شهید مطهری معتقد است، ماه رجب ماه استغفار و عبادت و روزه است، ولی به خاطر تبدیل نام ماهها از شمسی به قمری این سنتها به کلی فراموش می شوند.
ایشان می فرمایند:
ماه مبارك رجب است. براى جمعه اول رجب يك سلسله اعمال وارد شده است و يك ارزشهايى كه ديگر اصلًا اين حرفها در ميان ما مطرح نيست. مصداق «قُلْ أَرَأَيْتُمْ انْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ» همينهاست.
نام ماهها از قمرى تبديل مىشود به شمسى؛ انسان اول خيال نمىكند كه به دنبال خودش چه چيزهايى مىآورد. ما كه بچه بوديم، در منزل خود ما ـ من از هفت و هشت سالگى كاملًا يادم هست ـ اصلًا اينكه ماه رجب دارد مىآيد مشخص بود؛ مىگفتند يك هفته به ماه رجب مانده، پنج روز مانده، سه روز مانده، امشب احتمالًا اول ماه رجب است، برويم براى استهلال؛ مىرفتند براى استهلال، ماه را ببينند، شب اول ماه رجب است، اعمال ماه رجب را بجا بياورند. در مسجد كه جمع مىشدند، همه صحبت آمدن ماه رجب بود. ماه مبارك رجب و ماه مبارك شعبان پيشدرآمدهاى ماه مبارك رمضان هستند. من از بچگى هميشه اين را مىديدم، مرحوم ابوى ما و مرحومه والده ما غير از اول و آخر ماه رجب و غير از ايامالبيض (يعنى سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم اين ماه كه اعمال بالخصوصى دارد و عمل معروفش به نام عمل «امّ داود» را ما آن زمان بچه بوديم بجا آورده بوديم، بعد بزرگ شديم فراموش كرديم؛ به تبع آن جوّى كه آن وقت وجود داشت، يعنى آب جارىاى كه در آن وقت بود، ولى وقتى كه آبى رفت و مخفى شد، ديگر كيست كه از نو آن را جارى كند) ايندو غير از روز اول و روز آخر و سه روز وسط، حداقل پنجشنبه و جمعهها روزه بودند و بلكه مرحوم ابوى ما در بعضى از سالها دو ماه رجب و شعبان را پيوسته روزه مىگرفتند و به ماه مبارك رمضان متصل مىكردند، يعنى اين سه ماه را يكسره روزه مىگرفتند.
اصلًا اين ماه، ماه استغفار و توبه و عبادت است. حتى وارد شده است كه اگر كسى نتواند روزه اين ماه را بگيرد ذكرى وارد شده است كه روزى صد بار اين ذكر را بگويد به عنوان جبران روزهاى كه نتوانسته است بگيرد.
يادى از حاجآقا رحيم ارباب و حاج ميرزا علىآقا شيرازى
يادم است كه در ماه مبارك رجب در سال 21 ـ كه تابستان بود و به اصفهان رفته بوديم ـ مىرفتيم به درس آقاى حاجآقا رحيم ارباب سلّمهاللَّه تعالى كه از بزرگان هستند. من اين ذكر را اول بار از اين مرد شنيدم. مىديدم كه خيلى كند صحبت مىكند و اذكار را بالخصوص خيلى با تأ نّى و حضور قلب مىگويد: سُبْحانَ الْالهِ الْجَليلِ، سُبْحانَ مَنْ لايَنْبَغِى التَّسْبيحُ الّا لَهُ، سُبْحانَ ذِىالْعِزَّةِ وَالْجَلالِ … مىديدم اين مرد مرتب اينها را مىگفت. چون پيرمرد بود و نمىتوانست روزه بگيرد، آن را با اين جبران مىكرد.
و باز يادم نمىرود كه در همان سالها روز بيست و پنجم رجب بود (روز وفات حضرت موسى بن جعفر سلاماللَّه عليه)، ما در مدرسه نيماورد اصفهان بوديم، بعدازظهر بود، خوابيده بوديم، از خواب كه بيدار شديم يك وقت صداى مرحوم حاج ميرزا علىآقا را شنيدم. ما در آن مدرسه غريبه بوديم، به عنوان تابستان رفته بوديم، ولى طلبههاى آن مدرسه به مناسبت وفات از ايشان خواهش كرده بودند، آمده بود براى طلبهها موعظه مىكرد و بعد هم ذكر مصيبت. حديث دارد كه در قيامت فرياد مىكشند: «أيْنَ الرَّجَبيّون» رجبيون كجا هستند؟ اين مرد با همان آهنگى كه داشت و با آن حال و روحى كه داشت اين تعبير را به كار برد: آن وقتى كه بگويند «أيْنَ الرَّجَبيّون» و ما در پيشگاه پروردگار شرمسار باشيم، در ماه رجب هيچ چيزى نداشته باشيم و اصلًا جزء رجبيّون شمرده نشويم، چه خواهيم كرد؟
غرض اين است: اين ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و اين سنتها در ميان ما بكلى دارد فراموش مىشود. ماه رجب مىآيد، بزرگهايمان [متوجه نمىشوند] تا چه رسد به بچهها. كمكم اگر به بچهها بگوييم ماههاى قمرى را از محرم تا ذىالحجه بشمار، نمىتوانند؛ اصلًا فراموش مىكنند كه يك چنين ماههايى هم وجود داشته است. ولى به هرحال تكليف هرگز از ما ساقط نمىشود.
این مطلب از مجموعه آثار استادشهيدمطهرى، ج27، صفحه 560 اخذ شده است.