معنای کرامت
کرامت هر چیز نفیس و عزیز شدن آن است. لغویان در معنای کرم آورده اند:
کرامت در مقابل «هوان» و حقارت است. در قران کریم نیز این دو لفظ مقابل یکدیگر استعمال شده است، مانند «من یهن الله فما له من مکرم» (3) و «فاما الانسان اذا ما ابتلیه … فیقول ربی اکرمن… فیقول ربی اهانن» (4) پس هر چیزی به هر اندازه که از هوان و حقارت مبرا باشد،به همان قدر کرامت دارد و مورد تقدیر و ستایش است.
استاد علامه طباطبایی (رضوان لله تعالی علیه) بارها فرمود: «کرامت» معادل دقیق فارسی ندارد و برای بیان آن باید از چند لفظ استفاده کرد. آن گاه می فرمودند: اگر انسان به مقامی برسد که عبودیت محض پیدا کند و حاضر نشود در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید، می توان گفت که به مقام کرامت رسیده است.
کلام ایشان را این گونه می توان تبیین کرد که انسان هر چه به عبودیت محض نزدیک تر شود، به همان مقدارازهوان و حقارت رها میشود و به کرامت می رسد، اگر به حد نهایی عبودیت خدا رسید، کاملا ازهوان و حقارت می رهد و به کرامت مطلق می رسد، ولی اگر بهره ای ازعبودیت خدا نداشته باشد، حقیر مطلق است، حظی ازکرامت نمی برد.
منظور ازکرامت مطلق، همان اطلاق به لحاظ درجه وجودی انسان است، و گرنه کرامت مطلق حقیقی مخصوص خدای سبحان است.