مقدّمه:
مکتب افتخارآفرین شیعه را بصیرت و دور اندیشی پیشوایانش از گزند حوادث و توفان بلاها، به سلامت عبورداد تا امروزه نام شیعه و شیعیان زنده و جاودان بماند. با نگاهی گذرا به سیرهی ائمّهی اطهار میبینیم هرکدام در زمان خویش با تدبیر و تدبّر، استراتژی خاصّی در پیش گرفتند ؛به عنوان مثال: امیرمؤمنان علی(ع) در برههای از زمان سکوت و زمانی جهاد را برگزید. امام حسن ( ع ) تحت شرایطی صلح را انتخاب کرد. امام حسین(ع) با قیام و شهادت خویش ،و ظیفهی خود را در زنده نگه داشتن اسلام واقعی و شعائر اسلامی به انجام رساند. حضرت زین العابدین ( ع ) پیام آور واقعهی کربلا شد تا اثر قیام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد و با دعاها و نیایش هایش، افتخاری برای دنیای شیعه بیافریندو….
شیعیان واقعی در طول تاریخ، شاگرد مکتب گرانسنگ ائمّهی خویش بودهاند و لحظهای دست از طلب و تلاش بر نداشتهاند و هر زمان که جامعهی شیعی به رشد و بالندگی رسیده، مدیون نگاه نافذ و عاقبت اندیش این دانش آموختگان اهل دل و علم بوده است.
شیعهی بی درد، زخم بی نمک
بس کن این یا لیتنی کنت معک
شیعه گی آیا شکم پروردن است؟
یا به روز جنگ عذرآوردن است ؟
جان مولا حرف حق را گوش کن
شمع بیت المال را خاموش کن
شیعه گی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست 1
همهی ما بارها از امام جعفرصادق ( ع ) به عنوان بنیانگذارمکتب شیعی شنیده ایم ونام برده ایم.اندیشمندان شیعی، چون متفکر بزرگ آیت الله شهید مطهّری در آثار و سخنان خویش به تبیین ویژگیهای این مکتب انسان ساز پرداخته اند،حتّی دانشمندان اروپایی نیزبه تحقیق درزمینهی مذهب شیعهی دوازده امامی علاقمند بودهاند و آثارشان را منتشر نموده اند، مانند کاری که سالها پیش در مجمع مطالعاتی استراسبورگ صورت گرفت و قسمتی از آن تحقیق هم مربوط به حضرت امام جعفر صادق ( ع ) میشود.
امروزه باید کمی تأمّل کنیم و بیاندیشیم که در غوغای مسائل روزمرّه، جریانهای سیاسی و گاه بازیهای منافقانه، چقدر با نگاهی عمیق و ژرف به این آثار مینگریم و به عنوان یک شیعه، در هرجایگاه و موقعیت اجتماعی که هستیم ؛ چقدر به اصول و مبانی این مکتب پایبندیم و عمل میکنیم؟مبادا غبار تعصّب ورزیهای بیهوده وکج اندیشی ها، زلال ذهن و اندیشه هایمان را آلوده باشد و مصداق آن بیت مولوی شویم که: « ما همه شیریم ولی شیر علم / حمله مان از باد باشد دم به دم ».
در این مقاله گذری و نظری خواهیم داشت بر درس هایی از مکتب امام جعفر صادق ( ع ) و خاضعانه از محضر آن بزرگوار میخوانیم تا شوق ضیافت واژگان درخشان آن حضرت در جانمان نشیند. از او میآموزیم و از حضرت دوست میخواهیم تا روحیهی علم پروری و خرد ورزی را در میان قشرهای مختلف جامعهی شیعی، با طراوت و پوینده دارد، زیرا علم و دانش در جامعه نقشی حیاتی و زیربنایی دارد. علم موجب حیات جامعه است و جهل عامل مرگ و نابودی.
در مکتب امام جعفر صادق ( ع )
تأثیرآموزههای دینی اسلام در نشاط علمی جامعه
در اسلام در احادیث و روایات بسیار برآموختن علم و دانش تأکید شده است ،چنانچه پیامبر اکرم ( ص ) فرمودهاند: ” فرشتگان بالهای خود را برای جویندهی دانش میگسترانند، چون از آنچه او میجوید، خرسندند. ” ( ص 3953/ح13774). 2
یا ” هرگاه دانش جویی در حال آموختن دانش مرگش فرا رسد، شهید مرده است .”( 3951 / ح 13760 ) . با اندک تورّقی در کتب حدیث، با حجم بسیاری از این سخنان مواجه میشویم که بیانگر اهمّیت علم در دین اسلام است.
حضرت صادق ( ع ) درزمینهی علم و دانایی سخنان گهرباری دارند که امیدواریم چراغ راه طالبان علم قرارگیرد؛ازجمله :
علما وارثان پیامبرانند، زیرا پیامبران درهم ودینار به ارث نگذاشتند، بلکه احادیثی از خویش بر جای نهادند. پس هرکس چیزی از این احادیث را بیاموزد، بهرهای فراوان برده است ؛ بنابراین بنگرید که دانش خود را ازچه کسی فرا میگیرید ( ص 3939 3941 / ح 13697 ) .
چون روز رستاخیز شود، خدای عزّوجلّ مردم را در دشتی فراخ گرد میآورد وترازوها گذاشته میشود و خون شهیدان با مرکب عالمان سنجیده میشود، امّا کفّهی مرکب عالمان بر خون شهیدان میچربد( ص 3941/ ح 13702 ) .
چون روزقیامت شود، خدای عزّو جلّ عالم و عابد را برانگیزد. چون آن دو در پیشگاه خدای عزّو جلّ بایستند، به عابد گفته شود: به بهشت بروو به عالم گفته شود: بایست و به سبب آن که مردم را نیکو تربیت کردی، شفاعتشان کن ( ص 3945 / ح 13730 ) .
درپاسخ به سؤال آیه ی: « آیا ندیدید که ما از اطراف زمین میکاهیم ؟ »، فرمود: مراداز دست رفتن علماست( ص 3947 / ح 13735).
درپاسخ به پرسش از این سخن پیامبر(ص) که: نگریستن به چهرهی علما عبادت است، فرمود: منظور عالمی است که چون به او بنگری، تو را به یادآخرت اندازدو کسی که بر خلاف این باشد،نگاه کردن به او فتنه ( و گمراهی ) است( ص 3947 / ح13738).
تعامل علمی با دیگر ملل و نهضت ترجمه
در زمان امام جعفر صادق ( ع ) جامعهی اسلامی ،به نشاط علمی فوق العادهای رسیده بود. نهضت ترجمه در این عصررونق گرفته و مسلمانان به دلیل آموزههای دینی خویش درزمینههای تعلیم و تعلّم ،حکمت گرایی و خردورزی؛ با جدیت قدم در راه آموختن و پیشرفت گذاشته بودند.
آیت الله شهید مرتضی مطهّری در کتاب ” تعلیم و تربیت در اسلام ” مینویسد:« در اوایل قرن دوم هجری که آن همه شور و نشاط اسلام برقراربود و بازار اسلام داغ و پررونق بود، یک مرتبه، آن همه علوم خارجیها را از ایرانی و رومی و هندی و یونانی و هرجا که دسترسی داشتند، ترجمه کردند ووارد دنیای اسلام نمودند. علّت این چه بود و چطور دنیای اسلام عکس العمل مخالف نشان نداد؟ علّتش این بود که این تعلیمات [ احادیث و روایات درستایش علم و علم آموزی ]، وجود داشت. این تعلیمات زمینه را آماده کرده بود که اگر در اقصی بلاد چین هم کتابی پیدا میکردند، مانع نمیدیدند که ترجمه اش کنند (اطلبوالعلم ولوبالصّین ). مثلا عبدالله مقفّع که منطق ارسطو را ترجمه کرد در زمان امام صادق (ع ) بود…».3
شهید مطهّری با ذکر حدیث ” الحکمه ضالّه المؤمن . حکمت گمشدهی مؤمن است . ” میگوید :« یعنی حالت مؤمن برای دریافت حقایق باید حالت کسی باشد که شئ نفیسی از او گم شده ودائما در جستجوی آن است. این حدیث در احادیث زیادی دنباله دارد. من یک وقت مدارکش را جمع کردم، شاید به این مضمون بیست جا پیدا کنیم که :” خذواالحکمه ولو من اهل النّفاق ” .حکمت را فرا گیرید، ولو از منافقین، ولو از کافران، ولو از مشرکین: ” ولو من مشرک ” . یعنی اگر احساس کردی که آنچه او دارد، درست است و علم و حکمت است، فکر نکن که او کافر است، مشرک است ،نجس است، مسلمان نیست، بروبگیر، حکمت مال تو است، دردست او عاریه است» 4
دردنیای امروزه ترجمه میتواند بازوی توانمندجامعهای پژوهش محور باشد،پرداختن به وضعیت ترجمهی کتب در ایران و نیز تعامل علمی ما با جهانیان دراین مقال نمیگنجد،امّامسلم است که این مقوله، نگاه روشن ووسیع وحمایت مسؤولان و برنامهریزیهای مدبّرانه با تکیه بر نظرات کارشناسان و اهل فن رامی طلبد.
پرورش استعدادها
در موردتعامل علمی آنچه از مکتب امام جعفر صادق ( ع ) میخوانیم این است که خود آن حضرت دربارهی آیهی ” به تکبّرازمردم روی مگردان “، فرمودند: «بایدمردمی که برای آموختن علم نزد تو میآیند، در نظرت یکسان باشند » (ص 3977/ ح13890).
با چنین وسعت نظرو قدرت علمی ست که میبینیم دایرهی مخاطبین و شاگردان امام ( ع ) محدود به گروه خاصّی نمیشود؛ از جمله این که «تمام امامهای اهل تسنّن یا بلاواسطه یا مع الواسطه شاگرد امام( ع ) بوده و نزد امام شاگردی کرده اند.»5
حکمت و دانش ووسعت نظرآن حضرت چنان بوده است که حتی کسانی که گاه در کتب و آثارشان به شیعه تاخته اند، زبان به ستایش آن حضرت گشوده اند.
مناظره و برخورد با جریانهای مختلف فکری
آن حضرت در زمان خویش با جریانهای مختلف فکری وطبقات گوناگون روبرو بودهاند: قراء ،مفسّرین، متکلّمین، فقها، متصوفّه و… با مطالعهی مباحثه و مناظرات آن بزرگوار میبینیم که با استدلال و بردباری، مبانی مورد نظر خویش را به بهترین شکل، تبیین نموده اند.
نقل شده است که مفضّل بن عمر در مسجد حضرت رسول ( ص )، شنید که ابن ابی العوجا با یکی از اصحابش به گقتن کلمات کفر آمیز مشغول است. مفضّل نتوانست خودداری کند و فریاد زد: ” ای دشمن خدا! در دین خدا الحاد ورزیدی و منکر باری تعالی شدی ” . ابن ابی العوجا در پاسخ گفت: ” ای مرد!اگر تو از اهل کلامی بیا با هم تکلّم کنیم . هرگاه تو اثبات حجّت کردی، ما متابعت تو مینماییم و اگر از علم کلام بهرهای نداری، ما با تو حرفی نداریم. اگر تو از اصحاب جعفربن محمّدی، آن حضرت با ما به این نحو مخاطبه نمیکندو به مثل تو با ما مجادله نمینمایدو به تحقیق که شنیده است از این کلمات، بیشتر از آنچه تو شنیدی و هیچ فحش به ما نداده است و در جواب ما به هیچ وجه تعدّی ننموده و همانا او مردی است حلیم، باوقار، عاقل، محکم و ثابت که از جای خود بدر نرود و از طریق رفق و مدارا پا بیرون نگذاردو غضب او را سبک ننماید، بشنود کلام ما را و گوش دهد به تمام حجّت و دلیلهای ما ،تا آن که ما هرچه دانیم بگوییم و هر حجّت که داریم بیاوریم ؛ به نحوی که گمان کنیم بر او غلبه کردیم و حجّت او را قطع نمودیم، آن وقت شروع کند به کلام، پس باطل کند حجّت و دلیل ما را به کلام کمی و خطاب غیر بلندی ملزم کند ما را به حجّت خود و عذر ما را قطع کند و ما را از ردّجواب خود عاجز نماید، پس هر گاه تو از اصحاب آن جنابی ،با ما مخاطبه کن به مثل او. ” 6
عرفان
متأسّفانه درجامعهی امروزی ما فرقههای عرفانی کاذب، با وسیلههای گوناگون، به تبلیغ آراء و افکار خویش پرداختهاند و با جذابیتهای کذایی خود و نزدیک شدن به زبان روز، گروهی را، به خصوص از قشر جوان جامعه تحت تأثیر قرار داده و آرام و اندک اندک ،دایرهی فعالیت هایشان را گسترش میدهند.به راستی چه باید کرد؟ آیا این که چشم فرو بندیم و واقعیتهای تلخ جامعه را نادیده انگاریم، دردی را درمان میکند؟آیا برخوردهای تند و حذفی در تمام موارد ما را به نتیجهای مطلوب و مثبت خواهد رساند؟آیا…؟
درکتاب “مغز متفکرجهان شیعه ” که از امام صادق ( ع ) با عنوان پایه گذارعرفان در اسلام یاد شده است،می خوانیم: « [امام] جعفرصادق ( ع) که اولین دانشمندواقعی فیزیکی و شیمیایی در دنیای اسلام بوده؛به قاعده نبایستی علاقهای به عرفان داشته باشد،ولی طوری علاقمند به عرفان بوده که (زمخشری ) دانشمند معروف، در کتاب مشهورش (ربیع الابرار) بعد از یک تجلیل فوق العاده از پایه علمی جعفر صادق (ع) او را پیشقدم عرفان میداند.»7
عرفان امام جعفر صادق ( ع ) عبارت است از توکل بر خدا واحکام وی را به موقع اجراکردن ،بدون این که با ریاضتهای سخت و افراطی، نظم و نظام زندگانی را نابود کنند.
امام (ع) با ترک دنیا موافق نیست و میگوید هرکس باید امور دنیوی را به موازات اموراخروی منظم نماید؛بدین ترتیب طریقت آن حضرت منطبق بر شریعت است .
اخلاق
اخلاقیات هرگز متعلّق به یک مرام و مسلک نیست ،بلکه در دایرهی وسیع انسانیت بشر قرار میگیرد.حکایات و روایاتی که از زندگی بزرگان دینی ما نقل شده است،درس هایی داردشیرین و آموزنده تا هرکس به فراخور توان و خرد و حمیت خویش توشهای برداردو آسایش دنیوی و اخروی خویش را رقم زند.
مکارم اخلاقی حضرت صادق ( ع ) در کتابهای مختلف نگاشته شده است و در این مقاله نیز در مباحثی که مطرح شد، به گوشه هایی ازفضایل اخلاقی آن بزرگوار اشاره گردید.
پی نوشت ها:
1- محمد رضا آقاسی
2- محمدی ری شهری، محمد، ( 1383) ،میزان الحکمه (ج 8)، ترجمهی حمیدرضا شیخی ،چاپ چهارم، قم، دارالحدیث
3- مطهری، مرتضی ،(1372)،تعلیم وتربیت دراسلام،،چاپ بیست و دوم ،تهران، انتشارات صدرا، صص277 278
4- همو، 277
5- همو،(1372)،سیری در سیرهی ائمهی اطهار ( ع )، ،چاپ هشتم، تهران، انتشارات صدرا، ص 147
6- قمی، عباس ،( 1371)، منتهی الآمال ( ج 2 )، چاپ ششم، قم،مؤسسه انتشارات هجرت، صص 240 241
7- مرکزمطالعات اسلامی استراسبورگ ،(1358)، مغز متفکرجهان شیعه، ،ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری، چاپ پنجم، سازمان انتشارات جاویدان، صص 68 69
مقاله ازهفته نامه آیینه یزد” فاطمه محسن زاده