امام صادق علیه السلام وجایگاه رفیع اخلاق نزد ان حضرت

حضرت صادق علیه السلام ، رئیس مکتب حسینی جعفری که نام مبارکش «جعفر» و کنیه اش «ابوعبداللّه » و پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام و مادر مکرّمه اش «ام فروه» می باشد، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه منوره چشم به
جهان گشود.
آن حضرت در سال 114 هجری به امامت رسید و دوران امامت آن حضرت با حکومت چند تن از خلفای اموی و عباسی هم زمان شد که عبارت اند از:
1. هشام بن عبد الملک (105 ـ 125 ق)؛ 2. ولید بن یزید بن عبدالملک (125 ـ 126 ق)؛ 3. یزید بن ولید بن عبدالملک (126 ق)؛ 4. ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126 ق)؛ 5. مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (126 ـ 132 ق)؛ 6 ـ عبد اللّه سفاح (132 ـ 137 ق)؛ 7. ابوجعفر منصور دوانیقی (137 ـ 158 ق).
آن حضرت در بیست و پنجم شوال 148 در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(1)
آنچه در پیش رو دارید، نگاهی است به اهمّیت و جایگاه اخلاق از دیدگاه رئیس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام . امید است ره توشه ای باشد برای همه کسانی که دوست دارند بر اساس اخلاق اسلامی رفتار کنند و زینت اهل بیت علیهم السلام باشند.
ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)
تعریف اخلاق هرچه باشد، ضرورت طرح آن در جامعه به صورت مستمر و دائمی بر هیچ کس پوشیده نیست. در لزوم طرح آن همین بس که امام علی علیه السلام فرموده: «لَوْ کُنّا لا نَرْجُو جَنَّةً وَلا نَخْشی نارا وَلا ثَوابا وَلا عِقابا لَکانَ یَنْبَغی لَنا اَنْ نُطالِبَ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلَی سَبیلِ النَّجاحِ؛(4) اگر ما امیدی به بهشت و ترسی از دوزخ و انتظار ثواب و عقاب نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضایل اخلاقی برویم؛ چرا که آنها راهنمای رستگاری هستند.»
از حدیث فوق به خوبی استفاده می شود که نیاز به اخلاق یک نیاز بشری و انسانی است و به فرد و یا جامعه دینی اختصاص ندارد. به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ««لَوْ عَلِمَ الرَّجُلُ مالَهُ فِی حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّه یَحْتاجُ اَنْ یَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ؛(5) اگر انسان بداند چه چیزی برای او در اخلاق نیک وجود دارد، حتما متوجه می شود که او نیاز به داشتن اخلاق نیکو دارد.»
همچنین آنحضرت صلی الله علیه و آله در جای دیگر فرمود: «جَعَلَ اللّه ُ سُبْحانَهُ مَکارِمَ الاخْلاقِ صِلَةً بَیْنَهُ وَبَیْنَ عِبادِهِ فَحَسْبُ اَحَدِکُمْ اَنْ یَتَمَسَّکَ بِخُلْقٍ مُتَّصِلٍ باللّه ِ؛(6) خداوند سبحان فضایل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خود و بندگانش قرار داد. پس برای شما کافی است که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا پیوند دهد.»
مولا محمد صالح مازندرانی، از علمای بزرگ، درباره ضرورت توجه به اخلاق و مباحث اخلاقی در جامعه می گوید: «تعجب است که مردم علم اخلاق و عمل به آن را ترک نموده اند و گمان می کنند سعادت اخروی در اعمال ظاهری است و یک دهم آنچه را که به پاکی از نجاسات همّت می گمارند، به تزکیه نفوس توجه ندارند. و این بلای گمراه کننده است.»(7)
اینجاست که مسئولیت عالمان سنگین تر می شود که باید همیشه و به صورت مستمر هم خود از مسائل اخلاقی بهره ببرند و هم به عموم جامعه بحثهای اخلاقی را پیوسته گوشزد کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلاْءسْلامُ حُسْنُ الخُلْقِ؛(8) اسلام، اخلاق نیکو است.»
حضرت علی علیه السلام نیز در این باره فرمود: ««حُسْنُ الْخُلْقِ رَأْسُ کُلِّ بِرٍّ؛(9) خوش اخلاقی، اساس تمام خوبیها است.»
و در روایت دیگر می خوانیم: «جاءَ رَجُلٌ اِلی رَسُولِ اللّه ِ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ فَقالَ: یا رَسُولَ اللّه ِ ما الدّینُ؟ فَقالَ حُسْنُ الْخُلْقِ، ثُمَّ اَتاهُ عَنْ یَمینِهِ فَقالَ مَا الدّینُ فَقالَ حُسْنُ الُخُلْقِ ثُمَّ اَتاهُ مِنْ قِبَلِ شِمالِهِ فَقالَ: مَا الدّینُ فَالْتَفَتَ اِلَیْهِ وَقالَ: اَما تَفْقَهُ؟ الدّینُ هُوَ اَنْ لا تَغْضَبَ؛(10) مردی از جلوی روی رسول خدا نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! دین چیست؟ پس حضرت فرمود: اخلاق نیک، آنگاه از سمت راست حضرت آمد و پرسید: دین چیست؟ پس حضرت فرمود: خوش خلقی. آنگاه از سمت چپ آن حضرت آمد و دوباره سؤال کرد: دین چیست؟ این بار حضرت فرمود: نفهمیدی؟ دین، آن است که خشمناک نشوی.»
اهمیت اخلاق در کلام امام
صادق علیه السلام
1. زندگی با اخلاق گوارا می شود.
آن حضرت فرمود: «لا عَیْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ؛(11) هیچ زندگی ای گواراتر از نیک خوئی نیست.»
این حدیث به خوبی می رساند که اگر زندگی اجتماعی، خانوادگی و حتی انفرادی توأم با اخلاق باشد، برخوردار از شادی و نشاط و شادابی خواهد بود. جامعه و خانواده ای که اخلاق را مراعات نکنند، نشاط و شادابی از آن رخت خواهد بست.
2. عمر را صرف ادب و اخلاق کن.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اِنْ اُجِّلْتَ فی عُمْرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ اَحَدها لاَِدَبِکَ تَسْتَعینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ؛(12) اگر از عمرت تنها به میزان دو روز مهلت داده شدی، یک روزش را برای ادب خود اختصاص بده تا برای روز مرگ از آن کمک بگیری.»
3. اخلاق نیک نشانه بزرگواری است.
آن حضرت فرمود: ««ثَلاثَةٌ تَدُلُّ عَلی کَرَمِ الْمَرءِ: حُسْنُ الْخُلْقِ وَکَظْمُ الْغَیْظِ وَغَضُّ الطَّرَفِ؛(13) سه چیز نشانه بزرگواری انسان است: خوش اخلاقی، فرو بردن خشم و فرو پوشیدن چشم.»
4. اخلاق نیک نشانه درست اندیشی است.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «ثَلاثَةٌ یُسْتَدلُّ بِها عَلی اِصابَةِ الرّأیِ: حُسْنُ اللِّقاءِ وَحُسْنُ الاِسْتِماعِ وَحُسْنُ الْجَوابِ؛(14) سه چیز نشانه درست اندیشی است: خوش برخوردی، خوب گوش دادن و نیکو پاسخ دادن.»
این حدیث بیش از هر کس، واعظان و عالمان جامعه را هدف قرار داده است؛ زیرا برای هدایت مردم هم خوش برخوردی لازم است و هم توجّه به سخنان و درد دلهای مردم و هم نیکو جواب دادن به سؤال دیگران.
5. در یک کلام حُسن خلق آنقدر عظمت و ارزش دارد که هر کس به عمق و ژرفای آن نمی رسد، و به هر کس عنایت نمی شود؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: «وَلا یَکُونُ حُسْنُ الخُلْقِ اِلاّ فی کُلِّ وَلِیٍّ وَصَفیٍّ… وَلا یَعْلَمُ ما فِی حَقیقَةِ حُسْنِ الْخُلْقِ اِلاَّ اللّه تعالی؛(15) و حسن خلق یافت نمی شود مگر در وجود دوستان و برگزیدگان [خداوند]… و آنچه در حقیقت خلق نیکو است جز خداوند متعال کسی نمی داند.»
6. خوی نیک از اوصاف انبیاء است. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ الصَّبْرَ وَالبِرَّ وَحُسْنَ الْخُلْقِ مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبیاءِ؛(16) به راستی صبر و نیکوکاری، و خوش خوئی از اخلاق انبیا است.»
نمونه های عینی از مکارم اخلاق
حضرت صادق علیه السلام تنها به بیان اهمّیت و ارزش اخلاق بسنده نکرده؛ بلکه برای ثمر بخش بودن آن در جامعه، به بیان موارد و مصداقهای عینی آن نیز پرداخته است تا اینکه مسئله مذکور ملموس تر و محسوس تر شود. حال به ارائه چند روایت دراین زمینه می پردازیم:
1. امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللّه َ تَبارَکَ خَصَّ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ فَامْتَحِنُوا اَنْفُسَکُمْ فَاِنْ کانَتْ فیکُمْ فَاحْمَدُوا اللّه َ، وَارْغَبُوا اِلَیْهِ فی الزّیادَةِ مِنْها؛(17) براستی خداوند تبارک و تعالی، پیغمبرش را به فضایل اخلاقی مخصوص کرد. پس خود را آزمایش کنید؛ اگر [مکارم اخلاق] در شما یافت شد، پس ستایش الهی را به جا آورید، و از او بخواهید که بیشتر به شما عنایت فرماید.» راوی گوید: حضرت آن گاه شروع کرد به بیان مصداقهایی از مکارم اخلاق و آن را در ده مورد تبیین نمود که: «اَلْیَقینُ وَالْقَناعَةُ وَالصّبْرُ وَالشُّکْرُ وَالْحِلْمُ وَحُسْنُ الْخُلْقِ والسَّخاءُ وَالْغَیْرَةُ والشُّجاعَةُ وَالْمُرُوءَةُ؛(18) یقین، قناعت، بردباری، سپاس گذاری، خویشتن داری، خوش برخوردی، سخاوتمندی، غیرت، شجاعت و جوانمردی.»
موارد فوق از مهم ترین فضایل اخلاقی است که می تواند خانواده، جامعه و حتی تمام جهانیان را به سعادت و خوشبختی برساند.
2. آن حضرت در مورد علائم اهل بهشت فرمود: «اِنَّ لاَِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعُ عَلاماتٍ، وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ، وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعْطِیَةٌ؛(19) اهل بهشت چهار نشانه دارند: سیمای گشاده، زبان نرم و مهربان، قلب مهربان و دست بخشنده.»
3. از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد که مکارم اخلاق چیست؟ حضرت در جواب فرمود: «اَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَصِلَةُ مَنْ قَطَعَکَ، وَاِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَقَوْلُ الحَقِّ وَلَوْ عَلی نَفْسِکَ؛(20) گذشت از کسی که به تو ستم روا داشته است، و ارتباط داشتن با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، و عطا نمودن به کسی که تو را محروم ساخته، و سخن حق گفتن هرچند بر ضررت باشد.»
4. شخصی از حضرت علیه السلام درباره حدّ و اندازه خوشخویی و خوش برخوردی پرسش نمود و حضرت در پاسخ فرمود: «تَلْیِنُ جانِبَکَ وَتُطَیِّبُ کَلامَکَ وَتَلْقا أَخاکَ بِبِشْرٍ حَسَن؛(21) به نرمی [و مهربانی] برخوردنمایی، پاکیزه سخن بگویی و باچهره نیکو برادرت را ملاقات کنی.»
در حدیث دیگر از آن امام همام علیه السلام می خوانیم که از حضرت پرسیدند: «اَیُّ الْخِصالِ بالْمَرْءِ اَجْمَلُ فَقالَ وِقارٌ بِلا مَهابَةٍ وَسَماحٌ بِلا طَلَبِ مُکافاةٍ، وَتَشاغُلٌ بِغَیْرِ مَتاعِ الدُّنْیا؛(22) کدامیک از صفات برای مرد زیباتر است؟ فرمود: وقاری که همراه با ترس نباشد، و بخششی که انتظار مقابله به مثل در آن نباشد، و مشغول شدن به غیر متاع دنیا.»
ثمرات خوش خلقی
در قرآن کریم گاه به فوائد دنیوی اخلاق مانند: گشایش در رزق،(23) توانایی بازشناسی حق از باطل(24)، افزایش برکات آسمانی و زمینی(25)، آرامش روحی و روانی،(26) اشاره شده است وگاهی نیز ثمرات و پیامدهای اخروی اخلاق نیک بیان گردیده است؛ چنان که می فرماید: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَی اللّه َ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»؛(27) «در آن روز که مال و فرزند سودی نمی بخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.» امام صادق علیه السلام در تفسیر قلب سلیم فرمود: قلبی است که پروردگارش را دیدار کند در حالی که جز خدا در آن نباشد.» سپس افزودند: «هر قلبی که در آن شرک یا شبهه باشد، از منزلت و ارزش ساقط است. همانا صاحبان قلب سلیم، وارستگی در این جهان را برگزیدند تا در آن جهان آسوده خاطر باشند.»(28)
و در آیه دیگر می خوانیم: «وَاَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْی»؛(29) «و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد، قطعا بهشت جایگاه اوست.»
در روایات نیز به ثمرات و فوائد دنیوی و اخروی اخلاق برمی خوریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه ِ اِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ یَدْخُلُونَ الجَنَّةَ بِتَقْوَی اللّه ِ وَحُسْنِ الْخُلْقِ؛(30) اخلاق خدایی پیدا کنید، به راستی بیشتر مردم به خاطر تقوا و خوش اخلاقی وارد بهشت می شوند.»
در زمینه ثمرات و فواید اخلاق خوب حضرت صادق علیه السلام سخنان گرانبهایی دارد که در ادامه بحث به برخی از آنها اشاره می شود:
1. فراوانی رزق
آن حضرت فرمود: «حُسْنُ الْخُلْقِ یَزیدُ فی الرِّزْقِ؛(31) خوی نیکو باعث فراوانی روزی می شود.»
2. آبادانی و طولانی شدن عمر
امام صادق علیه السلام فرمود: ««اِنَّ الْبِرَّ وَحُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدّیارَ وَیَزیدانِ فِی الاعْمارِ؛(32) براستی نیکی و خوش خلقی باعث آبادی زمین، و افزایش [و طولانی شدن] عمرها می شود.»
در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام شیعیان را به خوشرفتاری با خانواده سفارش نموده و آن را موجب طولانی شدن عمر می داند و می فرماید: «مَنْ حَسُنَ بِرُّه فی اَهْلِ بَیْتِهِ زیدَ فی عُمْرِهِ؛(33) هر کس با خانواده خود خوشرفتاری کند، عمرش طولانی می شود.»
3. پاک شدن گناهان
همچنین آن حضرت فرمود: «اَلْخُلْقُ الحَسَنُ یُمیثُ الْخَطیئةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الجَلیدُ؛(34) خوی نیکو گناهان را ذوب می کند؛ چنانکه خورشید یخ را آب می کند.»
4. زینت دنیا و آخرت
حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام می فرماید: ««اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ جَمالٌ فِی الدُّنْیا وَنَزْهَةٌ فِی الاخِرَةِ وَبِهِ کَمالُ الدّینِ وَقُرْبَةٌ اِلَی اللّه ِ وَلا یَکُونَ حُسْنُ الخُلْقِ اِلاّ فی کُلِّ وَلِیِّ وَصَفِیٍّ؛(35) خلق نیکو در دنیا موجب زیبایی، و در آخرت گشایش است و مایه کمال در دین و نزدیکی به پروردگار است. و حسن خلق نیست مگر در وجود دوستان و برگزیدگان [خداوند].»
5. ثواب بی پایان
امام صادق علیه السلام در فرازی دیگر فرمود: «اِنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَتَعالی لَیُعْطِی الْعَبْدَ مِنَ الثَّوابِ عَلی حُسْنِ الْخُلْقِ کَما یُعْطِیَ الْمُجاهِدَ فِی سَبیلِ اللّه ِ یَغْدُوا عَلَیْهِ وَیَرُوحُ؛(36) خداوند بر نیک خویی بنده، پاداشی را عطا می کند که به مجاهد در راه خودش که در هر صبح و شب می جنگد [و همیشه در جهاد است [می بخشد.»
پیامدهای زیانبار بدخلقی
در منابع دینی پیامدها و ضررهای زیانبار بدخلقی نیز بیان شده است تا مردم بیشتر به اخلاق نیک اهمّیت دهند و از اخلاق زشت رویگردان باشند.
در این زمینه نیز رئیس مکتب جعفری، سخنان بیدارگر، هشدار دهنده و ارزشمندی دارد که در ذیل می خوانیم:
1. بدخلقی تباه کننده عمل
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ سوء الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخِلُّ الْعَسَلَ؛(37) همچنان که سرکه عسل را تباه می کند، بدخلقی نیز عمل را تباه می کند.» و در روایت دیگر به جای کلمه «العمل» تعبیر «لَیُفْسِدُ الاْیمانَ»(38) به کار رفته است؛ یعنی بدخلقی ایمان را تباه می سازد که در این صورت خطر آن دوچندان خواهد شد؛ زیرا ایمان ریشه و اساس انسانیت را تشکیل می دهد و آسیب دیدن آن ضررهای جبران ناپذیری را در پی دارد.
به همین جهت، وقتی به پیامبر خبر دادند که زنی شبها عبادت می کند و روزها روزه دارد؛ ولی اخلاقش زشت است و همسایگان را با زبان آزار می دهد، حضرت فرمود: «لا خَیْرَ فیها، هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ؛(39) خیری در او نیست، او اهل آتش است.»
2. خارج شدن از گروه شیعیان واقعی
امام صادق علیه السلام رعایت اصول اخلاقی و توجه به آداب انسانی و خوش برخوردی را از ویژگیهای مکتب تشیع دانسته و آن را بر شیعیان راستین لازم شمرده، و بر اجتناب از بدخلقی پای فشرده است؛ آنجا که می فرماید: «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُوَقّر کَبیرَنا وَلَمْ یَرْحم صَغیرنا؛(40) از ما نیست کسی که بزرگ ترهایمان را احترام نکند و به کوچک ترهایمان ترحم ننماید.»

________________________________________
1. ر.ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، صص 349 – 350؛ اربلی، کشف الغُمّه فی معرفة الائمه، ج2، ص154.
2. مرحوم نراقی، جامع السعادات، ص46.
3. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج1، صص 376 – 378.
4. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج2، ص283.
5. بحارالانوار، ج71، ص396؛ میزان الحکمه، ج2، ص799.
6. تنبیه الخواطر، ص362؛ اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج1، ص23.
7. شرح اصول کافی، ج8، باب حسن خلق، ذیل حدیث 8 و ر.ک: مجله حوزه، شماره 5، ص85.
8. ری شهری، منتخب میزان الحکمه، ص170.
9. همان.
10. ابی الحسین ورام، مجموعه ورّام، ج1، ص89.
11. وسائل الشیعه، ج8، ص571.
12. روضه کافی، ج8، ص150.
13. علی بن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص572، ح34.
14. همان، ص582.
15. بحار، ج68، ص393.
16. المواعظ العددیه، ص227.
17. منتخب میزان الحکمه، ص170، ح1949؛ امالی صدوق، ص184، ح8.
18. همان.
19. المواعظ العددیه، علی مشکینی، (قم، الهادی)، ص230.
20. معانی الاخبار، صدوق، ص191، ح1؛ منتخب میزان الحکمه، ص170، ح1950.
21. منتخب میزان الحکمه، ص170، روایت 1944 و معانی الاخبار صدوق، ص253، ح1.
22. اصول کافی، ج2، ص240.
23. طلاق/2 – 3.
24. انفال/29.
25. اعراف/95.
26. رعد/28.
27. شعراء/89.
28. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج4، ص41؛ اصول کافی، ج12، باب اخلاص، ص16.
29. نازعات/41 – 40.
30. اخلاق محتشمی، ص249.
31. بحارالانوار، ج71، ص395 ـ 396، ح77.
32. منتخب میزان الحکمه، ص171، ح1957.
33. اربلی، کشف الغمه، (بیروت، دارالاضواء، بی تا)، ج2، ص208.
34. همان؛ منتخب میزان الحکمه، ص171، ح1957.
35. بحارالانوار، ج68، ص393؛ مصباح الشریعه، باب 61، ص338.
36. اصول کافی، ج2، ص101.
37. همان، روایت 1963.
38. اصول کافی، ج2، باب سوء الخلق.
39. بحارالانوار، ج71، ص394.
40. همان، ج75، ص138.

جستجو