و آنگاه که فرستادهای از جانب خداوند برایشان آمد، که آنچه را با آنان بود، تصدیق میداشت، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشتسر افکندند؛ چنان که گویی از آن هیچ نمیدانند. 1. سجده به بتهای قریش :کافران قریش، از عالمان یهود یثرت دربارة رسول خدا(ص) و ادعای نبوت و درستی و نادرستی آن پرسیدند. آنان به فرستادگان قریش پرسشهایی دادند که از رسول خدا پاسخ آن را درخواست کنند. پیامبر(ص) پرسشهای آنان را پاسخ گفت، اما در ایمان مشرکان و یهود تأثیری نداشت. پس از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، گروهی از بزرگان یهود به مکه رفتند. مشرکان از آنان پرسیدند: دین ما مشرکان بهتر است یا دین محمد(ص)؟ عالمان یهود گفتند: دین شما بتپرستان، از آیین محمد(ص) برتر است و شما راهیافتهتر از او و پیروانش هستید. برخی مفسران شأن نزول آیة ذیل را همین واقعه میدانند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلاً؛ آیا کسانی را که نصیبی از کتاب داده شدهاند، ندیدهای که به جبت و طاغوت ایمان میآورند و درباره کافران میگویند که راه اینان از راه مومنان به دایت نزدیکتر است. حتی یهودیان به بتهای قریش سجده کردند تا به آنان اطمینان دهند. 2. انگیزش خشم جاهلی
یهود میدانستند که اتحاد قبایل داخلی مدینه، اوس و خزرج، بر رش وگسترش اسلام تأثیر بسیار دارد. از این روی با یادآوری جنگهای داخلی اوس و خزرج با یکدیگر که در دوران جاهلیت رخ داده بود، خشم آنان را نسبت به هم دوباره بر میانگیختند. رسول خدا(ص) با یادآوری هدایت الاهی و نجات آنان از کفر و ایجاد الفت بین دلها به وسیلة اسلام، آنان را هوشیار میکرد که گرفتار وسوسههای شیطانی شدهاند و نقشة دشمن در کمینشان بوده است. قرآن، یهودیان و نیز مسلمانان این گونه فریبخورده را سرزنش کرده است.
3. تحریف
یهود با بهرهگیری از ابزار تحریف، دست به تغییر و تفسیر دگرگونة علائم پیامبر آخرالزمان در کتابهای خویش زد تا از گرایش پیروان خویش به پیامبر اسلام(ص) جلوگیری کند. قرآن به این عملیات یهود اشاره کرده، میفرماید:
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ. وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ. أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ. وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ. فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ؛
آیا طمع میدارید که به شما ایمان بیاورند، و حال آنکه گروهی از ایشان کلام خدا را میشنیدند و با آنکه حقیقت آن را مییافتند تحریفش میکردند و از کار خویش آگاه بودند؟ و چون با مؤمنان دیدار کنند، گویند: ما هم ایمان آوردهایم. و چون با یکدیگر خلوت کنند، گویند: آیا با آنان از دانشی که خدا به شما ارزانی داشته سخن میگویید، تا به یاری آن در نزد پروردگارتان بر شما حجت آرند؟ آیا به عقل در نمییابید؟
4. ایجاد تردید
از دیگر ابزارهای یهود، برای بازداشتن مردم از روی آوردن به اسلام، ایجاد شک و تردید در عقیدة مسلمانان بود. آنان برای این کار از راه های مختلف وارد میشدند. تعدادی از آنان قرار گذاشتند که اول روز به آنچه بر محمد(ص) نازل شده، به زبان ایمان میآوریم و آخر روز به آن کافر میشویم و میگوییم ما کتابهای خود را بررسی و با دانشمندانمان مشورت کردیم و دیدیم محمد(ص) کسی نیست که ما گمان میکردیم و دروغ او و نادرستی آیینش بر ما آشکار شد. این کار باعث میشود مسلمانان شک کنند و چون ما را اهل کتاب و عالمتر از خود میدانند، آنگاه از دین خود باز خواهند گشت. قرآن به این ابزار یهود اشاره میکند و نقشة آنان را نقش بر آب میکند. داستان تغییر قبله یکی از این موارد بود که بحران سختی را بر مدینه ومسلمانان حاکم ساخت؛ به گونهای که نبی اکرم منتظر حل بحران از سوی خداوند متعالی بودند که با تغییر قبله و پاسخ خداوند به شبهاتی که آنها پس از تغییر ایجاد خواهند نمود این بحران در مدینه پایان یافت.
5. تمسخر
اهل کتاب از ابزار تمسخر بهرة بسیار میبردند. قرآن به این نکته اشاره کرده، میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ*وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اهل کتاب را که دین شما را به مسخره و بازی میگیرند، و نیزک افران را به دوستی بر میگزینید و اگر ایمان آوردهاید، از خدا بترسید. و چون بانگ نماز کنید، آن را به مسخره و بازیچه گیرند، زیرا مردمی هستند که نمیاندیشند.
6. فریب
یکی از تلاشهای یهود، توطئه برای شخص پیامبر و خدشه در دین و ایمان آن حضرت بود. آنان گمان میکردند میتوانند پیامبر را فریب داده، یا تطمیع کنند. از این روی به حضور پیامبر آمده، گفتند: ما بزرگان و عالمان یهود هستیم اگر از تو پیروی کنیم، همة یهود به تو میگروند و با ما مخالفتی نخواهند کرد. تنها شرط آن این است که میان ما و گروهی دیگر که نزاعی وجود دارد، داوری کنی و به سود ما حکم کنی. آنان درصدد فریب و بیاعتبار ساختن حکم پیامبر بوند. اما پیامبر(ص) از این کار روی گرداند. قرآن دربارة این توطئه سخن گفته و پیامبر را از فتنهجویان برحذر داشته است:
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ؛
میانشان بر وفق آنچه خدا نازل کرده است حکم کن و از خواهشهاشان پیروی مکن و از ایشان بپرهیز که مبادا بفریبندت تا از بعضی چیزهایی که خدا بر تو نازل کرده است سرباز زنی و اگر رویگردان شدند، بدان که خدا میخواد آنان را به پاداش برخی گناهانشان عقوبت کند، و هرآینه بسیاری از مردم نافرمانند.