اخلاق عبادي – درس اول

 

عبادت ،هدف خلقت

عبادت که معادل فارسی آن پرستش است در لغت به معنای نهایت خواری و خضوع ‌آمده و به همین مناسبت به جادة پر رفت و آمدی که زیر پای رهگذران رام و صاف گشته می‌گویند: «طریق مُعَبَّد» و در اصطلاح، نوعی سپاسگزاری است که در آن نهایت خضوع و تعظیم انجام می‌گیرد و شایستة کسی است که نعمت‌های اصلی همچون؛ حیات و قدرت را به انسان بخشیده و او نیز جز خدا کسی نمی‌تواند باشد به همین دلیل، عبادت، مخصوص ذات مقدس اوست[1] چنانکه فرمود:

« وَقَضی رَبُّکَ اَلا تَعْبُدُوا اِلا ایّاهُ »[2]

پروردگارت حکم کرده که جز اورا نپرستید.

همچنین سر فصل دعوت پیامبران، فراخوانی مردم به پرستش خدای یگانه بود و در قرآن می‌‌خوانیم:‌

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلَّ اُمَّةٍ رَسُولا اَنِ اعْبُدُواللهَ وَ‌اجْتَنِبُوا الطّاعُوتَ »[3]

 

در هر امّتی پیامبری برانگیختیم که : «خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید.»

 

جایگاه عبادت در اسلام

واژة عبادت در شکلهای گوناگون، بیش از سیصد بار در قرآن مجید آمده که نشانگر اهمیت فراوان آن و بیانگر ابعاد مختلف و عمیق پرستش الهی است. همچنین بخش وسیعی از روایات و فقه اسلامی به عبادات ، آداب و روسوم، احکام، فلسفه، پاداش و جوانب گوناگون عبادت پرداخته است و کتابهای ارزشمندی در این باره‌ تألیف شده و زیباترین حالت انسان هنگامی است که به پرستش خدا ایستاده و به نیایش با او نشسته است و به تعبیر امیر مؤمنان علیه السلام.

«ما تَقَرَّبَ مُتَقَرَّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ الله»[4]

هیچ کس بمانند پرستش خدا به او نزدیک نشده است.

قرآن مجید از عبادت به عنوان «صراط مستقیم الهی» یاد کرده که جایگاه رفیع و ارزندة آن را می‌رساند:‌

«وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ »[5]

همانا پروردگار من و شما الله است پس او را نپرستید، این راه راست است.

حالات روحانی و عرفانی پرستشگران درگاه الهی، کمتر قابل توصیف است. رسول اکر (ص) ، برخی از آن حالات را این گونه بیان می‌کند:‌

وقتی بنده‌ای به نماز می‌ایستد، خداوند حجاب میان خود واو را بر می‌دارد و با او روبه‌رو می‌شود و فرشتگان از پیش پای او تا آسمان می‌ایستند و با نمازش نماز می‌خوانند و دعایش را «آمین» می‌گویند و خیرو برکت از میان‌ آسمان بر سرش می‌ریزد و هاتفی ندا می‌دهد:‌اگر نمازگزار واقعاً‌ بداند با چه کسی مشغول مناجات است، هرگز آن را قطع نمی‌کند. همچنین درهای آسمان‌ها برای نمازگزاران گشوده می‌شود و خداوند، با صداقت نماگزار بر فرشتگان مباهات می‌کند.[6]

گسترة عبادت

در فرهنگ اسلام، علاوه بر عبادت اصطلاحی،‌ هر کار خیر و مفیدی که از انگیزه‌ای پاک و الهی سرچشمه بگیرد نوعی عبادت محسوب می‌شود.

برخی از اموری که عبادت خداوند محسوب می‌شوند و در قرآن و روایات به آنها اشاره شده است عبارتند از:‌

1- تفکر در آفرینش: تفکری که انسان را به خدا نزدیک و با او آشنا سازد، عبادت خداست.

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرُةَ الصَّلاةِ وَ الصَّوْمِ، اِنَّما الْعِبادَةُ التَّفکُرُ فی اَمْرِ اللهِ»[7]

عبادت تنها نماز خواندن و روزه گرفتن بسیار نیست،‌بلکه اندیشیدن در کار خداوند عبادت است.

2- کسب روزی حلال:‌ کار و تلاش اگر برای به دست آوردن روزی حلال، رفاه خانواده و حفظ آبرو صورت گیرد و انسان بخواهد درآمد حاصل از آن را در مجاری خیر و مورد رضای خداوند مصرف کند نیز عبادت است. رسول خدا (ص) می‌فرماید:‌

«اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ‌ جُزءاً اَفْضَلُها جَزُْءاً طَلَبُ الْحَلالِ»[8]

عبادت هفتاد بخش است بهترین جزء آن طلب روزی حلال است.

3- نگاه مهرآمیز: هر گاه انسان از روی محبت و برای ابراز علاقه به دانشمندان، زمامداران عادل و متّقی ، پدر و مادر و برادر دینی نگاه کند همین نگاه برای خدا نیز عبادت محسوب می‌شود. رسول خدا صلی الله علیه در این باره می‌فرماید:

«اَلنَّظَرُ اِلیَ الْعالِمِ عِبادَةٌ. وَ النَّظَرُ اِلی اِمامِ الْمُقسِطِ عِبادَةُ. وَ النَّظَرُ اِلَی الْوالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبادَةٌ،‌وَ‌النَّظَرُ اِلَی الْاَخِ تَوَدُّهُ فی اللهِ عَزَّوَجَلَّ عِبادَةُ» [9]

نگریستن به دانشمند و پیشوای عادل و نیز نگاه مهرآمیز به پدر و مادر و همچنین نگاه کردن به برادری که او را برای خدا دوست می‌داری، عبادت است.

علاوه بر اینها آب دادن به مسلمانان، کمک به عیالمندان، پوشاندن گناه دیگران،‌نرمی در گفتار سقت در سلام و… نیز به عنوان نمونه‌هایی از عبادت شناخته شده‌اند.

از جمع بندی اخبار و روایات مزبور می‌توان چنین نتیجه گرفت که هر کار شایسته‌ای اگر با نیت خالص و برای خشنودی خداوند صورت بگیرد، عملی عبادی محسوب می‌شود.

بی‌نیازی خداوند از عبادت بندگان

خداوند متعال غنی بالذات است، نه نیازی به عبادت و اطاعت ما دارد و نه از معاصی بندگانش زیان می‌بین.

گر جملة کاینات کافر گردند

بر دامن کبریاش ننشیند گرد

سود و زیان ناشی از عبادت و معصیت، به خود بنده باز می‌گردد، زیرا این بنده است که در سایة عبادت خدا و پیروی از فرامین او از نعمت قرب الهی بهره‌مند می‌شود و عزّت می‌یابد و در اثر معصیت و نافرمانی خداوند، سقوط می کند و از رحمت گستردة او محروم می‌گردد.

آیات متعددی از قرآن کریم این حقیقت را با تعابیری گوناگون بیان کرده است؛ مانند:‌

« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا »[10]

هر کس کار شایسته‌ای به جا آورد، برای خود اوست و کسی که کار بد می‌کند به زیان خود اوست.

و نیز می‌فرماید:‌

«وَ مَنْ یَشْکُرُ فَأِنَّما یَشْکُرُ لِنَنْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ »[11]

هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده و آن کس که کفران کند، زیانی به خدا نمی‌رساند، چرا که همانا خداوند بی‌نیاز و ستوده است.

حضرت علی علیه السلام نیز در نخستین فراز از خطبه‌ای که در آن اوصاف متّقین را بیان داشته می‌فرماید:

«فَأِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی خَلَقَ الْخَلْقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنِیاً عَنْ طاعَتِهِمْ، امِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لإَنَّهُ لاتَصُرَّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَعصاهُ وَ‌ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ…..»[12]

خدای سبحان و بزرگ، جهانیان را آفرید،‌در حالی که از طاعتشان بی‌نیاز و از [گزند] نافرمانی‌شان در امان بود؛ زیرا نافرمانی آن که او را عصیانکند، بدو زیانی نرساند و طاعت آن کس که فرمانش را برد، بدو سودی نبخشد.

عبادت، هدف آفرینش

اکنون که روشن شد خداوند نیازی به عبادت بندگان ندارد و از اطاعت آنها سود نمی‌برد و از معصیت آنها نیز زیان نمی‌بیند، این سوال مطرح می‌شود که : بنابراین چرا ما را آفریده و چه هدفی او را به این کار واداشته است؟

قرآن کریم پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش می‌دهد. یک جا، علّت آفرینش را آگاه ساختن انسان بر علم و قدرت نامحدود و بی‌زوال خداوند معرفی می‌کند،[13] در جای دیگر، موضوع آزمایش انسان را مطرح می‌کند که خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا انسان‌ها را از نظر حسن انجام عمل مورد امتحان قرار دهد،[14] آیة دیگری، رحمت وسیع الهی و شمول آن را هدف آفرینش انسانها شمرده است[15] و سرانجام، آیه‌ای هم هدف از خلقت و آفرینش انسان را عبادت و پرستش خداوند، یاد کرده می‌فرماید:‌

« وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ »[16]

جن و انس را نیافریدیم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند ( و از این طریق، تکامل یابند و به من نزدیک شوند.)

گرچه در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که میان آیات فوق، نوعی پراکندگی و اختلاف وجود دارد و هر کدام غرض خاصی را منشأ آفرینش می‌دانند، لیکن با اندکی تأمّل می‌توان دریافت که نه تنها تضادّی بین اهداف مزبور وجود ندارد، بلکه از قراردادن آنها در راستای یکدیگر، یک سیر منطقی به دست می آید که مقصود اصلی از آفرینش انسان را به روشنی می‌توان دریافت. به بیان دیگر برخی از اهداف فوق، هدف مقدماتی،‌برخی هدف متوسط و بعضی نهایی آفرینش هستند.

حقیقت این است که هدف اصلی از آفرینش انسان، رساندن او به کمال بی‌نهایت است. علم و آگاهی بر قدرت الهی و نیز مسألة آزمایش و امتحان، هر یک به گونه‌ای زمینه را برای عبادت خداوند فراهم می‌سازند و عبادت مدرسه تربیت و رشد است. اگر مواد درسی این مدرسه با دقت مورد مطالعه و عمل قرار گیرد، آدمی در پرتو تعالیم نورانی آن، قدم به قدم به کمال مطلق و مطلق کمال که همان خداوند یکتای بی‌همتاست نزدیکتر خواهد شد و رحمت بی‌حدّ الهی نیز که خود به عنوان هدف دیگری معرفی شده در جای جای این سیر تکاملی، آدمی را فرا خواهد گرفت و او را مدد خواهد کرد.

قرآن کریم مقصود اصلی از آفرینش انسان را که رسیدن به کمال بی‌نهایت است، چنین ترسیم می‌کند:

«وَ‌أَنَّ اِلی رَبَّکَ الْمُنَتهی»[17]

همانا سرانجام کار همه به پروردگارت منتهی می‌شود.


[1] – ر.ک. مجمع البیان،‌ج1، ص 100-101.

[2] – اسراء (17) ، آیه 23.

[3] – نحل (16)، آیه36.

[4] – شرح غررالحکم، ج6، ص 75.

[5] – مریم (19) ، آیه 36.

[6] – جامع السعادات، ج3، ص357.

[7] – بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج71، ص325،‌اسلامیه، تهران.

[8] – همان، ج103، ص 7.

[9] – همان،‌74،ص73

[10] – جاثیه (45)، آیه 15، آیات 41 سورة زمر و 18 سورة فاطر نیز همین حقیقت را با تعابیری دیگر یادآور می‌شوند.

[11] – لقمان(31)، آیه 21.

[12] – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبة 183، ص 611.

[13] – طلاق(65) ، آیه 12.

[14] – ملک (67)، آیه 2.

[15] – هود(11)، آیات 118-119.

[16] – ذاریات (51)، آیه 56.

[17] – نجم(53) ، آیه 42.


جستجو