برخی ویژ گی های شیعه در نگاه امام صادق علیه السلام

شنبه - 7 جولای 2018

شیعه بودن به کلام و ادعا نیست . شیعه صفاتی داره و نشانه هایی. نشانه ها محک های شیعه بودن هستند . امام صادق علیه السلام فرموده اند  شیعه های ما را در سه وقت امتحان کنید:
امام صادق (علیه السلام)
امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند اسرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا والی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:
1- اهمیت به اوقات نماز،که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟  
2 – حفظ اسرار، یعنی درحفظ اسرار و مسائل محرمانه از دشمنان ما کوشا هستند یا خیر؟
3 – و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خودبرای برادران دینی سهمی قائلند و دست  آنها را می گیرند یا خیر
( خصال صدوق ، ج 1، ص 103 )
یابن جندب انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی ، بالسخاء والبل بالاخوان وبان یصلوا الخمیس لیلا ونهارا …شیعتنا لا یجاورون عدوا ولا یسالون انا مبغضا ولو ماتوا جوعا…یحافظون علی الزوال ولایشربون مسکرا
ای پسرجندب همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته می شوند، سخاوت وبخشش به برادران و به نماز پنجاه رکعت در شبانه روز ، با دشمن ما مجاورت نمی کنند، گرچه ازگرسنگی بمیرند از دشمنان ما درخواست نمی کنند، نماز را اول ظهر بخوانند ومست کننده نمی نوشند.
تحف العقول عن ال رسول ص314

جایگاه رفیع اخلاق در سخنان امام صادق علیه السلام

شنبه - 7 جولای 2018

آنچه در پیش رو دارید، نگاهی است به اهمّیت و جایگاه اخلاق از دیدگاه رئیس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام . امید است ره توشه ای باشد برای همه کسانی که دوست دارند بر اساس اخلاق اسلامی رفتار کنند و زینت اهل بیت علیهم السلام باشند.

ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)

دستورات امام صادق(علیه السلام) به مبلغان دینی

شنبه - 7 جولای 2018

تقویت و ارتقاء بنیه علمی
شایسته است که مبلغان گرامی، همواره در تقویت علم و دانش خود بکوشند و اطلاعات علمی، مذهبی و عمومی خود را به روز کنند. امام صادق(ع) همواره می‌فرمود: «لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى الشَّابَّ مِنْکُمْ إِلَّا غَادِیاً فِی حَالَیْنِ إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّما؛[1] دوست ندارم جوانی از شما (شیعیانم) را ببینم، مگر در دو حالت: یا عالم یا متعلّم و دانش اندوز.»
در عصر ما که عصر ارتباطات نام گرفته است،‌یک مبلغ، گذشته از علم دین و معارف اسلامی، باید از علوم عمومی معاصر نیز مطلع بوده و بتواند پاسخگوی نیاز عموم مخاطبان باشد وگرنه با اقبال آنان؛‌به ویژه جوانان روبرو نخواهد شد.
رسول گرامی اسلام با همه عظمت علمی خود مورد این خطاب خداوندی قرار گر فت که: Gقُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماF؛[2] «[ای رسول ما] بگو: «پروردگارا علم مرا افزون کن!»
هر روز، نیاز به یادگیری داریم و باید برای پیشبرد کار تبلیغ،‌همواره در ارتقاء سطح معلومات خویش،‌مانند اقشار علمی دیگر، کوشا باشیم. همانگونه که مثلا پزشکان هرگز از اطلاعات جدید علم پزشکی بی‌نیاز نیستند.
شناخت زمان
شناخت زمان و موقعیت،‌از دیگر ابزار لازم در امر تبلیغ است که بدون آن،‌توفیقی حاصل نخواهد شد. شیوه‌ها،‌طرحها و فعالیتهای یک مبلّغ باید به روز باشد تا بتواند در مخاطب تأثیر بهتری بگذارد. بدون شناخت زمان و موقعیت، هرگز امر تبلیغ، به سامان نمی‌رسد و میزان خطاها و اشتباهات به مراتب فزونی خواهد یافت. از اینرو امام صادق(ع) به مفضل می‌فرماید: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُُُ؛[3] کسی که زمان خود را بشناسد آماج اشتباهات قرار نمی‌گیرد.»
مبلّغ هرگز نمی‌تواند خارج از زمانه خود زندگی کند؛ حتی امور شخصی و خانوادگی او نیز تحت تأثیر تحولات معاصر است. امام صادق(ع) نه تنها در تبلیغ دین، بلکه در زندگی شخصی نیز به مقتضیات روز توجه می‌کرد و در مقابل کسانی که انتظار داشتند آن حضرت مانند زمانهای قبل زندگی کند چنین پاسخ می‌داد: «رسول گرامی اسلام(ص) در زمانی زندگی می‌کرد که عموم مردم از نظر اقتصادی در مضیقه بودند و پیامبر(ص) خود را با آنان در زندگی ساده و فقیرانه هماهنگ می‌کرد؛ اما اگر روزگاری، وضع معیشتی مردم بهتر شد، اهل ایمان و نیکان روزگار به بهره‌گیری از آن سزاوارترند، نه انسانهای فاجر و منافق و کافر.»[4]
البته این سخن بدان معنی نیست که مبلغان و روحانیون معظم، در تشریفات و تجملات،‌با دیگر اقشار جامعه مسابقه دهند و بجای تقویت مسائل معنوی، به رفاه و ارتقاء دنیای خود بپردازند که این نقض غرض خواهد بود.

برخی از اوصاف شیعیان درکلام امام صادق(علیه السلام)

شنبه - 7 جولای 2018

امام صادق علیه السلام در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه چشم به جهان گشود و در سن 65 سالگی، در سال 148 ه . ق دیده از جهان فرو بست.
حضرت صادق علیه السلام در سال 114 ه . ق به امامت رسید، دوران امامت او با اواخر حکومت امویان مصادف بود که در سال 132 ه . ق به عمر آن پایان داده شد و حکومت عباسیان آغاز گردید.
حضرت از میان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:
1. هشام بن عبد الملک (105 ـ 125 ه . ق)
2. ولید بن یزید بن عبد الملک (125 ـ 126)
3. یزید بن ولید بن عبد الملک (126)
4. ابراهیم بن ولید بن عبد الملک (70 روز از سال 126)
5. مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (126 ـ 132)
و از خلفای بنی عباس نیز با افراد ذیل هم عصر بود:
1. عبد اللّه بن محمد، مشهور به سفّاح (132 ـ 137)
2. ابو جعفر، مشهور به منصور دوانیقی (137 ـ 158)
حضرت صادق علیه السلام با توجه به فرصت پیش آمده در دوران انقراض بنی امیه و آغاز حکومت عباسیان، بیشترین بهره برداری فکری و فرهنگی را نموده و در نشر علوم گوناگون بیشترین تلاش ممکن را انجام داد و شاگردان زیادی ـ که تعداد آنها را تا چهار هزار نفر ذکر کرده اند ـ تربیت نمود.
گذشت زمان و فاصله افتادن بین شیعیان و زمان حضور معصومان از یک سو، تهاجم فرهنگهای مختلف به جامعه تشیّع از سوی دیگر، و راه یافتن برخی انحرافات و بدعتها از سوی سوم باعث شده است که در رفتار و فرهنگ شیعیان تغییرات و تحولاتی ایجاد شود. تا آنجا که عده ای نام شیعه داشتن و صرف اظهار محبّت اهل بیت علیهم السلام را باعث نجات خویش می دانند، هر چند گناهان زیادی مرتکب شده باشند؛ غافل از اینکه امام علیه السلام به جابر جعفی فرمود: «وَاللّهِ ما یَتَقَرَّبُ إلَی اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی اِلاّ بِالطّاعَةِ وَما مَعَنا بَراءَةٌ مِنَ النّارِ وَلا عَلَی اللّهِ لاِءحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کانَ لِلّهِ مُطیعا فَهُوَ لَنا وَلِیٌّ، وَمَنْ کانَ لِلّهِ عاصیا فَهُوَ لَنا عَدُوٌّ، وَما تَنالُ وِلایتَنا إلاّ بالعَمَلِ وَالْوَرَعِ؛(1) سوگند به خدا [کسی] به خدا مقرّب نمی گردد، مگر به طاعت (و بندگی) و ما مدرکی برای دوری از آتش در دست نداریم! و نه کسی به نفع خود بر خدا حجتی دارد. هر کس مطیع و فرمانبردار خدا باشد، دوست ماست. و هر کس خدا را معصیت کند، دشمن ما خواهد بود، و [بدانید کسی] به ولایت ما نمی رسد مگر با عمل و دوری از حرام.»

امام صادق علیه السلام وجایگاه رفیع اخلاق نزد ان حضرت

حجه الاسلام دکتر محسن زاده
شنبه - 7 جولای 2018

حضرت صادق علیه السلام ، رئیس مکتب حسینی جعفری که نام مبارکش «جعفر» و کنیه اش «ابوعبداللّه » و پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام و مادر مکرّمه اش «ام فروه» می باشد، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه منوره چشم به
جهان گشود.
آن حضرت در سال 114 هجری به امامت رسید و دوران امامت آن حضرت با حکومت چند تن از خلفای اموی و عباسی هم زمان شد که عبارت اند از:
1. هشام بن عبد الملک (105 ـ 125 ق)؛ 2. ولید بن یزید بن عبدالملک (125 ـ 126 ق)؛ 3. یزید بن ولید بن عبدالملک (126 ق)؛ 4. ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126 ق)؛ 5. مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (126 ـ 132 ق)؛ 6 ـ عبد اللّه سفاح (132 ـ 137 ق)؛ 7. ابوجعفر منصور دوانیقی (137 ـ 158 ق).
آن حضرت در بیست و پنجم شوال 148 در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(1)
آنچه در پیش رو دارید، نگاهی است به اهمّیت و جایگاه اخلاق از دیدگاه رئیس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام . امید است ره توشه ای باشد برای همه کسانی که دوست دارند بر اساس اخلاق اسلامی رفتار کنند و زینت اهل بیت علیهم السلام باشند.
ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)

ولایت در مکتب امام رضا علیه السلام

پنجشنبه - 5 جولای 2018

پس از توحید و نبوت، هیچ موضوعی در فرهنگ اسلامی به اهمیت مسئله «ولایت» نیست. ولایت عصاره اندیشه‌های دینی و جلوگاه پذیرش توحید و نبوّت است. قبول ولایت به معنای پذیرش رهبری آسمانى، رهبری خدا و پیامبر و جانشین رسول اعظم در زندگی فردی و اجتماعی است.

امام رضا(علیه السلام)از تکالیف والدین نسبت به فرزندان می گویند

پنجشنبه - 5 جولای 2018

یکی از سعادتهای خانواده، داشتن فرزند است و فرزندان به فضای خانه و خانواده، گرمی و نشاطِ خاصی می‌بخشند. به ندرت دیده می‌شود خانواده بی‌فرزند، در مسیر طبیعی خود سیر کند. از اینرو امام رضا(ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً، لَمْ یُمِتْهُ حَتَّى یُرِیَهُ الْخَلَفَ؛[1] هرگاه خداوند، خیر بنده‌ای را بخواهد، او را نمی‌میراند تا اینکه جانشینش (فرزندش) را به او نشان دهد.»
هر یک از والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند که باید به آن توجه کرده و به مرحله عمل برسانند. در این مقال سعی می‌شود تا به تکالیف والدین نسبت به فرزندان از منظر امام رضا(ع) پرداخته شود:
گفتن اذان و اقامه در گوش کودک
از سنتهای مهم و ارزشمند در ابتدای تولد، گفتن اذان و اقامه در گوش کودک است که امام رضا(ع) فرموده است: «إِذَا وُلِدَ مَوْلُودٌ فَأَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْمَنِ وَ أَقِمْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْسَر؛[2] هر گاه فرزندی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، اقامه بخوان.»
روایات اسلامى، فلسفة این عمل را در ابتدای تولد کودک، پناهی در برابر القائات و لغزشهای شیطانی ذکر کرده‌اند.[3]
ختنه، عقیقه، تراشیدن مو، و …
در اسلام برای نوزاد، سنتهای گوناگونی همچون:‌ختنه، عقیقه، تراشیدن موهای سر، بهداشت، خواب و استراحت کودک و … توصیه شده است. از امام رضا(ع) در این باره به شرح ذیل روایاتی صادر شده است. آن حضرت(ع) دربارة ختنه فرموده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 اخْتِنُوا أَوْلَادَکُمْ یَوْمَ السَّابِعِ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ؛[4] حضرت رسول9 فرموده است: فرزندان خود را روز هفتم تولد ختنه کنید؛ زیرا این پاک‌تر است و موجب می‌شود زودتر گوشت بروید.»
همچنین دربارة عقیقه و تراشیدن موی سر، حضرت امام رضا(ع) به مأمون در نامه‌ای می‌نویسد: «وَ الْعَقِیقَةُ عَنِ الْمَوْلُودِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَاجِبَةٌ وَ کَذَلِکَ تَسْمِیَتُهُ وَ حَلْقُ رَأْسِهِ یَوْمَ السَّابِعِ وَ یُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً؛ عقیقه برای مولود پسر و دختر واجب است. همچنین نامگذاری فرزند واجب است و تراشیدن سرش در روز هفتم ولادت، و به وزن موی او صدقه داده شود، طلا یا نقره.»
البته در کتب فقهی مراجع محترم از این امور به‌عنوان امور واجب نام نبرده‌اند و امر در روایت را دال بر وجوب نگرفته‌اند.
آن حضرت(ع) دربارة بهداشت کودک نیز فرموده است: «قَالَ النَّبِیُّ9 اغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَشَمُّ الْغَمَرَ، فَیَفْزَعُ الصَّبِیَّ فِی رُقَادِهِ وَ یُتَأَذَّى بِهِ الْکَاتِبَانِ؛[5] حضرت رسول9 فرمود: کودکان خود را از آلودگی ناشی از چربی بشویید و پاکیزه کنید؛ زیرا شیطان، بوی چربی را استشمام می‌کند و در خواب، کودک را به وحشت می‌اندازد و فرشتگان موکّل او، آزار می‌بینند.»

قطره ای ازاقیانوس بی کران کرامات امام صادق (علیه السلام)

حجه الاسلام دکتر محسن زاده
سه شنبه - 3 جولای 2018

دوران زندگانی امام صادق علیه السلام با ده نفر از خلفای اموی و دو نفر از خلفای عباسی، و مدت 34 سال امامت ایشان با هفت تن از آنان مقارن بوده است که عبارتند از:
1- هشام به عبدالملک (105- 125 شمه ای از کرامات امام صادق علیه السلام
ه. ق)
2- ولید بن یزید به عبدالملک (125- 126)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126- 132)
6- عبدالله بن محمد مشهور بن سفاح (132- 137)
7- ابو جعفر مشهور به منصور دوانیقی (137- 158)
دوران امامت آن حضرت با شرایط خاص و ممتاز سیاسی و اجتماعی همراه بود که زمینه را برای فعالیت های علمی و مذهبی فراهم آورده بوده از طرفی بنی امیه دوران ضعف و رکود خود را سپری می کردند و دائما در حال نزاع و کشمکش با بنی عباس بودند. لذا فرصت ایجاد فشار و اختناق نسبت به امام علیه السلام و شیعیان را نداشتند و از طرف دیگر حکومت نوپای عباسیان که با شعار طرفداری از خاندان رسالت به قدرت رسیده بودند، در صدد آزار و اذیت شیعیان نبودند.
این موقعیت ممتاز سبب شد که یک جنبش علمی و فکری در جامعه اسلامی به وجود آید و امام صادق علیه السلام در راس این جنبش توانست به انتشار علوم الهی بپردازد و جهان اسلام را از معارف اسلامی سیراب سازد.
موقعیت علمی ایشان چنان ممتاز بود که تمام مسلمانان، حتی علمای دیگر مذاهب در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده اند. چنان که ابوحنیفه (مؤسس مذهب حنفی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) می گوید: «ما رایت افقه من جعفر بن محمد (2) ; من کسی را فقیه تر [و دانشمندتر] از جعفر بن محمد ندیده ام.»
این امور سبب شد که شاگردان فراوانی در حوزه درس ایشان پرورش یابند که عدد آنان بالغ بر چهار هزار نفر است. (3) شیخ طوسی در رجال خود بیش از سه هزار نفر از آنان را نام برده که از برجسته ترین آنان می توان به: هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، مفضل بن عمر، ابو حنیفه و جابر بن حیان، اشاره نمود. (4)

امام صادق علیه السلام و تکریم اصحاب ، یاران وشاگردان

سه شنبه - 3 جولای 2018

دوران 34 ساله امامت ایشان فرصتی طلایی بود تا کام تشنگان معارف ناب الهی را از زلال سرچشمه وحی سیراب سازد. از این رو تمام برخوردهای وی با افراد و گروهها حتی دگر اندیشان خود باخته، آموزنده بود. در این میان یاران و شاگردان آن حضرت بیشترین استفاده را بردند و درسهای ارزنده ای را برای آیندگان به یادگار گذاشتند. او سالها بر کرسی درس و منبر پیامبر قرار گرفت و هزاران شاگرد را در مکتب خود تربیت کرد.
سلوک علمی امام صادق علیه السلام طی این سی و چند سال، برخورد شایسته یک استاد را با شاگردان خود به زیباترین وجه ترسیم می کند.
الف) تشویق و تکریم شاگردان شایسته
تاریخ زندگی برخی یاران و شاگردان امام صادق علیه السلام و تعبیرات بسیار زیبایی که آن حضرت در حضور و یا در غیاب آنها می فرمود، به خوبی نشانگر آن است که امام تا چه حد آنان را مورد تشویق و احترام قرار می داد. اکنون نمونه هایی از رفتار احترام آمیز آن حضرت را در حق شاگردان خود ذکر می کنیم.
1- ابان بن تغلب
ابان بن محمد بن ابان بن تغلب گوید: از پدرم شنیدم که می گفت به اتفاق پدرم ابان بن تغلب خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم; همین که نگاه امام به پدرم افتاد دستور داد بالش برای پدرم نهادند و با پدرم مصافحه و معانقه کرد و به او خوش آمد گفت. (1)
2- فضیل بن یسار
هرگاه امام فضیل بن یسار را می دید می فرمود: بشر المخبتین، سپس می فرمود: هرکه دوست دارد به سوی مردی از اهل بهشت نظر کند، به او نگاه کند. و آنگاه می افزود: فضیل از اصحاب پدر من است و من دوست می دارم کسی را که دوست بدارد یاران پدرش را. (2)
3- هشام بن محمد:
امام علیه السلام نسبت به هشام بن محمد السائب کلبی بسیار عنایت داشت به گونه ای که هرگاه بر حضرت وارد می شد، امام صادق او را در نزد خود می نشانید و با او با گشاده رویی و انبساط سخن می گفت. (3)
4- حمران:
بکیر بن اعین در ایام حج بر امام صادق وارد شد. حضرت سراغ حمران را از او گرفت. بکیر گفت: امسال نتوانسته به حج بیاید با آنکه شوق شدیدی داشت که به حضور شما شرفیاب شود، لکن به شما سلام رساند. حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام باد … حمران مؤمن است و از اهل بهشت می باشد… . (4)

انتظارات امام صادق (علیه السلام)از مؤمنان

سه شنبه - 3 جولای 2018

حضرت صادق علیه السلام ششمین پیشوای شیعیان جهان در 17 ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر علیه السلام و مادر گرامی اش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد . اسم آن حضرت جعفر و کنیه اش ابو عبدالله و ابو اسماعیل و القاب شریفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) .
امامت آن حضرت که همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حکومت 5 تن از خلفای اموی و عباسی به ترتیب هشام بن عبدالملک (نهمین خلیفه اموی)، ابراهیم بن ولید (دهمین خلیفه اموی) و مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی (126- 132) و عبد الله سفاح (اولین خلیفه عباسی) و ابوجعفر منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) مصادف بود . آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 ه . ق در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد .
امام صادق علیه السلام در مدت 34 سال امامت پربرکت خویش نقش شایسته ای در گسترش فرهنگ حیاتبخش اسلام انجام داد . آن حضرت با استفاده از فرصت بدست آمده در عصر خویش (درگیری و نزاع میان بنی امیه و بنی عباس) وسیعترین دانشگاه اسلامی را پی ریزی نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند که برخی از آنان از رهبران فکری تشیع به شمار می آیند . هشام بن حکم، عبد الله بن ابی جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حیان از آن جمله اند .
کوفه یکی از مهم ترین کانون های تجمع پرورش یافتگان دانشگاه جعفری علیه السلام بود . حسن بن علی بن زیاد وشاء که از شاگردان امام رضا علیه السلام است نقل می کند که: در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد علیه السلام حدیث نقل می کردند (2) . در مکتب آن حضرت نه تنها شیعیان بلکه غیر شیعیان نیز حضور می یافتند . پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا مستقیما از امام صادق علیه السلام بهره برده اند .
آن حضرت شاگردان خویش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسیم نموده و در همان رشته تشویق و تعلیم می نمود . و این گونه بود که مکتب تشیع در اثر تلاش های فرهنگی امام صادق علیه السلام به صورت چشم گیری گسترش یافت و به اکثر قلمروهای اسلامی رسید و بسیاری از مسلمانان در آن دوران طلایی به مکتب اهل بیت علیهم السلام گرویدند .

امام خامنه ای: در مقابل برنامه دشمن روزبه‌روز پیوند با مردم را تقویت می‌کنیم

یکشنبه - 1 جولای 2018

مراسم سالانه دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) صبح امروز (شنبه) با حضور حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد. رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشتند. فرمانده کل […]

فلسفه واجب شدن نماز از منظر امام رضا(ع)

محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com محسن زاده
جمعه - 29 ژوئن 2018

هدف نماز

بررسی دقیق این بحث مجال گسترده‌ای می طلبد، ولی برای رسیدن به این مهم، توجه به 2 نکته قابل تأمل و کارگشا خواهد بود:

الف: زیر ساخت جهان تکوین که فرمان پذیری و هدایت است، در آن مجالی برای نافرمانی و گمراهی نیست؛ زیرا مهار هر موجود تکوینی تنها به دست خدای سبحان است و او بر راه راست است و هرچه مهار هستی¬اش به دست کسی باشد که بر راه راست است، قطعاً هدایت شده است: «و ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إنًّ رِبِّی عَلَی صِراطٍ مُستقیم»؛ هیچ جنبنده‏اى نیست مگر اینکه او مهار هستى‏اش را در دست دارد، به راستى پروردگار من بر راه راست است.[1]