امام صادق علیه السلام در طول ۳۴ سال امامت با برکت خویش، نقش ارزندهای در گسترش فرهنگ متعالی اسلام ایفا کرد. در این فرصت به مناسبت شهادت آن گرامى، به برخی رهنمودهای رهبر دوراندیش مذهب جعفری در ارتباط با ویژگیهای مدیران دولت اسلامی میپردازیم.
عدالتمحورى
از اوصافی که میتوان برای یک مدیر مؤمن و شایسته مطرح کرد، اهتمام به عدالت اجتماعی و عدلمحور بودن است. این واژه مقدس که در قرآن کریم و متون روایی اسلامی به طور گسترده، مطرح و بر فراگیر بودن آن تأکید شده است، مفهومی پربار، امیدآفرین و نشاط انگیز دارد.
خداوند با تأکید فراوان به گسترش عدالت اجتماعی و سیاسی در لایههای گوناگون جامعه اسلامی عنایت ورزیده است و به اهل ایمان فرمان میدهد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون»؛[۲] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! برای خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید، مبادا دشمنی با گروهى، شما را به ترک عدالت [و انصاف] متمایل کند. عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیک است و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند نسبت به آنچه انجام میدهید با خبر است.»
امام صادق(ع) درباره الگوی مدیران حکومت اسلامى، یعنی حضرت محمد(ص) میفرماید: «آن بزرگوار، چنان عدالت را در برنامههای مدیریتی خود به مرحله عمل درآورده بود که حتی لحظات خود را در جلسات عمومی در میان حاضران تقسیم میکرد و در نگاه خودش بین افراد، تبعیض قائل نبود.»[۳]
رسول اکرم(ص) همواره میفرمود: «وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُم؛[۴] من مأمور شدهام که عدالت را میان شما برقرار سازم.»
قاطعیت در اجرای عدالت
اساسا یک مدیر عادل، همزمان با اجرای عدالت در تمام ابعاد آن، ناچار است برای اجرای عدالت با مفسدان اقتصادى، اجتماعی و فرهنگى، مروجان فساد، فحشا و بیبندوبارى، بر هم زنندگان عزت و استقلال کشور و سایر موانع عدالت مقابله کند.
امام ششم در این باره فرمود: «لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ؛[۵] تنها شمشیر، مردم را استوار میگرداند.»
آری در سایه مدیریت مدیران عدالت محور، باید اهل تقوا و انسانهای پاکدامن، در آسایش زندگی کنند و خائنان و افراد آلودهدامن در هراس به سر برند. به همین سبب، صادق آل محمد(ع) میفرماید: «حَدٌّ یُقَامُ لِلَّهِ فِی الْأَرْضِ أَفْضَلُ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛[۶] اجرای یک مورد حد برای خدا در زمین بهتر از باریدن چهل روز باران خواهد بود.»
در اینجا شایسته است که آن سخن تاریخی از مولای عدالتپیشگان را به یاد آوریم که به عبیدالله بن عباس یکی از مدیران حکومت علوى، که از جاده صداقت و عدالت خارج شده و به بیتالمال خیانت کرده بود عتاب کرد و در آخر فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَعَلَا مِثْلَ فِعْلِکَ الَّذِی فَعَلْتَ مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَهٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَهٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا؛[۷] به خدا سوگند! اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو انجام دادی از من روی خوش نمیدیدند و به آرزو نمیرسیدند تا آنکه حق را از آنان باز پس ستانم.»
اشتیاق به خدمت
دولتمردان پیرو مذهب جعفری(ع) همواره خود را در مقابل مشکلات مردم، مسئول میدانند و برای رفع نیازها و گرفتاریهای اهل ایمان با تمام وجود اقدام میکنند.
آنان ریاست و منصب دولتی را هرگز به عنوان یک طعمه چرب و نرم حساب نمیکنند؛ بلکه فرصت و وسیلهای برای احقاق حقوق محرومان و مستضعفان جامعه میشمارند و تلاش میکنند تا زمانی که مشکل برادر دینی و ایمانی خود را حل نکردهاند، به آسایش و راحتی خود نیندیشند.
دولتمردان و مدیرانی که کانون مهر و محبت و رحمتاند و با گشادهرویی و اشتیاق تمام به خدمت مردم میپردازند، در قلب جامعه و در دل انسانها جای دارند.
یک کارگزار و مدیر با ایمان در جامعه اسلامى، این نوای ملکوتی ششمین پیشوای شیعیان جهان را با گوش جال میشنود و نصب العین خود قرار میدهد که: «أَیُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَهً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مَنْ سَتَرَ عَلَى مُؤْمِنٍ عَوْرَهً یَخَافُهَا سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَبْعِینَ عَوْرَهً مِنْ عَوْرَاتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ اللَّهُ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَهِ وَ ارْغَبُوا فِی الْخَیْرِ؛[۸] هر مؤمنی گرفتاری مؤمنی در سختی افتاده را برطرف کند، خداوند حوایج دنیا و آخرتش را آسان میگرداند و هر مؤمنی عیب مؤمنی را بپوشاند که [آن مؤمن] از آن میترسد، خداوند ۷۰ عیب دنیوی و اخروی او را میپوشاند و تا زمانی که مؤمن در جهت یاری به برادرش باشد، خداوند او را یاری میکند. پس بوسیله موعظه و پند سود ببرید و در کار خیر رغبت داشته باشید.»
دولتمردان و مدیرانی که کانون مهر و محبت و رحمتاند و با گشادهرویی و اشتیاق تمام به خدمت مردم میپردازند، در قلب جامعه و در دل انسانها جای دارند. آنان با عمل پسندیده خود در روح و جان مردم نفوذ میکنند و پیوسته بر اثر لطف الهی از پشتیبانی مردم برخوردارند و عزت و احترام خواهند داشت.
امام صادق(ع) در پیام ارزشمندی به مدیران و آحاد جامعه اسلامی چنین توصیه فرمود: «یَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاهُ لِأَهْلِ الْحَاجَهِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رُحَماءُ بَیْنَهُم؛[۹] بر مسلمانان شایسته است که در پیوستن کوشش کنند و در مهرورزی و عطوفت نسبت به یکدیگر مشارک و همکاری کرده و مواسات نسبت به حاجتمندان داشته باشند. و عطوفت آنان نسبت به هم به گونهای باشد که خداوند در قرآن شما را به آن امر کرد و فرمود: مؤمنین با همدیگر مهربانند. »
در حقیقت، خدمت به برادران دینی بالاترین عبادتی است که هیچ امر خیری به درجه آن نمیرسد. آن گرامی فرمود: «خداوند متعال به چیزی همانند گام برداشتن در راه خدمت و نیکی به برادران دینی عبادت نشده است.»[۱۰]
سادهزیستی و اجتناب از اشرافیگرى
مدیران شایسته در حکومت اسلامى، سادهزیستی را یک خصلت خداپسندانه و باعث رسیدن به کمالات روح و ارتقای کیفی در انجام کارهای جامعه و خدمت به مردم میدانند.
آنان همواره این اندیشه خداپسندانه را در ذهن خود میپرورانند که مهمترین راز و رمز توفیق رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه هدى: در جذب دلهای مشتاق سعادت، خصلت سادهزیستی و تواضع در برخورد با مردم بوده است.
آنان میدانند که: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى أَئِمَّهِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه؛[۱۱] خداوند بزرگ بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا تنگدستى، فرد مستمند را به طغیان و سرکشی وادار نکند.»
امام صادق(ع) دلدادگان به مظاهر دنیوی را مذمت کرد و فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَبَدَ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَم؛[۱۲] مشمول لعن و غضب خداست، کسی که بنده درهم و دینار باشد.»
از اوصافی که میتوان برای یک مدیر مؤمن و شایسته مطرح کرد، اهتمام به عدالت اجتماعی و عدلمحور بودن است. این واژه مقدس که در قرآن کریم و متون روایی اسلامی به طور گسترده، مطرح و بر فراگیر بودن آن تأکید شده است، مفهومی پربار، امیدآفرین و نشاط انگیز دارد.
آن گرامی درباره ضرورت زندگی ساده و بیآلایش مدیران و رهبران جامعه اسلامی میفرمود: «فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ أَنِّی وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَهَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَکِنِّی أُحِبُّ أَنْ یَرَانِیَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِیرَ الْمَعِیشَهِ؛[۱۳] خدا میداند که من میتوانم خانوادهام را با خرمای خوب اطعام نمایم [و به بهترین صورت زندگی کنم]؛ اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامهریزی صحیح زندگی ببیند.»
آری دلبستگی به دنیا علاوه بر اینکه مانع کمال انسان و باعث بدبینی عموم مردم است؛ باعث میشود تا یک مدیر در لذتهای زودگر دنیا غوطهور شود و از نوع محرومیتهای طبقات نیازمند جامعه غافل باشد.
کارگزاران پیرو اهل بیت: هرگز این سخن گهربار امام صادق(ع) را فراموش نمیکنند که فرمود: «إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُجَاوِرَ الْجَلِیلَ فِی دَارِهِ وَ تَسْکُنَ الْفِرْدَوْسَ فِی جِوَارِهِ فَلْتَهُنْ عَلَیْکَ الدُّنْیَا وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ نُصْبَ عَیْنِکَ وَ لَا تَدَّخِرْ شَیْئاً لِغَدٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ لَکَ مَا قَدَّمْتَ وَ عَلَیْکَ مَا أَخَّرْتَ؛[۱۴] اگر دوست داری که در درگاه الهی با خدا همنشین شوی و در بهشت در جوار حضرت باریتعالی مسکن گزینى، باید دنیا [و مظاهر فریبنده آن] در نظر تو پست و خوار باشد. مرگ را نصب العین خود قرار بده [و برای خود در این دنیا] چیزی ذخیره نکن و بدان آنچه قبلا از اعمال نیک در این دنیا برای جهان آخرت تقدیم داشتهای به حال تو سودمند خواهد بود و از کارهای نیک که انجام آنها را به تأخیر انداختهای ضرر خواهی کرد.»
از منظر امام صادق(ع) یک مسلمان با ایمان با زندگی ساده، بیپیرایه و دل کندن از علایق دنیوی و زرق و برق آن، سعادت خود را در هر دو جهان تضمین میکند.
امام خمینی۱ درباره ضرورت سادهزیستی مسئولان حکومتی میفرمود: مصیبتهایی که ملتها میکشند از این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان جامعه، در پی این هستند که ثروتشان را زیاد کنند.[۱۵]
مدیران شایسته در حکومت اسلامى، سادهزیستی را یک خصلت خداپسندانه و باعث رسیدن به کمالات روح و ارتقای کیفی در انجام کارهای جامعه و خدمت به مردم میدانند.
آن بزرگوار در فراز دیگری از سخنانش خطاب به دولتمردان و روحانیان صاحب منصب کشور میفرماید: «اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود میشوید.»[۱۶]
«شما گمان نکنید اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجههتان نزد مردم بزرگ میشود. آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است این است که زندگی شما ساده باشد؛ همان گونه که سران اسلام و پیغمبر اسلام(ص) و امیر مومنان(ع) و ائمه ما: زندگیشان ساده و عادی بود؛ بلکه پایینتر از عادى.»[۱۷]
امانتداری و صداقت
از مهمترین نیازهای عصر ما میان آحاد جامعه به ویژه متولیان امور حکومتى، تقویت و ترویج خصلتهای زیبای امانتداری و راستگویی است؛ زیرا فراگیر شدن پدیده دروغ، خیانت، دورویی و نفاق آثار و تبعات منفی و ناشایستی در جامعه دارد و لازم است که در عزل و نصبهای مدیران، این ویژگیها با کمال جدیت پیگیرى، و تشویق و تنبیه افراد به طور شفاف با این معیارهای پسندیده انجام شود.
باید افراد چاپلوس، دروغگو و خیانتپیشه طرد، و انسانهای امین و درستکار شناسایی شوند و در مصدر امور قرار بگیرند. آشکار کردن آثار و برکات امانتداری و صداقت، آموزش عملی و تشویق انسانهای امین و صادق، و معرفی الگوهای پاکدامنی و راستى، مهمترین نیاز جامعه به ویژه در سطح مدیران است.
امام صادق(ع) در بیان معیار انتخاب افراد میفرماید: «لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه؛[۱۸] به نماز و روزه افراد فریفته نشوید؛ چه بسا که شخصی به نماز و روزه عادت کرده و ترک آن برایش وحشتآور و آزار دهنده است؛ بلکه آنها را در مقام راستگویی و امانتداری آزمایش کنید.»
پستهای دولتی در حکومت اسلامى، امانتهایی بس حساس و ارزشمندند و خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِه»؛[۱۹] «خداوند متعال به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهلش بسپارید.»
بنابراین ویژگی امانتداری و راستگویی باید در اوصاف مدیران جامعه اسلامی با تمام وجود، دنبال، و منصبهای حکومتی به عنوان امانتهایی گرانسنگ به اهلش واگذار شود.
امام صادق(ع) درباره انتخاب علی(ع) به عنوان جانشین رسول خدا(ص) و پیشوایی امت اسلام به این دو صفت اشاره میکند و به یار وفادارش عبدالله بن ابی یعفور پیام میدهد که ای عبدالله! جعفر بن محمد به تو سلام میرساند و یادآور میشود: «اُنْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ علی(ع) عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ۹ فَالْزَمْهُ فَإِنَّ علی(ع) إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ۹ بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه؛[۲۰] به ویژگیهای علی(ع) در نزد رسول خدا(ص) بنگر و به آنها ملتزم شو! براستی علی(ع) به وسیله راستگویی و امانتداری به آن ویژگیها در نزد پیامبر(ص) رسید.»
امام صادق(ع) در گفتاری چنین هشدار میدهد: «لا تَنْظُرُوا اِلی کَثْرَهِ صَلاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَهِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ ضَطْنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ اُنْظُرُوا اِلی صِدْقِ الحَدیثِ وَ أداءِ الاَمَانَهِ؛ نگاه نکنید به بسیاری نماز و روزه و حج و کارهای نیک و دعا و زمزمههای شبانه افراد! نگاه کنید به راستگویی و امانتداری مردم.» [۲۱]
از منظر پیشوای صادق(ع) امانتدارى، ۳ مرحله دارد و کسی را نمیتوان امین به حساب آورد؛ مگر اینکه در این ۳ مرحله، امانتداری خود را اثبات کند: در حفظ اموال، حفظ اسرار و رازهای پنهانی و پاسداری از ناموس مردم. اگر فردی ۲ مورد را رعایت کند؛ اما در یکی دیگر از عهده برنیاید، امین نخواهد بود.
آن حضرت در این باره فرمود: «لَا یَکُونُ الْأَمِینُ أَمِیناً حَتَّى یُؤْتَمَنَ عَلَى ثَلَاثَهٍ فَیُؤَدِّیَهَا عَلَى الْأَمْوَالِ وَ الْأَسْرَارِ وَ الْفُرُوجِ وَ إِنْ حَفِظَ اثْنَیْنِ وَ ضَیَّعَ وَاحِدَهً فَلَیْسَ بِأَمِین؛[۲۲] شخص را نمیتوان امین به حساب آورد مگر آن که در سه چیز امانتداری خود را انجام دهد: بر اموال، اسرار و ناموس [مردم]. و اگر دوتای اینها را حافظ باشد و یکی را ضایع کند، امین نیست.»
حسن خلق، استقامت و پایدراى، عظمت نفس، ولایتپذیرى، شهرتگریزى، اجتناب از اعمال ریایى، رسیدگی به خانواده، رعایت ادب در معاشرت با افراد، دوری از مجالس گناه، تلاوت قرآن و استفاده از فرصتها از دیگر ویژگیهای شیعیان، خدمتگزاران و مسئولان جامعه اسلامی از منظر امام صادق(ع) است.
پی نوشت ها:
[۱]. کشف الغمه، علی بن عیسی اربلى، مکتبهبنی هاشم، تبریز، ج۲، ص۱۵۴٫
[۲]. مائده/۸٫
[۳]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، مؤسسه آل البیت:، ج۲۸، ص۱۲٫
[۴]. شورى/۱۵٫
[۵]. الکافى، محمد بن یعقوب کلینى، دار الکتب الاسلامیه، ج۵، ص۲٫
[۶]. وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۱۳٫
[۷]. نهج البلاغه، نشر ائمه، نامه۴۱٫
[۸]. الکافى، باب تفریج کرب المؤمن، ح۵٫
[۹]. همان، ج۲، ص۱۷۵، باب التراحم و التعاطف، ح۴٫
[۱۰]. الف حدیث فی المؤمن، ص۱۲۸٫
[۱۱]. الکافى، ج۱، ص۴۱۱٫
[۱۲]. همان، ج۲، ص۲۷۰، باب الذنوب، ح۹٫
[۱۳]. همان، ج۵، ص۱۶۶٫
[۱۴]. تحف العقول، حسن بن شعبه حرانى، نشر جامعه مدرسین، ص۳۰۴ و بحار الانوار، علامه مجلسى، مؤسسه الوفا، ج۷۵، ص۲۸۱٫
[۱۵]. صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی(ره)، نشر مؤسسه تنظیم آثار امام(ره)، تهران، ۱۳۷۹، ج۱۶، ص۴۴۳٫
[۱۶]. همان، ج۱۷، ص۴۵۳٫
[۱۷]. همان، ج۱۹، ص۳۱۸٫
[۱۸]. الکافى، ج۲، ص۱۰۴٫
[۱۹]. نساء/۸٫
[۲۰]. جامع الأخبار، تاج الدین شعیرى، نشر رضى، قم، ص۱۰۰، فصل ۵۶ و امالى، صدوق، نشر کتابخانه اسلامیه، ص۳۰۳، مجلس ۵۰٫
[۲۱]. الکافى، ج۲، ص۱۰۴، باب الصدق و اداء الامانه، ح۵٫
[۲۲]. مستدرک سفینه البحار، علی نمازی شاهرودى، نشر اسلامى، ج۱، ص۲۲۳ و بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۲۹٫