درمان ذات الجنب( دردپهلو)


صحیح البخاری

– به نقل از ام قیس -: همراه با یکی از کودکانم و در حالی که به سبب گلو درد، کام وی را با انگشت فشرده بودم، بر پیامبر خدا وارد شدم. فرمود: چرا کام کودکان خود را چنین می فشرید و بالا می آورید؟ بر شما باد که از این عود هندی(عود هندی: گفته اند همان بستک دریایی است. همچنین گفته اند: عودی است که برای خوش بو کردن، دود می کنند (النهایه: ج ۳ ص ۳۱۷).) بهره برید. در این چوب، هفت درمان است که یکی از آنها (درمان ذات الجنب(ذات الجنب: درد پهلو، برسام، نوعی بیماری پهلو، درد و آماس پهلو، ورم حاد مولم در نواحی صدر، ورم حجاب مستبطن، دردی است به دنده ها به سرفه و تب، سینه پهلو، ورم حاد مولم که در نواحی سینه پیدا شود که قسمتی از آن را شوصه، قسمتی را برساما و قسمتی را ذات الجنب ساده گویند (لغت نامه دهخدا: ج ۷ ص ۱۰۰۸۵).) است.( صحیح البخاری: ج ۵ ص ۲۱۵۹ ح ۵۳۸۳٫)

سنن الترمذی:                                                                                                                                        

– به نقل از زید بن ارقم -: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما فرمود: ذات الجنب را با بستک دریایی و روغن زیتون، درمان کنیم.( سنن الترمذی: ج ۴ ص ۴۰۷ ح ۲۰۷۹٫))

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

هر کس سداب بخورد و بر آن بخوابد، از سرگیجه و ذات الجنب، ایمن باشد.( طب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): ص ۱۱٫)

آنچه برای درمان سل سودمند است.

(نظر ابن‌سینا درباره خواص سداب

سداب یا فیجن که انواع دارد، بهترین نوع آن کاشتنی است که در همسایگی درخت انجیر است. طبیعت آن گرم و خشک و دارای خاصیت بادشکن می‌باشد. با روغن و عسل قاطی کنند، برای زخم‌ها مفید است. خوردن و یا ضماد آن با عسل برای درد مفاصل سودمند است. با سرکه در بینی کنند، خون دماغ بند آید. آب پشت را می‌خشکاند و قطع می‌کند.

جماع را به کلی از بین می‌برد. پیچش و درد روده را علاج است. خاصیت قابض دارد. با عسل مخلوط کنند، زخم معده را شفا دهد. سداب را در روغن زیتون بجوشانند و بخورند، داروی کرم است. با زهرها مقاومت می‌کند. زیاده ‌خوردن آن سم قاتل است. 

خواص سداب در کتاب مخزن‌الادویه

سداب که به یونانی فیجن گویند، سه نوع است. بهترین آن کاشتنی سبز تازه تندبوست که نزدیک به درخت انجیر روییده باشد. طبیعت آن گرم و خشک است. دارای خواص مقوی معده، ضد نفخ، قاعده‌آور، ادرارآور، خشک‌کننده آب پشت، سقط جنین‌کننده، رفع درد مفاصل، ضد کرم، مقوی هضم، ضد سموم و مانع آبستنی می‌باشد. مداومت بوییدن آن باعث ضعف بینایی و تاریکی قلب می‌شود و ضماد برگ آن جهت کاهش درد گزیدن عقرب و رتیلا و سگ‌ هار مفید است. جوشانده برگ آن در سرکه و استنشاق آن در بینی (چکاندن در بینی) در بند آمدن خون دماغ سودمند است

) طب الائمه (علیهم السلام

– به نقل از احمد بن بشاره -: حج گزاردم و به مدینه رفتم. آن جا وارد مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) شدم و به ناگاه، امام کاظم (علیه السلام) را دیدم که در کنار منبر نشسته است. به او نزدیک شدم، بر سر و دستانش بوسه زدم و به او سلام کردم. او سلامم را پاسخ داد و فرمود: با بیماری ات چطوری؟.

گفتم: هنوز، از آن در رنجم. من پیش تر، سل داشتم.

فرمود: این دارو را در مدینه بگیر، پیش از آن که روانه مکه شوی؛ چه، در این صورت، در حالتی به مکه خواهی رسید که به اذن خداوند متعال، بهبود یافته ای. من دوات و کاغذ بیرون آوردم و او برایمان چنین املا فرمود: مقادیری همانند از سنبل، قاقله،( مؤلفان ملحق لسان العرب، واژه قاقلی را چنین تعریف کرده اند: گیاهی است یک ساله که در شنزارهای ساحل، بسیار می روید (الملحق بلسان العرب: ج ۳ ص ۳٫
اما ظاهرا از دیدگاه ابوالقاسم پرتو، قاقله و قاقلی دو چیز جدای از هم اند. وی در توضیح قاقله می آورد: قاقله در فارسی، لاچی آلاچی، سایه پرورد. در برخی واژه نامه ها، قاقله را هل یت هیل دانسته اند. در برهان آمده دانه گیاهی همگون با هل است، ولی بزرگ تر از آن.
مؤلف واژه یاب؛ درباره قاقلی نیز آورده که واژه ای قبطی تازی شده و به معنای شور گیاه است (واژه یاب: ج ۲ ص ۱۳۷۲). م.) زعفران، آککرا،( آککرا: گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گل های خشک شده آن، کشنده حشرات است. عاقر قرحا، عقار کوهان، فورسین، کج طرفون… (نام های دیگر آن است) (فرهنگ معین).) بنج(بنج، گروهی از گیاهان طبی مخدر از رسته گیاهان بادمجانی را در بر می گیرد (المعجم الوسیط): ج ۱ ص ۷۱٫) و پلخم سفید (خربق)( خربق: گیاهی است با برگ های سبز شبیه برگ خیار (از نوع زینتی آن) و البته کوچک تر از آن. این برگ ها مقداری زبر است و گیاه نیز ساقه ای خشن و گل هایی سفید دارد. در این گیاه، رنگ خرفه نیز دیده می شود و شکل کلی گیاه، همانند گل سرخ است (القانون فی الطب: ص ۳۱۱٫) و از همین پیمانه، دو واحد گاوکشک (ابرفیون)( ابرفیون، معرب فربیون است و گاه، فرفیون هم گفته می شود. گفته اند: مقصود از آن، صمغ مازربون (هفت برگ) است. گیاهی است گرم که در سال چهارم، خشک می شود. گفته شده در سال سوم، خشک می شود. با یک قیراط تا یک دانگ از آن، شربت می سازند. بلغم را از کفل، پشت و روده ها بیرون می برد و برای سیاتیک و قولنج، خوب است (بحار الانوار: ج ۶۲ص ۱۸۱٫
در واژه یاب نیز در این باره، چنین آمده است: فرفیون: لاتین تازه گشته، شیر گیاه، گاوکشک، از گیاهان (واژه یاب: ج ۲ص ۱۳۰۸). م.) برداشته، آرد می شود و بر پارچه ای حریر غربال می گردد. آن گاه، از آن با عسلی که کف رویش برداشته شده، خمیری ساخته می شود و در هنگام خواب، به اندازه یک نخود از آن در آب گرم (به بیمار) خورانده می شود. از این (محلول)، تنها سه شب نخواهی خورد که به اذن خداوند (عزوجل) بهبود خواهی یافت.

من، این کار را انجام دادم و خداوند، بلا را از من راند و به اذن خداوند متعال، بهبود یافتم.( طب الائمه (علیهم السلام): ص ۸۵٫)

جستجو