احادیث حسن ظن وپرهیز ازبد گمانی
1. قال الامام علی – علیه السلام – : اِطرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ بَینَكُم، فَإِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ نَهَی عَن ذَلِكَ.
کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام اول ماه ذی القعده سال 173 ه . ق . در مدینه چشم به جهان گشود و در سن 28 سالگی در روز 10 یا 12 ربیع الثانی سال 201 ه . ق . در شهر مقدس قم به ریاض جنت پر کشید (1) . القاب شریف […]
پیش از آغاز بحثِ تحلیل هجرت امام رضا علیهالسلام به مرو، تذكر این نكته را ضروری میدانم كه رفتار و فعل هركدام از ائمهی معصومین علیهمالسلام در هر یك از شئون حیات ایشان در این دنیا، از فعل دیگر معصومین علیهمالسلامگسسته و جدا نیست، بلكه فعل هر معصومی همچون حلقههای پیوستهی یك زنجیر، با افعال دیگر معصومین ارتباط دارد؛ و افعال معصومین، فعل یكدیگر را نقض نمیكند. در تأیید این مطلب، در زیارت غدیریه میخوانیم: «فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ، وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ، وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُك»۱
بنابراین علاوه بر اینكه همهی افعال امام معصوم علیهالسلام در همهی شئون با یكدیگر هماهنگ است، افعال هر یك از معصومین علیهمالسلام نیز با افعال امام معصوم دیگر نیز هماهنگ و پیوسته است. فعل امیرالمؤمنین علیهالسلامادامهی فعل رسول اكرم صلّیاللهعلیهوآله است و رسالت ایشان با حلقههای افعال سایر اهل بیت علیهمالسلام صورت گرفته است. از همین رو است كه شما میتوانید كلام امام هادی علیهالسلام را قرینهی كلام امیرالمؤمنین علیهالسلامقرار دهید و چنین هماهنگیای را در كلام غیر معصوم نمیتوان پیدا كرد.
اكنون با داشتن چنین توجهاتی كه لازمهی تفقه در فعل معصومین علیهمالسلام است، میتوان هجرت امام رضاعلیهالسلام از مدینه به مرو را تا حدّ توان تحلیل كرد.
شرایط سیاسی ائمهی پیش از امام رضا علیهالسلام
پس از رحلت نبیّ اكرم صلّیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علیهالسلام با اتخاد تدابیر بلندی كه در شأن معصومیت و ولایت امام است، به جنگ با «نكث» و «قسط» و «مرق» رفتند و چشم فتنه را كور كردند. لذا سرحلقهی بصیرت حاصل از رویاروییهای امیرالمؤمنین علیهالسلام با ناكثین و قاسطین و مارقین، ارزشمندترین و غنیترین سرمایهی شیعه در طول تاریخ بوده است. حضرت وقتی آمادهی شهادت شدند، مأموریت خودشان را در كوركردن چشم «ظلماتٌ بعضُها فوقَ بعضٍ» كه همان ظلمات حاصل از آن حوادث است، تمام كرده بودند. شاهد این مطلب، بخشی از زیارت غدیریه است كه میخوانیم: «وَ لَمَّا رَأَيْتَ قَدْ قَتَلَتْ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ صَدَّقَكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِه»۲
اگرچه جمعیت جامعهی شیعیان در زمان ولایت امام رضاعلیهالسلام از كثرت قابل توجهی برخوردار شده بودند، اما در دنیای اسلام متفرق بودند و مركزیت خاصی نداشتند. در چنین شرایطی امام رضا علیهالسلام به مرو هجرت فرمودند و تدابیری اندیشیدند كه مأمون مجبور شد به بغداد كوچ كند.
خلفا سال ها بود كه نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مىخواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق كرده بود، سیره فرق كرده بود. كم كم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلل، لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانههاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مىخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شكوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خودش بر اسبى كه گردنبند طلا یا نقره داشت؛ سوار مىشد و شمشیرى زرین به دست مىگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، درست مثل این كه مىخواهند رژه نظامى بروند. بعد مىرفتند به مصلى، دو ركعت نماز مىخواندند و برمىگشتند.
مقدّمه:
مکتب افتخارآفرین شیعه را بصیرت و دور اندیشی پیشوایانش از گزند حوادث و توفان بلاها، به سلامت عبورداد تا امروزه نام شیعه و شیعیان زنده و جاودان بماند. با نگاهی گذرا به سیرهی ائمّهی اطهار میبینیم هرکدام در زمان خویش با تدبیر و تدبّر، استراتژی خاصّی در پیش گرفتند ؛به عنوان مثال:شیعه بودن به کلام و ادعا نیست . شیعه صفاتی داره و نشانه هایی. نشانه ها محک های شیعه بودن هستند . امام صادق علیه السلام فرموده اند شیعه های ما را در سه وقت امتحان کنید:
امام صادق (علیه السلام)
امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند اسرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا والی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:
1- اهمیت به اوقات نماز،که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟
2 – حفظ اسرار، یعنی درحفظ اسرار و مسائل محرمانه از دشمنان ما کوشا هستند یا خیر؟
3 – و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خودبرای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را می گیرند یا خیر
( خصال صدوق ، ج 1، ص 103 )
یابن جندب انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی ، بالسخاء والبل بالاخوان وبان یصلوا الخمیس لیلا ونهارا …شیعتنا لا یجاورون عدوا ولا یسالون انا مبغضا ولو ماتوا جوعا…یحافظون علی الزوال ولایشربون مسکرا
ای پسرجندب همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته می شوند، سخاوت وبخشش به برادران و به نماز پنجاه رکعت در شبانه روز ، با دشمن ما مجاورت نمی کنند، گرچه ازگرسنگی بمیرند از دشمنان ما درخواست نمی کنند، نماز را اول ظهر بخوانند ومست کننده نمی نوشند.
تحف العقول عن ال رسول ص314
ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)
پس از توحید و نبوت، هیچ موضوعی در فرهنگ اسلامی به اهمیت مسئله «ولایت» نیست. ولایت عصاره اندیشههای دینی و جلوگاه پذیرش توحید و نبوّت است. قبول ولایت به معنای پذیرش رهبری آسمانى، رهبری خدا و پیامبر و جانشین رسول اعظم در زندگی فردی و اجتماعی است.