عبوديّت

«إن كنتُ عصيتك فإنّي قد أطعتك في أحبّ الأشياء إليك، الإيمانِ بِكَ،مَنَّاً مِنْكَ بهِ عَلَيَّ لا مَنَّاً مِنّي بِهِ عَلَيكَ، لَم اَتَّخِذ لَكَ وَلَداً وَلَم اَدعُ لَكَ‏ شَريكاً وَ قَد عَصَيتُكَ عَلى غَير وَجهِ المُكابَرَةِ وَلا الخُروجِ عَن عبوديَّتِكَ‏وَ لا الجُحُودِ لِرُبوبِيَّتِكَ وَلكِنِ اتَّبَعتُ هَوايَ، وَ اَزَلَّنِى الشَّيطانُ بَعْدَ الحُجَّةِ عَلَيَّ وَالبَيانِ فَإن تُعَذّبني فَبِذُنُوبي غَير ظالِمٍ، وَاِن تَعْفُ عَنّي فَبِجُودِكَ‏وَكَرَمِكَ يا كَريمُ»(1).

(خداوندا! اگر من بنده گنهكار و سركشى هستم اما از تو در موردى اطاعت كرده‏ام ‏كه نزد تو از همه چيز دوست داشتنى‏تر است؛ و آن ايمان است و اين نعمت ايمان ‏منّتى است كه تو بر من گذاشته‏ايى، نه منّتى از طرف من بر تو، خداوندا من هرگز براى تو فرزندى تصور نكرده‏ام و هرگز براى تو شريكى در نظر نگرفته‏ام. پروردگارا! من هرگز از روى عناد و لجبازى مرتكب عصيان و نافرمانى تو نشده‏ام. عصيان و گناهى كه مرتكب شده‏ام؛ هرگز براى خروج از عبوديّت و بندگى تو و انكار ربوبيت

تو نبوده است. گناه من به خاطر پيروى از هواى نفس بوده بعد از روشن شدن مطلب و اقامه حجّت بر من شيطان مرا فريب داد. خداوندا! اگر مرا به خاطر گناهانم عذاب نمايى، ظالم نخواهى بود و اگر از گناه من در گذرى نشانهٔ ‏بخشش و بزرگوارى تو است اى كريم).

عبوديّت رمز تعالى

امام عليه السلام در اين راز و نياز با پروردگار ابتدا به گناه كارى خود اعتراف مى‏كند و سپس ايمان خود را ذكر مى‏كند و سپس بر اين نكته پا فشارى مى‏نمايد كه ارتكاب ‏گناه و معاصى بنده فقط بخاطر وسوسه شيطان و پيروى از هواى نفس بوده نه بخاطر عناد و خروج از عبوديّت. به عبارت ديگر امام عليه السلام مى‏فرمايند اين گناهى كه بخاطر لغزش و پيروى از هواى نفس است نوعى ضعف و جهل است، از روى درشتى با خداوند نيست لذا عليرغم ارتكاب گناه و عصيان پروردگار كماكان خود را بنده ‏مى‏خواند و در پايان اميدوار به لطف و كرم اوست.

اما در خصوص اميد، همانگونه كه بارها گفته‏ايم بايد نوعى توازن بين خوف و رجاء وجود داشته باشد. در روايتى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

«لو يعلم المؤمن ما عند اللَّه من العقوبه ما طمع في الجنّة أحد و لو يعلم الكافر ما عند اللَّه من الرحمة ما قنط من الجنة أحد»(2).

اگر مؤمنان آگاه شوند كه چه عقوبت و عذابى نزد خداوند وجود دارد، هرگز كسى به بهشت او طمع نمى‏كرد و نيز اگر كافران مى‏دانستند چه رحمتى نزد خداوند نهفته است، هرگز كسى از بهشت نا اميد نمى‏گرديد.

بنابر اين بطور خلاصه مى‏توان گفت رمز تعالى، استجابت دعا و بر آورده شدن ‏خواسته‏هاى انسان از خداوند در تحقق عبوديّت نهفته است. و عبوديّت شاه كليدى ‏است كه قادر است قفل تمام درهاى بسته شده را به سمت عبدى كه آنرا در اختيار گرفته است باز كند.

در فراز بعدى دعا امام عليه السلام ذات اقدس ربوبى را اينگونه مخاطب مى‏سازد،

«وأذا أمّل ما عنده بَلّغَهُ مناه».

اى خدايى كه اگر بنده ايى نسبت به آنچه نزد تو است آرزويى نمايد او را به‏ آرزويش مى‏رسانى.

به كلمهٔ «ما عنده» توجه نمائيد. هر آنچه در عالم خلقت وجود داشته باشد مصداق شى مى‏باشد و نزد خداوند است. او وعده كرده هر بنده‏ايى هر چه نزد خداست آرزو نمايد خداوند آرزويش را بر مى‏آورد. اما براى فهم بهتر و كاملتر كلام‏ امام سجاد عليه السلام بايد به قرآن و ديگر روايات مراجعه كنيم. خداوند مى‏فرمايد:

«وَإِن مِّن شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»(3).

خزاين همه چيز نزد ماست ولى ما جز به اندازه معين آنرا نازل نمى‏كنيم.

آرى همهٔ خزائن نزد خداوند است و امام عليه السلام مى‏فرمايند كه اگر عبد آرزو نمايد، محروم نخواهد بود. اما كار خداوند از روى حكمت مى‏باشد و داراى قوانين و مقرّرات خاص. براى فهم عبارت امام عليه السلام و كلام الهى به روايتى از حضرت ثامن‏الحجج‏ عليه السلام تمسك مى‏نمائيم كه از جدّ بزرگوارشان امام باقر عليه السلام نقل مى‏فرمايند.ايشان به خيثمه كه از روات امام عليه السلام بوده، فرمودند:

«أبلغ شيعتنا أنّا لا نغنى من اللَّه شيئاً و أبلغ شيعتنا أنّه لا ينال ما عند اللَّه ‏إلّا بالعمل وأبلغ شيعتنا أنّ أعظم الناس حَسرة يوم القيامة من وصف ‏عدلاً ثم خالفه إلى غيره و أبلغ شيعتنا، انّهم إذا قاموا بما اُمروا أنّهم هم ‏الفائزون يوم القيامه»(4).

حضرت فرمودند به شيعيان ما ابلاغ كن كه ما (اهل بيت‏عليهم السلام) شما را از خداوند بى نياز نمى‏كنيم، به شيعيان ما ابلاغ كن كه به آنچه نزد خداوند است دست‏ نمى‏يابند مگر با عمل، به شيعيان ما ابلاغ كن كه بيشترين حسرت روز قيامت از آن كسى است كه عدلى را تبيين مى‏نمايد و آنگاه خلاف آن عمل مى‏كند، و به ‏شيعيان ما ابلاغ كن اگر به آنچه فرمان داده شده‏اند؛ اقدام نمايند، همانا آنان ‏رستگاران روز قيامت خواهند بود.

امام عليه السلام در اين روايت مى‏فرمايند آنچه نزد خداست (و موضوع بحث ما) بدون عمل به دست نمى‏آيد. به عبارت ديگر ايشان تأكيد مى‏كنند كه براى دست يابى‏ به خزائن الهى وجود امام عليه السلام به تنهايى و بدون عمل كافى نيست. همچنين ‏امام‏عليه السلام در آخر روايت كسانى را كه در مرحله توصيف و حرف باقى مى‏مانند و در مرحله عمل و به اجرا گذاشتن دانسته‏ها ناتوان هستند را صاحبان بزرگترين حسرت‏ در روز قيامت معرفى مى‏كنند.

براى دسترسى «ما عنداللَّه» بايد دست انسان پر باشد و داراى عمل صالح‏ باشد. بدون سرمايه و زحمت نمى‏شود.

«عليكم بالورع فانّه لا ينال ما عند اللَّه إلّا بطاعته»(5).

پرهيزگار باشيد كه همانا انسان به آنچه نزد خداوند است دست نمى‏يابد مگر ازطريق اطاعت الهى .

«من لم يكن همّه ما عند اللَّه سبحانه لم يدرك مناه».(6)

هر كس آنچه نزد خداوند است، وجههٔ همّت او نباشد، هرگز به آرزويش ‏نمى‏رسد.

به عبارت ديگر اگر همّت غير «ما عنداللَّه» باشد و آرزو رسيدن به چيزهايى ‏باشد كه لهو است، اين آرزو تحقق نيافتنى است. پس آن آرزويى دست يافتنى است‏ كه در مسير خداوند و براى خدا و نزد او باشد.

روايت خيلى جالبى را يافتم كه فقط بخشى از آن مربوط به بحثى است كه ‏داريم. اما حيف است همهٔ روايت را بيان نكنيم. زيد بن صوحان برادر صعصعة بن‏صوحان است و هر دو از اصحاب خاص اميرالمؤمنين عليه السلام بوده‏اند. زيد مى‏گويد از اميرالمؤمنين عليه السلام سؤالاتى نمودم و حضرت پاسخ گفتند:

أيُّ سلطان أغلب وأقوى؟ قال عليه السلام: الهوى.

چه قدرتى از همه قوى‏تر است و انسان را مقهور مى‏كنند؟ فرمودند: هواى نفس.

أيُّ ذُلّ أذل؟ قال عليه السلام: الحرص على الدنيا.

چه ذلّتى از همهٔ ذلتها بدتر است؟ فرمودند: حرص (زيرا باعث مى‏گردد انسان‏ نزد هر كس خود را خوار سازد).

أيُّ فقرٍ أشد؟ قال عليه السلام: الكفر بعد الإيمان.

چه فقرى از همهٔ فقرها شديدتر است؟ فرمودند: كافر شدن بعد از ايمان آوردن.

أيُّ دعوة أضلُّ؟ قال عليه السلام: الداعى بما لا يكون.

چه دعوتى از همهٔ دعوتها گمراه كننده‏تر است؟ فرمودند: دعوت به چيزى كه‏ اصلاً وجود ندارد (مانند دعوت به سراب).

أيُّ عمل أفضل؟ قال عليه السلام: التقوى.

چه عمل از همهٔ اعمال برتر است؟ فرمودند تقوى.

أيُّ عمل أنجح؟ قال عليه السلام: طلب ما عند اللَّه.

چه عملى از همهٔ اعمال پيروزى آفرين‏تر است؟ فرمودند: دنبال آنچه نزدخداست، بودن.

أيُّ صاحب شرٌ؟ قال عليه السلام: المزين لك معصية اللَّه.

چه دوستى بدتر است؟ فرمودند: كسى كه معصيت خداوند را در نظر تو نيكو جلوه دهد.

أيُّ الخلق أشقى قال عليه السلام: من باع دينه بدنيا غيره(7).

كدام يك از مخلوقات از همه بدبخت‏تر است؟ فرمودند آن كس كه دين خود را به ‏بهاى دنياى ديگران بفروشد.

زيد النار فرزند موسى بن جعفر عليهما السلام و برادر حضرت رضا عليه السلام را همه ‏مى‏شناسيم. حضرت رضا عليه السلام او را از قيام و ديگر اعمالى كه انجام مى‏داد نهى‏ فرموده بودند. وقتى زيد را دستگير كردند و به خراسان آوردند، مأمون به احترام ‏حضرت رضا عليه السلام او را اول خدمت آقا فرستاد حضرت به او فرمودند:

«يا زيد أغرّك قول سفلة أهل الكوفة إنّ فاطمة أحصنت فرجها فحرّم‏ اللَّه ذريتها على النار ذاك للحسن والحسين خاصة إن كنت ‏ترى انّك‏ تعصى اللَّه و تدخل الجنة و موسى بن جعفر أطاع اللَّه و دخل الجنة فأنت ‏إذن أكرم على اللَّه عزّوجلّ من موسى بن جعفر، و اللَّه ما ينال أحد ماعند اللَّه عزّوجلّ إلّا بطاعته وزعمت أنّك تناله بمعصيته فبئس مازعمت»(8).

اى زيد! كوفيان نادان تو را فريب دادند. همانا فاطمه زهرا عليها السلام دامن خود را پاكيزه داشت و خداوند آتش را بر نسل او حرام كرد اما اين ويژگى از آن حسن و حسين عليهما السلام مى‏باشد. اگر تو گمان مى‏كنى كه با معصيت خداوند مى‏توانى وارد بهشت شوى و موسى بن جعفر عليه السلام با اطاعت الهى وارد بهشت شد. شايد گمان ‏مى‏كنى تو نزد خدا گرامى‏تر از موسى بن جعفر عليه السلام هستى. به خدا سوگند هيچ‏كس به آنچه نزد خداوند است دست نمى‏يابد مگر با اطاعت الهى. اگر تو گمان‏مى‏كنى به آنچه نزد خداوند است مى‏توانى با معصيت دست يابى؛ بدگمانى دارى.

1) صحيفه سجاديه صفحهٔ 537، دعاى 233.

2) كنزل العمال جلد 3، صفحهٔ 139 حديث 5867.

3) سورهٔ الحجر، آيه 21.

4) وسائل الشيعة جلد 1، صفحهٔ 93.

5) اصول كافى جلد 2، صفحهٔ 76.

6) غرر الحكم، صفحهٔ 144.

7) بحار الأنوار جلد 74، صفحهٔ 378.

8) بحار الأنوار جلد 43، صفحهٔ 231

بازگشت

 


جستجو