عفاف وحجاب از منظر امام رضا علیه السلام

عفاف وحجاب از منظر امام رضا علیه السلام
فلسفه عفاف و حجاب
محمّد بن سنان می‏‏گوید: حضرت امام رضا علیه السلام در جواب سؤالات من، نامه‏ای برایم ارسال داشتند که در فرازی از آن فرموده بودند: «حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَی شُعُورِ النِّسَاءِ الْمَحْجُوبَاتِ بِالْأزْوَاجِ وَ غَیْرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ لِمَا فِیهِ مِنْ تَهْیِیجِ الرِّجَالِ وَ مَا یَدْعُوا التَّهْیِیجُ اِلَی الْفَسَادِ وَ‌ الدُّخُولِ فِیمَا لَا یَحِلُّ وَ لَا یَحْمِلُ [یَجْمُلُ] وَ کَذَلِکَ مَا أشْبَهَ الشُّعُورَ إِلَّا الَّذِی قَالَ اللهُ تَعَالَی وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ‌ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ الْجِلْبَابِ وَ لَا بَأسَ بِالنَّظَرِ إِلَی شُعُورِ مِثْلِهِنَّ.» (۱)
«نگاه کردن به موهای زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است؛ زیرا این نگاه، مرد را تهییج و تحریک می‌کند. و تهییج، شخص را به فساد و داخل شدن در حرام و اعمال ناپسندیده می‌کشاند و همچنین است حکم نگاه به غیر مو،‌ [که نگاه مرد به آنها حلال نیست،] مگر در موردی که حق‌تعالی [در قرآن، آن را استثنا کرده و] فرموده است: ‏(وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ‌ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ)؛ «بر زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته، امید ازدواج ندارند باکی نیست که لباسهایشان را غیر از چادر بر زمین بگذارند و اشکالی ندارد که به موهای مثل این زنان نگاه شود.»
عامل ترغیب زنان به حجاب و عفاف
روزی حسن بن جهم به محضر امام رضا علیه السلام‌ مشرف شد. وی متوجه شد که حضرت، ظاهری آراسته دارد و خضاب (۲) هم کرده است. با تعجب پرسید: «خضاب کرده‌اید؟» امام فرمود: «نَعَمْ بِالْحِنَّاءِ وَ الْکَتَمِ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ فِی ذَلِکَ لَأَجْراً إِنَّهَا تُحِبُّ أَنْ تَرَى مِنْکَ مِثْلَ الَّذِی تُحِبُّ أَنْ تَرَى مِنْهَا یَعْنِی الْمَرْأَةَ فِی التَّهْیِئَةِ وَ لَقَدْ خَرَجْنَ نِسَاءٌ مِنَ الْعَفَافِ إِلَى الْفُجُورِ مَا أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْیِئَةِ أَزْوَاجِهِنَّ؛ (۳) بله، با حنا و برگ نیل خضاب کرده‌ام؛ مگر نمی‌دانی که این کار، سودی فراوان دارد؛ از جمله آنکه همسر تو دوست دارد در تو همان زیبایی و آراستگی را ببیند که تو دوست داری در او ببینی، و زنانی [در اقوام گذشته] از دایره عفت، بیرون رفتند و فاسد شدند. و چنین نشدند، مگر به دلیل کم‌توجهی شوهرانشان به آرایش خود.»
حضرت رضا علیه السلامدر سخن دیگری در همین باره فرمود: «أَنَّ نِسَاءَ بَنِی إِسْرَائِیلَ خَرَجْنَ مِنَ الْعَفَافِ إِلَى الْفُجُورِ مَا أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْیِئَةِ أَزْوَاجِهِنَّ؛ (۴) زنان یهود از عفت بیرون رفتند و فاسد شدند، و چنین نشدند مگر به دلیل کم‌توجهی شوهران به آرایش و نظافت خود.»
و نیز فرمود: «وَ قَالَ إِنَّهَا تَشْتَهِی مِنْکَ مِثْلَ الَّذِی تَشْتَهِی مِنْهَا؛ (۵) همسرت از تو همان را می‌خواهد که تو از او توقع داری.»
با توجه به سخن امام رضا علیه السلام معلوم می‌شود که هدف دین از ضروری دانستن حجاب، حذف زمینه‌های فساد است. همچنین باید مرد و زن مسلمان، مسائل جنسی خود را منحصر به کانون گرم خانواده قرار دهد؛‌ وگرنه جامعه از سلامت جنسی برخوردار نخواهد بود.
مهم‌ترین دستاوردهای حجاب
۱٫ آرامش روانی
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن غریزه جنسی اندیشیده است و در این باره، هم برای زنان و هم برای مردان،‌ تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک برای زن و مرد، مربوط به نگاه کردن است: (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ …. قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ….)؛ (۶) «به مؤمنین بگو که چشمهایشان را [از نامحرم] ببندند و فروج خود را [از حرام] حفظ کنند. و به زنان مؤمن هم بگو که چشمهایشان را [از نامحرم] ببندند و فروجشان را [از حرام] نگه دارند.» خلاصه‌ این دستور، آن است که زن و مرد نامحرم نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم‌چرانی کنند، نباید نگاه‌های مملوّ از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن، این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه‌گری و دلربایی نپردازند، با هیچ شکل، رنگ و بهانه‌ای،‌ کاری نکنند که اسباب تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند.
زدست دیده و دل،‌ هر دو فریاد
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
پوشاندن بدن به استثنای وجه و کفّین،‌ مانع هیچ‌گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست، آنچه باعث فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجویی‌های شهوانی است.

روح بشر، فوق‌العاده تحریک‌پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک‌پذیری روح بشر، محدود به حد خاصی است و از آن پس، آرام می‌گیرد. در نتیجه، حجاب را می‌توان،‌ یکی از عوامل مهم آرامش روحی و روانی زن و مرد دانست. همچنان‌که قرآن شریف، آرامش روحی و روانی و سکینه قلبی را در انحصار زوجین در کانون گرم خانواده می‌داند و می‌فرماید: ‏(هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن)؛ (۷) «زنان پوشش شما و شما پوشش زنان هستید.»
۲٫ استحکام پیوند خانوادگی
بی‏شک، هر چیزی که باعث تحکیم پیوند خانوادگی و صمیمیت رابطه زوجین شود برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود؛ برعکس، آنچه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان شود به حال زندگی خانوادگی، زیان‏بار است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و باعث اتصال بیش‏تر زوجین به یکدیگر می‌شود.
مسئله مهم دیگر، ایجاد پاک‌ترین و صمیمی‌ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف، وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر چارچوب خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت شود و این مهم با رعایت اصل قرآنی حجاب و عفاف،‌ میسر است.
۳٫ استواری اجتماع
پوشاندن بدن به استثنای وجه و کفّین،‌ مانع هیچ‌گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست، آنچه باعث فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجویی‌های شهوانی است.
آیا پسر و دختری در محیط جداگانه‌ای تحصیل کنند و یا در یک محیط درس بخوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ‌گونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‌خوانند و فکر می‌کنند و به سخن استاد گوش می‌دهند یا وقتی که کنار هر پسری، یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه نشسته باشد؟ آیا اگر مردی در خیابان،‌ بازار، اداره، کارخانه و … با قیافه‌های محرّک و مهیّج زنان آرایش کرده مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می‌شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبه‌رو نشود؟ بنابراین اگر مسئله حجاب، جدی گرفته و کاملا رعایت شود، جامعه استوار و پابرجا خواهد بود و هرگز متزلزل نخواهد شد و زن و مرد با آرامش خاطر به مسئولیت‌ها و رسالت خود عمل خواهند کرد.
۴٫ حفظ احترام زن
مرد از نظر جسمانی و فکری بر زن تفوّق دارد و زن در این دو مورد در برابر مرد، قدرت مقاومت ندارد؛ ولی زن از طریق عاطفی و قلبی، همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن، میان خود و مرد یکی از وسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام، زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند؛ به‌ویژه تأکید کرده است که زن، هر اندازه متین‌تر،‌ باوقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده می‌شود.
در آیات سوره احزاب پس از آنکه توصیه می‌کند زنان خود را بپوشانند، می‌فرماید: ‏(ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن)؛ «این نزدیک‏تر است به اینکه شناخته شوند و مورد اذیّت قرار نگیرند.» یعنی رعایت حجاب ـ‌ برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان بیگانه قرار نمی‌دهند ـ‌ بهتر است و در نتیجه، فاصله گرفتن و حشمت آنها، مانع مزاحمت افراد سبکسر و هوسران می‌شود. (۸) پس بهره دیگر رعایت حجاب اسلامی، حفظ عزت و شخصیت زن در اجتماع است. به همین دلیل است که اهل‏بیت علیهم السلام در پاسداری از این اصل قرآنی، همواره تلاش می‌کرده‌اند و از پاسداران حجاب و عفاف، نهایت تجلیل را می‌فرمودند: نمونه‌ای از آن را در ذیل با هم می‌خوانیم.
بعد فرمودند: این،‌ بانویی است که در دوره بی‌حجابی [رضاخان پهلوی] هفت سال از خانه بیرون نیامده است، مبادا نامحرم، او را ببیند!»
کلام حضرت زهرا علیها السلام
حضرت علی علیه السلام‌ سخن معروف حضرت زهرا علیها السلام را این‌گونه روایت می‌فرماید: با جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم. پیامبر صلی الله علیه و آله به ما رو کرد و فرمود: «أَخْبِرُونِی أَیُّ شَیْ‏ءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؛ به من خبر دهید که خیر و سعادت زن در چیست؟» کسی پاسخی نگفت تا اینکه متفرّق شدیم، و من به خانه آمدم و به حضرت زهرا علیه السلام گفتم: پیامبر صلی الله علیه و آلهچنین سؤالی از ما کرده است.
حضرت زهرا علیها السلام فرمود: پاسخ سؤال رسول خدا صلی الله علیه و آلهاین است که «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَال؛ بهترین دستور برای زنان آن است که نه آنها مردان نامحرم را بنگرند و نه مردان نامحرم آنها را ببینند.»
به محضر مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله‌بازگشتم و عرض کردم: پرسیدید: «چه چیز برای زنان، بهتر است؟» پاسخش این است که برای ایشان بهترین چیز، آن است که نه مردان نامحرم، آنها را بنگرند و نه آنها مردان نامحرم را ببینند. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «این پاسخ از کیست؟» عرض کردم: «از حضرت فاطمه علیها السلام» پیغمبر صلی الله علیه و آلهخوشحال شد و فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی؛ (۹) همانا که فاطمه علیه السلام پاره تن من است.»
تقدیر امام زمان علیه السلام از صاحبان عفت
آیت الله سید باقر مجتهد سیستانی پدر آیت الله سید علی سیستانی در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان علیه السلام شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می‌کند. ایشان فرمود: در یکی از جمعه‌های آخرین، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک آن مسجدی که من در آن،‌ مشغول زیارت عاشورا بودم می‌تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه‌ای بود. از درون خانه، نور عجیبی می‌تابید.
در زدم، وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر، امام زمان علیه السلام در یکی از اتاق‌های آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق، جنازه‌ای را مشاهده کردم که پارچه‌ای سفید، روی آن کشیده بودند. وقتی من وارد شدم و اشک‌ریزان سلام کردم. حضرت به من فرمودند: چرا اینگونه دنبال من می‌گردی و رنجها را متحمّل می‌شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم! (۱۰)
مثالی روشن برای حجاب
روزی یک زن مسیحی با شوهرش نزد یکی از علما آمد و گفت: «من مسایلی را از اسلام فهمیده‌ام و از دستورها و قوانین مترقی آن در حیرتم و به آن علاقه‌مندم؛ ولی به دلیل یکی از دستورهای آن، هنوز به اسلام نگرویده‌ام و درباره آن با شوهرم و عدّه‌ای از مسلمانان، بحث کرده‌ام که متأسفانه پاسخ قانع‌کننده‌ای نشنیده‌ام. اگر شما بتوانید مرا قانع کنید من به دین اسلام مشرف می‌شوم و مسلمان خواهم شد.» او پرسید: «آن دستور، کدام است؟!»
زن مسیحی گفت: «دستور حجاب. چرا اسلام، حجاب را برای زن لازم دانسته است و چرا به او اجازه نمی‌دهد که مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟ سپس بنا کرد به ایراد و انتقاد کردن، که حجاب،‌ مانع رشد و ترقی زنان و سبب عقب‌ماندگی در جامعه است.»
آن عالم پس از شنیدن انتقادهای وی، پاسخ داد: «آیا شما تا کنون به بازار جواهرفروشی رفته‌اید؟»
گفت: «آری.» پرسید: «چرا جواهرفروشان، طلا و سایر جواهرات گرانبهای خود را در ویترین شیشه‌ای می‌گذارند و درب آن‌ را قفل می‌کنند؟» گفت: «برای اینکه دست دزدان، خیانتکاران و سارقان به آنها نرسد.»
در اینجا آن عالم دینی به زن مسیحی رو کرد و اظهار داشت: «فلسفه حجاب، نزد ما مسلمانها همین است که زن، گُلی خوشبو است… زن، گوهر و یاقوت گرانبهاست و چون جنس لطیف زن هم مانند طلا و جواهرات است، باید آن را از دست خیانتکاران و دزدان عِفت و ناموس محافظت کرد و از چشم تبهکاران و اهل فساد حفظ کرد.
آری دخترم… دستور حجاب در اسلام به این دلیل است که زن از دست خیانتکاران در امان باشد؛ زیرا بدین طریق بدنش پوشیده و زینتهایش مستور است و مردم از او چیزی نمی‌بینند و در او طمع نمی‌کنند و نظرشان را جلب نمی‌کند؛ بلکه از او حساب می‌برند و حیا می‌کنند. همه اینها به دلیل حجاب است، آن خانم مسیحی فکری کرد… و سپس با چهره‌ای گشاده گفت: «من تا به‌حال این‌گونه نشنیده بودم… شما بسیار جالب بیان کردی و اکنون، اسلام را می‌پذیرم.» (۱۱)
در اینجا چند شبهه را درباره حجاب به اختصار بررسی می‌کنیم:
انزوای نیمی از جامعه
مهم‏ترین شبهه‌ ای که همه مخالفان حجاب در آن» متفقند و به عنوان یک ایراد اساسی بر مسئله حجاب ذکر می‌کنند این است که زنان، نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند؛ اما حجاب، سبب انزوای این جمعیت عظیم می‌شود و به‌طور طبیعی، آنها را از نظر فکری و فرهنگی به عقب می‌راند؛ به‌ویژه در دوران شکوفایی اقتصاد که احتیاج زیادی به نیروی فعال انسانی است از نیروی زنان در حرکت اقتصادی هیچ‌گونه بهره‌گیری نخواهد شد و جای آنها در مراکز فرهنگی و اجتماعی نیز خالی است. به این ترتیب، آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار جامعه درمی‌آیند.
پاسخ
آنها که به این منطق متوسل می‌شوند، از چند امر به کلی غافل شده یا تغافل کرده‌اند؛ زیرا:
اولا: چگونه حجاب اسلامی، زن را منزوی می‌کند و از صحنه اجتماع دور می‌سازد؟ اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم امروز بعد از انقلاب اسلامی هیچ نیازی به استدلال نیست؛ زیرا با چشم خود، گروه گروه از زنانی را می‌بینیم که با حجاب در همه جا حاضرند، در اداره‌ها، در کارگاهها،‌ در راهپیماییها، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستانها و مراکز بهداشتی، به‌ویژه در مراقبتهای پزشکی برای مجروحان جنگی، در آموزش و پرورش و دانشگاه و سرانجام در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.
ثانیا: آیا اداره خانه و تربیت فرزندان برومند و ساختن انسانهایی که در آینده بتوانند با بازوان توانای خویش، چرخهای عظیم جامعه را به حرکت در آورند، نقش اجتماعی زن را نشان نمی‌دهند؟
آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمی‌کنند، از نقش خانواده و تربیت در ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پربرکت، بی‌خبرند.
آنان می‌پندارند راه صحیح‌ این است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربی، اول صبح، خانه را به قصد ادارات،‌ کارخانه‌ها و مانند آن ترک کنند و بچه‌های خود را به شیر‌خوارگاهها بسپارند و یا در اتاق بگذارند و در را روی آنها ببندند و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته‌ای هستند به آنها بچشانند. غافل از اینکه با این عمل، شخصیت آنها را در هم می‌کوبند و کودکانی بی‌روح و فاقد عواطف انسانی بار می‌آورند که آینده جامعه را به خطر خواهند انداخت. (۱۲)
محدودیت بانوان
ایراد دیگری که به اصل حجاب می‌کنند این است که حجاب، یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیتهای اجتماعی به‌ویژه در عصر ماشینهای مدرن سازگار نیست. یک زن باحجاب،‌ خودش را حفظ کند یا چادرش را و یا کودکش را؟!
پاسخ
این ایراد کنندگان از یک نکته غافل‌اند و آن اینکه حجاب همیشه به معنای چادر نیست؛ بلکه به معنای پوشش زن است،‌ حال آنجا که با چادر امکان‌پذیر است چه بهتر و آنجا که نشد به پوشش قناعت می‌شود.
زنان کشاورز و روستایی ما،‌ به‌ویژه زنانی که در برنجزارها،‌ کار کاشت و برداشت محصول برنج را بر عهده‌ دارند،‌ عملاً به این پندارها پاسخ داده‌اند که یک زن با داشتن حجاب اسلامی در بسیاری از موارد، حتی بیش‏تر و بهتر از مرد کار می‌کند، بی‌آنکه حجابش مانع کارش شود.
حریص‌تر شدن مردان
ایراد دیگر اینکه می‌گویند حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله‌ می‌افکند طبع حریص مردان را آزمندتر می‌کند و به جای اینکه خاموش کننده‌ باشد آتش حرص، آنها را شعله‌ورتر می‌سازد که «الانسان حریص علی ما منع!»
پاسخ
این مغلطه،‌ با مقایسه زنان با حجاب کنونی با زنان در دوران رژیم طاغوت پاسخ داده می‌شود. آن روز، هر کوی و برزن، مرکز فساد بود، در خانواده‌ها بی‌بند و باری عجیبی حکمفرما بود، آمار طلاق،‌ بسیار زیاد بود، و هزاران بدبختی دیگر وجود داشت.
نمی‌گوییم امروز همه اینها ریشه‌کن شده است؛ اما بدون شک، کم‏تر شده و اگر به خواست خدا وضع به همین صورت ادامه یابد و سایر نابسامانیها نیز سامان یابد، جامعه ما از نظر پاکی خانواده‌ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسید. (۱۳)
با توجه به نکات پیش‌گفته، اهمیت سخن امام رضا علیه السلام درباره حجاب و رعایت عوامل عفاف کاملاً نمایان می‌شود. این مقال را با کلامی درباره عاشورا و حجاب به پایان می‌بریم:
زینب کبری علیها السلام پاسدار عفاف
حضرت زینب علیها السلام درپاسداری از عفت و عصمت، سرآمد دختران روزگار بود. وی با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزه‌های پیامبر صلی الله علیه و آلهو اهل‏بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یک زن مسلمان می‌دانست و بر این باور بود که زن، هنگامی به خدای خود نزدیک‌تر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه ـ به غیر موارد ضروری ـ حفظ کند. او از مادرش آموخته بود: «لَیسَ شَیءٌ خَیراً لِلمَرأَةِ مِن اَن لاَ یَرَاهَا الرَّجُلُ وَلاَ تَرَاهُ؛ (۱۴) چیزی برای زن نیکوتر از این نیست که مرد [نامحرم] او را نبیند و او هم مرد [نامحرم] را نبیند.»
برای همین، دختر جوان زهرا علیها السلام خود را کاملاً از دید نامحرمان می‌پوشاند.
یحیای مازنی یکی از اهالی مدینه می‌گوید که من در مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان، علی علیه السلام بودم و منزل من، پهلوی منزلی بود که زینب، دختر علی علیه السلام در آنجا زندگی می‌کرد. به خدا سوگند! هیچ‌گاه کسی، قد و قامت او را ندید و صدای او را هم نشنید. او هرگاه می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برود، در دل شب و به همراه پدرش امیرمؤمنان علیه السلام و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام می‌رفت. علی علیه السلام درباره تشرف این‌گونه زینب علیه السلام به امام حسن علیه السلام می‌فرمود:
«اَخْشَی اَنْ یَنْظُرَ اَحَدٌ اِلَی شَخْصِ اُخْتِکَ زَیْنَبُ؛ (۱۵) بیم دارم که کسی به اندام خواهرت زینب نگاه کند.»
ندای عفاف در مجلس یزید
زینب کبری علیها السلامدر مجلس بیداد یزید به اهمیت حجاب اشاره می‌کرد و با ندای رسا اعلام فرمود که آیا معنای عدالت در قاموس اهل باطل این است که فرزند طلقا (آزادشدگان) زنان و کنیزان خود را در پس پرده و حجاب نگه دارند؛ اما دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را هتک حرمت کنند و آنان را در کوچه و بازار به عنوان اسیر جنگی بگردانند؟! آری این توقع بیجایی است که زینب کبری علیها السلام از فرزند هند جگرخواره داشته باشد.
حضرت می‌فرماید: «أَمِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِیٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِی؛ ای پسر آزاد شدگان (کسانی که جدمان پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه اسیرشان کرد و سپس آنان را آزاد کرد) آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی؟ و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی تا دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و بومی و غریب، به آنها چشم بدوزند و نزدیک و دور، شریف و غیرشریف، چهره آنان را بنگرند. از مردان آنها سرپرستی نمانده و برای ایشان حمایت‌کننده‌ و کمک‌کننده‌ای باقی نمانده است.» (۱۶)
پی نوشتها:
1) علل الشرایع، شیخ صدوق، نشر داوری، قم، ج ۲، ص ۵۶۵، باب علة تحریم النظر إلی شعور النساء.
۲) آنچه که موی سر و صورت یا پوست بدن را با آن رنگ کنند مثل حنا یا وسمه و یا سایر لوازم آرایشی که انسان ظاهرش را زیبا و گلگون کند.
۳) مکارم الأخلاق، حسن طبرسی، نشر شریف رضی، ص ۸۱، الفصل الثالث فی الخضاب.
۴) همان، ص ۸۰٫
۵) همان.
۶) نور / ۳۰ و ۳۱٫
۷) بقره / ۱۸۷٫
۸) با استفاده از: مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۶، بخش سوم: فلسفه پوشش در اسلام.
۹) وسائل الشیعه، شیخ حرّ‌ عاملی، مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، ج ۲۰، ص ۶۷٫
۱۰) گوهر صدف، دفتر تحقیقات مسجد علی بن حسین علیه السلام . نشر سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش، ص ۴۸٫
۱۱) خواهرم حجاب سعادت است، محمدابراهیم موحد قزوینی، نشر لسان الصدوق، ۱۳۸۴ ش، ص۱۴٫
۱۲) تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، نشر دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴٫
۱۳) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش، چ اوّل، ج ۱۴، ص۴۴۹٫
۱۴) مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام ، محمد کوفی، نشر مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، قم، ص ۲۱۰٫
۱۵) وفیات الائمة، جمعی از نویسندگان، نشر دار البلاغة،‌ بیروت، ص ۴۳۵٫
۱۶) نگاهی به خطبه‌های حضرت زینب علیها السلام ، عبد‏‏الکریم پاک‌نیا تبریزی، نشر فرهنگ اهل‏بیت علیهم السلام ، قم، بخش سوم.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۱۳۳ /ذی طوی

جستجو