حضرت صادق علیه السلام ، رئیس مکتب حسینی جعفری که نام مبارکش «جعفر» و کنیه اش «ابوعبداللّه » و پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام و مادر مکرّمه اش «ام فروه» می باشد، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه منوره چشم به
جهان گشود.
آن حضرت در سال 114 هجری به امامت رسید و دوران امامت آن حضرت با حکومت چند تن از خلفای اموی و عباسی هم زمان شد که عبارت اند از:
1. هشام بن عبد الملک (105 ـ 125 ق)؛ 2. ولید بن یزید بن عبدالملک (125 ـ 126 ق)؛ 3. یزید بن ولید بن عبدالملک (126 ق)؛ 4. ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126 ق)؛ 5. مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (126 ـ 132 ق)؛ 6 ـ عبد اللّه سفاح (132 ـ 137 ق)؛ 7. ابوجعفر منصور دوانیقی (137 ـ 158 ق).
آن حضرت در بیست و پنجم شوال 148 در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(1)
آنچه در پیش رو دارید، نگاهی است به اهمّیت و جایگاه اخلاق از دیدگاه رئیس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام . امید است ره توشه ای باشد برای همه کسانی که دوست دارند بر اساس اخلاق اسلامی رفتار کنند و زینت اهل بیت علیهم السلام باشند.
ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)