خلاق عبادي – درس چهارم

 

اخلاص در عبادت

«اخلاص» از نگاه دانشمندان اخلاق آن است که انسان قصد خود را در انجام اعمال و آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص کرده و انگیزه‌ای جز تقرب به درگاه او نداشته باشد.[1]

نظام ارزشی حاکم بر دنیای بشرح به این صورت است که همواره ارزش یک عمل را با کوچکی،‌بزرگی،‌سادگی و دشواری آن می‌سنجد، کسی که کار بزرگتر، دشوارتر و پیچیده‌تری انجام دهد، پاداش بیشتری می‌گیرد و ارج زیادتری هم به کارش گذاشته می‌شود. در مقابل ، کارهای ساده‌تر و کوچکتر، مزد و ارزش کمتری دارند.

 

خداوند نیز در تعیین ارزش‌ اعمال بندگانش به همین معیارها توجه و عنایت دارد، لیکن این معیارها در نظام ارزشی الهی معیارهای منحصر به فرد نیستند، بلکه در درجة دوم اهمیّت قرار دارند. خداوند پیش از آن که کار بنده‌اش را از نظر سادگی و دشواری بسنجد، معیار دیگری را در ارزیابی اعمال انسان‌ها دخالت می‌دهد و آن «نیّت» است.

 

خلوص نیّت مهم‌ترین معیار ارزیابی

نیّت به معنای قصد و انگیزه‌ای است که موجب می‌شود تا فرد براساس آن دست به اقدامی بزند و کاری را انجام دهد. انسان‌ها چون از مکنونات قبلی یکدیگر آگاهی ندارند، نمی‌توانند هنگام ارزش گذاری کارها و پرداخت مزد افراد، نیّت و انگیزة آنان را نیز ارزیابی کنند و ارزش کارها را مطابق اهداف و نیّت‌ها تعیین نمایند، ولی خداوند چون بر ضمایر انسان‌ها و آنچه بر دلهای آنها می‌گذرد واقف است[2] و علم او بر همه کس و همه چیز احاطه دارد،[3] پیش از آن که به نمای ظاهری اعمال توجه کند به علل و عواملی که آدمی را به انجام آن واداشته می‌نگرد. رسول خدا (ص) می‌فرماید:‌

«اِنَّما الْاَعْمالُ بِالنَّیَّاتِ وَ اِنَّما لِکُلَّ امْرِیءٍ مانَوی»[4]

ارزش کارها به نیتهاست و هر کس به آنچه نیت کرده،‌دست می‌یابد.

اگر فرد، کاری را با نیّت خالص و انگیزة الهی انجام داده و هدفی جز رضای خدا و تقرّب به درگاه او نداشته باشد، عمل او صالح تلقّی شده و مقبول درگاه الهی واقع می‌شود و تنها در این صورت است که معیارهای بعدی مانند شدّت و بزرگی کار،‌شرایط زمانی و مکانی و…. مدّ‌نظر قرار گرفته و پاداش متناسب به انجام دهندة آن تعلّٔ می‌گیرد، لیکن اگر انگیزه‌ها غیر الهی بوده و کار برای رضای خدا صورت نگرفته باشد، عمل هر اندازه بزرگ و ستودنی باشد،‌خداوند آن را نمی‌پذیرد و به انجام دهندة آن نیز پاداش نمی‌دهد.

به گواهی متون و منابع اسلامی نظام محاسبات الهی به قدری دقیق است که حتی اگر انسان تمام یک عمل را برای خدا انجام دهد و تنها در بخش ناچیزی از آن انگیزه‌ای غیر خدایی داشته باشد یا به عنوان مثال آن عمل را در فاضی خاصّی یا در وقت معیّنی برای خودنمایی و ریا انجام دهد تمام عملش در پیشگاه الهی مردود است.

قرآن کریم، اهمیّت خلوص نیّت و ضرروت پرهیز از شرک در عبادت را این گونه بیان می‌کند :

«َمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » [5]

پس هر که به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.

در شأن نزول این آیه آمده است که شخصی حضور رسول خدا (ص) رسید و اظهارداشت: من برخی از اعمال شایسته را برای خشنودی خداوند انجام می‌دهم،‌لیکن وقتی مردم دربارة آن اعمال سخن می‌گویند و مرا به خاطر انجام آن می‌ستایند لذّت می‌برم آیا این اعمال از من پذیرفته است؟

پیامبر خدا (ص)لحظاتی سکوت کرد و پاسخی نفرمود. در این هنگام آیة فوق نازل شد و روشن ساخت که تنها عملی مقبول درگاه خداوند است که با اخلاص همراه باشد.[6]

بنابراین تا عمل انسان حتی کارهای بسیار شایسته مثل نماز و جهاد از روی اخلاص صورت نگیرد، عنوان عبادت و عمل صالح بر آن تطبیق نمی‌کند.

عبادت و اخلاص

عبادت خداوند و خلوص نیّت رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، تا آنجا که می‌توان گفت لازم و ملزوم یکدیگرند. اخلاص روح عبادت است و عبادت بدون اخلاص به‌سان کالبد بی‌جانی است که هیچ گونه اثر مثبتی ندارد.

بنابراین، کارها تنها در صورتی که با نیّت خالص و برای رضای خدا انجام شود برای آدمی عبادت محسوب می‌شود و خداوند در ازای انجام آن به او اجر و پاداش عطا می‌کند، از این رو امام علی علیه السلام اخلاص عمل را نه تنها نوعی عبادت که برترین عبادتها دانسته، می‌فرماید:‌

«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِخْلاصُ الُعَمَلِ»[7]

خلص کردن عمل، برترین عبادتهاست.

ازآنچه ذکر شد می‌توان چنین نتیجه گرفت که کارهایی که از انسان‌ سر می‌زند مادامی که از انگیزه‌ای الهی سرچشمه نگرفته،‌ فاقد ارزش معنوی است و هر گاه از پشتوانة اخلاص برخوردار شد ارزشمند شده و عبادت محسوب می‌شود. به همین جهت رسول خدا (ص) در نصایح خود به ابوذر غفاری قدس سره می‌فرماید:‌

«یا اَباذَرًّ! لِیَکُنْ لَکَ فی کُلَّ شَیْءٍ نِیَّةٌ،‌ حَتّی فِی النَّوْمِ وَ‌الاْکُلِ»[8]

ای اباذر، باید در هر کاری حتی در خوردن و خوابیدن قصد [ی الهی] داشته باشی (تا آن کار برایت عبادت محسوب می‌شود و از ثواب آن بهره‌مندی شوی)

نیّت نمودن در غذا خوردن و خوابیدن به این معناست که انسان مؤمن به هنگام خوردن و خوابیدن، قصد می‌کند که غذا می‌خورم و یا می‌خوابم تا نیرو بگیرم وبتوانم بهتر خدا را عبادت کنم و به بندگا خدا خدمت نمایم.

ناگفته پیداست که قتی انسان اعمال عبادی از قبیل نماز، روزه، حج و جهاد را برای رسیدن به هر هدف دیگری جز رضای خداوند، تقرّب به درگاه او و امتثال اوامرش انجام می‌دهد و در حقیقت، همان اهداف غیر الهی خویش را پرستیده است. چنین فردی چگونه می‌تواند انتظار داشته باشد که صرف حرکات فیزیکی بدن، بدون توجّه روح و خلوص نیّت به او اعتلای روحی بخشد و او را در رسیدن به کمالات معنوی یاری کند؟!

این گونه عبادت نه تنها تکامل بخش روح و جان آدمی نیست که موجب گرفتاری و عذاب اخروی او نیز می‌شود.

امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:‌

«یُحاءُ بِعَبْدٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ قَدْ صَلّی، فَیَقُولُ: یا رَبَّ صَلَّیْتُ ابْتِغاءَ وَجْهِکَ فَیُقالُ: بَلْ صَلَّیْتَ لِیُقالَ: ما اَحْسَنَ صَلوةَ فُلانٍ ، اِذْهَبُوا بِهِ اِلی النّارِ»[9]

در روز قیامت بنده‌ای احضار می‌شود که اهل نماز بوده است؛ می‌گوید: پروردگارا! من برای خشنودی تو نماز گزارده‌ام،‌به او گفته می‌شود: تو نماز خواندی تا بگویند نماز فلانی چه نیکوست! او را به سوی آتش ببرد!

همچنین عاقانه نیست که انسان کاری را برای غیر خدا انجام دهد و اجر و مزد خویش را از خداوند مطالبه کند. امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:‌

«اِیّاکَ و الرَّیاءَ،‌فَأِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلی مَنْ عَمِلَ لَهُ»[10]

از خودنمایی بپرهیز! زیرا هر که برای غیر خدا کاری انجام دهد، خدا او را به همان کس وا می‌گذارد

آیات قرآن کریم و روایات اسلامی بیانگر این واقعیتند که در قیامت گروهی از مردم، وقتی به نامة اعمال خویش می‌نگرند،‌از بسیاری کارهای شایسته که در دنیا انجام داده‌اند در آن اثری نمی‌بینند، وقتی علّت را جویا می‌شوند به آنها گفته می شود که چون آنچه را می‌گویید برای خشنودی خدا و با اخلاص انجام نداده‌اید، اکنون بابت آن کارها چیزی در نزد خداوند ندارید. رسول خدا صلی الله علیه و آله در نصیحتی به عبدالله بن مسعود می‌فرماید:

« یَابْنَ مَسْعُودٍ! اِذا عَمَلْتَ عَمَلاً مِنَ عَمَلاً مِنَ الْبِرَّ وَ اَنْتَ تُریدُ بِذلِکَ غَیْرِ اللهِ‌ فَلا تَرْجُ بِذلکِکَ مِنْهُ ثواباً، فَاِنَّهُ یَقُولُ : «فَلا نُقیمُ لَهُمْ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً[11] »[12]

ای پسر مسعود! هر گاه کار نیکی انجام دادی،‌در حالی که مقصودت از آن کار غیر خداست، برای آن از خداوند امید پاداش نداشته باش!‌چرا که خداوند می‌فرماید: در قیامت میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد.

نقش اخلاص در تکامل روح

در درسهای گذشته تکامل روح را مهمترین هدف آفرینش دانستیم. اخلاص در تأمین این هدف بزرگ و رساندن انسان به مقصد الهی خویش نقش مهمی ایفا می‌کند انسان می‌تواند در پرتو خودسازی و عبادت خالصانة خداوند و پیروی ازدستورات او به درجه‌ای از عزّت و اعتلای روحی برسد که به احدی جز خداوند امیدوار نباشد وچیزی جز عملکرد سوء خودش او را نترساند. علی علیه السلام دراین باره می‌فرماید:‌

«اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ، اَنْ لایَرْجُوَا الرَّجُلُ اِلاّ رََّهُ وَ لا یَخافُ اِلاّ ذَنُبَهُ»[13]

عبادت خالصانه آن است که انسان جز به پروردگارش امیدوار نباشد و جز از پیامد گناهش نترسد.

اخلاص موجب می‌شود که انسان رضای خداوند را ملاک انجام هر کاری قرار دهد و تمامی کنش‌ها، اقدام‌ها و پرهیزهایش را با خشنودی او همسو و هماهنگ سازد، خدا را منشأ هر خیرو برکتی بداند، امید خود را از آنچه در دست دیگران است قطع کند تنها به رحمت واسعة الهی امیدوار بوده و مشیّت او را در جهان نافذ و حاکم شمارد.

اخلاص در عبادت چنان علوّ همّتی به انسان می‌دهد که دیگر ستایش و نکوهش دیگران در اراده و عمل او تأثیر نمی‌گذارد، مقاوم و ثرت بیکران او را به طمع نمی‌اندازد، تهدیدهای جانی و مالی او را از ادامة راهش باز نمی‌دارد، در پنهان و آشکار یکسان عمل می‌کند و گفتار و کردارش با هم مطابق است و توقع هیچ پاداشی از دیگران ندارد. از این رو، رسول خدا (ص) می‌فرماید:‌

«ما بَلَغَ عَبْدٌ حَقیقَةَ الاْخْلاصِ حَتّی لا یُحِبَّ اَنْ یُحْمَدَ عَلی شَیُءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلهِ»[14]

هیچ بنده‌ای به حقیقت ا خلاص دست نمی‌یابد مگر آن که دوست نداشته باشد که بر آنچه برای رضای خدا انجام داده مورد ستایش قرار گیرد.

علی علیه السلام نیز می‌فرماید:‌

« مَنْ لَمْ یَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیَتُهُ وَ فِعُلُهُ وَ مَقالَتُهُ فَقَدْ اَدَّی الْاَمانَةَ وَ اَخْلَصَ الْعِبادَةَ »[15]

عباد مخلص خداوند

پیامبران الهی و پیشوایان معصو ما همگی اُسوه‌های عملی اخلاص در عبادت بوده‌اند. آن رادمردان در سراسر عمر خویش هرگز خود را به شرک و ریا نیالوده و گامی از مسیر اخلاص بیرون ننهاده‌اند. آنان در خلوص نیت به حدّی دقیق و راسخ بودند که نه تنها اعمال و عبادات خود را خالصانه انجام دادند که روح و اندیشة خویش را نیز برای خدا خالص ساختند.

از این رو قرآن کریم از ایشان به عنوان «عباد مُخلَص خداوند» یاد می‌‌کند و برای آنان حسابی ویژه می‌گشاید؛ این ویژگی را در آیات متعدّدی از قرآن کریم می‌توان یافت. آنان در سایة اخلاص به درجه‌ای از کمال می‌رسند که از نفوذ وسوسه‌های شیطان، مصونیّت پیدا می‌کنند،[16] پاداش آنان با معیار عملشان سنجیده نمی‌شود، بلکه با معیار عملشان سنجیده نمی‌شود، بلکه با معیار فضل و رحمت خداوند پاداش می‌گیرند،[17] از عذاب خداوند ایمن هستند[18] و خدا را بهتر از دیگران می‌شناسند.[19]


[1] – محجة البیضاء،‌ج8، ص 128.

[2] – مائده‌(5)، آیه 8 و نیز: فاطر (35)، آیه 39.

[3] – طلاق،(65)آیه 13.

[4]– بحار الانوار، ج70، ص211.

[5] – کهف (18)،‌آیه 110.

[6] – بحار الانوار،‌ج70، ص222.

[7] – شرح غررالحکم و دررالکم، جمال الدین خوانساری، ج2، ص 466.

[8] – بحار الانوار، ج77، ص84.

[9] – بحار الانوار،‌ج 72، ص 301.

[10] – همان، ص 226.

[11] – کهف (18) ، آیه 105.

[12] – بحار الانوار، ج 77، ص 105.

[13] – شرح غرر الحکم، ج2، ص144.

[14] – بحارالانوار، ج72، ص 304.

[15] – نهج البلاغه، نامة 26، ص 884.

[16] – ص (38)، آیه 83.

[17] – صافات، (37)، آیه 40.

[18] – همان، آیه 74.

[19] -همان، آیه 160.


جستجو