قطره ای از اقیانوس بی کران کرامات امام هادی (علیه السلام)

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

در سال 212 هجری، نیمه ذی حجّة، در اطراف مدینه، در محلی به نام «صریا» ستاره دیگری از نسل پاک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آسمان امامت و ولایت طلوع کرد، و با نورانیت مَقدَم خویش، قلب پدر و شیعیان را پر از نشاط و شادی نمود.
گلی از گلشن طه به جهان رو کرده     که جهان را ز صفا جنّت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی     که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده
آری، نام او «علی» است و القاب زیبایش عبارت اند از: «نقی»، «هادی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، و «طیّب». و به آن حضرت «علی رابع»، و «ابوالحسن ثالث» نیز گفته اند. پدر گرامیش، امام جواد علیه السلام و مادر گرامی اش، «سمانه مغربیّه» است که او را به اسامی ماریه قبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون: عابده، سیده شب زنده دار، قاری قرآن و… یاد کرده اند.(2)
امام هادی علیه السلام در سن هشت سالگی (سال 220 هجری) به امامت رسید. دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که از بین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفه عباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان بود. ابن اثیر می گوید: «متوکل نسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهل بیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به او خبر می دادند که کسی علی و اهل بیتش را دوست دارد، قصد مال و جانش را می کرد.»(3)
با این حال، امام هادی علیه السلام خدمات علمی و فرهنگی زیادی به جامعه اسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته های حدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوران اختناقی برای شیعیان و پیروان بیان نموده است، مانند: «رِسالَةٌ فی الرّد علی اَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه در تحف العقول آن را نقل کرده است.(4) و کلمات امام هادی علیه السلام که در مجموعه ای به نام «مسند الامام الهادی» توسط عزیزالله عطاری گردآوری شده است. و همچنین زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی ژرف و عمیق است، یادگار آن امام همام است.
و شاگردان فراوانی تربیت کرد که 27 نفر از آنان دارای تألیف بودند، و مجموعا 414 اثر را به رشته تحریر در آوردند. از میان آنها احمد بن محمد برقی 120 کتاب، فضل بن شاذان نیشابوری 180 کتاب، محمد بن عیسی بن عبید 19 کتاب، محمد بن ابراهیم 60 کتاب، و یعقوب بن اسحاق 12 کتاب نگارش کرده اند.(5) و راویان متعددی از حضرت روایت نقل کرده اند که اسامی 185 نفر از آنان در رجال گرد آوری شده است.(6)

هفت مجلس درس از امام هادی علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

عظمت باری تعالی
شناخت وجود خداوند و اوصاف جلال و جمال باری تعالی در حد شایستگی هر انسانی، به غیر از طریق اهل بیت علیهم السلام امری ناممکن است؛ گرچه هر کسی نسبت به فراخور استعدادش خداوند را می شناسد و به او ایمان می آورد؛ اما بیان عظمت حق از زبان اهل بیت علیهم السلام جلوه ای دیگر دارد و آنان کامل ترین و مطمئن ترین منبع وحی و سرچشمه توحیدند. امام هادی علیه السلام در تبیین صفات خداوند می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّی یُوصَفُ الَّذِی تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاْءَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاْءَبْصَارُ عَنِ الاْءِحَاطَةِ بِهِ نَأَی فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقَالَ کَیْفَ وَ أَیَّنَ الاْءَیْنَ بِلَا أَنْ یُقَالَ أَیْنَ هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّةِ وَ الاْءَیْنِیَّةِ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ؛(1) خداوند متعال توصیف نشود، جز بدانچه خود وصف کرده است و چگونه توصیف می شود آن وجودی که حواس مخلوقات از درکش ناتوان است و اوهام و خیالات به آن نمی رسند و تصور و اندیشه ها به حقیقتش آگاه نمی گردند و در افق نگاه چشمها نگنجد! او با همه نزدیکی دور است و با همه دوری اش نزدیک. چگونگی را پدید آورد و خودش چگونه نیست. مکان را آفرید، ولی خود مکانی ندارد و از چگونگی و مکان داشتن جداست. یگانه است و بی همتا. با شکوه است و نامها و اسمائش همه مقدس اند و پاک.»
شکوه بندگی
از منظر فرهنگ متعالی توحید، عبودیت و بندگی حضرت حق تعالی است که بالاتر از آن مقامی برای مخلوق متصور نیست:
امام دهم علیه السلام در تبیین مقام بندگی می فرماید:
«مَنِ اتَّقَی اللَّهَ یُتَّقَی وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَلْیَیْقِنْ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِین؛(2) هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد، [مردم] از نافرمانی او پرهیز کنند و هر کس خدا را اطاعت کند، [دیگران] از او اطاعت می کنند و کسی که از دستورات خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم مخلوقین نخواهد داشت و هر کس خالق را به خشم آورد، او باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.»

امام هادی (علیه السلام) و مبارزات سیاسی

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

چهره و عملکرد حکمرانان معاصر
امام هادی ـ علیه السلام ـ با شش تن از خلفای عباسی، معاصر بود که به ترتیب عبارتند از : معتصم (برادر مأمون)؛ واثق (پسر معتصم)؛ متوکل (برادر معتصم)؛ منتصر (پسر متوکل)؛ مستعین (پسر عموی منتصر) و معتز (پسر متوکل).
معتصم در سال 218 ه‍ ق با مرگ مأمون به خلافت رسید و تا سال 227 ه‍ ق حکمرانی کرد. محمد بن عبد الملک تا پایان عمر وزیر او بود.[1] پس از درگذشت او، فرزندش، «الواثق بالله هارون بن ابی اسحاق» ـ که مادرش، کنیزی به نام «قراطین» بود ـ به خلافت دست یافت. او نیز در دوران خلافت خود به سان پدرش به ترکها اقتدار فراوان بخشید.[2]
او در سنگدلی و بی¬رحمی، رویه مأمون و پدرش را پیش گرفته بود و جان افراد بسیاری را در مسئله حدوث یا قدم قرآن گرفت. بسیاری را شکنجه کرد یا به زندان افکند و سرانجام در سال 232 ه‍ ق درگذشت.[3] و برادرش «جعفر بن محمد بن هارون»، معروف به «المنتصر بالله» قدرت یافت که «احمد بن ابی داوود» او را «المتوکل علی الله» خواند.[4] متوکل بسیار تندخو و بی¬رحم بود که همگان را با تندی از خود می¬راند، تا اندازه¬ای که هرگز محبت او به کسی دیده نشد. او می¬گفت: «حیا موجب شکستگی است و مهربانی، زبونی و سخاوت، احمقی است». از این رو همواره همگان از او به بدی و بدنامی یاد می¬کردند.[5] او در دوران خلافت خود جنایتهای بسیاری انجام داد. این دوران، سخت¬ترین روزگار برای شیعیان وعلویان در دوره عباسی، بلکه در سراسر تاریخ تشیع به شمار می¬رود. او کینه وصف ناپذیری از خانواده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در دل داشت و این کینه سبب تجاوز و ستم به شیعیان آنان نیز شد؛ به گونه¬ای که همگی با به قدرت رسیدن او آواره و بی¬خانمان شدند. در دوران او، امام هادی ـ علیه السلام ـ به سامرا تبعید شد. یکی از اعمال ننگین او، ویران کردن مزار مطهر حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ در سال 236 ه‍ ق بود که خشم شیعیان را به شدت برانگیخت؛ به گونه¬ای که مردم بغداد؛ در و دیوار و مساجد را از شعار علیه او آکندند و شاعران در هجو او شعرها سرودند. زندگی ننگین او در سال 247 ه‍ ق پایان یافت و فرزندش محمد «المنتصر» به قدرت رسید. او بر خلاف نیاکان خود به کارهای شایسته رغبت نشان می¬داد و ستم روا نمی¬داشت و به علویان احسان می¬کرد.
او برادران خود، معتز و مؤید را که در زمان خلافت پدرش، ولایت عهدی پذیرفته بودند، خلع کرد. او در نخستین اقدام حکومتی خود، «صالح بن علی» را که از ستمگران و کینه توزان به آل علی ـ علیه السلام ـ بود، از حکمرانی مدینه برکنار کرد و «علی بن الحسین» که فردی خوش رفتار با شیعیان بود، به جای او گمارد.

مناظره ای از امام جواد الائمه علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و لقب او «تقی » و «جواد» می باشد، در نیمه ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود (1) .
مادر او «سبیکه » که از خاندان «ماریه قبطیه » همسر پیامبر اسلام به شمار می رود، از نظر فضایل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد (2) .
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مامون (193 – 218) و معتصم (218 – 227) معاصر بوده است .
«ابن حجر هیثمی » از علمای اهل سنت می نویسد: «مامون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت . (3) »
شبلنجی عالم دیگر اهل سنت می گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشکار ساخت . (4) »
به بهانه نیمه رجب و سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال بر آنیم با ارائه یکی از مناظرات آن حضرت، خوشه ای از خرمن علم و فضل و کمال عقل او برگیریم، و فرا روی اندیشه خویش قرار دهیم .
مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددی نقل شده (5) است که به عنوان نمونه به یکی از آن ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است .
بعد از آن که مامون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با ماعت بسیاری نزد آن حضرت و مامون آمدند . یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که [در مدارک اهل سنت] نقل شده است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می باشد» چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولی بر ناقل این ستور لازم است که طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه کنید; هر حدیثی که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود .»

امام جواد علیه السلام غریب شهر وخانه

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

الف) سیمای جواد الائمه در یک نگاه
امام محمد بن علی علیهما السلام (جواد الائمه) نهمین امام از خاندان اهل بیت علیهم السلام است . القابی که برای آن امام برشمرده اند و هر یک گویای بعدی از شخصیت آسمانی حضرت است، عبارت اند از: «مختار، مرتضی، متوکل، متقی، زکی، تقی، منتجب، مرتضی، قانع، جواد، عالم ربانی، منتجب المرتضی و … .» (1)
ابن صباغ مالکی از القاب «جواد، قانع، مرتضی » یاد می کند و می گوید: مشهورترین لقب امام، «جواد» است . (2) شیخ صدوق نیز می نویسد: به محمد بن علی الثانی، تقی گفته شد; چون از خدا تقوا پیشه کرد و زمانی که مامون شبانه با حالتی مست وارد شد و او را با شمشیر زد و گمان کرد حضرت را کشته است، خداوند او را نگه داشت . (3)
کنیه های حضرت نیز عبارت اند از: ابو جعفر ثانی (کنیه جدش امام باقر علیه السلام) و ابو علی . (4)
به نوشته ابن صباغ مالکی، چهره ای سفید و اندامی متوسط داشت (5) و نقش انگشترش به نقل طبری «العزة لله » مانند انگشتر پیامبر صلی الله علیه و آله بود . (6)
مادر حضرت، سبیکه نوبیه بود . (7) به نقل شیخ مفید فرزندان حضرت «علی الهادی علیه السلام، موسی، فاطمه، امامه » بودند (8) و طبرسی از دختران به «حکیمه، خدیجه، ام کلثوم » اشاره می کند و می گوید: برخی تنها از فاطمه و امامه یاد کرده اند . (9)
شیخ طوسی روز دهم رجب را سال تولد وی می داند (10) و به نقل طبرسی آن امام در عصر معتصم به شهادت رسید . (11) در این هنگام، 25 سال و 2 ماه و 18 روز از دوران حیات امام می گذشت . (12)
مرحوم کلینی می نویسد:
«محمد بن علی علیهما السلام در حالی که 25 سال و سه ماه و دوازده روز از عمرش می گذشت، در روز سه شنبه، 6 روز قبل از ذی حجه سال 220 ه . ق شهید شد و بعد از پدر ده سال (منهای بیست روز) زندگی کرد .» (13)
ایشان با محمد امین بن هارون تا سال 198 ه . ق (قبل از امامت) معاصر بود . از آن پس با مامون بن هارون (از 198 تا 218 قبل از امامت و 218 تا 203 در زمان امامت) هم عصر بود و سرانجام با معتصم عباسی از 17 رجب یا شعبان 218 ه . ق تا لحظه شهادت، ذی قعده 220 ه . ق معاصر بود .
اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام بزرگ و غریب قرار گرفته ایم، به بازخوانی گوشه هایی از مظلومیتش در طول دوره امامت تا لحظه شهادت می پردازیم: (14)

امام جواد علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

پدر بزرگوارش حضرت رضا علیه السلام و مادر ارجمندش بانوی مصری تباری به نام «سبیکه» است که از خاندان «ماریه قبطیه»، همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، به شمار می رود؛ بانویی که از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی از انسانیت قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد. «ریحانه» و «خیزران» از دیگر نامهای مادر امام جواد علیه السلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (193 ـ 218) و معتصم (218 ـ 227) معاصر بوده است.(2)
مراسم ولادت
حضرت رضا علیه السلام پیشاپیش خبر ولادت فرزندش امام جواد علیه السلام را به اطرافیان داده بود، از جمله: شبی خواهرش حکیمه خاتون را احضار نمود و فرمود: «ای حکیمه! امشب فرزند با برکت خیزران متولد می شود که تو باید در نزد او حاضر باشی.» آن گاه فرمود: «فَاِذا هِیَ وَلَدَتْ فَاَلْزِمیها سَبْعَةَ ایّامٍ؛(3) هرگاه او (خیزران) زایمان نمود، هفت روز همراه او باش.»
حکیمه خاتون می گوید: پاسی از شب گذشت تا اینکه نوزاد رضا علیه السلام در حالی که پرده نازک نورانی بر او پوشیده بود، به دنیا آمد و نوری از او ساطع بود که تمام حجره را روشن نمود؛ به گونه ای که از نور چراغ بی نیاز شدیم. آن نوزاد نورانی را در دامن خود گذاشتم و پرده را از خورشید جمالش کنار زدم.(4) حکیمه اضافه می کند: در لحظه ای که امام جواد به دنیا آمد، فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه (5)؛ گواهی می دهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است.»
و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه کرد، فرمود: «اَلْحَمْدُ للّه ِ وَصَلّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّةِ الرّاشِدین(6)؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدایتگر باد.»
حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد علیه السلام شنید با شتاب نزد امام رضا علیه السلام رفت و عرض کرد از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟ حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا حَکیمةُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ(7)؛ ای حکیمه! [در آینده] عجایب بیشتری از او خواهید دید.»

جواد الائمه علیه السلام و مرام خدمت رسانی

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

عبادت بزرگ ترین فلسفه آفرینش است که: «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ»(1)؛ «جن و انسان را خلق نکردم، مگر به خاطر اینکه عبادتم کنند»، برگزیدگان الهی، عابدترین بندگان خدا خواهند بود و اگر از والاترین مظاهر عبادت، «خدمت به خلق» است که: «مَنْ سَعی فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُؤْمِنِ فَکَأَنَّما عَبَدَ اللّه َ تِسْعَةَ آلافِ سَنَةٍ صائِما نَهارَهُ قائِما لَیْلَهُ؛(2) هر فردی که در برآوردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، گویا نُه هزار سال خداوند را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه دار و شبها را شب زنده دار بوده است.»، برگزیدگان الهی، انبیا و معصومان، خدمتگزارترین افراد به مردم خواهند بود؛ زیرا آنان اسوه و شاخص اند و درخت کمال در وجودشان به بالنده ترین شکل سر به فلک کشیده است.
آیه الهی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به یاد آوریم که می فرماید: «وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ»(3) پر و بال خود را برای مؤمنانی که پیرو تو هستند، بگستران.» واژه «خفض جناح» که سه بار در قرآن کریم به کار رفته است، به کنایه از کمال مهرورزی، عطوفت و خدمتگزاری خالصانه و متواضعانه حکایت می کند.
خدمتگزاران واقعی، انبیا و اوصیا و مؤمنان به آنان هستند؛ چه بی پرده و صریح می توان این ادعا را در حدیث آسمانی امام صادق علیه السلام یافت که فرمود: «ما آمَنَ بِاللّه ِ وَلا بِمُحَمَّدٍ وَلا بِعَلِیٍّ مَنْ اِذا اَتاهُ اَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فی حاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فی وَجْهِهِ فَإِنْ کانَتْ حاجَتُهُ عِنْدَهُ سارَعَ اِلی قَضائِها وَاِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ تَکَلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ حَتّی یَقْضِیَها لَهُ فَإِذا کانَ بِخِلافِ ما وَصَفْتُهُ فَلا وَلایَةَ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ؛(4) به خدا و محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که هنگامی که برادر دینی اش به خاطر حاجتی نزد او آید، با خوشرویی برخورد نکند. پس اگر توان دارد، نیاز او را به سرعت برطرف کند و اگر توان ندارد با کمک دیگری حل کند، اگر بر خلاف آنچه توصیف کردم باشد، پس بین ما و او ولایتی نخواهد بود.»
با این دیدگاه، کسانی نزد خدا دوست داشتنی تر خواهند بود که نسبت به دیگران گامی به این هدف نزدیک تر باشند. این سخن قدسی را به یاد آوریم که: «اَلْخَلْقُ عِیالی فَأَحَبُّهُمْ اِلَیَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ(5)؛ مردم خانواده من هستند. پس محبوب ترین آنها نزد من، مهربان ترین و کوشاترین آنها در رفع نیازهای مردم است.»
اینک که در آستانه شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام قرار گرفته ایم، گوشه هایی از خدمت در سیره و سخن حضرت را مرور می کنیم.

حضرت جواد علیه السلام اقیانوسی از کرامات

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

طبق بینش وحیانی قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیاء الهی به اذن خداوند متعال علاوه بر ولایت تشریعی بر موجودات عالم، از ولایت تکوینی نیز برخوردارند؛ زیرا امامت امام معصوم علیه السلام به دو دلیل ثابت می شود: یکی نص از معصوم قبلی و دیگری سیره و روش آن حضرت و تصرف در موجودات به اذن الهی و صدور معجزات و کرامات.
امامان معصوم علیهم السلام ویژگیهایی دارند که آنان را بر سایر مردم برتری بخشیده است. از جمله این ویژگیها عصمت، علم، معجزه و کرامت آنان است. بنابراین یکی از دلائل امامت هر پیشوای معصومی معجزه و کرامت است تا برای مخالفان، اتمام حجت باشد و بر ایمان مؤمنان بیفزاید.
امام در حقیقت با اعجاز، جایگاهش را نزد خداوند معرفی می کند و مردم به عظمت و شکوه او پی برده و به برتری اش معرفت پیدا می کنند. در صورت شناخت کامِل امام توسط مردم، اطاعت از دستورات و رهنمودهایش به راحتی انجام می پذیرد؛ زیرا اطاعت و تسلیم در گرو
معرفت و آگاهی به قدر و منزلت آنان است. امامان معصوم علیهم السلام به خاطر اثبات حقّانیت خویش گاهی به اذن و اراده الهی معجزاتی می آورند و گاهی این معجزات با درخواست و دعا و به اذن خداوند متعال انجام می پذیرد. قرآن کریم در مورد معجزات پیامبران الهی به هر دو قسم اشاره کرده است. در یکی از توقیعات مبارکی که از ناحیه مقدسه حضرت حجت علیه السلام صادر شده است، در این مورد می خوانیم: «وَ اَمّا الْاَئِمَّةَ فَاِنَّهُمْ یَسْأَلُونَ اللّهَ تَعالی فَیَخْلُقُ وَ یَسْأَلُونَهُ فَیَرْزُقُ ایجابَاً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَ اِعظاماً لِحَقِّهِمْ؛(1) امامان از خداوند امری را درخواست می کنند و خداوند هم آن را می آفریند و آنان از خدا می خواهند و خداوند روزی می دهد و این به خاطر پاسخ به خواسته هایشان و بزرگداشت حق و مقامشان است.»
امیرمؤمنان علی علیه السلام در روایتی، ولایت تکوینی و انجام معجزات و امور خارق العاده را برای امامان شیعه این گونه تشریح می کند: «من به اذن خداوند مرده را زنده می کنم و زنده را می میرانم، من می توانم از آنچه که شما خورده اید و در خانه هایتان ذخیره کرده اید به اذن پروردگارم خبر دهم. من از رازهای قلبهایتان باخبرم و امامان معصوم علیهم السلام از نسل من نیز اینگونه اند و این امتیاز را خداوند متعال به ایشان ارزانی داشته است. آنان نیز این علوم الهی را می دانند و این اعمال خارق العاده و معجزه را می توانند انجام دهند. هر گاه آنان دوست داشته باشند و بخواهند می توانند به اذن الهی معجزه نشان دهند؛ چرا که ما جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله همه مان نور واحدیم. ویژگیها و امتیازات همه مان عین همدیگر است. اول، اوسط و آخر ما محمد است و همه ما محمدیم.»(2) یعنی همانند اوییم، جز اینکه ما پیامبر و صاحب شریعت نیستیم.

در مکتب جواد الائمه علیه السلام زانوبزنیم

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

نیکی به والدین
امام جواد(ع) همواره به شیعیان خود سفارش می کرد که حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با کمال ادب و احترام رفتار کنند. آن حضرت حتی به یارانش تأکید می کرد که اگر پدر و مادر آنان، باورهای ناصحیح و اعتقادات فاسدی هم داشته باشند، باز هم از تکریم آنان دریغ نکنند.
بکر بن صالح می گوید که داماد من به امام محمّد تقی 7 نامه ای نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یک فرد ناصبی و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشاری می کند. می خواهم نظر حضرت عالی را در باره وی بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا کنم؟!»
امام نهم در پاسخ وی چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ وَ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیکَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْمُکَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ عَلَی وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادی پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعای خیر فراموش نمی کنم. مدارا برای تو بهتر از رو در رویی و مقابله با پدر است. هر سختی، آسایش و راحتی در پی دارد. شکیبایی و بردباری پیشه کن و صبور باش که عاقبت نیک در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان که دوستشان داری، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهی هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمی کند.»
بکر بن صالح در ادامه سخن خود می افزاید که خداوند در مدت کوتاهی، دل پدر را [در نتیجه صبر وی ] به او متمایل کرد که دیگر در هیچ موردی با پسرش مخالفت نمی کرد.[1]
جود و احسان
معروف ترین لقب پیشوای نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطای فراوانش، به این نام خوانده اند که برگرفته از نامهای زیبای پروردگار متعال است. در فرازی از دعای امام صادق 7 می خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»[2] و در فرازی از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان همنوا با امام زین العابدین 7 می خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَکَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَی؛[3] خداوندا! ای بخشنده ای که در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو دارای نامهای زیبا هستی.»
نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است که در نام مقدس حضرت امام محمّد تقی 7 بدان توجه شده است و کرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده می کند.

امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحی الهی

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

حضرت رضا علیه السلام در مورد منزلت فرزندش امام جواد علیه السلام و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من دارای پسری شده ام که همچون موسی علیه السلام شکافنده دریاها [ی علم] است و همانند عیسی علیه السلام مادری قدسیه و پاکیزه دارد . (1)
پیشوای نهم در سن 7 سالگی به امامت رسید و هفده سال رهبری شیعیان را به عهده داشت . دوران امامت حضرتش با دو نفر از خلفای ستم پیشه عباسی مامون و معتصم مقارن بود . حضرت جواد علیه السلام در داشتن تمام صفات زیبای اخلاقی و انسانی سرآمد خوبان روزگار بود . پارسایی، علم و دانش و بخشندگی اش موجب شده بود که با القاب جواد، تقی، مرتضی و منتجب شناخته شود . اما در این میان لقب «ابن الرضا» بخاطر شکوه و جلالت امام رضا علیه السلام در میان مردم شهرت بیشتری داشت و حتی بعد از آن حضرت، مردم امام دهم و یازدهم علیهما السلام را نیز با همین لقب بیشتر می شناختند . امام رضا علیه السلام هنگام خطاب به یگانه فرزندش، بیشتر، از کنیه «ابو جعفر» – که نشانه احترام خاصی است – استفاده می کرد . (2)
امام محمدتقی علیه السلام که در نوجوانی به مقام رفیع امامت نائل شده بود، در سن 25 سالگی و در عنفوان جوانی به دستور معتصم عباسی و توسط همسر بی وفایش ام الفضل (دختر مامون) در شهر بغداد به شهادت رسید .
حضرت جواد علیه السلام از همسر دیگرش، سمانه مغربیه، دارای چهار فرزند پسر، به نامهای: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع، ابو احمد حسین و ابو موسی عمران; و چهار فرزند دختر، به نامهای: فاطمه، خدیجه، ام کلثوم و حکیمه بود . (3) حکیمه دختر امام جواد علیه السلام همان بانوی با فضیلت و مؤدب است که در هنگام تولد حضرت مهدی علیه السلام در منزل برادر زاده اش امام حسن عسکری علیه السلام حضور داشت و به نرجس خاتون یاری می کرد .
شایسته ترین ترجمان قرآن
امامان معصوم علیهم السلام که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حجت خدا و جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شمار می روند شایسته ترین ترجمان وحی و آشناترین کس به تفسیر قرآن می باشند . بر این اساس اگر بخواهیم کلام وحی را معنا کنیم، اول باید به سراغ امامان معصوم علیهم السلام برویم .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «این قرآن، خطوطی است که در میان جلد پنهان است، با زبان سخن نمی گوید و نیازمند مفسر و ترجمان است … .» و سپس فرمودند: «فنحن احق الناس به; ما [امامان معصوم علیهم السلام] برای [تفسیر و ترجمان] قرآن از همه مردم شایسته تریم .» (4)

امام کاظم علیه السلام مبارزه بی امان با طاغوت تا شهادت

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

یکی از ابعاد درس آموز زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام ، مبارزات آن حضرت با فساد و انحراف در جامعه ی اسلامی است. ما در این نوشتار تلاش خواهیم کرد شیوه مبارزه ی آن حضر ت را با بعضی از مفاسد زمان خود، به اختصار بیان کنیم.
آن گاه به مناسبت شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در بخش پایانی مقاله بحثی مختصر در باب شهادت آن انسان برگزیده ی الهی خواهیم داشت.
فساد مالی و حکومت فقر
در اخبار، گزارش های عجیبی از ثروت های بادآورده و تراکم ثروت در دست معدود افراد مرتبط با دربار می خوانیم. می گویند: «محمد بن ابراهیم(1) در حالی که سبدی از جواهر به همراه داشت، نزد فضل بن یحیی آمد و گفت: و دارایی من کمتر از نیازم است و یک میلیون درهم مقروضم و شرم دارم کسی از این مطلب آگاه شود، از تو می خواهم که از بازرگانی این مبلغ را قرض کنی و این سبد جواهر را به گرو به او بدهی، فضل سبد را گرفت و یک میلیون درهم به او داد. روز بعد هم به او گفت: من با خود فکر کردم که این مبلغ برای تو کافی نیست، لذا نزد هارون رفتم و یک میلیون درهم از او گرفتم. یک میلیون هم از پدرم گرفتم، به این ترتیب یک اشراف زاده در عرض چند ساعت به سه میلیون درهم دست می یابد.»(2)
و شکاف طبقاتی را موجب می شود.
امام کاظم علیه السلام در مقابل از شیوه های زیر برای رفع نیاز مادی و فقر مردم استفاده می کرد.
1 ـ استفاده از کرامت
به نقل از اصول کافی: «روزی امام کاظم علیه السلام از مِنی عبور می کرد که بانویی را گریان دید که چند کودک نیز در کنارش گریه می کردند. امام نزد او رفت و علتش را پرسید، او گفت: من چند کودک یتیم دارم و یک گاو هم داشتم که زندگی مان با شیر آن تأمین می شد و اکنون آن گاو مرده است، امام کاظم علیه السلام فرمود: آیا می خواهی آن گاو را زنده کنم؟، آن بانو گفت: آری، ای بنده ی خدا!، امام به کناری رفت و دو رکعت نماز خواند. سپس دست به دعا برداشت و پس از دعا کنار جسد گاو آمد. فریاد کشید یا چوبی به آن زد (یا با پای خود به آن زد) بی درنگ گاو برخاست.
وقتی که آن بانو گاو را زنده دید، صیحه زد و فریاد کشید که سوگند به خدای کعبه این مرد عیسی بن مریم است. مردم اجتماع کرده و این رویداد عجیب را با دقت نظاره می کردند.»(3)

زندگى امام باقر علیه السلام

دوشنبه - 3 دسامبر 2012

حضرت محمد باقر علیه السلام در سال 57 هجرى در «مدینه» چشم به جهان گشود. نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر است و بسیارى از القاب وى اشاره به مقام علمى و معنوى ایشان دارد. این القاب عبارت اند از:
1.    باقر، یعنى شکافنده علوم. در علت نامگذارى به آن مى خوانیم: «لُقِّبَ بِهِ لِاَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْمَ وَعَرَفَ اَصْلَهُ وَاسْتَنْبَطَ فَرْعَهُ وَ تَوَسَّعَ فیهِ وَ التَّبَقُّرُ التَّوَسُّعُ؛ [حضرت باقر علیه السلام ] به لقب باقر یاد شده است؛ چون علم را شکافت و پایه علم را شناخت و فرع آن را استنباط کرد و در آن توسعه داد و تَبَقّر [به معناى] توسعه دادن است.»
(عيون الاخبار وفنون الاثار ص213وعمده الطالب  ص183)
درباره معناى باقر احتمال دیگرى نیز ذکر شده و آن اینکه «لُقِّبَ بِهِ لِکَثْرَةِ سُجُودِهِ فَقَدْ بَقَّرَ جَبْهَتَهُ اَىْ فَتَحَها وَوَسَعَها؛ به او باقر گفته شده، براى زیادى سجده هایش و باز شدن و توسعه پیشانى اش.»
(مراه الزمان في التواريخ الاعيان ج5ص78)
2.    الشبیه، چون شبیه جدّش رسول خدا صلى الله علیه و آله بود.
(اعلام الهدايه ج7ص41)
3.    الامین؛ 4. هادى؛ 5. صابر؛ 6. شاهد.
(اعلام الهدايه ج7ص41)
معناى هر یک از القاب مذکوره روشن است.
پدر آن حضرت، على بن الحسین علیهماالسلام و مادر گرامى اش، «ام عبداللّه ، دختر امام حسن مجتبى علیه السلام مى باشد و از این جهت او اولین فردى است که هم از نظر پدر و هم از طرف مادر، فاطمى و علوى بوده است؛ لذا درباره آن حضرت گفته اند: «عَلَوِىٌّ مِنْ عَلَوِیَّیْنِ وَ فاطِمِىٌّ مِنْ فاطِمِیَّیْنِ وَ هاشِمِىٌّ مِنْ هاشِمِیَّیْنِ.»
خلفاى معاصر حضرت عبارت اند از: 1. ولید بن عبدالملک (86 ـ 96)؛ 2. سلیمان بن عبدالملک (96 ـ 99)؛ 3. عمربن عبدالعزیر (99 ـ 101)؛ 4. یزید بن عبدالملک (101 ـ 105)؛ 5. هشام بن عبدالملک (105 ـ 125).
مقام علمى حضرت از دیدگاه دیگران
مقام علمى حضرت باقر علیه السلام آن قدر عظیم و بلند مرتبه است که خیلى از مخالفان او نیز به این امر اعتراف و اقرار دارند و دانشمندان فراوانى نیز به این امر اعتراف کرده اند که به نمونه هایى اشاره مى شود:
1.    ابن حجر هیثمى مى گوید: «محمد باقر علیه السلام به اندازه اى گنجهاى پنهان معارف و دانشها را آشکار ساخته، حقایق و حکمتها و لطایف دانشها را بیان کرده که جز بر عناصر بى بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جا است که وى را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند.»