اَللّـهُمَّ اَعِنِّي فِيهِ عَلَي صِيَامِهِ وَ قِيامِهِخدايا مرا در اين روز، بر روزه و اقامه نماز ياري كن
وَجَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ اَثامِهِو از لغزشها و گناهان، دورسازوَارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْـرِكَ بِدَوَامِـهِ
و ذكر دائم كه تمام روز به ياد تو باشم، نصيبم فرمابِتَوْفِيقِكَ يَا هَـادِيَ الْمُضِلِّينَ.به حق توفيق بخشي خود، اي راهنماي گمراهان.
نمازوروزه
در مورد نماز و روزه در دعاي روز اول ماه مبارك رمضان توضيحاتي داده شد ولي مختصراً در اين مقام نيز مطالبي را براي تنبّه و هشدار بيان ميكنيم، اميد آنكه خداي متعال ما را در انجام فرائض ياري فرمايد.
كمك خواستن از خدا براي انجام فرائض
در اين روز از خداي متعال ميطلبيم كه ما را در روزه و اقامه نماز كمك و ياري دهد. عباداتي كه ما انجام ميدهيم، يك صورت ظاهري دارد كه همان افعال عبادت است و يك باطن دارد كه اصل عبادت ما بشمار ميرود، هم بايد از خداوند تبارك و تعالي كمك بطلبيم، تا ما را بر اقامه نماز توفيق دهد و بر گرفتن روزه ياريمان نمايد و هم از او بخواهيم كه شرايط نماز و روزه كامل را نيز براي ما فراهم سازد و نماز و روزه ما را در پيشگاه خود بپذيرد.توفيقمان دهد تا آداب نماز و روزه را بجا آوريم و اين مطلبي بسيار مهم و ضروري است، زيرا اصل نماز و روزه همان باطن آنهاست، در اينجا به بيان بعضي از آداب نماز و روزه پرداخته تا دليل اين درخواست كه چرا از خدا ميخواهيم ما را در انجام وظيفه و تكليفمان ياري دهد، روشن شود.حضرت ادريس عليهالسّلام در آداب نماز ميفرمايد: »هرگاه به نماز وارد شديد خاطر و افكارتان را به نماز اختصاص دهيد و به چيزي غير از نماز نينديشيد، از خدا بخواهيد و دعا كنيد، دعائي پاك، در حالي كه از همه چيز غير از خدا فارغ باشيد و با خضوع و خشوع و اطاعت و استعانت مصالح و منافع خويش را از خداوند درخواست نمائيد و هنگام ركوع و سجود افكار دنيوي و خيالات باطل و ناشايسته و زشتيها را از جانتان دور كنيد، عقيده مكّار و ناسالم نداشته باشيد، از غذاي حرام بپرهيزيد، دشمني و كينه توزي و حسد را از خود دور نمائيد. «1رعايت اين نكات در نماز و ساير عبادات جز با توفيق الهي ميسر نميشود و اگر ياري خداوند تعالي نباشد، ما هرگز موفق به نماز حقيقي و عبادت واقعي نميشويم، امام سجاد عليهالسّلام در رابطه با حق نماز، ميفرمايد: »فَامَّا الصَّلاةِ فَاَنْ تَعْلَمْ اَنّهَا وِفَادَةٌ اِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِنَّكَ قَائِمٌ بِهَا بَيْنَ يَدَيِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاِذَا عَلِمْتَ كُنْتَ خَليِقاً اَنْ تَقُومَ فِيهَا مَقَامَ الذَّلِيلِ الْحَقِيرِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الرَّاجِي الْخَائِفِ الْمَسْتَكِينِ، اَلْمُتَفَرِّعِ الْمُعَظِّمِ لِمَنْ كَانَ بَيْنَ يَدَيْهِ بِالسُّكُونِ وَالْوِقَارِ و تُقْبِلَ عَلَيْهَا بِقَلْبِكَ وَ تُقِيمِهَا وَ حُقُوقِهَا«2 حق نماز بر تو اين است كه بداني نماز خواندن، درود بر خدا است و تو بوسيله نماز در برابر خداوند ميايستي، پس وقتي اين را دانستي سزاوار است كه همانند كسي باشي، كه ذليل و حقير و راغب و ترسناك است و در عين حال بين خوف و رجاء و ترس و اميد بسر ميبرد و تعظيم ميكند، با قلبت به نماز روي آور و نمازت را با تمام حدود و حقوقش اقامه نما.بنابراين براي اداي حق اين فريضه بس بزرگ و خطير، بايد توفيق اداي صحيح آن را با تمام شرائط و آدابش از خداوند بزرگ مسألت داشت.
حق روزه
در رساله حقوق، از امام سجاد عليهالسّلام، روايت شده كه در مورد حق روزه فرمود: »وَ اَمَّا حَقُّ الصَّومِ فَاَنْ تَعْلَمْ اَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللهُ عَلَي لِسَانِكَ و سَمْعِكَ و بَصَرِكَ و فَرْجِكَ و بِطْنِكَ لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ وَ هَكَذَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ فَإِنْ سَكَنَتْ اَطْرَافُكَ فِي حَجَبَتِهَا تَضْطَرِبُ فِي حِجَابِهَا وَ تَرْفَعْ جِنَبَاتِ الحِجَابِ فَتُطْلِعُ اِلَي مَا لَيْسَ لَهَا بَانَظْرَةِ الدَّاعِيَةِ لِلشُّهُودَةِ وَالْقُوَّةِ الْخَارِجَةِ عَنْ حَدِّ التَّقيَةِ لِلّهِ لَمْ تأمَنْ اَنْ تَخْرِقَ الْحِجَابُ و تَخْرُجَ مِنْهُ و لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ«3 اما حق روزه آن است كه بداني اين پردهاي است كه خداوند، بر زبان، گوش، چشم، فرج و شكمت آويخته، تا تو را از آتش بپوشاند، چنانكه در حديث آمده: روزه سپر آتش است، اگر اعضاي خود را در پس اين پرده نگاه داري اميد است از عذاب محجوب و محفوظ باشي و اگر اعضاء پشت پرده آرام نگيرد و گوشه و كنار آن بالا رود و عضوها براي تجاوز از حدود سركشد، چشم نگاه شهوتانگيز كند، نيروها كه بايد براي حفظ بدن بكار رود به راه ديگر مصرف شود، ممكن است پرده پاره گشته و بدن بيرون افتد و طعمه آتش شود و بر چنين روزهاي ثوابي نيست مگر خداوند متعال عنايت كند و ما را ياري فرمايد، لذا بايد از خدا بخواهيم كه ما را در اداي حق روزه و انجام روزه واقعي كمك فرمايد.
آثار سوء گناه در زندگي انسان
در عبارت ديگري از دعاي روز هفتم ماه مبارك رمضان ميخوانيم: »وَجَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ َاثَامِهِ« خدايا مرا از لغزشها و گناهان دور ساز، گناهان آثار سوء زيادي در زندگي انسان گذاشته و چه بسا انجام يك گناه، انسان را براي هميشه در بدبختي و شقاوت، فرو ميبرد.امام صادق عليهالسّلام ميفرمايد: »مَنْ هَمَّ بِاسَّيِّئةِ فَلَا يَعْمَلْنَا فَاِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ الْعَبْدُ السَّيِّئةَ فَيَراهُ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي لَا اَغْفِرُ لَهُ اَبَداً« هركس تصميم بر انجام گناهي گرفت بايد از آن خودداري كند، زيرا چه بسا، بنده مرتكب گناه ميشود و خداوند او را ميبيند و ميفرمايد: به عزّتم قسم هرگز او را نخواهم بخشيد.عن ابي بصير قال: سمعتُ ابا عبدالله عليهالسّلام يقول:»اِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نَكْتَةٌ سَوْدَاءَ فاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ وَ اِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّي تَغْلِبَ عَلَي قَلْبِهِ فَلَا يُفلِحُ بَعْدَهَا اَبَداً«4 ابوبصير ميگويد: از امام صادق عليهالسّلام شنيدم كه ميفرمود: هرگاه آدمي گناه كند، نقطهاي سياه در دلش نمودار ميگردد، اگر توبه نمايد، سياهي محو ميشود و اگر بر گناهان بيفزايد، آن سياهي بيشتر ميشود تا بر دلش غلبه مييابد، از آن پس هرگز رستگار نخواهد شد.با توجه به اثرات گناه در روح و جان آدمي و در سرنوشت دنيا و آخرت انسان، بايد از خداوند تعالي درخواست كمك كرد تا در مهلكه گناه قرار نگيريم، حتي لغزشها و گناهان كوچك، چه بسا لغزشها و گناهان كوچكي كه انسان را در پرتگاه هلاكت و تباهي ساقط ميكند و بطور كلي همان لغزشها نيز خود از گناهان بزرگ بشمار ميرود.ابوذر ميگويد: پيامبر خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم به من فرمود: اي ابوذر! به كوچكي گناه نگاه مكن.5 به آن كسي كه او را نافرماني كردهاي نگاه كن، همچنين امام حسن عسكري عليهالسّلام ميفرمايد: رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم فرمود: اي بندگان خدا، شما مانند بيماران هستيد و خداوند كه پروردگار جهانيان است، مانند طبيب، صلاح بيماران در چيزي است كه طبيب از آن خبر دارد و در آن ميانديشد، نه در چيزي كه مريض ميخواهد و انتخاب ميكند، آگاه باشيد، كار خدا را به خدا واگذار كنيد، تا از رستگاران گرديد.6حال كه وضع ما چنين است و آلوده به گناه و بيمار گشتهايم چه نيكوست در محضر او حاضر شده و از حضرتش براي پاكسازي جسم و روحمان از گناه ياري طلبيم.
مناسبترين راه
براي اينكه گناه ما را هلاك نسازد، لازم است عظمت پروردگار را در دل خود قرار داده و هميشه از عذاب الهي و قهر خداوند تعالي خائف باشيم، انساني كه روزي خدا را ميخورد و در محضر او به سر برده و تحت ولايت او زندگي ميكند و همه چيزش را از او ميداند، زيبنده است كه با استعانت از خدا دامن به گناه آلوده نكند و اگر آلوده شد، سريعاً خود را به آب توبه شستشو دهد.فردي نزد امام مجتبي عليهالسّلام آمد و گفت: »اَنَا رَجُلٌ عَاصٍ وَ لَاصَبْرَ لِيْ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَعِظْنِي بِمَوْعِظَةٍ فَقَالَ عليهالسّلام: إِفْعَلْ خَمَسَةَ اَشْيَاءَ وَ أَذْنَبْ مَاشِئتَ، لَاتَأكُلْ مِنْ رِزْقِ اللهِ وَ أَذْنَبْ مَاشِئْتَ وَاطْلُبْ مَوْضِعاً لَايَرَاكَ اللهُ وَ أذْنَبْ مَاشِئتَ، وَاخْرُجْ مِنْ وِلَايَةِ اللهِ وَ أَذْنَبْ مَاشِئتَ وَ اِذَا جَاءَكَ مَلَكٌ الْمَوتِ لِيَقبِضَ رَوُحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أذْنَبْ مَاشِئتَ وَ اِذَا اَدْخَلَكَ مَالِكٌ جَاءَكَ مَلَكٌ النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِي النَّارِ وَ أذْنَبْ مَاشِئتَ«7 من مردي گناهكارم و نميتوانم از گناه خودداري كنم، به من پندي ده، امام عليهالسّلام فرمود: پنج كار انجام بده و هرچه ميخواهي گناه كن!!! اول اينكه روزي خدا را نخور و هر گناهي ميخواهي بكن، دوم براي گناه جائي را انتخاب كن كه خدا تو را نبيند و هر گناهي ميخواهي بكن. سوم از تحت سرپرستي خدا بيرون رو و هر گناهي ميخواهي بكن، چهارم هنگامي كه فرشته مرگ نزد تو آمد كه جانت را بگيرد، او را از خودت دور ساز و هر گناهي ميخواهي بكن و پنجم هرگاه مالك جهنم تو را وارد آتش كرد، وارد آن مشو و هر گناهي ميخواهي انجام بده.با اندك تأمل و دقتي درمييابيم، كه به هيچكدام از اين كارها قادر نيستيم، پس چه نيكوست كه در محضر خداوند با قوّه و انرژي كه از خوردن و نوشيدن رزق او گرفتهايم، گناه نكنيم و هر صبح و شام او را بخوانيم و عاجزانه براي نيفتادن در دام معاصي از حضرت دوست، ياري طلب كنيم و بگوئيم »اَللَّهُمَّ جَنِّبْنِي فِيهِ منْ هَفَوَاتِهِ وَ اَثَامِهِ« خدايا در اين روز مرا از لغزشها و گناهان دور بدار.
ذكر دائم و حقيقي
در عبارت ديگري از دعاي امروز ميخوانيم »وَارْزُقْنِي فِيهِ ذِكرِكَ بِدَوَامِهِ« و ذكر دايم كه تمام شب و روز را به ياد تو باشم روزيم فرما، در شرح دعاي روز چهارم پيرامون ذكر مختصراً توضيح داده شد و به تناسب در اينجا نيز به توضيح آن ميپردازيم.ذكر عبارت است از ياد خدا كردن و نفع آن در صورتي است كه، دوام داشته باشد، يعني اكثر اوقات ياد خدا باشد، به زبان او را ياد كند، با حضور قلب و فراغت دل و توجه تمام به خداوند داشته باشد، تا اينكه ياد او در دل قرار گيرد و انوار عظمت او بر دل بتابد و باعث اُنس با خدا و محبت به او شود و اگر اُنس با خدا حاصل شد از هرچه غير اوست منقطع ميگردد و به جز ياد خدا در دل او باقي نميماند و چون وقت مرگ رسد، خشنود از دنيا ميرود، زيرا با مرگ در خلوت محبوب داخل ميگردد و از زندان دنيا خلاصي مييابد.ذكر حقيقي عبارت از ذكري است كه زبان با دل همراه باشد، زيرا اگر ذكر خدا در دل و قلب بود، اثر ذكر كه محبت خداست، حاصل ميگردد.حضرت امام خميني رضواناللهتعاليعليه، در كتاب چهل حديث مينويسد: »ابوحمزه ثمالي حديث كند از حضرت باقر عليهالسّلام كه فرمود: نوشته شده است در توراتي كه تغيير ننموده، همانا موسي سؤال كرد، پروردگار خود را، پس گفت اي پروردگار من! آيا نزديكي تو به من، تا مناجات كنم تو را؟ يا دوري تا صدا زنم تو را؟ پس وحي كرد خداي عزّ و جل بسوي او، اي موسي! من همنشين كسي هستم كه ياد كند مرا، پس سؤال كرد موسي: كيست در پناه تو روزي كه پناهي نيست مگر پناه تو؟ فرمود: آنها كه ياد ميكنند مرا، پس من ياد مي كنم آنها را و با هم دوستي ميكنند در راه من، پس دوست دارم آنها را، اينان كساني هستند كه وقتي بخواهم به اهل زمين بدي برسانم، ياد كنم آنها را، پس رفع كنم آن را از آنان، بواسطه آنها. «8در شرح اين حديث شريف ميفرمايد: »بدان اي عزيز كه تذكر از محبوب و به ياد معبود بسر بردن نتيجههاي بسيار براي عموم طبقات دارد، اما براي كُمَّل و اولياء و عرفا كه خود آن غايت آمال آنهاست و در سايه آن به وصال جمال محبوب خود رسند و امّا براي عامه و متوسطين بهترين مُصلحات اخلاقي و اعمال ظاهري و باطني است. «9سپس روايتي را آوردهاند كه خداي عزّ و جل به عيسي فرمود: »اي عيسي ياد كن مرا پيش خود، تا ياد كنم تو را نزد خودم و ياد كن مرا در جمعيت، تا ياد كنم تو را در جمعيتي بهتر از جمعيت آدمزادگان، اي عيسي نرم نما دل خود را از براي من و بسيار ياد من كن در خلوتها و بدان كه خشنودي من آن است كه تبصبص كني بسوي من (تبصبص: حركت دم سگ است از خوف يا طمع و اين كنايه از شدت التماس و مسكنت است) و زنده باش در اين ذكر نه مرده كه مقصود از زندگي در ذكر توجه و حضور قلب است. «10
دنيا بازدارنده از ذكر خداست
وقتي به قرآن كريم مراجعه ميكنيم متوجه اين هشدار مهم قرآن ميشويم كه ميفرمايد: »لَاتُلْهِكُم اَمْوَالُكُمْ وَ اَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ«11 سرگرم به زندگي دنيا، كه همان مال و فرزند است نشويد، كه اگر وابستگي و دلبستگي به آنها پيش آمد، انسان را از ياد خدا باز ميدارد.همچنين ميفرمايد: مبادا سرگرم دنيا شوي، دنياپرستان اينگونه بودهاند كه به جمعآوري مال از هر طريق ممكن پرداخته و از ياد خدا و مرگ غافل شدهاند، تا اينكه مرگ دامن آنان را فرا ميگيرد. »اَلْهَيكُمُ التَّكَاثُرْ حَتَّي زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ«12 گاهي انسان آنچنان مغرور به زندگي دنيا ميشود كه ديگر راه گريزي براي خود نميبيند. »فَلَاتَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا وَ لَايَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الْغُرُورُ«13 و اگر اين دلبستگيها از دنيا قطع شد و تكيهگاه آدمي مال و فرزند و ماديات زندگي نبود و تكيه گاهي جز خدا براي خود نديد، اينجاست كه ذكر و ياد خدا براي مؤمن شيرين ميشود و از ذكر و ياد او لذّت ميبرد، همان لذّتي كه در دعا ميخوانيم »يَا مَنْ ذِكْرُهُ حُلُوْ«14
برترين اذكار
شيخ الطائفه، صدوق عليهالرحمه در كتاب امالي، روايت كرده است كه از عصر پنجشنبه عدهاي از ملائكه كه در دست آنها صحيفههايي از نقره بهشتي و قلمهايي است از طلاي بهشتي به زمين ميآيند و غروب جمعه به آسمان صعود ميكنند، كارشان فقط ثبت صلوات بر محمد و آل محمد است، البته تمامي اذكار، داراي ثواب و پاداش است و هرچه ذكر در قلب اثر كند، پاداش و ثواب آن نيز، فزونتر خواهد بود.
درخواست توفيق بر انجام اعمال
در آخرين عبارت از دعاي امروز ميخوانيم »بِتَوفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ« به حق توفيق بخشي خود، اي راهنماي گمراهان، شكي نيست كه اقامه نماز حقيقي و روزهدار بودن واقعي جز به لطف خدا حاصل نميشود و دوري از لغزشها و گناهان جز با دستگيري خدا از ما بندگان ضعيف النفس، مقدور نميباشد و زبان و دل را به ياد خدا مشغول ساختن و اُنس با محبوب گرفتن جز با توجه به او براي ما ممكن نيست، پس بايد توفيق بر انجام اين خواستهها را نيز از خدا بخواهيم، همانگونه كه ابراهيم خليل الرّحمان در مورد نماز، دعا ميكند و باز بر به اجابت رسيدن دعايش از خدا استعانت ميجويد »رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَوةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دَعَاءِ«15 ما نيز از خدا بخواهيم كه دعاهايمان را در حق ما به اجابت برساند.اميرالمؤمنين علي عليهالسّلام در مناجات مسجد كوفه با سوز و گداز ميفرمايد: »مَوْلَايَ يَا مَوْلَايَ اَنْتَ الْهَادِي وَ اَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ اِلَّا الْهَادِي«16 آقاي من، آقاي من، توئي راهنماي خلق و من بنده گمراه و آيا در حق بنده گمراه، جز راهنماي عالم چه كسي ترحّم خواهد كرد.
هدايت بسوي حق
خداوند تعالي خطاب به پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلّم ميفرمايد: اي پيامبر بگو تنها خداست كه بسوي حق هدايت ميكند، آيا با اين حال كسي كه بسوي حق هدايت ميكند سزاوارتر است كه مردم از او پيروي كنند و يا كسي كه خودش راه به جائي نميبرد، مگر آنكه ديگري هدايتش كند، پس شما را چه شده و چگونه حكم ميكنيد.»قُلِ اللهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي اِلَي الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ يُتَّبَعَ اَمَّن لَايَهْدِي اِلَّا اَنْ يُهْدَي فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ«17 تنها خداست كه بسوي حق هدايت ميكند، زيرا اوست كه هر موجودي را بسوي هدفش و بسوي هر چيزي كه در نجاتش نيازمند است، هدايت مينمايد.منظور از هدايت بسوي حق، صرف ارائه طريق و نشان دادن راه راست نيست، بلكه منظور از آن رساندن به مطلوب است و اينگونه هدايت كار كساني است كه خود راه يافته باشند و در هدايت كردنشان بين آنان و خداي عزّ و جل واسطهاي نباشد، مانند انبياء و امامان عليهمالسّلام، نتيجه اينكه هدايت گاهي مستقيماً به دست خداي متعال صورت ميگيرد و گاهي بوسيله انبياء و امامان و گاهي توأم با هم.
قرآن كتاب هدايت است
شريعت مقدس اسلام كه از سوي خداوند تبارك و تعالي تشريح شده و يا اين قرآني كه مشتمل بر شريعت است، اگر مردم به آن عمل كنند، آنها را بينا كرده و از گمراهي و ضلالت نجات ميدهد و به راه حق هدايت ميكند راه حقي كه همان راه خدا و راه سعادت است.خداوند متعال در زمينه هدايتگري قرآن ميفرمايد: »هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ«18 و همچنين ميفرمايد: »ذَلِكَ الْكِتَابُ لَارَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقِينَ«19 قرآن كريم افاضه خيري است، از ناحيه خداي متعال، براي قومي كه به آيات خدا يقين داشته و اهل تقوي و پرهيزكاري باشند. البته اين هدايت براساس انتخاب و اختيار انسان بدست ميآيد و خداي تعالي راه رسيدن به مطلوب را به انسان، نشان ميدهد »اِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ اِمَّا شَاكِراً وَ اِمَّا كَفُوراً«20 كه هدايت، در اين آيه شريفه به معناي ارائه طريق است نه رساندن به مطلوب و مراد از سبيل به حقيقت معناي كلمه است و آن مسيري است كه آدمي را به غايت مطلوب كه همان حق است، برساند.
هدايت بر دو قسم است
قسم اول، هدايت فطري است و آن عبارت است از اينكه بشر را به نوعي خلقت آفريد و هستيش را به الهامي مجهز فرموده كه با آن الهام، حق و عمل صالح را تشخيص ميدهد.قسم دوم، هدايت كلامي و زباني است كه از طريق دعوت، انجام ميشود، يعني خداوند متعال با بعثت انبياء و ارسال رُسل و انزال كتب و تشريع شرايع، راه را براي بشر روشن و سعادت و شقاوتش را بيان ميكند.خداوند هدايت انسانها را بر عهده خود دانسته و ميفرمايد »اِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَي«21 هدايت خلق از اموري است كه، او بر خود واجب كرده است و هدايتي هم كه به انبياء و ائمه نسبت داده ميشود به اذن خداست، زيرا خطاب به رسولش ميفرمايد: چنين نيست كه هركس را تو بخواهي بتواني هدايت كني، ليكن خدا هركه را بخواهد هدايت ميكند22 و به اين معنا در آيات متعدد قرآن كريم اشاره شده است، مانند (53/شوري) و (9/نحل) و (4/احزاب) و (3/دهر) و (52/شوري) و (108/يوسف).علامه طباطبائي (رض) ميگويد: »هدايت، كه در اينجا منظور از آن رساندن به هدف است، تنها كار خداي سبحان است، براي اينكه هدايت از شؤون ربوبيت است. «23 هدايت ربوبي كه شامل ارائه طريق و رساندن به مطلوب است، از سنتهاي الهي است، سنتهاي عامه ربوبي كه در سراسر عالم جاري است، اين است كه هر نوع از انواع موجودات را به كمال و آن هدف نهايي كه بر حسب وجود خاص به خودش، متوجه آن است برسد و به همين منظور آن موجود را كه به جهازات و ابزاري مجهز كرده كه او را در رسيدن به آن هدف كمك ميكند، همچنانكه قرآن كريم، ميفرمايد: »اَلَّذِي اَعْطَي كُلِّ شَئٍ خَلَقَهُ ثُمَّ هُدَي«24 و فرمود: »اَلَّذِي خَلَقَ فَسَوَّي وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَي«25 انسان هم در اينكه استكمالي تكويني و راهي به سوي كمال وجوديش دارد، مانند ساير انواع موجودات مادي است، كه همه به هدايت ربوبي به سوي كمال وجوديشان سوق داده ميشوند، چيزي كه هست انسان به هدايت ديگري اختصاص يافته و آن هدايت تشريعي است كه از راه ارسال رسولان و انزال كتب آسماني صورت ميگيرد.26همچنين ميفرمايد: »وَ عَلَي اللهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَائرٌ وَ لَوْشَاءَ لَهَدَيكُمْ اَجْمَعِينَ«27 مقصود از اينكه ميفرمايد، بر خداست قصد سبيل، اين است كه، بر خدا واجب است كه سبيل قاصد و راه مستقيم را براي بندگانش معين كند، تا آن راه، ايشان را به فلاح و سعادت بكشاند، چون حاكمي غير از خدا نيست كه او را محكوم به اين واجب كند، پس او خودش بر خود واجب كرده است كه راهي براي بندگان خود قرار دهد و ايشان را به سوي خود هدايت كند و هدايت، عبارت است از آن تلقين هايي كه از دو ناحيه در بشر القاء نموده، يكي از ناحيه فطرت و يكي از طريق ارسال رسل و انزال كتب.كسي كه در مسير هدايت قدم بردارد و قاصد سبيل الله شود، به خداي متعال خواهد رسيد و به او منتهي خواهد شد، البته با اختيار انسان حاصل ميشود و آدمي با اختيار خود و انجام اعمال صالح و اجتناب از معاصي آن را ميپيمايد.
چرا گاهي هدايت و گاهي ضلالت به خدا نسبت داده شده است
در قرآن كريم به آياتي برميخوريم كه ميفرمايد: »يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ«187 و »يُضِّلُ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً«28 اين گمراه كردن به خاطر مجازات اعمالي است كه از فرد مستحق ضلالت سر زده است نه اينكه گمراه كردن ابتدايي باشد، چنانچه ميفرمايد: »وَ مَا يُضِلُّ بِهِ اِلَّا الْفَاسِقِينَ«29 وقتي انسان، فسق و تباهي را پيشه خود كند و به سوء اختيار خود، از عبوديت خدا بيرون آيد و توبه هم نكند، اين ضلالت ابتدايي آدمي و شروع به ضلالت است، كه از ناحيه خود انسان سر ميزند و در صورتي كه از آن بازگشت نكند، خداوند او را به ضلالتي بيشتر مجازات ميكند.خداوند براي هدايت انسانها، انبياء عليهمالسّلام را مبعوث كرده و هدف از اين بعثت را چنين بيان ميكند: »لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتِ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَيَ اللهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلالَةَ…«30 حقيقت بعثت رسول جز اين نيست كه بندگان خداي را به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت، دعوت كند، كه براساس اين دعوت گروهي از امت را، خدا هدايتشان كرده و به عبادت او و اجتناب از طاغوت موفق ميشوند، زيرا هدايت تنها از ناحيه خداست و احدي با او شريك نميباشد و جز او به هيچ كس منتسب نميگردد، مگر به تبع او، همچنانكه خطاب به پيامبرش فرمود: »اِنَّكَ لَاتَهْدِي مَنْ اَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ«31 تو هركه را دوست بداري، نميتواني هدايت كني و ليكن خدا هر كه را بخواهد هدايت ميكند، البته مقدمات اين هدايت را انسان با اختيار خود فراهم ميكند، زيرا هدايت الهي طريقي است در دسترس خود انسان و آن طريق عبارت است از احسان در عمل و روي آوردن به عمل صالح و ايمان راستين كه اگر انسان مزين به ايمان شد و داراي عمل صالح بود، خداوند با اوست و نميگذارد كه آدمي گمراه شود.