيامة نشر اللَّه تبارك وتعالى رحمته حتّى يطمع إبليسفي رحمته» (18).
هنگامى كه خداوند در روز قيامت رحمت خود را بگستراند، ابليس نيز به رحمت خدا طمع مىورزد و مىپندارد كه رحمت الهى شامل حال وى مىگردد.
در رابطه با رحمت گسترده و بيكران الهى، رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلممىفرمايند:
«إنّ للَّه عزّوجلّ مائة رحمة، وإنّه أنزل منها واحدة الى الأرضفقسّمها بين خلقه، بها يتعاطفون ويتراحمون وأخّر تسعاً وتسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة»(19).
رحمت خداوند داراى صد بخش مىباشد، خداوند يك قسمت [از آن صد قسمت] را به زمين فرود آورد و بين مخلوقات پخش نمود كه با آن با همديگر مهربان هستند و به همديگر رحم مىكنند و نود و نه قسمت ديگر را نزد خود نگه داشت براى اينكه به بندگان خود در روز قيامت به آن رحمت كند.
آرى! مهربانى و عطوفتى كه در ميان تمام مخلوقات و موجودات وجود دارد، يك درجه از صد درجه رحمت الهى است. خداوند متعال نود و نه برابر اين رحمت را به خود اختصاص داده است تا در روز قيامت، بندگان از آن رحمت برخوردار و آمرزيده شوند.
فيض كاشانى قدس سره در كتاب محجّة البيضاء، نقل مىكند در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم پسر بچّهاى بر روى ريگهاى داغ و تفتيده بيابان ايستاده بود و سرگرم ديدن مناظر پيرامون خود بود. همين كه مادرش اين صحنه را ديدرفت و بر روى زمين دراز كشيد و به فرزندش گفت: روى سينه من بايست و اطراف خود را تماشا كن، هنگامى كه مردم اين صحنه را ديدند بسيار گريستند سپس رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
«أعجِبْتم من رحمة هذه لابنها»؛
آيا از مهربانى اين مادر نسبت به فرزندش تعجّب كرديد؟
و مردم در پاسخ پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم عرض كردند: آرى. سپس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در ادامه فرمودند:
«فإن اللَّه تعالى أرحم بكم جميعاً من هذه بابنها»(20).
خداوند مهربانتر است به شما از اين مادر به فرزندش.
همچنين فيض كاشانى قدس سره در همان كتاب نقل مىكند: روزى ابن عبّاس مشغول خواندن قرآن بود كه به اين آيه رسيد،
«وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فأنقذُكم منها»(21).
و شما بر لب حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد.
عربى كه در نزديكى ابن عبّاس بود هنگامى كه اين آيه را شنيد گفت:
«واللَّه ما أنقذكم منها وهو يريد أن يوقعكم فيها»؛
بخدا سوگند، خداوند شما را از آن نجات نداد تا اينكه شما را در آن بيندازد(22).
سپس ابن عبّاس گفت:
«خذوها من غير فقيه»(23).
از اين سخنى كه غير فقيه (غير متخصّص در فهم قرآن) آن را گفته است، استفاده كنيد.
خداوند متعال مىخواهد در سايه تعاليم آسمانى دين و تحت تعليمات مربيّان آسمانى خويش كه همان ائمه هدىعليهم السلام مىباشند ما را از آتشى نجاتدهد كه خود با اعمال خود آن را برافروختيم وگرنه خداوند كوره بر نيافروختهكه بندگان را در آن بسوزاند.
گناه به معناى خروج از دايره بندگى است و يك گناه كافى است كه ما را از همه رحمتها و كرامتهاى الهى دور كند و ما را مستحقّ عذاب و عتاب نمايد؛ بنابر اين هرگز نبايد گناه را هرچند كم و ناچيز است كوچك شمرد؛ چرا كه كوچك شمردن گناه، گناهى بزرگ است.
1) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.
2) صحيفهٔ سجاديه، صفحهٔ 567.
3) سورهٔ يس، آيات 27 تا25.
4) سورهٔ حجرات، آيه 13.
5) مفاتيح الجنان، دعاى ابو حمزه ثمالى.
6) بحار الانوار، جلد 91 صفحهٔ 97.
7) بسيارى از رواياتى كه از ناحيه حضرات معصومين عليهم السلام صادر شده آنچنان بر حفظ حرمت مؤمن تأكيد كردهاند كه آن را همسنگ حرمت خانه كعبه و حتّى بالاتر از آن دانستهاند. در روايتى، كه حسن بن عطيه، نقل مىكند چنين آمده است: روزى امام صادق عليه السلام بالاى كوه صفا ايستاده بودند، عباد بصرىّ به ايشان عرض كرد: «حديثى از شما روايت شده است» امام عليه السلام فرمودند: «آن حديث چيست؟» عباد بصرىّ عرضكرد: «مىگويند شما فرمودهايد كه حرمت مؤمن از حرمت اين بنا ]خانه كعبه[ بالاتراست». امام عليه السلام فرمودند: «اين سخن را من گفتهام. همانا اگر مؤمن به اين كوهها امركند كه نزديك شويد، چنين مىكنند». سپس عباد بصرىّ گفت: «به كوهها كه نظر كردم ديدم به اين سو مىآيند». سپس امام عليه السلام خطاب به كوهها فرمودند: «به حال خودبمان؛ من تو را اراده نكردم». (نخواستم به اين سو بيايى).
8) بخشش و گذشت از كسانى كه بر انسان ستم روا داشتهاند واقعاً كار دشوارى است و به جز از انسانهاى خود ساخته از كسى ساخته نيست و كمتر كسى است كه به خود حق انتقامگيرى و مقابله ندهد و شايد به همين دليل است كه پيامبر نور و رحمت حضرتمحمّد صلى الله عليه وآله وسلم چنين انسانهايى را بهترين خلايق خداوند معرفى كردهاند. در حديثى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند: «لا اُخبركم بخير خلائق الدنيا والآخره؟ العفو عمّن ظلمك وتصل من قطعك والاحسان إلى من أساء اليك واعطاء من حَرمك» (كافى ج2 ص 107)، اين گذشت و بخشش نسبت به انسانهاى آبرومند از ديدگاه اهل بيت عليهما السلام از اهميّت بيشترى برخوردار است و بسيار تاكيد شده كه آبروى انسانهاى وجيه به جز در مواردى كه حدود خداوند نقض شده باشد، هر چند خطايى هم از آنها سر زده باشد، حفظ شود. امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايند: «أجيزوا لاهل المعروف عثراتهم واغفروها لهم فإنّ كفّ اللّه تعالى عليهم» (كافى ج 4 ص 28).
9) الترغيب والترهيب، جلد3 صفحهٔ 229 و ميزان الحكمه جلد 3 صفحهٔ 2207 و مسند احمد جلد 4 صفحهٔ 104.
10) كافى، جلد 2 صفحهٔ 358.
11) كنز العمال، جلد 16 صفحهٔ 129.
12) كافى، جلد 2 صفحهٔ 355.
13) ملجم اسم فاعل از ماده «ألجم يُلجم» به معناى لجام زدن است ولى كنايتاً به معناى ملتزم بودن به همه احكام شرعى تا زمانى كه بنده در قيد ايمان است استعمال مىشود. معانى الاخبار، صفحهٔ 171.
14) خداوند تبارك و تعالى در قرآن مىفرمايد: «إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ × ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ» (سوره غاشيه، آيه 25 و 26) يعنى بازگشت مردم به سوى ماست و ما به حساب آنهارسيدگى مىكنيم؛ در زيارت شريفه جامعه كبيره خطاب به اهل بيت عليهم السلام عرض مىكنيم «أياب الخلق اليكم وحسابهم عليكم» يعنى خلق به سوى شما (خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم) باز مىگردند و رسيدگى به حساب خلق بر عهده شما است و اگر بخواهيم بين اين دو را جمع كنيم بايد بگوييم خداوند امور دنيا و حساب آخرت خلق را به اهل بيت رسولاللَّه عليهم السلام تفويض كرده است.
15) آنقدر جبرئيل درباره همسايه به من سفارش كرد كه من تصور كردم همسايه از همسايهاش ارث مىبرد. براى مطالعه بيشتر مراجعه كنيد به كتاب سيرى در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام، سلسله گفتارهاى آية اللَّه يثربى ج 3.
16) شرح اصول كافى.
17) سورهٔ لقمان، آيه 16.
18) امالى صدوق قدس سره، مجلس سى و هفتم حديث 2.
19) تفسير مجمع البيان، جلد1 صفحهٔ 44 و بحار الانوار، جلد 6 صفحهٔ 219 با اندكى تفاوت.
20) محجّة البيضاء، جلد 8 صفحهٔ 389.
21) سورهٔ آل عمران، آيه 103.
22) احتمالاً منظور اعرابى اين است كه خداوند شما را در آتش نيانداخته است كه حالا بخواهد شما را نجات دهد بلكه خودتان با اعمالتان آتشى افروختهايد كه خداوند از سرلطف شما را از آن نجات داده است.
23) محجة البيضاء، جلد 8 صفحهٔ 386.
24) ميزان الاعتدال، جلد 1 صفحهٔ 139 شماره 552.