جلد 3 صفحه 10 سطر 5
لغت :
مرة و مرتان : يك دفعه و دو دفعه .
امساك : نگاهداري كردن ، خودداري كردن ؛ خلاف ” اطلاق ” كه رها كردن است .
ممسك : بخيل .
تسريح : از سرح است بمعناي رها كردن . و بدرخت بلند كه در رشد آزاد و رها است ” سرحه ” مي گويند .
يخافا : بترسند. از خوف بمعناي ترس است و بعضي گفته اند در اينجا بمعناي ” گمان ” و بعضي گفته اند بمعناي ” يقين و علم ” مي باشد .
جلد 3 صفحه 21 سطر 5
شرح لغات :
اجل : پايان مدت و آخر كار .
معروف : نيكي و حق كه عقل و شرع مردم را بدان دعوت ميكنند در مقابل “منكر ” .
جلد 2 صفحه 18 سطر 1
شرح لغات :
و لن ترضي : هرگز خشنود نميگردد
ملتهم : طريقه آنانرا .
جلد 2 صفحه 23 سطر 8
شرح لغات :
ابتلي : امتحان كرد .
اتمهن : آنها را بانجام رسانيد .
ذريه : نسل ،فرزندان .
لا ينال : نميرسد .
جلد 2 صفحه 37 سطر 10
شرح لغات :
بيت : منزل ، در اينجا منظور خانه كعبه است .
مثابه : محل بازگشت .
طافين : طواف كنندگان .
عاكفين : اقامت گزيدگان .
ركع : جمع راكع يعني ركوع كننده .
سجود : جمع ساجد يعني سجده كننده .
و اذ جعلنا : هنگامي كه قرار داديم .
جلد 2 صفحه 46 سطر 10
شرح لغات
بلد : شهر
اضطرار : مقهور ساختن ، مقهور شدن
مصير : مال ، عاقبت