ویژگیهایی از زندگی امام حسین علیه السلام

امام حسین (ع) و حقوق بشر

یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی به ویژه در اسلام وجود داشته و مورد بحث و گفتگوی پیروان مذاهب بوده و می توان گفت از اصیل ترین قوانین الهی است مسئله حقوق بشر است انسان ها هر عقیده و مسلکی که دارند و در هر زمانی و مکانی که هستند و یا خواهند بود باید به حقوق فردی و اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خود برسند.

اساس نهضت و قیام رهبران الهی دو چیز بود:

۱-رعایت نمودن حقوق انسانها

۲-حرّیت و آزادی

به راستی می توان گفت: اگر حقوق انسانها روی موازین قانون الهی داده نشودو یا حریت و زادی از بشر سلب گردد جوامع بشری و انسان ها دیگر همچون حیوانات و درندگان زندگی کرده و خواهند نمود.

امام حسین (ع) اسوه برتر اخلاقی

پیامبر اکرم (ص) در گزاره ای کوتاه درباره هدف بعثت و رسالت خویش می فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. به درستی که من برای تکمیل اتمام بزرگواری های اخلاقی برانگیخته شده ام. این بدان معناست که هدف اصلی از رسالت پیامبران فراهم آوری بهتر علمی و عینی برای تحقق اصول اخلاقی بود و همه آموزه های وحیانی بر این محوریت فرو فرستاده شده است تا آدمی را به گونه ای تربیت کند تا بتواند با بروز و ظهور و فعلیت بخشی به اسمای …… ودیعت نهاده در ذات خویش به خدا تقرب یابد که این تعبیر دیگری از همان اخلاق نیکو یافتن بشر است. تنها تفاوت رسالت پیامبر اکرم (ص) با دیگر پیامبران و آموزه های وحیانی این است که پیامبر به عنوان مصدق و مکمل وارد معرکه تاریخ بشری شده است تا آدمی را به کمال مطلق برساند و آموزه هایی را بیان دارد که در حکم کامل کننده آموزه های وحیانی دیگر و رسالت پیامبران پیشین بوده است. براین اساس می توان گفت که قرآن کامل ترین کتاب اخلاق و پیامبر اخلاقی ترین بشر است . امام حسین (ع) همانند دیگر اعضای خاندان عصمت و طهارت چنان که قرآن در گزارش ها و تحلیل های چندی اساس خداوند از مردم می خواهد که برای دست یابی به کمال اخلاقی از سیره و روش عینی و عملی آنان بهره گرفته خود را به کمال لایق و شایسته برسانند این مطلب در کلام پیامبر به شکل تأکید بر قرآن و عترت مورد توجه و اهتمام قرارگرفته و به عنوان بازتاب دعوت قرآن درباره اسوه های عینی خود را نشان می دهد.

امام حسین (ع) و اصلاحات

بزرگترین اهداف رهبران الهی ، اصلاح امور انسان ها و جوامع بشری بوده است و بر همین اساس بود که امام حسین (ع) بارها در طول مبارزات و قیام خود می فرمود: من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنم . من خانه و کاشانه ام را رها نکردم و تک و تنها در مقابل ظلم نایستادم، مگر برای آنکه انسانها را ارشاد کنم و از بدبختی و انحراف نجاتشان دهم من برای اصلاح امور مسملان ها خروج نمودم نه برای بدست آوردن قدرت و مقام و نه برای ظلم و طغیان.

امام حسین (ع) و آزادی

حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه اصلی است از اصول و رکنی است از ارکان بقای هر نظامی. آزادی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران بود آنان آمدند تا بشریت را از خفقان نجات دهند و جوامع بشری را از چنگال اهریمنان و زور گویان رها سازند واژه مقدس آزادی را جز استکبار جهانی همه انسان ها طالبند آزادی را حتی حیوانات و موجودات زنده دوست دارند، امام حسین (ع) نگاه عمیقانه ای به جهان اسلام می کند و می بیند با روی کار آمدن بنی امیه و بازی کردن با دین اسلام و مقدمات عالم دیگر چیزی از اسلام نمانده و احکام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف گشته و شیعیان که طرفداران راستین اسلام بودند از حقوق خود محرومند.

بدین سان فرزند بزرگ و رشید علی (ع) دیگر به خود اجازه نمی دهد که بنشیندو این منظره را تماشا کند، او فرزند علی (ع) است باید مقدمات قیام را فراهم کند و به طاغوت و طاغوتیان اعلام خطر نماید.

امام حسین (ع) و غیرت دینی

غیرت واژۀ مقدس و بسیار پرمحتواست، اما متأسفانه این صفت بسیار ارزنده قرن هاست از میان ملل اسلامی رخت بر بسته و مسلمانان مخصوصا در این عصر و قرون اخیر کمتر از این صفت برخوردارند. امام حسین (ع) حتی در آن لحظات آخر عمر خود در حالی که زخم شدید برداشته بود، هنگامی که می بیند لشکر کفر به خیام و حرم زنان و کودکان حمله ور شده اند و قصد اهانت به اهل بیت رسالت دارند با حالت ضعف و ناتوانی صدا زد: «یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن وانتم لا تخافون المعاد، فکونوا احراراً فی دنیاکم» یعنی ای پیروان ابی سفیان اگر دین و مذهب ندارید چنان که ندارید و از روز محشر نمی هراسید پس لااقل بیایید و آزاد و آزاده باشید، من که هنوز زنده ام نخواهم گذاشت شما به حرم اهل بیت و خیمه های زنان حمله کنید.

امام حسین (ع) و حکومت دینی

رهبران الهی و مردان آسمانی برای تشکیل حکومت دینی تا پای جان کوشیدند و برای نجات انسان ها از ستم و تجاوز به نام قانون مقرراتی وضع نمودند بعد از شهادت علی (ع) با روی کار آمدن خاندان اموی، حکومت اسلامی به حکومت استبدادی – شاهنشاهی مبدل شد و حاکم ها به نام خلیفه اسلامی دین اسلام را بازیچه قراردادند.

امتیازهای طبقاتی به وجود آمد و دوستان و شیعیان حضرت علی (ع) از تمام حقوق اسلامی – اقتصادیوغیره محروم گشتند. شیعیان در بدترین وضع به سر می بردند و محبت به علی (ع) و خاندان رسالت جرم بزرگی بود که موجب محرومیت و شکنجه شیعیان می شد. معاویه و تمام حاکمان زورگوی بنی امیه جز سفاکی و خونریزی کار دیگری نداشتند و در یک کلمه اسلام از مسیر خود منحرف شده بود.

بعضی ها گفته و یا می گویند: چرا امام حسین زندگی خود را به مخاطره انداخت و چرا با حکومت نساخت؟ مگر زندگی راحت چیست؟ زندگی آسوده از منظر رهبران آسمانی یعنی ملت و جامعه آسایش داشته باشد و مردم از زندگی خود راضی باشند و آزادی باشد و ستم شکل نگیرد و تفاوت قومی و نژادی نباشد.

امام حسین (ع) هنگامی زندگی آسوده دارد که حقوق انسان ها و پیروان مذاهب به حکم قوانین اسلام داده شود. نه این که مردم از حقوق خود محروم باشند و در محیط خفقان زندگی کنند نه این که دسته ای از خدا بی خبر در حال شوکت و عزت و در منتهای خوشی زندگی نموده اما توده ی مردم حتی نان خالی هم نداشته باشند.

حسین (ع) فرزند کسی است که پیوسته به درماندگان کمک می کرد و برای نجات دادن طبقا محروم و مظلوم با ستمگران مبارزه می کرد و شبانگاه غذای فقرا را به دوش می کشید و به خانه هایشان می برد و هرگز غذاهای رنگارنگ میل نمی نمود و می گفت من چگونه لباس نو بپوشم و سیر بخوابم در حالی که در کشورهای اسلامی ممکن است برهنه یا گرسنه ای باشد.

عشق به خدا

از برجسته ترین جنبه های شخصیت سیدالشهداء محبت پروردگار و دلدادگی او به خداوند وامروز رضای اوست. این که نسبت به حادثه عاشورا و آمادگی برای شهادت طلبی و پذیرش تبعات و پیامدهای آن و راضی شدن به یتیمی فرزندان و اسارت اهل بیت از زبان حضرتش چنین نقل شده است:

ترکت الخلق طرافی هوا کا و ایتمت الحیال کلی اراکا. نشانه خدا دوستی و عشق به معبود در حب الهی است. این که نقل شده است: هرچه امام حسین (ع) به لحظه شهادت نزدیک تر می شد چهره اش برافروخته تر و شکفته تر می گشت تغییر دیگری از عشق الهی اوست که تبدیل هجران به وصال را می دید و به وجد می آمد.

شجاعت در گفتار

امام حسین (ع) از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود او این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم (ص) و امیرالمومنان (ع) به ارث برده بود. امام علیه السلام در یکی از روزهای اواتل خلافت خلیفه دوم در مسجد پیامبر (ص) نشسته بود آن حضرت که دوران نوجوانی را سپری می کرد، متوجه شد که عمر بالای منبر پیامبر اکرم (ص) قرارگرفته ودر مورد آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» برای مردم سخن می گوید، امام حسین (ع) با شنیدن سخنان متناقض خلیفه از جایش بلند شده و با شجاعت تمام فرمود: «انزل عن منبرا بی رسول الله لا منبر ابیک» از منبر پدرم رسول خدا (ص) فرود آی نه منبر پدرت.

ابن خطاب از اعتراض شدید اللحن امام یکه خورده و گفت راست می گویی بلی این منبر پدر توست نه پدر من. چه کسی این سخن را به تو آموخت؟ آیا پدرت علی ابن ابی طالب ؟ امام حسین (ع) فرمودند: به جانم سوگند! اگر در این مورد از پدرم هم اطاعت کرده باشم بیراهه نرفتم چرا که او هدایتگر و من ره یافته ی اویم.

ذکر خدا

گوهر یاد خداوند موهبتی عرشی است که در هر دل که جای گیرد و بر هر زبان که جاری شود آن دل و زبان را روشن می سازد چه ذکر قلبی باشد چه ذکر زبانی.

حسین ابن علی (ع) بنده ذاکر خدا بود. پیوسته حمد و ثنای الهی بر زبانش و سپاس نعمت ها در قلبش و در راحت و رنج و پنهان و آشکار یاد خدا آرامبخش جانش بود و بر او تکیه داشت و هیچ صحنه تلخ و غمباری نبود جز آن که داروی یاد خدا آرامش می کرد. تنها در صبح عاشورا نبود ککه با گفتن «اللهم انت ثقتی فی کل کرب» به یاد خدا بودن را ابراز می کرد و تنها در حملات حماسی روز عاشورایش نبود که با تکرار جمله «لا حول و لا قوه الا بالله» ارتباط قلبی خود را با معبود برزبان می آورد. بلکه همواره گویای الله اکبر بود و ذکر «الحمدالله علی کل مال» و یاد خدا ورد زبانش بود و استرجاع را که یکی از شاخص های ذکر حقیقی به خصوص در هنگام مصائب و ناگواری هاست در مواقع مختلف از جمله در راه مکه به کربلا بر لب داشت از دید امام حسین (ع) شقاوت سپاه کوفه که برای آن جنایت عظیم حضور پیدا کرده بودند، نتیجه غفلت از یاد خدا بود و چون می دید آنان به هیچ روی از کینه و عناد خویش دست بر نمی دارند و بر کشتن او مصمم اند به آنان می فرمود: «لقداستحوذ علیکم الشیطان فاسناکم ذکرالعظیم» شیطان بر شما چیره گشته و یاد خدای بزرگ را از دل شما برده است.

وقتی چراغ یاد خدا در شبستان دل انسان روشن باشد هرگز شیطان رخنه گاهی برای ورود به خلقتگاه دل نمی یابد و این خانه که باید جای خدا باشد مأوای دیو ودد نمی گردد. پیروان حسین (ع) را سزاست که مشعل فروزان «ذکر الله» را در اقتدا به سالارشان در دل برافروزند تا نه دچار یأس و تردید شوند نه ملعبه ابلیس و هوای نفس. این ها و بسیاری دیگر از این گونه ویژگی های روحی و رفتاری است که از حسین بن علی (ع) برای پیروانش در همه اعصار و نسل ها الگویی همه جانبه ساخته است و منشوری پدید آورده که از هر طرف به آن بنگریم جلوه ای خاص و بعدی مقدس والگویی شایسته تبعیت به چشم می خورد.

کرامت و بزرگواری

آقایی و بزرگواری امام حسین (ع) زبانزد بود. سال هایی که در مدینه می زیست و در دوران پدر بزرگوارش آنچه ازدست کریمش می جوشید سخاوت و جود نسبت به سائلان و نیازمندان بود. به روایت حضرت سجاد (ع) ، امام حسین (ع) بار غذا و آذوقه به دوش می کشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند می برد. از این رو بر شانه های آن حضرت جای آن مانده بود. پس رسیدگی به محرومان و سرکشی به مستضعفان راهم باید از حسین (ع) آموخت وی روزی بر عده ای بینوا گذشت که سفره ای گسترده و روی زمین نشسته نان خشک می خوردند. پسر پیامبر را به آن اطعام دعوت کردند حضرت از اسب فرود آمد و نزد آنان نشست و از غذایشان خورد سپس آنان را به خانه خود دعوت کرد و از آنان پذیرایی نمود. شیوه کریمانه ی وی شهره ی آفاق بود وقتی سائلی به در خانه امام آمد و در زد اشعاری با این مضمون می خواند که: هر کس امروز به توامیدوار باشد ناکام و نومید نمی گردد و هر کس حلقه در خانه تو را بکوبد دست خالی بر نمی گردد تو سرچشمه ی وجود و سخاوتی و پدرت کشنده فاسقان تبهکار بود «لم یخب الان من رجاک…» مگر نه این است که نوع دوستی – گرایش به مساکین تواضع و مردمی زیستن و عاطفه انسانی داشتن را هم باید از الگویی چون حسین بن علی (ع) آموخت؟ رفع نیاز دوستان و همفکران و همسنگران در رفتار آن حضرت جلوه گر است و در این میدان هم باید از او پیروی و به او تأسی کرد.

اهمیت نماز

یکی از آموزه های حسین (ع) ترویج فرهنگ نماز است. امام ح سین (ع) به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد. وقتی در ظهر عاشورا و در گرماگرم کارزار نماز اول وقت ایشان ترک نشد آنگاه که عمروبن عبدالله معروف به ابوثمانه مائدی گفت: دوست دارم پس از نماز خواندن به امامت شما به لقای پروردگار نائل شوم. امام در پاسخ فرمودند: نماز را به یادمان انداختی خداوند تو را از نمازگزاران واقعی گرداند. آری این اول وقت نماز ظهر است از آنان بخواهید مدتی دست از جنگ بکشند تا نماز به جای آوریم.

رضای الهی

اخلاص، عرفان، رضای الهی و خدا محوری ، عشق به الله، توکل به خدا به طور کلی الهی شدن از آموزه های برجسته مکتب حسین (ع) است. هدف امام خشنودی خدا و پیامبر اوست. اگر قیام می کند اگر حرکت می کند و خونش را نثار می کند اگر سخت ترین مصیبت ها را به جان می خرد اگر فرزندان را به شهادت فرا می خواند اگر خاندان عزیزش را به دست اسارت می سپارد و بلا را به جان می خرد برای کسب رضای الهی است. امام حسین (ع) که در عالی ترین نقطه این عشق مقدس و در اوج اخلاص و عرفان قرار دارد و قیامش برای رضایت خداست در آخرین لحظه های زندگی چنین می گوید: خداوندا من به کلمه و قضای تو راضی ام و در برابر تو تسلیم هستم و جز تو معبودی ندارم ای پناه بی پناهان.

حسین (ع) و علم و دانش

امام حسین (ع) در دانش وارث مقام نبوت و مکان امامت و ولایت و عصمت و طهارت بود علوم ودانش را از لسان وحی فرا گرفته و آنچه هم اخذ کرده به مرتبه علم الیقین او رسیده و لذا هر چه علما م فضلای مکتب اسلام مانند ابن عباس و محمد حنیفه و … خواستند حسین را از رأی خود منصرف کنند چون علم الیقین در کار خودداشت مانند کوه پابرجا و استوار بر اجرای نقشه ی خود بود. اندیشه امام حسین مانند ساعت منظم کار می کرد و هیچ حادثه ای او را متزلزل نمی ساخت.

کار فرهنگی و آموزشی

در نقل های تاریخی آمده است که وقتی معلم یکی از فرزندانش به او سوره ی حمد را آموخت هزار دینار جایزه به معلم داد و به او خلعت و لباس بخشید و دهانش را پر از گوهر ساخت، وقتی بعضی سبب این همه بخشش را پرسیدند ، فرمود: اینها کجا برابر چیزی است که او به فرزندم داده است؟

آن حضرت در ارزش گذاری به تعلیم و تربیت و تشویق معلم ومربی فرزندان خویش و ارج نهادن به جایگاه تعلیم و تربیت نیز الگوی ماست و باید از او بیاموزیم که به بعد فرهنگی و تربیتی کودکانمان بدهیم و در این زمینه وقت و پول و هزینه کنیم.

روحیه ی عرفانی

یک بعدی بودن، نقصانی برای انسان است پیشوایان دینی ما در همه ابعاد صاحب کمال بوده اند و شیعیان خود نیز این را می پسندیدند. خوف خدا از چشمان اشکبار، حالت نجوا و نیایش، زبان ستایشگر خدا ، زندگی سراسر شکر نسبت به نعم الهی، نمازهای با حال و رکعات بسیار در شبانه روز، بارها سفر پیاده به حج خانه خدا رفتن، حضور مکرر بر سر مزار مادر بزرگش و گریستن و دعا کردن برای او، نیایش ژرف و عاشقانه اش در پای جبل الرحمه و دعای وی در روز عرفه که از زیباترین و غنی ترین متون نیایشی عارفانه است ، همه و همه خبر از روح بلند عرفانی آن حضرت دارد. پس از این بعد حیات وی و توجه به خدا و نیایش های شبانه و دعاهای متضرعانه سید الشهداء نیز الگو گرفت و بخشی از فرصت های روز وشب را به خلوت با خدا پرداخت اگر در زندگی یک دوستدار و پیرو این جنبه مشهود نباشد در تأسی به آن اسوه معنویت و نیایش کوتاهی کرده است.

مبارزه باتحریف

آن عبادت و تضرع آن توسل و اعتکاف در حرم پیغمبر و آن ریاضت معنوی و روحانی یک طرف قضیه است از طرف دیگر تلاش آن بزرگوار در نشر علم و معارف و مبارزه با تحریف است. تحریف در آن روز بزرگترین بلای معنوی برای اسلام بود که مثل سیلابی از فساد و گنداب به سمت اذهان جامعه اسلامی سرازیر شده بود دورانی بود که به شهرهای اسلامی و کشورها و ملت های مسلمان آن روز سفارش می شد بزرگترین شخصیت اسلام را لعن کنند اگر کسی متهم می شد به این که طرفدار جریان امامت و ولایت امیرالمومنین است تحت تعقیب قرار می گرفت «القتل بالعنه و الاخذ بالتهه» در چنین دورانی این بزرگوار مثل کوه ایستاد، مثل فولاد پرد ههای تحریف را برید. کلمات و فرمایشات و خطاب آن بزرگوار به علما چیزهایی است که بعضی از آنها که در تاریخ مانده است نشان می دهد ایشان چه حرکت عظیمی را در این زمینه داشته اند.

امام حسین (ع) و شرافت

امام حسین فطرتاً شریف بود زیرا برای نجات ملت اسلام از هلاکت، اضمحلال و مرگ همیشگی قیام کرد و با بیان حق و حقیقت معانی شریف و شرافت را در خلال مسافرت خود برای مردم ترجمه کرد اگر حسین ۰ع) با کردار و گفتار خود شرف را معنانکرده بود بسیاری دیگر از الفاظ واقعا و در حقیقت بدون معنا در ابهام می ماندند. حسین بود که شرافت محمد (ص) و آل محمد را روشن کردو با فداکاری و سعی و عمل خاندانش را در نجات بشر و هدایت وارشاد جامعه با منطق عملی مبرهن و ثابت نمود و خطر بزرگی که داشت مسلمین واسلام را تهدید به مرگ می کرد به شرافت نفس خود برطرف فرمود اقتدار و عظمت و شرافت را برای پیروان اسلام ثابت کرد و درخشان ترین مظاهر صفات فاضله را که به شرافت ترجمه می شود بر مردم بیان فرمود و ملیت اسلام را جاویدان فرمود.

استقامت

حسین (ع) کسی است که یاران وفادارش از پیران پارسا تا جوانان پاک باخته، عموزادگان ، خواهرزادگان، برادرزادگان، برادران و فرزندان و جوان و خردسال و شیرخواره در برابر چشمانش با شمشیر و تیر و نیزه چاک چاک شدند و به خاک افتادند ولی خم به ابرو نیاورد از سوی دیگر دختران و خواهران و بانوان حرم را تشنه وداغ دار و پریشان می بیند و می داند که ساعتی بعد اسیر خواهند شد. با این حال هم چون شیر می خروشد و رجز می خواند و بر دشمن می تازد وصف شکنی می کند و آوای «الموت خیر من رکوب العار» سر می دهد. کسی جز حسین بن علی (ع) نمی تواند با قامتی استوار و روحی به ژرفای اقیانوس این همه را ببیند و همچنان پایداری کند.

عدالت خواهی

اساس تفکر اسلامی بر توحید و عدالت خواهی است انسان مسلمان باید با ستمگران مبارزه کند. به طور کلی هدف از برگزیدن پیامبران به رسالت و فروفرستادن کتابهای آسمانی این است که عدالت اجرا شود. امام حسین نیز در همین راستا در نامه ای به مردم کوفه می فرماید: به جان خودم سوگند امام و پیشوا تنها کسی است که مطابق کتاب خدا داوری کند و دادگر و متدین به دین خدا باشد و خویشتن را برای خدا به دین و عدالت پایبند سازد. همین عدالت خواهی و آزادگی است که رهبر قیام عاشورا را تا قیامت زنده نگاه می دارد و آموزه های حیات بخش او را جاودانه می سازد.

 

منابع و مآخذ

برگرفته از سخنرانی های دکتر سید علی اصغر غروی

صلح الحسن، راضی ال یاسین

حیات الحسن، باقرالشریف

مروج الذهب، مسعودی

تاریخ خلفا، رسول جعفریان

زندگانی امام حسین (ع)، سید هاشم رسولی محلاتی

پژوهشی پیرامون زندگی امام حسین (ع)، مهدی پیشوایی

پرتوی از کل، محسن غرویان.

جستجو