اقتضاى ربوبيّت الهى اين است كه اگر بنده ايى به گناه و عصيان تظاهر كند خداوند گناه او را بپوشاند. ارتكاب معاصى و نافرمانى خداوند تبارك و تعالى توسّط بندگان، به دو صورت انجام مىپذيرد.گاهى انسان مرتكب معصيت مىشود و دستورات الهى را زير پا مىگذارد امّا اين عمل را در خفا انجام مىدهد. ولى بعضى مواقع انسان آشكارا مرتكب معصيت مىگردد. امام در اين عبارت مىفرمايند: خداوند گناه گناهكارى را كه آشكارا پرده درى مىكند و معصيت مى نمايد را نيز مى پوشاند. شخصى از اصحاب امام عليه السلام كه مرد فاضلى هم بود از ايشان سوال كرد، كه چگونه ممكن است خداوند گناهان را بپوشاند با اينكه خدا دستور داده همهٔ گناهان ثبت شود و در روز قيامت انسان براساس آن اعمال مورد محاسبه قرار گيرد. در جواب حضرت فرمودند: بنده تائب داراى ملكى است كه خداوند به آن دو ملك فرمان مىدهد شما حق نداريد گناهى را براى او ثبت كنيد و نيز خداوند به مكانهايى كه انسان در آنجا مرتكب گناه شده است فرمان مىدهد كه گناه اين بندهٔ عاصى را ضبط نكنيد و معصيت او را كتمان كرده و عيب او را بپوشانيد. (بنابر آنچه در آيات و روايات موجود است تمامى موجودات اعم از نباتات و جمادات همگى تحت سيطرهٔ خداوند بوده و به تسبيح او مشغول مىباشند لذا بنابر فرمان الهى توانايى ضبط وقايع را دارا مىباشند).
معصيت در محضر خدا:
از آيات شريفه و تفاسير اين گونه استفاده مىشود كه اقتضاى رحيميّت خدا ستاريّت است. اگر در ادعيه تامّل كنيم به نكات جالبى دست پيدا مىكنيم. هزار اسم از اسماء الهى، در دعاى جوشن كبير ذكر شده است. همانگونه كه مفاهيم طرح شده در اين دعا با حكمت و نظام خاص مىباشد، نحوهٔ چينش اسماء الهى در كنار هم نيز بدون حكمت و راز نمىباشد. معمولاً «يا ساتر» دركنار «يا محيط» ذكر شده است. «محيط» يعنى كسى كه احاطه به همهٔ امور دارد و تمامى موجودات نزد او مىباشند و او به آنها احاطه دارد. اين مفهوم بسيار وسيعتر از «عالم» است. زيرا ممكن است كسى نسبت به مسئله ايى علم داشته باشد اما نسبت به آن احاطه نداشته باشد. خداوند «محيط» است و در عين حال ساتر و ستّار است. شيخ طوسى رضوان اللَّه تعالى عليه در تفسير تبيان ذيل كلمه ستارالذنوب مىفرمايد: «ستّار الذنوب على عباده أي رحيم، اي رفيقٌ بعباده» اين عبارت خداوند را اهل رفق و مدارا توصيف مىكند يعنى خداوند به اقتضاى رحيميّت ساتر و پوشانندهٔ عيوب بندگان مىباشد.
كلمات بعدى كه قابل تأمل مىباشند «ستر و ساتر» است. اين اصطلاحات در لسان آيات و روايات بسيار تكرار شده است. در كلمات قصارِ نهج البلاغه، اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
«الحلم غِطاءٌ ساترٌ»(1)
بردبارى، پوشاننده (عيوب) است.
بی انصافی با حلم خدا چرا؟
خداوند به اقتضاى حلم و بردبارىاش اعمال خلاف و نافرمانى بندگان را مىپوشاند. اين حلم و بردبارى خداوند با رفتار انسانها متفاوت است. مدير يا صاحب كار و يا حتى دوست انسان اگر كار خلافى از انسان ببيند زود عكس العمل نشان مىدهد و تحمّل آن نسبت به تخلف و نافرمانى كم است امّا خداوند اينگونه نيست كه در مقابل هر نافرمانى عكس العمل سريع نشان دهد و گناه انسان را نپوشاند.بلكه دستهٔ خاصى از گناهان است كه خداوند آنها را نمىپوشاند و سرانجام مرتكبين آنها رسوايى و فضاحت در دنيا و آخرت است.
لطف حق با تو مدار رها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
خداوند به اقتضاى رحيميّت، حلم و الوهيّتش (كه جامع همهٔ اسماء و صفات كماليّه است)گناهانى را كه انسان بين خود و خداى خويش مرتكب شده است مىپوشاند. حتى اگر انسان متجاهر بهگناه هم باشد خداوند رحمان وعده كرده است كه از سر لطف و رحمتش آنها را بپوشاند.
معصيت نسبت به ديگر بندگان:
امّا اگر انسان در گناه ومعصيت پا در حريم ديگر بندگان خدا گذاشت به نص صريح روايات و منابعى كه در اختيار داريم، خداوند حلم و صبر نخواهد كرد و او را بى آبرو و مفتضح خواهد كرد.
اين خصوص امام عليه السلام مىفرمايد:
«مننظر إلى عورة اخيه المسلم او عورة غير أهله ادخله اللَّه تعالى مع المنافقين الذين كانوا يبحثون عن عورات المسلمين و لم يخرج من الدنيا حتى يفضحه اللَّه إلّا أن يتوب»(2).
در اين روايت خداوند بىآبرويى در دنيا و محشور شدن با منافقين در آخرت را كيفر و جزاء ارتكاب گناه و معصيتى دانسته است كه در آن آبروى برادر ايمانىاش را بريزد.
در روايت ديگرى امام عليه السلام مىفرمايند:
«يفضحه اللَّه و لو في جوف بيته»(3)
به عبارت ديگر اگر كسى كه اين گناه را انجام دهد حتی اگر در داخل خانهاش باشد، بى آبرو مىگردد.
خداوند اگرنسبت به ترك نماز و روزه و ديگر اعمال عبادى كه بين خود انسان و خداست بخشش نمايد و انسان مشمول رحمت واسعهاش گردد اما گناهانى كه حقوق مؤمنين در آن مطرح است، خداوند به سختى انسان را عقوبت مىنمايد. در روايت قبل «عورت» را با دقّت ترجمه نكرديم تا ذيل اين روايت به توضيح بيشتر آن بپردازيم.
حذيفه از اصحاب امام صادق عليه السلام نقل می کند:
«قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام: شي يقوله الناس؛ عورة المؤمن على المؤمن حرام؛ قال: ليس حيث تذهب إنّما عورة المؤمن ان يراه يتكلّم بكلام يعاب عليه فيحفظه عليه ليعيره به يوماً إذا غضب»(4)
حذيفه مىگويد: از امام صادق عليه السلام سوال كردم، عامه (اهلسنّت) مىگويند عورت مؤمن بر مؤمن حرام است. حضرت فرمودند: منظور از عورت آن نيست كه در ذهن تو است. بلكه عورت مؤمن آن است كه انسان برادر دينى خود را زير نظر بگيرد تا سخنى بگويد كهمورد عيب جويى واقع گردد و آنرا به خاطر بسپارد تا هنگامى كه عصبانى شود عليه او استفاده كند.
در اين خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام همواره اين دعا را مىخواندند:
«اللّهم انّي أعوذ بك من صاحب سوء في المغيب و المحضر. قلبه يرعانى وعيناه تنظر اني واذناه تسمعاني، ان رأى حسنة اطفاها و ان رأى سيئة ابداها»(5)
خداوند! به تو پناه می برم از همنشین بد اندیشی که پنهان و آشکار را تعقیب می کند دوستى كه قلب او مراقب من است و چشمانش مرا نظاره مىكنند و با گوشهايش به سخنان من توجّه دارد، اين رفيق نا صالح اگر عمل درست و نيكويى از من ديد آنرا پنهان مىكند و اگر عمل نا شايستى از من سر زند با افشاى آن مرا بى آبرو مىسازد.
بنابر اين براى متخلّق شدن به اخلاق الهى، انسان بايد راز دار باشد. همانگونه كه خداوند ستار العيوب است ما هم بايد عيوب برادران ايمانى خود را بپوشانيم و در اسرار آنها جستجو نكنيم.
اثر وضعى گناه
در خلال مباحث عرض كرديم گناهان علاوه بر عقوبت اخروى، داراى يك اثر وضعى نيز مىباشند. يعنى گناهى كه انسان مرتكب مىشود علاوه بر كيفر اخروى، داراى آثارى نيز در زندگى دنيوى مىباشند. يعنی گناهان که انسان مرتکب می شود علاوه بر کیفر اخروی دارای آثاری در زندگی دنیوی نیز می باشند. براى تقريب به ذهن و پند آموزى به اين قصه توجه فرماييد. در گذر جدّا پهلوانى زندگى مىكرد كه تمام آن منطقه جولانگاه او و تحت سيطرهاش قرار داشت. در خانهاش نشسته بود كه به او خبر دادند زير گذر جدّا فلان شخص به دختر تو تعرّض كرد. به محض شنيدن اين خبر شروع كرد به گريه كردن. اطرافيان و دوستان او گفتند: چرا گريه مىكنى؟ اگر امر كنى او را مىكشيم. گفت: نه من به ياد گذشته افتادم. من به ياد كارى افتادم كه زير گذر جدّا با خواهر اين مرد انجام دادم. اين نتيجهٔ كار سالها قبل من است كه اكنون به من تحويل داده شد.
در اين خصوص روايتى از امام باقر عليه السلام منقول است كه :
«كان فيما اوحى اللَّه تعالى إلى موسى بنعمران عليه السلام يا موسى! من زنى زنى به ولو في العقب من بعده، يابن عمران! عضّ تعف اهلك. يا موسىبن عمران ان اردت ان يكثر خير أهل بيتك فا أيّاك والزنا، يابن عمران كما تدين تدان»(6).
يكى از تعاليم خداوند كه به حضرت موسى نازل گرديد اين بود كه اى موسى هر كس مرتكب عمل زنا شود اين عمل دامن خودش را نيز فرا مىگيرد (به سوى او بر مىگردد) ولو در نسل آينده او، اى موسى عفاف را پيشه كن تا خانوادهات پاك دامن شوند، اى موسى اگر خير فراوان را خواهان هستى از زنا دورى كن كه هر گونه رفتار كنى اين عمل به سوى تو باز مىگردد.
در اين روايت امام عليه السلام به عقوبت دنيوى و اثر وضعى زنا اشاره مىفرمايند. زنا باعث رخت بر بستن خير از خانه و خانواده مىگردد و العيالا بالله باعث مىشود خانواده يا نسل انسان آلوده به زنا گردند.
توصيهاى كه به آقايان حاضر در مجلس دارم و در جلسات متعدد تكرار كردهايم اين است كه الان و در اين فرصت فعلى وقت رسيدگى به نفس و زدودن رذايل اخلاقى است اگر سن و سال تغيير كرد به دست آوردن ملكات اخلاقى تقريباً غير ممكن است. در جوانى بايد تلاش كرد و نتيجه گرفت.
خار بن در قوت و در راستى
خار كن در سستى و در كاستى
اگر انسان اكنون كه نيرو و انگيزه براى تلاش و كوشش معنوى دارد تلاش نكند صفات نا پسند اخلاقى همانند بتهٔ خارى در عمق جان ريشه مىدواند و قوى مىشود و از طرف ديگر نيروهاى انسان به علّت گذشت زمان روز به روز كمتر مىگردد. خلاصه اينكه جوانى دورهٔ بسيار مهمّى است كه در جلسات گذشته اشاره شد كه يكى از سوالات اوليّهٔ قيامت در خصوص نحوهٔ سپرى كردن دوره جوانى است.
نكته مهمتر براى عزيزان اين است كه شما چون مشغول تحصيل معارف اهل بيت عليهم السلام هستيد ازشما انتظارات ويژهايى هست. بسيار زشت و تأسّف بار است كه كسانى كه مروّج و مبلّغ معارف هستند خود عامل به آن نباشند. كه اين مسئله موجب فضاحت و بى آبرويى دو چندان در قيامت و دنيا خواهد بود. در نصايح حضرت عيسى بن مريم عليهما السّلام اينگونه آمده است كه:
«مثل الذي يتعلّم ولا يعمل كمثل امراة زنت في السرّ فحملت فظهر حملها فافتضحت فكذلك من لا يعمل بعلمِه يفضحه اللَّه يوم القيامه على رؤوس الاشهاد»(7).
كسى كه علم مىآموزد امّا عمل نمىكند مانند زنى است كه در خفا مرتكب عمل زنا شود، آنگاه حامله گردد و اين حاملگى او را رسوا سازد، همچنين هركس به علم خود عمل نكند خداوند او را در روز قيامت به رسوايى فراگير مبتلا مىسازد. عمل نكردن به دانستهها برابر است با رسوايى دنيا و آخرت!
1) نهج البلاغة، صفحهٔ 551.
2) وسائل الشيعه جلد 1، صفحهٔ 299.
3) بحار الانوار جلد 72 صفحهٔ 214.
4) بحار الانوار، جلد 72، صفحهٔ 214.
5) بحار الانوار، جلد 1، صفحهٔ 216.
6) عوالى اللئالى، جلد3، صفحهٔ 546.
7) فيض الغدير جلد 2، صفحهٔ 549.