دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

اَللَّـهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أبْوَابَ فَضْلِكَ خدايا امروز درهاي فضل و كرمت را به رويم، بگشاوَ أَنْزِلْ عَليَّ فِيهِ بَرَكَاتِكَو بـركات خويش را بر من، نازل گردانوَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَو بر موجبات خشنوديت توفيقم دهوَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنِّاتِكَو در وسط باغهاي بهشت، جايم دهيَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ.اي پـذيرنده دعوت گرفتاران و مضطرّين.

معيار سنجش فضيلت

صاحبان زر و زور و دنياپرستان مادي‌گرا و سياست‌بازان حزب‌گرا همه چيز را از دريچه افكار خود و همان رنگ حزبي و يا مادي مورد نظر خود مي‌بينند و لذا تمام احترام و ارزش و شخصيت را در داشتن ثروت و مقام و موقعيتهاي فراروي خود مي‌پندارند، ولي در يك انقلاب الهي و ارزشي مقياسهاي اصيل و انساني جاي آن معيارهاي پوچ را مي‌گيرد، مقياسهايي كه در متن زندگي انسان قرار گرفته و واقعيتهاي عيني روي آن استوار مي‌شود و يك جامعه پاك و آبادو آزاد از آن سرچشمه مي‌گيرد، ارزشهايي مانند: ايمان، علم، آگاهي، فداكاري، گذشت، تقوا، پاكدامني، شهامت، شجاعت، تجربه، هوشياري، مديريت و نظم از جمله معيارهاي سنجش فضيلت بشمار مي‌رود.

مفهوم فضل الهي

در اولين عبارت از دعاي امروز از خداوند درخواست كرده و مي‌گوئيم: خدايا درهاي فضل و كرمت را به رويم بگشا، فضل در قرآن كريم به دو معني، برتري، عطيه و احسان و رحمت بكار رفته است و در اينجا مفهوم فضل همين معناي دوم مراد مي‌باشد، مانند: »فَلَولَا فَضْلَ اللهِ عَلَيكُم رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ«1 اگر بخشش و رحمت الهي بر شما نبود، حتماً از زيانكاران بوديد.در مفردات راغب براي فضل دو معنا ذكر شده اول: برتري و فضل در علم و بردباري كه پسنديده است و دوم: برتري يا زيادتي در خشم و غضب كه مضموم است2 و بايد گفت كه در اين عبارت از دعا، معناي اول اراده داده شده است.اين فضل مي‌تواند، زيادتي در مال و آنچه به دست مي‌آيد و كسب مي‌شود و يا آن چيزي كه از فضيلت شخصي در ذات كسي وجود دارد و همچنين فضيلتي كه از تمكن و مال و مقام و نيرو به او بخشيده است و يا هر عظمت و بزرگواري كه بخشنده آن را در بخشش ملتزم و مجبور نمي‌كند.انسانها در ترسيم مسير زندگي دو راه كلي را پيش روي دارند، يكي دنياطلبي و ديگر طلب آخرت، قرآن كريم انتخاب آخرت و ترجيح آن را بر دنيا توسط مؤمنين، نشانه فضيلت دانسته و مي‌فرمايد: »وَ مَنْ أَرَادَ الْاَخِرَةَ وَ سَعَي لَهَا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشكُوراً«3 و آنكس كه سراي آخرت را بطلبد و سعي و كوشش خود را براي آن انجام دهد در حاليكه ايمان داشته باشد، سعي و تلاش او از سوي خدا پاداش داده خواهد شد و در آيه ديگر مي‌فرمايد: »أُنْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ لَلْاَخِرَةُ أكْبَرُ دَرَجَاتٍ و أكبَرُ تَفْضِيلاً«4 ببين چگونه بعضي را در دنيا بخاطر تلاششان، بر بعضي ديگر برتري بخشيديم، درجات آخرت و برتريهايش از اين هم بيشتر است.ممكن است گفته شود افرادي را مي‌بينيم كه بدون تلاش و كوشش بهره‌هاي وسيع مي‌گيرند، ولي بدون شك اينها موارد استثنايي است و نمي‌توان در برابر اصل كلي تلاش و كوشش و رابطه آن با ميزان موفقيت به آن اعتنايي كرد و اينگونه بهره‌گيريهاي انحرافي، منافات با آن اصل كلي ندارد.5از اميرالمؤمنين عليه‌السّلام روايت شده كه حضرت فرمود: فضائل چهار چيز است، اول: حكمت، كه قوام و ماندگاري آن به فكر و انديشه است، دوم: عفت و پاكدامني، كه جايگاه آن در شهوت است و سوم: قوّه و نيرو، كه قوام آن در غضب است و چهارم: عدل، كه قوام آن در اعتدال و ميانه‌روي مي‌باشد6 و در كلام ديگري حضرت فرمود: »فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُم أهْلُ الْفَضَائلِ: مِنْطِقُهُمْ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمْ الْاِقْتِصَادُ« افراد باتقوي اهل فضائل هستند، راه و روش ايشان صواب و خير و سعادت است و در زندگي، اقتصاد را پيشه خود مي‌سازند7 و همچنين فرمود: با ارزش ترين فضيلتها انصاف با خلق خداست و سرآمد همه فضيلتها علم و عقل، كنترل غضب و ميراندن شهوت، حلم و سخاوت و حياء مي‌باشد.8كسي كه درهاي فضل و رحمت بر او گشوده شود، در بين مردم از فضيلتهايي برخوردار مي‌شود، بخشي از اين فضائل در دنيا و بخشي در آخرت است كه نشانه‌هاي آن در شخصيت افراد خود را بروز مي‌دهد.علي عليه‌السّلام مي‌فرمايد: با فضيلت‌ترين مردم نزد خدا كسي است كه عقلش را احياء كند و شهرتش را بميراند و خود را در اصلاح آخرت به سختي افكند و در هنگام قدرت از خود بردباري نشان دهد و در هنگام غني و بي‌نيازي زهد پيشه كند و هنگام قدرت و نيرو انصاف به خرج دهد و عدالت پيشه كند و هدايت شود و هدايت نمايد و سنتهاي الهي را اقامه نموده و بدعتها را ريشه‌كن نمايد و به حق قضاوت كند و عمل به حق براي او دوست داشتني و از باطل رويگردان باشد.9

اهل بيت عليهم‌السّلام تفضّل بزرگ الهي

جايگاه والاي اهل بيت و نقش آنان در هدايت و رهبري جامعه بشري و رساندن بشريت به سعادت ابدي بر هيچ انسان انديشمند و منصفي پوشيده نيست، آنان يكي از عمده‌ترين تفضلات الهي بر بشريت بشمار مي‌روند، قرآن كريم اين جايگاه والا را در قالب يك تمثيل چنين بيان كرده است: »ألَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤتِي اُكَلَهَا كَلَّ حِينٍ بِأذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبَ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ«10 آيا نديدي چگونه خداوند كلمه طيبه را به درخت پاكيزه‌اي تشبيه كرده كه ريشه آن در زمين ثابت و شاخه آن در آسمان است، ميوه‌هاي خود را در هر زمان به اذن پروردگارش مي‌دهد و خداوند براي مردم مثلها مي‌زند، شايد متذكر شده و پند گيرند.در تفسير نورالثقلين به نقل از كتاب كافي از امام صادق عليه‌السّلام در تفسير »كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ …« چنين آورده است: »رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم ريشه اين درخت و اميرالمؤمنين علي عليه‌السّلام شاخه آن و امامان كه از ذريّه آنها هستند شاخه‌هاي كوچكتر و علم امامان ميوه اين درخت و پيروان با ايمان آنها، برگهاي اين درختند، پس امام عليه‌السّلام فرمود: آيا چيز ديگري باقي مي‌ماند؟ راوي مي‌گويد: گفتم نه به خدا سوگند! سپس حضرت فرمود: به خدا قسم هنگامي كه يك فرد با ايمان متولد مي‌شود، برگي در آن درخت ظاهر مي‌گردد و هنگامي كه مؤمن راستين مي‌ميرد، برگي از آن درخت مي‌افتد.«11در روايتي ديگر، اين معنا از امام عليه‌السّلام نقل شده و در ادامه مي‌گويد كه سؤال كننده، پرسيد جمله »تُؤْتِي اُكَلَهَا كُلَّ حينٍ بِأِذْنِ رَبِّهَا« مفهومش چيست؟ امام صادق عليه‌السّلام فرمود: اشاره به علم و دانش امامان است، كه در هر سال از هر منطقه به شما مي‌رسد.

ابواب ديگر فضل الهي

حكمت، عفت و شجاعت از ابواب فضل الهي بر انسان بشمار مي‌رود، يكي از خصوصياتي كه قرآن كريم از وظايف رهبران و مبلغان ديني برشمرد، عفو و گذشت و راهنمائي مردم به كارهاي نيك و آنچه را عقل و خرد شايسته مي‌شناسد و دستور به بردباري در برابر افراد جاهل و متعصب و لجوج و بي‌خير است و لذا كسي كه بتواند بر قواي غضب و شهوت خود غالب گردد و با استفاده صحيح از عقل از طريق حكمت با افراد روبرو شود، از نشانه‌هاي فضل الهي بر صاحب آن شمرده مي‌شود.قرآن كريم با اشاره‌اي جامع و بسيار زيبا در اين زمينه خطاب به پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم مي‌فرمايد: »خُذِ الْعَفْوِ وَ أمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ«12 »از امام صادق عليه‌السّلام روايت شده كه آيه‌اي جامع‌تر در مسائل اخلاقي از اين آيه نيست.«13حكمت، يكي از فضائل انساني است كه نشأت گرفته از عقل سليم مي‌باشد، كه در جمله »وَ أمُرْ بِالْعُرفِ« تجلي يافته و فضيلت ديگر »عفّت« است كه در مقابل آن سركشي و طغيان قوه شهوت در جمله »خُذِ الْعَفْو« خلاصه گرديده و مورد ديگر شجاعت است كه حد اعتدال قوه غضبيه انسان است كه در جمله »وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ« به آن اشاره شده است.

قرآن كريم بزرگترين باب فضل الهي

در قرآن كريم مي‌خوانيم: »اي مردم اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده و درمان آنچه در سينه‌هاست و هدايت و رحمت براي مؤمنان، بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند كه از آنچه گردآوري كرده‌اند، بهتر است.«14 در اين آيات، چهار مرحله از مراحل تربيت و تكامل انسان در سايه عمل به قرآن، بيان شده است.مرحله اول: موعظه و اندرز، مرحله دوم: پاكسازي روح انسان از انواع رذائل اخلاقي، مرحله سوم: هدايت بسوي كمال و سعادت و مرحله چهارم: هنگامي است كه انسان لياقت آن را پيدا مي‌كند، مشمول رحمت و فضل الهي قرار گيرد.در واقع اين قرآن است كه انسانها را پند و اندرز مي‌دهد و زنگار گناه و زشتيها را از آنها مي‌زدايد و نور هدايت را به دلها تابانده و نعمتهاي الهي را بر فرد و جامعه نازل مي‌كند، لذا فرمود: »قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا«15 بگو به فضل و رحمت خدا، قرآن كريم، بايد خوشحال و خشنود شوند.

بركات الهي

در جمله‌اي ديگر از اين دعا مي‌خوانيم: »وَ اَنْزِلْ عَلَيَّ فِيهِ بَرَكَاتِكَ« خدايا بركات خويش را بر من نازل گردان، يكي از بركات بزرگ وجود انبياء عظام و هاديان الهي، براي هدايت بشر است، همانگونه كه قرآن كريم حضرت عيسي عليه‌السّلام را به عنوان وجودي پربركت معرفي كرده و مي‌فرمايد: »وَ جَعَلَنِي مُبَارَكاً أيْنَ مَا كُنْتُ«16 و مرا وجودي پربركت قرار ده در هر كجا كه باشم، همچنين از زبان حضرت نوح عليه‌السّلام، آن هنگام كه بر كشتي سوار شد مي‌فرمايد: »وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُّبَارَكاً وَ أَنتَ خَيرُ الْمُنْزِلينَ«17 و اي نوح بگو: پروردگارا، ما را در منزلگاهي پربركت فرود آور و تو بهترين فرود آورنده‌گاني، يكي از بركات خداي متعال كه به بندگان خود ارزاني مي‌دارد، محلي است براي زندگي كه داراي نعمتها و بركات فراوان باشد و آنها بتوانند در آن مكان با آسودگي خاطر زندگي كنند و اين نعمت را خداوند به يمن وجود نوح عليه‌السّلام به قومش عنايت فرمود.از جمله ديگر عواملي كه موجب نزول بركات خداوند متعال بر بندگان مي‌شود، ايمان و تقوي است، قرآن كريم اين دو را عامل نزول بركت دانسته و مي‌فرمايد: »وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي امَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ«18 اگر مردمي كه در شهرها و آباديها زندگي مي‌كنند، ايمان بياورند و تقوي پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشائيم، در اينكه منظور از بركات زمين و آسمان چيست؟ در ميان مفسران ديدگاههاي مختلفي مطرح است، بعضي آن را نزول باران و روئيدن گياهان و بعضي به اجابت دعا و حلّ مشكلات تفسير كرده‌اند و بعضي نزول بركات از آسمان را به بركات معنوي و بركات زميني را به نعمتهاي مادي الهي تعبير كرده‌اند.بركت به معناي ثبات و استقرار به چيزي است و به هر نعمت و موهبتي كه پايدار بماند، اطلاق مي‌گردد و ايمان و تقوي نه تنها سبب نزول بركات مي‌شود، بلكه باعث مي‌گردد، آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز بكار گرفته شود، همانطور كه اهل لغط گفته‌اند: »بركت به معناي خير و فزوني و بخشش الهي در چيزي است و مبارك، چيزي است كه در آن خير و بركت باشد.«19 و لذا خداوند متعال، قرآن كريم و شب قدر و باران حياتبخش و چشمه‌هاي آب زيرزميني و خير و بركت در مال و بخششها و نعمتهاي الهي در كرات آسماني و ستارگان نوراني و باغهاي سرسبز دنيوي و بهشتي و حاكميت الهي را از مصاديق بركات الهي بر بندگان خود مي‌داند.از جمله عوامل ديگر در نزول بركات الهي را مي‌توان، شكر نعمتها و گسترش عدالت در جامعه مطرح نمود: »لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ«20 اگر شكر نعمت به جاي آريد، بر نعمت شما مي‌افزاييم و اگر كفران كنيد، شما را به عذاب شديد گرفتار مي‌كنيم.از اميرالمؤمنين علي عليه‌السّلام روايت شده كه فرمود: »بِالعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتِ«21 بركات بوسيله عدالت فزوني مي‌يابد.

چگونگي بدست آوردن رضا

رضا فرع بر محبت خداوند متعال است و اگر محبت حاصل شود، رضا خود بخود به دست مي‌آيد، كه داراي دو مرتبه است، يكي مرتبه عالي رضا، در اين مرحله انسان به حدّي مي‌رسد كه احساس درد و رنج نمي‌كند، مانند: عاشقي كه در راه رسيدن به معشوق و حبيبي كه براي وصال محبوب، هيچ درد و سختي احساس نمي‌كند، چون عشق و محبت تمام وجودش را فراگرفته است و ديگري مرتبه پائين‌تر از آن است كه مصائب و سختيها را فرد احساس كند ولي شوق دريافت پاداش و رسيدن به بهشت او را در تحمّل نمودن آن راضي مي‌سازد.در روايت آمده كه اهل مصر در زمان حضرت يوسف عليه‌السّلام، هرگاه گرسنه مي‌شدند، به صورت او نگاه مي‌كردند و با ديدن جمال يوسف، رنج گرسنگي از يادشان مي‌رفت.!

پيروي از انبياء و ائمه عليهم‌السّلام

انسان بالفطره عاشق حق است، همان عشق و رضايتي كه به ذات مقدس حق دارد، او را وامي‌دارد كه بر همه عالم وجود عاشق باشد و به آنچه از ناحيه او مي‌رسد راضي و خشنود گردد.

»به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوستعاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست«22از جمله چيزهائي كه موجبات رضايت خداوند را فراهم مي‌كند، همانگونه كه خود فرموده: »رَضِيتُ لَكُمُ الْأِسْلامَ دِيناً«23 روي آوردن به اسلام و تسليم شدن در برابر اوامر الهي است و اين رضايت شامل مكتب، نبوت، امامت و كتاب، نيز مي‌شود، لذا در اين مقام مي‌گوئيم: »رَضِيتُ بِالْإِسْلامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ نَبِياً وَرَسُولاً وَ بِالْقُرَانِ كِتَاباً وَ بِعَليٍّ اَمِيرَالْمُؤمِنِينَ وَ أَوْلادَهُ الْمَعصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلام أَئِمَّةً«24 راضي هستم به اينكه اسلام دين من و محمّد صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم نبي و رسول الهي بر من باشد و قرآن كتاب راهنما و هدايتم و علي ابن ابيطالب اميرالمؤمنين و فرزندان معصوم آن حضرت امامان من باشند و بدانيم كه رضايت خداي متعال در رضايت اهل بيت عليهم‌السّلام مي‌باشد، چنانچه در حديث شريف آمده »رِضَي اللهُ رِضَانَا اَهلُ الْبَيْتِ«25 پس راه رسيدن به رضوان الهي كسب رضايت اهل بيت است و اين مهم جز از طريق كسب معرفت به خداوند و اطاعت او و رسولش و امامان معصوم عليهم‌السّلام حاصل نمي‌شود و اگر اين اطاعت از روي اخلاص صورت گرفت به مقام »أِرْجِعِي إِلي رَبِّكِ رَاضِيَّةً مَرضِيَّةً«26 دست مي‌يابد و اساس اطاعت از خداوند، صبر و رضايت از او است در آنچه كه بنده دوست دارد يا نمي‌پسندد و هيچ بنده‌اي در آن چيزهايي كه دوست دارد يا ناپسند مي‌شمارد از خدا راضي نمي‌شود، مگر آنكه در آنها براي او خير مي‌باشد، هم در آنچه كه دوست دارد و هم در آنچه كه ناپسند مي‌دارد.27

سخن عمار رضوان‌الله‌تعالي‌عليه

از عمار رضوان‌الله‌تعالي‌عليه حكايت شده كه در جنگ صفين گفت: »خدايا تو مي‌داني كه اگر من بدانم رضاي تو در اين است كه خود را به دريا افكنم، اين كار را خواهم كرد و خدايا تو مي‌داني كه اگر بدانم رضاي تو در اين ست كه نوك شمشير را در بدن خود فروكنم، تا از پشتم خارج شود، چنين خواهم كرد، خدايا از آنچه كه به من دادي آموختم و دانستم كه من امروز كاري را كه خوشايندتر از جهاد با اين گروه فاسق نزد تو باشد، انجام نمي‌دهم.«28

موجبات رضوان

از علي عليه‌السّلام نقل شده كه فرمود: سه چيز براي بنده موجب رضايت خداست، استغفار و طلب آمرزش زياد، آغوش محبت گشودن براي اطرافيان و صدقه دادن بسيار.29همچنين از امام باقر عليه‌السّلام روايت شده كه فرمود: خداوند تبارك و تعالي مخفي كرده است رضايت خود را در طاعت خودش، پس چيزي از طاعت خدا را كوچك نشمار، چه بسا آن عمل كوچك دربردارنده رضاي الهي باشد30 و از مولايمان اميرالمؤمنين علي عليه‌السّلام روايت شده كه فرمود: »أُوُصَاكُمْ بِالتَّقْوَي وَ جَعَلَهَا مُنْتَهَي رِضَاهُ وَ حَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ«31 سفارش مي‌كنم شما را به تقوي الهي، كه خداوند قرار داده آن را نهايت رضاي خويش و همچنين برآوردن حاجت بندگانش. از جمله اسباب جلب رضايت و خشنودي خداوند، ايمان به خدا و روز قيامت و جهاد في سبيل الله با مال و جان و هجرت در راه خداست و كساني كه اين عمل را انجام دهند و ايمان كامل نيز داشته باشند به آنها بشارت داده شده كه به رضوان الهي مي‌رسند »يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ«32 همچنين صادق بودن در وعده و اقامه نماز و دعوت خانواده به نماز و پرداخت زكات، از جمله عوامل جلب رضايت خداوند بشمار مي‌آيد، همانگونه كه در قرآن كريم حضرت اسماعيل عليه‌السّلام را با اين خصوصيات ياد نموده و مي‌فرمايد: »وَ اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ أِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولاً نَبِيّاً وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرضِيّاً«33 در كتاب آسماني خود از اسماعيل ياد كن كه او در وعده‌هايش صادق و رسول و پيامبر بزرگي بود او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مي‌كرد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.در روايتي مي‌خوانيم، اينكه خداوند متعال حضرت اسماعيل عليه‌السّلام را »صادق الوعد« خوانده، بخاطر اين است كه او به حد زيادي، در وفاي به وعده‌هايش اصرار داشت، زماني با فردي وعده نمود و آن فرد مدّتي طولاني به وعده‌گاه نيامد، ولي آن حضرت آنقدر در انتظار او نشست كه گفته شده يك سال را در انتظار او به سر برد و چون آن فرد آمد، حضرت فرمود: همواره منتظر تو بودم.34در سوره مباركه بيّنه، پرستش خداوند با كمال اخلاص و رويگرداني از شرك، اقامه نماز، اداء زكات، پيروي از دين و آئين حق و صراط مستقيم الهي، ايمان، انجام عمل صالح و خشوع از پروردگار، از نشانه‌هاي بهترين بندگان خدا دانسته و در ادامه مي‌فرمايد: »جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَضِي اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خِشِي رَبَّهُ«35 پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جاري است، هميشه در آن مي‌مانند، هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود و اين مقام والا براي كسي است كه از پروردگارش خوف داشته باشد و همچنين، از نشانه ايمان خالصانه، دوستي نداشتن با دشمنان خدا و رسول بيان شده و آنان كه با دشمنان خدا و رسول دوستي ندارند را به عنوان حزب الله معرفي مي‌نمايد، آنها موجبات رضايت حضرت حق را فراهم مي‌كنند و خداوند نيز از آنها راضي خواهد بود و آنها نيز به آنچه برايشان مقدّر شده راضي و خشنود مي‌گردند و خداوند با قدرت خويش به ياري آنان برمي‌خيزد و مورد تأييد قرار مي‌دهد و در نهايت آنها به فلاحت و رستگاري مي‌رسند.علاوه بر آنچه ذكر شد، امر به معروف و نهي از منكر نيز از عوامل عمده جلب رضاي الهي بشمار مي‌رود، كساني كه وظيفه خود را در انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر انجام دهند و در جامعه از اقامه كنندگان نماز باشند و به پرداخت زكات روي آورند و خدا و رسولش را اطاعت كنند، خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار داده و به آنها چنين وعده داده مي‌شود »وَعدَ اللهُ الْمُؤمِنِينَ وَ المُؤمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوزُ الْعَظيمُ«37 خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهائي از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختان آنها جاري و در آن جاودانه خواهند ماند و مسكنهاي پاكيزه، در بهشتهاي عدن براي آنها مهيّا شده و رضا و خشنودي خدا از همه اينها برتر است و پيروزي بزرگ همين است، بنابر آنچه گفته شد كسي كه موجبات رضايت خداوند را فراهم سازد به بهشت و نعمتهاي آن دست يافته و مي‌تواند از خداوند متعال درخواست كند »وَ أَسْكِنِّي فِيه بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ« و آن هم دست يابي به مركزيت بهشت همانگونه كه در مناجات خمس عشر امام سجاد عليه‌السّلام مي‌فرمايد: »وَ اجْعَلْنِي مِنْ صِفْوَتِكَ الّذِينَ أَحْلَلْتَمْ بُحْبُوحَةِ جَنَّتِكَ« خدايا مرا از آن بندگان خاص و ممتاز خود قرار ده كه در ميان بهشت خود جاي دادي.

خداوند اجابت كننده درماندگان است

در عبارت پاياني دعاي امروز مي‌خوانيم »يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ« اي خدا، روي حاجتم با توست، توئي كه دعاي شخص درمانده و ناچار را اجابت مي‌كني و راستي جز خدا چه كسي است كه در هنگام درماندگي ما را اجابت كند »أمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ«38 آري در آن هنگام كه تمام درهاي عالم به روي انسان بسته مي‌شود و از هر نظر درمانده و بيچاره مي‌گردد، تنها پناهگاهي كه بر او گشوده مي‌شود و نور اميد را در دل روشن مي‌كند و درهاي رحمت را به روي انسان باز مي‌كند، ذات پاك خداوند است، ولي عموماً انسانها در حال درماندگي و بيچارگي او را مي‌خوانند و آن هنگام كه از بلا و مصيبت و گرفتاري و درد نجات يافتند باز او را فراموش مي‌كنند!! و اين عاملي است براي عدم استجابت دعا: قرآن كريم نيز به اين دسته از افراد هشدار مي‌دهد كه چنين نباشند و خدا را در هر حال خالصانه و با حالت تضرع و درماندگي بخوانند، »انسان را هرگاه فقر و مصيبت و رنجي پيش آيد در آن حال به دعا و توبه و انابه، به درگاه خدا رود و چون نعمت و ثروت به او عطا كند، خدائي را كه پيش از اين مي‌خواند بكلي فراموش مي‌نمايد«39 و در جاي ديگر فرمود: »وَ إذَا مَسَّ الْأِنْسانَ الضَّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَائِماً فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إلَي ضُرٍّ مَسَّهُ«40 هرگاه انسان به رنج و زياني گرفتار شود، همان لحظه در حالتي كه باشد، ايستاده يا نشسته، فوراً ما را به دعا مي‌خواند و آنگاه كه رنج و زيانش برطرف شود، باز به حالت غفلت و غرور باز مي‌گردد، گويا اصلاً خدا را نخوانده است، البته هر دعائي كه مي‌كنيم، اگر با شرايط و از روي اخلاص باشد چه اجابت بشود و يا نشود نتيجه مهمي ببار خواهد آورد، همانگونه كه امام صادق عليه‌السّلام مي‌فرمايد: »به يكي از اين سه چيز شما را مژده مي‌دهم، يا بزودي آنچه را خواستي به تو مي‌رسد و يا براي آخرت تو بيشتر از آنچه خواستي ذخيره مي‌كند و يا بلائي را از تو برمي‌گرداند كه اگر به تو مي‌رسيد، تو را هلاك مي‌كرد.«41

جستجو