شیعه بودن به کلام و ادعا نیست . شیعه صفاتی داره و نشانه هایی. نشانه ها محک های شیعه بودن هستند . امام صادق علیه السلام فرموده اند شیعه های ما را در سه وقت امتحان کنید:
امام صادق (علیه السلام)
امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند اسرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا والی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:
1- اهمیت به اوقات نماز،که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟
2 – حفظ اسرار، یعنی درحفظ اسرار و مسائل محرمانه از دشمنان ما کوشا هستند یا خیر؟
3 – و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خودبرای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را می گیرند یا خیر
( خصال صدوق ، ج 1، ص 103 )
یابن جندب انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی ، بالسخاء والبل بالاخوان وبان یصلوا الخمیس لیلا ونهارا …شیعتنا لا یجاورون عدوا ولا یسالون انا مبغضا ولو ماتوا جوعا…یحافظون علی الزوال ولایشربون مسکرا
ای پسرجندب همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته می شوند، سخاوت وبخشش به برادران و به نماز پنجاه رکعت در شبانه روز ، با دشمن ما مجاورت نمی کنند، گرچه ازگرسنگی بمیرند از دشمنان ما درخواست نمی کنند، نماز را اول ظهر بخوانند ومست کننده نمی نوشند.
تحف العقول عن ال رسول ص314
ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)
پس از توحید و نبوت، هیچ موضوعی در فرهنگ اسلامی به اهمیت مسئله «ولایت» نیست. ولایت عصاره اندیشههای دینی و جلوگاه پذیرش توحید و نبوّت است. قبول ولایت به معنای پذیرش رهبری آسمانى، رهبری خدا و پیامبر و جانشین رسول اعظم در زندگی فردی و اجتماعی است.
مراسم سالانه دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) صبح امروز (شنبه) با حضور حضرت آیت الله خامنهای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد. رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشتند. فرمانده کل […]
بررسی دقیق این بحث مجال گستردهای می طلبد، ولی برای رسیدن به این مهم، توجه به 2 نکته قابل تأمل و کارگشا خواهد بود:
الف: زیر ساخت جهان تکوین که فرمان پذیری و هدایت است، در آن مجالی برای نافرمانی و گمراهی نیست؛ زیرا مهار هر موجود تکوینی تنها به دست خدای سبحان است و او بر راه راست است و هرچه مهار هستی¬اش به دست کسی باشد که بر راه راست است، قطعاً هدایت شده است: «و ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إنًّ رِبِّی عَلَی صِراطٍ مُستقیم»؛ هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه او مهار هستىاش را در دست دارد، به راستى پروردگار من بر راه راست است.[1]