به قلم
فاطمه محسن زاده
راستی را که تحلیل وقایع تاریخ دشوار است . سرّ دشواری کار ، در پیچیدگی های روح آدمی است . وقتی که مه در عمق درّه ها فرو می نشیند ؛ اگرچه تاریکی کامل نیست ، امّا آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند. اگر نباشد اینکه آفریدگار، ما را در کشاکش ابتلائات می آزماید…
عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریک درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا که در این غفلت پنهان همه ی عمررا سر می کردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم .
آنچه حرّ را در دستگاه بنی امیّه نگه داشته غفلت است …غفلتی پنهان .شاید تعبیر غفلت درغفلت بهتر باشد، چرا که تنها راه خروج از این چاه غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکّرپیدا می کند.
هر انسانی را لیله القدری هست که درآن ناگزیر از انتخاب می شود و حرّ را نیز شب قدری این چنین پیش آمد…عمربن سعدرا نیز… من و تو را هم پیش خواهدآمد. اگر باب ” یالیتنی کنت معکم ” هنوز گشوده است ، چرا آن باب دیگر باز نباشد که ” لعن الله امّه سمعت بذلک فرضیت به ” ؟
« شهید آوینی »
گرچه در نگاه نخست پس از نهضت سید الشهدا (ع) جز تعداد انگشت شماری از شیعیان بر باورهای شیعه باقی نماندند و اکثر یاران راستین ابی عبدالله (ع) در روز عاشورا به فوز شهادت نائل گردیدند، ولی سکوت خفت بار برخی از مسلمانان نسبت به سلاطین جور شکست و جرأت امر به معروف و نهی از منکر در میان امت پیامبر علیه السلام رشد یافت و این همان عزتی بود که امام حسین (ع) با قیام خونین خویش برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد.
نوشتار حاضر در صدد است با بهره گیری از حوادث تاریخی نخستین سالهای پس از عاشورا، حقیقت مزبور را برای خوانندگان تبیین نماید.
برای درک میزان تأثیر نهضت سیدالشهدا (ع) بر عزت جامعه اسلامی ابتدا باید در مورد ماهیت بنی امیه و وضعیت جامعه اسلامی قبل از نهضت سید الشهدا (ع) مطالعه کرد تا از این رهگذر تحول جامعه اسلامی پس از نهضت امام حسین (ع) مورد بررسی قرار گیرد.
ماهیت، سیاست ها و اهداف امویان تا سال 61 هجری
الف- مبارزه رودرو با اسلام:
بنی امیه، پیش از پیروزی اسلام قدرت برتر مکه و حتی جزیرة العرب به حساب می آمدند؛ یعنی، هم از حیث نظامی و هم از حیث سیاسی و اقتصادی قدرت درجه اول شمرده می شدند. آنان پس از بعثت پیامبر (ص) ، به شدت با دعوت آن حضرت مخالفت کردند، چراکه حاکمیت ارزش های اسلامی را با منافع دنیوی خویش در تضاد می دیدند. از این رو علی رغم تساهل با سایر ادیان مکه، با اسلام به سختی به مبارزه پرداختند. آنان پیامبر (ص) و مسلمانان را تحت سخت ترین فشارها قرار دادند؛ به طوری که مسلمانان برای حفظ دین و انجام مناسک خویش دست از مال و منال و خاندان خود می کشیدند و به ناچار به حبشه و مدینه هجرت کردند، ولی کفار قریش به سرکردگی بنی امیه همچنان به تعقیب آنها ادامه داده افرادی را به حبشه فرستادند تا پادشاه حبشه را به اخراج مسلمانان وادار نمایند.
آنان سه جنگ سنگین، خونین و خسارت بار را بر حکومت نوپای پیامبر (ص) در مدینه تحمیل کردند و در برخی از این جنگ ها ضربه های سختی به مسلمانان وارد نمودند. هدف اصلی آنان در این جنگ ها قبل از هر چیز نابودی اسلام و کشتن پیامبر(ص) بود، ولی در پرتو مجاهدت های پیامبر (ص)و امیر مؤمنان (ع) و اصحاب راستین آن حضرت و در سایه امدادهای غیبی خداوند متعال، سرانجام مسلمانان پیروز شدند و مکه را فتح کردند.
يكى از خطبه هاى مهم و مهيّج و تاريخى حسين بن على عليهما السلام خطبه اى است كه آن حضرت در سال 58 هجرى دو سال قبل از هلاكت معاويه و در بحران اختناق و ظلم و فشارى كه از سوى دستگاه حاكم اموى بر امت اسلامى وارد مى گرديد ايراد فرموده است . گرچه اين خطبه شريفه داراى جهات مختلف و ابعاد گوناگونى است اما در مجموع از سه بخش مستقل تشكيل يافته است . بخش اول : حاوى فضايل اميرمؤ منان و خاندان عصمت . بخش دوم : دعوت به امر به معروف و نهى از منكر و اهميت اين وظيفه بزرگ اسلامى . بخش سوم : وظيفه علما و لزوم قيام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرات سكوت روحانيون در مقابل زورگويان و آثار زيانبار و خطرناك سهل انگارى آنان از انجام اين وظيفه بزرگ الهى . بخش اول در كتاب سليم بن قيس هلالى و بخش دوم و سوم نيز در كتب احاديث نقل گرديده است . و به تناسب تشكيل اين خطبه از سه بخش مستقل ، هريك از مورخان و محدثان و علما و محقّقان به نقل بخشى از آن كه ارتباط به بحث او داشته بسنده نموده و از نقل بقيّه خطبه صرف نظر كرده اند و حتى گاهى تنها به نقل يك جمله از آن اكتفا و گاهى نيز به محتواى مجموع خطبه اشاره نموده اند. همانگونه كه در نقل بخشهاى مختلف خطبه نيز گاهى به محل و تاريخ ايراد آن اشاره شده و گاهى طبق روال محدثين ،تنها به نقل متن اكتفاگرديده است مثلاً: 1 – سليم بن قيس هلالى (متوفاى سال 90 هجرى ) به تناسب بحثى كه دارد فقط بخش اول خطبه را كه مربوط به فضائل اهل بيت است ذكر مى كند و تاريخ و محل ايراد خطبه را نيز مشخص مى نمايد. 2 – محدث بزرگوار حسن بن شعبه حرّانى از اعلام قرن چهارم در كتاب پر ارج خود ((تحف العقول )) به نقل متن بخش دوم و سوم خطبه اكتفا مى كند. 3 – مرحوم طبرسى (متوفاى 588) ضمن اشاره به انگيزه ايراد اين خطبه – كه ظلم و فشار بيش از حد معاويه بوده – خلاصه اى از آن را در چند سطر نقل مى نمايد و تصريح مى كند كه اين خطبه دو سال قبل از هلاكت معاويه و در مِنى و در حضور بيش از هزار نفر از شخصيتهاى مذهبى آن روز ايراد گرديده است.
اهداف اصلاح طلبی اصولگرا یانه از دیدگاه امام حسین (ع ) یـکـی از مـهمترین منابعی که به وسیله آن می توان اهداف اصلاح طلبی اصولگرایانه امـام حـسـیـن (ع ) را دریـافـت ، خـطـبـه تـاریـخـی آن حـضـرت در سـال 58 هـجـری قـمـری در مـنـا اسـت . در شـرایـطی که خفقان و استبداد معاویه بر جامعه اسـلامـی […]
11. تربیت شایسته
امام حسین علیه السلام برای تربیت افراد، مخصوصا فرزندان خویش، از کارآمدترین شیوه ها بهره می گرفت که هر یک از آنان می تواند برای پدران و مادران و مربیان عصر ما راهگشا باشد. ما در اینجا جهت اختصار فقط به مواردی از آن اشاره می کنیم:
الف. تکریم همسر
آن حضرت با چهره ای گشاده و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ چرا که آرامش روحی و روانی مادر، در پرورش فرزندان نقش به سزائی دارد. امام حسین علیه السلام بارها تکریم همسر را به دوستانش متذکر شده و در پاسخ اعتراض آنان که به وجود فرشها و پرده های نو در منزل حضرت ایراد می گرفتند، می فرمود: «اِنّا نَتَزَوَّجُ النِّساءَ فَنُعْطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشْتَرینَ بِها ماشِئْنَ، لَیْسَ لَنا فیهِ شَی ء(1)؛ ما با زنها ازدواج می کنیم و [پس از ازدواج] مهریه همسران را پرداخت می کنیم و آنان با مهرهایشان هر چه دوست داشته باشند می خرند و ما دخالتی نمی کنیم.»
امام حسین علیه السلام در مورد تکریم همسر و فرزند خود، اشعاری دارد که از بالاترین علاقه قلبی و نهایت احترام به همسر و فرزندش حکایت می کند. در مورد همسرش حضرت رباب و دخترش سکینه می فرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنی لاَُحِبُّ دارا تَکُونُ بِها سکینَةُ وَ الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ اَبْذُلُ جُلَّ مالی وَ لَیْسَ لِعاتِبٍ عِندی عِتابٌ(2)
«به جانت سوگند! من خانه ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشد، من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را [به آنان] می بخشم و برای کسی شایسته نیست که مرا سرزنش کند.»
گرچه در نگاه نخست پس از نهضت سیدالشهداء علیه السلام جز تعداد انگشت شماری از شیعیان بر باورهای شیعه باقی نماندند و اکثر یاران راستین ابی عبدالله علیه السلام در روز عاشورا به فوز شهادت نائل گردیدند، ولی سکوت خفت بار برخی از مسلمانان نسبت به سلاطین جور شکست و جرات امر به معروف و نهی از منکر در میان امت پیامبر صلی الله علیه و آله رشد یافت و این همان عزتی بود که امام حسین علیه السلام با قیام خونین خویش برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد .
نوشتار حاضر در صدد است با بهره گیری از حوادث تاریخی نخستین سالهای پس از عاشورا، حقیقت مزبور را برای خوانندگان تبیین نماید .
برای درک میزان تاثیر نهضت سیدالشهداء علیه السلام بر عزت جامعه اسلامی ابتدا باید در مورد ماهیت بنی امیه و وضعیت جامعه اسلامی قبل از نهضت سیدالشهداء علیه السلام مطالعه کرد تا از این رهگذر تحول جامعه اسلامی پس از نهضت امام حسین علیه السلام مورد بررسی قرار گیرد .
ماهیت، سیاستها و اهداف امویان تا سال 61 هجری
عزت نفس، یکی از لوازم زندگی موفقیت آمیز است . فردی که می خواهد در راه اهداف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد، باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادادی را در وجود خود بارور کند . ریشه بسیاری از محرومیتها، ناکامیها، عدم موفقیتها، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع، شکستن هنجارهای مقدس جامعه، خیانتها، جنایتها و بزهکاریهای گوناگون را می توان در نداشتن عزت نفس و وجود عقده حقارت جستجو نمود . امام علی علیه السلام می فرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة; (1) آن کس که [بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد .»
برای همین، به افرادی که از عقده حقارت رنج می برند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند، نمی توان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به آنان سپرد . سایر افراد جامعه نیز از شر این افراد در امان نخواهند بود .
امام هادی علیه السلام فرمود: «من هانت علیه نفسه فلاتامن شره; (2) کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شر او ایمن مباش .»
کسی که به شخصیت خود توجه ندارد، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت . بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود .
امام حسین علیه السلام داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مؤمنین دانسته می فرماید: «ایاک و ما تعتذر منه فان المؤمن لایسی ء ولایعتذر والمنافق کل یوم یسی ء و یعتذر; (3) از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد [و عزت نفس را خدشه دار می کند] بپرهیز، زیرا مؤمن نه کار بد می کند و نه پوزش می طلبد، ولی منافق [که برای خود ارزش قائل نیست]، هر روز کار بد انجام می دهد و پیوسته عذرخواهی می کند .»
سؤال ا صلی مقاله حاضر این است که هر یک از نص و دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) و بیعت آنان با نماینده آن حضرت، چه نقشی در قیام امام (ع) داشته است؟ به عبارت دیگر کدام یک از این دو عامل، تاثیر ا صلی را در قیام عاشورا داشته به گونه ای که با انتفاء آن، اصل قیام منتفی می شده است؟
امام حسین ـ علیه السلام ـ در دامان مادری رشد و نمو کرد که تا پای جان از امام خویش و مقام امامت دفاع نمود. آن گاه که مهاجمان به سمت خانه علی ـ علیه السلام ـ هجوم آوردند تا علاوه بر غصب امامت، از صاحب حق نیز بیعت اجباری بگیرند!! فریاد فاطمه ـ علیها […]
1- مریم/16-34 2- بقره/87 3- آل عمران/45-60 4- نساء /156-172 5- مائده/17، 46، 75، 109-120 6- توبه/30-31، 111 7- مومنون/50 8-زخرف/57-65 9- صف/6، 14 10- حدید/26-27