اسماء الهى:

سوگندهاى امام سجاد عليه السلام

«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف ‏رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل ‏إكرامك»(2).

خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت، درخواست مى‏كنم و نزد عواطف رحمانيّتت و نيكى‏هاى لطفت، زارى ‏مى‏كنم كه گمان مرا در اميدوارى به اكرامت تحقّق بخشى.

در اين فراز از مناجات امام سجاد عليه السلام خداوند را به امورى سوگند مى‏ دهند:

1 – (سبحات وجهك) خداوندا! تو را به زيبايها و مظاهر جلالت سوگند مى‏ دهم.

2 – (أنوار قدسك) خداوندا! تو را به نورانيّتى كه برخاسته از قدّوسيّت‏ وپاكيزگى‏ات است، سوگند مى‏ دهم.

3 – (عواطف رحمتك) بارالها! تو را به رحمتى كه منشأ آن عاطفه ومهربانى است سوگند مى‏ دهم.

رحمت از مظاهر جمال الهى است و عواطف رحمت به معناى رحمتى‏ مضاعف وافزون است.

4 – (لطائف برّك) خداوندا! قسم به نيكى‏هايى كه از لطفت سر چشمه ‏مى‏ گيرد.

خداوندا! تو را سوگند مى‏دهم به زيباييهاى جمال، قدوّسيّت، رحمت ونيكى‏هايت كه ما را نا اميد و مأيوس نكن. خداوندا! گر چه سرمايه‏اى نداريم‏ امّا اميد و دل به تو بسته‏ايم و سرمايهٔ ما اميد و حسن ظن به توست. بارالها!آرزوى ما را بر آورده نما و ما با اين گمان و تصوّر به سوى تو قدم بر مى‏داريم‏ و حركت مى‏ كنيم.

اسرار اسماء الهى:

در اين نيايش امام زين العابدين عليه السلام ذات ذو الجلال ربوبى را به (سبحات وجهك) قسم مى‏دهد.

(سبحات) در لغت به معناى، نور، جلال، عظمت و منزّه و پاك بودن ‏خداوند از صفتهاى مخلوقين است(3). يكى از اسماء الهى (سبّوح قدوّس) است. نه تنها ذات خداوند متعال سبّوح است بلكه مطابق نصّ صريح قرآن‏كريم اسم خداوند نيز سبّوح مى‏ باشد.

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»(4).

منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‏ات را.

تمام اسماء الهيّه سبّوح و بلند مرتبه است. اسماء خداوند متعال داراى‏ اسرار و رازهايى است كه ما از درك و فهم آن عاجز و ناتوان هستيم.

«اللّهم بحقّ هذا الدّعاء وبحقّ هذه الأسماء الّتي لا يعلم تفسيرها ولاتأويلها ولا باطنها ولا ظاهرها غيرك»(5).

خداوندا! به حق اين دعا و به حق اين نامها كه بيان و تفسير آن را و باطن و ظاهر آن را كسى جز تو نمى‏ داند.

در دعاى سمات و دعاهاى ديگرى كه از حضرات معصومين‏عليهم السلام ‏بدست ما رسيده است، خداوند متعال را به اسم، نه به ذات قسم مى‏ دهيم.

«اللّهم إنّي أسألك باسمك العظيم الأعظم الأعزّ الأجل الأكرم»(6).

خداوندا! قسمت مى‏دهم به نامهايت كه بزرگ و ارجمند و گرامى است.

در دعاى سحر امام باقر عليه السلام مى‏فرمايند:

«الّلهم إنّي أسألك من أسمائك بأكبرها وكلّ أسمائك كبيرة»(7).

خداوندا! تو را به نامهاى بزرگ و بلند مرتبه‏ات مى‏خوانم در حالى كه تمامى ‏نامهايت بزرگ و بلند مرتبه مى‏باشد.

با توجّه به ادعيه و روايات، ما قادر به درك صحيح معانى اسماء الهى‏ نيستيم. پس بطريق اولى ذات ذوالجلال ربوبى غير قابل درك و فهم مى‏ باشد.

عدم درك ذات باريتعالى :

در مناجاتهايى كه از ائمّهٔ اطهار عليهم السلام در دست داريم، خداوند متعال را به مظاهر جمال و جلال مى‏خوانند. زيرا ذات مقدّس پروردگار براى همه‏ٔ آدميان از جمله حضرات معصومين ‏عليهم السلام غير قابل درك و فهم مى‏باشد. هر چند ائمّهٔ ‏عليهم السلام در ميان مخلوقات والاترين درك از ذات خداوند را دارايند.

امام باقر عليه السلام مى ‏فرمايند:

«كلّ ما ميّزتموه بأوها مكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم ‏مردود إليكم»(8).

آنچه شما با بالاترين دقّت براى شناخت خداوند به دست مياوريد، ساخته و پرداخته ذهن شما است و به شما باز مى‏ گردد.

افرادى هستند كه داراى اذهان قوى و استعدادهاى فوق العاده ‏مى‏باشند. اينان اگر ذهن خود را در مسير شناخت معارف بكار بگيرند و اين‏ موهبت خدا دادى را به نحو احسن پرورش داده و در راه علم و دانش گام ‏بردارند حتماً ميزان و نحوهٔ شناخت آنان با ديگر افراد متفاوت مى‏ باشد.

حضرات معصومين عليه السلام نيز اگر بخواهند ذات اقدس الهى را به شكل‏ كامل درك كنند راه به جايى نخواهند برد. آن چه را كه مردم در ذهن تصوّركنند خدا نخواهد بود بلكه مخلوق و ساخته ذهن آنان است. هر چه در اين ‏مسير گام برداريم باز هم آنچه را درك كرده‏ايم ساخته و بافته ذهن ناتوان ‏ماست. لذا يكى از دستورات اهل بيت ‏عليهم السلام در مسير شناخت، عدم ورود به ‏محدودهٔ شناخت ذات است هميشه اهل بيت ‏عليهم السلام در مقابل سؤالاتى كه در خصوص ذات خداوند صورت مى‏گرفته افراد را به تفكّر در تجلّيات خداوند در عالم خلقت دعوت مى‏نموده‏اند.

امام باقر عليه السلام مى‏فرمايند:

«إيّاكم والتفكّر فى اللَّه ولكن إذا أردتم أن تنظروا إلى عظمته‏ فانظروا إلى عظيم خلقه»(9).

از تفكر در ذات خداوند بپرهيزيد، و اگر خواستيد عظمت خداوند را بنگريد،به عظمت و بزرگى مخلوقات و آفرينش او نظر بيافكنيد.

امام كاظم عليه السلام مى‏فرمايند:

«إنّ اللَّه أعلى وأجلّ وأعظم من أن يبلغ كنه صفته، فصِفُوه بما وصف به نفسه وكفّوا عمّا سوى ذلك»(10).

خداوند بالاتر، برتر و عظيم‏تر از آن است كه به كنه و ذات او دست يافته‏ شود. او را همانگونه كه خود را وصف و مدح كرده است، وصف نماييد و چيزى غير از آن نگوييد.

به همان اندازه‏اى كه خداوند خود را توصيف كرده و اولياء الهى خداوند را به ما معرّفى كرده‏اند حق داريم سخن بگوييم و بيشتر از آن اجازه نداريم.

رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

«لا احصى ثناءا عليك أنت كما أثنيت على نفسك»(11).

نمى‏توانم حق ستايش تو را به جاى آورم، تو همانگونه هستى كه خود را ستوده‏اى.

ما نمى‏دانيم خداوند متعال را چگونه ثنا و ستايش نماييم، براى ثناء خداوند بايد از زبان ائمّهٔ اطهار عليهم السلام سخن بگوييم، زيرا آنان با نحوهٔ سخن‏ گفتن و نيايش كردن با ذات اقدس ربوبى آشنا هستند.

اگر معرفت الهى نصيب برخى شود نيز ساخته و صنع خداوند مى‏باشد.به عبارت ديگر آن معرفت و دانش نيز به يد قدرت او صورت پذيرفته است ‏و در وجود و بقاء خود به خداوند محتاج و نيازمند است.

شخصى از امام صادق عليه السلام مى‏پرسد، معرفت خداوند صنعت و ساختهٔ ‏چه كسى است؟

امام عليه السلام در پاسخ مى‏فرمايند:

«مِن صنع اللَّه عزّوجلّ ليس للعباد فيها صنع»(12).

معرفت توسط خداوند به وجود مى‏آيد و بندگان در اين پيدايش نقشى ندارند.

سيّد الشهدا عليه السلام مى‏فرمايند:

«إنّ اللَّه احتجب عن العقول كما احتجب عن الأبصار»(13).

همانگونه كه خداوند از ديدگان پنهان است از عقل و ادراك آدميان نيز پنهان‏ است.

هشدار نسبت به مسيرهاى منحرف:

همهٔ انسانها بر اساس فطرت كمال جو مى‏باشند. اين حس فطرى‏ همواره انسان را به جستجوى راه كمال تشويق مى‏نمايد. خطرى كه در كمين‏ هر فردى قرار دارد، خطر تشخيص راه صحيح و درست از بى راهه است.على رغم وجود روايات و سفارشات حضرات معصومين ‏عليهم السلام در تبيين و روشن‏سازى پيرامون گرايش‏هاى متفاوت فكرى، عقيدتى، و باطل بودن آنها، تمايل ‏به اين افكار چه از روى

جهل و چه به دلايل ديگر وجود دارد. حركت در مسيرى غير از تعاليم اهل بيت‏ عليهم السلام انسان را به گونه‏اى به وادى هلاكت ‏مى‏كشاند كه سخنان شرك‏ آميز و سراسر كفر خود را عين توحيد و خداشناسى ‏مى‏شمرد. به عنوان نمونه شخصى

«لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ»(14) را در مظاهرش ‏نيز جارى مى‏داند.

انشاء اللَّه در نوبتهاى آتى رواياتى را در مذمت تصوّف و ديگر گرايشهاى انحرافى، بيان مى‏كنيم.

ترس از خدا ثمره معرفت اللَّه

غايت قصوايى كه انسانها به آن مى‏رسند معرفت اوصاف و مظاهر جمال و جلال ربوبى است، و ثمرهٔ اين معرفت، خوف و ترس از خداوند است. امكان ندارد كسى به عرفان و معرفت الهى دست يافته باشد امّا از خداوند نترسد و از دستورات الهى سرپيچى و نافرمانى نمايد.

رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

«من كان باللَّه أعرف كان من اللَّه أخوف»(15).

هر كس به خداوند شناخت بيشترى داشته باشد، هراس او از خداوند نيز بيشتر خواهد بود.

«أخوفكم أعرفكم»(16).

هر كه ترسش افزون، شناخت و معرفتش بيشتر.

خداوند سبحان در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(17).

خداوند خيانت چشمها و آنچه دلها پنهان مى‏دارند را مى‏داند.

اگر كسى به گونه‏اى نا محرمى را بنگرد كه هيچ كس متوجّه نشود،خداوند به آن عالم و آگاه مى‏باشد. همچنين خداوند به گناهانى كه در دل ‏پنهان شده همانند، حسد، كينه، بدى نسبت به مؤمنين به آنها نيز آگاه است.اگر انسانى خداوند را اين گونه بشناسد، نبايد از وى گناه و خيانتى صادر شود.

«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»(18).

بى گمان پروردگارت در كمين‏گاه است.

نشانه‏هاى دوستان خدا

الف – نهراسيدن از مرگ:

از آثار و ثمرات ديگر معرفت الهى، حبّ و دوستى خداوند است. اگر كسى به مراتبى از عرفان و معرفت خداوند نائل گردد، ناگزير از محبّان و دوست داران خداوند خواهد بود. دوستان خداوند، داراى نشانه‏ها و علائمى ‏هستند، از جمله اين نشانه‏ها، نترسيدن از مرگ مى‏باشد.

خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ‏إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»(19).

بگو اى يهوديان! اگر گمان مى‏كنيد كه شما از ميان همهٔ مردم، دوستان خدا هستيد، اگر راست مى‏گوييد آرزوى مرگ كنيد.

يهوديان خود را از ميان تمام اقوام و انسانها برتر مى‏دانند، زيرا نسل ‏خود را از طريق حضرت اسحاق عليه السلام به حضرت ابراهيم عليه السلام مى‏رسانند ومى‏گويند حضرت اسحاق عليه السلام فرزند ساره بود كه پيغمبر زاده است. و خود را از فرزندان حضرت اسماعيل عليه السلام نيز بالاتر مى‏دانند، زيرا مى‏گويند مادر حضرت اسماعيل عليه السلام كنيز بود. يهوديان خود را شريف الطرفين مى‏دانند يعنى نسل آنان از طرف پدر و مادر به پيامبر مى‏رسد. خداوند به يهوديان‏ مى‏فرمايد: حال كه فقط خود را دوستان خدا مى‏دانيد، آرزوى مرگ نماييد.

وقتى حضرت عزرائيل، مى‏خواست حضرت ابراهيم عليه السلام را قبض روح‏ نمايد، حضرت ابراهيم ‏عليه السلام فرمود:

«هل رأيت خليلاً يميت خليله؟»

آيا ديده‏اى، دوستى، دوستش را بميراند.

و خداوند در پاسخ وى فرمود:

«هل رأيت حبيباً يكره لقاء حبيبه؟ إنّ الحبيب يحبّ لقاء حبيبه»(20).

آيا ديده‏اى دوستى، ديدار دوست خود را نا خوشايند بدارد؟ عاشق همواره‏ طالب ديدار معشوق است.

مرگ، منزل و معبرى است كه با گذر از آن، به منزل و جايگاه، وصال‏ و لقاء خواهيم رسيد. به همين دليل خداوند به يهوديان مى‏فرمايد: شما اگر در ادعاى خود

صادق هستيد، براى رسيدن به وصال و لقاء الهى آرزوى و تمنّاى ‏مرگ نماييد. اما آرزوى مرگ نمى‏كنيد زيرا،

«وَلاَ يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»(21).

ولى آنان هرگز تمنّاى مرگ نمى‏كنند، بخاطر اعمالى كه از پيش فرستاده‏اند و خداوند ظالمان را به خوبى مى‏شناسد.

خداوند مى‏فرمايد: يهوديان آرزوى مرگ نمى‏كنند، زيرا در ادّعاى دوستى‏ و محبّتشان راستگو نمى‏باشند و زاد و توشه ندارند.

ب – مراقبت:

كسى كه خداوند را دوست دارد هميشه مواظب و مراقب خود مى‏باشد تا كارى بر خلاف ميل محبوب از وى سر نزند، و به اصطلاح عرفا اين مرحله،مراقبت نام دارد. مراقبت يعنى انسان هميشه خود را در محضر و حضور خداوند ببيند. يكى از شرايط دوستى مراقبت است. كسى كه مى‏داند دوست‏ او را مى‏بيند، كارى بر خلاف نظر و ارادهٔ او انجام نمى‏دهد. ما مى‏دانيم خداوند متعال هميشه و در همه حال ما را مى‏بيند.

«أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»(22).

آيا او ندانست كه خداوند (همهٔ اعمالش را) مى‏بيند؟!

با توجّه به اين نكته انسان مراقب چگونه رفتارى نمايد؟ در پاسخ بايد گفت: اگر كسى در ادعاى دوستى خود صادق، و همواره مراقب خود است،تمام اعمال و افعال خود را مطابق ميل و خواسته محبوب تنظيم مى‏كند.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايند:

«أن تجعل أوقاتي من الليل والنّهار بذكرك معمورة وبخدمتك ‏موصولة وأعمالي عندك مقبولة حتّى تكون أعمالي وأورادي كلّها ورداً واحداً وحالي في خدمتك سرمدا»(23).

خداوندا! روزگار مرا از شب و روز به يادت آباد شده و به كار كردن براى تو پيوند شده و كردارم را در پيشگاهت پذيرفته شده قرار ده، تا اينكه ‏كردارهايم و دعاهايم يكتا و احوالم دائماً در خدمتت باشد.

انسان مراقب، بايد بگونه‏اى رفتار نمايد، كه توجّه او به حضور در محضر الهى، دوام و استمرار داشته باشد و مراقبت او مقطعى نباشد و بايد هنگامى كه به منزل لقاء رسيد نيز مراقب باشد. انسانى كه خداوند را دوست‏ دارد، نه تنها از محرّمات

بلكه از مكروهات نيز پرهيز مى‏كند، زيرا بغض الهى‏ داراى مراتب است، برخى از مراتب آن شديد است كه محرّمات نام دارد، و برخى ديگر ضعيف، كه مكروهات نام دارد.

انسانى كه خود را در حضور حق مى‏بيند، حاضر نيست كه فعل ‏مكروهى از وى سر زند. به همين دليل است كه بعضى از بزرگان، علماء و مربّيان در طول عمرشان، عمل مكروهى را مرتكب نمى‏شده‏اند. انسان بايد مواظب باشد و دقيقاً حدود الهى را رعايت نمايد.

خداوند مى‏فرمايد:

«مَّا لَكُمْ لاَ تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً»(24).

چرا شما براى خداوند عظمت قائل نيستيد؟

هنگامى كه خداوند مى‏فرمايد:

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ ‏خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»(25).

به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند، اين براى آنان نيز پاكيزه‏تر است، خداوند از آنچه انجام مى‏دهند،آگاه است * و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند.

مدّعى دوستى خداوند نبايد به نا محرم نگاه نمايد.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَيَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً»(26).

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است، و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد، و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند.

كسى كه مى‏داند خداوند او را مى‏بيند و سخنانش را مى‏شنود، غيبت‏ نمى‏كند. و زبان به تهمت و افتراء به مؤمنين نمى‏گشايد.

خداوند مى‏فرمايد:

«اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»(27).

(به او مى‏گوييم): كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى.

امام رضا عليه السلام مى‏فرمايند:

«ليس منّا من لم يحاسب نفسه في كلّ يوم»(28).

از ما نيست هر كس كه خود را هر روز محاسبه ننمايد.

ما بايد قبل از قيامت عملكرد خود را بررسى نماييم. قبل از اينكه ‏خداوند متعال كتاب اعمال ما را در اختيارمان قرار دهد، آن كتاب را بخوانيم و از اعمال زشت خود شرمسار و خجل گرديم. با خود عهد ببنديم، كه ديگر اعمال زشت گذشته را تكرار ننماييم، و اگر خداى نا كرده گناهان گذشته را دوباره تكرار كنيم، بدانيم كه از مرز انسانيّت و اسلاميّت، ايمان و ولايت‏ گذشته‏ايم، و به ساحت مقدّس اهل بيت‏ عليهم السلام جسارت كرده‏ايم. ما بايد هميشه‏ آماده مرگ و سفر آخرت باشيم و استعداد و آمادگى آن سفر پر مخاطره را داشته باشيم.

امام مجتبى عليه السلام مى‏فرمايند:

«استعدّ لسفرك وحصّل زادك قبل حلول أجلك»(29).

آماده سفر آخرت شو، و زاد و توشه را پيش از رسيدن مرگ بدست آور.

آيا به خداوند حسن ظن داريم؟ با اين زاد و توشه در نزد خداوند شرمسار نخواهيم بود؟ آيا نيّتها و اعمال خود را خالص كرده‏ايم؟

ج – دوستى با دوستان خداوند:

يكى ديگر از علائم و نشانه‏هاى محبّ خداوند، دوستى و محبّت با دوستان خداوند و دشمنى با دشمنان خداوند است.

از امام صادق عليه السلام پرسيدند:

«أىّ عرى الإيمان أوثق؟»

كدام يك از دستگيره‏هاى ايمان محكمتر است؟

امام عليه السلام در پاسخ فرمودند:

«أوثق عرى الإيمان الحبّ في اللَّه والبغض في اللَّه وتوالي أولياء اللَّه‏والتبرّي من أعدا اللَّه»(30).

محكمترين دستگيره‏هاى ايمان دوستى و دشمنى براى خدا، دوستى اولياء خدا و دشمنى با دشمنان خدا است.

خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايند:

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم»(31).

آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خداوند بودند،ريختند؟!

ما بايد با دشمنان اهل بيت ‏عليهم السلام قطع رابطه كنيم و با آنان ارتباط و پيوند نداشته باشيم، زيرا آنان مورد غضب الهى قرار گرفته‏اند.

ما نبايد با كسانى كه اهل گناه و معصيت هستند و از دستورات الهى‏ سرپيچى مى‏كنند طرح رفاقت و دوستى بريزيم. كسى كه خداوند را دوست‏ دارد، نمى‏تواند و نبايد با اين گروه پيوند و ارتباط داشته باشد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايند:

«أمرنا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم أن نلقي أهل المعاصي بوجوه مكفهرّة»(32).

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به ما دستور فرمودند كه با گناهكاران با چهره‏هاى عبوس‏ روبرو شويم.

ما بايد با كسانى كه اهل معصيت هستند و با امر به معروف و نهى ازمنكر از اعمال زشتشان دست بر نمى‏دارند، با چهره‏هاى عبوس و درهم ‏كشيده روبرو شويم، و با روى باز و چهره‏هاى خندان با آنان برخورد نكنيم.

«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف‏ رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل‏ إكرامك»(33).

خداوندا! تو را سوگند مى‏دهيم، آرزوى ما دست يابى به كرامت ‏طولانى و مستدام تو در دنيا و آخرت است، اين آرزوى ما را مستجاب‏ گردان.

انشاء اللَّه همه مشمول اكرام و انعام ذات اقدس الهى قرار گيريم.

«والسّلام عليكم ورحمة اللَّه وبركاته»

……………….( Anotates )……………..

1) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.

2) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.

3) مجمع البحرين، جلد 2 صفحهٔ 324.

4) سورهٔ اعلى، آيه 1.

5) مفاتيح الجنان دعاى سمات.

6) مفاتيح الجنان، دعاى سمات.

7) مفاتيح الجنان، دعاى سحر ماه رمضان.

8) بحار الانوار، جلد 66 صفحهٔ 293.

9) كافى، جلد1 صفحهٔ 93.

10) كافى، جلد1، صفحهٔ 102.

11) بحار الانوار، جلد 68، صفحهٔ 23.

12) توحيد صدوق، صفحهٔ 410.

13) تحف العقول، صفحهٔ 245.

14) سورهٔ بقره، آيه 255.

15) بحار الانوار، جلد 67 صفحهٔ 393.

16) عيون الحكم والمواعظ، صفحهٔ 113.

17) سورهٔ غافر، آيه 19.

18) سورهٔ فجر، آيه 14.

19) سورهٔ جمعه، آيه 6.

20) امالى صدوق، صفحهٔ 264.

21) سورهٔ جمعه، آيه 7.

22) سورهٔ علق، آيه 14.

23) مفاتيح الجنان، دعاى كميل.

24) سورهٔ نوح، آيه 13.

25) سورهٔ نور، آيات 30 – 31.

26) سورهٔ حجرات، آيه 12.

27) سورهٔ اسراء، آيه 14.

28) كافى، جلد2 صفحهٔ 453.

29) بحار الانوار، جلد 44 صفحهٔ 139.

30) وسائل الشيعه، جلد 16 صفحهٔ 177.

31) سورهٔ مجادله، آيه 14.

32) كافى، جلد 5 صفحهٔ 59.

33) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.


جستجو