امام هشتم، علی بن موسی الرضا علیه السلام همانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود. در فضیلت او همین بس که دشمن سرسخت و قاتل جان او درباره آن حضرت چنین گفت: «یَابْنَ اَبی ضَحّاک هذا خَیْرُ اَهْل الْاَرض وَ اَعْلَمُهُمْ وَ اَعْبَدُهُمْ فَلا تُخْبِرْ اَحَدا بِما شاهَدْتَهُ مِنْه؛(۱) ای پسر ضحّاک! این شخص بهترین، داناترین و عابدترین انسان روی زمین است. پس آنچه [از فضائل و مناقب و صفات والای او] مشاهده کردی نزد کسی
فاش نکن.»
و درباره اوصاف اخلاقی او، ابراهیم بن عباس چنین گفت:
«هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام به کسی یک کلمه جفا کند، و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند تا سخن او به آخر می رسید، و ندیدم که حاجتمندی را در حد امکان، رد نماید.
او هرگز پاهایش را کنار افرادی که در حضورش بودند دراز نمی کرد و هرگز در حضور افراد تکیه نمی داد… و هرگز او را ندیدم که آب دهانش را بیرون بیندازد، و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند خنده کند؛ بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت می کرد و کنار سفره می نشست، همه خدمتکاران و غلامان، حتّی دربانهای اسطبلها را کنار سفره می نشاند.»(۲)
آنچه در پیش رو دارید، گامی است در بیان موضعگیریهای امام هشتم در مقابل خلفای زمان خویش؛ بالاخص مأمون عباسی. امید که ره توشه ای باشد برای کسانی که می خواهند در مسیر زندگی، پیرو امامت و ولایت باشند.
الف. دوران هارون
بعد از شهادت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام در سال ۱۸۳ ه . ق در زندان بغداد، امامت به فرزندش علی بن موسی الرضا علیهماالسلام رسید، این دوره همزمان با دوران هارون بود. حضرت از همان آغاز صریحا در میان شیعیان امامت خویش را اعلام کرد و فرمود هارون در مقابل من هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد، و هیچ زیانی هم نمی تواند به من برساند. این مطلب را از بیانهای مختلف آن حضرت می توان استفاده کرد:
۱٫ صفوان بن یحیی می گوید: چون ابوابراهیم، موسی بن جعفر علیهماالسلام درگذشت و علی بن موسی الرضا علیهماالسلام امر امامت و خلافت خود را آشکار ساخت، به حضرت عرض شد: شما امر بزرگ و خطیری را اظهار می دارید و ما از این ستمگر (هارون الرشید) بر شما می ترسیم.