این حادثه، به ویژه خواص جامعه اسلامی را که از قافله کربلا عقب مانده و نتوانسته بودند رسالت سنگین خود را به درستی ایفا کنند و در شرایط حساس و بحرانی امام خود را تنها گذاشته بودند، به خود آورده و موجب توجه آنها به تقصیر و اشتباهشان شده بود. شیعیان عراق به دلیل عدم تصمیمگیری مناسب و اقدام به موقع، از حرکت اصلاحی امام حسین(ع) جا مانده بودند، از این رو بسیج همگانی شیعیان پس از عاشورا و برپایی قیام خونین توابین تأثیر چندانی نداشت.
اگر انتخاب عراق از سوی امام حسین(ع) و پافشاری بر آن را بر اساس معادلههای معقول و محاسبه عقلانی اوضاع و شرایط مناسب عراق ارزیابی کنیم، بیگمان سیل نامهنگاریهای مردم عراق به امام و بیعت گسترده آنان با نماینده امام، یعنی مسلم بن عقیل از جمله شرایط زمینهساز برای انتخاب عراق بوده است. گرچه در جمع نامهنگاران به امام گروههای مختلف سیاسی با انگیزههای گوناگون وجود داشتند، اما طلایهدار نامهنگاری و دعوت از امام، شیعیان مشهور عراق بودند؛ کسانی که در کربلا کمترین حضور را داشتند.
نهضت توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی سرحلقه قیامهای شیعی عراق و از شاخصترین پیامدهای اجتماعی واقعه عاشوراست. منطق قیام توابین جبران اشتباه تاریخی آنها در یاری نکردن امامشان است؛ و عدم حمایت از امام را گناهی میدانستند که تنها با کشتن قاتلان امام یا کشته شدن خودشان قابل جبران است. بنابراین، نخستین پرسش درباره توابین علت عدم حضور آنها در کربلاست. این پرسشی است که در مورد دیگر خواص شیعه، مانند محمد حنفیه، عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر همواره مطرح بوده و پاسخهای متفاوتی به آن داده شده است.
بیتردید قیام خونین عاشورا و در پی آن، نهضت تبلیغی اهل بیت(ع) به رهبری امام سجاد(ع) و زینب کبری(س)، روح بیداری، آزادگی، ظلمستیزی، مقاومت و ایثار و جانفشانی در راه حق را در کالبد مرده جامعه اسلامی دمید و بخش وسیعی از جامعه اسلامی را که در خواب غفلت به سر میبرد، بیدار کرد.